۲-۳-۳-۱ نظریه روان تحلیل گری

از نظر فروید، “من” هسته اصلی شخصیت است و هر نوع تهدید به ارزش و کفایت آن، در واقع هسته مرکزی وجود شخص را تهدید می‌کند. هنگام تهدید “من” مکانیسم های دفاعی مختلفی به منظور حفظ “من” از تحقیر و درهم پاشیدگی به کار گرفته می‌شوند. ما همواره از این مکانیسم ها استفاده می‌کنیم، زیرا وجود آن ها برای ناچیز جلوه دادن شکست ها وحمایت در مقابل نگرانی ها و احساس ارزش و کفایت فردی ضروری است. البته اگر در استفاده از مکانیسم های دفاعی افراط شود ، دفاع هایی که برای حفظ تمامیت شخص به وجود آمده، خود موجب بروز اختلال می‌شوند.گاهی مکانیسم های دفاعی (برای مثال دلیل تراشی) زمانی به کار برده می‌شوند که افراد برای مستدل جلوه دادن عقاید و رفتار خود در تکاپو هستند.هنگامی که از درک اتفاقات و حوادث ناموافق و مخالف عاجز می مانیم یا در مقابل عمل و رفتار خود یا وقایع خارجی، دچار استرس می‌شویم،دفاع های ایمنی بخش برای حمایت ما در مقابل اضطراب وارد عمل می‌شوند.میزان استرس قابل تحمل در هر فرد بدون آنکه علائم اختلال و به هم خوردن سازمان رفتاری و تمامیت فردی در وی بروز کند،قدرت تحمل استرس نامیده می شود(روزنمن و سلیگمن، ۱۹۸۹). الکساندر(۱۹۸۵؛ به نقل از دیویدسن ونیل ،۱۹۹۰) برجسته ترین نظریه پرداز روان تحلیل گری در زمینه واکنش های روانی- فیزیولوژیک این نوع اختلال ها را پیامد حالات عاطفی یا هیجانی ناهشیار می‌داند. وی فرض کرد که بیماران مبتلا به زخم معده تمایل خود را برای عشق والدین در کودکی سرکوب کرده‌اند. این انگیزش های سرکوب شده سبب فعالیت بیش از حد دستگاه عصبی خودکار می‌شوند و درمعده زخم تولید می‌کنند.از دیدگاه فیزیولوژیکی، معده به طور دائم در حال آماده ساختن خود برای دریافت غذاست و فرد به طور نمادین آن غذا را با عشق به والدین معادل ساخته است.برانگیختگی تخلیه نشده ی خصمانه نیز به وجود آورنده ی حالات هیجانی یا عاطفی مزمن اند و موجب ایجاد فشار می‌شوند.

۲-۳-۳-۲ نظریه ضعف جسمانی

بر اساس نظریه ضعف جسمانی، استرس در کنار اختلال خاص روانی- فیزیولوژیکی موجب بروز ضعف در اندام جسمی خاصی می شود.عوامل ژنتیکی، بیماری های قلبی، رژیم غذایی وغیره ممکن است دستگاه عضوی خاصی را مختل سازند.این دستگاه در برابر استرس های آتی، حتی استرس های ضعیف و ملایم آسیب پذیر خواهد بود.بر اساس این نظریه، بدن انسان مانند یک تایر، که از نازک ترین قسمت خود هوا را بیرون می‌دهد، عمل می‌کند. برای مثال،دستگاه تنفس ضعیف ممکن است خود را مستعد ابتلا به آسم کند. ‌به این ترتیب بر اساس این نظریه، بیماری، ناشی از تعامل بین فیزیولوژی فرد و استرس خواهد بود(دیویدسن و نیل، ۱۹۹۰).

۲-۳-۳-۳ نظریه تکوین و تعادل خودکار

در بدن سالم، همیشه باید توازن ظریف و پیچیده ی اعمال دو دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک حفظ شود. شلیک یا شروع فعالیت دستگاه سمپاتیک، باید به زودی با فعالیت افزایش یابد و با پاراسمپاتیک جبران شود. برای اینکه رگ های خونی و غدد صدمه نبینند، نباید هیچ یک از دستگاه‌ها انرژی خود را به مدت طولانی یا بیش از حد به جریان بیندازند. خطرجسمی واقعی معمولا گذراست، ولی از خطرهای اجتماعی، تفکر منفی ‌در مورد گذشته ها و نگرانی ‌در مورد آینده ، به راحتی نمی توان گریخت؛ آن ها می‌توانند دستگاه سمپاتیک را تا مدت ها برانگیخته نگاه دارند و بدن را در حالت اضطراری مداوم باقی بگذارند.چنین وضعیتی به عدم توازن دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک دامن می­زند و موجب بروز تغییرات بدنی می­ شود که ممکن است فراتر از توان جسمانی ارگانیسم باشند، در نتیجه اختلا ل­های روانی- فیزیولوژیکی بروز ‌می‌کنند(دیویدسن و نیل، ۱۹۹۰).

