در مورد غیر قانونی بودن حملهی آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای ائتلاف به عراق، مقالات متعددی از سوی حقوقدانان و مؤسسات حقوقی و تحقیقاتی منتشر شده است. کلیهی این مراجع و اندیشمندان حملهی نظامی به عراق را بدون مجوز خاص و جدید شورای امنیت، نقض صریح حقوق بینالملل میدانند. حملات غیر قانونی آمریکا و نیروهای ائتلاف به عراق که به بهانهی تهدیدات جدی و قریبالوقوع این کشور صورت گرفت، پس از دو سال اشغال بهطور کامل واهی و غیر قانونی اعلام میگردد و حتی آثاری از سلاحهای کشتار جمعی به جهانیان گزارش نمیگردد. به کارگیری پیشدستانهی زور توسط آمریکا و متحدانش علیه عراق، بهطور جدی از سوی اغلب حقوقدانان و حتی دبیر کل سازمان ملل متحد زیر سؤال رفت و اقدام پیشدستانه بهعنوان نقض صریح قواعد حقوق بین المللی شناخته شد(موسیزاده،۱۳۸۹،صص۱۴۸-۱۴۶).
بهای تعهد آمریکا به «وظیفهی حفظ و تقویت یک نظم جهانی محبوب»، نقض تعهدات پیشین آمریکا در قبال سازمان ملل متحد است. اگر نظم جهانی محبوب که ریشه در دموکراسی آمریکا دارد، ارزشی مشترک محسوب میشود و خود به خود مشروعیت مییابد؛ قواعد آمرهی سازمان ملل متحد نیز دارای بار ارزشی جهانشمول و مشترک هستند که مشروعیت آن ساقط ناشدنی است. عدم وفاداری آمریکا به تعهدات پیشین در قبال سازمان ملل، ضمانتی جهت رعایت تعهد نظم جهانی باقی نمیگذارد. واژههایی همانند دموکراسی، آزادی، و حقوق بشر، هدف غایی سیاست آمریکا نیست بلکه پوششی نرم بر هنجار شکنیهای سخت هژمون است که در راستای نظم جهانی محبوب آمریکایی دنبال میشود. مورگنتا میگوید:
عمدتاً گرایش سیاستمداران به این است که سیاستهای خود را بر اساس اصول اخلاقی یا حقوقی یا ضرورتهای زیستشناختی بیان کنند و نه بر حسب قدرت، و به این ترتیب خود را نیز در مورد عملشان فریب میدهند. به عبارت دیگر، در حالیکه سیاست در تمامی ابعاد، ضرورتاً در جستوجوی قدرت است، ایدئولوژیها در این مبارزهی قدرت، عنصری وارد میکنند که از نظر روانشناختی و اخلاقی برای بازیگران و تماشاگران مقبول باشد(مورگنتا،۱۳۸۹،ص۱۶۱).
مقبولیت و مشروعیت مبارزهی قدرت، بازتاب واژهپردازیها و تصویرسازیهایی است که از کانال مدیریت قدرت نرم وارد حوزهی اجتماعی میشود و کار ویژهی متناقض و دوگانهای را بر عهده دارد، از یک طرف در صورت مطلوبیت و همسویی بازیگران پیرامون با قوانین بازی مرکز در سطح نظام، در راستای حفظ وضع موجود نه تنها قدرت سیاسی هدف را به پشتوانهی قدرت اجتماعی مجهز میکند بلکه از شکلگیری مخالفتها، اعتصابها، شورشها، و انقلابها ممانعت به عمل میآورد؛ و از طرف دیگر در صورت عدم مطلوبیت و تطبیق بازیگران پیرامون با قوانین بازی مرکز در سطح نظام، در راستای تغییر وضع موجود نه تنها خلأ حمایت اجتماعی از قدرت سیاسی هدف را موجب میشود بلکه تشکلهای مخالف، شورشی، معتصب، و انقلابی را نیز سازماندهی و جهتدهی میکند. انعطافناپذیری امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در اصول اخلاقی و عدالت اجتماعی، موجب شد تا معاویه در راستای مقبولیت و مشروعیت مبارزهی قدرت، بحرانزایی در حکومت امام علی(علیهالسلام) را در دستور کار قرار دهد و امواج افکار عمومی را به سمت رانش از دایرهی حکومت امام علی(علیهالسلام) و یا سکون و سکوت و عدم حمایت از سیاستهای امام علی(علیهالسلام) در برابر عملیاتهای تروریستی، هدایت کند. موضعگیریهای عادلانهی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در برابر افکار عمومی و حرکتهای تروریستی که از ناحیهی شام و توسط معاویه سازماندهی میشد در ادامه به اختصار مورد بررسی قرار میگیرد. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) خطاب به مردم کوفه میفرمایند:
نفرین بر شما کوفیان! که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم. آیا بهجای زندگی جاویدان قیامت، به زندگی زود گذر دنیا رضایت دادید؟ و بهجای عزت و سربلندی، بدبختی و ذلت را انتخاب کردید؟ هرگاه شما را به جهاد با دشمنانتان دعوت میکنم، چشمانتان از ترس در کاسه میگردد، گویا ترس از مرگ، عقل شما را ربوده و چون انسانهای مست از خود بیگانه شده، حیران و سرگردانید. گویا عقلهای خود را از دست داده و درک نمیکنید. من دیگر هیچگاه به شما اطمینان ندارم، و شما را پشتوانهی خود نمیپندارم. شما یاران شرافتمندی نیستید که کسی به سوی شما دست دراز کند. به شتران بیساربان میمانید، که هرگاه از یکطرف جمعآوری گردید، از سوی دیگر پراکنده میشوید.
