در کتیبه ی داریوش بزرگ (۴۸۶ تا ۵۲۳ پیش از میلاد) در بیستون، چهار بار از اسب یاد شده است.
در زبان پهلوی نیز واژههای barak, stor, asp دیده میشود در بسیاری از نامهای ایرانی، نام اسب حضور دارد که از میان میتوان به گرشاسب به چم دارنده ی اسب لاغر ، ارجاسب به چم دارنده ی اسب ارجمند یا دارای اسب پر ارج و بها، لهراسب به چم داری اسب تندرو، و پشتاسب یا گشتاسب به چم دارای اسب از کار افتاده، جاماسب پا تهماسب به چم دارای اسب فربه یا زورمند، هوسپا به چم دارای اسب خوب، گشنسب دارای اسب نر و دلیر و بیوراسب از نامهای اژی دهاک به دارای ده هزار اسب اشاره کرد. (فره وشی: ۱۳۸۱: ۲۰)
در بندهش، دینکرت، زادسپرم، مروج الذهب، روایات داراب هرمزدیار، نام چهارده تن از نیاکان زرتشت که چهاتن از آن میان نامشان با واژه ی اسب پیوند دارد، آمده است.
بسیاری از ایزدان و پهلوانان اساطیر و تاریخ ایران زمین، اسب سوار یا گردونه سوار بودند، مهر یا میترا، ایزد فروغ و پیکار و پیمان، گردونهای چهار اسبه دارد که با آن از خاور تا باختر برای پیکار با دیوان و دروجان مینازد . ایزد مهر نمونه و نمادی نیکو از تقدس و نیک دانسته شدن سوار در باورهای ایرانیان است. در مهرپشت و دربندهای ۱۲۴، ۱۲۵، ۱۲۸، تا ۱۳۲ و … او سوار بر گردونه اش، خویشکاری اش را به انجام میرساند.
فرشته ی نگهبان چهارپایان سودمند که در اوستا در واسپا ۱۲۳۴ به چم دارای اسب خوب و سالم نامیده میشود، نیز سواری با گردونه و اسب است. در درواسها یشت، بند ۱ و ۲ آمده است: « دارنده اسبان زین شده و گردونههای گردنده و چرخهای خروشنده است»
در میان دیگر ایزدان ، وای ۱۳۲ ایزد هوا، آناهیتا۱۲۳ ایزد آبها و فراوانی نیز خود سوارند.
در اوستا ، در فروردین پشت بند ۱۵ و ۵۲ در آبان پشت بند ۱۳۰ و ۱۳۱، گشتاسب پشت بند ۴۶و۴۸، ارت یشت و بهرام پشت بند ۱ تا ۲۷، دین پشت بند ۱۰ و مهرپشت بند ۱۱ بسیار میبینیم که داشتن اسب خوب گرودونه برای سوار آرزو شده است. (دوستخواه:۱۳۷۵: ج۲)
پهلوانان شاهنامه نیز چون رستم، گشتاسب، استفندیار، سهراب، سیاوش، خسرو پرویر، و بسیاری دیگر ، همگی سوارانا بایستهای بودهاند و اسبانشان چون رخش و شبدیز یاران جدانشدنی شان بودهاند.
۴-۱-۱-۲- نقش اسب در نقش برجستهها ی ساسانی
دریکی از نقش برجستههای نقش رستم که مربوط به صحنه تاج گیری اردشیر از اهورا مزدا میباشد.دو اسب دیده میشود که بر روی یکی اردشیر ودیگری اهورا مزدا نشستهاند. در محور مرکزی افقی،پیکر نسبتا"تنومند اسبها در حالیکه سرهایشان را به طرف هم وبه سوی زمین خم کرده ویک دستشان را مقابل هم بالا آوردهاند:احساسی از تکریم را به تماشاگر منتقل میکند.سکون وآرامش ص،محسوس است.«اسبها به نیمرخ نشان داده شدهاند.ودر تناسب با مردان ایستادهای که پایشان بر زمین است، این اسبها بسیا رقوی هستندولی نسبت بهاندام سوارکاران کوچک مینمایند؛ودشمنان منکوب خدا وشاه در زیر سم آنها افتادهاند. لیکن آنگونه بازنمایی را باید کاملا"عمدی به شما آورد،چرا که آدمها،که اهمیت بیشتری داشتهاند،عموما"در تناسبات بزرگتری از جانوران نشان داده شده است.زنجیری از زیرزینپوش و از روی پهلوی اسبها رد شده که درپایین،شیئی گوه شکل«برای قشنگی وزینت»(سامی ۱۵۷:۱۳۳۱)از آن آویزان است.مهرههایی روی یراق دور سینه وکپل اسبها نصب شده که فواصل منظم ونقشهای ویژهای دارند.مهرههای روی یراق اسب اردشیربه شکل قبههایی است با نقشی از سر شیرهای غران،ومهرههای یراق اسب مظهر اهورامزدا ،به صورت تخت با طرح کمرنگی از گل نیلوفر (لوتوس) است. به نظر نمی رسد که این نقشها در چنین صحنهای صرفا” جنبهای تزیینی داشتهاند،شکل(۴-۱).
. ودر نقش برجسته دیگری مربوط به پیروزی اردشیر یکم بر اردوان پنجم میباشد در این نقش برجسته هنر بوسیله مظاهر تبیین مشود هنرمند با چهره ساز ی آشنانیست وبیشتر به تزیینات زین ویراق اسبها برداخته است .در این نقش برجسته اسبان همانطور که در هنر هخامنشی دیده میشود بحالت چهار نعل سریع مصور شدهاند وعاری از رئالیسم هستند.وهمان حالت عدم تحرک که آثار با عظمت را بیجان کرده است،دیده میشود.
شکل ۴-۱- اسب در نقش برجسته دیهیم بخشی به اردشیر (بختیار،۱۳۸۳: ۲۹)
۴-۱-۱-۳- ویژگیهای کلی تصویرگری نقش اسب در نقش برجستهها
۱-جثه ی سنگین، اسبها همگی بدنی پر و سنگین دارند و وزن آن ها به خوبی نشان داده شده است.
۲-گردن کلفت و کوتاه
۳-
دانلود پژوهش های پیشین درباره بررسی نقوش انسانی و حیوانی در نقش برجستههای دوره ساسانی- فایل ...