کمیسیون هیئت داوران تعیین شده و در ۱۱ دسامبر ۱۹۲۲ تا فوریه ۱۹۲۳ در لاهه ملاقات کردن و قوانین لاهه در ارتباط با جنگ افزارهای هوایی را تصویب کردند.[۱۷۲]
قوانین لاهه در خصوص جنگ افزارهای هوایی شامل ۶۲ ماده است که این اصول از قانون جنگ افزارهای دریایی الگوبرداری شده است. این قوانین به طور کلی پس از بررسی مفاهیم و علایم کلی به ترتیب به بیان،اصول کلی، نیروهای متخاصم، بمباران ها، جاسوسی، بازدیدو جست و جو می پردازد.[۱۷۳]
به راحتی نمی توان گفت آیا قوانین لاهه در ارتباط با جنگ افزارهای هوایی به قوانین مرسوم بین المللی تبدیل شدند یا خیر. با این وجود آنگونه که شایسته است مورد توجه دولتها قرار نمی گیرد.
اما در سال ۱۹۳۲ قطعنامه بنس (Benes) این فصلنامه که در کمیسیون خلع سلاح به تصویب رسید می گفت که حملات هوایی علیه جمعیت غیر نظامی باید مطلقاً ممنوع باشد.[۱۷۴]
جنگ داخلی اسپانیا و سیتو ژاپن باعث افزایش استفاده از جنگ افزارهای هوایی و کاربرد گسترده بمباران هوایی، بدون تمایز گذاشتن بین نظامیان و غیرنظامیان شد که مناطق مختلفی توسط نیروی هوایی آلمان تخریب می شد و این باعث نگرانی بریتانیا شد و آیین نامه ای در سال ۱۹۳۸ توسط مجمع اتحادیه ملل تصویب شد که بیانگر اصولی بود که می گوید هر گونه حمله علیه جمعیت غیر نظامی، غیرقانونی و ممنوع است. در این مقررات اصول زیر به عنوان مبنای ضروری برای مقررات بعدی بیان شده است.
۱) بمباران عمدی جمعیت غیرنظامی غیرقانونی است.
۲) اهدافی که از روی هوا بر روی آنها نشانه گیری می شود باید اهداف نظامی مشخص و مشروع بوده و بتوان آنها را از سایر اهداف شناسایی کرد
۳) هر گونه حمله بر روی اهداف نظامی مشروع باید به گونه ای انجام شود که جمعیت غیرنظامی مجاور این اهداف به خاطر غفلت آسیب نبینند.[۱۷۵]
پ)کنوانسیون های ژنو و پروتکل های الحاقی
نهایت تلاش کشورها در خصوص قاعده مند کردن جنگ با قوانین قراردادی تصویب کنوانسیون ژنو است این کنوانسیون به طور خاص به قوانین جنگ هوایی نپرداخته است.
در این کنوانسیون از یک طرف به حمایت از اشخاص درکنوانسیون اول و دوم می پردازد چنانکه در بند ۴ و بند ۵ ماده ۱۳ هر دو کنوانسیون اعضای غیرنظامی خدمه هواپیماهای جنگی و خدمه هواپیماهای غیرنظامی را که زخمی و بیمار هستند در برمی گیرد.[۱۷۶]
پرسنل بخش هوانوردی نظامی در دسته نیروهای نظامی هستند که براساس مفاد اول تا سوم ماده ۱۳ حمایت می شدند.[۱۷۷]
بندهای ۵ و ۶ ماده ۴ سومین کنوانسیون ژنو اسیران جنگی را در دسته نظامیان زندانی قرار می دهد و آشکارا از پرسنل نظامی که در مفاد ۱ تا ۳ ماده ۴ مورد حمایت قرار گرفته اند نام نمی برد.[۱۷۸]
