کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



۵ـ الف فقط دارای ج و د است.
۶ـ الف فقط دارای ج و هـ است.
در این تقسیم‌بندی (۱) و (۲) از دایره‌ی ارزیابی اخلاقی خارج می‌شوند، زیرا ویژگی اخلاقی ندارند تا مورد ارزیابی اخلاقی قرار گیرند و (۳) تا (۶) قابلیت ارزیابی اخلاقی را دارند. ممکن است گفته شود که حالت‌های محتمل فقط به این شش حالت خلاصه نمی‌شوند و می‌توان حالت‌های دیگر را همچون موارد زیر اضافه کرد:
پایان نامه - تحقیق
۷ـ الف فقط دارای د و هـ است.
۸ـ الف فقط دارای ب، د و هـ است.
۹ـ الف فقط دارای ج، د و هـ است.
۱۰ـ الف فقط دارای ب، ج و د است.
۱۱ـ الف فقط دارای ب، ج و هـ است.
۱۲ـ الف فقط دارای ب، ج، د و هـ است.
و مانند این سه حالت که می‌توانند افزایش یابند به این صورت که تعداد یک ویژگی بیشتر شود. مانند این‌که در حالتی (۱۳) الف فقط دارای ۲ب و ۳د باشد یا کیفیت یک ویژگی بیشتر باشد. مانند حالتی که (۱۴) الف دارای ب قوی و د ضعیف باشد. این حالت‌ها را می‌توان ادامه داد، البته به شرطی که بپذیریم حسن و قبح اخلاقی یا حسن و نقص زیباشناختی می‌توانند با هم در یک اثر جمع شوند، زیرا ممکن است در همین‌جا نیز جمع‌بندی شود و بگوییم یک اثر دارای قبح یا حسن است و ویژگی‌های اخلاقی را با هم جمع بزنیم. از آن‌جایی که پرداختن به تمام حالت‌ها ممکن است ثمره‌ی خاصی نداشته باشد و با بررسی چند حالت دیدگاه میانه‌رو کاملاً تبیین شود، فقط توجه را به (۱) تا (۶) معطوف می‌کنیم.
حال اگر بخواهیم گزاره‌ای با اصل «تا آن‌جا که» برای الف در نظر بگیریم، به این صورت‌ها صادق است:
ـ فیلم الف تا آن‌جا که دارای ب است، دارای نقص زیباشناختی به شمار می‌رود (در حالت‌های (۳) یا (۴)، زمانی که الف فقط با توجه به ب ارزیابی شده است).
ـ فیلم الف تا آن‌جا که دارای ج است، دارای حسن زیباشناختی به شمار می‌رود (در حالت‌های (۵) یا (۶)، زمانی که الف فقط با توجه به ج ارزیابی شده است).
ـ فیلم الف تا آن‌جا که دارای د است، دارای حسن زیباشناختی به شمار می‌رود (در حالت‌های (۳) یا (۵)، زمانی که الف فقط با توجه به د ارزیابی شده است).
۴ـ فیلم الف تا آن‌جا که دارای هـ است، دارای نقص زیباشناختی به شمار می‌رود (در حالت‌های (۴) یا (۶)، زمانی که الف فقط با توجه به هـ ارزیابی شده است).
در این گزاره‌ها که همگی صادق هستند، فیلم تنها از یک منظر بررسی شده است و از این‌رو با اصل «تا آن‌جا که» صورت‌بندی شده است. همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، می‌توان دیگر حالت‌ها را نیز به همین صورت بررسی کرد. حال اگر بخواهیم گزاره‌ای با اصل «از تمام جهات» برای الف در نظر بگیریم، به این صورت‌ها صادق است:
ـ فیلم الف از تمام جهات، اثری بد از منظر زیباشناختی است (در (۳) زمانی که ب قوی‌تر از د باشد؛ در (۴)؛ در (۶) زمانی که هـ قوی‌تر از ج باشد).
ـ فیلم الف از تمام جهات، اثری خوب از منظر زیباشناختی است (در (۳) زمانی که د قوی‌تر از ب باشد؛ در (۵)؛ در (۶) زمانی که ج قوی‌تر از هـ باشد).
در این گزاره‌ها الف از تمام جهات بررسی می‌شود و در نهایت میان ب، ج، د و هـ ـ در هر حالتی که بود ـ جمع‌بندی می‌شود و با این ترتیب در باره‌ی الف داوری می‌شود. به همین ترتیب در هر حالتی که فرض کنیم می‌توان این‌گونه عمل کرد.
ممکن است در این‌جا اشکالی به این صورت مطرح شود که «قوی‌تر» بودن یک ویژگی و «جمع زدن» ویژگی‌ها چه معنایی دارد؟ و چگونه می‌توان چنین ارزیابی‌ای صورت پذیرد؟ زیرا در ارزیابی اثر با ویژگی‌های کیفی روبرو هستیم و نه ویژگی‌های کمی. از این‌رو به راحتی نمی‌توان تعیین کرد که کدام ویژگی قوی‌تر (همچون بیشتر در کمی‌ها) است و در جمع‌بندی کدام جایگاه بالاتری دارد.
در پاسخ به این اشکال باید گفت که این جمع‌بندی و قایل شدن جایگاه بالاتر یا پایین‌تر برای یک مؤلفه، چیزی است که همواره در هر تحلیلی صورت می‌پذیرد. یک منتقد که تنها به جنبه‌ی زیباشناختی صرف اثر توجه دارد، با ویژگی‌های مختلف منفی و مثبت زیباشناختی در یک اثر روبرو می‌شود، اما در نهایت تصمیم می‌گیرد که میان این ویژگی‌ها کدام یک از آن‌ ها مهم‌تر از بقیه است و در طرح کلی اثر از جایگاه بالاتری برخوردار است و به این ترتیب داوری خود را بیان می‌کند. منتقد بر اساس دیدگاه میانه‌رو، همیشه به این گونه عمل نخواهد کرد که ویژگی‌های اخلاقی را رتبه‌ی بالاتری از ویژگی‌های زیباشناختی قرار دهد، زیرا در این صورت این دیدگاه «اخلاق‌گرایی افراطی» خواهد بود. از این‌رو، در دیدگاه میانه‌رو، برای نمونه، در «پیروزی اراده» می‌توان گفت ویژگی‌های زیباشناختی جایگاه بالاتری دارند و این فیلم تا آن‌جا که دیدگاه نازیسم را توصیه می‌کند، دارای نقص زیباشناختی است و تا آن‌جا که انسجام دارد، دارای حسن زیباشناختی است و از تمام جهات این فیلم، اثری خوب است. از سوی دیگر، در فیلم «سالو، یا صد و بیست روز سدوم» جنبه‌ی اخلاقی جایگاه بالاتری دارد و این فیلم تا آن‌جا که گرایش جنسی منحرفی را توصیه می‌کند، نقص زیباشناختی دارد و تا آن‌جا که دارای پیچیدگی روایی است، دارای ارزش زیباشناختی است، اما از تمام جهات اثری بد به شمار می‌آید.
ممکن است گفته شود که اگر فردی همچون یک یهودی ضد نازیسم فیلم «پیروزی اراده» را تحلیل کند، هیچ‌گاه جنبه‌ی زیباشناختی را بالاتر از جنبه‌ی اخلاقی اثر نمی‌داند و بر همین اساس فیلم را از تمام جهات بد ارزیابی خواهد کرد و از این جهت این گونه تحلیل فیلم منوط به باورهای شخصی منتقد می‌شود. اما این اشکالی برای شیوه‌ی تحلیل از تمام جهات نمی‌شود، زیرا تفسیر یک اثر کوشیدن برای فهم و ارزیابی اثر هنری یا افزایش سطح درک و ارزیابی خود است. بر همین اساس، سعی می‌شود در اثر هنری معنایی بیابیم یا حداقل طبق موازینی، معنایی به آن نسبت دهیم یا تشخیص دهیم آن اثر هنری چه معنا و دلالتی برای ما دارد[۴۲۹] و نیازی نیست در باره‌ی تفسیرپذیری یک فیلم، حتما وحدت‌گرا[۴۳۰] باشیم و تنها یک تفسیر را مقبول بدانیم، بلکه در این دیدگاه همان‌طوری که اخلاق‌گرای میانه‌رو به تکثر ارزش‌های اثر هنری قایل است به کثرت‌گرایی در تفسیر نیز قایل است که بیان‌گر این عقیده است که در مورد یک اثر هنری ممکن است تفسیرهای پذیرفتنی متعددی وجود داشته باشد به طوری که هیچ یک از آن‌ ها بهتر از دیگری نباشد.[۴۳۱]
همین قائل بودن به کثرت ارزش‌ها در یک فیلم، نقطه‌ی مشترک دیگری است که می‌توان در هر سه دیدگاه میانه‌رو دید و بر این اساس در مدل تحلیل فیلم از آن بهره برد. از آن‌جایی که در باره‌ی این مفهوم در بخش‌های پیشین بحث شده است، دوباره در این‌جا مطرح نمی‌شود.
به عنوان جمع‌بندی بخش مشترک مدل تحلیل فیلم، می‌توان گفت که در تحلیل باید تمام ارزش‌های اخلاقی و زیباشناختی اثر لحاظ شود و از اصول «تا آن‌جا که» و «از تمام جهات» به خوبی در جای خود بهره برد.
اما بر اساس هر یک از سه نظریه‌ی میانه‌رو می‌توان بخش دیگر مدل تحلیل فیلم را تبیین کرد. در واقع هر یک از این سه دیدگاه، مؤلفه‌های مختص به خودی دارند که در مدل تحلیل فیلم موثر است و در این‌جا به تفکیک بیان می‌شوند.
در دیدگاه کرول، بر اساس این‌که روایت تمام ساختارش کامل نیست، یکی از چیزهایی که آن را کامل می‌کند، پاسخ اخلاقی مخاطبان است. این پاسخ بخشی از طرح اصلی داستان است و اگر اثر در این امر شکست بخورد، طرح هنری‌اش دارای نقص بوده است. از این‌رو، قبح اخلاقی ممکن است نقص زیباشناختی شمرده شود و حسن اخلاقی ممکن است حسن زیباشناختی به شمار آید، زمانی که در آن اثر پاسخ‌های عاطفی‌ای که اثر توصیه می‌کند تا به مقاصدش دست یابد، به سبب ویژگی اخلاقی، مخاطب به آن پاسخ شایسته و درخور نمی‌دهد. در این حالت اثر هنری‌ای که در دست یافتن به مقاصدش (پاسخ درخور مخاطب در مقابل آن‌چه توصیه می‌کند) ناکام بماند از حیث زیباشناختی شکست به شمار می‌آید. در نتیجه قبح اخلاقی، نقص زیباشناختی به شمار می‌رود. البته اگر عیب اخلاقی به قدری ظریف و پیچیده باشد که به چشم مخاطب از لحاظ اخلاقی حساس نیاید، اخلاق‌گرایی میانه‌رو به نقد زیباشناختی آن‌ ها نمی‌پردازد و التزامی ندارد که هر عیب اخلاقی را عیب زیباشناختی بداند. بر همین اساس، پاسخ‌هایی توصیه شده‌ای که عیب روشنی دارند و مخاطب اخلاقاً حساس آن را درک می‌کند، نقص زیباشناختی به شمار می‌روند. این‌که بیان شد که گاهی قبح، نقص زیباشناختی به شمار می‌آید، به دلیل این امر است که در دیدگاه کرول جنبه‌ی اخلاقی فقط در جایی به جنبه‌ی زیباشناختی مربوط می‌شود که سدی در برابر قابلیت ما به جذب شدن به اثر هنری یا واکنش نشان دادن مطلوب در برابر آن باشد. حال با توجه به این ملاک مدل تحلیل فیلم از منظر کرول را می‌توان در مراحل زیر جمع‌بندی کرد:
۱ـ ابتدا باید بر اساس ملاک‌هایی که در بخش قبلی گفته شد، بررسی شود که فیلم قابلیت ارزیابی اخلاقی دارد یا نه.
۲ـ پاسخ‌هایی که فیلم به مخاطب توصیه می‌کند، استخراج شود.
۳ـ از میان پاسخ‌ها، آن‌هایی که از چشم مخاطب اخلاقاً حساس پوشیده می‌ماند، باید از فهرست این پاسخ‌ها حذف شوند و در بررسی لحاظ نشوند.
۴ـ پاسخ‌های باقیمانده از منظر اخلاقی بررسی شوند که آیا دارای عیب هستند یا نه. همچنین بررسی شوند که این پاسخ‌ها از منظر اخلاقی دارای حسن هستند یا نه.
۵ـ پاسخ‌هایی که در جذب یا دفع مخاطب نقش دارند، از میان پاسخ‌های اخلاقاً معیوب یا اخلاقاً خوب برگزیده شوند.
۶ـ پاسخ‌هایی برگزیده شده، به عنوان نقص زیباشناختی فیلم به شمار می‌روند، اگر اخلاقاً معیوب هستند و همچنین به عنوان حسن زیباشناختی به شمار می‌روند، اگر اخلاقاً خوب باشند.
۷ـ جنبه‌های زیباشناختی اثر تحلیل شود.
۸ـ حاصل ارزیابی‌ها در قالب اصول «تا آن‌جا که» و «از تمام جهات» بیان شوند.
روشن است که این مراحل ممکن است گاهی جابه‌جا شوند، مانند این‌که (۷) ابتدا صورت پذیرد و همچنین ممکن است که برخی از مراحل در عمل با یکدیگر تلفیق شوند، مانند این‌که (۲) و (۳) در یک مرحله صورت پذیرند. هدف از مراحل‌سازی، ایجاد شفافیت در دیدگاه کرول است. حال می‌توان بر اساس این مدل تحلیلی اخلاقی ـ زیباشناختی از یک فیلم ارائه کرد.
از منظر گات در «اصالت اخلاق»، آثار هنری علاوه بر آن‌که تخیل وقایع خاص را توصیه می‌کنند، همچنین پاسخ‌هایی نیز برای این وقایع تخیلی پیشنهاد می‌کنند. حال اگر یک اثر همراه با پاسخی اخلاقاً معیوب باشد، مخاطب به این اثر پاسخ درخور نخواهد داد. از این رو باید مجموع توصیه‌هایی که یک اثر ارائه می‌دهد آزموده شود. این بررسی شامل تفسیر وقایع و جزییات داستانی برای کشف نگرش اخلاقی آن می‌شود. این پاسخ‌ها باید درخور باشند، یعنی آن‌گونه که در طرح هنری فیلم طراحی شده است، از سوی مخاطب ابراز شود. از آن‌جایی که ممکن است ارزیابی اثر متهم به بد فهمی باشد، واکنش توصیه شده از سوی اثر باید به واسطه‌ی یک معیار ارزیابی شود. برخی از معیارهایی که بتواند واکنش‌های توصیه شده در اثر را مورد ارزیابی قرار دهد، معیارهای اخلاقی هستند. اگر یک اثر هنری، واکنشی را توصیه کند که ناشایست باشد، در هدف درونی‌اش با شکست روبرو می‌شود و این یک نقص است. اما تمام نقص‌ها در اثر زیباشناختی نیستند.
نه تنها برای یک اثر، در پی داشتن واکنش اهمیت دارد، همچنین کیفیت این واکنش نیز مهم است. از این‌رو یک ارزیابی خوب، باید مناسب بودن واکنشی که حقیقتاً اثر توصیه می‌کند را بررسی کند. در نتیجه، اگر واکنش‌ها به خاطر غیراخلاقی بودن شایسته نبود، مخاطب دلیلی برای واکنش نشان دادن مطابق توصیه اثر ندارد. نداشتن دلیل برای نشان دادن واکنش درخور نسبت به توصیه اثر، یک شکست برای اثر است و این یک نقص زیباشناختی به شمار می‌رود. پس ویژگی اخلاقاً معیوب یک نقص زیباشناختی است. بر همین اساس مدل تحلیل از منظر گات به صورت زیر می‌شود:
۱ـ ابتدا بررسی شود که فیلم قابلیت ارزیابی اخلاقی دارد یا نه.
۲ـ پاسخ‌هایی که فیلم به مخاطب توصیه می‌کند، استخراج شود.
۳ـ پاسخ‌ها از منظر اخلاقی بررسی شوند که آیا دارای عیب هستند یا نه. همچنین بررسی شوند که این پاسخ‌ها از منظر اخلاقی دارای حسن هستند یا نه.
۴ـ پاسخ‌هایی به عنوان نقص زیباشناختی فیلم به شمار می‌روند که اخلاقاً معیوب هستند و همچنین آن‌هایی به عنوان حسن زیباشناختی به شمار می‌روند که اخلاقاً خوب باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-03-22] [ 12:47:00 ب.ظ ]




