محمود ابو ریّه در این باره مىنویسد: «یهودیان به علّت داشتن کتاب و نیز به دلیل علمایشان، در مسائل ناشناخته مربوط به آیینهاى پیشین، براى عربها به منزله استاد شناخته مىشدند».[۱۴۰۳] ب. تشویق قرآن به مراجعه به اهل کتاب از طرف دیگر، قرآن مسلمانان را به مراجعه به آگاهان و اهل کتاب تشویق کرده و خطاب به آنان فرموده است: Cفَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَB[1404] آیت الله معرفت، بر آن است که در این آیه، گرچه ظاهراً خطاب متــوجه پیــامبرصلی الله علیه و آله می باشد، اما مراد، کسانی هستند که در رسالت حضرت، شک و تردید دارند. خداوند به آنان سفارش می کند که برای شناختن صفات پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله ، به دلیل ذکر اوصافش در تورات و انجیل، به اهل کتاب مراجعه کنند.[۱۴۰۵] بر این اساس مسلمانان صدر اسلام با نظر به این قبیل آیات، گمان می کردند مراجعه به یهودیان حتی در اموری همچون تاریخ پیامبرانعلیهم السلام و اصول معارف اسلامی بلامانع است.[۱۴۰۶] در نتیجه می توان دوره اول را آغاز ورود اسرائیلیات دانست؛ چرا که از نظر آیت الله معرفت، در همین دوره برخی مسلمانان به گمان عدم منع پرسش از اهل کتاب، راجع به کلیه مسائل و اصول معارف اسلامی، از آنان پرسش می کردند. ۵-۲-۱-۳-۲٫ دوره دوم: نکوهش مراجعه به اهل کتاب اما مراجعه به اهل کتاب چندان ادامه نیافت؛ زیرا دیری نپایید که خبث طینت آنان آشکار شد و توطئه آنان در جهت مخدوش کردن چهره اسلام ،گمراه نمودن مسلمانان و سست ساختن بنیاد عقاید ایشان بر ملا گردید.[۱۴۰۷] در نتیجه، مراجعه به اهل کتاب مورد نهی از دو جانب قرار گرفت: الف. قرآن و نهی از رجوع به اهل کتاب قرآن کریم با صراحت، مسلمانان را از مراجعه به اهل کتاب بازداشت و چنین فرمود: Cیا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ، لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا، وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ، قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَB[1408] آیت الله معرفت مقصود از CبِطانَهًB را از لحاظ لغوی همان «آستر لباس» دانسته و معنای آیه این است که بیگانگان را محرم راز خود قرار ندهید و به آنان اعتماد نکنید. در معنای Cلا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا وَدُّوا ما عَنِتُّمْB می گوید: یعنى در سست کردن اعتقاد شما نسبت به اسلام از هیچ کوششى دریغ نمىورزند و نهایت تلاش خود را براى ایجاد مشقّت روحى و سردرگمى فکرى شما به کار مىبندند.[۱۴۰۹] بنابراین قرآن به روشنی مسلمانان را از رجوع به یهودیان و پرسش از آنها نهی کرد. ب. نهی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از رجوع به اهل کتاب پس از نهی قرآنی، ایشان به نهی و نکوهش پیامبرصلی الله علیه و آله نسبت به مراجعه به اهل کتاب نیز اشاره کرده و در این باره حدیثی را از مجالد از شعبی از جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند: «عمر بن خطاب کتابى را که از طرف بعضى از اهل کتاب به دستش رسیده بود به خدمت پیامبرصلی الله علیه و آله آورد و آن را براى پیامبر خواند. پیامبرصلی الله علیه و آله خشمناک شده فرمود: آیا عقل از سرتان رفته است؟ قسم به آن که جانم در قبضه قدرت اوست من دین و پیام رسالت را پاک و پاکیزه و به دور از هر شائبهاى عرضه کردهام. درباره هیچ چیز از اهل کتاب نپرسید؛ زیرا روش آنان چنین است که گاه از حقایقى خبر مىدهند و شاید شما آن را تکذیب کنید و گاه اخبار نادرستى را مطرح ساخته و آن را تأیید کنید. قسم به مالک جانها که اگر موسى علیه السّلام در این زمان مىبود چارهاى جز پیروى من نداشت».