۳-۲-۲-۲-۲) تأمین مالی بلندمدت[۲۶]
شرکت‌ها در راستای تأمین نیازهای مالی بلند‌مدت خود می‌توانند بین وام و سایر منابع تأمین مالی، مناسب‌ترین راه را انتخاب کنند. با توجه به ویژگی‌های این منابع، مدیر مالی باید در انتخاب ترکیب منابع مالی مانند بدهی‌های بلند‌مدت، استفاده از سهام ممتاز و سهام عادی که به منظور سرمایه‌گذاری‌های مالی شرکت به کار می‌روند، عوامل متعددی را مورد ارزیابی قرار دهد(هامپتون و دیگران، ۱۳۸۹).
مزایا و معایب تأمین مالی بلند مدت:
از دیدگاه شرکت مزایا و معایب تأمین مالی بلند‌مدت به شرح زیر است :
مزایای تأمین مالی بلند مدت:
هزینه‌ی بهره‌ی بدهی، هزینه‌ی قابل قبول مالیاتی می‌باشد.
بازپرداخت بدهی در دوران تورمی ارزان‌تر تمام خواهد شد.
برنامه‌ریزی و کنترل شرکت به واسطه‌ی تأمین مالی از طریق بدهی بلند‌مدت مناسب‌تر می‌باشد.
با اعمال شرط بازخرید در قرارداد، تأمین مالی شرکت انعطاف‌پذیرتر می‌شود. چنین شرطی به شرکت اجازه می‌دهد تا قبل از سررسید اوراق قرضه، بدهی خود را پرداخت کند.
بدهی بلند‌مدت می‌تواند ثبات آتی مالی شرکت را حفظ کند، خصوصاً در شرایطی که بازارهای پولی دچار رکود گردد و اخذ وام‌های کوتاه‌مدت مقدور نباشد.
معایب تأمین مالی بلند مدت:
صرف نظر از سود و زیان ناشی از عملیات موضوع قرارداد، هزینه‌‌ بهره‌ بدهی‌ها باید پرداخت شود.
معمولاً اصل بدهی باید در تاریخ سررسید پرداخت شود.
شرایط قرارداد قرضه ممکن است محدودیت‌های زیادی بر شرکت تحمیل کند.
ممکن است ریسک شرکت به واسطه‌ی خطاهای پیش‌بینی در عملیات موضوع قرارداد تأمین مالی‌، شدیداً افزایش یابد.
پس از اینکه مدیر مالی تصمیم گرفت که باید اوراق بهادار با سررسید بیش از یک سال انتشار یابد، این سررسید باید دقیقاً مشخص شود. در این باره «اصل تطابق» راهنمای عمل است، یعنی سررسید اوراق بهادار باید با دوره‌ای که منابع مالی مورد نیاز است، تطابق داشته باشد. اگر چه این اصل درباره‌ی انتخاب از بین تأمین مالی کوتاه‌مدت و بلند‌مدت معنادار و مفید است. اما درباره‌ی اینکه سررسید اوراق بهادار باید ۵ سال یا ۱۰ سال باشد چندان کمکی نمی‌کند. سررسید اوراق بهادار یا بدهی معمولاً به وسیله‌ی عمر اقتصادی دارایی‌هایی مشخص می‌شود که با منابع تأمین شده خریداری می‌شود(تقوی، ۱۳۸۶).
۳-۲-۲) سهام عادی[۲۷]
سهام عادی عبارت است از حقوق مازاد اولیه در شرکت سهامی که معرف حقوق سهامداران عادی در خالص دارایی‌های واحد تجاری است. به بیان دیگر، سهام عادی سندی است که نشان دهنده‌ی درصد مالکیت دارنده‌ی آن از خالص دارایی‌های یک شرکت سهامی است و به موجب آن درصد معینی از سود شرکت و مزایای دیگری که به سهامداران عادی تعلق می‌گیرد را دریافت خواهندکرد. مسؤلیت سهامداران محدود به سهام آنها است(آذربراهمان، ۱۳۸۹).