البته تفاوتهای دیگری نیز گفته شده است که تفاوتهای عمدهای نیستند و در همه‌ی موارد وجود ندارند.
بنابراین فلسفه‌ قصاص به عنوان یکی از مباحث زیرمجموعه‌ی فلسفه‌ احکام نیز همین مفهوم را در بر دارد و منظور، بحث و بررسی اهداف و نمایات تشریع حکم قصاص در اسلام است.

۲-۳-۲-۱- ادله‌ی قصاص در اسلام
تشریع مجازات قصاص یک گام بسیار مهم در ایجاد یک نظام کیفری عادلانه و به دور از هر گونه افراط و تفریط بوده، آن هم در زمانی که به علت کشته شدن یک انسان جنگ و خون‌ریزی بی‌رحمانه صورت می‌گرفت و بعضی از قبایل رسماً در مقابل کشته شدن یک نفر به خود اجازه می‌دادند دو نفر یا بیش تر از یک نفر را بکشند درحالی‌که اگر خود کسی را می‌کشتند، فقط به پرداخت دیه اکتفا می‌کردند و نیز در عصر و زمانی که مسئولیت کیفری فقط بر رکن مادی جرم مترتب بود و قتل اگر چه بدون قصد مجرمانه و از روی خطا و بی‌احتیاطی صورت می‌گرفت مجازات سختی در پی داشت.