به خدا سوگند! شما بد وسیلهای برای افروختن آتش جنگ هستید؛ شما را فریب میدهند اما فریب دادن نمیدانید، سرزمین شما را پیاپی میگیرند و شما پروا ندارید. چشم دشمن برای حملهی شما خواب ندارد، ولی شما در غفلت به سر میبرید. به خدا سوگند! آنکه دشمن را بر جان خویش مسلط گرداند تا گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشکند، و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانیاش بسیار بزرگ و قلب او بسیار کوچک و ضعیف است. تو اگر میخواهی اینگونه باش، اما من، به خدا سوگند! از پای ننشینم و قبل از آنکه دشمن فرصت یابد، با شمشیر آبدیده چنان ضربهای بر پیکر او وارد سازم که ریزههای استخوان سرش پراکنده شود و بازوها و قدمهایش جدا گردد و از آنپس خدا هر چه خواهد انجام دهد.
ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است. حق شما بر من، آنکه از خیر خواهی شما دریغ نورزم و بیتالمال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید. و اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید؛ هرگاه شما را فراخواندم؛ اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم؛ اطاعت کنید(نهجالبلاغه،خطبه۳۴، صص۶۱-۵۹).
کاربرد عدالت در برپایی حقوق بر اساس اصل مساوات بشری، راهبرد مدیریتی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، جهت برقراری صلح و امنیت ملی و جهانی است. بسیج نیروهای دفاعی مردمی در برابر تجاوزات دشمن، در شیوهی مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) بر اساس اصل آزادی مشارکت در مؤلفه های قدرت نرم، فارغ از هر گونه تهدید، تشویق، و اجبار صورت میگیرد. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) مردم را به جهاد با دشمن تجاوزگر دعوت میکنند. فراخوان عمومی در دعوت به جهاد، خارج از هر گونه تبلیغ و در چارچوب اطلاعرسانی صورت میگیرد. مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) با ارجاع افکار عمومی به عقلانیت، چشمانداز مسیرهای منتهی به پذیرش و عدم پذیرش جهاد را در عزت و سربلندی، و ذلت و خواری، مشخص میکنند. ایشان ضمن آموزش و پرورش افکار عمومی، لزوم آگاهی نسبت به حربههای هوشمندانهی دشمن در اهداف قلمرو و اهداف مالکیت را تأکید میکنند؛ حربههایی که غفلت از آنان موجب تسلط دشمن بر پیکرهی امت اسلامی و بهرهبرداری از غنائم کشور، متزلزل ساختن پایه های حکومت، و متفرق کردن ملت خواهد شد.
ابن ابیالحدید میگوید که «علیابن محمدابن ابوسیف مدائنی» از «فضیلابن جعد» نقل میکند که میگفته است: مهمترین سبب در خودداری عرب از یاری دادن امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) موضوع مال بود که او هیچ شریفی را بر وضیع و هیچ عربی را بر عجم فضیلت نمیداد و با سالاران و امیران قبایل بدانگونه که پادشاهان رفتار میکردند رفتار نمیفرمود و هیچکس را با مال به خویشتن جذب نمیکرد و حال اینکه معاویه بر خلاف این موضوع بود و به همین سبب مردم، امام علی(علیهالسلام) را رها کردند و به معاویه پیوستند(ابن ابیالحدید،۱۳۷۵،ج۱، صص ۳۱۶-۳۱۵ و۱۳۷۸،ج۲،ص۱۹۷).
