کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



۱) سهیم شدن کارکنان در اطلاعات مرتبط با عملکرد سازمان
۲) ارائه پاداش در نتیجه کسب رضایت مشتریان
۳) آموزش کارکنان
۴) مشارکت کارکنان در امور سازمان
باید به این نکته توجه نمود که با توانمندسازی کارکنان می توان در موقعیتهای که نیازهای مشتریان بسیارمتغیر است طبق خواسته های مشتریان خدمات مناسبی ارائه نمود که این موضوع می تواند به عنوان منبعی برای متمایز شدن کسب مزیت رقابتی و همچنین افزایش رضایت شغلی کارکنان محسوب شود. به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که اگر در امر توانمند سازی کارکنان تفویض اختیار دارای کارآیی و اثر بخشی قابل ملاحظه ای است، پس باید مدیران به کارکنان خود اطلاعاتی درباره عملکرد سازمان و همچنین از دانشی که آنان را قادر به درک بهتری در زمینه های کاری خود داشته باشد آگاه بوده و عملکرد سازمانی را بهبود ببخشند و به وسیله امر آموزش ارائه خدمات بهتری به مشتری صورت گرفته و توسط یک مشارکت گروهی در امور، یک رابطه اعتماد و اطمینان بین سازمان و مشتریان ترغیب و تشویق شود که در نهایت این رابطه باید از اطراف مشتریان قابل رویت بوده و منجر به وفاداری و حفظ مشتری گردد و پس از بررسی رضایتمندی مشتریان پاداش مناسب از طرف مدیریت سازمان برای کارکنان در نظر گرفته شود. (داور ونوس و میترا صفائیان ، ۱۳۹۲: ۴۶).

بنابراین از آنجا که منابع انسانی در هر سازمانی از جایگاه ویژه ای نیز برخوردار است مدیران باید در جهت حرکت به سوی چشم انداز و آرمان مشتری گرایی به منابع انسانی و رضایتمندی کارکنان اهمیت ویژه ای قایل شده و برای کسب افزایش رضایتمندی کارکنان باید همه تلاش ها در جهت یک انسجام گروهی و توانمند نمودن کارکنان انجام پذیرد که این می تواند موجب بوجود آمدن یک فرهنگ و استنباط مشترک قوی از مشتری گرایی گردد.

 

    • محور دوم:

 

توجه به کیفیت خدمت و تجزیه و تحلیل مفاهیم مقیاس کیفیت و کیفیت فنی – عملیاتی خدمات و رابطه آنها با موضوع مشتری گرایی دومین محور بحث این تحقیق قرار گرفته است.
ارائه خدمات به مشتریان شامل بخش کوچکی از سازمان نمی شود، بلکه سازمان از مدیران عالی تا کارکنان عادی همگی در برآورده کردن نیاز مشتریان نقش داشته و بر این اساس نگرش خدمت به مشتریان شامل کلیه اموری است که شرکت و سازمان به منظور جلب رضایت مشتریان انجام می دهند. امروزه به موازات افزایش آگاهی مشتریان از خدمات قابل ارائه توسط سازمانها و استانداردهای مرتبط با خدمات، انتظارات آنها را از خدمات نیز افزایش می دهد، در نتیجه مشتریان بطور فزاینده ای نسبت به کیفیت خدمات دریافتی حساسیت نشان می دهند و به منظور حفظ رابطه بلند مدت و تداوم جلب رضایت مشتری سازمانها می کوشند که چگونه بتوانند خدماتی با کیفیت بالا به مشتریان ارائه نمایند و به عبارت دیگر امروزه کیفیت خدمت به مشتری شاید جدید ترین قلمرو در بازاریابی سازمانها محسوب شود.
بنابراین می توان این موضع را مطرح نمود, خدمتی دارای کیفیت است که بتواند نیازها, خواسته ها و انتظارات مشتری را برآورده و سطح خدمت ارائه شده با انتظارات مشتریان را منطبق سازد و اگر خدمتی انتظارات مشتریان را برآورده سازد, یا فراتر از آن باشد دارای کیفیت است و اگر خدمتی کمتر از حد انتظارات مشتری باشد الزاماً به این مفهوم نیست که کیفیت آن پایین است و باید کیفیت خدمت نسبت به آنچه که مشتری انتظار دارد ارزیابی شود.
همچنین تحقیقات بسیاری, به رابطه بین کیفیت خدمت و رضایت مشتری که یک رابطه علت و معلولی است منتهی شده است مطالعات جدیدی که در این باره توسط کرونین و تیلور (۱۹۹۲) و نیزاسپرنگ و مک کوی (۱۹۹۶) انجام شده است تاکید بر این موضوع داشته و اخیرا این رابطه منطقی به استناد تعاریف مجموعه استاندارد (ISO ۹۰۰۰:۲۰۰۰) مستحکمتر شده که می توان گفت, مفهوم کیفیت برگرفته شده از مفهوم رضایتمندی مشتری است زیرا بنابر تعاریفی که از واژگان رضایتمندی و کیفیت در مجموعه استاندارد (ISO ۹۰۰۰:۲۰۰۰) ارائه شده است:
▪ رضایتمندی : میزانی که خواسته های مشتری برآورده شده است.
▪ کیفیت : میزانی که مجموعه ای از ویژگیهای ماهیتی, الزامات و خواسته های مشتری را برآورده می سازد. این موضوع قابل ذکر است که امروزه در سازمانها علاوه بر اینکه به ارائه خدمات با کیفیت و رضایتمندی مشتری توجه شده است. در حال حاضر سازمانها می کوشند کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان را نیز ارزیابی واندازه گیری نمایندکه این امر بوسیله روش های مقیاس کیفیت خدمات ونیز مدل فنی / عملیاتی کیفیت خدمت مورد بررسی قرار می گیرد. مقیاس کیفیت خدمت اولین ابزاری است که برای ارزیابی کیفیت خدمات بوسیله پاراسورامان معرفی شده و او عقیده دارد که کیفیت شامل انتظارت پیش از خرید خدمت مشتری , کیفیت ادراک شده از فرایند خرید و یا خدمت و کیفیت ادراک شده از نتیجه خرید است و کیفیت خدمت را به عنوان فاصله و شکاف بین انتظارات مشتری از خدمت و ادراکات او از خدمت دریافت شده می داند. این ابزار بطور گسترده ای توسط مدیران و محققان دانشگاهی برای ارزیابی ادراکات مشتریان از کیفیت خدمت می تواند کاربرد داشته باشد اما به علت اینکه جمع آوری داده ها هزینه بر می باشد کمتر مورد توجه قرار داشته زیرا مجموعه ای وسیع از اطلاعات شامل انتظارات مشتریان از خدمت و ادراکات آنها و بیانات و نظرات مثبت از سوی مشتریان باید جمع آوری شود.
اجزای مقیاس کیفیت خدمت نیز شامل ۵ بعد می باشد که عبارتست از :
۱) عوامل محسوس برای مشتریان
۲) قابل اعتماد بودن خدمات
۳) پاسخگو بودن سازمان
۴) کسب اطمینان مشتریان بوسیله تعاملات
۵) همدلی سازمان با مشتریان
اما روش دیگری برای بررسی کیفیت خدمات وجود دارد که آن مدل فنی / عملیاتی کیفیت خدمت است .
طبق نظر گرون روس (۱۹۸۳) کیفیت فنی شامل آن چیزی است که ارائه می شود و کیفیت عملیاتی چگونگی ارائه آن را در بر می گیرد. به طور مثال کیفیت فنی شامل تمیز و آراستگی اتاقهای هتل است و کیفیت عملیاتی شیوه هایی است که کارکنان هنگام ارائه خدمات به کار می گیرند. (داور ونوس, میترا صفائیان،۱۳۹۲: ۶۰).
بنابراین عجیب به نظر نمی رسد که امروزه جلب رضایت مشتریان وآرمان مشتری گرایی چالش اصلی سازمانها بوده, زیرا که این موضوع ارتباط مستقیمی با حفظ مشتری, سهم بازار, منابع سازمان و حتی امنیت و بقای سازمان نیز دارد.

 

    • محور سوم:

 