پایان نامه رشته حقوق

۲-۳-۲-۱-۱- آیات
در قرآن کریم دو دسته از آیات وجود دارد که به اصل قصاص دلالت می‌کنند. دسته‌ی اول آیاتی است که به اصل مقابله به مثل به صورت کلی دلالت دارند که یکی از مصادیق آن مقابله به مثل در امور کیفری و جنایی است. این آیات عبارت‌اند از:
«وَ جَزَؤُا سَیِّئَۀٍ سَیِّئَۀٌ مِّثلُهَا فَمَن عَفَا وَ أصلَحَ فَأَجرُهُ عَلَی اٌللهِ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ ألظّلِمِینَ.» ( الشوری /۴۰)
و جزای بدی، مانند آن، بدی است. پس هر که در گذرد و نیکوکاری کند، پاداش او بر [ عهده‌ی] خداست. به راستی او ستمگران را دوست نمی‌دارد.
«وَ لَمَنِ أنتَصَرَ بَعدَ ظُلمِهِ فَأُولَئِکَ مَا عَلَیهِم مِّن سَبِیلٍ» (الشوری/ ۴۱)
و هر که پس از ستم [دیدن] خود، یاری جوید [ انتقام گیرد] راه [نکوهشی] برایشان نیست.
« وَ إِن عَاقَبتُم فَعَاقِبُوا بِمِثلِ مَاعُوقِبتُم بِهِ وَ لَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیرٌ لّلِصَّبِرِینَ. ». ( النحل / ۱۲۶)
و اگر عقوبت کردید، همان‌گونه که مورد عقوبت قرارگرفته‌اید[ متجاوز را] به عقوبت رسانید، و اگر صبر کنید البته آن برای شکیبایان بهتر است.
«فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ» (البقره/۱۹۴).
پس هرکس بر شما تعدی کرد، همان‌گونه که بر شما تعدی کرده، بر او تعدی کنید.
آن چه از مجموع این آیات و برداشت فقها و مفسرین به دست می‌آید آن است که بدی را می‌توان با آن چه مانند آن است پاسخ داد و شخصی که مورد بدی قرارگرفته مجاز است همان‌گونه که با او عمل شده است رفتار کند و در این صورت هیچ مسئولیتی متوجه او نیست. یکی از روشن‌ترین مصادیق اعتدا و بدی کردن در مورد دیگران، کشتن و ایراد ضرب و جرح است و به استناد این آیات می‌توان گفت، قصاص این جرایم توسط مجنی علیه یا اولیای او مجاز و ممکن است. شیخ طوسی در ذیل آیه‌ی:
« وَ جَزَاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُهَا »(الشوری/ ۴۰)،
و جزای بدی، مانند آن، بدی است.
می‌گوید: احتمال دارد که مراد از این آیه همان حکم قصاص باشد که در سوره‌ی مائده آیه ۴۸ آمده است، لذا مجنی علیه می‌تواند با جانی همان کند که با او کرده است بدون زیادی ( شیخ طوسی ، ۱۴۱۰ ه.ق.، ج۹، ص ۱۷). دسته دوم آیاتی است که مستقلاً به خود مسئله‌ی قصاص مربوط می‌شود و در آن‌ ها قصاص نفس و اطراف نیز جراحات مطرح شده است. این آیات عبارت‌اند از:
« وَ لَکُمْ فِی اٌلْقِصَاصِ حَیَاه یَا أُولِی اٌلْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/ ۱۷۹)
و ای خردمندان، شمار را در قصاص زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید.
از این آیه که فلسفه‌ قصاص در آن بیان شده است اصل قصاص نیز استفاده می‌شود.(فاضل مقداد، ۱۳۸۵ ه.ق.، ص ۶۳۷).
«کُتِبَ عَلَیکُمُ اَلقِصَاصُ فِی ألقَتلَی اَلحُرُّ بِألحُرِّ وَ ألعَبدُ باٌِلعَبدِ وَ ألَاُنَثی بِالاُنَثَی فَمَن عُفِیَ لَهُ مِن أَخِیهِ شَیءٌ فَاتِّبَاعُ بِالمَعرُوفِ وَ أَدَآءٌ اِلَیهِ بِاِحسنٍ ذَالِکَ تَخفِیفٌ مِّن رَّبِّکُم وَ رَحَمَۀٌ فَمَنِ اٌعتَدَی بَعدَ ذالِکَ فَلَهُ عَذَابٌ ألیِمٌ» (بقره/۱۷۸).
(ای کسانی که ایمان آورده‌اید: درباره‌ی کشتگان، بر شما [حق] قصاص مقررشده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن. و هر کسی که از جانب برادر [دینی] اش [یعنی ولی مقتول]، چیزی [از حق قصاص] با او گذشت شود، [ باید از گذشت ولی مقتول] به طور پسندیده پیروی کند، و با [رعایت] احسان، [ خون بهار را] به او بپردازد. این [حکم] تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست پس هر کس، بعد از اندازه در گذرد، وی را عذابی دردناک است).
در این آیه درعین‌حال که اصل قصاص تشریع شده به بعضی از خصوصیات آن نیز اشاره شده است.
۲-۳-۲-۱-۲-روایات
موارد بیان حکمت و فلسفه‌ قصاص در روایات منقول از ائمه (ع) و نیز روایات نبوی بسیار زیاد است و بخشی از آن‌ ها را شیخ صدوق در کتاب «علل الشرایع» گردآوری نموده است که در این جا به برخی از آن‌ ها اشاره می‌کنیم:
۱-در یک روایت به صورت کلی، اصل مبتنی بودن احکام بر قصاص به صراحت بیان شده است. قصاص که می‌تواند یک حکم اسلامی تلقی شود به این صورت که بعد از جمله‌ی «النفس بالنفس» همه‌ی جملات به صورت مرفوع خوانده‌شده و جمله‌ی استینافیه هستند و لذا یک حکم اسلامی را بیان می‌کنند و تنها آن چه از شریعت موسوی نقل شده است همان جمله‌ی «النفس بالنفس» است مؤید این معنا نیز روایتی است که از پیامبر اکرم(ص) به این مضمون نقل شده است:
«شخصی دندان دیگری را شکسته بود او را نزد پیامبر آوردند وقتی پیامبر امر به قصاص فرمودند، کسی تقاضای عدم اجرای قصاص کرد، پیامبر فرمود: (کتاب الله القصاص،یعنی حکم این مسئله از نظر قرآن قصاص است) و در قرآن قصاص دندان جز در همین آیه نیامده است پس ثابت می‌شود که این حکم در اسلام نیز پذیرفته شده است.» (شیخ طوسی، ۱۴۱۰ ه.ق.، ج۷، ۴).
۲-۳-۲-۱-۳-اجماع
اجماع: عبارت است از اتفاق جماعتی، که اتفاق آن‌ ها کاشف از رأی معصوم باشد، بر امری از امور دینی.(مرادی،۱۳۹۱، ۱۵۷).
اجماع در لغت به معنای عزم و اتفاق است اما در اصطلاح به اتفاق خاص گویند(غرویان و شیروانی، ۱۳۸۴ ، ۱۷۷).
در هر حال اجماع به معنای یادشده را اصول دانان اهل سنت یکی از ادله‌ی چهار گانه یا سه گانه بر حکم شرع به شمار آورده‌اند و آن را در کنار کتاب و سنت نشانده‌اند امامیه هر چند اجماع را یکی از ادله‌ی حکم شرعی دانسته‌اند، اما این فقط جنبه‌ی شکلی و سوری دارد، و از باب همراهی با روش درسی رایج نزد اصولیان سنی صورت گرفته است؛ یعنی اصول دانان امامیه، اجماع را دلیل مستقلی در برابر کتاب و سنت نمی‌دانند، بلکه تنها در صورتی آن را دلیلی معتبر می‌دانند که کاشف از سنت یعنی قول معصوم باشد(غرویان و شیروانی، ۱۳۸۴ ، ص ۱۷۷).
حق قصاص ابتداً برای اولیای دم قرار داده شده است و آن‌ ها می‌توانند حتی بدون اذن حاکم و ثبوت جرم در نزد او اقدام به اعمال حق خود بنماید، ولی به نظر می‌رسد ذی‌حق بودن اولیای دم منافاتی با لزوم مراجعه به حاکم و اعمال حق، به اذن او ندارد چنان که شیخ در «مبسوط» و علامه در «قواعد» به این قول معتقدند.
در آیه‌ی دیگر نیز حکم قصاص چنین بیان شده است:
« وَ کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ اٌلنَّفْسَ بِاٌلنَّفْسِ وَ اٌلْعَیْنَ بِاٌلْعَیْنِ وَ اٌلْأََنْفَ بِاٌلْأَنْفِ وَ اٌلْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَهٌَلَّهُ »(المائده/۴۵).
و در [ تورات ] بر آنان مقرّر کردیم که جان در مقابل جان، و چشم در برابر چشم، و بینی در برابر بینی، و گوش در برابر گوش، و دندان در برابر دندان می‌باشد و زخم‌ها [ نیز به همان ترتیب ] قصاصی دارند. و هر که از آن [ قصاص ] درگذرد، پس آن، کفّاره [ گناهان ] او خواهد بود.
این آیه در واقع بیان‌کننده‌ی وجود حکم قصاص در شریعت موسوی است. لذا ممکن است گفته شود این آیه نمی‌تواند دلیل قصاص در اسلام باشد و آیاتی که قبلاً در مورد قصاص مطرح شد به این تفصیل مسئله‌ی قصاص را مطرح نکرده‌اند بلکه صورت کلی اصل قصاص را بیان کردند و این تنها آیه‌ای است که موارد قصاص را یک به یک ذکر می‌کند و در پایان برای همه‌ی جراحت‌ها قصاص تعیین می‌کند. از طرف دیگر می‌دانیم که شریعت موسی منسوخ است و نمی‌توانیم به عنوان یک مسلمان احکام تورات را به عنوان احکام دینی پذیرفته و متعبد به آن‌ ها باشیم دراین‌باره مفسرین تلاش کرده‌اند که به گونه‌ای بتوانند حکم این آیه را یک حکم اسلامی نیز بدانند که در واقع تفصیل آن چیزی است که به صورت کلی در آیه‌ی «و لکم فی القصاص حیاۀٌ» بیان شده است:
اولاً: اجماع قایم است که این حکم در اسلام نیز به همین صورت وجود دارد.(شیخ طوسی،۱۴۱۰ ه.ق.،ج۷، ص ۴).
ثانیاً: منسوخ بودن شریعت موسوی به عنوان یک دین به این معنا نیست که تک‌تک احکام نسخ گردیده و شارع اسلام می‌تواند ما را به اطاعت از یک یا چند حکم از همان احکام متعبد سازد.(خسروشاهی، ۱۳۸۰ ، ص ۸۲).
۲-۳-۲-۱-۴-عقل
عبارت است از حکمی عقلی که با درک صحیح آن ممکن باشد حکمی شرعی به دست آید. به عبارت بهتر ادراک عقلی که بتوانید زمینه حکم شرعی قرار گیرد چنان که در مسئله تزاحم احکام عقل حکم می‌کند به تخییر .(مرادی.۱۳۹۱، ص ۱۷۸).
در « اصول فقه » قاعده می‌گوید :«کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل» یعنی هرچه را که عقل به آن حکم کند شرع به آن حکم می‌کند و بر عکس.(مرادی،۱۳۹۱، ص ۱۷۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:47:00 ب.ظ ]




 

۱) تحدید آیات سوره‌ها
یکی از دلایل ارائه شده توسط آنها این است که تفاوت در عدد آیات سوره‌ها نمی‌تواند اتفاقی باشد؛ زیرا اتفاقی بودن یعنی نسنجیده و عاری بودن از حکمت و بدون سبب و صدور هرگونه عمل حساب نشده‌از سوی فاعل حکیم ممتنع است. بعضی از سوره‌های قرآن، به ویژه سوره‌های کوتاه، به طور کامل نازل شده‌است، سوره‌هایی هم که به طور پراکنده نازل گشته‌است، با نزول {بسم الله‌الرحمن الرحیم}آغاز می‌گردید و هر آیه یا آیاتی که پس از آن نازل می‌گشت با دستور پیامبر اکرم| به دنبال آیات پیشین ثبت می‌گردید تا بسمله دیگری نازل گردد که پایان سوره قبل و آغاز سوره بعد را اعلام نماید. از این‌‌رو، مقدار عدد آیات و ترتیب آنها به دستور وحی و پیامبر انجام گرفته‌است.