چشمانداز راهبرد مدیریتی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) مختص افکار عمومی دوران حکومت ایشان نبود بلکه ایشان اندیشهی جهانی سازی اسلام را در بلند مدت و تمام دورانها مدیریت کردند. مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) با وجود شدت محدودیتهای تحمیلی نظام، عنصر جذابیت در ارزشهای عام جهانشمول را در تبدیل به رفتار قدرت، با عدالتی مطلق و فراگیر صیقل داد بهگونهای که جذابیت حکومت ایشان با گذشت زمان، افزایش دامنهی امواج گرایشی را در هر عصر و مکانی ایجاد میکند. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در پاسخ به مالک اشتر که معتقد بود حقمحوری و عدالتگستری امام علی(علیهالسلام) موجب سستی مردم و عدم حمایت آنان از سیاستهای دولت شده است، فرمودند:
اما آنچه در مورد کار و روش ما که منطبق بر عدل است گفتی، همانا که خدای عزوجل میفرماید: «هر کس کار پسندیده کند برای خود او سودمند است و هر کس بد میکند بر نفس خویش ستم میکند و پروردگارت نسبت به بندگان ستمگر نیست». و من از اینکه مبادا در انجام آن چه گفتی(عدالت) کوتاهی کرده باشم، بیشتر ترسانم. و اما اینکه گفتی حق بر آنان سنگین آمده و بدین سبب از ما جدا شدهاند، بنابراین خداوند به خوبی آگاه است که آنان از ستم و بیداد از ما جدا نشدهاند و به عدل و داد پناه نبردهاند، بلکه فقط در جستوجوی دنیا، که بههرحال از آنان زایل خواهد گشت، برآمدهاند که از آن دور مانده بودند، و روز قیامت بدون تردید از ایشان پرسیده خواهد شد آیا اینکار را برای دنیا انجام دادهاند یا برای خدا عمل کردهاند؟ و اما آنچه در مورد بذل اموال و برگزیدن رجال گفتی، ما را نشاید که به مردی، از درآمد عمومی چیزی بیش از حقاش بدهیم؛ و خداوند سبحان و متعال که سخناش حق است، فرموده است: «چه بسیار گروه های اندک، که به فرمان خدا بر گروه های بیشتر چیره شدهاند و خداوند همراه صابران است». و همانا خداوند، محمد(صلیاللهعلیهوآله) را تنها مبعوث فرمود، و زانپس شمار یاراناش را افزود و گروهاش را پس از زبونی، نیرو و عزت بخشید؛ و اگر خداوند اراده فرموده باشد که این امارت بر عهدهی ما باشد، دشواری آنرا برای ما آسان میفرماید و ناهمواریاش را هموار میسازد(همانجا و همان،ص۱۹۸).
راهبرد مدیریتی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در آموزش و پرورش افکار عمومی، عنصر خیرخواهی در مدیریت قدرت نرم را آشکار میکند که بازتاب شاخصهای همدردی، اعتماد، اعتبار و رضایت در حوزهی اجتماعی است. مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در تبدیل عناصر قدرت سخت و قدرت نرم به رفتار قدرت، خروجی های عدالت اجتماعی را صادر میکنند و این، عنصر قابلیت، در مدیریت قدرت نرم را نمایان میکند که بازتاب شاخص احترام و تحسین از بخش اجتماعی است. اما آنچه به سیاستهای امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) هویتی ارزشی میبخشد و عنصر جذابیت در ارزشهای عام جهانشمول را نمایان میکند، کاربرد عدالتی مطلق در برپایی حقوق بر اساس اصل مساوات بشری است که چشمانداز راهبرد امنیت ملی و جهانی در اندیشهی سیاسی ایشان است. تطبیق عملکردهای سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) با این اصل مدیریتی، عنصر کاریزما در مدیریت قدرت نرم را وارد حوزهی اجتماعی میکند که بازتاب آن الهامبخشی و پایبندی نیروهای اجتماعی به قدرت سیاسی است. نای میگوید:
در سطح کشورها، الکساندر ووینگ به خوبی سه خوشه از ویژگیهای کنشگر و کنش را پیشنهاد میکند که در محوریت جذب قرار دارند: خیرخواهی، قابلیت، و کاریزما. خیرخواهی جنبهای است که با چگونگی ارتباط یک کنشگر با دیگران مرتبط است؛ معمولاً خیرخواه شمرده شدن، باعث ایجاد همدردی، اعتماد، اعتبار، و رضایت میشود؛ ممتاز بودن یا قابلیت به این امر اشاره دارد که یک کنشگر چگونه امور را به انجام میرساند و این باعث ایجاد تحسین، احترام و رقابت میگردد؛ زیبایی یا کاریزما جنبهای از رابطه یک کنشگر با ایدهآلها، ارزشها و چشمانداز است و معمولاً باعث الهام بخشی و پایبندی میگردد. مجموعهی این ویژگیها برای تبدیل منابع(همچون فرهنگ، ارزشها و سیاستها) به رفتار قدرت، حیاتی میباشد. بدون چنین ویژگیهای مشهودی، ممکن است یک منبع مفروض باعث تولید بیتفاوتی یا حتی انزجار گردد. تولید قدرت نرم بهواسطهی جذب، هم به کیفیتهای کنشگر و هم به چگونگی برداشت از آنها از سوی سوژهی هدف بستگی دارد؛ ممکن است آنچه برای یک سوژه جذابیت ایجاد میکند، برای سوژهی دیگر انزجار ایجاد نماید. وقتی یک کنشگر یا کنش، بدخواهانه، سوء استفادهگرانه، بیقابلیت یا زشت درک شود، این احتمال هست که باعث ایجاد انزجار گردد(نای،۱۳۹۰،صص ۱۵۴-۱۵۳).
