اندازه و سن سازمان
اندازه سازمان نیز که بر اساس نیروی انسانی سازمان اندازه گیری می شود ، به عنوان یکی از شاخص های نوآوری محسوب می گردد. با این همه ، محققین نوآوری با مطالعاتی که به بررسی رابطه بین اندازه سازمانی و نوآوری انجام داده اند، به نتایج متناقضی دست یافته اند. برخی از مطالعات نشان می دهد که شرکت های کوچک تر نوآورترند ، درحالیکه برخی دیگر به نتایجی برعکس رسیده اند. به طور مشابه در زمینه رابطه بین سن سازمان و نوآوری سازمانی نیز در بین محققان اتفاق نظر وجود ندارد. برای مثال درحالیکه برخی از مطالعات نشان داده است که شرکت های نوآور جوانتر بوده اند، مطالعه کیم[۴۱] (۱۹۸۰) هیچگونه رابطه منطقی بین سن ونوآوری سازمانی پیدا نکرد. (راویچاندران[۴۲]، ۲۰۰۰، ۲۵۳)
فرهنگ
بسیاری از ویژگی های سازمانی شامل متغیرهایی مثل نوع سازمان ، اندازه ، منابع ، متغیرهای ساختاری و جو سازمانی در مطالعات نوآوری مورد توجه قرار گرفته اند. اگر چه بسیاری از این متغیرها در مطالعات نوآوری سازمانی مشهود بوده اند، اما مفاهیم مرتبط با فرهنگ هنوز به طور تجربی توسعه نیافته اند. کریان و دشپاند[۴۳] (۱۹۸۵) معتقدند که سیستم فرهنگی یک شرکت در اثرگذاری بر اهداف رسمی، سیاست ها و رویه ها با سیستم ساختاری در تعامل است. در واقع ، سیستم ساختاری و سیستم فرهنگی بر فعالیت های سازمانی شامل اتخاذ نوآوری سازمانی مؤثر هستند . (ابندهاین و جانسون[۴۴]، ۲۰۰۴، ۹۵)
۲-۳-۳-۳- عوامل محیطی
مطالعات زیادی در خصوص تأثیر محیط بر نوآوری سازمانی صورت گرفته است. دامن پور[۴۵] (۱۹۹۶) دریافت که محیط با عدم اطمینان بالا تأثیر مثبتی بر رابطه بین ساختار سازمان و نوآوری سازمانی دارد. کیم برلی و اوانیسکو[۴۶] (۱۹۸۱) به این نتیجه رسیدند که پیچیدگی محیطی تأثیر مثبتی بر نوآوری سازمانی در بیمارستان ها دارد . (لین، ۲۰۰۶، ۲۷۲)
۲-۳- ۴- طبقه بندی های نوآوری
طبقه بندی هایی که از نوآوری صورت گرفته متفاوت هستند. نوآوری ممکن است اشکال مختلفی از قبیل نوآوری محصول و فرایند ، نوآوری رادیکال یا تدریجی و نوآوری اداری یا تکنولوژیکی را در بر گیرد. (الونن و دیگران، ۲۰۰۸؛ وانگ و امد[۴۷]، ۲۰۰۴) رابینز(۲۰۰۵) معتقد است که نوآوری منحصر به تولید محصول جدید نیست بلکه مفهوم نوآوری ، شامل تکنولوژی های فرایند تولید جدید،
سیستم های اداری یا ساختاری جدید و برنامه ها و طرح های جدید برای حفظ و نگهداری اعضای سازمان نیز می شوند. (رابینز، ۲۰۰۵، ۵۶۴) آرمبراستر و دیگران (۲۰۰۸) طبقه بندی دیگری از نوآوری ارائه داده اند. بر اساس این طبقه بندی نوآوری سازمانی می تواند به نوآوری های سازمانی ساختاری[۴۸] و نوآوری های سازمانی رویه ای[۴۹] تفکیک شود. (آرمبراستر و دیگران ،۲۰۰۸، ۶۴۷)