اکنون این سؤال مطرح است که‌این اختلاف عدد در آیات سوره‌ها برای چیست؟ پاسخ آن است که‌هر سوره‌هدفی دنبال می‌کند که با پایان یافتن بیان هدف، سوره پایان می‌یابد و اختلاف در عدد آیات هر سوره معلول همین علت است.
علامه& نیز در تفسیر المیزان به‌همین مطلب اشاره نموده‌است، وتقسیم قرآن به سوره‌های متعدد را
نشانه وحدت موضوعی هر سوره، و نیز اختلاف و تعدد غرض‌های سوره‌ها به تعداد سور قرآنی قلمداد کرده و اعتقاد دارد که:
اولاً باید دانست که خداى سبحان کلمه (سوره) را در کلام مجیدش چند جا آورده، از آن جمله فرموده:
{فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ}[۵۱۷]
ثانیا از این آیات مى‏فهمیم که‌هر یک از این سوره‏ها طائفه‏اى از کلام خدا است، که براى خود و جداگانه، وحدتى دارند، نوعى از وحدت، که نه در میان ابعاض یک سوره‌هست، و نه میان سوره‏اى و سوره‏اى دیگر.این اختلاف هرگز به صورت اتفاقی انجام نگرفته و میان آیات هر سوره رابطه‌ای معنوی و تناسب وجود دارد. سپس این گونه نتیجه گیری می‌کند: اغراض و مقاصدى که‌از هر سوره بدست مى‏آید مختلف است، و هر سوره‏اى غرضى خاص و معناى مخصوصى را ایفاء مى‏کند، غرضى را که تا سوره تمام نشودآن غرض نیز نیز تمام نمی‌شود.[۵۱۸]
۲) حسن مطلع وحسن ختام
دانشمندان علوم بلاغت، حسن مطلع و حسن ختام در هر سوره را از جمله محسّنات بدیعی قرآن و از ارکان مهم بلاغت دانسته‌اند. وبه‌همین دلیل، هر سوره با مقدّمه‌ای آغاز می‌گردد و با خاتمه‌ای لطیف پایان می‌یابد.
آنها اتفاق‌نظر دارند که قرآن کریم در تمامی‌سوره‌ها و آیاتش به بهترین وجه، از چنین نظم و نسقی برخوردار بوده و خاتمه سوره‌ها همچون افتتاح آنها، در نهایت لطافت و ظرافت انجام یافته‌است. بنابراین، باید مقاصد و اهداف بزرگی وجود داشته باشد که‌این دو حسن و زیبایی را به‌هم پیوند داده و بدان کمال اتصال بخشیده و همراه ‌آن دو نظمی‌شگفت‌انگیز بین تمام اعضا و کلمات و حروف هر سوره‌استوار است. حال با این بیان، آیا ممکن است کلامی‌با مقدّمه شیوا و خاتمه‌ای زیبا، مقصودی بس والا نداشته باشد؟
ایشان از جمله مفسّرانی است که به‌این موضوع اعتقاد داشته‌است و در سرتاسر تفسیر خود به‌ آن اشاره نموده‌است گاهی در آغاز تفسیر سوره وگاهی در پایان یک سوره و گاهی نیز در میان یک سوره موضوع (غرض) اصلی هر سوره را تبیین نموده و از راه‌های مختلف بویژه سیاق، مضمون مرتبط و هماهنگ را مطرح می‌کند.بطور مثال هنگام تفسیر آیه بسمله در سوره حمد و یادآوری آیاتی که واژه «سوره» در آن آمده‌است
می‌گوید:
علامه طباطبائی& هر سوره را دارای یک یا چند هدف مشخص دانسته و معتقد است که تا آن هدف کاملاً مشخص نشود سوره پایان نمی‌پذیرد و علت اختلاف در تعداد آیات یک سوره را نیز به‌همین دلیل می‌داند. و اعتقاد دارد که مساله وحدت موضوعی یا وحدت سیاق در هر سوره (که‌از قرائن کلامیه به شمارمی‌رود) از همین جا نشأت می‌گیرد[۵۱۹]
۳) لازمۀ فهم سوره، کشف موضوع آن است
بی تردید یکی از قدمهای مهم برای تفسیر آیات پیدا کردن موضوع آن سوره‌است، که‌ اگر به درستی کشف شود فهمیدن سوره، فلسفۀ چینش آیات در یک سوره، پیامهای مترتب در آن سوره براحتی باز شناسی می‌شود؛ وروی هم رفته تفسیر ارائه شده زیباتر و دقیتر خواهد بود.
اگرچه علامه طباطبائی در آغاز تفسیر هر سوره کوشیده‌است محور و غرض آن سوره را بشناساند و در پرتو آن غرض، به فهم و تفسیر آیات سوره برود. تنها در یک مورد به تبیین این مدعا پرداخته‌است که چگونه رهیافت به غرض سوره‌ها می‌تواند بر فهم و تفسیر یکایک آیات تأثیر گذار باشدوآن، تفسیر ارائه معنای بسم الله در آغاز سوره حمد است.[۵۲۰]
البته گاهی نیز معتقد است که نمی‌توان غرض واحدی را برای یک سوره در نظر گرفت که مورد نظر همه ‌آیات آن سوره باشد.[۵۲۱]
و در تعیین موضوع برای برخی از سوره‌ها به نتیجه قطعی و محکمی ‌نمی‌رسد و گاهی به صراحت می‌گوید که‌این سوره موضوع مشخصی ندارد مثلاً درباره سوره توبه می‌گوید: آیات این سوره برخلاف سایر سوره‌ها که‌ اواخرش همان منظوری را افاده می‌کند که‌اوائلش افاده می‌کرد دارای غرض واحدی نیست.[۵۲۲]
و قبلاً نیز یادآوری کردیم که علامه معتقد است که تناسب و ارتباط فقط در سوره‌هایی است که یکباره نازل شده‌است بنابراین در سوره‌هایی که بتدریج نازل شده، نمی‌توان از وحدت غرضی و موضوع بحث کرد.[۵۲۳]
و در جای دیگر آورده‌است که: خدای تعالی، هر چند آیه را، یک سوره نمی‌خواند هر چند که‌ آن، آیات متعددی باشد، مگر آنکه‌ان چند آیه مشتمل باشد بر غرض الهی، متمایز از غرضهایی که در سوره‌های دیگر استیفا شده‌است.[۵۲۴]
مفسّر المیزان معتقد است که‌اگر چه در سوره‌های طولانی غرض از سوره به عنوان برائت استهلال در ابتدای آن می‌آید و نیز به عنوان حُسن ختام در آخر آن بیان می‌شود اما گاهی اتفاق می‌افتد که‌این غرض در آیات میانی یک سوره‌هم مطرح شود. از جمله در ذیل آیات ۶۰ – ۵۸ سوره مبارکه مریم آورده که‌این سه آیه متضمن خلاصه غرض سوره‌است.[۵۲۵]
از آنجا که علم مقاصد و هدفمندی سوره‌ها ی قرآنی یکی از علوم موثر در فهم آیات قرآنی است سید قطب نیز از این مهم غافل نشده و ضمن تایید و قبول آن تأکید می‌کند که وحدت غرض نه تنها در سوره‌های تک موضوع وجود دارد بلکه در سوره‌های چند موضوع نیز قابل بررسی است.
به عنوان مثال: سوره مائده‌اگرچه سوره‌ای است با موضوعات متنوع و زیاد و نتیجتاً باید تعدد غرض و هدف هم داشته باشد، ولی همه‌این موضوعات یک هدف را تعقیب می‌کنند.[۵۲۶]
البته ‌ایشان گاهی نیز از تعدد هدف می‌گوید، مثلاً برای سوره صف دو هدف اساسی مطرح می‌کند.[۵۲۷]
سید قطب به مضمون و غرض سوره با اصطلاح ظل و محور می‌پردازد و بخشهای متعدد یک سوره را به صورت یک کل هماهنگ به‌هم پیوند می‌دهد.
او معتقد است که‌اشتراک موضوعی میان دو یا چند سوره به‌اشتراک در هدف نمی‌ انجامد چون ممکن است مطرح شدن یک موضوع در سوره‌های مختلف، برای چند هدف مختلف باشد مثلاً موضوع توبه در سورۀ مبارکۀ نساء با هدف تبیین حقیقت توبه‌است ولی در سورۀ مبارکۀ آل عمران با هدف بیان احکام توبه و امید دادن به گناهکاران.[۵۲۸] سیدقطب محور، مدار، مرکز و مقصد همهء قرآن را “توحید” می‌داند و آنرا نخستین و مهمترین عامل انسجام و پیوند همه بخشها و سور و آیات و کلمات آن معرفی کرده‌است، بطوری که ‌از نظر سید قطب نمی‌توان پذیرفت ورود قرآن در هر مجال و حوزه‌ای، جز برای تبیین توحید و خداشناسی و تحقق معرفتی عمیق و کامل و صحیح از خداوند متعال بوده‌است.[۵۲۹]
ایشان علاوه بر این هدف و غرضی کلی، برای هر یک از سور قرآنی نیز غرض و هدفی را مشخص نموده‌است که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.
یکی دیگر از مواردی که در بحث وحدت موضوعی سور، اهمیت پیدا می‌کند تشخیص مکی یا مدنی بودن سوره‌هاست.
علامه طباطبائی از جمله مفسّرانی است که با ابزار سیاق و مضمون آیات به مکی و مدنی بودن سوره‌اشاره می‌کند. اگر چه بصورت مستقل به تبیین شاخصه‌های سوره‌های مکی و مدنی نپرداخته‌است اما از خلال گفته‌های وی در آغاز تفسیر سوره‌ها و تعیین مکی یا مدنی آنها، می‌توان به‌انها پی برد مثلاً در تبیین غرض و موضوع سورۀ مبارکۀ ص می‌گوید: این سوره مکی و محور و غرض یگانه ‌آن پیامبر | است.[۵۳۰]
چنان که در آغاز سوره حدید که‌ آنرا مدنی می‌شناسند، در پی یافتن موضوع و غرض آن بر می‌آید و انفاق را موضوع آن سوره معرفی می‌کند.[۵۳۱]
بنابراین علّامه (ره) به تناسب مکّی یا مدنی بودن هریک از دو سوره برای جستن موضوع تلاش کرده‌است و سرانجام موضوع سوره ص را که مکّی است از مسائل اصلی و بنیادین اسلامی‌و موضوع سورهء حدید را که مدنی است از محورهای مربوط به مسایل فرعی دین تعیین می‌کند.
همانطور که قبلاً گفتیم سید قطب معتقد به‌ارتباط بین آیات قرآن می‌باشد و برای تبیین این نوع ارتباط از اصطلاحات خاصی مثل موضوع، جوّ، هدف و شخصیت و… استفاده می‌کند.
بطور مثال در آغاز سورۀ مبارکۀ زمر می‌نویسد: این سوره تقریباً محدود به توضیح مسأله توحید و یگانه پرستی است و…. که‌از آغاز تا انجام آن متصل به‌هم است و به شکلهای گوناگون عرضه می‌گردد.[۵۳۲]
بنابراین یکی ازمبانی تفسیری سید قطب، تأکید بر وحدت موضوعی آیات و سور قرآن کریم می‌باشد. و این مبنا در تفسیر فی ظلال چنان گسترده و فراگیر است که می‌توان وی را در این زمینه مبتکر و مبدع
دانست.
استاد عبداله شحاته می‌گوید: سید قطب دراین زمینه سعی فراوان مبذول و نظری نافذ در این باره داشته و احاطه کامل خود را در فهم اهداف سوره‌ها نشان داده‌است.[۵۳۳]
سید قطب بعد از بررسی اجمالی یک سوره [۵۳۴]در مقدمه‌هر سوره به معرفی موضوع یا موضوعات سوره می‌پردازد.[۵۳۵] و چگونگی اتصال وارتباط آیات راتبیین می‌کند. البته سید قطب اعتقاد دارد که بعضی از سوره‌ها موضوعی واحد دارند و بعضی از سوره‌ها چند موضوعی هستند.[۵۳۶]
و درباره سوره‌های چند موضوعی نیز معتقد به وحدت موضوعی است و آنها را دارای یک موضوع اصلی و اساسی میداند.[۵۳۷]
بطور مثال سوره بقره را د ارای چندین موضوع می‌داند که‌همۀ آنها دارای یک محور اساسی است و تمام موضوعات دیگر حول آن می‌چرخند: «این سوره دارای چندین موضوع است و لکن محور هماهنگ کننده‌ای که‌همه‌این موضوعات را بر گرد خود جمع می‌کند و آنها را به گردش در می‌آورد یکی بیش نیست که دو خط اساسی را سخت به‌هم پیوند می‌دهد.[۵۳۸]
