۵-عفیفی ، رحیم، مثلها و حکمتها در آثار شاعران قرن سوم تا یازدهم هجری، سروش، چاپ دوم ۱۳۷۹، ص ۲۷۵.
۶-حافظ شیرازی، شمسالدین محمد، دیوان غزلیات، به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر، انتشارات صفی علیشاه، چاپ مروی، چاپ بیست و پنجم، زمستان ۱۳۷۸، صص ۵۹۹-۵۹۸)
۷-دیوان خاقانی، همان مأخذ، ص ۸.
۸-فروزانفر، بدیعالزمان، سخن و سخنوران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپخانه بیست و پنجم شهریور (شرکت سهامی افست)، چاپ دوم، تهران، شهریور ماه ۱۳۵۰، ص، ۵۸ و نیز پاورقی.
۹-حلبی، علیاضغر، سی قصیده ناصرخسرو، انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ اول، مهر ۱۳۷۲، ص ۴۴.
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر: رمل مثمن محذوف
بیلقانی این قصیده را نیز به تأسی از استادش خاقانی و یا تحت تأثیر نخستین قصیدهاش در وزن و قافیه و مفاهیم عرفانی دیوان خاقانی با مطلع
جوشن صورت برون کن در صف مردان درا دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا
به نظم درآورده است و مثل استادش در توحید و موعظه و مدح حضرت ختمی مرتبت (ص) سخن رانده و نیز مانند او از اصطلاحات عرفانی مانند خوف و رجا و فنا و صفا و رضا و… در شعرش استفاده کرده است. همچنین با مقایسهی این دو قصیده شاگرد و استادش، به کلمات و ترکیبات قرآنی مشترکی مثل روحالقدس و قاب قوسین و… برمیخوریم.
۱)تا تو از هستی خود، خود را نگردانی جدا هودج جان چون نهی دربارگاه کبریا
هودج (بالفتح و دال مهملهی مفتوحه و جیم عربی): کجاوه که در آن زنان سوار شوند و عماری شتر (غیاث)
هودج جان: اضافه تشبیهی
بارگاه: ۱)دربار و کاخ شاهان، ۲)خیمه پادشاهی، ۳)جایی که شاهان مردم را به حضور پذیرند، بارجا (معین)
کبریا {=ع. کبریاء}: ۱)عظمت، بزرگمنشی، ۲)خداوند تعالی (معین با تلخیص)؛ در اینجا به معنی اخیر به کار رفته.
بارگاه کبریا: اضافه ملکی
مجیر، مضمونی عرفانی را که خاقانی در بیت دوم و سوم یکی از قصیده های دیوانش آورده، در این بیت آورده است که اشارتی به حدیث «موتوا اقبل أن تموتوا» دارد که کامل آن چنین است:
«حاسبوا اعمالکم قبل أن تحاسبوا و زنوا نفسکم قبل أن تو زنوا و موتوا قبل أن تموتوا»
(تعلیقات دیوان مجیر)
ترجمه: اعمال خود را محاسبه کنید پیش از آنکه از شما حساب کشند و نفسهایتان را بسنجید پیش از آنکه شما را بسنجند، و بمیرید پیش از مردنتان.
معنی بیت: تا تو خودت، خودت را از هستی و وجود ساقط نکنی، نخواهی توانست که هودج جانت را در بارگاه خداوندی متمکن سازی (تا از وجود ظاهری خود دست نکشی، جان خود را نمی توانی به بارگاه کبریا برسانی).
۲)در کش انگشت از نمکدان جهان تا چون نمک کم شوی از پختگان آتش وحدت جدا
نمکدان جهان: اضافه تشبیهی
پختگان آتش وحدت: اشاره به عارفان و سوختگان راه حق.
بین نمکدان و نمک، جناس زاید (مذیل) وجود دارد.
بین نمکدان و نمک، پخته و آتش، تناسب وجود دارد.
معنی بیت: هوسهای خود را فرو گذار و از جهان و مادیات درگذر تا به مقام قرب وحدت برسی و در آن حل شوی، همچنانکه نمک با غذاهای پخته، حل میشود و با آن غذاها آمیخته میشود.