[۱۴۱۰] ابن حجر در مورد سند این روایت می گوید: رجال سند این حدیث موثقند و تنها مجالد ضعیف است. ولی بخاری و یعقوب بن سفیان گفته است او را صدوق دانسته اند. ابن عدی روایات او از طریق شـعبی از جــابر را قابـل اعتمـاد دانسته است. بر این اســاس، معتقــدم این حــدیث نیز قابل اعتمــاد می باشد.[۱۴۱۱] آیت الله معرفت ذیل این حدیث و پس از اشاره به کلام ابن حجر می گوید: «با وجود این، چگونه ممکن است براى مسلمانان جایز باشد به یهودیان مراجعه کنند و افسانههایى کهن را که از کمترین اعتبار برخوردار نبوده است از زبان آنان بشنوند و آن را باور دارند؟ در صورتى که این افسانههاى خرافى، چنان با اباطیل آمیخته شده است که اگر در لابهلاى آن به حقیقتى هم اشاره شده باشد، به هیچ عنوان نمىتوان به صحّت آن اطمینان پیدا کرد…».[۱۴۱۲] اما با وجود نهی قرآن و پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله از مراجعه به یهود، برخی از مسلمانان دست از مراجعه و پرسش کردن از آنان بر نداشتند.آنها به گمان خود به قصد سؤال کردن در مورد مسائلی که در احادیث مسلمانان یافت نمی شود، به سراغ یهودیان می رفتند و به این رجوع خاتمه نمی دادند.[۱۴۱۳] بنابر آنچه گفته شد، می توان میزان ورود اسرائیلیات به منابع اسلامی در این دوره را- با وجود مراجعه عده ای- از دوره پیش کمتر دانست؛ چرا که قرآن و پیامبرصلی الله علیه و آله ، از آن نهی فرمودند. ۵-۲-۱-۳-۳٫ دوره سوم: عصر صحابه و رجوع به اهل کتاب از نظر آیت الله معرفت، مراجعه به اهل کتاب پس از رحلت پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله ، شدت بیشتری یافت. ایشان علت اصلی این مسئله را بسته شدن باب علم الهى که در شخصیت پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله تجلى یافته بود، دانسته و می گوید: «…از روى غفلت از مراجعه به چشمهسارهاى جوشان علوم آن حضرت، صحابه دانشمندش به ویژه باب علم نبى، علىعلیه السلام و همراهان و همفکران آن حضرت همچون ابن عباس و ابن مسعود و امثال آنان نیز روى برتافته بودند؛ بنابراین به بیراهه پناه آوردند».[۱۴۱۴] در جای دیگر عصر رواج قصه های اسرائیلی را دو قرن، پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می داند که با خلافت عمر، مقارن می باشد[۱۴۱۵] که ایشان علت آن را فتوحاتی عنوان می کند که در این زمان رخ داد و باعث گسترش مرزهای جهان اسلام گردید. در میان تازه واردان به اسلام، افرادی مانند کعب الأحبار حضور داشتند که با اصول شریعت جدید بیگانه بودند.[۱۴۱۶] و در مقامی خاستگاه اسرائیلیات و نفوذ آن در منابع تفسیر، حدیث و تاریخ را بین رحلت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله تا عصری که تابعان در آن ظهور یافتند، عنوان می نماید.[۱۴۱۷] بر اساس این کلام مبدأ شیوع و رواج اسرائیلیات به طور جدی را باید پس از رحلت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله دانست که از طرفی مسلمانان جای خالی مرجع برای پاسخگویی مسائل خود را به صورت محسوس، دیدند و به جای مراجعه به صحابه عالی قدر پیامبرصلی الله علیه و آلهکه در رأس آنها امیرالمؤمنینعلیه السلام قرار داشت، به یهودیانی مراجعه می کردند که جز القای افکار و عقاید باطل چیزی به دانــش آنان نمی افزودند.[۱۴۱۸] و از طرف دیگر ورود افراد تازه مسلمان به جهان اسلام باعث شد دروغ های اهل کتاب به جامعه اسلامی نفوذ یابد.[۱۴۱۹] ۵-۲-۱-۳-۴٫ دوره چهارم: عصر تابعان و نقل اسرائیلیات به گفته آیت الله معرفت اوج گستردگی نقل اسرائیلیات در منابع اسلامی، «عصر تابعان» است. ایشان علت آن را مسامحه تابعان نسبت به نقل اسرائیلیات در تفاسیر، بدون توجه به نقد و تنقیح آن دانسته است، به طوری که این سیر، به همین منوال تا زمان حال، ادامه پیدا کرده است.