۱۹۶۳ : کاردینال،کارگردان: اُتوپِرمینجر
۱۹۶۳: فاتحین،کارگردان: کارمِن فُرمن
۱۹۶۴ : در راه خطر ،کارگردان: اُتوپِرمینجر
۱۹۶۵ : بانی لیگ گم شده[۵۲] ،کارگردان: اُتوپِرمینجر
۱۹۶۵ : دوّمی ها[۵۳]،کارگردان: جان فِرانکن هایمر
۱۹۶۶: جایزه بزرگ،کارگردان: جان فِرانکن هایمر
۱۹۶۶ : نه ! با زن من نمیتونی[۵۴] ،کارگردان: جان فِرانکن هایمر
۱۹۷۱ : چه دوستان خوبی[۵۵] ،کارگردان: اُتوپِرمینجر
۱۹۷۵ : رزباد[۵۶] . کارگردان: اُتوپِرمینجر
۱۹۷۶ : سرگرمی یعنی این[۵۷]، قسمت دوم،کارگردان: اُتوپِرمینجر
۱۹۷۹ : عامل انسانی[۵۸] ،کارگردان: اُتوپِرمینجر
۱۹۸۷ : Broadcast News،کارگردان: جِیمز بروکز[۵۹]
۱۹۸۹ : جنگ خانواده های رز[۶۰]،کارگردان: دَنی دویتو[۶۱]
۱۹۹۰ : دوستان خوب[۶۲] ،کارگردان: مارتین اِسکُورسیزی
۱۹۹۱ : تنگه وحشت[۶۳] ،کارگردان: مارتین اِسکُورسیزی
۱۹۹۲ : آقای شنبه شب [۶۴] ،کارگردان: مارتین اِسکُورسیزی
۱۹۹۳ : عصر معصومیّت[۶۵] ،کارگردان: مارتین اِسکُورسیزی
۱۹۹۵ : کازینو[۶۶] ،کارگردان:مارتین اِسکُورسیزی
۴-۱۳-۴ تحلیل عنوانبندی فیلم “سرگیجه” اثر سائولباس
الف- داستان فیلم
داستان فیلم سرگیجه بر مبنای رمان “از میان مردگان” نوشته شد. این فیلم ۱۲۸ دقیقهای را آلفرد هیچکاک در سال ( ۱۹۵۷) کارگردانی کرد. جیمز اِستوارت و کیم نُواک دو بازیگر شاخص آن هستند. داستان فیلم درباره مأمور پلیسی به نام اِسکاتی است، که در حین مأموریتش و بر اثر بروز یک حادثهِ که در ابتدای فیلم به آن می پردازد ، دچار ترس از ارتفاع می شود.
به همین دلیل از کارش استعفا میدهد، امّا از طرف یکی از دوستان قدیمی اش ، مأموریت مییابد تا همسرش (مادلین) را زیر نظر گرفته و دلیل رفتارهای مشکوک او را پیدا کند. در جریان این موضوع رابطه عاطفی بین اِسکاتی و مادلین بروز میکندکه البتّه در نسخه نمایشی تلویزیون ، از این موضوع خبری نیست! مادلین ظاهراً خودکشی می کند و اِسکاتی که بدلیل ترس از ارتفاع نتوانسته بود وی را از این اقدامش منصرف کند ، مأیوس و سرخورده می شود.
پس از مدّتی و به طور اتّفاقی با زنی رو برو می شود که شباهت زیادی به مادلین دارد و پس از جستجوی بسیار در مییابد که این زن همان مادلین است و کسی که در آن حادثه خودکشی کرده ، همسر واقعی دوستش بوده است. اِسکاتی در حالی به این موضوع واقف می شود که بر ترس از ارتفاع اش چیره شده و دیگر دلهره و سرگیجه ندارد ، امّا حالا مادلین واقعاً خودکشی می کند.
این داستان دراماتیک با کارگردانی هیچکاک زنده می شود. بطوریکه سکانسهای تعقیب و گریز آن ، بدون استفاده از ریتم های تند (تصویری و موسیقیایی) که معمولًا در سایر فیلمها و در این قبیل صحنه ها رایج است همچنان تماشاگر را محو تماشای خود می کند.
ب- ایده عنوانبندی
ایده عنوانبندی نیز بر اساس موضوع اصلی فیلم یعنی ترس از ارتفاع و سرگیجه ناشی از آن شکلگرفته است. سائولباس طراح این عنوانبندی است،که شاخصههای منحصر بفردی در این هنر دارد. باس اگر چه موضوع را محور اصلی کارش قرارمیدهد، امّا فرمالیسم را هم نادیده نمیگیرد. او در اغلب عنوانبندیهایش، صریح و واضح موضوع را مصوّر نمیکند و بخاطر همین ویژگیاست، که آثار او را در ادامه تحوّلات مدرسه باوهاوس ارزیابی می کنند. آنچه در حوزه طراحی پارچه ، حروف ، پوستر و . . . در باوهاوس دهه (۱۹۲۰ )رخ داد ، در دهه( ۱۹۵۰ ) و بعد از آن توسط سائولباس در حوزه طراحی عنوانبندی بوقوع پیوست.
ج - فرم های پیچشی ـ حلزونی
سرگیجه از دیدن و چشم شروع می شود. باس عنوانبندی را با چشم زنی آغاز می کند که محور اصلی داستان است و از درون همین محور اصلی داستان، وارد فرم و گرایشهای فردی می شود. فرمهای چرخشی که با موسیقی مِلودیک خود هر لحظه ، بر دَورانی شدن احساس ناشی از آن میافزاید.
