۱-۸ تعریف متغیرها:
۱-۸-۱ تعاریف مفهومی:
۱- قابلیت های شبکه اجتماعی:
منظور از قابلیت ها شبکه های اجتماعی، کارکردها و استفادههایی است که شرکت ها با بهره گرفتن از آنها میتوانند در عصر نوین تکنولوژی ها به مقاصد تجاری خود برسند که این قابلیت ها و منافع عبارتند از: قابلیت گفتگو با مشتریان، قابلیت تسیهم اطلاعات و قابلیت ایجاد گروه دوستی با مشتریان(الین[۱۴]، ۲۰۱۰).
۲- عوامل تکنولوژیکی: در این پژوهش عوامل تکنولوژیکی به دو بخش منافع و هزینه های ادراک شده در بکارگیری شبکه های اجتماعی تقسیم می شود:
منافع ادراک شده:
منافع ادراک شده به درجه ای که بازاریابی شبکه اجتماعی به عنوان یک منفعت برای سازمان تلقی می شود، اشاره دارد.
هزینه ادراک شده:
هزینه ادراک شده به درجه ای که بازاریابی شبکه اجتماعی به عنوان یک هزینه برای سازمان تلقی می شود، اشاره دارد(جانسن و دیگران[۱۵]، ۲۰۰۹).
۳- عوامل سازمانی: در این پژوهش عوامل سازمانی به دو بخش حمایت مدیریت ارشد سازمانی و توانایی شبکه اجتماعی در جذب دانش مشتری تقسیم می شود:
حمایت مدیریت ارشد:
حمایت مدیریت ارشد به درجه ای که مدیریت ارشد سازمانی راجع به اهمیت بازاریابی در شبکه اجتماعی و همچنین نقش خود در توسعه این سیستم دارد، اشاره دارد.
قابلیت جذب دانش مشتری:
قابلیت جذب دانش مشتری شبکه ها اجتماعی به عنوان یک توانایی تعریف شده است که شرکت را قادر می سازد که برای خلق فرصت و سودآوری، به طور اثربخشی دانش و اطلاعات داخلی و خارجی را بدست آورده و آنها را به کار گیرد(کاتمن[۱۶]، ۲۰۰۷).
۴- استفاده از شبکه اجتماعی در بازاریابی:
بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرمی از بازاریابی اینترنتی است که از رسانههای اجتماعی برای دستیابی به ارتباطات بازاریابی و برندسازی استفاده میکند. بازاریابی رسانههای اجتماعی در درجه اول شامل به اشتراکگذاری اجتماعی محتوا، ویدیوها و عکسها برای اهداف بازاریابی است. بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرایند بازاریابی یک محصول، سرویس یا نام تجاری از طریق مصرفکنندگان یا دیالوگهای سازمانی با بهره گرفتن از رسانههای اجتماعی است. بازاریابی در رسانههای اجتماعی، فرایند بدست آوردن ترافیک سایت یا توجه از طریق رسانههای اجتماعی است. برنامههای بازاریابی در رسانههای اجتماعی معمولا تلاش برای ایجاد محتوایی که توجه جذب کند یا خوانندگان را تشویق کند آن را در سراسر شبکههای اجتماعی خود به اشتراک بگذارند. استفاده از رسانههای اجتماعی برای ترویج شرکت و محصولات خود را بازاریابی رسانههای اجتماعی گویند. بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرایند ترویج وبسایت، محصولات یا سرویسها از طریق کانالهای اجتماعی آنلاین و ارتباط با جامعه بسیار بزرگی از افراد که از طریق کانالهای تبلیغاتی سنتی امکان پذیر نیست را گویند(آنذولیس و دیگران[۱۷]، ۲۰۱۳).
۵- اثربخشی فعالیت های بازاریابی:
اثربخشی فعالیت های بازاریابی نشان دهنده این مطلب است که شرکت ها از طریق شبکه های اجتماعی و از طریق روشهایی مانند گفتگو و اشتراک گذاری اطلاعات با مشتریان بهتر و سودمندتر به بازاریابی محصولات و خدمات جدید خود می پردازند(پدرو[۱۸]، ۲۰۰۹).
۶- عملکرد فروش: در این پژوهش عملکرد فروش به دو بخش عملکرد فروش ارتباطی و مبتنی بر هدف تقسیم می شود:
- عملکرد فروش ارتباطی:
عملکرد فروش به دو دسته تقسیم می شود یکی از آنها عملکرد ارتباطی است و منظور از آن کسب موفقیت در ایجاد ارتباطات پایدار و مفید با مشتریان و شرکای تجاری می باشد.
