سالهای آخر دانشگاه
۴۰
۱۶
۳۱
۱۴
۲-۳-۳-انواع هویت
۲-۳-۳-۱-هویت فردی:
هویت فردی به دو متغییر بستگی دارد اکتشاف( که گاهی به آن بحران میگویند)و تعهد. در دوره اکتشاف،نوجوان به شدت با جنبه های مختلف هویت خویش رو در رو می شود و آنها را زیر سوال می برد.تعهد با تصمیم داشتن یا نداشتن ،رابطه دارد.نوجوانان از لحاظ میزان بحرانی که با آن روبرو میشوند یا تعهدشان با هم فرق دارند.(جو کار و چناری،۱۳۸۱،به نقل از حسینی؛۱۳۸۶).
۲-۳-۳-۲-هویت اجتماعی:
کودک از حیس «حس مالکیت » و «خود محوربی» است .از نوجوانی به بعد به تدریج، گرایش به اجتماعی شدن در شکل دوستیابی و فاداری به او ظاهر میش ود.آلپورت معتقد است :مسئله اساسی در روانشناسی رشد ؛دگرگونی و تحولی است که از طریق آن،کودک غیر اجتماعی جامعه پذیر میگردد،به دوستی ها،نفرت ها،وابستگی ها و رغبت های خود،ساختمان و شکل می دهد و برای خود جایی در اجتماعی پیچیده و منظم پیدا میکند(حسینی،۱۳۸۶)
بر اساس دیدگاه یکی از صاحب نظران شخصیت«عدم توانایی در انتخاب شغل و یا دعدم ادامه تحصیل ،غالبآ نمدی از بحران هویت یا گم گشتگی در نقش اجتماعی است .بساری از رفتارهای ضد اجتماعی و ناسازگارانه افراد را میتوان از این دیدگاه توجیه نمود»(شاملو،۱۳۷۸). بنابر این منظور از هویت اجتماعی ،عبارت است از باورها ،ارزشها،سنت ها،آداب و رسوم موجود در جامعه،که از طریق روابط اجتماعی با دیگران،برنامه های رسانه های جمعی مثل رادیو،تلویزیون،مجلات،روزنامه ها،تصاویر ،اجناس و کالاها،و … به نسل های بعدی انتقال می یابد.(حسینی،۱۳۸۶)
۲-۳-۳-۳-هویت خانوادگی:
تعریف دقیق هویت خانوادگی،کاری نسبتأ دشوار است،ولی در یک عبارت می توان گفت که منظور از این نوع هویت ،تعیین نسبت میان نوجوان و خانواده ی او (به عنوان «یک گروه» است) و اینکه چه پیوندهایی میان آنها وجود دارد؟در بحث هویت،خانواده نوجوان از دو جنبه برای او حائز اهمیت است:ابتدا بعد مرجعیت و سندیت خانواده است،به این معنا که« رفتار کلامی و عملی والدین(به رغم سنین حساس نوجوانی)برای فرزند از نوعی اعتبار برخوردار است»و هرچند در رفتار ظاهری،چنین واقعیتی را بروز ندهد ،در باطنش به آن باور دارد.جنبه دوم،کثرت ارتباط های نوجوان و والدین در درون نهاد خانواده است .که میتواند هم آنها را به یکدیگر نزدیکتر،و هم در مواردی دور تر نماید(حسینی،۱۳۸۶).
۲-۳-۳-۴-هویت دینی:
از نیازهای فطری آدمی ،گرایش به عشق و پرستش است؛یعنی فرد ،مستقل از هر نوع یادگیری،در درونش تمایل به عبادت و بندگی خدا را احساس می کند. چنین احساس و تمایلی،در اعمال و رفتار دینی آشکار می شود.رابطه آدمی و دین و نسبتی که با آن پیدا میکنددر مقوله«هویت دینی»تبیین می شود.به گفته ییکی از روانشناسان،هدف ایدئولوژی «ایجاد تصویری در ذهن شخص است که احساس فردی و جمعی هویت را در او تقویت نماید»(شاملو،۱۳۷۸).
