الف. آسیب کیفی در تعامل اجتماعی (مانند مشکل در دوست یابی، مشکلاتی در رفتارهای غیرکلامی از قبیل تماس چشمی، فقدان روابط متقابل اجتماعی عاطفی).
ب. ظهور و بروز الگوهای کلیشه ای و تکراری محدود در زمینه رفتار، علایق و فعالیت ها (مانند پیچ و تاپ دادن دست و انگشت، اشتغال خاطر به یک یا چند مورد محدود از علائق، اشتغال خاطر به قسمت هایی از اشیا.).
ج. آشفتگی، که با آسیب معنی دار بالینی در زمینههای اجتماعی، شغلی یا دیگر زمینههای مهم عملکردی می شود.
د. هیچ گونه تأخیر کلی و معنی داری در زبان وجود ندارد به نحوی که یک کودک مبتلا به درخودماندگی با عملکرد بالا تا قبل از دو سالگی میتواند استفاده از لغات یک سیلابی و تا قبل از سه سالگی نیز به کار گرفتن جملات ارتباطی را شروع کند.
ه. از نظر بالینی در رشد شناختی یا رشد مهارت های خودیاری متناسب با سن کودک، رفتار انطباقی (غیر از تعامل اجتماعی) و کنجکاوی های کودکانه درباره محیط تأخیر قابل ملاحظه ای وجود ندارد.
و. ملاک ها با دیگر اختلال خاص نافذ مربوط به رشد یا اسکیزوفرنی مطابقت ندارند.
ولکمار و کلین[۳۳] در سال ۲۰۰۰ مطالعه ای را گزارش کردند که درآن معیار تشخیص اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی سطح بالا را مقایسه کرده بودند. در تحقیقات دیگر، در میان نقایص مختلف آن ها گزارش کردند که شش زمینه نقص در هردو اختلال وجود دارد و پنج مورد در هیچ یک از کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی سطح بالا دیده نشد. این زمینه ها شامل موارد زیر هستند:
عملکرد ضعیف
۱-مهارت های حرکتی ظریف )نوشتن، گره زدن بند کفش، نخ کردن مهره ها( . ۲- مهارت های حرکتی درشت )دوچرخه سواری، ورزش، دویدن، رقصیدن(. ۳- یکپارچگی بینایی- حرکتی )فعالیت های چشم و دست مانند پرکردن یک دایره کوچک در پاسخ نامه(. ۴- یکپارچگی بینایی- فضایی )قضاوت در مورد نزدیکی، دیدن جزئیات، توانایی برای تشخیص پیش زمینه ازپس زمینه )برای مثال روی یک نقشه یا صفحه تمرین(. ۵- شکل دهی مفاهیم غیرکلامی )تصورکردن برخی چیزها درذهن، استفاده از افکار مثبت، رسیدن به ایده های جدید(. ۶- حافظه بینایی )بخاطر آوردن چیزهایی که می بینند(.
عملکرد خوب
۱- تولید )تولید صداهای گفتار .(۲- برون ده کلامی )صحبت کردن، تولید کلمات در گفتار معنی دار(. ۳- درک شنیداری )فهمیدن چیزهایی که می شنوند .(۴- خزانه واژگانی )آگاهی از لغات و کاربردآنها(. ۵- حافظه کلامی )به خاطر آوردن چیزهایی که می شنوند(.(شاهبداغی و همکاران، ۱۳۹۰).
اختلال های همبود با اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی سطح بالا
اختلال نارسایی توجه
اکثر مدارس و متاسفانه تعدادی از متخصصین نیازهای دانش آموزان اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی سطح بالا را اشتباه تشخیص داده و می فهمند. رایج ترین خطا این است که این کودکان را با نارسایی توجه توصیف میکنند ) یک اختلال عصب شناختی متفاوت .(اختلال نارسایی توجه بیش از یک طبقه ی تشخیصی را در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی به خود اختصاص میدهد. کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی با عملکرد بالا به اشتباه در طبقات عمده اختلال نقص توجه تمرکز – نوع بیش فعال[۳۴] یا اختلال نقص توجه تمرکز – نوع بی دقت[۳۵] تشخیص داده میشوند. ممکن است تشخیص دوگانه وجود داشته باشد )کودک ممکن است هم اختلال یادگیری غیرکلامی یا درخودماندگی با عملکرد بالا باشد و هم نارسایی توجه (اما ضروری نیست، این مورد به والدین گفته شود. در کودکان کم سن و سال، علائم اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی سطح بالا اغلب با نشانه های مشابه تکانشی، مشکلات تمرکز و آشفتگی و حواس پرتی ظهورمی یابد، گر چه بسیاری از علائم به عنوان بخشی از علائم اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی سطح بالا نیز میباشد )ازونوف، داوسن و مک پارتلند[۳۶] ۲۰۰۲؛ ترجمه شریفی درآمدی، ۱۳۸۵).