نای عناصر خیرخواهی، قابلیت و کاریزما را برای تبدیل منابع قدرت به رفتار قدرت، حیاتی میداند اما وی همچنین به این مسأله نیز اشاره میکند که تولید قدرت نرم بهواسطهی جذب، هم به کیفیتهای کنشگر و هم به چگونگی برداشت آنها از سوی سوژهی هدف بستگی دارد. آنچه موجب شد که جذابیتهای قدرت نرم در مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در آن مقطع زمانی امواج رانشی را بر امواج گرایشی غالب کند، ماهیت چارچوب ارزشی افکار عمومی در جامعهی اعراب آنزمان بود که بیشتر، قابلیت هضم عناصر ارزشی با هویت ازلی را داشت و هویت مدنی ارزشها را برنمیتابید. هویت ازلی ارزشها در آنزمان، در چارچوب مدیریتی عملکردهای سیاسی با هویتی مدنی نمیگنجید. و شاید به همین دلیل است که وسعت دامنهی جذابیتهای قدرت نرم در عملکردهای سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) با گذشت زمان، گستردهتر میشود.
اگر عنصر عدالت اجتماعی، مهمترین منبع جاذبه در مدیریت قدرت هوشمند علوی است، مهمترین عامل دافعه نیز همین عنصر میباشد. افزایش شدت دافعه و مرکزگریزی کوفیان، کمترین تأثیری در تغییر اصول مدیریت قدرت هوشمند علوی نداشت، زیرا مدیریت سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، قدرت هوشمند را نه در چارچوب منافع و در راستای انحصارگرایی، که در چارچوب حقوق و در راستای عدالت گستری، مورد بهرهبرداری قرار میدهند؛ و اینگونه است که مواضع سیاسی ایشان در برابر مرکزگریزی کوفیان هیچ تغییری نمیکند و میفرمایند: «تو اگر میخواهی اینگونه باش، اما من، به خدا سوگند! از پای ننشینم و قبل از آنکه دشمن فرصت یابد، با شمشیر آبدیده چنان ضربهای بر پیکر او وارد سازم که ریزههای استخوان سرش پراکنده شود و بازوها و قدمهایش جدا گردد»؛ ضربهای در میدان نبرد نرم که با خنثیسازی حربههای تبلیغاتی دشمن، پوشش اهداف منفعتمحور کنار زده و حقیقت نمایان شود، و ضربهای در میدان نبرد سخت که با سلب توان تخریبی نیروهای دشمن، مانع از جنگافروزی آنان شود. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در برابر اقدامات تروریستی ضحاک که از طرف معاویه سازماندهی شده بود، به مردم فرمودند:
ای مردم کوفه! بدنهای شما در کنار هم، اما افکار و خواسته های شما پراکنده است؛ سخنان ادعایی شما، سنگهای سخت را میشکند، ولی رفتار سست شما دشمنان را امیدوار میسازد؛ در خانههایتان که نشستهاید، ادعاها و شعارهای تند سر میدهید، اما در روز نبرد میگویید: ای جنگ! از ما دور شو، و فرار میکنید. آنکس که از شما یاری خواهد، ذلیل و خوار است، و قلب رها کنندهی شما آسایش ندارد. بهانههای نابخردانه میآورید، چون بدهکاران خواهان مهلت، از من مهلت میطلبید و برای مبارزه سستی میکنید. بدانید که افراد ضعیف و ناتوان هرگز نمیتوانند ظلم و ستم را دور کنند، و حق، جز با تلاش و کوشش به دست نمیآید. شما که از خانهی خود دفاع نمیکنید چگونه از خانهی دیگران دفاع مینمایید؟ و با کدام امام پس از من به مبارزه خواهید رفت؟
به خدا سوگند! فریبخورده آنکس که به سخن شما مغرور شود. کسی که به امید شما به سوی پیروزی رود، با کندترین پیکان به میدان آمده است، و کسی که بخواهد دشمن را بهوسیلهی شما هدف قرار دهد، با تیری شکسته تیراندازی کرده است! به خدا سوگند! صبح کردم در حالیکه گفتار شما را باور ندارم، و به یاری شما امیدوار نیستم، و دشمنان را بهوسیلهی شما تهدید نمیکنم. راستی شما را چه میشود؟ دارویتان چیست؟ و روش درمان شما کدام است؟ مردم شام نیز همانند شمایند؟ آیا سزاوار است شعار دهید و عمل نکنید؟ و فراموشکاری بدون پرهیزکاری داشته، به غیر خدا امیدوار باشید؟(نهجالبلاغه،خطبه۲۹،ص۵۵).