سومین محوری که در این تحقیق به آن توجه شده و مورد بررسی قرار گرفته شده است, توجه به استراتژی رضایتمندی مشتری و تجزیه و تحلیل مفاهیم صدای مشتری (VOC) و اندازه گیری رضایتمندی مشتری (CSM) و ارائه مدل کانو ونیز موضوع مدیریت شکایت و رابطه این مفاهیم با موضوع تحقیق می باشد .
بدون شک سودمند ترین و مناسبترین استراتژی برای هر سازمانی در عرصه چالشهای امروز استراتژی مشتری گرایی است, در حقیقت این جمله را می توان قدری قوی تر بیان کرد که بنیان و اساس هر سازمانی مشتری آن می باشد و امروزه هر سازمانی موظف است که خود را در آینه وجود مشتری خود جستجو کند و سعی کند درمحیط پر از رقابت, خواسته ها و تمایلات مشتریان خود را درک نماید و کاری را انجام دهد که مشتری از سازمانش انتظار دارد و رضایت مشتری را نیز تامین نماید .
شاید یکی از واضحترین عبارات درباره استراتژی مشتری گرایی عقیده لویت باشد که در این باره اظهار می کند مردم برای حل مسائل خود حاضر به خرید راه حلهای آن می باشند, این عقیده بر این نکته تاکید دارد که چه نوع محصول و خدماتی باید ارائه شود تا نیازهای گوناگون مشتریان تامین شود. از این رو امروزه سازمانها باید به طور روز افزون تجربه ارائه شده به مشتریان خود را مورد توجه و بررسی قرار دهند و بیش از هر موقع به نظرات, انتقادات, پیشنهادات و شکایتهای مشتریان خود گوش فرداده و توجه کنند.
امروزه در سازمانهای, بزرگ و موفق درباره کسب برتری در عرصه رقابت, توصیه می شود که به صدای مشتری (VOC) و نیز شکایتهای آنها توجه بیشتری شود و در واقع آنچه که از همه مهمتر به نظر می رسد توجه به احساس مشتری در ارائه خدمات می باشد و در این راستا بسیاری معتقدند که مشتریان دررابطه با دریافت خدمات درسه موقعیت قرار می گیرند که عبارتست از :
۱) احساس مشتری پیش از ارائه خدمات
۲) احساس مشتری هنگام ارائه خدمات
۳) احساس مشتری پس از ارائه خدمات
که با توجه به اینکه مشتری در کدام مرحله از دریافت خدمات قرار دارد باید سازمان تلاش نماید میزان رضایتمندی مشتری را بررسی و اندازه گیری نماید که می توان برای اندازه گیری رضایتمندی مشتری (CSM) مراحل زیر را به ترتیب طی نمود .
ابتدا باید کارکنان سازمان آموزش داده شوند و سپس یک روش اجرای برای جمع آوری احساسات و صداهای مشتری تدوین شده و پس از جمع آوری صدای مشتریان, آنها تجزیه و تحلیل شده و اقدامات اصلاحی نیز اعمال گردد و پس از این مرحله موارد, اولویت بندی و بر اساس اهمیت کد گذاری و امتیاز بندی شده و رضایت مندی هر مشتری محاسبه و پس از نرمال سازی , رضایتمندی کل مشتریان نیز مورد بررسی قرار داده شود . زیرا در محاسبه میزان رضایتمندی مشتری باید در جستجوی نظرات اکثریت بود. (منبع : سمینار آموزشی اندازه گیری رضایت مشتریان – ۲۷ آذر ماه ۸۱- هتل سیمرغ )
قابل ذکر است در کنار اندازه گیری و محاسبه رضایتمندی مشتری باید نیازهای مشتریان را نیز مورد توجه قرار داد و طبق مدل کانو می توان این نیازها را طبقه بندی نمود که عبارتست از :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-03-22] [ 12:42:00 ب.ظ ]




آخرین دیدگاه میانه‌رو از میان سه دیدگاه برجسته، «میانه‌روترین اخلاق» است که به وسیله‌ی کی‌یران صورت‌بندی شده است. کی‌یران با توجه به برخی مقالاتش ذیل نااخلاق‌گرایان میانه‌رو قرار می‌گیرد،[۳۹۹] اما برخی از مقالات نیز او را ذیل دیدگاه‌های میانه‌رو در اخلاق‌گرایی قرار می‌دهد.[۴۰۰] شاید دلیل این امر همان اشکالی باشد که گات نسبت به دیدگاه کرول مطرح کرده است که باعث می‌شود اخلاق‌گرایی میانه‌رو را با نااخلاق‌گرایی میانه‌رو همخوان سازد، زیرا قید «گاهی» در صورت‌بندی استدلال اخلاق‌گرایی را به نااخلاق‌گرایی نزدیک می‌کند. کی‌یران نیز در این باره دیدگاه مشابه کرول دارد و حتی از کرول دایره‌ی شمول مصادیق را تنگ‌تر می‌کند. در ادامه دیدگاه او در اخلاق‌گرایی با عنوان «میانه‌روترین اخلاق‌گرایی» تبیین می‌شود[۴۰۱] و پس از آن این دیدگاه بررسی می‌شود.