- عملکرد فروش مبتنی بر هدف:
یکی دیکر از ابعاد عملکرد فروش, عملکرد مبتنی بر هدف یا نتیجه است و منظور همان رسیدن به اهداف شرکت از قبیل سهم بازار، رشد فروش، افزایش درآمد و … می باشد(آهرن و دیگران[۱۹]، ۲۰۱۳).
۱-۸-۲ تعاریف عملیاتی:
۱- قابلیت های شبکه اجتماعی:
- به اشتراک گذاری اطلاعات از طریق شبکه های اجتماعی فرصت خوبی برای بازاریابی می باشد.
- گفتگو با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی راهی برای جذب آنها به خرید محصولات شرکت میباشد.
- ایجاد گروه های دوستی با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی روشی برای وفادار ساختن آنها میباشد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۲- عوامل تکنولوژیکی:
- استفاده از شبکه های اجتماعی به افزایش درآمدهای فروش شرکت ما کمک می کند.
- زمان تکمیل برنامه های آموزشی استفاده از شبکه های اجتماعی، طولانی و پرهزینه است.
- شبکه های اجتماعی در آگاه ساختن مشتریان از محصولات و خدمات جدید شرکت نقش مهمی دارد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۳- عوامل سازمانی:
- مدیریت ارشد سازمان به استفاده از شبکه های اجتماعی علاقه نشان می دهد و تمایل دارد.
- مدیران شرکت ما جلسات و کنفرانس های زیادی برای معرفی منافع و کارکردهای شبکه اجتماعی برگزار می کنند.
- شبکه های اجتماعی قابلیت این را دارد که اطلاعات و دانش مشتریان در رابطه با نیازها و خواسته های آنها را بدست بیاورد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۴- استفاده از شبکه اجتماعی برای بازاریابی:
- شرکت ما تمایل دارد برای ایجاد ارتباط مؤثر با مشتریان از شبککارمودی[۲۵۷] و بائر (۲۰۰۷؛ به نقل از احمدوند، ۱۳۹۱) در بررسی های خود نشان دادند که افزایش ذهن آگاهی منجر به کاهش معنادار و مؤثر آشفتگی های روان شناختی و استرس می شود. جین[۲۵۸] و همکاران (۲۰۰۷؛ به نقل از کنگ و همکاران، ۲۰۱۱) در بررسی که روی دانشجویان انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که برنامه کاهش استرس براساس ذهن آگاهی، منجر به کاهش آشفتگی روانی و افزایش حالات خلقی مثبت می شود. هم چنین مشخص گردید که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، کاهش معناداری را در نشخوار فکری و حواس پرتی گزارش می کنند (کنگ و همکاران، ۲۰۱۱). نتایج تحقیقات یوک[۲۵۹] و همکاران (۲۰۰۸؛ به نقل از کیم و همکاران، ۲۰۱۰) بیان گر، اثربخشی درمان های ذهن آگاهی در اختلالات اضطرابی است، این اثربخشی از طریق کاهش در میزان نگرانی افراد حاصل می شود. در پژوهش کارمودی و همکاران (۲۰۰۹؛ به نقل از کنگ و همکاران، ۲۰۱۱) مشخص شد که شرکت در این برنامه ی درمانی، موجب افزایش میزان مواجهه ی افراد با موقعیت هایی می شود که پیش از این، از آن ها اجتناب می شد. در واقع توجه آگاهانه به تجارب به شیوه ای غیرقضاوتی و پذیرا، به افراد کمک می کند تا بتوانند به خوبی با فرایند حساسیت زدایی کنار آیند؛ حساسیت زدایی نسبت به احساسات، افکار و هیجانات پریشان کننده ای که در غیر این صورت از آن ها اجتناب می شود. لیکنز[۲۶۰] و بایر(۲۰۰۹؛ به نقل از کنگ و همکاران، ۲۰۱۱)، به مقایسه ی شاخص های بهزیستی روان شناختی در افراد مراقبه کننده و افرادی که مراقبه انجام نمی دهند، پرداختند. نتایج آن ها نشان داد که مراقبه کنندگان در مقایسه با گروهی که مراقبه انجام نمی دهند، سطوح بالایی از ذهن آگاهی، شفقت به خود و به طور کلی حس بهزیستی و سطوح پایینی از نشانگان روان شناختی، نشخوارفکری، سرکوبی افکار، ترس از هیجان و مشکلات تنظیم هیجان را گزارش می کنند. نتایج بررسی های بوهلمیجر[۲۶۱]و همکاران (۲۰۱۰؛ به