بخش دیگری که در این کنوانسیون ها به آن اشاره شده هواپیماهای پزشکی هستند که قوانین مربوط به آنها در مفاد ۳۶ و ۳۷ کنوانسیون اول، ۳۹ و ۴۰ کنوانسیون دوم و ۲۲ کنوانسیون چهارم آورده شده است.[۱۷۹]
در ماده ۱۸ کنوانسیون ژنو ۱۹۲۹ اولین اصول مربوط به حفاظت از هواپیماهایی که صرفاً کادر پزشکی دارند آورده شده است.[۱۸۰]
کنوانسیون ژنو همچنین به سرحدات بی طرف پرداخته است از آنجا که این مناطق غیرقابل تجاوز هستند هواپیماهای نظامی دولت های متخاصم باید در آن زمان قدرت بی طرف را به رسمیت شناخته، ارتفاع و مسیر پرواز خود را در مناطق مربوط به آنها تعیین کنند آنها همچنین می توانند در صورت لزوم در مناطق بی طرف فرود بیایند افراد زخمی و بیمار در مناطق بی طرف از هواپیما تخلیه شده بنابراین این افراد پس از درمان نمی توانند مجدداً در جنگ شرکت کنند. این قانون براساس توافق بین کشورهای بی طرف و طرفین درگیر کاربرد پیدا می کند.[۱۸۱]
پس از کنوانسیون های چهارگانه ژنو که بعضاً به حقوق جنگ هوایی اشاره دارند و البته با توجه به مواد اشاره شده مقررات این کنوانسیون ها بر جنگ های هوایی حاکم می باشند پروتکل های الحاقی به کنوانسیون های فوق الذکر هستند که در آنها قواعدی به جنگ هوایی اختصاص داده شده و بعضاً قواعدی عمومی را ذکر می کنند که قابل تعمیم به جنگ هوایی هستند.[۱۸۲]
در مواد ۴۸ تا ۶۷ پروتکل اول محدودیت های قابل توجهی برای طرفین درگیر در نظر می گیرند از جمله اینکه دقت بمباران های مدرن[۱۸۳]باید با توجه به این قوانین افزایش پیدا کند.سایر قواعد مندرج در کنوانسیون های ژنو و پروتکل اول الحاقی همان گونه که بعضاً در متن ذکر شده است باید از سوی کشورها در هنگام جنگ هوایی رعایت شوند از جمله قواعد مندرج در ماده ۳۵ کنوانسیون قواعد اساسی در جنگ هستند و باید رعایت شوند.
مواد ۲۴ تا ۳۱ مجموعه قوانینی در خصوص هواپیماهای پزشکی را مطرح می کنند که البته قبلاً در کنوانسیون ژنو پیش بینی شده است اما پروتکل با دقت بیشتری به این قوانین پرداخته و بین هواپیماهای پزشکی که بر فراز مناطقی پرواز می کنند که در اشغال نیروهای متخاصم قرار دارند و مناطقی که توسط نیروهای متخاصم کنترل نمی شوند تفاوت قایل است. در خصوص مناطقی که در کنترل نیروی متخاصم است در ماده ۲۷ آمده است که هواپیما باید موافقت مقامات ذیصلاح را برای چنین پروازی به دست آورد و برای پرواز در سایر مناطق نیاز به کسب موافقت قبلی از طرف دیگر مخاصمه نیست.
در ماده ۵۳ به حمایت از اموال فرهنگی پرداخته شده است.