او پس از مطرح کردن برخی از انتقادات نسبت به دیدگاه کرول و گات، ـ که در بخش‌های پیشین در میان انتقادها اشاره شدند ـ دیدگاه خود را مطرح می‌کند. استدلال او از «اصالت اخلاق» یا «شناخت‌گرایی» هیچ استفاده‌ای نمی‌کند و به این شرح صورت‌بندی می‌شود: ویژگی‌های اخلاقی ضمنی موجود در تجربه‌ی تخیلی یک اثر تا حدی با ارزش روایی آن به عنوان هنر در ارتباط هستند که با در نظر داشتن مخاطبان حساس، می‌توانند موجب تضعیف یا افزایش «باورپذیری»[۴۰۲] و شخصیت‌ها، حوادث و وقایع موجود در داستان گردد. در این دیدگاه، پنج نکته‌ی مهم وجود دارد:
۱ـ اولین نکته به اَشکال استاندارد نقد داستان به عنوان یک اثر هنری بستگی دارد. در آن‌ ها می‌توان شخصیت‌ها، رویدادها و یا وضعیت امور را مضحک، غیرمحتمل، نامفهوم و غیرمحتمل دانست.
آثاری مانند فیلم «تولد یک ملت» (۱۹۱۵) وجود دارد که ارزش آنها از برخی جهات به واسطه شخصیت‌های اخلاقی موجود در داستان خدشه‌دار شده است. اگر به نقدهایی که توسط منتقدان حرفه‌ای به این آثاری این‌چنین وارد شده نگاهی بیاندازیم، متوجه می‌شویم اغلب آن‌ ها معایب این چنین آثار را مضحک و غیرملموس بودن شخصیت‌های اخلاقی آن‌ ها دانسته‌اند. البته، نمی‌توان از نقش این عناصر مشکل‌آفرین در پیشبرد موضوعی داستان و کمک به رسیدن به وحدت و انسجام آن چشم پوشید.
۲ـ نکته‌ی مهم دیگر، معیار ارتباط است که در تجربه‌ی تخیلی یک اثر نقش اساسی دارد، اما حیطه‌ی آن بسیار گسترده تر از پاسخ احساسی می‌باشد.
در این رویکرد، تشخیص این‌که ما می‌توانیم به ارزیابی تصاویر، توصیفات، کلمات قصار و تفاسیر آثار ادبی بپردازیم، تا آن‌جا که این موارد به درک تجربه‌ی تخیلی کمک می‌کنند، بسیار مهم است. حال این‌که شخص نویسنده در طراحی این موارد قصد برانگیختن پاسخ عاطفی مخاطب را داشته یا خیر، اهمیتی ندارد.
۳ـ کیفیت تجربه‌ی تخیلی یک روایت داستانی، ارزش این اثر به عنوان هنر را تعیین می‌کند و به ارزیابی میزان باورپذیری و ملموس بودن این تجربه نیز کمک می کند. از این رو، باورپذیری یک اثر در ارزیابی آن به عنوان هنر نقش مهمی ایفا می‌کند.
باورپذیری در اینجا تنها به معنای وحدت و انسجام تصاویر، توضیحات، افکار یا واکنش‌های عاطفی نمی‌باشد. اگر هدف صرفاً موارد مذکور بود، باید از گونه‌ای «خودآیینی‌گرایی میانه‌رو» دفاع می‌کردیم. در واقع، باورپذیری یک اثر به عواملی نظیر محتمل بودن، آموزنده بودن، شفاف بودن و روشن‌گر بودن تجربه‌های تخیلی بستگی دارد. با توجه به دو مؤلفه‌ی زیر می‌توانیم به تشخیص این عوامل و در نتیجه باورپذیری داستان نایل شویم.
الف. در مرحله‌ی نخست، ارزیابی یک تجربه‌ی تخیلی به عنوان یک اثر پیش پا افتاده، غیرمحتمل، بی اهمیت، کم عمق، یا عمیق، مهم، ظریف، آموزنده و متنوع، بدون توجه به اطلاعات توضیحی[۴۰۳] میسر نمی‌باشد. در بسیاری از داستان‌های روایتی، بررسی مسایلی نظیر آزادی اراده، منجر به تایید یا رد ایده‌ی اثر می‌گردد. برای نمونه، «جاده‌ی آزادی»[۴۰۴] سارتر[۴۰۵] یا نمونه‌ی برعکس آن، «محاکمه»[۴۰۶] کافکا[۴۰۷] که در آن شیوه‌ی آزادی در مقایسه با پیشبرد داستان از اهمیت کمتری برخوردار است. با این وجود، پیشبرد مناسب داستان نیز باید به گونه‌ای باورپذیر و ملموس باشد.
فیلم «احمق‌ها»[۴۰۸] (۱۹۹۸) را در نظر بگیرید. در این فیلم، گروهی از افراد بیست تا سی ساله که متعلق به طبقه‌ی متوسط هستند، وانمود می‌کنند که معلولیت ذهنی دارند و با تظاهر به این کار به گردش می‌روند. در این فیلم، میان وقایع مختلف و روابط شخصیت‌های داستان، انسجام و سازگاری وجود دارد. با این حال، انگیزه‌ی این گروه از تظاهر به یک معلول ذهنی بودن، تنها سرگرمی و تفریح نیست، زیرا آن‌ ها این کار را بد می‌دانستند، بنابر این، سرگرمی نمی‌تواند تنها دلیل آن‌ ها باشد، بلکه تظاهر به این کار به آن‌ ها اجازه می‌دهد با «خود واقعی» خود (احمق درونی‌شان) ارتباط برقرار نمایند. با این حال، حداقل از آن‌جایی که برخی از مخاطبان نمی‌توانند چگونگی دستیابی به هدف بالا را از طریق وانمود کردن به معلول ذهنی بودن درک نمایند، باورپذیری این تجربه‌ی تخیلی تا حد زیادی تنزل می‌یابد. در واقع، این شکست به شیوه‌ی روایت فیلم برمی‌گردد، جایی که مشخص نمی‌شود چرا شخصیت‌های داستان به گونه‌ای معقول، باورهای خود را حفظ نموده و برای عملی ساختن خواسته‌های خود انگیزه دارند. بنابر این، نمی‌توان بدون بررسی باورپذیری یک اثر، کیفیت تجربه‌ی تخیلی ناشی از آن را ارزیابی کرد. بدون ارزیابی باورپذیری یک اثر روایی، تمامی نقدهایی که از جنبه‌ی هنری به این آثار وارد شده، اساس و معنای خود را از دست خواهند داد.
ب. دوم اینکه، جدا کردن کیفیت تجربه‌ی تخیلی از ملاحظاتی نظیر معقولیت، بینش و شفاف‌سازی، در بررسی ارزش یک اثر به عنوان یک هنر روایی بزرگ میسر نمی‌باشد. اثر روایی به معنای انتقال تجربه‌ی تخیلی به شیوه‌ای است که در آن ارتباط مجموعه‌ای از وقایع، حوادث و شخصیت‌ها در طول زمان باورپذیر می‌باشند. یک اثر روایی بزرگ، به گونه‌ای هنرمندانه و جذاب چیده شده و یک داستان خوب و باورپذیر را تعریف می کند. با این حال، برخی از سرگرمی‌های هیجانی، رومانتیک و ادبی نیز بسیار جذاب و سرگرم کننده می‌باشند، اما نمی‌توان آن‌ ها را بخشی از هنرهای روایی بزرگ برشمرد. یک هنر روایی بزرگ، خواننده را برای درک ارتباط شخصیت‌ها، وقایع و حوادث موجود در داستان به تعمق وا می‌دارد. این امر مشخص می‌سازد که چرا برخی از آثاری که در ژانر روایی نوشته شده‌اند، جزیی از هنرهای روایی بزرگ به شمار نمی‌روند. ژانرهای روایی طیف گسترده‌ای از آثار موجود اعم از رمان‌های پلیسی، تاریخی یا فانتزی نظیر آثار آگاتا کریستی،[۴۰۹] کاترین کوکسان[۴۱۰] و تالکین[۴۱۱] یا رمان‌های ادبی نظیر نوشته‌های آنتونی پاول[۴۱۲] و پی. جی. وودهاوس[۴۱۳] را دربرمی‌گیرند. همچنین این نکته نشان می‌دهد که چگونه برخی از این ژانرها از محدودیت‌های استاندارد خود پا را فراتر می‌گذارند. برای نمونه، برخی از رمان‌های پلیسی پی. دی. جیمز[۴۱۴] و یا داستان‌های ماجراجویانه‌ی کنراد،[۴۱۵] در پس پیشبرد موضوعی خود، به پرورش درک خواننده نسبت به ماهیت انسان کمک می‌کنند. در واقع، تجربه‌ی تخیلی خواننده صرفاً ابزاری برای پیشبرد طرح داستان نیست، بلکه وی باید در پس ماجرای روایت شده، دلیل احساس یا واکنش‌های شخصیت‌های داستان را دریابد. ممکن است دو اثر روایتی همزمان جذاب و هنری باشند، اما هدف یکی از آن‌ ها صرفاً سرگرمی و هدف دیگری به تعمق وا داشتن خواننده باشد. مسلماً اثر دوم، از نظر هنر روایی، بزرگ‌تر و ارزشمندتر به شمار می‌آید.
۴ـ باید بدانیم شیوه‌ی به تصویر کشیدن و کنار هم گذاشتن شخصیت‌ها و وقایع داستان در باورپذیری تجربه‌ی تخیلی ناشی از اثر روایی، تأثیر به‌سزایی دارد. تنها با بررسی میزان سرگرم‌کنندگی یا جذابیت یک اثر نمی‌توان گفت این کار از نظر باورپذیری شخصیت‌ها، رویدادها و روابط فرضی در جهان، تا چه حد خواننده را به تعمق وا داشته است. از راه‌های زیادی می‌توان به تشخیص این امر نایل آمد که تنها به سه مورد از آنها اشاره می‌شود.
الف. محدودیت‌های ژانر در باورپذیری، نقش مهمی ایفا می‌کنند. باورپذیری یک اثر متکی بر یک پیش‌فرض پس‌زمینه‌ی نهانی است که در آن نویسنده و خواننده فرض می‌کنند جهان تخیلی موجود در داستان، مانند جهان واقعی، پیچیده و غنی است. ژانر داستان بر این پیش‌فرض پس‌زمینه تأثیر به‌سزایی دارد. بررسی شفافیت افکار درونی شخصیت‌های داستان در گونه‌ی رئالیسم روانشناسانه،[۴۱۶] یا جا به جایی زمان و مکان در رئالیسم جادویی،[۴۱۷] یا پایان خوش غیرمنطقی داستان‌های جن و پری و یا محکومیت بی‌دلیل و سرنوشت غم انگیز شخصیت اصلی یک رمان تراژدی، کار احمقانه‌ای به نظر می‌رسد. برای نمونه، کمدی «قاتل زنان»[۴۱۸] نوشته‌ی مکندریک،[۴۱۹] یک کمدی سیاه است که در آن مجموعه‌ای از قتل‌ها به عنوان یک شوخی بزرگ شرح داده می‌شوند. محکوم نمودن این اثر روایی به جرم این‌که زندگی واقعی در آن خوار و بی‌اهمیت نشان داده شده، کار معقولی به نظر نمی‌رسد. در این رمان، قتل بهانه‌ای برای ایجاد یک موقعیت طنز شده که در آن یک پیرزن خیال‌پرداز به قصد آزار پلیس، گزارش فعالیت‌های تبه‌کارانه‌ی یک مسافر که نقشه‌ی سرقت مسلحانه دارد، را مکرراً اعلام می‌کند. در واقع، ژانر یک اثر نشان می‌دهد، کجا، چه موقع و چرا باید مؤلفه‌ی باورپذیری یک اثر را بررسی نمود.
ب. روابط فرضی بین داستان و جهان واقعی، حتی در محدودیت‌های ژانری، نیز بر میزان باورپذیری یک اثر تأثیر می‌گذارد. دو داستان علمی ـ تخیلی را در نظر بگیرید که شخصیت‌های آن مشمول تمامی طبقات انسانی نظیر انسان‌های خارق‌العاده و انسان‌های پایین رتبه می‌شوند. در یکی از این داستان‌ها، جهان تخیلی موجود، از جهات زیادی با جهان واقعی تفاوت دارد. در دیگری، جهان تخیلی، تصویری از جهان واقعی و نتیجه‌ی اجتناب‌ناپذیر انتخاب طبیعی می‌باشد. در رمان دوم، خواننده می‌تواند میزان باورپذیری انتخاب طبیعی و نتیجه‌ی آن را در داستان بررسی نموده و زیر سوال ببرد.
برای بررسی همین عامل در ژانرهای متفاوت، رمان «مزاحم در غبار»[۴۲۰] فاکنر[۴۲۱] را در نظر بگیرید. در این رمان، داستان قتل مردی سفیدپوست در جنوب ایالت متحده‌ی امریکا روایت می‌شود. در ادامه، یک کشاورز سیاه‌پوست مسن، مقصر شناخته شده و با هدف مجازات اعدام، دستگیر می‌گردد. در این برهه از داستان، یک جوان سفیدپوست با اثبات بی‌گناهی کشاورز، بدهی قدیمی خود به وی را پرداخت می کند. در این فصل از داستان، پیچ و تاب قصه افزایش یافته و رمان لذت‌بخش‌تر و هیجان‌انگیزتر می‌گردد. با این حال، از مجموع داستان و دیالوگ‌های عموی این مرد جوان که به مقاومت سیاه‌پوستان جنوب در مقابل مداخله‌های سفیدپوستان شمال در حقوقشان تأکید می‌ورزید، می‌توان به شخصیت‌های اخلاقی موجود در رمان که به وحدت نژادی اعتقاد داشتند پی برد. بنابر این، در این رمان، ماهیت داستان و اهمیت آن، با نزدیکی آن به جهان واقعیت در ارتباط است. به علاوه، مفهوم وحدت نژادی که توسط شخصیت‌های اخلاقی گوشزد می‌شود هم در جهان واقعی و هم در جهان تخیلی این داستان به چشم می‌خورد. دست‌کم زمانی که نمی‌توانیم به چنین رویکردهای نژادی روان‌شناسی اخلاقی اعتبار دهیم، تجربه‌ی تخیلی این اثر غیرمحتمل می‌شود، زیرا بازنمود دلیل رفتارهای برخی از شخصیت‌های این داستان، چندان باورپذیر نمی‌باشد.