او در ادامه‌اضافه می‌کند از این رو که ‌هر که در سایه سار قرآن زندگی کرده باشد در می‌یابد که‌هر یک از سوره‌های قرآن دارای یک یا چند موضوع اصلی است که بر گرد یک محور دور می‌زند…. و این نشانه‌های عام همه سوره‌های قرآن است که حتی طولانی ترین سوره‌ها از آن مستثنی نیست.
مفسّر فی ظلال برای تبیین وحدت در یک سوره دسته بندی های مختلفی را ارائه می‌دهد.گاهی یک سوره را به چند درس تقسیم می‌کند و گاهی به چند مقطع، بخش، جوله، شرط و…. تقسیم می‌کند.
مثلاً در ذیل سوره‌هود، آنرا به سه بخش اصلی تقسیم می‌کند و در ادامه می‌گوید روشن است که‌هر سه بخش سوره در اثبات حقایق اساسی اعتقادی که‌ همه سیاق سوره به دنبال آنهاست یکدیگر را یاری می‌دهند
و با هم هماهنگ است.[۵۳۹]
حال با توجه به ‌آنچه گفته شد می‌توان نظر عدنان زرزور درباره سید قطب را تأیید کرد که گفته‌است: سید قطب در تاریخ قرآن اولین مفسّری است که وحدت موضوعی در سور قرآن را به صورت عملی و مکتوب نشان داده ‌است. در حالی که پیش از وی مفسّران دیگر یا قضیه را مورد توجه قرار نداده‌اند و وجود آن را نپذیرفته‌اند و یا آنکه متوجه‌این قضیه بوده‌اند و پذیرفته‌اند و لکن از عهدۀ تطبیق عملی آن بر نیامده‌اند.[۵۴۰]
سیدقطب نیز همانندمرحوم علامه (ره) به دو محورمکی و مدنی بودن سوره‌ها توجه خاصی نموده و قرآن را به دو بخش مکی و مدنی تقسیم می‌کند و در مقدمه ‌هر سوره در این باره نظر می‌دهد.
سیاق آیات تکیه گاه ‌اصلی ایشان درباره تشخیص مکی یا مدنی بودن یک سوره‌است؛ وی در این باره دیدگاه خاص خود را داشته و با معیارهای ویژه خود به ‌ارزیابی آنها می‌پردازد، همین دیدگاه‌ است که روش تفسیری او را به روش حرکتی معروف و معرفی کرده‌است، بطوری که‌ایات و سوره‌ها در مقاطع زمانی و مطابق با نیازهای زمان نازل می‌شدند و درک آن موقعیت ویژه و درک فضای نزول آیات ما را در فهم صحیح آن کمک می‌کند.
برای مثال در آغاز سورۀ هود درباره مکی یا مدنی بودن سوره با نظر برخی که تعدادی از آیات آنرا مدنی می‌دانند مخالفت کرده و بر این نظر اصرار می‌ورزند که تمامی‌آیات این سوره مکّی است و استدلال او بر این ادعا سیاق کلی سوره و موضوع کلی سوره‌های مکّی است.[۵۴۱]
اما درباره سوره‌های مدنی نظر سیّد متفاوت است. وی معتقد است که سوره‌های مدنی (یعنی آنچه که پس از هجرت نازل شد) با سوره‌های مکی تفاوت اساسی دارد در مکه و قرآن مکی محور و موضوع و هدف پی ریزی عقیده توحیدی بود، اما در مدینه بیشتر برنامه‌ها و قوانین و ارزشهای لازم برای برپایی نظام اسلامی‌ارائه شده‌است.
وی در این زمینه می‌گوید: هنگامی‌که مسلمانان در مدینه دارای دولت اسلامی ‌شدند، شریعت و نقشه نظام اسلامی ‌بر آنان نازل شد که پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه‌اسلامی‌بود و دولت اسلامی‌ با اقتدار عهده دار اجرای آن بود.[۵۴۲]
با همین دیدگاه‌ است که سیّد قطب در مقدمه‌هر سوره مدنی، با تلاش چشمگیر و تحسین برانگیز وتاملاتی ژرف زمینه تاریخی و اجتماعی سوره‌ها را بررسی و سپس با آگاهی تاریخی به تفسیر آیات می‌پردازد.
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
هم چنین وی در مقدمه‌هر سوره به موضوع یا موضوعات اصلی و نیز به محور و شخصیت هر سوره توجه می‌کند، به‌همین دلیل مقدماتی که در آغاز سوره‌ها آورده‌است، اصول و روش کار و سبک تفسیر فی ظلال را از یک سو مشخص می‌کند و از سوی دیگر خواننده را به‌افقهای دور دستی می‌برد که پیش از این با آن آشنا نبوده‌است. البته باید خاطر نشان کرد که موضوع و محور اساسی هر سوره غیر از شخصیت آن سوره است.[۵۴۳]
نکته دیگری که در این باره حائزاهمیت است این است که ‌هویت وشخصیت هرسوره بر موضوع آن تأثیر خواهد گذاشت.
سیّد قطب، برای اینکه‌این تأثیر را برای خواننده خود روشن کند سوره را به‌ انسان تشبیه نموده ‌است و می‌گوید: هر سوره‌از قرآن دارای ویژگی خاصی است که‌این ویژگی او را از دیگر سوره‌ها جدا می‌کند اما این ویژگی‌ها بر گرد موضوع و هدف خاصی اجتماع می‌کند.
از این حیث منزلت سوره‌های قرآن به منزلت نمونه ‌انسانی می‌ماند که‌ همگی در انسان بودن با هم شریک است ولی با این حال میان نمونه‌های انسانی آن قدر جدا افتادنی است که‌اصلاً قابل جمع نیست مگر از طریق ویژگی های انسانی….
برای مثال وی در مقدمۀ سورۀ نساء، به ‌این مسأله ‌اشاره نموده‌است که‌ این سوره مانند سوره‌های بقره و آل عمران به سخن گفتن دربارۀ توطئه‌های یهودیان و منافقان و مشرکان، پرداخته‌است و همچنین در این سوره می‌بینیم ‌که قرآن با همه‌این شرائط و ظروف و حقائق ‌رویاروی می‌شود و به نبرد می‌خیزد…. جز اینکه‌ هر سوره‌ای از سوره‌های قرآن‌، دارای سرشت خاص و نماد مشخص و محور ویـژه‌ای است‌ که‌همه موضوعها، بدان متصل و پیوسته‌است…. سرشت خاص هم اقتضاء دارد که موضوعهای همه سوره فرازهم آیند و پیرامون محور آن با نظم و ترتیب خاص خرد، هماهنگ کر‌دند، و این نظام و هماهنگی در نماد آن جلوه‌گر شود، و سرشت سوره بدان متمـایز گردد. همانگونه ‌که‌ هر موجود زنده‌ای‌، دارای نشان و نماد ویژه‌ای
است و با وجود این روی هم رفته‌، فردی از افراد جنس خویش است ‌[۵۴۴].
در این دیدگاه‌هر چند وحدت موضوعی میان یک سوره با سوره دیگر به روشنی دانسته می‌شود با این حال وی برای سهولت دسترسی به موضوع سوره دست به مقایسه گسترده سوره‌های قرآن می‌زند.
بنابراین سیّد قطب معتقد است که‌اگر چه قرآن دارای موضوعات متنوع و گوناگونی است اما محور و هدف واحدی را دنبال می‌کند و هر سوره نیز با وجود تنوّع موضوعات، محوری یگانه و هدفی مخصوص به خود دارد.
بنابراین بعد از فراز ونشیب هایی که در خصوص این مسأله بین دانشمندان علوم قرآنی بوجود آمد وعده‌ای از آن طرفداری نموده وعده‌ای نیز مخالف این مسأله بودند ودر تفسیر قرآن نیز گام اساسی براین اساس برداشته نشده بود، بالاخره‌از طرف دو مفسر بزرگ ( علامه طباطبایی (ره ) ۱۳۷۵ق وسید قطب (ره) ۱۳۷۴ ق ) به طور همزمان این گام برداشته شد و قرآن براساس وجود موضوع وغرض خاصی که در سوره‌ها وجود داشت تفسیر شد.
بطوری که می‌توان گفت: مرحوم علامه (ره) اولین مفسر شیعی بود که در تفسیر المیزان به موضوع هدفمندی سوره‌های قرآن اشاره کرد ودر آغاز هر سوره‌ابتدا هدف وغرض اصلی سوره را بیان کرده وراه‌های رسیدن به آنرا نیز در طول سوره تبیین کرده ‌است
سید قطب نیز گام مهمی‌برای تبیین اهداف ومقاصد سوره برداشته وایشان نیز درابتدای تفسیر هر سوره بعد از اینکه خلاصه‌ای از مضامین ومحتوای سوره را بیان می‌کند به ذکر اغراض و اهداف و موضوعات سوره می‌پردازد وارتباط سوره‌ها را براساس همین محورها وموضوعات مشخص می‌کند.
پیامدها ونتایج نظریۀ وحدت موضوعی
این دیدگاه علاوه بر اینکه روش جدیدی برای تفسیر آیات به شمار می‌رود ومفسران سده‌های اخیر با کمک آن لطائف تفسیری و نکات قرآنی زیادی را کشف کرده و به بشریت و خصوصاً نسل جوان که بیشتر به دنبال استفادۀ کاربردی از آیات قرآن در زندگی روزمره‌هستند؛ ارائه دادند، نتایج و پیامدهایی نیز بدنبال داشت، ازجمله:
۱) نحوه وفلسفۀ ترتیب آیات در یک سوره
یکی از بحثهای مهم در بین پژوهشگران علوم قرآنی، بحث ترتیب آیات در سوره‌ها است که ‌آیا توقیفی است یا اجتهادی. که ما در بحثهای قبلی به‌ آن پرداخته ونظرات مختلف را بررسی کردیم. اما در اینجا نیز لازم است تأکید کنیم که: با کمک نظریۀ وحدت موضوعی می‌توان به ‌این صورت به‌این پرسش پاسخ داد که چینش آیات در کنار یکدیگر، با توجه به موضوع هر سوره بوده ونظم آیات در یک سوره براساس گونۀ پرداخت به ‌آن موضوع اتفاق افتاده‌است. با این نگرش، منطقی می کند که ‌آیات مکی در سور مدنی ویا بالعکس آمده باشند. چه‌اینکه موضوع واحد، آیات نازله در فاصلۀ زمانی متفاوت را در کنار یکدیگر قرار داده‌ است.
۲) حکمت وفلسفۀ تفاوت آیات سوره‌ها در عدد
به عبارت دیگر بر اساس بلاغت قرآنی موضوعات سوره‌اقتضائات مختلفی دارد، در بعضی از سوره‌ها با چند آیه می‌توان به نتیجه رسید وموضوع سوره را برای شنونده تبیین نمود اما در برخی از سوره‌ها لازم است که با دهها آیه به سراغ موضوع رفته تا بتوان آنرا به خوبی پردازش کرد.
۳) پاسخ به به مستشرقان وشبهه‌افکنان
گروهی از مستشرقان با تکیه بر پراکنده بوده قرآن شبهه عدم ارتباط وتناسب را در قرآن مطرح نموده‌اند واز عباراتی نظیر عدم انسجام وعدم تجانس و…. یاد می‌کنند؛ نظریۀ وحدت موضوعی سوره‌های قرآن می‌تواند پاسخی منطقی به‌این اشکالات باشد به ‌این معنا که‌هر سوره یک موضوع ومحور اصلی دارد که‌ایات دیگر حول همان محور در چرخش وگردش هستند. نه ‌اینکه ‌هر سوره‌از تعدادی آیات غیر مرتبط به‌ هم تشکیل شده باشد.بنابراین پاسخ‌گویی به‌این شبهات، در سایه‌اثبات پیوستگی و تناسب آیات قرآن میسّر است. از این‌رو، برخی از مفسّران در تکاپوی رفع شبهه برآمده و گفته‌اند: ما طرحی در پیوستگی قرآن نشان خواهیم داد که نه تنها اثباتگر تلائم میان آیات و سوره‌های قرآن است، بلکه نشان‌دهنده نظمی‌فوق تصور در میان موضوعات آیات و سوره‌هاست و از این نظر، نمی‌توان این کتاب را با حفظ ویژگی‌های یک کتاب هدایتی، با دیگر کتاب‌های دینی برابر دانست.[۵۴۵]
فصل پنجم
سیاق آیات ونقش آن در تفسیر آیات در تفاسیر المیزان وفی ظلال القرآن