مردم سکوت کردند، امام علی(علیهالسلام) فرمود: «شما را چه شده آیا لال هستید»؟ گروهی گفتند: ای امیرالمؤمنین! اگر تو حرکت کنی با تو حرکت میکنیم. امام علی(علیهالسلام) فرمود:
شما را چه میشود؟ هرگز راه رستگاری نپویید! و به راه عدل، هدایت نگردید! آیا در چنین شرایطی سزاوار است از شهر خارج شوم؟ هماکنون باید مردی از شما که من از شجاعت و دلاوری او راضی و به او اطمینان داشته باشم، به سوی دشمن کوچ کند. و برای من سزاوار نیست که لشکر و شهر و بیتالمال و جمعآوری خراج و قضاوت بین مسلمانان، و گرفتن حقوق درخواستکنندگان را رها سازم، آنگاه با دستهای بیرون روم، و بهدنبال دستهای به راه افتم، و چونان تیر نتراشیده در جعبهای خالی به اینسو و آنسو سرگردان شوم! من چونان محور سنگ آسیاب، باید بر جای خود استوار بمانم تا همهی امور کشور، پیرامون من و بهوسیلهی من به گردش درآید. اگر من از محور خود دور شوم، مدار آن بلرزد و سنگ زیرین آن فروریزد! به حق خدا سوگند که این پیشنهاد بدی است! به خدا سوگند اگر امیدواری به شهادت در راه خدا را نداشتم، پای در رکاب کرده از میان شما میرفتم، و شما را نمیطلبیدم، چندان که باد شمال و جنوب میوزد؛ زیرا شما بسیار طعنهزن، عیبجو، رویگردان از حق، و پر مکر و حیلهاید. مادام که افکار شما پراکنده است؛ فراوانی تعداد شما سودی ندارد. من شما را به راه روشنی بردم که جز هلاکخواهان، هلاک نگردند؛ آنکس که استقامت کرد به سوی بهشت شتافت، و آنکس که لغزید در آتش سرنگون شد(نهجالبلاغه،خطبه ۱۱۹،ص۱۶۱).
سپس امام علی(علیهالسلام) از منبر فرود آمد و پیاده حرکت فرمود تا به غریین(نجف) رسید، و «حجربن عدی کندی» را فرا خواند، و برای او رایتی به فرماندهی چهار هزار تن بست، تا به مقابله با ضحاک برود. حجر در نواحی تدمر به ضحاک رسید، و در برابرش ایستاد و ساعتی جنگ کرد، آنگاه شب فرا رسید و میان آنان جدایی افکند، و ضحاک شبانه گریخت، و چون سپاهیان حجربن عدی شب را به صبح آوردند اثری از ضحاک و یاراناش ندیدند(ابن ابیالحدید،۱۳۷۵،ج۱،صص۲۵۸-۲۵۷ و۱۳۷۸، ج۲،صص۱۱۸-۱۱۷).
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، ایدئولوژی و هدف غایی اسلام را ظلمستیزی و دفاع از مظلوم در راستای برپایی حق در سطح ملی و جهانی معرفی میکنند. مدیریت امام علی(علیهالسلام)، ابزار نیل به هدف ایدئولوژی را در تناسب و تطبیق با هدف قرار میدهند. اگر هدف، برپایی حق و ظلمستیزی است ابزار نیل به آن نباید موجب ظلم و ستم و ناحقی شود. خروجی های عملکردهای سیاسی نباید ناقض اهداف باشند. عدم همراهی افکار عمومی با راهبرد امنیت ملی و جهانی، نه تنها نباید موجب نقض حق آزادی انتخاب و حق آزادی مشارکت آنان شود بلکه نباید موجب تغییر کارویژهی عامالمنفعهی سیاسی شود. تحمیل ظلمستیزی و حقمحوری به دیگران، اولین گام به سمت ستمگری و ناحقی است. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، با تطبیق مؤلفه های قدرت نرم با عملکردهای سیاسی، نتایج مشروعیت و جذابیت قدرت نرم را در اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تئوری عدالت اجتماعی مدیریت کردند. نای میگوید:
آمیختن قدرت نرم در یک راهبرد دولتی، دشوارتر از آن است که ابتدا به نظر میرسد. اول اینکه موفقیت به لحاظ نتایج، بیشتر در کنترل سوژهی هدف است تا در کنترل قدرت سخت، چنانکه غالباً رخ میدهد؛ مشکل دوم این است که غالباً نتایج آن بیشتر طول میکشد، و بیشتر سیاستمداران و مردم برای دیدن بازگشت فوری سرمایه گذاری خود، بیحوصله هستند؛ سوم اینکه ابزارهای قدرت نرم بهطور کامل تحت کنترل دولتها نیستند. اگرچه دولتها سیاست را کنترل میکنند، اما فرهنگ و ارزشها در جوامع مدنی جای دارد. شاید قدرت نرم بهنظر کمخطرتر از قدرت اقتصادی یا نظامی بیاید، اما استفاده از آن، غالباً دشوار، از دست دادن آن آسان، و بنا نهادن دوبارهی آن پرهزینه است(نای،۱۳۹۰،ص۱۴۰).
