خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشههای نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است، به طور خلاصه با در نظر گرفتن نظریات فوق می توان چنین گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله ی وجود داشته و یا عبارتی به معنای دلالت بر «پیدا کردن» چیزهای جدید است هر چند که ممکن است به مرحله ی استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده ای جدیدی است که در بر گیرنده ی توسعه ی یک محصول، خدمات یا فرایند میگردد که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یا ملت و یا جهان جدید باشد. این نوآوری ها به تغییر و انطباق بهتر سازمان با ایده های جدید منجر می شود (شایق،۱۳۹۰،ص۸۱).
۲-۱۲- نوآوری سازمانی
در عصر حاضر تقریبا جایی که فاقد سازمانی باشد نمی توان یافت. اما جالب آنکه فرایند ایجاد و تکاثر آن ها طی قرن گذشته به قدری آرام اتفاق افتاد که توجه خاصی را به خود معطوف نساخت. غلبه سازمانها بر همه شئون زندگی ما یکی از دلایل اهمیت آن ها است اما دلایل دیگری نیز برای اهمیت سازمان ها وجود دارد. اخیراً سازمان ها به مراتب بیش از گذشته منشا مصائبی که دامن جامعه معاصر ما را گرفته است قلمداد میشوند( رحمان سرشت ،۱۳۸۶،ص۱۸).
به همین دلیل نوآوری به عنوان مسئله ای مهم برای افراد، نهاد ها و روی هم رفته ، برای همه ی جوامع دلیل ارتباط آن با انعطافپذیری و تولید بسیار مهم و اساسی است(رانکو[۱۳]،۲۰۰۴).
نوآوری سازمانی،اختراع تازه ای از دانش یا توسعه ی اطلاعات تازه نظیر مفهوم ، تئوری یا فرضیه است. به عبارت دیگر نوآوری سازمانی به معنای چیزی جدید برای استفاده میباشد. نوآوری سازمانی مستلزم تبدیل ایده ها به اشکال قابل استفاده ی سازمانی است و این ایده برای پیشبرد عملکرد سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد( دامن پور و گوپالا کریشنان,۲۰۰۱,ص۶۵).[۱۴]
در جهان پیچیده و پر شتاب امروز، عوامل بی شماری بر تغییر و تحولات سازمان اثر میگذارد. چهار عامل عمده،که حداکثر اثر را بر سازمان ها وارد می آورند عبارتند:
- فشار شدید رقابت جهانی ۲- محو شدن مرز و بوم بازار تجارت ۳- شتاب تکنولوژی ۴- دگرگونی سریع در ارزش و نحوه زندگی مصرف کنندگان کالا
سازمان های موفق جهان برای مقابله با این عوامل،به خلاقیت و نوآوری به عنوان فعالیتی حیاتی روآورند. خلاقیت و نوآوری برای سازمان هایی که در صحنه فن آوری و بازرگانی بینالمللی با رقابت های شدید مواجه هستند،اجتناب ناپذیر است(شهرآرای، مدنی پور، ۱۳۷۶،ص۷۳).
جنینگر(۱۹۹۴) سه نوع نوآوری را مشخص نموده است.
- نوآوری در فناوری ۲) نوآوری اداری ۳) نوآوری جانبی
نوآوری ها در فناوری آنهائی هستند که با ایجاد تغییراتی در فناوری، سازمان ها را دچار تغییر میکنند نوآوری های اداری آنهائی هستند که ساختار یک سازمان با فرایند های اداری آن را تغییر میدهند، نوآوری های جانبی، برنامه هایی هستند که بین یک سازمان و گروههای خارج از محدوده آن ایجاد میشوند. نمونه های از نوآوری های جانبی شامل فعالیت های خدمات اجتماعی، کتابخانه ای، طرح های توسعه شغلی و برنامه های آموزشی مستمر میباشد. نوآوری در فناوری،و نوآوری اداری در داخل سازمان بوقوع می پیوندند و تحت کنترل مدیریت سازمان هستند. نوآوری های جانبی در نقطه تلاقی بین یک سازمان و محیط خارجی آن صورت میگیرد و مرکز آن در خارج از سازمان می بشد. این نوع نوآوری کاملا تحت کنترل مدیریت سازمان نیست. همچنین سه دسته از عوامل بر انتخاب نوع خاصی از نوآوری تاثیر میگذارند. این سه دسته از عوامل بر انتخاب نوع خاصی از نوآوری تاثیر میگذارند. این سه دسته عبارتند از : متغییرهای فردی، سازمانی و محیطی، متغییرهای فردی همان ارزش ها، نقش ها و شخصیت های راهبران یک سازمان هستند. متغییرهای سازمانی شامل متخصص، تفکیک وظایف، حرفه گرائی، وسعت، رکود و نقاط قوت و ضعف اداری هستند.