ج. ذوق هنری و بیان‌گری یک اثر هنری ما را قادر می‌سازد، سرگرم افکار، نگرش‌ها و واکنش‌هایی گردیم که در غیر این صورت، باورناپذیر در نظر گرفته می‌شدند. برای نمونه، موفقیت رمان «سقوط»[۴۲۲] بالارد،[۴۲۳] تنها به تصویرسازی‌های تجویزی موفق از شخصیت‌های خشن و شهوانی بستگی ندارد، بلکه شیوه‌ی برانگیختن واکنش مخاطب به رویکردهای این چنینی نیز اهمیت فراوانی دارد. این همان چیزی است که حداقل برای بسیاری از افراد، معمولاً باورناپذیر به نظر می‌رسد. اما دست‌کم ترغیب خوانندگان به واکنش، نشانه‌ی موفقیت یک رمان است، حتی اگر این واکنش ناشایست باشد. آن‌چه که در این میان از اهمیت برخوردار است، میزان باورپذیر بودن ویژگی‌ها یا چشم اندازهای موجود در رمان برای ترغیب خوانندگان به بروز واکنش‌های احساسی یا تصورات تجویزی می‌باشد.
۵ـ این پیشنهاد، علی‌رغم حفظ جاذبه‌های اصلی اخلاق‌گرایی میانه‌رو، مشکلات آن دیدگاه را دور می‌زند.
معیار ارتباط با توجه به ارزش یک اثر روایی به عنوان هنر، مربوط به باورپذیری تجربه‌ی تخیلی اثر مورد نظر می‌باشد. این معیار به گونه‌ای است که خودآیینی‌گرای میانه‌رو آن را می‌پذیرد. در بسیاری از موارد، باورناپذیر بودن یک اثر با ویژگی‌های اخلاقی آن ارتباطی ندارد. با این حال، در برخی از آثار موجود، میان ویژگی‌های اخلاقی و باورپذیری یک اثر ارتباط زیادی به چشم می‌خورد. زمانی که یک اثر، دارای نگرش‌ها، دیدگاه‌ها و ویژگی‌های اخلاقی است، ملاحظات اخلاقی با باورپذیری آن اثر ارتباط تنگاتنگی دارد. با این حال، ناقص بودن دیدگاه اخلاقی موجود در اثر با باور پذیری آن ارتباطی ندارد. اگر یک اثر هنری، غیر قابل فهم و باور باشد، معنای خود را از دست خواهد داد. از این رو، مخاطب نمی‌تواند به خوبی درگیر داستان مورد نظر شود. بنابر این، ویژگی‌های اخلاقی یک اثر «گاهی» به افزایش یا کاهش ارزش هنری آن کمک می‌کنند. برخی از ویژگی‌های اخلاقی یک اثر از نظر باورپذیری و برخی دیگر از نظر میزان شایستگی مورد بررسی قرار می‌گیرند و تنها نوع اول به جنبه‌ی زیباشناختی اثر مربوط می‌باشد.
دیدگاه کی‌یران در اصل «تا آن‌جا که» با دو دیدگاه دیگر اشتراک دارد، اما اشتراک اصلی آن با دیدگاه کرول است. در واقع دیدگاه «میانه‌روترین اخلاق‌گرایی» را می‌توان صورت‌بندی جدیدی از «اخلاق‌گرایی میانه‌رو» دانست. در اصول اصلی دیدگاه او وام‌دار کرول است، اما از آن‌جایی که کی‌یران شناخت‌گرایی را نمی‌پذیرد و به دنبال محدودتر کردن دایره‌ی ارزیابی اخلاقی مرتبط با جنبه‌ی زیباشناختی است، این صورت‌بندی جدید را ارائه می‌کند. حسن اصلی این دیدگاه این است که مخاطب اخلاقاً حساس در آن نقش کلیدی ندارد و درستی آن منوط به پذیرفتن شناخت‌گرایی نیست، اما با اشکالاتی نیز همراه است. نخست این‌که دایره‌ی بسیار محدودی دارد و تنها شامل برخی از آثار روایی می‌شود و در آن‌ ها هم با قید «گاهی» این ارزیابی جاری است. این قید، این دیدگاه را در سوی دیگرش به نااخلاق‌گرایی میانه‌رو نزدیک می‌کند که کی‌یران نیز بیشتر به آن تعلق دارد.
نکته ی قابل تأمل دیگر در این دیدگاه این است که معیار ارتباط جنبه‌ی اخلاقی و زیباشناختی در اثر هنری، باورپذیری تجربه‌ی تخیلی است. زمانی جنبه‌ی مبهم و شاید نقص‌دار این استدلال روشن می‌شود که توجه کنیم در این استدلال ارتباط ملاحظات اخلاقی و باورپذیری آن منوط به این است که اثر دارای نگرشها، دیدگاه ها و ویژگیهای اخلاقی باشد. یعنی ویژگی‌های اخلاقی اثر که از منظر باورپذیری بررسی شوند، با جنبه‌ی زیباشناختی ارتباط می‌یابند و درغیر این صورت، یعنی زمانی که میزان شایستگی ویژگی‌های اخلاقی اثر سنجیده شود، این ویژگی‌ها ارتباطی با جنبه‌ی زیباشناختی ندارند. اما پرسش این‌جا است که چگونه می‌توان باورپذیری را به جنبه‌ی اخلاقی مربوط دانست؟ در این استدلال فرض گرفته شده است که در برخی موارد میان باورپذیر بودن اثر و ویژگی‌های اخلاقی آن نسبت برقرار است. باورپذیر بودن یک جنبه‌ی زیباشناختی است و در استدلال به دنبال اثبات زیباشناختی بودن ویژگی‌های اخلاقی هستیم و این در حالی است که در استدلال فرض گرفته می‌شود در برخی موارد این ارتباط وجود دارد و این مصادره به مطلوب است، زیرا مدعای استدلال این است که در برخی موارد ویژگی‌های اخلاقی با جنبه‌ی زیباشناختی نسبت دارند و از سوی دیگر فرض می‌گیرد که در برخی موارد ویژگی‌های اخلاقی اثر با جنبه‌ی زیباشناختی آن (باورپذیر بودن) مرتبط است و از این امر نتیجه می‌گیرد که در مواردی که ویژگی‌های اخلاقی از منظر باورپذیری بررسی شوند، این ارزیابی اخلاقی با جنبه‌ی زیباشناختی در ارتباط است.
ممکن است در پاسخ به این اشکال گفته شود که در برخی نمونه‌ها همچون رمان «مزاحم در غبار»، به روشنی باورپذیری اثر منوط به ویژگی‌های اخلاقی است، اما باید توجه داشت در این نمونه و نمونه‌های مشابه آن، در واقع باورپذیری اثر صرفاً به ویژگی‌های اخلاقی اثر مربوط نیست، بلکه به چگونگی باور اخلاقی مخاطب اخلاقاً حساس در جهان واقعی منوط است، زیرا فرض می‌گیریم یک اثر روایی بیان‌گر این گزاره باشد که «همجنس‌گرایی اخلاقاً بد است»، زمانی این ویژگی اخلاقی اثر می‌تواند در باورپذیری آن نقش بازی کند که مخاطب اولاً از نوع اخلاقاً حساس باشد که گرفتار اشکال‌های دیدگاه کرول می‌شود و ثانیاً باوری اخلاقی در باره‌ی «همجنس‌گرایی اخلاقاً بد است» داشته باشد. در همین‌جا نیز به واسطه‌ی اختلاف باور اخلاقی نسبت به همجنس‌گرایی، باورپذیری یا باورناپذیری اثر متفاوت می‌شود و می‌توان بر اساس اختلاف مخاطبان باورپذیری اثر را متغیر دانست.
در مجموع می‌توان گفت با آن‌که کی‌یران به دنبال فرار از مشکلات دیدگاه کرول است، اما باز هم به نوعی در برخی نقاط همچون منوط شدن ارتباط زیباشناختی به مخاطب اخلاقاً حساس با آن اشتراک می‌یابد. تغییر دادن ملاک «باورپذیری تجربه‌ی اخلاقی» به جای «باعث جذب یا دفع مخاطب نسبت به اثر شدن» (در دیدگاه کرول)، در عمل به یک نتیجه منجر می‌شود و آن نقش کلیدی مخاطب اخلاقاً حساس است.
فصل سوم: نسبت قبح اخلاقی با ارزش زیباشناختی فیلم
۱ـ تحلیل فیلم بر اساس دیدگاه میانه‌رو
در فصل دوم، دیدگاه‌های مختلف در باره‌ی نسبت جنبه‌ی اخلاقی اثر هنری و جنبه‌ی زیباشناختی آن به طور خلاصه و دیدگاه‌های میانه‌رو در این باره با تفصیل بیشتر بیان شد. در این بخش تلاش می‌شود بر اساس مبانی نظری دیدگاه‌های میانه‌رو، مدلی برای تحلیل فیلم استخراج شود. در این مدل تحلیل فیلم باید به قالبی برسیم که بر اساس آن بتوان یک فیلم را از منظر اخلاقی با رویکرد میانه‌رو تحلیل کنیم. روشن است که در این بخش به دنبال تحلیل اخلاقی فیلم از منظر بیرونی به عنوان ارزش ابزاری فیلم نیستیم، بلکه همان‌طوری که تبیین شد، ارزش اخلاقی فیلم در ارزیابی با ارزش زیباشناختی ارتباط دارد و به همین جهت مدل تحلیل اخلاقی، نوعی از تحلیل زیباشناختی به شمار می‌آید.
برای رسیدن به مدل تحلیل فیلم بر اساس مبانی نظری، ابتدا نیاز است که چگونگی انتخاب فیلم برای تحلیل را تبیین کنیم، زیرا هر سه دیدگاه میانه‌رو در این امر اشتراک نظر دارند که الزاماً تمام فیلم‌ها را نمی‌شود مورد ارزیابی اخلاقی قرار داد. پس از آن مدل تحلیل فیلم بر اساس مبانی سه دیدگاه تبیین می‌شود تا بتوانیم به سراغ موردهای مطالعاتی برویم.
۱ـ۱ـ ملاک انتخاب فیلم
در انتخاب فیلم برای ارزیابی اخلاقی، نخستین مؤلفه داشتن قابلیت ارزیابی اخلاقی است. هر سه دیدگاه میانه‌رو در این امر اتفاق نظر دارند که ارزیابی اخلاقی شامل هر اثری نمی‌شود، در این امر اگر بخواهیم به ترتیب نزولی میزان گستردگی دیدگاه و شمول مصادیق را دسته‌بندی کنیم، در جایگاه نخست «اصالت اخلاق» گات قرار می‌گیرد، زیرا با آن‌که او از آثار روایی و بازنمودی سخن به میان می‌آورد، بر این باور است که هر اثری که ارزیابی اخلاقی بطلبد، یعنی بیان‌گر دیدگاه اخلاقی باشد و پاسخ‌های مرتبط با اخلاق از مخاطب بطلبد، می‌تواند مورد ارزیابی اخلاقی قرار گیرد. حتی او اشاره می‌کند که اگر بتوان موقعیت اخلاقی موسیقی ارکستری را به خوبی تبیین کرد و دقیقاً دیدگاه و پاسخ‌های تجویزی آن را بیرون کشید، می‌توان این نوع از موسیقی را نیز مورد ارزیابی اخلاقی قرار داد. این نکته برخلاف دیگر دیدگاه‌های میانه‌رو است که دست‌کم این نوع از موسیقی را به طور قطع خارج می‌دانند. همچنین از آن‌جایی که گات، در حالتی که شرایط ارزیابی اخلاقی برقرار باشد، همواره میان قبح اخلاقی و ارزش زیباشناختی نسبت برقرار می‌کند، از دیگر دیدگاه‌های میانه‌رو جدا می‌شود و گستردگی بیشتری می‌یابد. در وهله‌ی نخست ممکن است این امر نوعی نقص برای دیدگاه او به شمار آید و او را در زمره‌ی دیدگاه‌های افراطی قرار دهد، اما در واقع این مزیت این دیدگاه نسبت به دو دیدگاه دیگر است، زیرا ملاک بودن «گاهی» در دو دیدگاه دیگر، باعث می‌شود این دیدگاه‌ها برخلاف نظرشان به دیدگاه نااخلاق‌گرایی میانه‌رو نزدیک شوند و در اثبات آن نیز گام بردارند که شرحی از این امر در بخش‌های پیشین آمد. در مجموع، از منظر گستردگی و شمول مصادیق، «اصالت اخلاق» در جایگاه نخست قرار می‌گیرد. از منظر اصالت اخلاق، فیلمی را می‌توان مورد ارزیابی اخلاقی قرار داد که دارای پاسخ‌های تجویزی اخلاقی داشته باشد. در این امر تفاوتی نمی‌کند که مؤلف در طرح هنری‌اش این پاسخ‌ها را معین کرده است یا این‌که این پاسخ‌ها از «جایگاهی بالاتر» از مخاطب خواسته شود. برای نمونه، فیلمی که در طرح اصلی‌اش از مخاطب می‌خواهد نژادپرستی را امری اخلاقی و صحیح بداند و پاسخی مبنی بر همدلی با نژادپرستی از مخاطب می‌طلبد (همچون «تولد یک ملت») از منظر گات مورد ارزیابی اخلاقی قرار می‌گیرد. همچنین فیلمی که پاسخ اخلاقی در طرح اثر نیست، اما اثر بیان‌گر آن است. فیلم «دختر همسایه»[۴۲۴] (۲۰۰۷) ساخته‌ی ویلسن[۴۲۵] را در نظر بگیرید. این فیلم که اقتباسی از رمانی با همین نام است،[۴۲۶] داستان دختر نوجوانی است که توسط عمه‌اش و چند پسر در زیرزمینی محبوس می‌شود و مورد تجاوز و شکنجه‌ی شدید قرار می‌گیرد، به طوری که در نهایت می‌میرد. استیون کینگ[۴۲۷] نویسنده‌ی امریکایی که بسیاری از آثار او از سوی کارگردانان بزرگ مورد اقتباس قرار گرفته است، این فیلم را ـ با آن‌که اثر شاخصی در سینما به شمار نمی‌آید ـ بهترین اثر تکان‌دهنده‌ی امریکایی در چند دهه اخیر می‌داند. به نظر می‌رسد طرح مؤلف اثر، به دنبال توصیه پاسخ‌هایی از قبیل ترس و نهایتاً همذات‌پنداری با قربانیان تجاوز یا کودک‌آزاری بوده است. اما اثر تنها بیان‌گر این امر نیست، فیلم به گونه‌ای صحنه‌های شکنجه‌ی این دختر را به تصویر می‌کشد که بیان‌گر لذت بردن مخاطب از این اعمال سادیستی نیز هست. در واقع از منظر گات، پاسخ و واکنش اول (ترس، همذات‌پنداری با قربانیان تجاوز یا کودک‌آزاری) از سوی اثر توصیه می‌شود، اما واکنش دومی نیز هست که اعتراض به لذت بردن مخاطب از این اعمال سادیستی است که از سوی جایگاهی بالاتر و اخلاقی صورت می‌گیرد. بر این اساس این فیلم نیز مورد ارزیابی اخلاقی قرار می‌گیرد.