نقل از به نقل از بویل[۲۶۲]، ۲۰۱۱) و گراسمن[۲۶۳]و همکاران (۲۰۰۴؛ به نقل از بویل، ۲۰۱۱) نیز بر کاهش نشانگان بالینی (افسردگی و اضطراب) و نشانگان غیر بالینی (هیجانات ناخوشایند و پریشانی های روان شناختی) در میان افراد مختلف تاکید دارد (بوهلمیجر، پرینگر[۲۶۴]، تال[۲۶۵]و کویجپرس[۲۶۶]، ۲۰۱۰؛ گراسمن، نیمن[۲۶۷]، اسکمیت[۲۶۸] و والاش[۲۶۹]، ۲۰۰۴؛ به نقل از بویل، ۲۰۱۱). هافمن[۲۷۰] و همکاران (۲۰۱۰؛ به نقل از تری نر[۲۷۱]، ۲۰۱۱) در فراتحلیل خود، مشخص کردند که درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی بر دامنه ای از نشانگان اضطرابی موثر هستند (تری نر، ۲۰۱۱). والستاد[۲۷۲]و همکاران (۲۰۱۱) در مطالعه ی خود به بررسی اثرات MBSR در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی پرداختند. مشخص شد که آموزش ذهن آگاهی می تواند اثرات سودمندی بر اختلالات اضطرابی و نشانگان مرتبط با آن داشته باشد. اکثر پژوهش هایی که تاکنون انجام گردیده به بررسی اثر درمان های ذهن آگاهی در میان جمعیت های بالینی مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می پردازند اما در خصوص کاربرد این روش در مورد نگرانی در جمعیت های غیربالینی، پژوهش های اندکی انجام شده که از جمله آن ها می توان به کاربرد تکنیک های مبتنی بر ذهن آگاهی در میان جمعیت غیربالینی مبتلا به نگرانی مزمن و مقایسه آن با تکنیک های آرام سازی تدریجی عضلانی، توسط دلگادو و همکاران (۲۰۱۰) اشاره کرد. این پژوهش به بررسی شاخص های روان شناختی و فیزیولوژیکی تنظیم هیجانی در جمعیت غیربالینی با سطوح بالای نگرانی می پردازد. آزمودنی ها از میان دانشجویان زن انتخاب گردیدند که در مقیاس PSWQ نمره بالایی کسب کرده و به اختلال اختلال اضطراب فراگیر مبتلا نبودند. نتایج نشان دهنده ی بهبود بالینی و کاهش تعداد و مدت اپیزودهای نگرانی درسرتاسر مداخله بود. هم چنین مشخص گردید که آموزش ذهن آگاهی نقش مهمی در اصلاح جنبه های مهم تجربه ی هیجانی ایفا می کند. (به عبارت دیگر، ذهن آگاهی باعث افزایش وضوح و تمییز هیجانات، احساسات و افزایش توانایی در ادراک و تنظیم هیجانات می شود)، این امر خود منجر به سازگاری رفتاری و بهزیستی روانی می شود. شرکت کنندگان این دوره، در شاخص های فیزیولوژیکی نیز کاهش معناداری در سرعت تنفس و طولانی تر شدن مدت مرحله ی بازدم نشان دادند. این پژوهش بیان گر اثربخشی درمان ذهن آگاهی در کاهش نگرانی مزمن بود، هر چند به بررسی اثرات کوتاه مدت درمان پرداخت و براین اساس پی گیری اثرات درمان صورت نپذیرفت. ۲-۲-۲- ادبیات تحقیق در داخل کشور در ایران نیز تاکنون پژوهش های گوناگونی در حوزه ی نگرانی بیمارگونه انجام شده است. به عنوان مثال وزیری و موسوی نیک (۱۳۸۷) به بررسی رابطه فرانگرانی و باورهای فراشناختی منفی با فوبی در میان ۲۷۰ دانشجو، پرداختند. نتایچ پژوهش نشان داد که بین میزان باورهای منفی فراشناختی، فرانگرانی و فوبی اجتماعی در دانشجویان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین بین سطح فرانگرانی و باورهای منفی فراشناختی نیز رابطه مثبت معناداری وجود دارد. ارتباط میان نگرانی مرضی، شیوه های حل مسأله و افکار خودکشی در نمونه غیر بالینی توسط عدالتی شاطری و همکاران (۱۳۸۸) مورد بررسی قرار گرفت، نتایج نشان داد که میان میزان نگرانی، شیوه های حل مسأله و افکار خودکشی رابطه معناداری وجود دارد و نگرانی بر گرایش به برخی شیوه های حل مساله تاثیرگذار است. در پژوهش نیکبخت نصرآبادی و همکاران (۱۳۸۷) ارتباط حیطه های نگرانی با کیفیت زندگی دانشجویان بررسی گردید و مشخص شد که بالا بودن میزان نگرانی در دانشجویان نشان دهنده وجود چالش