ج)تجزیه و تحلیل قواعد اصولی لازم الرعایه در جنگ های هوایی
بعد از بررسی روند شکلگیری قوانین در خصوص جنگ های هوایی لازم است به مباحثی که قطعاً نیاز به توجه خاص از سوی کشورها در هنگام انجام عملیات هوایی دارند و بعضاًبه طور خلاصه به آنها اشاره شده است پرداخته شود.این مباحث بدین شرح است که به تفکیک بیان می شود:در درجه اول حمایت از جمعیت های غیر نظامی و دیگری حمایت از اشیاء غیر نظامی و همچنین ممنوعیت حملات کورکورانه و بمباران منطقه هدف و در نهایت مناطق ممنوعه هوایی در زمان جنگ های هوایی بررسی خواهد شد
۱)حمایت از جمعیت هاواموال غیر نظامی:
جمعیت های غیر نظامی باید در طول جنگ هوایی مورد حمایت همه جانبه قرار گیرند که جسته گریخته در مباحث قبل به این مهم پرداخته شد،طبق آنچه بیان شد برمبنای ماده ۲۲قواعد ۱۹۰۷لاهه حق طرفین متخاصم برای استفاده از ابزارها جهت آسیب رساندن به دشمن نامحدود نمی باشد.در کنار این قواعد در این خصوص با قواعد ۱۹۲۳لاهه در خصوص جنگ هوایی روبرو هستیم ،این کنوانسیون در ماده۲۲اصول اساسی را بیان می کند که در آنها به ممنوعیت بمباران هوایی اهداف غیرنظامی می پردازد،ماده۲۴ به تعریف بمباران های هوایی قانونی میپردازد و در پی بیان این تضمین است که از جمعیت های غیر نظامی محافظت می شود و ماده۲۵ حفاظت اضافه ویژه ای برای مکانهای غیر نظامی در طول بمباران های هوایی قایل می شوند.بسیاری از حقوقدانان بین المللی معتقدند که قوانین مربوط به ممنوعیت حملات مستقیم علیه غیر نظامیان دارای ماهیت های همه گیر بوده و اصول ایمنی جمعیت های غیر نظامی به عنوان یک هنجار عمومی قبل از تدوین دستور العمل های متعارف وجود داشته است برخی صاحب نظران تایید میکنند که قانون ممنوعیت حملات مستقیم علیه غیرنظامیان و اهداف غیر نظامی شاید پایه ای ترین اصل نبردهای مسلحانه است بر این اساس ماده ۵۱پروتکل اول الحاقی که اصول عمومی مربوط به حفاظت از جمعیت های غیرنظامی را در برابر حملات مستقیم یا بدون گذینش بیان می کند تا حدودی شکل تایید کننده ای بر قوانین بین المللی باشد.[۱۸۴]
و در قواعد جدید برای حفاظت از جمعیت غیرنظامی ماده۵۱پروتکل اول الحاقی را داریم که راهنمای مؤثری در زمان جنگ برای طرفین متخاصمین خواهد بود لازم به ذکر است که در زمان جنگ نه تنها حمایت از افراد غیرنظامی است که جلوه گری می کند بلکه در ابعاد گسترده تر حمایت از اموال و اشیاء غیر نظامی را که تا حدودی پیش زمینه ای برای حمایت از غیرنظامی است توجه خاص به خود را می طلبد در ماده ۵۲ پروتکل اول الحاقی به حمایت از اموال غیرنظامی پرداخته شده است.
در درجه اول برای نظامی یا غیر نظامی بودن یک هدف باید به این نکته توجه کرد که آیا آن مال یا آن شیء نقش مؤثری در عملیات نظامی دارد یا خیر؟ تصور عمومی و پایه در خصوص مکان هایی چون پرستشگاهها،سکونت گاه ها،بیمارستانهاو مدارس این است که این مکانها دارای نقش نظامی نیستند.
یکی از اهداف که در جنگ های هوایی بارها مورد بمباران قرار گرفته اند رسانه ها و ایستگاههای رادیویی و تلوزیونی هستند به عنوان مثال در طول جنگ عراق ایستگاههای تلوزیونی عراق چندین بار مورد حمله قرار گرفت،در صربستان ناتو عمداً دستگاه های رادیو تلوزیون سربستان را بمباران کرد که در پی آن ۱۶نفر غیرنظامی کشته و مجروه شدند.اما همواره این مساله بحث برانگیز است که آیا رسانه ها نیز جز اهداف نظامی تلقی می شوند و یا اهداف غیرنظامی و قابل حمایت.[۱۸۵]
