کوپر ، مدل چهارگانه ای را برای هوش هیجانی ارائه نموده است که شامل ، سواد هیجانی ، عمق و ژرفای هیجانی ، تناسب یا صلاحیت هیجانی و معجزه هیجانی(قدرت کیمیاگری هیجانی) است . بررسی علمی تر هوش هیجانی بصورت جدی با تحقیق بار آن در اوایل دهه ۱۹۸۰ شروع شد در ادامه این تحقیقات در سال ۱۹۸۳ گاردنر و وکسلر کتاب هوش چندگانه را منتشر کردند. مبحث هوش هیجانی در سال ۱۹۸۵ توسط (( واین پاین )) دانشجوی مقطع دکتری رشته هنر که در یکی از دانشگاه های آمریکا رساله خود را به اتمام رساند ، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت . بعد از وی در سال ۱۹۸۹ ساواف[۴۳] بعنوان مدیر بازرگانی بین الملل ، تحقیقاتی را در این زمینه انجام داد و موسسه ای را در زمینه آموزشهای مربوط به هوش هیجانی تاسیس کرد. کوپر و ساواف در این موسسه به تحقیق جهانی در این زمینه پرداختند و بدین وسیله سازمان جدیدی به نام ((صنایع دانش پیشرفته )) تاسیس کردند . در نهایت اولین طرح مربوط به هوش هیجانی که از لحاظ آماری و معیار سنجی معتبر است ، توسط چهار تن از صاحبنظران این حوزه به نامهای کوپر ، ساواف ، اوریولی[۴۴] و دکتر تروکی [۴۵] ارائه گردید. در سال ۱۹۹۰ جان مایر و پیتر سالووی با بررسی پژوهشهای قبلی دریافتند که برخی از افراد در شناخت احساسات خود و دیگران و حل مشکلات احساسی و هیجانی توانمندترند (هین ، ۲۰۰۴) آنها به همراه دی پائلو [۴۶] اولین تست اندازه گیری هوش هیجانی را ارائه کردند. بار-آن (۱۹۹۰) در جهت ساختن ابزار اندازه گیری هوش هیجانی پژوهشهایی انجام داد . وی که افتخار دارد واژه ضریب هوشی هیجانی [۴۷] را به نام خود ثبت نماید پس از سالها مطالعه توانست ابزاری را جهت ارزیابی و اندازه گیری هوش هیجانی تهیه کند که در نوع خود کارآمد می باشد.مطالعات وی در حوزه مدل ترکیبی که در آن هوش هیجانی ، ترکیبی از صفات و مشخصه های تشخیصی قلمداد می شود قرار می گیرد(ترابی ، ۱۳۸۲) هر چند هوش هیجانی ابتدا در یک سری از مقالات آکادمیک مایر و سالووی و برخی صاحبنظران دیگر بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ ارائه گردید اما اولین کسی که توانست هوش هیجانی را بر سر زبانها آورد و در سطح جهانی مطرح کند و آنرا از نظریه به کاربرد نزدیک سازد، دانیل گلمن (۱۹۹۵) بود.وی در اولین کتاب خود در سال ۱۹۹۵ با نام ((هوش هیجانی)) که از پر فروش ترین کتابهای سال آمریکا نیز شد ، توانست توجه متخصصین و علاقمندان هوش را به خود جلب کند . این کتاب موجب انتقادهای جدی از سوی برخی محافل دانشگاهی گردید.بعنوان نمونه مایر و سالووی بر این باورند که نظریه آنها در مورد هوش هیجانی ، عامل اصلی انگیزه گلمن برای نوشتن کتاب پر فروش خود به نام هوش هیجانی در سال ۱۹۹۵ گردید(هین[۴۸] ، ۲۰۰۴) کتاب دوم گلمن با عنوان ((هوش هیجانی در محیط کار )) (۱۹۹۸) توانست به بسیاری از ابهامات موجود پاسخ قانع کننده ای دهد. گلمن در این کتاب بر نیاز به هوش هیجانی در محیط کار ، محیطی که در آن اغلب به عقل توجه می شود تا قلب و احساسات ، توجه دارد. او معتقد است نه تنها مدیران و روسای شرکتها نیازمند هوش هیجانی هستند بلکه هر کس که در سازمانها کار می کند ، نیازمند هوش هیجانی است (مری ، ۱۹۹۸) با این تفاوت که هر چه در