در طبقه بندی دیگری، جان و دیویس[۵۰] (۲۰۰۰) سه نوع اصلی برای نوآوری قایل می شوند که به اعتقاد آن ها زیربنای توسعه کسب و کار پویا را شکل می دهد. این سه نوع عبارتند از : نوآوری بازار[۵۱]، نوآوری محصول[۵۲] و نوآوری فرایند[۵۳]. (جان و دیویس ،۲۰۰۰، ۷) همچنین سابرامانین و نیل آکانتا[۵۴] (۱۹۹۶)، دو گونه متفاوت از نوآوری سازمانی را مشخص کرده اند: تکنیکی[۵۵] و اداری[۵۶]. همانگونه که جانسون و دیگران[۵۷] مطرح کرده اند، نوآوری یک واژه چند بعدی است. الونن و دیگران(۲۰۰۸) معتقدند که نوآوری می تواند به شکل های مختلف ایجاد شود از قبیل نوآوری تولیدی و فرایندی، رادیکال وتدریجی، تکنولوژیکی و اداری. توانایی سازمان در ایجاد چنین نوآوری هایی (مانند نوآور بودن) ، مدت هاست که به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی موفقیت و بقاء شناخته شده است. الونن و دیگران، ۲۰۰۸، ۱۶۴)در ادامه نوعی طبقه بندی از نوآوری سازمانی ارائه شده است که بر مبنای طبقه بندی وانگ و امد[۵۸] (۲۰۰۴) می باشد
۲-۳- ۴- ۱- نوآوری در محصول[۵۹]
نوآوری در محصول به معنای توسعه محصولات یا خدمات جدید برای پاسخگویی به نیازهای کاربران[۶۰] یا نیازهای بازار است .(wong, et al. 2007, 269) نوآوری در محصول نقش اساسی در موفقیت محصول دارد که این امر به نوبه خود با موفقیت پایدار کسب و کار ارتباط تنگاتنگی خواهد داشت. محصولات ابداعی[۶۱] از طریق رشد و گسترش در حوزه های جدید، فرصت های بیشتری برای کسب و کار فراهم می کنند. نوآوری های قابل ملاحظه به شرکت ها این امکان را می دهد تا موقعیت خود را در بازارهای رقابتی تثبیت کنند و فرصت ورود به بازارهای جدید برای کسب یک پایگاه در بازار را برای آنان فراهم می کند.
نوآوری در محصول به معنای نو بودن، تازگی ، ابتکار یا منحصر به فردی درک شده محصولات
می باشد. این نو بودن درک شده از دو منظر مورد توجه قرار می گیرد : از منظر مشتریان و از منظر شرکت. اندراس و اسمیت[۶۲] (۱۹۹۶)، تناسب (اقتضا)[۶۳] را به عنوان یکی از جنبه های مهم نوآوری در محصول مورد توجه قرار می دهند. تناسب به معنای میزانی که یک محصول جدید از دید برخی از مشتریان مفید یا سودمند باشد تعریف شده است. نوآوری در محصول از دیدگاه های دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته است . برای مثال دانل و کلینشمیت[۶۴] (۲۰۰۱) دو دیدگاه در رابطه با نوآوری محصول را مشخص کرده اند:
دیدگاه مشتریان: که ویژگی هایی از قبیل مشخصه های نوآوری، ریسک پذیری و سطوح تغییر در الگوهای رفتاری تثبیت شده به عنوان شکل های تازگی محصول محسوب می شود.
از دیدگاه شرکت: انس محیطی[۶۵] و انطباق با پروژه های شرکت، و جنبه های بازاریابی و تکنولوژیکی که به عنوان ابعاد نوآوری محصول تلقی می گردد.