با توجه به نظریات ارئه شده رسانه های گروهی نیز گاهاً می توانند به عنوان اهداف نظامی در نظر گرفته شده و مورد حمله واقع شوند و این به تغییر ماهیت و کارایی این نوع ابزارها در طول جنگ بستگی دارد که اگر در راستای پیشبرد اهداف نظامی دول متخاصم مورد استفاده قرار گیرند،هدف نظامی تلقی و و حمله به آنها جنایت جنگی قلمداد نمی شود. با وجود اقدامات گیج کننده در درگیر های اخیر ایستگاه های رادیو و تلویزیون اهداف نظامی بر اساس نقش تبلیغاتی برای رژیم های دشمن محسوب نمی شوند . تخریب آن ها با آن چه به عنوان منفعت قطعی نظامی در ماده ۲/۵۲ آورده شده است در تناقض است . در طول جنگ در عراق ایستگاه تلویزیونی بغداد چندین بار مورد حمله قرار گرفت[۱۸۶] . در کابل نیروهای هوایی آسیب جدی به دفاتر تلویزیون الجزیره وارد کرده اند . در صربستان ناتو عمداً ایستگاه رادیو تلویزیون صربستان را بمباران کرد که در پی این بمباران ۱۶ غیر نظامی کشته شده و ۱۶ نفر دیگر مجروح شدند [۱۸۷]. این عملکرد که گاهی مقامات ناتو با عبارت های عمومی از آن دفاع کرده و رسانه ها را اهداف قانونی حملات قلمداد می کنند یکی از بحث بر انگیزترین مسائل در ارتباط با بمباران های ناتو بوده است . کمیسیون سلیب سرخ جهانی در گزارش نهایی برای دادستان می گوید حتی اگر رستانه ها یک هدف قانونی باشند صرفاً نمی توان با هدف قرار دادن آن ها جلوی تبلیغات را گرفت مسئله این است که آیا این احتمال ساده وجود دارد و می توان به قدر کافی از این احتمال بر اساس مفاد پروتکل ۱ استفاده کرد . آیا ایستگاه های رادیو تلوزیونی به دلیل ماهیت یا هدف خود می توانند به عنوان اهداف نظامی محسوب شوند . برخی معتقدند فرضیاتی وجود دارد که می گوید این ایستگاه ها اهداف غیر نظامی هستند چرا که با موارد ذکر شده در بند ۳ ماده ۵۲ همخوانی دارند . دیگران این طور استدلال می کنند که هیچ هدف دائمی نظامی وجود ندارد و بر اساس موضع گیری ماده ۲/۵۲ می گویند که یک شیئی ممکن است دارای ماهیت نظامی باشد مشروط بر این که با دو ضابطه ذکر شده همخوانی داشته باشد . دیگران این طور استدلال می کنند که تأسیسات رادیو تلوزیونی همواره هدف نظامی هستند چرا که از ابزارهای دشمن برای برقراری ارتباط محسوب شده و همواره می توانند به عنوان اهداف نظامی مشروع در نظر گرفته شوند . گزارش سازمان جهانی سلیب سرخ در ارتباط با بمباران ایستگاه رادیو تلوزیونی سربستان می گوید که این ایستگاه نظامی قانونی بوده است . اما مشخص نیست که آیا واقعاً توسط دولت دیوگسلاوی برای اهداف نظامی مورد استفاده قرار می گرفته یا خیر .
نویسندگانی وجود دارند که بر این نتیجه گیری خرده گرفته اند . به راحتی نمی توان استدلال نمود که حمله به یک ایستگاه رادیو و تلوزیونی برای ایجاد اختلال در ارتباطات نظامی مفید واقع می شود چرا که شواهد نشان می دهند صدها ایستگاه کوچک در سربستان وجود داشته اند که می توانستند حتی بدون وجود ایجاد مرکزی به خبر پراکنی بپردازند . در عراقی نیروهای ائتلاف رهبران نظامی را با تلفن های ماهواره ای و از طریق مکالمات تلفن همراه ماهواره ای شناسایی می کردند . این موضوع نشان می دهد که عصر ارتباطات ماهواره ای برای بسیاری از رهبران نظامی فناوری رادیو دارای ارزش نظامی اندکی است . در عراق آمریکا با این استدلال از حملات بر علیه ایستگاه تلوزیوینی بغداد پشتیبانی می کرد که صدام حسین از این ایستگاه برای برقراری ارتباطات با عناصر طرفدار عراقی در خارج از کشور استفاده کرده و به آن ها دستور می داد چگونه از طریق تلوزیون در جنگ شرکت کنند . با این حال هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد کشورهای خارجی این کار را انجام داده اند . . هیچ شیئی را نمی توان مطلقاً یک شیئی غیر نظامی یا یک شیئی مطلقاً نظامی دانست و این به تغییر ماهیت و کارکردها در طول نبرد بستگی دارد . در مجموع رسانه ها می توانند در جایی به عنوان اهداف جنگی در نظر گرفته شوند که با دو شرط اصلی ویژگی های یک هدف نظامی همخوانی داشته باشند . در غیر این صورت همچنان به عنوان اماکن غیر نظامی محسوب خواهند شد و حمله به آن ها جنایت جنگی قلمداد می شود .[۱۸۸]