 

 


موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:46:00 ب.ظ ]




  • منابع بیشتری به دفاتر انتقال فناوری و امتیازدهی اختصاص دهند.

 

  • پاداش برای مشارکت دانشکده‌ها در انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت را از طریق ارزش‌گذاری حق امتیازات و مجوزها در تصمیمات ارتقاء و تصدی افزایش دهند و به اعضای هیات علمی اجازه دهند که بخش بزرگی از درآمد اعطای امتیاز را داشته باشند.

 

    • تشخیص ارزش فردی و شبکه‌های اجتماعی، شامل دانشمندان، دانشجویان و فارغ‌التحصیلان.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

۲-۲۳- جو سازمانی
جو سازمانی را جلوه‌ای از فرهنگ، حاصل ترکیبی از احساسات،‌ نگرشها، رفتارهای شکل‌دهنده زندگی سازمانی و یک واقعیت سازمانی با یک مفهوم عینی تعریف میکنند (اکوال[۲۱]، ۱۹۹۶). جو سازمان به ادراکات اعضای سازمان از عناصر بنیادی سازمان اشاره دارد (وست و فار[۲۲]، ۱۹۸۹). از آنجا که جو مبتنی بر چشم اندازهای فردی است،‌ تغییرپذیری سریعی دارد ضمن اینکه روی رفتار افراد هم تأثیرگذار است (پاین و پاق[۲۳]، ۱۹۷۶). جو سازمان می‌تواند در ارتقای خلاقیت و نوآوری در بین افراد نقش حیاتی ایفا کند. داشتن جو خلاق مرتبط بافرهنگ در سازمان، موجد محیطی است که قدرت سازمانی را افزایش می‌دهد. این ‌ایده‌ای است که توسط چند تن از محققین ارائه شده است (آمابیل[۲۴]، ۱۹۹۶). به عنوان مثال اکوال در مقاله خود تأثیر جو را بر فرآیندها و نتایج عملیاتی سازمان به اثبات رساند. به نظر او سازمان نوآور باید از نظر جوی متفاوت از سازمانهای دیگر باشد. عامل هم ترازی، به معنی هم‌راستایی اهداف کلیدی سازمان با علایق و فعالیت‌های اعضای سازمان، به عنوان ‌یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم جو سازمانی، در ارتقای نوآوری در سازمان موثر است (کالینز و پاروس[۲۵]، ۲۰۰۳).
پایان نامه ها
در زمینه شناسایی ابعاد جو سازمانی حامی نوآوری مطالعات زیادند. در مطالعه‌ای توسط آمابیل، ابعاد استقلال،‌ باز بودن نسبت به نوآوری،‌ چالش،‌منابع،‌ تشویق، ناظرین و همبستگی مشخص شد (آمابیل، ۱۹۹۶). اکوال در مقاله خود به ۱۰ بعد ‌چالش، حمایت از ایده‌ها، باز بودن، اعتماد،‌ پویایی،‌سرزندگی،‌ بحث و مناظره، تعارض، ریسک‌پذیری و زمان ایده اشاره دارد (اکوال، ۱۹۹۶). در تحقیق دیگری،‌ جو نوآوری را با ۶ بعد ‌همبستگی، استقلال،‌ چالش،‌ منابع، باز بودن نسبت به نوآوری و تشویق ناظر ارزیابی کردند(کرسپل و هنسن[۲۶]، (۲۰۰۷). یکی از عوامل مهم جو سازمانی، حمایت ناظرین از نوآوری است. حمایت ناظر از طریق رفتارهایی چون روشن سازی اهداف، ‌تعهد و اعتمادبه‌نفس آن‌ ها، ‌تقویت کردن مهارت‌های گروهی، ‌رفع موانع مزاحم بیرونی مشخص می‌گردد. (کاتزنبچ و اسمیت[۲۷]، ۱۹۹۳). در تحقیقاتی، نقش ناظر در قالب تشویقهای وی برای پرورش نوآوری پررنگ تر شده است (به عنوان مثال راموس و استگر[۲۸]، ۲۰۰۰). نتایج این مطالعات حاکی از آن است که اگر افراد و تیم ها به رفتارهای حمایتی ناظرین خود پی ببرند به احتمال بیشتری در فعالیت‌های نوآورانه شرکت می‌کنند. تحقیقاتی تجربی روی نقش اعتمادآفرینی ناظرین و مدیران نیز صورت گرفته است. به عقیده کلگ و همکاران[۲۹] (۲۰۰۲)،‌ اعتماد در فرایند نوآوری اهمیت بسیاری دارد چرا که در این صورت سازمان ایده‌های افراد را به طوری جدی بررسی و آن‌ ها را به کار می‌گیرد. از طرفی مدیران این سازمان‌ها علاقه قلبی به نوآوری دارند، پس در هر تغییری در سازمان نقش حامی را ایفا میکنند (کلگ و همکاران، ۲۰۰۲). در تحقیقی توسط پانایدز و ونوس[۳۰] (۲۰۰۹) اثرات اعتماد بر نوآور بودن و عملکرد زنجیره تأمین مورد بررسی قرار گرفت که مشخص گردید اعتماد بر نوآور بودن اثرگذار است و هردو به عنوان پیش بینی کننده‌های عملکرد زنجیره تأمین شناخته شدند.
توانایی نوآوری در بین افراد سازمانی بستگی به این دارد که چگونه عدم توافق‌ها مدیریت شود که این خود نیاز به شکل یافتن جو سارمانی ای با همبستگی قویتر، ‌ارتباطات بازتر و آزادی بیان ایدهها دارد. لاولیس و همکاران [۳۱](۲۰۰۱)،‌ در مطالعه‌ای مشاهده کردند که چگونه فقدان همبستگی و توافق بین اعضا باعث تعهد بیشتر افراد به موقعیتهای فردی‌شان میشود. مطالعه سویتاریس[۳۲] (۲۰۰۲) نیز تأثیر ابعاد توانایی نوآوری و مشارکت مداری آن‌ ها در نوآور بودن سازمان را مورد بررسی قرار می‌دهد.
نویسندگان دیگری نیز با بیان اینکه سیستم پاداش، ابزار مناسبی برای تقویت رفتارهای مورد انتظار و توسعه جو مطلوب است ابراز داشتند که در یک سازمان نوآور، پاداش به عواملی چون ریسک‌پذیری،‌تمایل به تغییر همچنین به باز بودن و تسهیم اطلاعات تعلق می‌گیرد. (ساله و ونگ[۳۳]، ۱۹۹۳ آکجون و همکاران[۳۴](۲۰۰۹) در مطالعه‌ای اثر متغیرهای تشویق، آزادی، شاداب بودن محیط و تجربه را بر نوآور بودن شرکت (در محصول و فرایند) بررسی نمودند. نتایج مطالعات مختلف در حوزه تأثیر زمان بر نوآوری حاکی از آن هستند که زمان کافی برای شرکت افراد در فعالیت‌های نوآورانه اهمیت بسیاری دارد. از طرفی، فشار کاری روی خلق محیط حامی نوآوری تأثیر منفی دارد (کلین و کیم[۳۵]، ۱۹۹۸). برخی نویسندگان نیز بر این عقیده هستند که سطوح خاصی از فشار کاری تأثیر مثبت بر نوآور بودن دارد. آمابیل و همکاران (۱۹۹۶) در مطالعه‌ای دو نوع فشار کاری را تعریف کردند:‌ فشاری کاری زیاد و چالش. فشار کاری زیاد به خصوص اگر در تصور افراد به منزله وسیله‌ای برای کنترل باشد،‌ تأثیر منفی بر نوآوری دارد؛ اما نوع دوم آن که چالش نامیده شده است،‌ عنصری ضروری در نوآوری است. از این مطالعات چنین بر می‌آید که وجود زمان کافی به عنوان یکی از منابع برای نوآوری به حساب می‌آید درحالی‌که فشار کاری از نوع چالش نیز بر نوآوری تأثیرگذار است. از عناصر دیگری که نشان از چالشی بودن محیط کاری است، نیاز به یادگیری و آموزش مستمر در انجام وظایف است. نوآور بودن وابستگی نزدیکی به یادگیرنده بودن سازمان دارد (الجبرا و شیوا،۲۰۰۸)؛ بنابراین می‌توان گفت که میزان نوآور بودن سازمان به گرایشات یادگیری آن بستگی دارد. استقلال در سازمان که به عنوان یکی از عوامل اثرگذار بر نوآوری به آن اشاره شده است (گروین و موفات[۳۶]،۱۹۹۷)؛ عمدتاً روی عدم تمرکز و مشارکت گسترده‌تر کارکنان در تصمیم‌گیری‌ها تمرکز دارند. (باوم و والی[۳۷]، ۲۰۰۳). استقلال؛‌آزادی افراد یا تیم ها برای دادن ایده و خلاقیت و کار کردن خارج از محدودیت‌های سازمانی است.
۲-۲۴- موانع تجاری‌سازی دانش
جنبه عمده انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت شامل ملاحظات مربوط به فعالیت ها، انگیزه‌ها و ادراکات دانشمندان، مدیران اجرایی دانشگاه و شرکت کارآفرین ها است. انگیزه اولیه دانشمندان دانشگاهی، شناخته شدن در جوامع علمی است که عمدتاً از انتظار در مجلات سطح بالا، ارائه در کنفرانس های معتبر و امتیازات پژوهشی ناشی می‌شود. اعضای هیات علمی ممکن است توسط منافع مالی شخصی و تمایل به حالات اضافی مطمئن برای پژوهشگران ارشد و تجهیزات آزمایشگاهی نیز برانگیخته شوند. فعالیت ها و انگیزه‌های شرکت ها و کارآفرینان نسبتاً واضح است، آن‌ ها دنبال تجاری‌سازی فناوری های مبتنی بر دانشگاه برای منافع مالی هستند که برای انجام آن، تمایل به داشتن حقوق انحصاری برای فناوری های ساخته‌شده دارند. در مجموع می‌توان گفت که موانع زیادی بر سر راه اثربخشی انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت وجود دارد که شامل: تقابل فرهنگ ها، عدم انعطاف بوروکراتیک، سیستم‌های ضعیف پاداش دهی و مدیریت غیر اثربخشی دفاتر انتقال فناوری دانشگاه‌ها می‌باشد. (والدمن و همکاران، ۲۰۰۳).
در میان علل عدم همکاری شرکت ها با دانشگاه‌ها، شرکت ها به اختلافات موجود به اهداف دو طرف، طولانی بودن زمان پژوهش های دانشگاهی، تمرکزهای متفاوت و در نتیجه سؤالات پژوهشی متفاوت مد نظر دو طرف، تفاوت های فرهنگی و دشواری های موجود در رویه‌های آشکار کردن علم عمومی اشاره می‌کنند. بعلاوه در برخی بخش‌ها نیز ملاحظه می‌شود که دانشگاه‌ها نسبت به صنعت عقب تر هستند، به این صورت که فارغ‌التحصیلان آن‌ ها آشنایی با پیشرفت های اخیر صنعت ندارند. (فونتانا و همکاران، ۲۰۰۶). برخی از پژوهشگران نیز مشکلات موجود در تجاری‌سازی را چنین بر می شمرند. ارتباط بین اکتشاف مبنی بر فناوری و فرصت‌ها، ارائه فناوری به رهبران اندیشه، پرورش فناوری، منابع مورد نیاز برای ارائه موفق، مقبولیت بازار و انتقال منافع و انتقال ابزارهای مناسب کسب‌وکار (اسپیلینگ، ۲۰۰۴).
پس گاهی اوقات فرا گرد انتقال دانش از دانشگاه به مشتریانشان با موانعی روبروست که برخی از عمده‌ترین آن‌ ها از نظر ما به شرح ذیل است:

 

  • مدیریت غیر اثربخش مالکیت دارایی فکری دانشگاه: افزایش اخیر در انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت که از طریق انتقال فناوری مدیریت می‌شود، منجر به رشد مداومی در وقوع پیچیدگی پژوهش های مشارکتی بین دانشگاه و شرکت ها و در نتیجه تنش و عدم کارایی قابل‌ملاحظه‌ای در مدیریت دارایی فکری دانشگاه شده است؛ زیرا مدیریت رسمی مجموعه‌ای از دارایی های فکری دانشگاهی، پدیده‌ای نسبتاً جدید است. (والدمن و همکاران، ۲۰۰۳).

 

  • مخالفت برخی دانشگاهیان با انتقال تجاری دانش: برخی از دانشمندان و صاحب‌نظران به پارادایم کارآفرینانه به عنوان تهدیدی برای تمامیت سنتی دانشگاه‌ها می‌نگرد و معتقدند که باید با گرایش به کارآفرینی در دانشگاه‌ها مقابله کرد؛ زیرا منافع مالی می‌تواند منجر به از بین رفتن دانشگاه به عنوان منتقد مستقل جامعه گردد. (وبستر و همکاران، ۲۰۰۰).

 

  • عدم انگیزه پژوهشگران در تجاری‌سازی یافته‌ها و اختراعات خود: یکی از موضوعات مهم و پیش روی دانشگاه‌ها این است که آیا پژوهشگران انگیزه کافی برای اعلام اختراعات خود و مشارکت در توسعه بیشتر آن از طریق توافقنامه‌های واگذاری امتیازدارند؟(دبیکر و همکاران، ۲۰۰۵).