مشکلاتی که نای از آمیختن قدرت نرم در یک راهبرد دولتی سخن میگوید در تناقض الویتهای افکار عمومی و الویتهای سیاست نهفته است؛ همانچیزی که کارویژهی مدیریت سیاسی را به سمت پوشش هدف غایی سیاست در نمای ایدئولوژیک هدایت میکند. کارویژهای که در رفع تناقض الویت سیاست و الویت افکار عمومی به ابهام موجود در سخنپراکنیها و تصویرسازیها متوسل میشود. روند موفقیتآمیز پروژهی سلطه بر اذهان، مانع از تفکر در مورد تناقض نتایج قدرت در عملکردهای سیاسی با ایدئولوژیها میشود. مورگنتا میگوید:
ابهام این ایدئولوژی، آنرا به سلاحی تبدیل میکند که میتوان با آن دشمنان را سرگردان و دوستان را تقویت کرد. … معهذا، به همین ترتیب این ابزار وفاداری دو نقش سیاسی مهم نیز ایفا میکند، یعنی، از یکسو، اغلب سیاستهای واقعی را در پشت پردهی اهداف مسالمتآمیز ابراز شده پنهان میدارد، و از سوی دیگر، غالباً حمایت افراد پاکسرشت سراسر جهان را از این سیاستها جلب میکند. این حمایتها بدون توجه به ماهیت واقعی این سیاستها صورت میگیرد، زیرا ظاهراً چنین مینماید که هدف از آنها حفظ صلح است، و این هدفی است که مردان پاکنیت در سراسر جهان به شدت مشتاق آن هستند. این ملاحضات در مورد تعهد جهانی به خلع سلاح نیز، خصوصاً در شکل «عام و کامل» آن صدق میکند. پایان دادن به مسابقهی تسلیحاتی به دلایل بشردوستانه، سیاسی، و اقتصادی عموماً مطلوب شناخته میشود. اما از تجارب دو دههی اخیر روشن میشود که شرایط سیاسی جهان، خلع سلاح را محال میسازد. هنگامیکه با توجه به این شکست کامل کلیهی تلاشهایی که برای تحقق هر نوع خلع سلاح صورت گرفته است، بازهم دولتها، سیاست خود را خلع سلاح «عام و کامل» مینامند، در حقیقت برای ملتهای جهان، جاذبهای ایدئولوژیک ایجاد میکنند، ملتهایی که مشتاق صلح و رهایی از بار رقابت تسلیحاتی هستند. دولتها از این سیاستها استفاده میکنند تا سیاستهای خارجی را که عملاً تعقیب مینمایند به شکلی مقبولتر از آنچه واقعاً هست، به ملتها نشان دهند(مورگنتا،۱۳۸۹،صص۱۷۸-۱۷۷).
و اینگونه است که نتیجهی تجویز دموکراسی، آزادی و حقوق بشر آمریکایی بر ساختار نظام بینالملل، تداوم وضعیت آنارشیک سابق است. نظم نوین جهانی اگرچه در واژهپردازیها و تصویرسازیها در تضاد با فضای آنارشیک است اما در نتایج قدرت به هرج و مرجطلبیهای ماهیت آنارشیک نظام بینالملل ختم میشود.
حکومت علوی بدون تأثیرپذیری از عوامل بیرونی، خروجی ها را از مسیر حق و در انطباق با عدالت تنظیم میکند، عدالتی زلال که کمر متغیرهای داخلی و خارجی را میشکند، و زیر بار فشارهای سیاسی تغییر چهره نمیدهد، و همین ثبات سیاسی در محور حق و عدالت، عامل پرتو افشانی امواج سیرهی حکومت علوی، فرای مقیاس مکان و فرکانس زمان شد.