بدیهی است که پیامدهای تکوین هویت دینی ،احساس تعهد و مسئولیت در قبال ارزشها و باورها ی آن مکتب است.عده ای از صاحب نظران،تعهد و مسئولیت در قبال ارزشها و باورهای آن مکتب است.عده ای از صاحب نظران ،تعهد را سنگ بنای هویت دینی تلقی می نمایند.یکی از کارشناسان یونیسکو معتقد است:«اولین هدف آموزش و پرورش ،القای ارزشهای نیرومند انسانی به جوانانمان است،به نحوی که با انسانیتی بهتر و والاتر رشد نمایند.آنها باید مفهوم انسانیت را بیاموزند و تا زمانی که زنده اند ، به مضامین آن مقید باشند.علی رغم اهداف ما و سیاست ها و تصمیم های مکتوب ما،من فکر میکنم این همان چیزی است که کمبود آن در نظام آموزشی امروز کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه ،شدیدآَ احساس می شود. ظاهراَدر تلاش برای تعالی علمی ،انسانیت از آخرین جایگاه ارزشی برخوردار است. در حقیقت تحت پوشش تعالی علمی، ارزشهای انسانی،همدردی ،عاطفه و محبت پایمال شده اند.دانشجویان برای تلاش بیشتر در راه کسب تعالی علمی و ورزشی علنآ به بی اعتنایی و بی عاطفگی تشویق می شوند. این رقابت به قیمت انهدام کلیه ارزشهایی تمام میشود که باید به وسیله ی آموزش و پرورش به بشریت ،تفهیم و القا گردد در واقع بهترین هویتی که اندیشمندان جامعه ما آن را تهدید کرده اند «دین و مذهب است .هویت دینی به جاودانه بودن انسان اشاره دارد،جلوه ای زیبا به او میدهد.و راه های رسیدن به کمال را بیان میکند.کارل گوستا یونگ در سخنانی که در سال۱۹۳۵ ایراد نموده،گفته است:« نه تنها مسیحیت با نمادهای رستگاری اش ،بلکه تمامی مذاهب شامل بدوی ترین آنها با آیین جادویی شان انواعیرواندرمانیاند که رنج های روحی و جسمی ناشی از روح را درمان کرده،بهبود می بخشند»(حسینی،۱۳۸۶).
بنیامین راش(پدر روانپزشکی آمریکا)می گوید: «دین،آنقدر برای پرورش و سلامت روح آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس».پیاژه بیان میکند کسی که دچار مشکل اخلاقی است دیگران را هم در معرض این خطر قرار می دهد. او معتقد است که کودک را باید تربیت کرد.، نه اینکه او را آزاد گذاشت که خودش رشد کند یا احتمالاَ به سقوط اخلاقی منجر شود و سرانجام درباره یاینگونه افراد (افراد تربیت نشده)به این صورت هشدار می دهد که «که اینها طریقه ای مخصوص برای خود دارند.دنیا و آنچه در آن است.را پوچ میدانند و به دتمام اصول انسانی و اجتماعی و اخلاقی پشت پا زده اند و از بیکاری و ولگردی لذت می برند و در جستجوی تفریحات آسان و سهول الوصول و ارتباطات جنسی پرسه می زنند و محبت و دوستی و زندگی اجتماعی را به مسخره میگرند.این خطر نه تنها یک شهر و کشور را تهدید می کند ،بلکه در جهان امروز ،صورت بین المللی یافته به همه سرایت کرده است ؛بدین معنا که جوانان یک کشور به کشور دیگر میروند و سعی دارند این فلسفه ی فاسد را در همه جا عمومیت دهند.
دغدغه های بسیار هشدار دهنده ی پیاژه و امثال او فقط با رشد اخلاقی از بین می روند.اخلاق نیز زمانی رشد می کند که هویت دینی و مذهبی در وجود ما به طور واقعی شکل بگیرد.در واقع میتوان گفت که اخلاق میوه درختی است به نام دین که با رشد درخت میوه های بیشتری به ثمر می نشیند(حسینی،۱۳۸۶).