در این پژوهش نوآوری در محصول به عنوان تازگی و معنی داری محصولات جدیدی که در زمان مد بودن محصول به بازار عرضه می گردند تعریف می شود. این مشخصه ها، نوآوری در محصول را از دیگر عوامل نوآوری که در ادامه بحث شده است متمایز می سازد. بنابراین، نوآوری در محصول
می تواند به عنوان یکی از ابعاد مهم محسوب شود. (وانگ و احمد[۶۶]، ۲۰۰۴، ۳۰۴)
۲-۳- ۴- ۲- نوآوری در بازار[۶۷]
نوآوری در بازار ارتباط زیادی با نوآوری در محصول دارد و اغلب با عنوان نوآوری تولید- بازار بررسی می شود. علی و همکاران[۶۸] (۱۹۹۵) نوآوری را به عنوان ساخت بازار- محور در نظر می گیرند و آن را منحصر به فرد بودن و نو بودن تولید برای بازار تعریف می کنند. در سطح گسترده تر ، نوآوری در بازار به نوآوری در تحقیق بازار ، تبلیغ و آگهی تبلیغاتی مربوط می شود، همانگونه که به شناسایی فرصت های جدید بازار و راه یابی به بازارهای جدید مرتبط است . (علی و همکاران ، ۱۹۹۵، ۶۲)
عاملی که این بعد از نوآوری را از نوآوری درمحصول متمایز می سازد این است که نوآوری در بازار در واقع نو بودن رویکردهایی است که شرکت ها برای ورود و بهره برداری از بازار هدف اتخاذ
می کنند. برای برخی از شرکت ها این بدین معنی است که آن ها می توانند وارد یک بازار شوند یا جایگاه واقعی یک بازار جدید را مشخص نمایند و تولید محصولات را با جدیدترین محتوای تکنولوژیکی راه اندازی کنند.
یک رویکرد جایگزین می تواند بر اساس محصولات موجود باشد ، اما با اتخاذ برنامه های بازاریابی جدید برای عرضه محصولات و خدمات . تحت هر کدام از این دو شرایط ، شرکت به احتمال زیاد در مقابل رقبای جدید موفق خواهد بود چه در بازار جدید و چه در بازار موجود.
درحالیکه تمرکز اصلی نوآوری در محصول بر جدید بودن محصول است ، نوآوری در بازار بر تازگی رویکردهای بازار- محور[۶۹] تأکید می کند. گرچه نوآوری های محصول و بازار عوامل مهمی محسوب می شوند، اما آن ها به طور اجتناب ناپذیری در هم گره خورده اند. (وانگ و احمد[۷۰]، ۲۰۰۴، ۳۰۵)
۲-۳- ۴- ۳- نوآوری فرایندی[۷۱]
نوآوری فرایندی عمدتاً به طور واضح و روشن در ادبیات مورد بحث قرار نگرفته است . ونگ و دیگران[۷۲] (۲۰۰۷) معتقدند نوآوری فرایندی توسعه یا بهبود اساسی فرایند تولید از طریق تجهیزات جدید یا مهندسی مجدد فرایندهای عملیاتی می باشد. (وانگ و دیگران، ۲۰۰۷، ۲۶۹) در بسیاری
از مطالعات نوآوری فرایندی به عنوان جزئی از نوآوری تکنولوژیکی در نظر گرفته شده است. برای مثال کیچل[۷۳] (۱۹۹۷) معتقد است که نوآوری تکنولوژیکی در پرتو ماهیت و فرایند اتخاذ نوآوری بهتر بررسی می شود. بنابراین ما از نوآوری فرایندی که با ارائه روش های تولید جدید، رویکردهای مدیریتی نوین و تکنولوژی مدرن می تواند تولید و فرایندهای مدیریت را بهبود بخشد ، استفاده
می کنیم.
نوآوری فرایندی در حقیقت توانایی سازمان برای بهره برداری از منابع و قابلیت هایش می باشد بلکه مهمتر از آن، توانایی ترکیب مجدد[۷۴] و شکل دهی مجدد[۷۵] منابع و قابلیت ها برای تحقق شرایط تولید خلاق در جهت موفقیت سازمانی است که همه این عوامل در نوآوری کلی سازمان نقش حیاتی ایفا
می کنند. (وانگ و احمد[۷۶]، ۲۰۰۴، ۳۰۵)تفاوت این نوع از نوآوری با نوآوری محصول این است که نوآوری محصول عمدتاً مشتریان خارجی را مدنظر قرار می دهد. منافع برآمده از نوآوری محصول قابل مشاهده است زیرا درآمدهای حاصل از نوآوری محصول موفق ، اغلب آشکار و بر مبنای درآمدهای پولی است. برعکس، درآمدهای حاصل از نوآوری فرایندی ضمنی است و با کاهش هزینه های تولید مشخص می شود. (وانگ و دیگران، ۲۰۰۷، ۲۶۹)
۲-۳- ۴- ۴- نوآوری رفتاری[۷۷]
نوآوری رفتاری می تواند در سطوح مختلفی نمایان شود : افراد، تیم ها و مدیریت. نوآوری رفتاری یک سازمان را نمی توان به سادگی توسط بررسی رویدادهای نوآوری اتفاقی (پراکنده)[۷۸] یا ویژگی های مبتکرانه گروه های کوچک مشخص در سازمان سنجید. بعد رفتاری باید منعکس کننده “تغییر مستمر رفتاری” یک سازمان نسبت به نوآوری باشد، مثل تعهد رفتاری.
