این افراد نیمرخ سالمینشان میدهند، آن ها مشکلاتی از قبیل شکایت جسمانی، افسردگی، اضطراب ناتوان کننده را ندارند. در شرایط ناکامیخود را سرزنش نمیکنند، فکر میکنند خودپنداره بالایی در گذشته، حال و آینده داشته و خواهند داشت. به دیگران احساس تعلق میکنند، خودشان را به عنوان فردی شایسته تلقی کرده و از خود قدردانی میکنند. خود را قادر به حل مشکلات میدانند و انتظار دارند بر موقعیتها کنترل داشته باشند.
این افراد ارجحیت بالا برای تصاویر خنثی در برابر تصاویر تهدید کننده در آزمونهای دیداری نشان میدهند، از دیدگاه روان پویشی یعنی رویدادهای تهدید کننده واپس زده میشوند یا از ورود به هوشیاری ممانعت میشوند. تیپ III افراد آلکسی تایمیا با نمرات پایین در هیجان و نمرات بالا در بعد شناختی آلکسی تایمیا مشخص میشوند که از دیدگاه نظری، این ترکیب از نمرات عجیب به نظر میرسد (مورمن[۵۷] و پیجپرز[۵۸]، ۲۰۰۴). قابل درک نیست چگونه افرادی که برانگیختگی هیجانی کم را نشان میدهند و میتوانند شناختهای خوب توسعه یافته را به همراه این توانایی کم را برای هیجانها داشته باشند. در یک انتشار، در مورد نوروسایکولوژی آلکسی تایمیا، یک تبیین برای این تناقض مطرح شده است ( برموند و همکاران، ۲۰۰۶).
در کل افراد تیپ III آلکسی تایمیا، نیمرخ شخصیتی بی نهایت سالم اما مشکوک گزارش میکنند. ممکن است این ها افرادی باشند که از واپس زنی استفاده کنند و به تحریکات تهدید آمیز منفی اجازه ورود به هشیاری را ندهند. نتایج برخی از پژوهشها نشان داده که آن ها تمایل به سوء استفاده ی هیجانی و اجتماعی از دیگران دارند و نیمرخ آن ها با شخصیت خود شیفته مشابهت دارد.
لکسی تایمی
طبق تحقیقات کارور[۵۹] و شی یر[۶۰] (۲۰۰۰)، صمیمیت عاطفی مادر لکسی تایمیا را پیشبینی میکند. لکسی تایمیا با مشکلات روانشناختی ارتباط دارد نه با حالات دفاعی. افراد لکسی تایمیک در اضطراب تسهیل کننده نمره بالا دارند و این بدین معنا است که آن ها میتوانند در شرایط پرچالش بهترین عملکرد را داشته باشند. از لحاظ رویارویی و مقابله با مشکلات، آن ها تمایل دارند به جای اینکه مشکلات را انکار کنند یا از آن اجتناب کنند، به طور فعالانه روی آن ها کار کنند. همچنین این افراد در مواقع سخت حمایت اجتماعی را میطلبند. لکسی تایمیکها خودپنداره بالا و خوبی دارند و دارای عزت نفس بالایی اند و با دیگران رابطه ی خوبی برقرار میکنند و خودشان را به عنوان افراد شایسته ای تلقی میکنند.
عنصر اصلی لکسی تایمیک، ارگانیزم عاطفی خوب و تکامل یافته است و هر دو جنبه ی عاطفی و هیجانی تنظیم عواطف، همخوانی خوبی با هم دارند، سایر یافته ها نیز حاکی از این است که افراد لکسی تایمیک از لحاظ هوش هیجانی بالا هستند و دارای شخصیتی نرمالی اند. آن ها توانایی دارند که در شرایط پر فشار به بالاتر از ملاکهای خود برسند، این عقیده با رابطه بین روان و هوش هیجانی همخوانی دارد (گلمن، ۱۹۹۵).
نیمرخ افراد لکسی تایمیک شباهتی با ویژگیهای شخصیت نمایشی دارد ، این افراد به طور مؤثر با دنیا کنار میآیند و برای تأثیر هیجانها ارزش قائل هستند و آن را به راحتی و به طور اشکار ابراز میکنند (اولدهام و موریس، ۱۹۹۵).
یافته های به دست آمده نشان میدهد که افراد لکسی تایمیک تمایل دارند از دیگران استفاده کنند و آن ها نسبت به مودالها (گروه بهنجار) در سوءاستفاده ی هیجانی نمره ی بالایی میگیرند. در ارتباط با حالت نمایشی، افراد هیستریونیک تواناییهای خود را نشان میدهند و تمایل دیگران را تشخیص میدهند تا علاقه و جذابیت بیشتری را به وجود بیاورند. آن ها وقتی در صحنه هستند بسیار جذاب و جالب میشوند.