۱-۳-۲-۲) ویژگی‌های سهام عادی (حقوق و امتیازات سهامداران)
درآمدشرکت ممکن است سود سهامداران را ذخیره کند یا به شکل سود سهام به آنان پرداخت نماید. سود سهام پس از اعلام به وسیله‌ی هیئت مدیره پرداخت می‌شود. در اغلب موارد، سود شرکت بیش از سود سهام پرداختی است و مقداری از سود پس از کسر مالیات ذخیره می‌شود. ذخیره کردن سود، ارزش سهام شرکت را افزایش می‌دهد. برای مثال، اگر سود شرکت ۲۰۰۰۰۰ واحد پولی بوده و شرکت ۱۲۰۰۰۰ واحد پولی سود سهام تقسیم کند، ارزش سهام شرکت به میزان ۸۰۰۰۰ واحد پولی افزایش می‌یابد[۲۸]. بنابراین مزایایی که نصیب سهامداران می‌شود به دو شکل است: سود سهام به میزان ۲۰۰۰۰۰ واحد پولی و افزایش ارزش سهام (سود سرمایه‌ای). شرکت‌هایی که بخش عمده‌ای از سود خود را دوباره سرمایه‌گذاری می‌کنند، سود سهام کمتری توزیع می‌کنند، اما متوسط افزایش ارزش سهام آنها در هر سال بیشتر است؛ به عبارت دیگر، سود به شکل اضافه ارزش سرمایه نصیب سهامداران می‌شود.
دانلود پروژه
حق کنترل: از لحاظ نظری، سهامداران، شرکت را از طریق حق انتخاب اعضای هیئت مدیره کنترل می‌کنند. هیئت مدیره نیز به نوبه‌ی خود، مدیران شرکت را انتخاب می‌کند که بر عملیات روزانه‌ی شرکت نظارت می‌کند. در عمل، قدرت کنترل سهامداران محدود است و غالباً مدیران شرکت اعضای هیئت مدیره را انتخاب می‌کنند در زمان انتخابات، مدیریت شرکت وکالت نامه‌هایی برای سهامداران ارسال می‌کند و از آنان می‌خواهد، که با امضای آن، حق رأی خود را به مدیریت واگذار کنند. البته، سهامداران می‌توانند حق رأی خود را به اشخاص دیگری واگذار کنند، اما این استثناست و قاعده نیست. سهامدارانی که به اشخاص دیگری وکالت نمی‌دهند و خود نیز در مجمع، حضوری نمی‌یابند از حق رأی خود استفاده نمی‌کنند. در برخی شرکت‌ها، سهام عادی به دو گروه سهام با حق رأی و سهام بدون حق رأی تقسیم می‌شود. از آنجا که سهام نوع دوم امتیاز حق رأی ندارد، غالباً ارزش (قیمت) آن در بازار سهام کمتر از سهام نوع اول است.
حق حفظ نسبت سهام: سهامداران موجود حق دارند برای حفظ سهم مالکیت شرکت، سهام تازه انتشار شرکت را خریداری کنند. حق حفظ نسبت سهام عامل مهم حمایت کننده از سهامداران است. بدون وجود این حق، مدیریت شرکت می‌تواند سهام انتشار بدهد و به افراد مورد نظر خود بفروشد و از این طریق کنترل شرکت را در اختیار افراد مورد نظر خود قرار دهد. از این گذشته، حق حفظ نسبت سهام از رقیق شدن منافع مالی سهامداران شرکت جلوگیری می‌کند.