ایستگاه های رادیویی تلوزیونی و سخت افزارهای مرتبط با این ایستگاه ها در صورتی مورد حمله قرار می گیرند که واقعاً در ارتباطات نظامی کاربرد داشته باشند
گاهی یک شیئی یا یک مجموعه تأسیسات ممکن است واقعاً برای اهداف نظامی به کار گرفته نشوند اما ممکن است در هر زمانی چنین کاربری پیدا کنند . برخی تأسیسات حمل و نقل مانند پل ها ممکن است چنین کارکردی پیدا کنند . اگر یک هدف صرفاً به این دلیل نظامی محسوب می شود که می توان آن را درهر مقطع به یک ابزار مناسب نظامی تبدیل کرد نمی توان گفت اصلا اهداف غیر نظامی وجود دارند . از این رو از هیچ چیزی نمی توان حفاظت کرد. بر اساس متن پروتکل اول یک شیئی باید نقش مؤثری در یک کنش نظامی داشته باشد . همان طور که همه پذیرفته اند یک شیئی می تواند به یک شیئی نظامی تبدیل شود و کاربرد آن شیئی در آینده برای توجیح ماهیت نظامی آن کفایت می کند . ناتو در طول بمباران هوایی کوزو پل ها را اهداف نظامی تلقی کرده بود [۱۸۹]. برخی محققین معتقدند که پل هایی که در راستای یک خط تدارکاتی قرار می گیرند در بین اهداف نظامی قرار خواهند داشت . در حالی که دیگران بر این عقیده اند پل ها ممکن است در صورتی مورد حمله قرار گیرند که تدارکات از طریق آن ها به خطوط دشمن انتقال داده شود . مسئله زمانی پیچیده تر می شود که یکی از طرفین خود را به بمباران هوایی محدود کند . در چنین موقعیتی جبهه اصلی مشخص نیست و معلوم نیست که آیا این پل ها در مسیر تدارکاتی جبهه ها قرار می گیرند یا خیر چون اصلاً جبهه ای وجود ندارد[۱۹۰] .
در موقعیتی که منحصراً از جنگ افزارهای هوایی استفاده می شود برای تفکیک هر چه بهتر اشیائی که ذاتاً نظامی هستند و اشیائی که دارای کاربرد دوگانه می باشند به سادگی می توان با خواندن ماده۵۲ نقش هر کدام از اشیاء را در قبال این کارکردهای دو گانه مشخص کرد . ممکن است این طور گفته شود که محدود شدن اهداف نظامی نیروهای متخاصم را مجبور می کند توجیهات ساختگی برای حملات خود بیاورند . هنگامی که آن ها شبکه برق را مختل می کنند تا به جمعیت غیر نظامی نشان دهند که تا زمانی که رژیم خود را ساقط نکند باید در تاریکی زندگی کنند، ادعا می کنند که ایستگاه ها نیروهای لازم را نیز برای بخش های نظامی را فراهم می کند تا حملات آن ها توجیح پذیر باشد . زمانی که آن ها به یک ایستگاه رادیویی حمله می کنند به دلیل این که اخلاقیات جمعیت را تقویت می کند آن ها بایدهمچنین اثبات کنند که این ایستگاه باعث جابجایی اطلاعات نظامی می شوند . هنگامی که به کارخانه های متعلق به عوامل تصمیم گیری حمله می کنند تا نشان دهند که این عوامل نیز شخصاً تحت تأثیر جنگ قرار می گیرند و باید تسلیم شوند.
در خصوص وزارتخانه ها آن چه در این جا اهمیت دارد میزان اهمیت یک وزارت خانه برای رژیم دشمن نیست بلکه نقش مستقیم در کنش های نظامی است . آن هایی که اعتقادات دیگری دارند باید به شکلی منطقی این طور استدلال کنند که کدام احساسات یک جمعیت مذهبی برای کسب آمادگی یک کشور جهت ادامه درگیری مسلحانه مؤثر است .