در بهداشت روانی و جسمانی این گروه است. و یا خانی پور و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که باورهای فراشناختی و راهبرد های کنترل فکر نقش مهمی را در تداوم نگرانی دارند. خانی پور، محمدخانی و طباطبایی (۱۳۹۰) به بررسی رابطه رگه اضطراب و راهبردهای کنترل فکر با نگرانی پرداختند. این پژوهش بر روی ۱۴۶ دانشجو انجام گردید و نتایج نشان داد که رگه اضطراب نسبت به راهبرهای کنترل فکر از توانایی بهتری برای پیش بینی نگرانی بیمارگون برخوردار است. هم چنین با ورود درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی، تاکنون اشکال مختلف این درمان در بسیاری از حوزه ها هم چون کاهش افکار خودآیند منفی (کاویانی و همکاران، ۱۳۸۴ و ۱۳۸۷)، نگرش ناکارآمد (کاویانی و همکاران، ۱۳۸۴ و ۱۳۸۷)، پیش گیری از عود مصرف مواد افیونی (دباغی و همکاران، ۱۳۸۶)، کاهش نشخوار فکری (آذرگون و همکاران، ۱۳۸۸ )، درمان اختلال وسواسی اجباری (فیروزآبادی و شاره، ۱۳۸۸)، درمان اختلال افسردگی اساسی (امیدی و همکاران، ۱۳۸۷)، افراد افسرده خودکشی گرا (حناساب زاده و همکاران، ۱۳۹۰)، افراد افسرده غیربالینی (کاویانی و همکاران، ۱۳۸۷)، کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان (بیرامی و عبدی، ۱۳۸۸) و مقایسه ذهن آگاهی نابینایان و همتایان بینا (نجاتی، ۱۳۸۸) به کار برده شده است. اما با این حال تاکنون کاربرد رویکرد منسجم MBSR، بر نگرانی بیمارگونه، مورد بررسی قرار نگرفته است. همان گونه که مشاهده می شود تمامی تحقیقات به نوعی مبین سودمندی این درمان در افکار نگرانی زا، تنش های موجود و افزایش رضایت از زندگی است. با توجه به اهمیت نگرانی در کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی افراد؛ و نقش موثر این مولفه، در حوزه ی آسیب شناسی روانی؛ و با تکیه بر شواهدی که در خصوص سودمندی رویکرد کاهش استرس براساس ذهن آگاهی در این حوزه ها وجود دارد، برآن شدیم که اثربخشی آن را در جمعیت دانشجویی با نگرانی بیمارگونه مورد بررسی قرار دهیم. فصل سه روش شناسی پژوهش ۳-۱- مقدمه هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی رویکرد درمانی کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی (MBSR) بر میزان نگرانی افراد مبتلا بوده است. بدین خاطر ابتدا پرسش نامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) بر روی نمونه ی وسیعی از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی در سطح تمام دانشکده های دانشگاه شاهد انجام شد (۴۰۸ = n) و افرادی که نگرانی آن ها بالاتر از نقطه برش بوده و ملاک های شمول را نیز دارا بودند، به منظور قرارگیری در گروه های آزمایش و کنترل، انتخاب شدند. آزمون های موردنظر در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، بر روی هر دو گروه اجرا گردید و رویکرد درمانی MBSR بر روی گروه آزمایش انجام شد. در مرحله ی بعد نتایج مورد نظر استخراج شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در این فصل ابتدا چهارچوب طرح تحقیق بیان می شود، سپس به جامعه و نمونه انتخاب شده و نحوه نمونه گیری پرداخته می شود، پس از آن ابزارهای مورد استفاده و شیوه ی درمانی به کار گرفته شده معرفی می شوند و در نهایت شیوه انجام تحقیق و شیوه تحلیل داده ها ارائه می گردد. ۳-۲- نوع پژوهش نوع پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. ۳-۳- آزمودنی های پژوهش ۳-۳-۱- جامعه آماری جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانشجویان دختر مقطع کارشناسی بوده که در دانشکده های دانشگاه شاهد در سال تحصیلی ۹۲- ۹۱ مشغول به تحصیل بوده و دارای نگرانی