مدیریت قدرت هوشمند علوی، جذابیت قدرت نرم را در اشاعهی عدالتگستری در سطح جهانی، و اقتدار قدرت سخت را در مبارزه با ظلم و ستم و دفاع از مظلومین عالم، مد نظر دارد که این ایده، وجوه مختلف قدرت را مکمل هم معرفی میکند بهگونهای که خروجی های عادلانهی مدیریت قدرت، بازتاب جذابیت ارزشهای عام جهانشمول است. مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، زمینه های عدالتگستری در سطح جهانی را در پروژهی مساوات بشر در برخورداری عادلانه از حقوق، به سمت عدالت اجتماعی عملیاتی کرد، پروژهای که به علت عدم تطبیق با پروسهی زمان و مکان در آن عصر، افکار عمومی گنجایش و ظرفیت پذیرش آنرا نداشت، پس در کالبد زمان خود نگنجید و پیلهی زمان را شکافت تا تشنگان عدالت را فرای زمان و مکان، سیراب کند. تجاوزات تروریستی که معاویه در شهر انبار سازماندهی کرد، دغدغهی عدالتگستری امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) را بیشتر آشکار میکند که فرمودند:
پس از ستایش پروردگار؛ همانا جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است، که خدا آنرا به روی دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا، و زره محکم، و سپر مطمئن خداوند است، کسیکه جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، خدا لباس ذلت و خواری بر او میپوشاند، و دچار بلا و مصیبت میشود، و کوچک و ذلیل میگردد. دل او در پردهی گمراهی مانده و حق از او روی میگرداند، به جهت ترک جهاد، به خواری محکوم و از عدالت محروم است.
آگاه باشید! من شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با شامیان دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه آنها با شما بجنگند با آنان نبرد کنید. به خدا سوگند! هر ملتی که درون خانهی خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد. اما شما سستی به خرج دادید، و خواری و ذلت پذیرفتید، تا آنجا که دشمن پیدرپی به شما حمله کرد و سرزمینهای شما را تصرف کرد. و اینک، فرماندهی معاویه،(مرد غامدی) با لشکرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، «حسانابن حسان بکری» را کشته و سربازان شما را از مواضع مرزی بیرون رانده است. به من خبر رسیده که مردی از لشکر شام به خانهی زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههای آنها را به غارت برده، در حالیکه هیچ وسیلهای برای دفاع، جز گریه و التماس کردن، نداشتهاند.
لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون اینکه حتی یک نفر آنان زخمی بردارد، و یا قطرهی خونی از او ریخته شود. اگر برای این حادثهی تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است! شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند! این واقعیت قلب انسان را میمیراند و دچار غم و اندوه میکند که شامیان در باطل خود وحدت دارند و شما در حق خود متفرقید. زشت باد روی شما و از اندوه رهایی نیابید که آماج تیر بلا شدید!
به شما حمله میکنند، شما حمله نمیکنید؟! با شما میجنگند، شما نمیجنگید؟! اینگونه معصیت خدا میشود و شما رضایت میدهید؟ وقتی در تابستان فرمان حرکت بهسوی دشمن میدهم، میگویید هوا گرم است، مهلتده تا سوز گرما بگذرد، و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ میدهم، میگویید هوا خیلی سرد است بگذار سرما برود. همهی این بهانهها برای فرار از سرما و گرما بود، وقتی شما از گرما و سرما فرار میکنید، به خدا سوگند که از شمشیر بیشتر گریزانید!
ای مرد نمایان نامرد! ای کودک صفتان بیخرد که عقلهای شما به عروسان پردهنشین شباهت دارد! چهقدر دوستداشتم که شما را هرگز نمیدیدم و هرگز نمیشناختم! شناسایی شما که جز پشیمانی حاصلی نداشت، و اندوهی غمبار سرانجام آن شد. خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پرخون، و سینهام از خشم شما مالامال است! کاسههای غم و اندوه را، جرعهجرعه به من نوشاندید و با نافرمانی و ذلتپذیری، رأی و تدبیر مرا تباه کردید، تا آنجا که قریش در حق من گفت: «بیتردید پسر ابیطالب مردی دلیر است، ولی دانش نظامی ندارد». خدا پدرشان را مزد دهد، آیا یکی از آنها تجربه های جنگی سخت و دشوار مرا دارد؟ یا در پیکار توانست از من پیشی بگیرد؟ هنوز بیست سال نداشتم که در میدان نبرد حاضر بودم، هماکنون که از شصت سال گذشتهام. اما دریغ، آنکس که فرماناش را اجرا نکنند؛ رأی و تدبیری نخواهد داشت(نهجالبلاغه،خطبه۲۷،صص۵۳-۵۱).
سپس مردم گفتند: ای امیرالمؤمنین! ما آنان را کفایت میکنیم. امام علی(علیهالسلام) فرمودند: «شما از انجام کار خود درماندهاید! چگونه کار دیگری را برایم کفایت میکنید؟ اگر رعایای پیش از من، از ستم حاکمان مینالیدند، امروز من از رعیت خود مینالم، گویی من پیرو، و آنان حکمرانند، یا من محکوم و آنان فرمانروایانند». وقتی سخن امام علی(علیهالسلام) به اینجا رسید، دو نفر از یاران جلو آمدند و یکی گفت: من جز خود و برادرم را در اختیار ندارم، ای امیر مؤمنان فرمان ده تا هرچه خواهی انجام دهم، امام علی(علیهالسلام) فرمود: شما کجا و آنچه من میخواهم کجا؟!(نهجالبلاغه،حکمت ۲۶۱،ص۴۹۵).