در مرتبه‌ی دوم از گستردگی دیدگاه و شمول مصادیق، دیدگاه «اخلاق‌گرایی میانه‌رو» کرول قرار می‌گیرد. کرول در نوشتارهایش همواره از آثار روایی به عنوان نمونه استفاده می‌کند و در بحث‌های نظری نیز جایگاه ویژه‌ای برای آثار روایی قایل است، البته بررسی دیدگاه او نشان می‌دهد که نظریه‌ی او تنها در رابطه با آثار روایی صرف نیست و ممکن است ـ اگر مصداقی با دیدگاه او همخوانی داشته باشد ـ آثار دیگری نیز جایگاه ارزیابی اخلاقی داشته باشند. عدم تصریح به ارزیابی اخلاقی آثار غیرروایی و مصداق‌یابی از صرف آثار روایی از یک سو و آوردن قید «گاهی» برای برقراری نسبت میان جنبه‌ی اخلاقی و جنبه‌ی زیباشناختی از سوی دیگر، باعث می‌شود شمول دیدگاه او ضیق‌تر از «اصالت اخلاق» باشد، اما با این حال، آثار بسیار زیادی را ذیل خود جای می‌دهد و برای آن‌ ها قابلیت ارزیابی اخلاقی قایل است. معیار او برای امکان ارزیابی اخلاقی این است که جنبه‌ی اخلاقی اثر با جنبه‌ی زیباشناختی آن به واسطه‌ی سهولت بخشیدن به جذب یا مانع شدن از آن نقش داشته باشد. یعنی زمانی می‌توان یک اثر را مورد ارزیابی اخلاقی قرار داد و جنبه‌ی اخلاقی آن را مرتبط با جنبه‌ی زیباشناختی‌اش دانست که قبح اخلاقی مانع جذب مخاطب به اثر و ارائه‌ پاسخ در خور یا سهولت‌بخش جذب مخاطب به اثر و ارائه‌ پاسخ درخور به آن باشد. برای نمونه، در فیلم «تولد یک ملت»، قبح اخلاقی فیلم (توصیه نژادپرستی و تحسین آن) نقش اساسی در شکل‌گیری پیچیدگی و انسجام اثر دارد و همین امر سبب می‌شود مخاطب جذب فیلم شود، از این‌رو این فیلم را می‌توان مورد ارزیابی اخلاقی قرار داد.
با توجه به آن‌چه گفته شد، دیدگاه «میانه‌روترین اخلاق‌گرایی» کی‌یران در مرتبه‌ی سوم در زمینه‌ی گستردگی دیدگاه و شمول مصادیق قرار می‌گیرد. تا آن‌جا که «میانه‌روترین اخلاق‌گرایی» همچون «اخلاق‌گرایی میانه‌رو» قید «گاهی» را به جای «همواره» به کار می‌برد، به همان میزان با ضیق شدن مصادیق روبرو می‌شود. اما دیدگاه کی‌یران از دیدگاه کرول شامل مصادیق کم‌تری می‌شود، زیرا کی‌یران تصریح می‌کند که دیدگاه او تنها در باره‌ی آثار روایی است. البته ممکن است دیدگاه او و کرول را از منظر نتیجه یکسان بدانیم، زیرا کرول با آن‌که آثار روایی را از باب نمونه به میان می‌آورد، اما به سراغ آثار دیگر ـ نه در بحث نظری و نه در نمونه‌یابی ـ نمی‌رود. با این حال از آن‌جایی که «اخلاق‌گرایی میانه‌رو» باب اضافه شدن مصادیق را باز می‌گذارد، از دیدگاه «میانه‌روترین اخلاق‌گرایی» گستردگی بیشتری دارد. عامل دیگری که دیدگاه کی‌یران را در جایگاه سوم قرار می‌دهد، ملاک او برای قابلیت ارزیابی اخلاقی است. طبق دیدگاه او زمانی می‌توان اثری را مورد ارزیابی اخلاقی قرار داد و قایل به وجود نسبت میان جنبه‌ی اخلاقی و جنبه‌ی زیباشناختی آن بود که میان ویژگی‌های اخلاقی و مؤلفه‌ی «باورپذیری» آن اثر ارتباط برقرار باشد. یعنی زمانی یک فیلم را می‌توان مورد ارزیابی اخلاقی قرار داد که قبح اخلاقی آن همچون ترویج نژادپرستی، با باورپذیری شخصیت‌ها و موقعیت‌های داستان ارتباط داشته باشد و باورپذیری اثر را مخدوش کند و یا حسن اثر باورپذیری را بالا برد. فیلم «دختر همسایه» را در نظر بگیرید. در این فیلم عمه و گروه پسران نوجوان که به اذیت و آزار دختر می‌پردازند، در واقع به هدف تفریح به این کار دست می‌زنند. البته شاید بتوان گفت برخی از این افراد به سبب انتقام گرفتن از این دختر به این کار دست می‌زنند. ویژگی‌های اخلاقی فیلم در جایی با باورپذیری روایت فیلم گره می‌خورند که برای مخاطب معقول به نظر نمی‌رسد که چرا این افراد برای رسیدن به سرگرمی یا حتی انتقام به برخی از این کارها دست می‌زنند. شدت برخی از اعمال این گروه به حدی است که موقعیت ساخته شده توسط فیلم و همچنین شخصیت‌ پردازی‌ها، باعث نمی‌شود معقول جلوه دهند و از این رو روایت با شکست روبرو می‌شود. این امر سبب می‌شود باورپذیری فیلم نیز مخدوش است و در این‌جا است که می‌توان ویژگی‌های اخلاقی را از منظر باورپذیری اثر بررسی کرد و آن‌ ها را مرتبط با جنبه‌ی زیباشناختی آن قرار داد. ممکن است به نظر رسد که ملاک کی‌یران باعث این امر می‌شود که آثار بسیار محدودی را در خود جای دهد و از این‌رو کاربرد چندانی نخواهد داشت، اما این تصور اشتباه است، زیرا می‌توان در آثار بسیاری ویژگی‌های اخلاقی اثر را از منظر باورپذیری تحلیل کرد.
البته نمی‌توان تنها با توجه به این ملاک‌ها، اثری را انتخاب کرد، بلکه باید رویکرد فرااخلاقی در معنای حسن و قبح اخلاقی را نیز در نظر داشت. پیش‌تر هم بیان شد که اتخاذ یکی از دیدگاه‌های فرااخلاقی در باره‌ی قبح اخلاقی با آن‌که در اثبات اصل کلی رویکرد میانه‌رو جایگاهی ندارد، اما با توجه به بررسی‌های موردی ضرورت می‌یابد. از این‌رو یکی از دیدگاه‌ها انتخاب شد. در انتخاب فیلم برای ارزیابی اخلاقی، علاوه بر توجه به ملاک داشتن قابلیت برای ارزیابی اخلاقی در سه دیدگاه میانه‌رو، معنای قبح را نیز باید در نظر گرفت. در نظر داشتن دیدگاه فرااخلاقی اتخاذ شده، ممکن است برخی از نمونه‌ها را از شمول ارزیابی اخلاقی خارج کند و همچنین برخی دیگر را به این مجموعه اضافه کند.
بر اساس دیدگاه اتخاذ شده، ملاک خوبی، تناسب و تلایم میان آن‌ ها و هدف مطلوب انسانی است و معیار بدی، تباین و ناسازگاری آن‌ ها با کمال مطلوب او است. کمال در این دیدگاه خواستن رضای خدا و تنها خدا را خواستن و رسیدن به قرب الهی است و ارزش اخلاقی یک چیز، از آن‌جا ناشی می‌شود که یا مستقیماً موجب قرب الهی می‌شوند یا زمینه‌ی تقرب به خدا را فراهم می‌آورند. در این دیدگاه، کشف تلایم یا عدم تلایم یک چیز با کمال، در برخی امور از طریق عقل و در مواردی هم به ویژه در مصادیق و جزییات، از طریق شرع است. طبق این دیدگاه، فیلمی دارای قبح اخلاقی است که امری غیرملایم با کمال غایی یعنی مصادیقی که در شرع اسلام که از منظر اخلاقی مذموم‌اند، داشته باشد. به گونه‌ای که این امر غیرملایم با کمال غایی را امری اخلاقی معرفی کند یا امری ملایم با کمال غایی را امری غیراخلاقی معرفی می‌کند و در هر دو حالت پاسخی از مخاطب بطلبد یا به او توصیه کند که برخلاف این کمال غایی باشد.
اضافه کردن معنای قبح طبق دیدگاه مختار، فیلمی در جهت توصیه پاسخی مبتنی بر گرایش دادن به همجنس‌گرایی در مجموعه‌ای که قابلیت ارزیابی اخلاقی دارند، اضافه می‌شود و این در حالی است که طبق دیدگاه‌های میانه‌رو که در بستر فرهنگ غرب زیست می‌کنند، معمولاً امری قبیح فرض نمی‌شود و به همین جهت ممکن است از دایره‌ی ارزیابی اخلاقی خارج شود. همچنین از سوی دیگر، فیلمی که در جهت توصیه پاسخی مبتنی بر زیر سوال بردن رباخواری است، با اضافه کردن معنای قبح در دیدگاه مختار، دیگر فیلمی دارای قبح اخلاقی نیست و شاید بتوان آن را دارای حسن اخلاقی به شمار آورد. این در حالی است که در دیدگاهی دیگر که رباخواری را امری غیراخلاقی نمی‌داند، چنین فیلمی را دارای قبح اخلاقی نداند. برای نمونه، فیلم «تاجر ونیزی»[۴۲۸] (۲۰۰۴) را در نظر بگیرید. ممکن است بر اساس یک تعریف از قبح اخلاقی، فیلم به دلیل نشان دادن شخصیتی رباخوار و مذموم از فرد یهودی، دارای قبح اخلاقی به شمار رود و در تعریفی دیگر به دلیل نشان دادن این ویژگی‌های شخصیت یهودی، دارای حسن اخلاقی خوانده شود. در دیدگاه مختار، این فیلم از این جهت دارای قبح اخلاقی نیست.
۱ـ۲ـ مدل تحلیل فیلم
با در نظر گرفتن معیار قابلیت ارزیابی اخلاقی داشتن و معنای حسن و قبح اخلاقی، فیلمی که دارای ویژگی یا ویژگی‌های اخلاقی است، انتخاب می‌شود. پس از آن باید با مدلی که از دیدگاه‌های میانه‌رو به دست می‌آید، به سراغ تحلیل آن‌ ها رفت. این مدل تحلیل دقیقاً منطبق بر مبنای نظری است. بر این اساس مدل تحلیل اخلاقی فیلم بر اساس دیدگاه‌های میانه‌رو دارای دو بخش است: بخشی که مشترک بین تمام دیدگاه‌ها است و بخشی که مختص هر دیدگاه است. ابتدا آن‌چه مشترک بین هر سه دیدگاه است و در تحلیل فیلم به کار می‌آید بیان می‌شود و پس از آن به سراغ مؤلفه‌هایی باید رفت که مختص هر دیدگاه از دیدگاه‌های سه‌گانه است.
نخستین امر مشترک و مهم این است که هر سه دیدگاه در این امر اتفاق‌نظر دارند که این گونه تحلیل در باره‌ی تمام فیلم‌ها نمی‌تواند صادق باشد و فقط در باره‌ی برخی از آثار می‌توان از آن بهره برد؛ آثاری که چنین ارزیابی‌ای بطلبند. چگونگی انتخاب اثر در بخش قبلی بیان شد.
مؤلفه‌ی دوم که بسیار حایز اهمیت است، استفاده از اصول «تا آن‌جا که» و «از تمام جهات» است. از منظر هر سه دیدگاه، در تحلیل یک فیلم دو نوع گزاره می‌توان صادر کرد. پس از آن‌که اثر به طور دقیق و کامل از منظر اخلاق بررسی شد و فیلم دارای قبح اخلاقی بود، بر اساس هر دیدگاه نسبت آن با جنبه‌ی زیباشناختی اثر سنجیده می‌شود. پس از این مرحله است که می‌توان گزاره‌هایی در تحلیل این فیلم بیان کرد. گزاره‌هایی که در آن‌ ها فقط جنبه‌ی اخلاقی مرتبط با جنبه‌ی زیباشناختی لحاظ شده است، باید به واسطه‌ی اصل «تا آن‌جا که» صورت‌بندی شوند و گزاره‌هایی که در آن‌ ها تمام جنبه‌های اثر لحاظ شده است، باید با توجه به اصل «از تمام جهات» صورت‌بندی شوند. از این‌رو در باره‌ی فیلم الف که ممکن است دارای ویژگی‌های ب (قبح اخلاقی مرتبط با جنبه‌ی زیباشناختی)، ج (حسن اخلاقی مرتبط با جنبه‌ی زیباشناختی)، د (یک ارزش زیباشناختی همچون انسجام یا پیچیدگی) و هـ (یک نقص زیباشناختی همچون روایت ناقص) باشد. بر اساس این نام‌گذاری برای حسن‌ها و نقص‌ها، فرض می‌گیریم که در یک فیلم یکی از حالات زیر وجود دارد:
۱ـ الف فقط دارای د است.
۲ـ الف فقط داری هـ است.
۳ـ الف فقط دارای ب و د است.
۴ـ الف فقط دارای ب و هـ است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ب.ظ ]