[۱۴۲۰] بر اساس آنچه در این قسمت بیان گردید، به نظر می رسد آیت الله معرفت با بیان اهمیت و جایگاه رجوع به اهل کتاب نزد عرب جاهلی و مسلمانان صدر اول، زمان ورود اسرائیلیات به منابع اسلامی را در زمان پیامبر اکرمصلی الله و علیه و آله و قرون اولیه ظهور اسلام می داند؛ چرا که طبق گفته ایشان، حتی مسلمانان در آن زمان گمان می کردند، رجوع به اهل کتاب نه تنها مذموم نیست، بلکه به قصد شناختن هر چه بیشتر مسائل مربوط به اسلام، ضروری است. به همین جهت بود که قرآن و پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله، پس از مدت کوتاهی از آن نهی فرمودند. ولی با توجه به اینکه برخی از مسلمانان – حتی صحابه آن حضرت - به این نهی، ترتیب اثر ندادند رجوع به اهل کتاب ادامه یافت. بر این اساس همان طور که پیش تر بیان شد، مبدأ ورود اسرائیلیات به منابع اسلامی، زمان پیامبرصلی الله علیه و آله، آغاز شیوع آن در زمان صحابه و گسترش آن، دوره تابعان می باشد. ۵-۲-۱-۴٫ گستره اسرائیلیات در منابع اسلامی از آنچه در سخنان آیت الله معرفت فهمیده می شود، ایشان هر سه منبع مهم اسلامی که عبارتند از تاریخ، حدیث و به ویژه تفسیر را آلوده به اسرائیلیات می داند و آن را از آثار سوء مراجعه به یهود معرفی کرده و می گوید: «از جمله آثار سوئى که مراجعه به اهل کتاب- به رغم نهى پیامبر- از خود برجاى گذاشت این بود که اکاذیب اسرائیلى با تاریخ و تفسیر و نیز احادیث وارد شده از پیامبرصلی الله علیه و آله و صحابه برگزیده و بزرگوار آن حضرت درآمیخت و در نتیجه علاوه بر تاریخ و حدیث، تفسیر را نیز آلوده ساخت و مسخ کرد».[۱۴۲۱] ایشان همچنین، به موضوعاتی اشاره می کند که در آنها بیشترین جعل اسرائیلی واقع شده است. این نوع روایات جعلی در درجه نخست در موضوعاتی همچون امور مربوط به خلقت و آفرینش هستی، داستان پیامبرانعلیهم السلام و تاریخ امت های پیشین و در درجه دوم، در مسائل مربوط به اصول معارف اسلامی رخنه کرده است.[۱۴۲۲] همچنین در مقدمه تفسیر خود، آلوده شدن حدیث و تفسیر به خرافات اسرائیلی را خاطر نشان می کند و می نویسد: «از بزرگترین گرفتاری هایی که جهان اسلام را از عهد نخستین، یعنی بلافاصله پس از وفات پیـامبر صلی الله علیه و آله فـراگـرفت، مصیبت اسـرائیلیات بود که با اباطـیل و افسانه های دروغینش راه زندگی را بر مسلمانان تنگ کرد، و حقایق را در معرض زیر و رو شدن قرار داد… مجموعه بزرگی از این اباطیل، قصه ها و حکایت های شبیه به خرافات است که کتاب های حشویه از اهل حدیث و تفسیر را پر کرده است… و بدین سان حدیث و تفسیر، آمیزه ای از غث و سمین و قوی و ضعیف گردید و نقل حدیث موضع اتهام محققان آگاه گردید».[۱۴۲۳] نکته دیگر، جنبه داستان سرا بودن افرادی است که اسرائیلیات را منتشر می کردند. این خصوصیت، به خوبی گویای موضوع این نوع جعلیات بوده و به گفته آیت الله معرفت افسانه بودنش را بیشتر آشکار می نماید.[۱۴۲۴] ۵-۲-۲٫ رویکرد عملی با توجه به آنچه بیان گردید، مشخص شد که از نظر آیت الله معرفت، عصر صحابه و تابعان، در حقیقت مهم ترین زمان گسترش اسرائیلیات در منابع اسلامی می باشد. بنابراین، بررسی این روایات، و برخورد ایشان در جهت نقد آنها، دارای اهمیت است. در این بخش، مانند آنچه گذشت، می توان اسرائیلیاتی را که آیت الله معرفت در تفسیرش به آنها اشاره نموده و به نقد آن پرداخته، ذیل عناوین زیر بیان نمود: ۵-۲-۲-۱٫ حضرت آدم(علیه السلام) آیت الله معرفت ضمن آیاتی از قرآن به جنبه های مختلف داستان حضرت آدمعلیه السلام، پرداخته و روایات اسرائیلی مرتبط با آن را ذکر و نقد می کند: ذیل تفسیر آیات ۳۰ تا ۳۴ سوره بقره، روایات بسیاری را از ابن عباس، قتاده، حسن بصری و… نقل شده است.[۱۴۲۵] این روایات دارای «تناقض و تخالف» در متن می باشند.[۱۴۲۶]
بررسی نقش و جایگاه صحابه و تابعان در تفسیر المیزان و تفسیر اثری آیت الله معرفت- قسمت ۳۷