همان ج ۲ بیت شماره ۱۴۸۷ بکوشید تا برزه آرد کمان نیامد به زه خیره شد بدگمان همان ج ۲ بیت شماره ۱۴۸۸ از او شاه بستد به زانو نشست بمالید خانه کمان را به دست همان ج ۲ بیت شماره ۱۸۸۹ -سواره و به صورت مسابقه -به صورت سواره و انفرادی، یعنی بدون حریف فقط زدن -نشانه هدف بوده است. تیر و نشانه و اسب و کمان کمان را به زه کرد بهرام گرد یکی تیر بگرفت و بگشاد دست عنان را به بور تکاور سپرد نشانه به یک چو به برهم شکست همان ج ۴ بیت شماره ۵۷-۲۰۵۶ ۶-۵. شنا در شاهنامه کلاً سه بار به واژه «شنا« یا «آشناه» بر می خوریم که مراد همان چیزی است که امروزه از این کلمه می فهمیم و هنر در آب حرکت کردن و روی آب ماندن و غرق نشدن. در شاهنامه ما هیچ گاه به شنا به عنوان یک ورزش بر نمی خوریم و در هیچ کدام از محافل و مراسم و مناسبت هایی که در آنها پهلوانان و شهریاران هنرنمایی می کنند یا به تفریح و بازی می پردازند، از شنا کردن خبری نمی یابیم. اما همان طور که گفته شد در شاهنامه واژه شنا و عمل شنا کردن سه بار به طور صریح بیان شده است. البته برای اثبات وجود شنا در این پژوهش نیاز به طول و تفصیل و آوردن سند و مدرک نیست، چون شنا به عنوان ورزش و هنری که به هیچ ابزار و وسیله خاصی نیاز ندارد و شرایط تشکیل دهنده ی آن انسان است و آب و در واقع انسان و طبیعت، می توان گفت از جمله هنرهایی بوده است که انسان از بدو خلقتش ناچار به فراگیری و آموختن آن برای برطرف کردن مشکلات و موانع زندگی بوده است و شنا یکی از قدیمی ترین هنرهای انسان در مصاف با طبیعت بوده است. اما در شاهنامه وجود واژه شنا نشان دهنده آن است که این هنر که امروز هم چه به عنوان ورزش و چه به عنوان یک نیاز ضروری در زندگی است در روزگار شاهنامه هم وجود داشت و آموزش ها و مربیان خاص خودش را داشته و از جمله آموزش ها و هنرهایی بود که هر پهلوانی می بایست در کنار سایر آموزش ها و هنرهای رزمی به آن آراسته باشد. البته مشخص نیست که محل شنا کردن صرفاً برای ورزش یا آموزش در آن زمان در کجا بود، استخر، روخانه، رود، دریا… معلوم نیست، اما با توجه به این که در فصل شکار به «شکار ماهی» هم اشاره کردیم می توان گفت در آن روزگار «آب» هم مثل دشت و بیابان و کوه و بیشه و… موضوعی بوده است که افراد جامعه درآن روزگار به آن توجه داشته اند و سعی می کرده اند هنر مصاف با امواج خروشان آب و همچنین بهره برداری مادی و معاشی از آن را بیاموزند. به سخن امروزیان می توان گفت در آن روزگارورزش های آبی وجود داشته است. شنا در شاهنامه همان طور که گفته شد در شاهنامه سه بار به واژه شنا بر می خوریم و در این سه بار، در هیچ کدام از موارد به عنوان ورزش و هنرنمایی مطرح نیست. یک بار جنبه پند و حکمت دارد وآن در مورد، زمانی است که افراسیاب مورد تعقیب ایرانیان قرار گرفته و برای نجات جان خود در آب دریا می پرد و مورد دیگر رستم است که به دست اکوان دیو به یک دریا پرت می شود و با شنا خود را از چنگ نهنگان نجات می دهد. پند و حکمت بزرگان بر آتش نیابند راه به دریا گذر نیست بی آشناه
بررسی و تحلیل نقش ورزش در شاهنامه فردوسی- قسمت ۶۱