حق بازرسی دفاتر شرکت: سهامدار حق دارد از مدیریت شرکت اطلاعات مربوط به عملیات را درخواست کند. اما این حق محدود است و تنها در صورتی قابل اعمال است که ارائه‌ اطلاعات به سهامدار، به موقعیت رقابتی شرکت لطمه نزند. این محدودیت به منظور حمایت از سایر سهامداران است. سهامداری که احساس می‌کند مدیریت از ارائه‌ اطلاعات مربوط به عملیات خلاف یا غفلت خود، خودداری می‌کند، می‌تواند علیه مدیر به مراجع قضایی شکایت کند.
مسئولیت محدود: چون بر اساس قانون، شرکت شخصیت حقوقی متمایز است، سهامدار خاص مسئول بدهی‌های شرکت نیست. در مؤسسه‌های با مالکیت انفرادی یا مشارکت‌ها، مالک یا شریک، مسئول بدهی‌های مؤسسه است. اما در مواردی که سهامداران برای مقاصد غیر قانونی یا غیراخلاقی از شرکت استفاده می‌کنند، ممکن است سهامدارن مسئول عملیات شرکت در نظر گرفته شوند. اما در شرکت‌های بزرگ معمولاً مسئولیت سهامداران تنها به سرمایه‌ای که صرف خرید سهام کرده‌اند محدود می‌شود و در مقابل بدهی‌های شرکت مسؤلیتی ندارند(تقوی،۱۳۸۶).
۲-۳-۲-۲) تأمین مالی از طریق انتشار سهام عادی
شرکت‌های بزرگ صنعتی، بین سال‌های ۱۹۸۶-۱۹۸۴، در مجموع ۱۰۰ میلیارد دلار سهام عادی جدید منتشر کرده‌اند. در طی همین دوره،۳۰۰ میلیارد دلار از سهام عادی بازخرید و از دور خارج گردید، زیرا بسیاری از شرکت‌ها در هم ادغام شدند یا اینکه تعداد زیادی از سهام شرکت‌ها بازخرید شد(جاین و خان[۲۹]، ۲۰۰۶).
سهام عادی (از دیدگاه تأمین مالی) دارای نقاط ضعف و قوت بسیار زیادی است. نقاط قوت این سهام، از نظر تأمین مالی، به مراتب بیش از نقاط ضعف آنها است. در عین حال، در هر مورد باید با توجه به شرایط موجود قضاوت کرد.
۱-۲-۳-۲-۲) محاسن انتشار سهام عادی به عنوان منبع تأمین مالی
سهام عادی هیچ‌گاه به سررسید نمی‌رسند. این نوع سهام یکی از منابع دائمی تأمین مالی به حساب می‌آیند. اگر شرکت بخواهد می‌تواند تعدادی از سهام عادی خود را بازخرید کند و آنها را از دور خارج کند(طبق قانون تجارت ایران این عمل مجاز نیست).
از آنجا که سود سهام عادی میزان مشخص و ثابتی نیست، انتشار و فروش سهام جدید باعث خواهد شد که انعطاف‌پذیری مدیریت شرکت از لحاظ تأمین سرمایه در آینده بیشتر گردد. یکی از استراتژی‌های متداول این است که شرکت برای تهیه‌ی سرمایه به منظور بازپرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت خود، سهام عادی جدید منتشر می‌کنند. استراتژی دیگر این است که شرکت‌ها از طریق سهام عادی درصدد برمی‌آیند تا نسبت بدهی‌ها به حقوق صاحبان سهام شرکت را پایین آورند و سپس با بهره گرفتن از مزیت حاصل، اقدام به انتشار اوراق قرضه کنند.
شرکت الزام قانونی به پرداخت سود به سهامداران عادی خود ندارد، لذا انتشار سهام عادی ریسک ورشکستگی و ریسک مالی شرکت را افزایش نمی‌دهد.
