آزمایشگری فعال
مفهوم سازی انتزاعی
شکل ۱-۲- چرخهی یادگیری تجربی کلب (۱۹۸۵)
بنابر نظریهی کلب (۱۹۸۵) تجربه[۶۳] در یادگیری نقش مهمی ایفا میکند. در این نظریه، یادگیری به عنون فرایندی که به وسیلهی آن دانش راه تغییر شکل تجربه ایجاد میشود، تعریف شده است (جوی[۶۴] و کلب، ۲۰۰۹). منظور از تجربه، تعامل بین یادگیرنده و محیط اوست. این نظریه در رابطه با الگو و چرخه تجربیاش به صورت زیر توصیف شده است: ابتدا تجربهی عینی فوری اساس مشاهده و تفکر (تأمل) را میسازد. بعد مشاهده و تأمل به صورت مفاهیم، تعمیمها و نظریههای انتزاعی در میآید. سپس، از این انتزاعات میتوان رهنمودهایی برای عمل استخراج کرد. این رهنمودها را میتوان به عنوان فرضیههایی تصور کرد که اعمال را هدایت میکنند و میتوان آنها را در موقعیتهای عینی تازه آزمون کرد و در نتیجهی آن، تجربه های عینی جدیدی به دست آورد (جوی کلب، ۲۰۰۹). لی دیویس[۶۵] (۲۰۰۷) دربارهی این نظریهی یادگیری میگوید: «اگرچه الگوی کلب با نظم و ترتیب زیاد، یادگیری را در چهار مقوله قرار میدهد، اما این پیام را نیز میرساند که یادگیری یک فرایند چرخهی روان است که ترکیبی از عناصر تشکیل یافته است و ضمن مطالعه با آموزش دادن به دیگران باید آن را مورد ملاحظه قرار داد». کلب و فرای[۶۶] (۱۹۷۵) با توجه به اگلوی یادگیری شامل ۲-۲، دو بعد و چهار شیوهی یادگیری معرفی کردهاند. بعد نخست شامل دو شیوهی یادگیری تجربهی عینی در مقابل مفهومسازی انتزاعی است. بعد دوم نیز شامل دو شیوهی یادگیری آزمایشگری فعال در مقابل مشاهدهی تأملی است.
تجربه عینی
آزمایشگری فعال
مشاهده تأملی
مفهوم سازی انتزاعی
شکل ۲-۲. ابعاد و شیوه های یادگیری نظریهی کلب (۱۹۸۵)
بنابه گفتهی کلب و فرای (۱۹۷۵) یادگیرنده برای این که مؤثر عمل کند به چهار نوع توانایی مختلف نیازمند است: تجربه عینی، مشاهده تأملی، مفهومسازی انتزاعی و آزمایشگری فعال. یعنی این که یادگیرنده باید بتواند خودش را به طور کامل، از روی میل و بدون سوگیری، با تجربه های تازه در آمیزد. باید بتواند مفاهیمی بسازد که مشاهداتش را با نظریههایی که از جهات منطقی درست باشد ادغام نماید و باید بتواند از این نظریهها برای تصمیمگیری و حل مسایل استفاده کند. یادگیرندهای که شیوهی یادگیری تجربه عینی دارد از تجاب خاص میآموزد، با دیگران ارتباط برقرار مینماید و نسبت به احساس خود و افراد دیگر حساس است (کلب و کلب، a 2005). شخص دارای شیوهی مفهومسازی انتزاعی بر تحلیل منطقی اندیشه ها تأکید میورزد، در کارهای خود طرحریزی نظامدار به کار میبندد و با توجه به درک و فهم اندیشمندانهی امور عمل میکند. شیوهی آزمایشگری فعال شامل توانایی انجام دادن امور، خطر کردن و تأثیر گذاشتن بر دیگران از راه عمل کردن است. سرانجام این که شیوهی مشاهدهی تأملی بر مشاهدهی دقیق پیش از داوری دیدن امور از زوایای مختلف و جستجو برای کسب معانی امور استوار است (جوی و کلب، ۲۰۰۹). کلب وفرای (۱۹۷۵) با ترکیب چهار شیوهی یادگیری فوق چهار سبک یادگیری را نامگذاری کردهاند. این چهار سبک یادگیری در شکل ۳-۲ و جدول ۱-۲ آمده است.
شکل ۲-۳. شیوه های یادگیری و سبکهای کلب (۱۹۸۵)
جدول ۲-۴. سبکهای یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده (سیف، ۱۳۸۹)
سبک یادگیری | شیوه های یادگیری | توصیف |
همگرا | مفهوم سازی انتزاعی + آزمایشگری فعال |
* در کابرد عملی اندیشه ها قوی است * در مواقعی که یک پاسخ درست موجود است (مثل آزمودنی های هوش) عملکرد خوبی دارد. * میتواند استدلال فرضیهای- قیاسی را در مورد مسایل خاص متمرکز سازد * غیر هیجانی است، ترجیح میدهد با اشیاء کار کند تا با آدم ها * علایق محدودی دارد و کسب تخصص در علوم فیزیکی را ترجیح میدهد * بسیاری از مهندسان دارای این سبک یادگیری هستند. |
واگرا | تجربه عینی + مشاهدهی تأملی |
* در توانایی تخیل قوی است. * در تولید اندیشه و دیدن امور از زوایای مختلف توانا است. * به مردم علاقمند است. * علاقه های فرهنگی وسیعی دارد. * در امور هنری متخصص است. * افراد دارای سوابق تحصیل در علوم انسانی و هنرهای زیبا دارای این سبک یادگیری هستند. |
جذب کننده | مفهوم سازی انتزاعی + مشاهده تأملی |
* در ابداع الگوهای نظری بسیار قوی است. |