نوآوری فردی یک توزیع به هنجار (نرمال) است که بنای شخصیت را شکل می دهد و ممکن است از آن به تمایل برای تغییر تعبیر شود. نوآوری تیمی قابلیت انطباق پذیری تیم برای تغییر است که به سادگی از حاصل جمع افراد نوآور به دست نمی آید بلکه بر اثر هم افزایی مبتنی بر پویایی های گروه به دست می آید. نوآوری مدیریتی نیز بیان کننده خواست و تمایل مدیریت به تغییر، تعهد به تشویق روش های جدید انجام کارها و تمایل به توسعه ایده های جدید می باشد.
نوآوری رفتاری که بوسیله افراد، تیم ها و مدیریت به تصویر کشیده شد، شکل گیری فرهنگ نوآوری ، پذیرش درونی ایده های جدید و نوآوری را ممکن می سازد. نوآوری رفتاری یکی از عوامل اساسی است که بر پیامدهای نوآوری تأکید می کند. فرهنگ نوآوری در نقش کاتالیزور نوآوری است درحالیکه فقدان آن مانع نوآوری است. (وانگ و احمد، ۲۰۰۴، ۳۰۵)
۲-۳- ۴- ۵- نوآوری استراتژیک[۷۹]
نوآوری در تدوین استراتژی به"مفهوم سازی مجدد آنچه که به کل کسب و کار مربوط می شود و به نوبه خود منجر به شیوه متفاوت ایفای نقش در کسب و کار موجود می شود” اطلاق می گردد. نوآوری استراتژیک زمانی تحقق می یابد که شرکت ضعف های خود را در صنعت مشخص نماید و بعد از آن این ضعف ها به بازار انبوه جدیدی تبدیل شود . بسانکو و دیگران[۸۰] (۱۹۹۶) نوآوری استراتژیک را بهبود استراتژی های رقابتی جدید که برای شرکت ارزش آفرینی می کند ، تعریف می کنند. در این مطالعه توجه عمده نوآوری استراتژیک بر سنجش توانایی سازمان برای مدیریت اهداف بلندپروازانه سازمانی و شناسایی شکاف های موجود بین این اهداف با منابع موجود به منظور افزایش خلاقانه منابع محدود می باشد.
در بسیاری از سازمان ها ، نوآوری استراتژیک با چالش های عدیده ای مواجه است. یکی از توجیهات این است که شرکت هایی که در بازارهای موجود[۸۱] بسیار موفق هستند ، ضرورتی برای تغییر احساس نمی کنند. تحت شرایط دیگر، شرکت ها نیاز برای تغییر را تشخیص داده اند اما به علت عدم اطمینان تغییر، ظرفیت های لازم برای اداره تغییر یا درنگ برای پذیرش ریسک را ندارند.
تحقیقات تجربی در زمینه نوآوری استراتژیک بسیار محدود است. بیشتر نویسندگان نوآوری استراتژیک را به عنوان یکی از مؤلفه های نوآوری سازمانی در نظر نمی گیرند بلکه برخی دیگر نوآوری استراتژیک را همان نوآوری سازمانی می دانند. برای مثال میلر و فریزن[۸۲] (۱۹۸۳) ریسک پذیری اجرایی[۸۳] در استفاده و بهره برداری از فرصت های رشد نامعلوم را معیار مهم نوآوری سازمانی
پژوهش دانشگاهی – تاثیر فرسودگی شغلی بر نوآوری در سازمان در بین کارکنان سازمان جهاد …