متغیرهای مستقل:
=MFRچرخش اجباری موسسه حسابرسی. متغیر دامی‎است، در صورتی که چرخش اجباری موسسه داشته باشیم عدد یک در غیر این صورت عدد صفر.

=MPRچرخش اجباری شریک حسابرسی. متغیر دامی‎است، در صورتی که چرخش اجباری شریک داشته باشیم عدد یک در غیر این صورت عدد صفر.
لازم بذکر است که منظور از چرخش اجباری، چرخش موسسات و شرکای مسئول حسابرسی طبق تبصره ۲ ماده ۱۰ دستورالعمل موسسات حسابرسی سازمان بورس و اوراق بهادار مصوب ۸/۵/۱۳۸۶ و اصلاحیه مورخ ۱۷/۱۱/۱۳۹۰ می‎باشد. طبق این دستور العمل، موسسات حسابرسی و شرکای مسوول کار حسابرسی هر یک از اشخاص حقوقی فوق مجاز نیستند بعد از گذشت ۴ سال متوالی، بار دیگر سمت حسابرس مستقل و بازرس قانونی شرکت یادشده را بپذیرند. پذیرش مجدد حسابرسی اشخاص یادشده پس از سپری شدن حداقل ۲ سال از پایان دوره ۴ ساله مزبور مجاز است. ضمنا در صورت خروج شرکا از موسسه قبلی، شریک مسوول کار در دوره ۴سال قبل نمی‌تواند تا دو سال با حضور به عنوان شریک در موسسه حسابرسی دیگر سمت مزبور را قبول کندتبصره ۲ ماده ۱۰ دستورالعمل موسسات حسابرسی سازمان بورس و اوراق بهادار مصوب ۸/۵/۱۳۸۶ و اصلاحیه مورخ ۱۷/۱۱/۱۳۹۰ شورای عالی بورس و اوراق بهادار الزام می‌کند: موسسات حسابرسی و شرکای مسوول کار حسابرسی هر یک از اشخاص حقوقی فوق مجاز نیستند بعد از گذشت ۴ سال متوالی، بار دیگر سمت حسابرس مستقل و بازرس قانونی شرکت یادشده را بپذیرند. پذیرش مجدد حسابرسی اشخاص یادشده پس از سپری شدن حداقل ۲ سال از پایان دوره ۴ ساله مزبور مجاز است. ضمنا در صورت خروج شرکا از موسسه قبلی، شریک مسوول کار در دوره ۴سال قبل نمی‌تواند تا دو سال با حضور به عنوان شریک در موسسه حسابرسی دیگر سمت مزبور را قبول کند.
متغیرهای کنترل:
Audit size (اندازه موسسه حسابرسی): متغیر دامی‎است، در صورتیکه سازمان حسابرسی و موسسه مفید راهبر باشد عدد یک در غیر اینصورت عدد صفر می‎گیرد.
OCFi,t: جریان نقد عملیاتی تقسیم بر مجموع دارایی‌های شرکتi در سال t.
SIZEi,t: لگاریتم طبیعی مجموع دارایی‌های شرکتi در سال t.
LEVi,t: نسبت اهرمی، که از تقسیم جمع بدهی‌ها بر جمع دارایی‎ها بدست می‌آید.
۱-۱۰) ابزارگردآوری اطلاعات وروش تجزیه وتحلیل آن
دراین تحقیق برای جمع آوری اطلاعات ازروش کتابخانه ای استفاده شده است. دراین روش ازمقاله‌های موجوددرنشریات معتبرکه ازسایت‌های علمی اینترنتی اخذگردیده است، به علاوه مجله‌های علمی، نمایه‌ها، پایان‌نامه‌های دکتراوکارشناسی ارشدوکتابهای مرتبط باموضوعات استفاده شده است. دراین تحقیق برای جمع آوری اطلاعات ازسایت سازمان بورس اوراق بهادار، نرمافزارهای رهآورنوین وتدبیرپردازاستفاده میگردد.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
تجزیه وتحلیل داده‌های بدست آمدهازتحقیق حاضرشامل دوبخش به شرح زیرمیباشد :

