-
- فرایند هویت :
برزونسکی با هدف تعیین پویاییهای درونی ساختارهای هویت، مفهوم هویت را به عنوان یک نظریه راجع به خویشتن بسط میدهد و اظهار میکند که افراد نظریهپردازانی هستند که در فرایند استدلال نظری مربوط به خود درگیرند. نظریه خود یک ساختار مفهومی است که از مجموعه منظمی از فرضیات ، طرحها و ساختارها و تقاضاهای مربوط به خود در تعامل با دنیای اطراف تشکیل شده است. مثل هر نظریه دیگری ، نظریه خود ، درکی از اطلاعات و تجارب را در مواجهه با زندگی روزانه سازماندهی و منسجم میکند. نظریه، خود نه تنها ریشه در رفتارهای قبلی دارد، بلکه شامل راهبردهای پردازشی یا ساختارهای عملیاتی است که کوششهای فرد را در جهت تطابق و مواجهه با زندگی روزانه حرکت و نظم میبخشد. تلاشهای سازگارانه با توجه به معیارها و اهداف فرد ارزیابی میگردند که گاهی این تلاشها منجر به بازخورد منفی میشوند.
در یک دنیای پویا و متغیر تقاضاها، انتظارات و ساختارهای موقعیتی که در گذشته موثر بوده اند ممکن است دیگر معتبر نباشند. بنابراین، تحول بهینه هویت در یک فضای پویا و متغیر باعث کنش متقابل و مستمر بین فرآیندها توسط ساختار هویت و جریانهای اصلاح ساختارها هدایت میشوند.
در جریان شکلگیری هویت، افراد با دو مسأله اساسی روبرو هستند: این که آن ها فکر می کنند چه کسی هستند؟ و واقعیتی که درون آن زندگی میکنند چیست؟ تفاسیر فرد از تجارب – نه خود وقایع- واقعیت شخص را شکل میدهند و به نظریهپردازی راجع به خویشتن میپردازند. بخشی از نظریهپردازهای خود و خودتنظیمیها شامل فرایندهای خودکار و ذاتی است. مدل برزونسکی مبتنی بر الگوی انتقادی از رویکرد ساختارگرایی است که فرض میکند افراد در درون یک واقعیت بیرونی زندگی و عمل میکنند که مستقل از آنهاست و فهم این واقعیت اغلب توسط ساختارهایی صورت میگیرد که بر او تحمیل میشوند. یعنی افراد لزوماً بهطور آگاهانه تفاسیر و استنباطهای مربوط به خود را شکل نمیدهند (برزونسکی ،2003).
بارچ معتقد است فعالیتهایی شناختی در زندگی فرد به صورت خودکار صورت میگیرد . ساختارها تعیین میکنند که چه اطلاعاتی رمزگردانی شوند و این اطلاعات چطور سازماندهی ، تفسیر و معنادهی گردند. این ساختارها مستقیماً اطلاعات دریافت شده را تعیین نمیکنند بلکه واقعیت بیرونی ساختارهای شخصی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند (بارچ، 1997 به نقل از برزونسکی ، 2003).
برزونسکی معتقد است افراد به شیوههای متفاوتی به نظریه پردازی راجع به خود میپردازند یعنی افراد در چگونگی مواجهه و پردازش اطلاعات، تصحیحات و تعارضات مرتبط با هویت با هم تفاوت دارند. ولی سه سبک نظریهپردازی را تشخیص داده است که عبارتند از : علمی (اطلاعاتی) ، جزمی(هنجاری) و موقعیتی(موردی).
- افراد با شیوه علمی ، اطلاعات مدار هستند و همواره یک نگرش همراه با تردید درباره خودشان دارند. آن ها به جستجو، پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود میپردازند و همواره درگیر یک فرایند خود کاوشگری فعال هستند.
- افرادی که سبک جزمی ، دارند همواره با تجارب و انتظارات افراد مهم زندگیشان (مثل والدین) همنوایی میکنند. این افراد تلاش میکنند که ساختارهای مربوط به خود را که از قبل موجود است حفظ کنند. در مقابل تهدیدات بالقوهای که برای ساختارهای خودشان وجود دارد از طریق پاسخهای قالبی و تعریفات شناختی به دفاع میپردازند.
- افرادی با سبک موقعیتی ، راجع به خود نظریهپردازی میکنند، به طور مداوم براساس تقاضاهای محیطی واکنش نشان میدهند. این افراد جهت گیری مغشوش یا اجتنابی نسبت به اطلاعات مرتبط با خود دارند (برزونسکی ،1997 به نقل از فارسی نژاد ، 1384).
- Barch, M.