متغییرهای محیطی در شش بعد تشریح میشوند: ۱) پایداری یا ناپایراری محیط ۲) همگونی یا ناهمگونی آن ۳) تمرکز یا پراکندگی آن ۴) ساده یا پیچیده بودن آن ۵) میزان آشفتگی و عدم قطعیت آن ۶) مقدار منابع قابل دسترس برای حمایت از سازمان ( احمدپورداریانی،۱۳۷۹،ص۱۵۷و۱۵۶).
یکی از رویکردهای اصلی یک سازمان نوآوری است.سازمانها در شکوفاسازی استعداد ها و توان خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی نقش بسزایی دارند. سازمان زمانی موفق است که بتواند نیازهای نیروی انسانی موجود را برآورده سازد و به پرورش ابتکار و خلاقیت آن ها بپردازد ( هاشمی و همکاران،۱۳۹۰،ص۶۴).
۲-۱۳- نوآوری و رقابت
نوآوری به چالش کشیدن قواعد
شرکت ها برای موفقیت به جای انجام بهترین شیوه عمل وارائه بهترین محصول به خلق شیوه های نو، قواعد جدید و خلق محصولاتی کاملا متفاوت احتیاج دارند. اگر چه اثربخش بودن فعالیت ها ضروری است اما کافی نیست زیرا دیگر اثربخشی فعالیت ها تضمینی برای برتری بر رقبا فراهم نمی سازد. امروزه قرار گرفتن در شرایط مستعد برتری مستلزم ایجاد تغییر اساسی در قواعد بازی است . عوامل روی آوری شرکت ها به نوآوری و خلق ایده های انقلابی عبارتند از:
فقر و کاهش اهمیت منابع
در گذشته نچندان دور، در اختیار داشتن منابع و برخی امتیازات عامل مهمی برای برتری وبقاء و محصول میگردد. پیش از این محدودیت منابع و امتیازات ناتوانی شرکت ها در دستیابی به آن ها موجب تضعیف آنان در مقابا رقبا میگردد. اما کاهش اهمیت امتیازات و فقر منابع باعث میگردد شرکت ها در پی قابلیتی باشند علاوه بر پایداری ، مزایای رقابتی قابل اتکایی برای آن ها به همراه داشته باشد این قابلیت نوآوری نام دارد. نوآوری در کسب و کار و نیز پیشرفت تکنولوژی ، باعث شده است تا از اهمیت منابع به ویژه از منابع اولیه در دستیابی به مزایای رقابتی کاسته شود. شرکت ها با روش ها و راه حل های گوناگون و نوآورانه وابستگی خود به منابع دسته اول و امتیازات را کاهش میدهند و برای فایق آمدن بر فقر، تکنولوژی، نیروی انسانی و نیز تورم تلاش میکنند( علی احمدی و اللهیاری و ۱۳۸۲, ص۱۱۳و۱۱۲)
آینده سازی
به دلیل وجود متغییر های آشکار و پنهان بسیار، پیشبینی دقیق آینده ناممکن است. دقیق نبودن پیشبینی آینده و تلاش برخی از شرکت ها برای ایجاد الگوی کسب و کار آینده، نیاز مند قابلیتی منحصر بفرد بنام نو آوری است .شکست گروهی که از آینده سازی غفلت نمایند حتمی است ولی ساختن آینده سیاستی است که احتمال پیروزی دارد.گری هامل، استاد استراتژی، بیان میدارد که هدف از پیشبینی تعیین آنچه ممکن است رخ دهد نیست بلکه هدف از آن درک آینده ای است که می توان ایجاد نمود. دنیس گابور معتقد است : “بهترین راه پیشبینی آینده ، ساختن آن است”.
همگرایی، تشابه و کوتاه شدن عمر استراتژی ها