۰/۰۰۰
۰/۴۶۱
ارتباط با جهان دینی از کانالهای عمومی
۰/۰۰۰
۰/۴۶۱
۴-۳-۶- رابطۀ اثرپذیری افراد از نهاد علم و دانشگاه و نوع نظام اخلاقی آنها
نتایج به دست آمده نشان داد که میان میزان مشارکت پاسخگویان در نهاد علم و دانشگاه و نوع نظام اخلاقی آنها رابطهای وجود ندارد. در تحلیل این نتایج بیان شد که از آنجا که پاسخگویان همه اعضای هیأت علمی دانشگاهها هستند و این عضویت را بخش مهمی از هویت خود میپندارند و تعلق خاطر خاصی به آن دارند و معمولاً از هر عضو هیأت علمی انتظار میرود حداکثر مشارکت را در نهاد علم داشته باشد. میتوان انتظار داشت که تفاوت پاسخگویان در پاسخ به پرسشهای مربوط به میزان مشارکت در نهاد علم و دانشگاه، به درستی نمایان نشود. از این رو باید تلاش نمود میزان اثرپذیری پاسخگویان را حتیالمقدور از طرقی دیگری نیز محاسبه نمود. بنابراین فرض ششم پژوهش حاضر ناظر به میزان اثرپذیری افراد از نهاد علم و دانشگاه در دوران تحصیل و اشتغال و نوع نظام اخلاقی آنها بود. بدین معنا که انتظار میرود کسانی که تأثیرپذیری بیشتری از نهاد علم و دانشگاه دارند نظام اخلاقی دنیویتری داشته باشند و بالعکس. این رابطه از طریق مولفه های زیر آزمون شده است. میزان رضایت شغلی افراد و پنداشت آنها از علم تجربی.
رضایت شغلی: رابطۀ رضایت شغلی و نوع نظام اخلاقی
نتایج آزمون گاما حاکی از عدم ارتباط معنادار میان میزان مطلق رضایت شغلی پاسخگویان و شاخص نظام اخلاقی است. ضریب گامای محاسبه شده معادل ۱۴۰/ و سطح معنادری ۰۶۰/۰ است. بدین معنی که رضایت شغلی بیشتر یا کمتر کسانی که در نهاد علم و دانشگاه مشغولند آثار مستقیمی برای نوع نظام اخلاقی قدسی یا دنیوی آنها ندارد. لازم به یادآوری است که نتایج توصیفی حاکی از رضایت شغلی بالای پاسخگویان بود.
ولی تحلیل تفصیلیتر نارضایتی دلالتهای دیگری را نمایان میسازد. بررسی علل نارضایتی شغلی یکی از راه های ممکن این بررسی تفصیلیتر است. در پژوهش حاضر علل نارضایتی را به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم کردهایم.
علل بیرونی نارضایتی شغلی بیشتر ناظر به عواملی بیرون از نهاد علم است و بیشتر به تأثیر سایر نهادهای جهان اجتماعی مانند سیاست(به ویژه مدیریت علم) و اقتصاد و … بر نهاد علم مربوط میشوند. افراد در تحلیل نارضایتی شغلی خود به یک اندازه به این عوامل بیرونی استناد نمیکنند. بعضی کمتر و بعضی بیشتر این عوامل را در نارضایتی شغلی خود دخیل میبینند. این امر بویژه در کشور ایران که علم تجربی با هویتی دنیوی، درون جهان اجتماعی پایه که نوعی جهان اجتماعی دینی است در حال نشو و نماست، اهمیت فراوانی دارد. تأکید بیشتر بر عوامل بیرونی نارضایتی شغلی تا حدودی میتواند به معنی استناد نارضایتیها به جهان اجتماعی پایه باشد.
نتایج آزمون گاما حاکی از عدم ارتباط معنادار میان علل نارضایتی بیرونی پاسخگویان و شاخص نظام اخلاقی است. ضریب گامای محاسبه شده معادل ۰۱۱/- و سطح معنادری ۸۷۶/۰ است. بدینمعنا که مهم یا غیرمهم دانستن علل بیرونی نارضایتی شغلی برای نوع نظام اخلاقی قدسی یا دنیوی افراد دلالتی ندارد.