 

    1. آمارتوصیفی

 

به منظورتوصیف یافته‏ها، ازجداول فراوانی وهمچنین نمودارهای هیستوگرام استفاده میگردد. ضمن اینکه به منظور توصیف بهترداده‏ها از شاخص‏های مرکزی نظیر میانگین و مدو همچنین شاخص‏های پراکندگی نظیر انحراف معیار بهره گرفته خواهد شد.

 

    1. آماراستنباطی

 

تحلیل استنباطی با توجه به داده‎های بدست آمده از سایت سازمان بورس اوراق بهادار، نرم افزارهای رهآور نوین و تدبیر پرداز در محیط نرم افزاریSPSS و EViews با اعمال آزمونهای آماری مناسب و با توجه به فرضیات تحقیق به شرح زیرتجزیه و تحلیل خواهد گردید:
برای تعیین مدل مناسب برازش رگرسیون (داده‎های تلفیقی یا داده‎های تابلویی) از آزمون چاو و‎هاسمن استفاده می‎شود.
برای بررسی برقراری فروض کلاسیک از آزمون‎های آماری دوربین واتسن، کولموگروف اسمیرنوف، VIF و… استفاده می‎شود.
برای بررسی فرضیات تحقیق ابتدا با بهره گرفتن از آمارهF معناداری کل مدل رگرسیونی بررسی شده و در مرحله بعد با بهره گرفتن از آماره t استیودنت و با توجه به سطح معناداری آن فرضیات رد یا تایید می‎شوند.
۱-۱۱) قلمرو تحقیق
۱-۱۱-۱) قلمرو موضوعی تحقیق
تاثیر چرخش حسابرس بر کیفیت خدمات حسابرسی
۱-۱۱-۲) قلمرو زمانی تحقیق
قلمرو زمانی تحقیق سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ را در بر میگیرد.
۱-۱۱-۳) قلمرو مکانی تحقیق
مکان این تحقیق بورس اوراق بهادار تهران می‎باشد.
۱-۱۲) جامعه آماری و نمونه
ازآنجا که قلمرو زمانی این تحقیق از ابتدای سال ۱۳۸۶ تا پایان سال ۱۳۹۱ می‎باشد، لذا جامعه ی آماری شامل تمامی‎شرکت‎های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. روش نمونه گیری حذفی سیستماتیک با اعمال شرایط زیر می‎باشد:
۱-اطلاعات مورد نیاز جهت محاسبه متغیرهای عملیاتی تحقیق، برای آنها در دسترس باشد.
۲-دست کم از سال۱۳۸۵ در بورس پذیرفته شده و تا پایان دوره تحقیق در بورس فعال باشند.
۳-پایان سال مالی آنها ۲۹ اسفند ماه باشد.
۴-جزو موسسه‎های مالی، سرمایه گذاری و بانک‎ها نباشد.
۱-۱۳) ساختار تحقیق
در این فصل مسئله و هدف تحقیق بیان شده و فرضیه‌های مبتنی بر مسئله تحقیق پایه‌گذاری و تعریف شدند. همچنین قلمرو موضوعی، زمانی و مکانی تحقیق بیان شده و روش های جمع آوری داده‌ها تشریح و متغیرهای تحقیق تعریف شدند. این تحقیق شامل ۵ فصل به شرح زیر می باشد:
فصل اول: کلیات تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ب.ظ ]




 

  • – مهاجری، علی، دعاوی مالی و غیر مالی در حقوق ایران و فرانسه، منبع پیشین، ص 203 ↑
  • – همان، صص 207 – 206 ↑
  • – مهاجری، علی، مبسوط در آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد دوم، ص60 ↑
  • – متین دفتری، احمد، آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، تهران، مجد، سال 1378، جلد دوم، ص 281، به نقل از مهاجری، علی، منبع پیشین، ص 156 ↑
  • – مهاجری، علی، آیین قضاوت مدنی در محاكم ایران، فكر سازان، تهران، چاپ اول، سال 1381، ص 115 ↑
  • – همان، ص116 ↑
  • – مهاجری، علی، مبسوط در آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد دوم، ص 64 ↑
  • – معین، محمد، فرهنگ فارسی، امیر كبیر، تهران، چاپ دوازدهم، سال 1377، جلد دوم، ش 2456 ↑
  • – جعفری لنگرودی، محمد جعفر، مبسوط در ترمینولوژی، گنج دانش، تهران ، چاپ چهاردهم، سال 1388، جلد پنجم، ص 3428 ↑
  • – واحدی، قدرت الله، بایسته های آیین دادرسی مدنی، میزان، تهران، چاپ هفتم، سال 1387، ص 232 
  • 4- Opposition ↑
  • 5-Art 571: L’opposition tend a’ faire re’tracter un jugement rendu par de’faut.Elle ne’st ouverte quau defant ↑
  • 6- G. Couchez, et …, op. cit., n. 1485, p. 548
    به نقل از دکتر عبدالله شمس، آیین دادرسی مدنی، میزان، تهران، چاپ دوم، سال 1381، جلد دوم، ص 317 ↑
  • 7-Art 476: Le jugement rendu par defaut peut etre frappe d’opposition, sauf dans le cas ou cette voie derecours est e’carte’e par une disposition expresse. ↑
  • 2– شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی(پیشرفته)، دراك، تهران، چاپ بیستم، سال 1387، جلد دوم، ص 286 ش 23 ↑
  • 3– جعفری لنگرودی، محمد جعفر، دانشنامه حقوقی، امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، سال 1376، جلد دوم، ص 144 ↑
  • – حیاتی، علی عباس، شرح قانون آیین دادرسی مدنی، سلسبیل، تهران، چاپ دوم، سال 1385، ص 451 ↑
  • – مهاجری، علی، مبسوط در آیین دادرسی مدنی، فکر سازان، تهران، چاپ چهارم، سال 1392، جلد سوم، ص 79 ↑
  • – همان ↑
  • – زراعت، عباس، قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی ایران، خط سوم، تهران، چاپ نخست، سال 1383، صص 980- 979 ↑
  • 1- Jean VINCENT et Serge GUINCHARD,op.cit,p 1080, n 1522
    به نقل از دکتر عباس کریمی، آیین دادرسی مدنی، مجد، تهران، چاپ سوم، سال 1391، ص 172 ↑
  • – معین، محمد، فرهنگ فارسی، منبع پیشین، جلد دوم، ش 629 ↑
  • – متین دفتری، احمد، آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، مجد، تهران، چاپ اوّل، سال 1378، جلد دوم، ص 172 ↑
  • – شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، میزان، تهران، چاپ دوم، سال 1381، جلد دوم، ص 427 ↑
  • – متین دفتری، احمد، منبع پیشن، جلد دوم، ص 174 ↑
  • – شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد دوم، ص 433 ↑
  • 1- Art 1112: L’ordonnance rendue en application des articles 1110 et 1111 est susceptible d’apple dans les quinze jours de sa notification mais seulement quant a la competence et aux measures provisoires. ↑
  • 2- Art 1045: Le de’lai de pourvoi en cassation suspend l’exe’cution de l’arrret qui statue sur la nationalite’; le pourvoi en cassation exerce dans ce delai est egalement suspensif. ↑
  • – شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی (دوره ی بنیادین)، دراك، تهران، چاپ نخست، سال 1386، جلد دوم، ص 195، ش 543 ↑
  • – مهاجری، علی، مبسوط در آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، ص 360 ↑
  • – شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد دوم، ص 428، ش 874 ↑
  • 1- Le recours en revision ↑
  • – معین، محمد، فرهنگ فارسی، منبع پیشین، جلد اول، ش 113 ↑
  • – همان، جلد دوم، ش 1479 ↑
  • – جعفری لنگرودی، محمد جعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، منبع پیشین، جلد اول، ش 1747، ص 463 ↑
  • – شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد دوم، ص 459 ↑
  • – میرحاجی، کامران، «اعاده دادرسی در حقوق ایران»، پایان نامه کارشناسی ارشد، حقوق خصوصی، دانشگاه شیراز، سال 1385، ص29، به نقل از: پژوهشگاه اطلاعات و مدارک ایران (ایران داک) ↑
  • 6- proposition d,erreur ↑
  • به نقل از عباس کریمی، منبع پیشین، ص 180 1- Jean VINCENT et serge GUINCHARD, op., pp 1058 – 1059, n1495 ↑
  • – متین دفتری، احمد، آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، مجد، تهران، جلد دوم، ش 325، ص 162 ↑
  • – مهاجری، علی، مبسوط در آیین دادرسی، فکرسازان، تهران، جلد چهارم، چاپ اول، سال 1387، ص132 ↑
  • – شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد دوم، ش 987، ص 486 ↑
  • 1- La tierce opposition ↑
  • – شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، ش 1041، ص 514 ↑
  • – معین، محمد، فرهنگ فارسی، منبع پیشین، جلد اول، ش301 ↑
  • – همان، ش 482 ↑
  • – مهاجری، علی، شرح قانون آیین دادرسی مدنی در دادگاه های عمومی و انقلاب، گنج دانش، تهران، چاپ نخست، سال 1380، جلد سوم، ص 201 ↑
  • – شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، ش 1009، ص 496 ↑
  • – همان، ش 1012، ص 497 ↑
  • – مهاجری، علی، مبسوط در آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد چهارم، ص 69 ↑
  • – مهاجری، علی، مبسوط در آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، ص 72 ↑
  • – معین، محمد، فرهنگ فارسی، منبع پیشین، جلد دوم، ش 398 ↑
  • – مدنی، سید جلال الدین، آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد دوم، ص 668 ↑
  • – لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، منبع پیشین، 283 ↑
  • – شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد سوم، ص522 ↑
  • – مهاجری، علی، مبسوط در آیین دادرسی مدنی، منبع پیشین، جلد چهارم، ص 325 ↑
  • – عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ اندیشمندان، تهران، سال 1389، جلد اول، ص270 ↑
  • – دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، تهران، سال 1340، جلد بیستم، ص814 ↑
  • – مدنی، سید جلال الدین، آیین دادرسی مدنی، گنج دانش، تهران، چاپ دوم، ص609، جلد دوم ↑
  • – واحدی، قدرت اله، آیین دادرسی مدنی، میزان، تهران، چاپ چهارم، سال 1386، جلد سو، ص142 ↑
  • – مهاجری، علی، مبسوط در آیین دادرسی مدنی، جلد دوم، سال 1389، ص45، ش 494 ↑
  • – شمس، عبداله، آیین دادرسی مدنی، دراک، چاپ دوم، سال 1384، جلد سوم، ص429، ش 694 ↑
  • – متین دفتری، احمد، آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، مجد، تهران، چاپ دوم، سال 1381، جلد دوم، ش409، ص287 ↑
  • – جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، گنج دانش، تهران، چاپ هفتم، سال 1374، ش1092، ص 134 ↑
 