جذابیت قدرت نرم، در توان بسیج توده ها به سمت حمایت از سیاستهای دولت، مهمترین عامل گرایش سیاستمداران به اندیشهی استفاده از قدرت نرم است. جذابیت قدرت نرم از ترکیب اصول اخلاقی و اصول بقا در چشمانداز منافع ملی، حاصل میشود. اساس و بنای سیاستهای مدیریتی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، بر محوریت جذابیتهای قدرت نرم استوار شده است. مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، جهت بسیج توده ها در مقابله با تجاوزات دشمن، ضرورت جهاد تدافعی در برابر تهاجم دشمن را به سمت حقانیت اصل زیستی در بقا، و اصل عرق ملی در عزت و سربلندی، و اصل اخلاقی در عدالت، جهتدهی کردند. مورگنتا میگوید:
انسان تمایل خود به قدرت را عادلانه میداند ولی تمایل دیگران به کسب قدرت بر خود را بهعنوان تمایلی غیر عادلانه محکوم میکند. روسها پس از پایان جنگ دوم جهانی، نقشه های خود برای کسب قدرت را تحت عنوان ملاحضات امنیتی توجیه کرده و میکنند. اما توسعهی قدرت آمریکا را بهعنوان سیاستی «امپریالیستی» و مقدمهای برای جهانخوارگی محکوم کردهاند. … برای جلب حمایت مردمی از سیاست خارجی حکومت، و هدایت منابع و نیروهای ملی در جهت حمایت از این سیاست، رهبر و سخنگوی ملت باید به جای توسل به قدرت، از جاذبهی ضرورتهای زیستشناختی، مانند موجودیت ملی، و اصول اخلاقی، مانند عدالت، استفاده کند. این تنها راهی است که یک دولت از طریق آن میتواند شور و اشتیاق به فداکاری را که بدون آن هیچ سیاست خارجی نمیتواند از آزمون نهایی قدرت سرافراز بیرون آید، جلب کند(مورگنتا،۱۳۸۹،صص۱۶۳-۱۶۲).
اگر دغدغهی مدیریت قدرت، در اندیشهی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، اجرای عدالت و ممانعت از ظلمستیزی است، بروندادهای سیاسی در حکومت علوی نیز منطبق با عدالت اجتماعی است؛ اگر دغدغهی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، جهاد تدافعی در برابر تجاوزات دشمن است، راهبرد مدیریتی ایشان نیز بر اساس اصل مساوات بشر در برخورداری عادلانه از حقوق، عملیاتی شد؛ اگر دغدغهی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، اندوه تجاوز دشمن به منزل زنی مسلمان و غیر مسلمان است، عملکردهای تدافعی ایشان نیز بر مبنای اصل مصونیت زنان و کودکان و افراد غیرمسلح جبههی دشمن اجرا شد. میلسن میگوید:
آنچه تو میگویی مهم نیست… بلکه آنچه دیگران میشنوند آن مهم است. در حالیکه سیاستگذاران آمریکایی میگویند، «آزادی، عدالت، و فرصت»، و عموم مردم عرب میشنوند، «سلطه، آشوب، و بدبینی». هنگامیکه واشنگتن میگوید، آزادیخواهی، اکثریت اعراب و اروپاییها، اشغال را میبینند(میلسن و دیگران، ۱۳۸۷،ص۱۳۰).
آنچه موجب شور و اشتیاق توده ها به حمایت از سیاستهای دولت در برابر جاذبهی عدالت در شعارپردازیها و تصویرسازیها میشود، کیمیا بودن عنصر عدالت در سیاستهای داخلی و خارجی سیاستمداران است؛ اما آنچه موجب عدم بسیج توده ها در برابر جذابیت مؤلفهی عدالت در عملگراییهای امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) شد، اشباع جامعه از عنصر عدالت بود؛ مدیریت سیاسی امام علی(علیهالسلام) عرضهی عدالت به هرم طبقاتی جامعه را به حد اشباع رسانده بود و همین عامل سبب کاهش تقاضای عدالت در طبقهی پایین جامعه، و انزجار عدالت در طبقهی مرفه جامعه شده بود، پس منجر به عدم حمایت افکار عمومی در آن مقطع زمانی و مکانی از سیاستهای دولت علوی شد. نای میگوید:
جذابیت همیشه الویتها و سلیقههای دیگران را تعیین نمیکند، اما این اختلاف بین اندازه گیری قدرت از روی منابع، و قضاوت در مورد قدرت بر اساس نتایج رفتاری، منحصر به قدرت نرم نیست. بلکه در مواجهه با تمام اشکال قدرت اتفاق میافتد(نای،۱۳۸۹،ص۴۵).
جستجوی مقالات فارسی – جایگاه قدرت نرم در اندیشه سیاسی امام علی(ع۶