همچنین در هنگام هدف قرار دادن پل ها،کارخانه جات،راه ها و وسایل حمل و نقل ،نیروگاهها و بیمارستانها و سایر مناطق غیر نظامی دولت مهاجم باید اثبات کند که مکان مورد حمله واقع شده نقش مؤثری در جبهه جنگی طرف مقابل داشته و برای شکست طرف متخاصم و منهدم کردن آن لازم بوده است.با توجه به موارد اصلی که در پروتکل اول الحاقی به حمایت از افراد و اموال غیر نظامی اختصاص داده شده است لازم است به قواعدی اشاره کرد که از مجموعه قواعد عرفی است که مدون شده و این مساله بر ضرورت اجرای آن برای حمایت از افراد و اموال غیر نظامی می افزاید.از جمله این اصول مهم اصل تناسب است این اصل مهم به دو عنوان اساسی اشاره دارد:نیازهای نظامی از یک طرف و الزامات بشردوستانه از طرف دیگر.اصل تناسب ابتدائاً در بند ۴ ماده ۲۴قوانین لاهه ۱۹۲۳ در خصوص جنگ افزارهای هوایی آمده است[۱۹۱]
و سپس در بند۵قسمت (ب)ماده ۵۱پروتکل اول الحاقی،اصل نسبیت را بیان نموده است که در هنگام حملات هوایی دول باید به آن توجه وافر داشته باشند[۱۹۲]
در زمان حملات هوایی حتی اگر هدف نظامی باشد نباید حمله باعث وارد شدن خسارت یا آسیب به جمعیت غیرنظامی شود بدیهی است که اصل تناسب نقش مؤثر و مفیدی در بمباران هوایی اهداف نظامی دارد که در اطراف آن جمعیت های غیرنظامی یا اهداف غیرنظامی قرارگرفته اند البته لازم به ذکر است که در جنگ های اخیر در عراق و بخش هایی از فلسطین نادیده گرفته شده است.
اصل مهم دیگر در حمایت از جمعیت ها و اهداف غیر نظامی اتخاذ اقدامات احتیاطی است.این اصل مهم در ماده۵۷[۱۹۳] پروتکل اول الحاقی بیان شده است که الزاماتی را بیان میکند که باید مسؤولین زمانی که برنامه ریزی برای حمله هوایی انجام شده و حمله هوایی صورت می گیرد آنها را رعایت کنند.[۱۹۴]
از جمله اقدامات احتیاطی مهم برای حمایت از اهداف و جمعیت غیرنظامی بدین شرح می باشد:
۱)ضرورت تایید هدف به عنوان هدف نظامی[۱۹۵]
این اقدام مهم در بخش اول بند۲ ماده ۵۷ پروتکل ول الحاقی بیان شده است،بدین مضمون کسانی که قصد دارند به اهداف مشخص حمله کنند باید تمام اقدامات لازم برای تعیین ماهیت نظامی یا غیرنظامی آن اهداف را انجام دهند.[۱۹۶]
۲)ضرورت لغو یا تعلیق حمله در شرایط خاص
بخش دوم بند۲ماده۵۷ [۱۹۷]پروتکل اول الحاقی ضرورت کنسل کردن یا تعلیق حمله را در جایی ایجاد می کنند که شرایط زیر وجود داشته باشد:
۱)هدف نظامی نباشد
۲)هدف از مصونیت ویژه برخوردار نباشد
۳)انتظار داشته باشیم که حمله باعث بروز تلفات جانی غیرنظامی با وارد شدن آسیب به غیرنظامیان و خسارت به اموال آنها یا ترکیبی از آن دو شده باشد.
اگر مهاجم با بهره گرفتن از ابزارهای بصری خصوصاً با بهره گرفتن از مشاهدات هوایی ـدریابد که هدف مورد نظر نظامی نیست یا از حفاظت ویژه برخوردار است باید حملات خود را لغو یا تعلیق کند.[۱۹۸]
۲)ضرورت انتخاب هدفی که حداقل ریسک های بالقوه را دارد:
اصول حاکم بر نبردهای هوایی در مخاصمات مسلحانه بین المللی- قسمت ۹