 

    • فرهنگ دانشگاه: یکی از موانع عمده در فرا گرد تجاری‌سازی دانش، فرهنگ دانشگاهی است (پیرنای و همکاران، ۲۰۰۲). اغلب فرهنگ دانشگاه تحت تسلط انتشار یا نابودی است و این فرهنگ ماهیت باعث می‌شود که دانشگاه تمایلی به تجاری‌سازی، نداشته باشد. اگرچه گرایش به سمت توسعه دانشگاه‌ها و حوزه دانشگاهی کارآفرین با مأموریت سوم توسعه اقتصادی، وجود دارد، اما مشکلاتی در اجرایی شدن آن وجود خواهد داشت. (اسپیلینگ، ۲۰۰۴).

عکس مرتبط با اقتصاد

 

  • تفاوت های فرهنگی بین دانشگاه و صنعت، یافته‌های حاصل از بررسی موارد مختلف، تاکید زیادی بر نیاز به مدیریت تفاوت های اجتناب‌ناپذیر فرهنگی بین دانشگاهیان و صنعت دارند. با این حال برجستگی این موضوع در موارد مختلف، متفاوت است. موضوعات فرهنگی اصلی بروز یافته در برخی تحقیقات، نیاز به اولویت ها و مقیاس زمانی مشترک دارند(گیبنز و همکاران، ۲۰۰۲). بیشتر پژوهشگران دانشگاهی به پول به عنوان ابزاری برای پیشرفت علمی می‌نگرد، بر عکس صاحبان کسب‌وکار که به پول به عنوان هدف نگریسته و علم را تنها ابزاری برای رسیدن به آن هدف می‌دانند. (سامسون و همکاران، ۱۹۹۳). این روابط نشانگر تفاوت های فرهنگی در این دو دنیاست. پلوا (۲۰۰۵)، در مقاله‌ای به دنبال یافتن پاسخ به این دو سؤال است که چه منافعی دانشگاه‌ها و سازمان ها را برای درگیر شدن در روابط صنعت و دانشگاه بر می‌انگیزد؟ و آیا دانشگاه‌ها و سازمان ها با منافع متفاوتی برای وارد شدن در روابط صنعت و دانشگاه برانگیخته می‌شوند؟ بر اساس نتایج این تحقیق مشاهده می‌شود که هر یک از طرفین صنعت و دانشگاه به دنبال انواع متفاوتی از منافع هستند. از دیدگاه دانشگاهیان، صنایع تنها به دنبال سود، بهره‌وری روی خط، توسعه محصول و نظایر این‌ها هستند. درحالی‌که فرهنگ حاکم بر دانشگاه بسیار متفاوت است. دانشگاهیان همیشه با پول برانگیخته نمی‌شوند. گاهی با شوق و علاقه به کار، برانگیخته می‌شوند. در مجموع، ۱۱ منفعت زیر به عنوان موارد عمده از سوی دانشگاه اشاره شد است: توسعه فناوری، تولید دانش، انتشارات، اعطای حق امتیاز، موضوعات مربوط به منابع انسانی، کسب سود، کسب بودجه برای پژوهش‌های آتی، دستیابی به بودجه‌های دولتی، تحقیقات بنیادی، تحقیقات کاربردی و کاربردی کردن دانش جدید؛ بنابراین فقدان درک طرفین از فرهنگ یکدیگر و اهداف متعارض بین آن‌ ها می‌تواند مانع روابط مناسب بین آن‌ ها شود، به ویژه اینکه بین علاقه به انتشاریافته‌های جدید علمی و استفاده تجاری از دانش جدید، تعارض وجود دارد. (دبیکر، ۲۰۰۵).

 

۲-۲۵- پیشینه پژوهش
۲-۲۵-۱- پیشینه داخلی
طبق نتایج بدست آمده از تحقیق دکتر ایرج سلطانی (۱۳۸۴) با موضوع نقش هسته های تحقیقاتی پارک های فناوری درترویج فرهنگ تحقیقات وارتباط صنعت ودانشگاه توسعه پایدارجامعه وسازمان هادرابعاد مختلف مستلزم طراحی مکانیزم دائمی برای درونزاشدن توسعه می باشد. مشروعیت توسعه ی موزون وپایدارودرونزادراین است که به جای سرعت الگو برداری وراههای میان بروبومی را انتخاب نمود. یافتن راه میان بر از طریق تحقیق وبه کارگیری نتایج آن حاصل می شود. برای بومی کردن تحقیقات در جامعه و سازمان ها لازم است بستر ها و پیش نیاز های ساختاری، فرهنگی وانسانی آن فراهم شود. ازجمله ساختار های موثر و زیربنایی در توسعه تحقیقیقات کاربردی نهادی کردن فرهنگ تحقیقات در سازمان است. نهادی کردن فرهنگ تحقیقات نیز در گرواین است که پژوهش جزء لاینفک ساختار حرفه ای افراد وکارکنان جامعه وسازمان قرار گیرد. برای فرهنگ سازی توصیه وآموزش موثربوده ولی کافی نیست در کنارآموزش، ساختار سازی موجب نهادی شدن فرهنگ تحقیق واتصال دانشگاه وصنعت می شود در این زمینه هسته های پژوهشی مستقل در شهرک های علمی وتحقیقاتی به عنوان ساختارهای محوری در امر تحقیقات موجب گسترش فرهنگ تحقیقات شده ومی شود.
تحقیقی که توسط سید محمد زرگر، امیر مهدی آبادی و علی شهابی (۱۳۸۹) با موضوع تحلیل نقش ارتباط صنعت و دانشگاه در توسعه تکنولوژی با رویکرد سیستمی انجام شد، نشان داده است که ارتباط موثر صنعت و دانشگاه یکی از ارکان اساسی انتقال توسعه و تکنولوژی می باشد و به منظور شناخت بهتر متغییرهای تاثیر گذار بر این رابطه دو سویه و نیز درک دینامیزم های موجود در روابط میان صنعت و دانشگاه، با بهره گرفتن از رویکرد مدلسازی پویایی سیستم و ترسیم نمودارهای علی حلقوی، یک مدل مفهومی طراحی شده است که نشان دهنده ی دینامیزم ها و متغیرهای موجود در این عرصه است.
طبق نتایج بدست آمده از تحقیق سیده مرجان مهدوی و مهدیه عالم زاده (۱۳۸۷) با موضوع تنگناهای ارتباط دانشگاه و راهکارهای آن که ابتدا به تاریخچه میان صنعت و دانشگاه در ایران و سپس چند کشور مختلف جهان از جمله سوئیس، ژاپن، چین و کره جنوبی پرداخته است و سپس ضرورت ارتباط صنعت و دانشگاه و تنگناهای آن تشریح شده است. در ادامه راهکارهایی در خصوص تنگناها ارائه شده که می توان به حذف یارانه های دولتی، تدوین فعالیت های آموزش و پژوهش دانشگاه ها بر اساس نیازهای حال و آینده صنعت، ارتقای درجه ی علمی اساتید بر مبنای همکاری آن ها با صنعت واجرای طرح های ارتباطی دانشگاه و صنعت (پارک های علم و فناوری)اشاره کرد.
بر اساس نتایج تحقیق مسعود مدنی، محسن پیردشتی و مریم امیری (۱۳۸۷) با موضوع نقش مراکز تحقیق و توسعه در ارتباط صنعت با دانشگاه احساس نیاز مشترک بین دانشگاه و صنعت عنصری کلیدی مراکز تحقیق و توسعه در جهت پرکردن فاصله های بین دانشگاه و صنعت، برای نیل به توسعه پایدار کشور بیان شده است.همچنین پیشنهاد شده است مراکز تحقیق و توسعه با ایجاد یک شبکه ی مستحکم تکنولوژی مبتنی بر کاهش هزینه ها ها به عنوان نتیجه متمرکز کردن تلاش ها، انتشار سریع اطلاعات و… بتوانند گامی نو در این عرصه بردارند.
طبق نتایج بدست آمده از تحقیق مهدی حمزه ای، علی دوستدار و عزیزیان (۱۳۸۶) با موضوع بررسی موانع موجود در ارتباط موثر بین صنعت و دانشگاه و ارائه راهکارهایی جهت رفع این موانع با بررسی ریشه ای و تاریخی شکوفایی اقتصادی کشورهای توسعه یافته، مشخص می شود که بخش عظیمی از پیشرفت اقتصادی مدیون بودجه های کلان اختصاص یافته به بخش های تحقیقات در این کشورها است. در این مقاله ضمن بررسی اهمیت و ضرورت ارتباط میان صنعت و دانشگاه و بررسی نارسائیهای موجود در این ارتباط به ارائه راه کارهایی به شرح ذیل پرداخته شده است:
۱-وجود پارک های علمی و فناوری
۲-ارتقای درجه علمی اساتید بر مبنای همکاری آن ها با صنعت
۳-تغییر واحدهای درسی و سرفصل های دروس با مداخله نظر صنعت
۴-اعطای مدرک معتبر در مقابل کارتحقیقاتی دانشجویان در صنعت
۵-حمایت مالی دولت از قراردادهای صنعت و دانشگاه
تحقیق محمد رضا بلوچستانی (۱۳۸۶) با موضوع جهانی شدن و مدیریت تغییر در فن آوری اطلاعات و نقش آن در ارتباط دانشگاه با صنعت بیانگر آن است که کشورهایی که دارای مدیریت تغیر و تحول برای اجرای فن آوری اطلاعات و بسترهای لازم آن بوده اند، دارای توسعه ای ایده آل هستند و سهم بیشتری در استفاده از اطلاعات و تولید ایده های جدید علمی را خواهند داشت و همچنین چون مسیر استفاده سریع و تخصصی از اطلاعات را هموار نموده اند دارای سازمان دهی ها و مراکز آموزشی و صنعتی پویا می گردند که این عمل کیفیت آموزشی را ارتقاء می دهد و ارتباط منطقی و موفق مراکز آموزشی را با نیازهای صنعت فراهم می آورند.
امیری، حیدری، و حیدری (۱۳۹۰). در تحقیقی موانع و الزامات تجاری‌سازی دانش از صنعت به دانشگاه را مورد بررسی قرار داده اند. تجاری‌سازی دانش جزو یکی از سه سازوکار عمده دانشگاه برای انتقال دانش به صنعت است. با توجه به تحقیقات منتشرشده در زمینه کارآفرینی دانشگاهی، امروزه تجاری‌سازی دانش برای بقای دانشگاه‌ها امری لازم و ضروری تلقی می‌شود. از سویی، همواره در مسیر بهره‌برداری صحیح از دارایی های فکری تولیدشده در دانشگاه‌ها موانعی وجود دارد که شناسایی و رفع آن‌ ها به توسعه تجاری‌سازی دانش و کارآفرینی دانشگاهی می‌ انجامد. از دیگر سو، دانشگاه‌ها در راستای تجاری‌سازی اثربخش دانش، ملزم به تعامل تغییرات و اصلاحات اساسی از جهات مختلف در خود هستند. از این رو، مقاله حاضر سعی دارد تا ضمن برشمردن عمده‌ترین موانع تجاری‌سازی دانش، الزاماتی را که رعایت آن ها این امر را محقق می‌سازد، معرفی کند.
علی احمدی در تحقیقی بررسی نقش آموزش عالی در توسعه با تاکید بر همکاری‌های دولت، دانشگاه و صنعت را مورد بررسی قرار داده است .در شرایط متحول جهان امروز اساسی‌ترین عامل تعیین‌کننده‌ی پیشرفت و توسعه‌ی جامعه، چگونگی برخورداری از دانش، آموزش، پژوهش و وضعیت نیروی انسانی کارآمد است. بر همین اساس نقش برتری دهنده و مزیت بخش تمام عوامل و منابع طبیعی، اقتصادی و راهبردی جای خود را به میزان برخورداری از علوم و فنون داده است. به عبارت دیگر، حرف آخر را کشورهایی می‌زنند که به اتکای زیر سازها و نهادهای علمی و پژوهشی مستحکم، توسعه‌ی نیروی انسانی را محقق کرده‌اند. در این مقاله اهداف توسعه‌ی ملی بررسی‌شده و تجارب چهار کشور تازه صنعتی شده‌ی آسیایی (کره، مالزی، تایوان و سنگاپور) در راستای توسعه‌ی آموزش عالی و تحقیقات برای دستیابی به فن‌آوری‌های نوین مورد بحث قرارگرفته و راه‌کارهای مناسب برای اثربخشی نقش آموزش عالی در توسعه ارائه شده است.
۲-۲۵-۲- پیشینه خارجی
تحقیق آنتونیومسینی پتروزیلی (۲۰۱۱) با موضوع اثر وابستگی تکنولوژی ، رابطه اولیه و فاصله جغرافیایی در همکاری دانشگاه، صنعت بیانگر آن است که همکاری میان دانشگاه و صنعت نیاز به سطح خاصی از توانایی های مشابه خواهد داشت و هم چنین رشد اختراعات مشترک بین دانشگاه و صنعت توسط این دو عامل مهم هدایت می گردند: صلاحیت های فنی تکمیل، وجود روابط طولانی مدت بین شرکا، سرانجام نتایج بدست آمده نزدیکی جغرافیایی دانشگاه و صنعت را برای تسهیل انتقال دانش بسیار مهم ارزیابی می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:46:00 ب.ظ ]