۳)کاسهها کرده است بر خوان امید اما تهیست هست از کاسه تهی امّید خوش خوردن خطا
خوان امید: اضافه استعاری
بین کاسه و خوان و خوردن تناسب وجود دارد.
مصرع دوم تمثیل (ارسالالمثل) است.
معنی بیت: بر سفره آرزوها و امیال جهان، کاسههای زیادی گذاشته اند. اما همه آن کاسه ها خالی است و از کاسه تهی و خالی، غذاهای خوب و خوش انتظار داشتن، فکری است خطا و خیالی است باطل.
۴)زرد و لاغر شو چو ابریشم مگر چون کرم قز پر براری زود چون زین خاکدان گردی رها
ابریشم: مادهای که کرم مخصوص (به نام کرم پیله) به شکل نخ بسیار باریک ترشح میکند، و به وسیله آن لانهای بیضی شکل برای خود سازد، رشتهای که از تارهای پیله برای دوختن و بافتن سازند؛ ابریشم، حریر، قز، افریشم (معین).
کرم قز: کرم ابریشم (فرهنگنامه شعری).
اشاره به ریاضت کشیدن در مقام صوفی گری جهت وارهیدن از تعلقات دنیوی و خواهشهای نفسانی تا جان انسان که چون پروانهای در پیله کرم وار خویش (تن و جهان) گرفتار است، آزاد و رها از این خاکدان به سوی ملکوت پر بکشد.
بین ابریشم و کرم قز و پر تناسب وجود دارد.
معنی بیت: با ریاضت از تعلقات تن رها شو تا تن تو رو به کاهش و جان تو در افزایش باشد، در این صورت مانند پروانهای که از پیلهی کرم ابریشم به در آید، میتوانی از تنگی دنیا و عالم تن رها گردی و به سوی عالم معنی و ملکوت پرواز نمایی.
۵)آنچه داری از جهان آن خونبهای تست و بس گر خورد خونت سزد کز پیش دادت خونبها
بین خون و خونبها جناس زاید (مذیل) وجود دارد.
معنی بیت: آنچه از مال و اموال دنیوی در این جهان اندوخته ای، آن به عنوان خونبهای تو کافی است پس اگر دنیا خون تو را بخورد (ترا نابود سازد) شایسته است زیرا که از پیش خونبهای ترا با متمتع کردن تو از نعمتها و لذایذ مادی این جهانی) پرداخته است.
۶)از فنای خاک حاصل جز فنا چیزی مدان خود فنا اندر بنشستن هست هم شکل فنا
خاک: کنایه از زمین، کرهی ارض (فرهنگ کنایات، ثروت)
فنای خاک: پیشگاه فراخ و گشاده زمین و کرهی خاکی و توسعاً دنیا
بین فنا (به کسر اول) که در اول هر دو مصراع آمده با فنا (به فتح اول) که در آخر مصراعها آمده، آرایهی جناس ناقص وجود دارد.
معنی بیت: از پیشگاه فراخ این دنیا، حاصلی جز نابودی نصیب انسان نمیشود، چرا که اصلاً خود فنا (به معنی پیشگاه) هم شکل فنا (در معنی نابودی) نوشته میشود (شاعر با عنایت به شکل ظاهری کلمات فنا و فنا پستی درگاه دنیا را خاطر نشان میسازد).
۷)آب رویت رفت بر باد ای عفاکالله چو عمر تا تو همچون چوب کشتی، سیر باشی ناشتا
آبرو بر باد شدن و رفتن: کنایه از بی قدر و حرمت و اعتبار شدن.
عفاکالله: خدا ترا ببخشاید (در تحسین گفته میشود) (فرهنگنامه شعری).
تا: در اول مصرع دوم، حرف تحذیر است (به هوش باش تا…)
سیر بودن چوب کشتی: اشاره به خیس نگشتن چوبهای زیرین بدنه کشتی و سبکتر بودن چوب از آب است که باعث شناوری کشتی در آب میشود.
بین آب و باد و نیز کشتی ایهام تناسب وجود دارد.
واژه ها، ترکیبات، صنایع بدیع، نکته های بلاغی و بعضی نکات ...