 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:41:00 ب.ظ ]




۱٫ تجزیه وتحلیل با بهره گرفتن از آمار توصیفی ۲٫ تجزیه و تحلیل با بهره گرفتن از آمار استنباطی.
۳-۱۴-۱-۱-آمار توصیفی :
پژوهشگر با بهره گرفتن از آمار توصیفی به تلخیص و توصیف داده ها می پردازد داده ها را در جدول و نمودار ها به تصویر می کشد و با بهره گرفتن از سایر شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار داده ها را خلاصه می کند.
۳-۱۴-۱-۲-آمار استنباطی:
از آمار استنباطی برای ازمون فرضیه ها و نیز برای تخمین و برآورد ویژه گی های جامعه پژوهش از روی یک نمونه آماری تصادفی استفاده می شود .
در بخش آمار استنباطی به بررسی موارد زیر پرداخته شده است :
۱-آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها.
۲-آزمون ویلکاکسون برای مقایسه میانه متغیر با عدد ۳
۳-آزمون t تک نمونه ای برای مقایسه میانگین متغیر با عدد ۳
در این تحقیق ما ابتدا از مطالعات کتابخانه ای جهت تعریف مفاهیم و شاخص ها استفاده کرده ودر مرحله بعد با ارائه پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آماری آنها ،فرضیات خود را مورد آزمون قرارمی دهیم. لذا این تحقیق ،تحقیقی مرکب از کتابخانه ای و میدانی محسوب می گردد.

۳-۱۵-خلاصه فصل:
این فصل به بررسی روش­تحقیق و نحوه­ گردآوری داده های مورد نظرتحقیق اختصاص داده شده است.تحقیق حاضر از نظرهدف یک تحقیق کاربردی وازنظر روش یک تحقیق توصیفی پیمایشی می باشدواز روش نمونه گیری خوشه ای وافرمول حجم جامعه نامحدود استفاده گشته است تعداد نمونه های بدست آمده ۱۹۶ نفر بوده است واز پرسشنامه برای جمع آوری داده های تحقیق استفاده گشته است .پایایی پرسشنامه هم با روش آلفای کرونباخ محاسبه گشته ودرحدود ۹۹درصد بدست آمده است واز آزمون های ۱-آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها.۲-آزمون ویلکاکسون برای مقایسه میانه متغیر با عدد ۳ و۳-آزمون t تک نمونه ای برای مقایسه میانگین متغیر با عدد ۳ برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
۴-مقدمه
علم آمار: عبارت است از یکسری مفاهیم،اصول و روش هایی که برای جمع آوری ،تنظیم و خلاصه سازی، تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها به کار می روند.آمار را به دو بخش توصیفی و استنباطی تقسیم بندی می کنند که به آنها اشاره می کنیم.
در این فصل به بررسی پرسشنامه از نظر آمار توصیفی و آمار استنباطی می پردازیم، در قسمت آمار توصیفی به بررسی ویژگی های جمعیت شناختی پاسخگویان می پردازیم. در بخش آمار استنباطی به بررسی موارد زیر پرداخته شده است :
-آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها.
-آزمون ویلکاکسون برای مقایسه میانه متغیر با عدد ۳
-آزمون t تک نمونه ای برای مقایسه میانگین متغیر با عدد ۳
تعریف آزمون های مورد استفاده:
آزمون کولموگروف – اسمیرنوف [۶۴]
فرضیات آزمون :
توزیع مشاهدات با توزیع مشخصی ( دراین تحقیق توزیع نرمال ) همگون است . : H0
توزیع مشاهدات با توزیع مشخصی ( دراین تحقیق توزیع نرمال ) همگون نیست . :H1
محاسبۀ آمارۀ آزمون : آمارۀ آزمون KS را با Dn نشان می دهیم . آمارۀ آزمون برابر است باحداکثر قدرمطلق تفاضل فراوانی مشاهده شده نسبی تجمعی با فراوانی نظری نسبی تجمعی ، یعنی :
Dn = Maximum که در آن Fe و Fo به ترتیبی از فراوانی نظری نسبی تجمعی و فراوانی مشاهده شده نسبی تجمعی است .
تصمیم گیری : اگر آمارۀ آزمون از مقدار جدول کوچکتر باشد ، فرض صفر پذیرفته در غیر این صورت رد می شود . در تصمیم گیری بوسیله داده های حاصل از تحلیل بوسیله نرم افزارهای کامپیوتری اگر سطح معنی داری آماره مورد نظر از سطح خطا (a) کوچکتر باشد فرض H0 در سطح اطمینان فوق رد می شود .
آزمون ویلکاکسون
این آزمون از آزمونهای ناپارامتری است که برای ارزیابی همانندی دو نمونه وابسته با مقیاس رتبه ای به کار می‌رود. همچون آزمون مک نمار، این آزمون نیز مناسب طرحهای ماقبل و مابعد است (یک نمونه در دو موقعیت مختلف)، و یا دو نمونه که از یک جامعه باشند. این آزمون اندازه تفاوت میان رتبه ها را در نظر می‌گیرد بنابراین متغیرها می‌توانند دارای جوابهای متفاوت و یا فاصله ای باشند. همچنین این آزمون متناظر با آزمون t دو نمونه‌ی وابسته است و در صورت وجود نداشتن شرایط آزمون t جانشین خوبی برای آن است.
آزمون t تک نمونه ای :
این آزمون برای تعیین معنی داری اختلاف بین میانگین یک متغیر با یک مقدار ثابت که مقدار آزمون نامیده می شود، به کار می رود.
در آزمون مورد نظر فرضیه های H0 و Hبرای بررسی وضعیت میانگین نظرات جامعه با بهره گرفتن از نمونه گرفته شده، به صورت زیر بیان می شوند.

که با توجه به موارد ذکرشده ۳ =µ۰ می باشد.
در انجام این آزمون با توجه به شاخص P- مقدار (P-Value) ارائه شده ، تصمیم گیری خواهد شد.چنانچه مقدار آن کمتر از سطح آزمون (α) باشد و کران های فاصله اطمینان ” اختلاف میانگین با مقدار آزمون ” مثبت باشد فرضیه Hرد می شود وگرنه دلیلی بر رد فرضیه Hوجود ندارد.سطح آزمون در این بررسی ۰٫۰۵ در نظر گرفته شده است.

۴-۱ آمار توصیفی
دراین بخش از تجزیه و تحلیل آماری به بررسی چگونگی توزیع نمونه های آماری از حیث متغیرهایی چون جنسیت،سن، تحصیلات، سابقه ی استفاده از خدامت بانک ملی به کمک جداول و نمودارهای فراوانی پرداخته
می شود.
سیمای پاسخ دهندگان
پاسخ دهندگان در این پژوهش تعداد ۲۵۴ نفر از مشتریان بانک ملی بوده اند که در پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی خود را وارد کرده اند.این اطلاعات شامل جنسیت، سن و میزان تحصیلات پاسخ دهندگان میباشد.
در ادامه هر یک از این ویژگیهای جمعیت شناختی نمونه را مورد بررسی قرار می دهیم.
۴-۱-۱- جنسیت :
باتوجه به اینکه در قسمت ابتدای پرسشنامه جنسیت مورد پرسش قرار گرفته است، در این قسمت نحوه توزیع جنسیت در میان پاسخگویان مورد بررسی قرار می گیرد.
جدول ۴-۱ توزیع فراوانی جنسیت پاسخ دهندگان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جنسیت فراوانی درصد
مرد ۱۳۲ ۵۲
زن ۱۲۲ ۴۸
کل ۲۵۴ ۱۰۰

 

همان گونه که در جدول و نمودار مشاهده می شود پاسخگویان تقریبا به نسبت های برابر از دو جنسیت بوده اند.
نمودار ۴-۱توزیع فراوانی جنسیت پاسخ دهندگان
۴-۱-۲ سن
باتوجه به اینکه در قسمت ابتدای پرسشنامه سن پاسخگویان مورد پرسش قرار گرفته است، در این قسمت به بررسی نحوه توزیع سن پاسخ دهندگان می پردازیم.
جدول ۴-۲ توزیع فراوانی سن پاسخ دهندگان

 

 

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:41:00 ب.ظ ]