۲-۳-۳-۴ نظریه پردازش اطاعات

این نظریه تمایز بین تنش های روان شناختی و فیزیولوژیک را ممکن می­سازد. در نظریه ی پردازش اطلاعات، برچگونگی تفسیر محرک ها به عنوان عامل تنش زا تأکید شده است. براین اساس، این نظریه بر ارزیابی شناختی و توجه انتخابی تأکید دارد. از این دیدگاه تصمیم فرد ‌در مورد اینکه کدام محرک ها باید در حافظه ی کوتاه مدت پردازش شوند یا مورد فراموشی ‌و غفلت قرار گیرند نیز در بروز و تشدید استرس نقش دارد. دیدگاه پردازش اطلاعات ساختارهای حافظه ی بلند مدت را نیز مورد توجه قرار داده است. چرا که آمادگی های شناختی فرد به او اجازه می‌دهند که تفسیرش از مجموعه ای از محرک ها خوشایند یا ناخوشایند باشد(کوتاش ، ۱۹۸۵). با افزایش ارزیابی های مشخص از محرک ها به منزله منابع تنش، فشار بیشتری بر سیستم وارد می شود. به طورکلی ، فشار بیشتر بار اطلاعاتی بیشتری روی جریانات زیستی و شناختی فرد به همراه دارد. بر اساس این نظریه، منابع تنش دو نوع­اند:

    • پیش‌بینی خطر یا درد جسمانی او

  • پیچیدگی محرک که مستلزم ارائه پاسخ های پیچیده است.

۲-۳-۳-۴-۱ الگوی فرهنگی- اجتماعی

بافت فرهنگی – اجتماعی نیز بر بروز استرس تاثیر دارد.پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی متعددی می‌توانند منابع استرس قلمداد شوند که مهم ترین آن ها عبارتند از: اختلاف بین ساختار ویژه­ی خانوده و آنچه در محیط اجتماعی، غالب است، مراحلی از زندگی که درآن تغییراتی به وقوع می­پیوندد، مانند زمانی که فرزندان خانه را ترک ‌می‌کنند، نقش تعارض ها مانند تعارض بین نیاز به کار کردن پدر ومادر و نیاز ویژه به نگهداری تمام وقت کودک، عوامل تنش زای مربوط به کار، مانند عدم رضایت شغلی و مسئولیت های شغلی، انزوای اجتماعی، مانند زندگی درنقاط دوردست برای کشاورزی و محل و نوع اقامت، دوستان، و فرصت های اجتماعی که می ­تواند برای فرد تنش زا باشد.

۲-۳-۳-۴-۲ الگوی مذهبی

در دهه های اخیر به روان شناسی دینی و مذهبی ورابطه ی آن با سلامت جسمانی و روانی توجه بسیاری شد(ایمونس و پالوتزیان، ۲۰۰۳؛ هیل و پارگامنت، ۲۰۰۳). این امر به تشکیل مؤسسات ، چاپ کتاب ها و نشریات و پژوهش های مختلفی منجر شده است(وونگ و وونگ، ۲۰۰۶). دین و نیاز به نیایش و خدا، جلوه ای از نیاز انسان به کمال و گریز از حالت دوگانگی است. امروزه در بیشتر جوامع به تجربه ثابت شده خانواده­هایی که دارای سبک زندگی مذهبی­اند، نسبت به خانواده­های سست مذهب، آرامش فردی، خانوادگی و اجتماعی بیشتری دارند. اعتقادات مذهبی می ­توانند از بسیاری از بیماری­های روانی پیشگیری کنند (فروم،۱۹۷۶). با نگاهی گذرا به آثار دانشمندان اسلامی ‌می‌توان دریافت که آنان با تمسک به منابع اسلامی، خدمات روان پزشکی ارزنده ای به نیازمندان عصر خود ارائه کرده‌اند. منبع آثار باقیمانده از علمایی چون ابوعلی سینا و امام محمدغزالی، نشان می­دهد که آنان توجهی عمیق به مشکلات روانی مردم داشته اند و با بهره گیری از توصیه های مکتب اسلام راه حل های شایسته ای را عرضه کرده‌اند. در آیات قرآن کریم ، چهارعامل عمده و اساسی برای پیشگیری و کاهش استرس های روانی بیان شده است که عبارتند از: ۱٫ایمان به خدا؛ ۲٫ ایمان به آخرت؛ ۳٫ عمل صالح؛ و ۴٫بخشش.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...