۲-۳-۳-۵-هویت ملی:
اهداف تربیت از حیث توجه به آرمانهای ملی در تاریخ ،دستخوش تغییراتی گردیده است.تربیت در بعضی از جوامع،مقدم بر هر عامل دیگر ،بر میراث گذشته تکیه داشت و پایبندی بدان را توصیه می نمود.در دوران رنسانس ،تربیت عمدتاَمتوجه زیبای و هنر شد و در دوران جدید ،بیشتر بر مشارکت اجتماعی،متمرکز گردیده است.برای نمونه فدریک مایر نوشته است:«در روم تربیت ،عملی تر از آتن بود .رومی ها به تکالیف شهروندی و وفاداری ملی ،بیشتر از فلسفه ِ نظری اهمیت می داند .آرمان تربیت رومی این بود که فرد را برای فداکاری در راه سرزمین نیاکان آماده سازد،او را در عادتهای خود ،متعدل و میانه رو بار آورد و کاری کند که هیچ گاهاز شکست مأیوس نشود.»بررسیس اظهار نظر فریدریک مایر نشان دهنده آن است که یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت را میتوان در«مسئولیت مدنی احترام به کشور خویش و انجام خدمتی شایسته در حق آن »خلاصه نمود که تحقق آن سبب درک هویت ملی می شود.دلبستگی به هویت ملی از آگاهی نسبت به خصیصه ها ،مفاخر و ارزشه ای ملی سرچشمه میگیرد.اساساً شناخت هر پدیده،سب یگانگی با آن می شود و متقابلاَ شناخت نداشتن از آن،سبب یگانگی می گردد.حسینی،۱۳۸۶).
۲-۳-۳-۶-هویت فرهنگی:
در تعریف فرهنگ آمده است:« مجموعه عادت ها،باورها،هنر،موسیقی و سایر دستاوردهای تفکر انسانی که به وسیله گروهی از مردم در زمان خاص به وجود آمده است».انسان موجودی اجتماعی است که در بستر جامعه زندگی می کند.در آن کسب امنیت میکند وبه اتکای تعبیر معنایی خاصی از جامعه ، به تکامل مادی و معنوی هویت خویش دست می یابد.به دیگر سخن اشتراک در ژیروی از الگوهای رفتاری و استفاده از ابزارهای فنی ،مایه قوام و دوام جامعه محسوب می شود. و هرجند تنوع تجارب زیستی بشری میتواند مبدع اعتقادات ،هنجارها و ابزارهای گوناگونی باشد ،این فرهنگ است که به آنها هویت واحدی می بخشد به این تحاظ است که پرسش از فرهنگ سریعاَمبدل به پرسش از هویت می شود».منزلت هویت فرهنگی همانند فرهنگ،ارجمند و در خور تأمل است؛زیرا پیوند در میان نسل جوان و مشی زندگی ،آداب و رسوم،هنر و سایر تعلقات از طریق معرفت و شناخت آن برقرار می شود. شناخت فرهنگ خودی (ملی)به معنای آگاهی از ویژگی های آن است.یک جوان ضرورتاَ باید ریشه در فرهنگ خودی (ملی)داشته باشد تا بر اساس آن بتواند هویت فرهنگی اش را شکل دهد.لازمه ی این امر،شناخت فرهنگ ملی،عقیده به آن و یافتن مشترکاتی میان خود و آن است.(حسینی،۱۳۸۶).
۲-۳-۳-۷-هویت تمدنی:
واژه تمدن و فرهنگ از جهاتی با یکدیگر وجه اشتراک دارند.در مواردی نیز مترادف با هم تلقی می شوند.اما اغلب هویت فرهنگی به مرزهای یک کشورر یا ملت محدود می شود،در حالی که «هویت تمدنی»به طور عمده از مرزهای یک کشور خاص فراتر میرود و چندین ملیت را پوشش می دهد،مانند تندن اسلامی یا تمدن غربی و نظایر آن که در مواردی نیز گسترده تر از یک قاره ،مطرح می شوند منظور از هویت تمدنی،معرفت و آگاهی عمیق آدمی به تمدنی است که منسوخ به آن است.درک چنین هویتی به فرد امکان احساس زندگی در سرزمینی را میدهد که ریشه های فرهنگی ان تا اعماق تاریخ کشیده شده است و این احساس سبب تعلق ارتباط با آن تمدن و افتخارات ،میراث و ارزش های آن در نتیجه ،شکل گیری هویت تمدنی می شود.
