۲ـ تقوای سیاسی
در دنیای امروز سیاست مداران قائل هستند، در سیاست، اخلاق معنا ندارد . یک مرد سیاسى قول مىدهد، پیمان مىبندد، سوگند مىخورد، امّا تا وقتى پایبند به این پیمان و سوگند خود است، که منافعش اقتضا کند و به محض این که منافع در یک طرف دیگر قرار بگیرد و او در طرف دیگر، پیمان را نقض مىکند. حتی گاهی از سوژه تقدس و تقوا برای رسیدن به اهدافشان استفاده می کند، که این همان اصل خیانت است، اصلى که معاویه در سیاستش مطلقا از این اصل پیروى مىکرد. آنچه که على ۷ را از همه سیاستمداران جهان متمایز مىکند، این است که، حضرت از خیانت، اجتناب مىکند و لو به این منجر شود، که خلافتشان از دستشان برود. چون او مىگوید، من اساسا پاسدار اصول صحیح هستم و فلسفه خلافت من پاسدارى از اصول انسانى و صداقت و امانت و وفا و درستى است. چگونه ممکن است که اینها را من فداى خلافت کنم.
آن حضرت حتی حاضر به توریه و یا یک دروغ مصلحتی برای رسیدن به حکومت اسلامی دست بزند. نمونه بارز آن در شورای شش نفره ای که بعد از خلیفه دوم برپا شد؛ بر خلاف عقیده راستین خود وعده ای بدهد . در آغاز خلافت و پس از بیعت مردم، صادقانه اوضاع اجتماعی را تحلیل نموده و شیوه کار خویش را بیان فرمود و سپس فرمود:
« وَ اللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَهً وَ لَا کَذَبْتُ کِذْبَهً[۱۶۴]
به خدا قسم سخنى را مخفى ننموده، و دروغى بر زبان نیاوردهام»
صداقت یکی از مهمترین ارزش ها در اسلام است، که در همه عرصه های زندگی باید رعایت گردد، چراکه هم به مصلحت فرد است و هم به مصلحت اجتماع است . اگر چه رعایت صداقت بر همگان لازم است، ولی رعایت این ارزش برای کارگزاران و مسئولین از اهمیت ویژه ای برخوردار است . امیرالمؤمنین ۷در طول حکومت خود از مسیر صداقت خارج نشد .شهید مطهری در این باره می نویسد :
«مشکل سوم خلافت او مسأله صداقت و صراحت در سیاست بود که این را هم باز عده ای از دوستانش نمی پسندیدند ، می گفتند سیاست این همه صداقت و صرحت بر نمی دارد، چاشنی سیاست دغل بازی است[۱۶۵]»
بخاطر داشتن صداقت در سیاست ، برخی گمان می کردند که حضرت سیاست مدار نیست و معاویه سیاست مدار است که حضرت در پاسخ این افراد می فرمود :
«وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَهُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَوْ لَا کَرَاهِیَهُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَکِنْ کُلُّ غُدَرَهٍ فُجَرَهٌ وَ کُلُّ فُجَرَهٍ کُفَرَه[۱۶۶]
به خدا قسم معاویه زیرک تر از من نیست، ولى او خیانت مىورزد و گناه مىکند، و اگر غدر و مکر نکوهیده نبود من از زیرکترین مردمان بودم، ولى هر نیرنگى معصیت است، و هر معصیتى نوعى کفر است»
بر طبق همین شیوه امام به مالک اشتر دستور می دهد با مردم صادقانه رفتار نماید :
َ « إِیَّاکَ ….التَّزَیُّدَ فِیمَا کَانَ مِنْ فِعْلِکَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ فَإِنَّ …….الْخُلْفَ یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاسِ قَالَ اللَّهُ . تَعَالَى کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون[۱۶۷]
بپرهیز از اینکه…. کرده خود را بیش از آنچه هست بزرگ شمارى، یا به رعیّت وعدهاى دهی و خلاف آن را به جا آورى، چرا که ….. خلف وعده سبب خشم خدا و مردم است، خداوند بزرگ فرموده: «این باعث خشم بزرگ خداست که بگویید و انجام ندهید»