بیمارگونه بوده اند. ۳-۳-۲- نمونه تحقیق نمونه گیری تحقیق حاضر در دو مرحله انجام شده است : الف) مرحله اول : در مرحله اول ۴۰۸ نفر از دانشجویان دختر دانشگاه با بهره گرفتن از مقیاس PSWQ مورد بررسی قرار گرفتند. سپس میزان نگرانی آن ها وارسی شد و آزمودنی هایی که دارای نمره نگرانی بالاتر از نقطه برش بودند، انتخاب شدند. قابل ذکر است که در پژوهش دلگادو و همکاران (۲۰۱۰) آزمودنی هایی که در مقیاس PSWQ نمراتی بالاتر از نقطه برش بدست آورده بودند (۶/۳ = sd ، ۹/۶۹ = M)، به عنوان افرادی با نگرانی بیمارگونه شناخته شدند. در پژوهش خانی پور و همکاران (۱۳۹۰) با اقتباس از پژوهش بیهار، الکن، زولیگ و بورکووک (۲۰۰۳؛ به نقل از خانی پور و همکاران، ۱۳۹۰) نمره برش (۴۵) برای آزمون PSWQ به منظور جداکردن افراد با نگرانی بهنجار و بیمارگون تعیین گردید (۱۰/۱۰ = sd، ۵۲/۴۵ = M). در پژوهشی دیگر میانگین و انحراف معیار نگرانی بیمارگونه مقیاس PSWQ، به ترتیب ۸۹/۴۳ و ۹۴/۱۱ تعیین شد (منصوری و همکاران، ۱۳۸۹). از سوی دیگر قابل اشاره است که میانگین و انحراف معیار افراد در پژوهش حاضر، به ترتیب برابر با ۷۱/۴۵ و ۹۳/۱۰ بوده است. ۵/۱۷درصد از آزمودنی های حاضر نمراتی بالاتر از یک انحراف معیار داشتند (یعنی بالاتر از ۶۴/۵۶ = ۹۳/۱۰+ ۷۱/۴۵). هم چنین ۶۷/۳۱ درصد افراد نیز نمراتی در حد فاصل میان میانگین و ۱ انحراف معیار (۵۷-۴۵) کسب کردند. در این پژوهش براساس پژوهش های قبلی که نمره ۵۰ در خارج از ایران و ۴۵ در ایران، به عنوان نقطه برش درنظر گرفته شده بود، نمره ی ۵۰ برای احتیاط بیش تر به عنوان نقطه ی برش درنظر گرفته شد. از میان افرادی که نمره ای بالاتر از نمره ی برش کسب کرده بودند، با ۷۵ نفر تماس گرفته شد که از آن میان، ۵۵ نفر در مرحله ی اول حاضر به همکاری شدند. براین اساس، با هر یک از این افراد به صورت انفرادی مصاحبه ی تشخیصی اختلال اضطراب فراگیر مبتنی بر DSM-IV انجام گردید، پرسش نامه ی GAD-7 نیز بر روی آن ها انجام شد و ملاک های شمول در خصوص آن ها مورد بررسی قرار گرفت. ملاک های شمول و عدم شمول در این پژوهش به شرح زیر بود: الف) معیارهای ورود اشتغال به تحصیل در دوره کارشناسی در رشته های متعدد زن بودن گستره سنی ۲۴- ۱۸ سال کسب نمره بالاتر از نقطه برش در مقیاس PSWQ عدم دریافت درمان های دارویی، روان شناختی و یا مشاوره در یک سال اخیر عدم ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر و سایر اختلالات روان شناختی ب) معیارهای خروج: عدم اشتغال به تحصیل در هنگام اجرای مداخلات جنسیت مرده اجتماعی استفاده کند.
- شرکت ما قصد دارد سرمایه گذاری زیادی در بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی انجام دهد.
- شرکت ما تمایل دارد که محصولات کنونی خود را از طریق شبکه های اجتماعی به مشتریان عرضه کند(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۵- اثربخشی فعالیت های بازاریابی:
- از طریق شبکه های اجتماعی تبلیغات محصول با هزینه کمتری انجام می شود.
- از طریق شبکه های اجتماعی می توان بهتر تحقیقات بازاریابی را انجام داد.
- از طریق شبکه های اجتماعی بازار هدف سریعتر و راحتر بدست می آیند(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۶- عملکرد فروش:
- از طریق شبکه های اجتماعی سهم بازار شرکت گسترش پیدا خواهد کرد.
- از طریق شبکه های اجتماعی مشتریان بیشتری جذب شرکت می شوند.
از طریق شبکه های اجتماعی میزان فروش و سود شرکت افزایش خواهد یافت(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
بررسی اثربخشی الگوی درمانی کاهش استرس براساس ذهن آگاهی (MBSR) در کاهش نگرانی بیمارگونه- قسمت ۱۰