می‌توان به سرعت و بدون تحمل هزینه‌ی زیاد سهام عادی را منتشر و به بازار عرضه کرد. این کار از طریق اعطای گواهی حق تقدم خرید به سهامداران موجود و استفاده از خدمات مؤسسات تأمین سرمایه که موظف به خرید سهام عادی که پذیره‌نویسی نشدهاند صورت می‌گیرد. اگر قیمت پذیره‌نویسی کمتر از قیمت جاری بازار سهام باشد، سهامداران از خرید سهام جدید استقبال خواهند کرد.
برای اکثر شرکت‌ها، وضع به گونه‌ای است که با انتشار و عرضه‌ی سهام عادی جدید، در مالکیت و کنترل شرکت تغییری صورت نمی‌گیرد. سهامداران کنونی شرکت می‌توانند با بهره گرفتن از حق تقدم خرید، درصد مالکیت خود را حفظ کنند یا با مراجعه به بازار، سهام عادی بیشتری بخرند(پی. نوو، ۱۳۸۹).
۲-۲-۳-۲-۲) معایب انتشار سهام عادی به عنوان منبع تأمین مالی
۱- هزینه‌ی خاص سرمایه‌ی متعلق به سهام عادی، در مقایسه با سایر ابزارهای تأمین مالی، بیشتر است. این بدان معنی است که سهام عادی، یک منبع گران قیمت تأمین مالی است و باعث افزایش هزینه‌ی سرمایه شرکت می‌شود؛ لذا بهتر است شرکت‌هایی از این منبع استفاده کنند که دارای فرصت‌های سرمایه‌گذاری بسیار سودآور باشند.
۲-سود سهام عادی پس از کسر مالیات پرداخت می‌شود، در حالی که بهره‌ی اوراق قرضه یک هزینه‌ی قابل قبول مالیاتی است؛ بنابراین پرداخت سود سهام باعث صرفه‌جویی مالیاتی برای شرکت نمی‌شود.
شاید شرایط مندرج در اوراق قرضه شرکت به گونه‌ای باشد که میزان پرداخت سود سهام عادی را محدود کرده باشد. وجود این نوع قید و بندها باعث خواهد شد که انتشار سهام عادی با مشکلاتی مواجه شود. این قید و بندها می‌تواند دست‌کم هزینه‌ی سرمایه‌ی متعلق به سهام عادی را افزایش دهند.
اگر شرکتی که سهامش در دست افراد محدودی است (سهام خاص) بخواهد سهام جدیدی منتشر کند، در مسئله‌ی مالکیت و کنترل شرکت مشکلات نسبتاً زیادی به وجود خواهدآمد. در چنین شرایطی، سهامداران که تقریباً همه از مدیران شرکت هستند، ممکن است وجوه لازم را جهت مشارکت در افزایش سرمایه نداشته باشند و در این صورت، درصد مالکیت آن‌ ها در شرکت کاهش خواهدیافت.
انتشار سهام عادی جدید باعث خواهد شد که موقتاً سود هر سهم کاهش یابد. کاهش سود هر سهم بر قیمت سهام آن سال آثار منفی خواهد داشت(پی. نوو، ۱۳۸۹).
۳-۳-۲-۲) سایر جنبه‌های تأمین مالی از طریق حقوق صاحبان سهام
سهام عادی را باید از دیدگاه اجتماعی نیز مورد توجه قرارداد. سهام عادی شکل مطلوب تأمین مالی است، زیرا باعث می‌شود شرکت‌های تجاری، به عنوان بخش بزرگ اقتصاد، در برابر کاهش آتی فروش و عواید، کمتر آسیب‌پذیر باشند. اگر فروش و عواید کاهش یابد تأمین مالی از طریق سهام عادی متضمن هزینه‌ی ثابتی نخواهد بود (هزینه‌هایی که ممکن است شرکت را به سازماندهی مجدد یا ورشکستگی وادارد).