اختلال وسواس اجباری
بسیاری از کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی با عملکرد بالا در برخی از مراحل زندگی از اختلال اضطرابی رنج میبرند. بسیاری ازآنها نشانه های اختلال وسواس اجباری[۳۷] را تجربه میکنند. اختلال وسواس اجباری یکی از اختلالات اضطرابی میباشد، که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی آمده است. اختلال وسواس اجباری اختلالی است که میتواند در هر زمان از زندگی شخص رخ دهد، اما به عقیده درمانگران قدیمی در کودکان رایج است. این اختلال از طریق وجود وسواس و نیز اجباری که به درجاتی باعث ایجاد ناراحتی در برخی از افراد می شود، شناسایی می شود و در نتیجه در بعضی از جنبههای زندگی آن ها مزاحمت ایجاد میکند) زندگی شخصی ، حرفه ای یا تحصیلی .( نگرانی و ترس های منطقی و طبیعی در این اختلال مورد نظر نیستند )ازونوف، داوسن و مک پارتلند ۲۰۰۲؛ ترجمه شریفی درآمدی، ۱۳۸۵).
توانایی دیداری – فضایی در کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی سطح بالا
توانایی دیداری – فضایی شامل شناسایی جهات، یکپارچگی (هماهنگی) دوطرفه و سوبرتری (برتری جانبی) بوده و به کودک امکان میدهد قضاوت صحیحی از جایگاه اشیا در فضای دیداری در مقایسه با دیگر اشیا و نسبت به بدن خود داشته باشد، توانایی هایی وجود دارند که به کمک آن ها میتوانیم جهت ها را درک کرده و از آن برای سازمان دادن فضای دیداری خود استفاده کنیم. به عنوان مثال، زمانی که می گویید شیئی در قسمت بالا سمت چپ قرار دارد، منظور این است که آن شئ در سمت چپ شما قرار دارد. اگر شما از وضعیت بدنی خود اطلاعی نداشته باشید و ندانید که بدن شما در کجا قرار دارد. تعیین جایگاه چیزها بسیار دشوار خواهد بود، تواناییهای دیداری – فضایی نیاز به مشاهده یک شئ و سپس بیان ارتباط آن با فضای مرتبط با خودتان را دارد (منشادی، ۱۳۸۹).
انواع توانایی دیداری – فضایی
۱- برتری جانبی[۳۸]: برتری جانبی، یک خودآگاهی درونی است از دو طرف بدن و داشتن اینکه این دو طرف با یکدیگر متفاوت هستند. برتری جانبی مستلزم تعاون خوب و آگاهی از خط میانی بدن است (یک خط نامرئی که بدن را به دو قسمت قرینه و مساوی تقسیم میکند). کودکانی که در آن ها برتری جانبی رشد نکرده است رفتارهایی همچون: به کار نبردن دست غیرغالب به حمایت، حرکات اضافی و چرخاندن سر به کار میبرند. این گرایش در تمام به طور طبیعی رشد میکند، اما اگر کودک بعد از سن ۸ سالگی هنور به برتری جانبی نرسیده باشد، دچار مشکلاتی خواهد شد. و سرانجام برتری جانبی موجب یادگیری جهت ها (چپ و راست) می شود (حکیمی، ۱۳۸۸).
۲- جهت[۳۹]: جهت شامل بالا، پایین، جلو، عفب و ترکیب هایی از این قبیل است. این همچنین به معنای نشان دادن این جهت ها از جمله چپ و راست در فضا است. یادگیری جهت ها در رمزگشایی کلمات بسیار با اهمیت است، به عنوان مثال، بدون ندانستن جهت ها، کلماتی نظیر b, d و p, q همه علائمی مشابه به نظر خواهند رسید. مهارت های حرکتی چشم در رشد مهارت های جهت یابی بسیار با اهمیت هستند (اشکان، ۱۳۸۳).