 

این مقاله نشان می دهد مقیاس سروکوال ابزار مناسبی جهت سنجش کیفیت خدمات در بانکداری خرده فروشی است .
دانلود پایان نامه

 

در میان پاسخ دهندگان ۲۹ کشور ایالات متحده و کره جنوبی مورد آزمون قرار گرفت .

 

مقیاس سروکوال

 

نتایج نشان می دهد که ادراک مبتنی بر مقیاس سروکوال تغییرات رضایت مشتری را بهتر شرح می دهد .

 

 

اوگاریاواس

 

۲۰۰۶

 

مقاله

 

ادراکات کارکنان صف از کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان چگونه است ؟

 

این مطالعه به بررسی انتظارات اساسی مشتری از کیفیت خدمات ارائه شده توسط کارمندان صف می پردازد .

 

مطالعه موردی بر مشتریان و کارمندان زن در ترکیه

 

به منظور اندازه گیری ادراکات مشتریان و کارمندان از ابزار سروکوال و برای تعیین میزان شباهت ها و تفاوت ها از تکنیک factor congruency « عوامل تجانس » استفاده شده است .

 

 

نتایج نشان می دهد ادارکات به سه عامل در گروه مشتریان و پنج عامل در کارمندان تجهیز می شوند . در مجموع ادراکات در کارمندان و مشتریان مطابقت ندارد ، این اختلاف لازمه ی ارزیابی دقیق ادراکات مشتری از کیفیت خدمات و آموزش کارمندان برای ارائه ی خدمات از دیدگاه مشتری و با تعریف مشتری می باشد .

 

 

بلری، میتسی ، پردیکی ، رووا، فینیتسی

 

۲۰۰۹

 

مقاله

 

بررسی مدارک حفظ مشتری در صنعت بانکداری یونان

 

هدف این مطالعه بررسی تاثیر کیفیت خدمات در حفظ مشتریان بانک است

 

بانک ملی یونان NBG، بانک آلفا و بانک مارفیناگناسیا

 

با بهره گرفتن از مطالعات کتابخانه ای

 

در بخشی از این پژوهش بیان می شود از نشانه های وفاداری مشتری قصد خرید مجدد و اظهارات مثبت شفاهی مشتری است .

 

 

هرینگتون و ویون

 

۲۰۰۹

 

مقاله

 

کیفیت خدمات الکترونیکی و اهمیت آن در رضایت مشتری

 

هدف از مقاله سنجش تاثیر کیفیت خدمات الکترونیکی بر بانکداری و ارتباط بین کیفیت خدمات الکترونیکی و رضایت مشتری است .

 

این پژوهش از یک نظرسنجی در میان ۲۰۰ پاسخ دهنده ی استرالیایی که به طور منظم از تسهیلات آنلاین بانکی استفاده می کردند به دست آمده است .

 

با بهره گرفتن از پرسشنامه و نرم افزار آماری spss

 

در این مقاله ارتباط بین شکاف های اندازه گیری شده و ساختار کیفیت خدمات الکترونیکی و اهمیت و تاثیرش بر رضایت مشتری را بیان می کند . همچنین از یافته های این پژوهش تاثیر مثبت کارایی خدمات الکترونیکی خوب بر رضایت مشتری است .

 

۲-۲-۷- هوش عاطفی و ارتباط سازمان با مشتری
با اینکه از انتشار مقاله « هوش عاطفی » پیتر سالوی و جک مایر در سال ۱۹۹۰ و بدنبال آن رواج بحث « هوش عاطفی » مدت زیادی نمی گذرد ، این مقوله با سرعت بسیار زیاد وارد مباحث علوم انسانی گردیده و در حوزه های مختلف علوم سیاسی ،علوم تربیتی ، روانشناسی ، جامعه شناسی، بازرگانی و مدیریت مطرح شده است . همچنین اثر متغیر مدیریت ارتباط با مشتری بر متغیر های مختلف در حوزه بازرگانی نیز مورد تحقیق قرار گرفته است . اما با توجه به بررسی های بعمل آمده در پایگاه های اینترنتی توسط محقق ، پژوهش مشابهی که اثر این دو متغیر را بر هم بسنجد یافت نشد .
۳-۱- مقدمه
هدف تمامی علوم، شناخت و درک دنیای پیرامون ما است. به منظور آگاهی از مسایل و مشکلات دنیای اجتماعی، روش های علمی تغییرات قابل ملاحظه‌ای پیدا کرده‌اند. این روندها و حرکت‌ها سبب شده است که برای بررسی رشته‌های مختلف بشری، از روش علمی استفاده شود.
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
از جمله ویژگیهای مطالعه علمی که هدفش حقیقیت‌یابی است، استفاده از یک روش تحقیق مناسب می‌باشد و انتخاب روش تحقیق مناسب به هدفها و ماهیت موضوع مورد تحقیق و امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از تحقیق، دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای تحقیق است(خاکی، ۱۳۷۹: ۱۴۳-۱۴۲).
در این فصل مباحثی چون روش تحقیق، جامعه آماری، شیوه جمع آوری اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل داده ها می پردازیم.
۳-۲- روش تحقیق
روش تحقیق ، مجموعه ای از قواعد ، ابزار و راه های معتبر ( قابل اطمینان ) و نظام یافته برای بررسی واقعیت ها ، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است . ( خاکی ، ۱۳۷۸ :۱۴۲ )
تحقیق حاضر از حیث هدف ، پژوهشی کاربردی است و از روزن نحوه ی گردآوری داده ها ، پژوهشی تحلیلی ، از نوع همبستگی است . زمانی که یک پژوهش به صورت رسمی با هدف آزمودن فرضیه ای طراحی شده باشد در آن صورت به عنوان مطالعه تحلیلی طبقه بندی می شود . از نظر تقسیم بندی این پژوهش تجربی از نوع همبستگی می باشد در این نوع پژوهش هدف آنست که مشخص شود آیا رابطه ای بین دو یا چند متغیر کمی وجود دارد یا خیر و اگر این رابطه وجود دارد حد و اندازه آن چقدر است . ( طیبی ، ۱۳۸۸ : ۱۴۷ )
۳–۳- جامعه پژوهش و ویژگیهای آن
جامعه آماری عبارت است از مجموعه‌ای از افراد، اشیاء و …. (واحد) که حداقل در یک صفت، مشترک باشند(خاکی، ۱۳۷۹، ص۲۵۰). جامعه آماری به کلِّ گروه افراد، وقایع یا چیزهایی اشاره دارد که محقق می‌خواهد به تحقیق درباره‌ی آنها بپردازد(سکاران[۲۰۰]، ۱۳۸۲: ۲۹۴).
جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان و مشتریان بانک مهر شعب استان لرستان می باشد.
۳–۴- روش نمونه گیری
نمونه گیری انتخاب تعدادی از افراد یا اعضا دربین مجموعه وسیعی از افراد است. به نحوی که بتوان با مطالعه این مجموعه محدود از افراد ، نتایج را به کل افراد مورد نظرتعمیم داد.برای نمونه گیری در این پژوهش ، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است . در این نمونه گیری نشانه یا واحدهای مورد مطالعه برای قرار گرفتن در در گروه نمونه ، به گونه ای انتخاب می شوند که همه آنها فرصت و شانس برابری در انتخاب شدن داشته باشند و هر انتخاب از انتخاب دیگر مستقل می باشد . برای مثال یک نمونه ۵۰ نفری از دانشجویان یک دانشگاه ۵۰۰۰ نفری را می توان با ذکر نام هر دانشجو بر روی یک برگ تا شده و در یک جعبه ریخته و برای ۵۰ بار ، ۵۰ نام ( هر بار یک نام ) بیرون آورد . یکی از الزامات انجام این روش ، وجود فهرست اسامی افراد مورد مطالعه یا کد مربوط و یا هر گونه نشانه ایست که از طریق آن امکان دسترسی به افراد یا اشیا میسر گردد . ( نادری ، سیف نراقی : ۱۶۱ )
۳–۵- حجم نمونه
راسکو معتقد است که در اغلب تحقیقات، حجم نمونه بیشتر از ۳۰ و کمتر از ۵۰۰ نفر مناسب است.اندازه نمونه به ماهیت جامعه و هدف تحقیق بستگی دارد. یک نمونه ایده آل به آن اندازه بزرگ است که می تواند هدف دقیق جامعه باشد که محقق می خواهد نتیجه آن را تعمیم دهد و به آن اندازه کوچک است که از نظر دستیابی به صرفه باشد. برای برآورد کردن اندازه یک نمونه دقیق، هیچ رقم معین یا درصد ثابتی از افراد جامعه وجود ندارد(ایران نژاد پاریزی،۱۳۷۹).
اما از آنجا که بانک مهر در استان لرستان دارای ۱۸ شعبه بوده و تعداد کل کارکنان ۱۱۲ نفر می باشد برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده می کنیم . در محاسبه حجم نمونه کارکنان از آنجا که حجم جامعه معلوم بوده داریم :

N: جمعیت آماری
Z: آزمون نرمال: احتمال خطا = (۱% ) ضریب اطمینان ۹۵/۰ (۹۶/۱=Z)
P: نسبت برخورداری صفت مورد بررسی (p-1)‌
d: نصف فاصله اطمینان (۱۹%)
n: حجم نمونه
که از این فرمول مقدار ۵۲ n= بدست می اید و برای تعداد نمونه مشتریان با توجه به اینکه حجم جامعه نا معلوم است داریم :

بدست می آید. n= که از این فرمول مقدار۹۶
۳–۶- چارچوب مفهومی
پژوهش حاضر بر روی متغیر مستقل هوش عاطفی و متغیر وابسته ارتباط سازمان با مشتری و ارتباط آنها تمرکز یافته است. ابعاد معرفی شده برای هر یک از دو متغیر به شرح زیر می باشند:

 

 

    • هوش عاطفی در قالب چهار عنصر زیر از دانیل گولمن به کار برده شده است:

 

 


 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:46:00 ب.ظ ]