نظریه اینسورث
اینسورث نیز رفتار دلبستگی در روابط بزرگسالی را به عنوان اساس پدیده ایمنی در هسته زندگی انسان مورد تاکید قرار داد. او اظهار داشت که دلبستگی ایمن، عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل می کند. برای مثال کودکانی که دلبستگی شدید به مادرانشان دارند در آینده از لحاظ اجتماعی برون گرا هستند و به محیط اطراف توجه نشان می دهند و تمایل به کاوش در محیط اطرافشان دارند و می توانند با مسایل مقابله کنند . از طرف دیگر عواملی که مخل این دلبستگی باشد در زمینه رشد اجتماعی کودک در آینده مشکلاتی ایجاد می کند (خوشابی و ابوحمزه ، 1385).
اینسورث مشاهدات بالبی را بسط داد و دریافت که تعامل مادر با کودک در دوره دلبستگی تاثیر چشمگیری بر رفتار فعلی و آتی کودک دارد. الگوهای مختلف دلبستگی در کودکان وجود دارد. مثلا برخی از بچه ها کمتر از بقیه پیام می فرستند یا گریه می کنند. پاسخدهی توام با حساسیت به نشانه های نوزاد ، نظیر بغل کردن کودکی که دارد گریه می کند به جای آنکه موجب تقویت رفتار گریستن شود ، باعث می شود که نوزاد در ماه های بعد کمتر گریه کند. وقتی کودک پیامی برای مادر می فرستد ، تماس نزدیک بدنی او با مادر باعث می شود که در عین رشد به جای وابستگی و چسبندگی بیشتر به مادر ، اتکا به نفس بیشتری پیدا کند. مادرانی که پاسخدهی به پیام های ارسال شده از طرف کودک نمی دهند ، موجب مضطرب شدن بچه می شوند (ماسن و همکاران ، 1985).
اینسورث همچنین بیان کرد که دلبستگی موجب کاهش اضطراب می شود. آنچه او اثر پایگاه امن می نامید کودک را قادر به دل کندن از دلبسته ها و کاوش در محیط می سازد و کودک با دلگرمی و اطمینان به کاوش در محیط بپردازد.
اینسورث شخص مورد دلبستگی را به عنوان منبع امنیت (پایگاه امن) کودک برای کاوش در محیط خود در نظر گرفت، او حساسیت مادر را برای نوزاد حائز اهمیت می دانست و نقش آن را برای رشد الگوهای دلبستگی مادر- نوزاد حیاتی در نظر گرفت.
اینسورث در مقاله ای تحت عنوان “ارزیابی سازگاری براساس مفهوم دلبستگی ایمن” روش خود را این طور بیان می کند.
احساس ایمنی در مراحل اولیه زندگی نوعی وابستگی است و موجب می شود که فرد بتواند به تدریج به طور مستقل عمل کند و مهارت های جدید و علایق تازه ای را در کنار سایر موفقیت ها شکل بدهد . اگر این ایمنی وجود نداشته باشد ، فرد احساس ناتوانی می کند و این ناتوانی می تواند در همه کارهای وی نمایان شود (خوشابی و ابوحمزه ،1385).