اما، جنبه‌ی دیگر سهام عادی ممکن است از نظر اجتماعی کمتر مطلوب باشد. در دوران رکود، قیمت‌های سهام عادی سقوط می‌کند، و در نتیجه، هزینه‌ی سرمایه‌ی صاحبان افزایش می‌یابد. افزایش هزینه‌ی سرمایه‌ی صاحبان، کل هزینه‌ی سرمایه را بالا می‌برد و در نتیجه، سرمایه‌گذاری کاهش می‌یابد. کاهش سرمایه‌گذاری، رکود را بد‌تر می‌کند. اما، در حالت رونق اقتصادی، قیمت سهام بالا می‌رود. با بالا رفتن قیمت سهام هزینه‌ی سرمایه کاهش می‌یابد. در نتیجه سرمایه‌گذاری شتاب می‌گیرد و ممکن است به رونق تورمی فزاینده اضافه می‌شود. به طور خلاصه، با توجه به تأثیر آن بر هزینه‌ی سرمایه، تأمین مالی از طریق سهام عادی ممکن است نوسانات دوره‌ای را تشدید کند.
اینکه چگونه نیروهای متضاد یاد شده با هم تلفیق می‌شوند تا برآیند آنها پدید آید، نامعلوم است، اما نویسندگان این سطور معتقدند که تأمین مالی از طریق سهام، بیشتر به تثبیت اقتصادی می‌ انجامد(وستون و دیگران[۳۰]، ۱۳۸۶، ۲۸۶).
۴-۲-۲) سودهای توزیع نشده
شرکت‌های مختلف بدلایل گوناگون می‌توانند بخشی از سود خود و یا تمامی آن‌را بدون آنکه بین سهامداران تقسیم کنند به استفاده‌هایی برسانند مثلاً:
برای خرید تجهیزات جدید از سود تقسیم نشده می‌توانند استفاده کنند.
برای تعویض ماشین‌آلات فرسوده یا جدید از سودهای تقسیم‌ نشده بهره‌برداری کنند.
به منظور پرداخت دیون خود می‌توانند از سود تقسیم نشده کمک بگیرند.
برای ارتقاء سطح تکنولوژی تولید خود می‌توانند از سود تقسیم نشده، سرمایه‌گذاری جدید انجام دهند.
زمانیکه سود تقسیم نشده به عنوان یک منبع مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد می‌گوئیم تأمین مالی از درون شرکت صورت گرفته و یا «خود تأمین مالی»[۳۱] انجام شده است. میزان استفاده از این منبع تأمین مالی اولاً به سودآور بودن شرکت بستگی دارد که شرایط اولیه است و ثانیاً میزان سودی که شرکت در یک دوره‌ی معین بدست آورده عامل مهم دیگری در زمینه‌ی استفاده از تأمین مالی داخل شرکت است. نحوه‌ی استفاده از سود توزیع نشده در داخل شرکت از طریق مقایسه‌ی زمینه‌های کاربردی آن انجام می‌شود؛ به ‌عبارت دیگر مدیریت شرکت، سودهای توزیع‌ نشده را در زمینه‌هایی مورد استفاده قرار می‌دهد که منافع بیشتری برای شرکت فراهم کنند. مثلاً پرداخت دیون شرکت بوسیله‌ی سودهای تقسیم نشده و یا خرید دارایی‌های جدید بوسیله‌ی این سودها، از طریق نتایج حاصله برای شرکت بررسی می‌گردد. در صورتی‌که سود تقسیم‌نشده صرف پرداخت دیون شرکت گردد سبب کاهش هزینه‌های بهره‌ی شرکت خواهد شد و در صورتی‌که صرف خرید ماشین‌آلات و دارایی‌های جدید گردد باعث افزایش درآمدهای شرکت خواهدشد. مقایسه‌ی این دو وضعیت از طریق مقابله‌ی ورود و خروج سالیانه‌ی پول‌های صرف شده در یک زمینه، قابل بررسی و برآورد است مگر آن‌که اختصاص سود تقسیم نشده در یک زمینه‌ی معین الزام قانونی داشته ‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...