به گفتهی یکی از منتقدان سینما فرمهای پیچشی و حلزونی که در عنوانبندی باس مشاهده می شود ، در جای جای فیلم حضور دارد: در دکور (راه پله، درختان و . . .)، در آرایش متناوب مادلین ، کارلوتا و جُودی (که هر سه نقش را کیم نُواک ایفا می کند)، در حرکتهای حلزونی دوربین (مثل وقتی که جودی به اِسکاتی نامه مینویسد و دوربین گردا گردش حرکت می کند و . . .
در نوشته های عنوانبندی هم این احساس دور تا دور بودن دیده می شود. عنوانفیلم، کارگردان و بازیگران در حالتی دو خطی نمایش داده می شود تا همین احساس را در تماشاگر تقویت کند.
د- اتّصال به فیلم
یکی از بهترین ویژگیهای عنوانبندیهای باس، اتّصال خوب به ابتدای فیلم است. غالباً عنوانبندیهایی را از طراحان مختلف دیدهایم که علی رغم برخورداری از ایده سینمای، گرافیکی و سایر محاسن، درست و حسابی با فیلم چفت نشدهاند. امّا اغلب عنوانبندیهای باس با یک ترفند خاص و مثال زدنی به فیلم متّصل شده اند، بطوری که تماشاگر آن دو (عنوانبندی و فیلم) را از این جنس احساس می کند.
در سرگیجه هم همینطور است. آخرین نمای عنوانبندی، عنوان آلفرد هیچکاک که در یک سطر و بصورت مستطیل افقی و با رنگ روشن (روی زمینه سیاه) دیده می شود. نخستین نمای فیلم هم یک سطح باریک فلزی افقی (به ارتفاع همان نوشته آخر) و با نورپردازی روشن (روی زمینه تاریک و شب) است که دقیقاً در همان موقعیّت سطر افقی آخرین نوشته عنوانبندی قرار میگیرد. این اتصال خوب باعث می شود تماشاگر، عنوانبندی و فیلم را چفت شده میبیند و سکتهای بین این دو بوجود نمیآید.
ه- اندازه فونت
ویژگی دیگر عنوانبندیهای باس، تنوع اندازه فونت هاست. باس اندازه نوشتهها را بسته به کاربرد و جایگیریشان تغییر میدهد، امّا کمتر پیش می آید که فونتها را تغییر دهد. در سرگیجه حداقل چهار اندازه فونت را بکار برده است. بزرگترین اندازه را برای عنوان فیلم، جیمز استوارت، کیم نواک و آلفرد هیچکاک بکار میگیرد و سایر نوشتهها را در سه اندازه دیگر میآورد. (Wikipedia.com)
و- ظرافت حرف O
ظرافت حرف O را نادیده نمیگیرد. سائولباس معمولاً حرف O را با فرم دایره منطبق و تراز می کند. او بالاخره یک حرف O پیدا می کند تا این بلا را بر سرش بیاورد. در سرگیجه، آنجا که نام فیلمبردار (Robert Brecks) را میآورد، حرف O را در مرکز یک سری دوایر متّحدالمرکز قرار میدهد. در فیلم کشور بزرگ، همین حرف O را در مرکز چرخ یک کالسگه میگذارد .
ی- چند سطر چینش
چینشهای چند سطری همراه با آرم که بصورت ظریف و کوچک در پایین کادر لیآوت می شود، در بیشتر عنوانبندیهای باس حضور دارند و به یک ویژگی تبدیل شده اند. شیوه تنظیم این چند سطر معمولاً به صورت یک سطر افقی است، که تمام کادر را میپوشاند در سرگیجه نیز این چینش مشهود است و زیبایی خاصّی (به ویژه در تعامل با نوشته های بزرگ ) به وجود میآورد.
در دهه (۱۹۶۰) همکاری باس با کارگردانهای دیگر مانند: اِستنلیکُوبریک نیز آغاز شد، او طراحی صحنه فیلم اِسپارتاکوس ساخته کُوبریک را هم به عهده داشت.
یک منتقد آمریکایی درباره عنوانبندیهای باس گفته است: اگر شما یک بار عنوانبندیهای باس را ببینید دیگر به تئاتر نخواهید رفت زیرا میدانید فیلم درباره چیست.
عنوانبندیها و پوسترها و نشانههای باس بر طراحان معاصر و بعد از آن هم تأثیر گذاشت. نمونه آن تأثیراتیکه بر طراحان انقلابیکشور کوبا گذاشت. پس از پیروزی انقلاب کُمونیستی در کوبا هنر پوسترسازی در این کشور به تبعیّت از کشورهای بلوک شرق رشد کرد. امّا طراحان شاخص این دوره به دلیل همجواری با آمریکا و آشنایی با طراحان آمریکایی بیشتر تحت تأثیر شیوه سائولباس و طراحان آتلیه پوشپین[۶۷] بودند تا دیگران. (Wikipedia.com)
جوایز سائولباس
سائولباس چند جایزه هم کسبکرد که تعدادی از آنها عبارتند از:
۱۹۵۶: مدال طلای باشگاه مدیران هنری نیویورک برای عنوانبندی فیلم مرد بازو طلایی.
۱۹۶۸: دریافت جایزه اسکار برای فیلم چرا آدم خلق می کند.
۱۹۷۷: جایزه باشگاه مدیران هنری نیویورک.
تأثیر بصری رنگ بر عنوان بندی فیلم- قسمت ۱۴