۲-۳- ابراز گری هیجان
ابرازگری هیجانی به عنوان یک مؤلفه اصلی هیجان ها، به نمایش بیرونی هیجان، بدون توجه به ارزش (مبثت یا منفی) یاشیوه (چهره ای، کلامی و رفتاری) اطلاق میشود (کرینگ[۶۱] و همکاران، ١٩٩۴).
اکمن[۶۲] و فریزن (۱۹۷۴) ابراز هیجان را ظواهر حالتهای هیجانی با درونی شامل مجموعه های ویژه ای ازتغییرات در فعالیتهای زیستی– عصبی تشکیل میدهد (لویس[۶۳]، ٢٠٠٠).
هالبرستدت[۶۴] (١٩٩١به نقل از بویام[۶۵] و پارکر[۶۶]، ١٩٩۵ )ابرازگری هیجانی را شامل ترکیبی از حالتهای هیجانی، دانش قوانین نمایش و انگیزش و توانایی کنترل ابراز هیجان فرد میداند.
داروین[۶۷]،( ١٨٧٢ ) با انتشار کتاب “ابرازهیجانها در انسان و حیوان” نقش مهمیدر زمینه مطالعه هیجانها ایفا کردهاست مشاهدات داروین موجب شد که وی سه اصل اولیه را در ابرازهیجان دخیل بداند که عبارتنداز ١ – خوگیری[۶۸]: فعالیتهای به اجرا در آمده ارضا کننده، خواه سودمند باشد یا سودمند نباشد؛٢- تضاد[۶۹]: فعالیتهای متضاد به اجرا در آمده تحت تکانههای متضاد؛ ٣- نیروی عصبی : کنش مستقیم دستگاه عصبی تهیج کننده در تن، مستقل از اراده .
به اعتقاد لویس(٢٠٠٠)، ابرازهای هیجانی، به تغییرات سطحی بالقوه قابل مشاهده، در چهره، صدا و بدن وسطح فعالیت منجر میشود. در ابتدا، به ابرازهای هیجانی بر حسب حرکات و فعالیت بدنی بویژه کودکان کمتر توجه شده است، اگر چه به نظر میرسد که آواگریها رسانندههای مهم حالتهای هیجانی باشد، ولی از کم شناخته ترین جنبههای ابراز هستند. ابرازهای کلامیبیشتراز حد قدرتمند هستند و ممکن است بتوانند حالتهای هیجانی مشابه را در دیگران فراخوانند، بنابرین، [۷۰]ابراز هیجان به شیوه آواگری ممکن است مسری تر از ابرازهای هیجان به شیوه بدنی یا چهره ای باشد. به عنوان مثال وقتی فیلمها با افرادی تماشا میشوند که با صدای بلند میخندند، خنده دارتر از زمانی است که خود فرد به تنهایی آن را میبیند.به دلیل ماهیت مسری آواگری، ابراز کلامیممکن است هدف تلاشهای اجتماعی اولیه باشد (لویس، ٢٠٠٠).
حرکت، ممکن است یک شیوه دیگر ابراز هیجانها باشد، : به عنوان مثال گریختن از چیزی ویا آمدن به سوی آن، پاسخهای حرکتی همراه با هیجانهای مثبت و منفی هستند.
در واقع، اغلب دورشدن نوزاد از یک اسباب بازی یا شخصی نا آشنا، مستقل از ابراز چهره ای، با ترس او مرتبط است.کاملا واضح است که ابرازهای هیجانی مجزا ممکن است در نوزادان و در سنین خیلی پایین تر مشاهده شود.در ابتدا، بین حالتهای هیجانی و ابراز هیجانی تمیز قائل شد، به عنوان مثال، کودک وقتی رفتارگریه کردن را تحت کنترل در میآورد که والدین اورا به گونه ای تربیت میکنند که هنگام آشفتگی یا نیاز گریه نکند.
۲-۳-۱- تفاوتهای فردی در ابراز گری هیجانی
یک مسئله در ارتباط با فعالیتهای هیجانی این است که آن ها بلافاصله قابل پوشیده شدن و به وسیله فرد قابل کنترل هستند. بنابرین ممکن است حالتهای هیجانی با ابراز هیجانی متفاوت شوند و گاهی نیز تمیز دادن حالتهای هیجانی از ابرازهای هیجانی مهم است(لویس، ٢٠٠٠).