سازمان به سمت بالا پیش می رویم اهمیت هوش هیجانی در مقایسه با هوش شناختی افزایش می یابد به همین علت ، هوش هیجانی از اهمیت زیادی برای مدیران و رهبران سازمانی برخوردار است (گلمن و دیگران ، ۲۰۰۱) امروزه می توان اذعان داشت ، هوش هیجانی جدیدترین تحول در فهم ارتباط تعقل و هیجان است که به رغم دیدگاه های اولیه ، نوعی نگاه واقع بینانه تر از انسان می دهد. انسان نه منطق صرف و نه احساس و هیجان صرف ، بلکه ترکیبی از هر دو است.توانایی شخصی برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیتهای هیجانی و منطقی وی بستگی دارد. بطور خلاصه فعالیتهای انجام شده در زمینه هوش هیجانی از سال ۱۹۰۰ تاکنون را می توان به پنج دوره تقسیم کرد : جدول ۲-۱: هوش هیجانی در زندگی روزمره (سیاروچی و دیگران،۱۳۸۳ : ۲۵) دوره فعالیتهای انجام شده در زمینه هوش هیجانی ۱۹۶۹-۱۹۰۰ هوش و هیجان بعنوان حوزه های جداگانه و محدود در حوزه عواطف ، مباحث پیرامون مساله تخم مرغ و مرغ بود که کدام ابتدا بوجود آمده است.اول واکنشهای فیزیولوژیک بوجود آیند بعد هیجان یا بالعکس.در حیطه های دیگر داروین روی موضوع وراثت و تکامل پاسخهای هیجانی بحث می کرد.اما طی این دوره اغلب هیجان بعنوان موضوعی که تحت این عوامل فرهنگی قرار می گیرد مورد توجه بود(دی یر ، ۱۹۸۳) ۱۹۸۹-۱۹۷۰ مطالعات اولیه پیرامون هوش هیجانی در این دوره حوزه های شناخت و هیجان مورد بررسی قرار گرفتند تا مشخص شود که هیجان و شناخت روی یکدیگر تاثیر متقابل دارند(مایر ، ۱۹۹۵)همچنین در این دوره حوزه ارتباطات غیر کلامی توسعه یافت و مقیاسهایی برای دریافت اطلاعات غیر کلامی(که گاهی عاطفه هستند)از چهره و قیافه افراد اختصاص می یافت.در حوزه هوش مصنوعی بررسیها و آزمایشها در مورد این موضوع بود که رایانه ها چگونه می توانند حالتهای هیجانی را درک کنند(دی یر ، ۱۹۸۳) ۱۹۹۳-۱۹۹۰ ظهور هوش هیجانی این دوره چهار ساله که از ابتدای دهه ۱۹۹۰ شروع می شد مایر و سالووی چند مقاله در زمینه هوش هیجانی منتشر کردند.مقاله ها زمینه مناسبی را برای مطرح شدن مفهوم هوش هیجانی فراهم کردند.در همین زمان نتیجه مطالعه ای که شامل معرفی اولیه مقیاس ارزیابی توانایی هوش هیجانی بود با همین نام منتشر شد.همچنین در این دوره زیر بناها و مفاهیم بنیادی بویژه در علوم عصبی ، توسعه یافت(داماسیو ، ۱۹۹۴) ۱۹۹۷-۱۹۹۴ رواج و گسترش مفهوم هوش هیجانی با انتشار کتاب هوش هیجانی توسط گلمن(روزنامه نگار)آثار و نوشته های علمی در این حوزه گسترش یافت.مجله تایمز برای نامیدن مفهوم هوش هیجانی از (E.I) استفاده کرد.تعدادی از مقاله های شخصیت تحت عنوان هوش هیجانی منتشر شد. از ۱۹۹۸ تا کنون (تحقیق روی هوش هیجانی و نهادینه شدن آن در محافل علمی) به موازات ابداع آزمونهای جدید برای سنجش هوش هیجانی و چاپ مقاله پژوهشی در این زمینه چندین تحقیق جهت شفاف شدن مفهوم هوش هیجانی در حال انجام می باشد(بار-آن ، ۱۹۹۷) ۲-۱-۲۱-دیدگاه های صاحبنظران در مفهوم هوش هیجانی مرور ادبیات نظری حاکی از آن است که هیچ یک از صاحبنظران مطرح ، چارچوب همسانی را برای شناخت و بکارگیری هوش هیجانی پیشنهاد نکرده اند.
بررسی تاثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان اداره کل بیمه سلامت استان تهران۹۲- قسمت ۲۲