علل درونی نارضایتی شغلی، عواملی هستند که از خود نهاد علم و دانشگاه ناشی میشوند. این عوامل همان نارساییهایی و آسیبهای درون نهاد علم و دانشگاه هستند که باعث نارضایتی شغلی افراد میشوند و پاسخگویان در نارضایتی شغلی خود به آنان استناد میکنند. نتایج آزمون گاما حاکی از ارتباط معنادار میان میزان نارضایتی شغلی درونی پاسخگویان و شاخص نظام اخلاقی است. ضریب گامای محاسبه شده معادل۳۵۳/ و سطح معنادری ۰۳۵/۰ است. بدینمعنا که افرادی که در علل نارضایتی شغلی خود، بیشتر به نارساییها و کاستیهای خود علم تجربی استناد میکنند دارای نظام اخلاقی قدسیتری هستند و در عوض آنانی که کمتر به ضعفها و کاستیهای علم تجربی استناد میکنند نظام اخلاقی دنیویتری دارند. به بیان دیگر کسانی که برای انتقاد از علم تجربی و دست گذاشتن روی ضعفهای احتمالی آمادگی بیشتری دارند نظام اخلاقی قدسیتری دارند و بالعکس.
متغیر وابسته
متغیر مستقل
شاخص نظام اخلاقی قدسی و دنیوی
سطح معناداری s
ضریب گاما γ
رضایت شغلی
۰/۰۶۰
۰/۱۴۰
علل بیرونی نارضایتی شغلی
۰/۸۷۶
-/۰۱۱
علل درونی نارضایتی شغلی
۰/۰۳۵
۰/۳۵۳
پنداشت از علم تجربی: رابطۀ پنداشت از علم تجربی و نوع نظام اخلاقی
متغیر دیگری که از طریق آن بتوان به میزان اثرپذیری افراد از نهاد علم و دانشگاه پی برد پنداشت آنها از علم تجربی است. این پنداشت دو وجه دارد یکی «علم در مقام معرفت» و دیگری«علم به مثابه حرفه». در وجه اول، پنداشت فرد از منزلت علم تجربی در میان سایر معارف مورد نظر است. در این رابطه سه پنداشت مدرن، پست مدرن و دینی از علم تجربی قابل تصور است. در پنداشت مدرن، مرزی بنیادی میان شناخت عمومی و شناخت علمی ترسیم میشود و علم تجربی تنها معرفت موثق تلقی میگردد و سایر معارف به شناخت عمومی الحاق میشوند. در تلقی پستمدرن مرزهای شناخت عمومی و شناخت علمی فرو میریزد و همه معارف از وثاقت میافتند. در تلقی دینی مرز شناخت عمومی و شناخت علمی حفظ میشود، ولی علم تجربی در کنار معارف عقلی و شهودی تنها نوعی از شناخت موثق تلقی میشود.
وجه دوم؛ یعنی«علم به مثابه حرفه» ناظر به پنداشت افراد از منزلت حرفه علمی ـ اشتغال به تولید، توزیع و فنّاوری علم تجربی ـ در میان سایر حرفهها و مشاغل است. در این وجه نیز سه پنداشت قابل تصور است. یک پنداشت اشتغال به علم تجربی را حرفهای مانند سایر حرفهها میپندارد. در پنداشت دیگر اشتغال به علم تجربی را نسبت به سایر حرفهها، حرفهای برتر میپندارد و در پنداشت سوم اشتغال به علم تجربی را حرفه حرفهها یا فراحرفه میپندارد به تعبیر دیگر برای علم تجربی، رسالتی پیامبرانه قائل میشود که باید سایر حرفهها و شاغلین آنها را راهبری نماید. این پنداشت به ویژه در جهان معاصر که جهان حرفهها و مشاغل است بسیار حایز اهمیت است.
از تلفیق این دووجه پنداشت فرد از علم تجربی به دست میآید. افراد از این حیث به دوگروه علمگرایان و ناعلمگرایان طبقهبندی شدهاند. میانگین شاخص نظام اخلاقی(قدسیـ دنیوی) در بین ناعلمگرایان برابر ۱۱/۳ و در مقابل در بین علمگرایان برابر ۵/۲ میباشد. یافته های حاصل از آزمون t دو نمونه مستقل بیانگر آن است که مقدار t برابر با ۸۲۶/۱ و سطح معناداری ۰۰۰/= s مطلوب ارزیابی میشود. بنابراین برحسب میانگینها، علمگرایان نسبت به ناعلمگرایان نظام اخلاقی دنیویتری دارند.
آزمون t
شاخص نظام اخلاقی قدسی و دنیوی