تمدن آن حد جامع و فراگیر است که همه ابعاد را دریک کلیت و تمامیت در بر میگیرد و در نهایت افراد هویت خود را با آن امر واحد تمدنی تعریف می کنند،مثلاَممکن است فرد مقیم گیلان باشد خود را گیلانی ایرانی،و خاور میانه ای و مسلمان معرفی کند.در اینجا مسلمان بودن،یعنی تعلق داشتن به حوزه ی تمدنی بسار گسترده که فراتر از محلی و منطق ای بودن و ملیت است(حسینی،۱۳۸۶)
۲-۴-پیشنه پژوهش
۲-۴-۱-پیشنه پژوهش داخل کشور
در زمینه ی پیش بینی سلامت روان در دانشجویان بر اساس سبک های مقابله ای و سبک هویت تحقیقاتی صورت گرفته است .
در تحقیقی که توسط طاهری،یار یاری،صرامی و ادیب منش (۱۳۹۲)،در پژوهش تحت عنوان رابطه بین سبک های هویت و شادکامی و بهزیستی روانشناختی در دانسشچویان دانشگاه ،تعداد ۵۴۵ نفر از دانشجویان را مورد بررسی قرار دادند.نتایج نشان داد که بین سبک هویت هنجاری ،اطلاعاتی،تعهد،هویت و شادکامی رابطه مثبت و معنا دار و بین سبک هویت پراکنده اجتنابی و شادکامی رابطه منفی و معنا دار ی وجود دارد.همچنین بین سبک هویت اطلاعاتی و تعهد هویت با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنا داری وجود داشت.نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک اطلاعاتی و تعهد هویت ،پیش بینی کننده ی بهزیستی روانشناختی هستند.
در تحقیقی که توسط موسوی، شهر زاد تقوی و نعمت زاده ،(۱۳۹۱). تحت عنوان بررسی تأثیر فشارهای روانی بر سلامت روان دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد پزشکی تهران صورت گرفت نشان داد که سن، وضعیت تأهل، مقطع تحصیلی، وضعیت مسکن و تعداد افراد همخانه بر سلامت روان تأثیرگذار بودند اما جنس، داشتن فرزند و وضعیت تحصیلی تأثیر قابل ملاحظه ای بر سلامت روان نداشت و همچنین مشکلات ارتباطی، اقتصادی، علاقه به رشته تحصیلی، مشکلات تحصیلی، مشکلات مربوط به آینده شغلی و فعالیت های تفریحی دانشجویان فشارهای روانی بودند که تأثیر به سزایی بر سلامت روان دانشجویان داشتند اما تماس با فشارهای روانی زیاد در ۶ ماه اخیر رابطه آماری معناداری با سلامت روان پیدا نکرد.در تحقیقی که توسط دل آرام، صالحیان ،فروزنده و علیدوستی.(۱۳۹۱).تحت عنوان مقایسه سلامت روان دانشجویان موفق و ناموفق تحصیلی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان صورت گرفت نشان داده شد که دانشجویان ناموفق از سلامت عمومی کمتری نسبت به دانشجویان موفق برخوردار بودند.در میانگین نمرات در بعد اضطرابی سلامت عمومی،در گروه ناموفق و موفق تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود داشته همچنین در میانگین نمرات در بعد افسردگی سلامت عمومی ،در دانشجویان ناموفق و موفق تفاوت معنی داری نشان می دهد.نتایج این مطالعه نشان داد که سلامت عمومی دانشجویان ناموفق کمتر از دانشجویان موفق است. این مسأله در بعد اضطرابی و افسردگی سلامت عمومی محسوس تر بود. در تحقیقی که توسط مهری، صدیقی صومعه کوچک،(۱۳۸۸). تحت عنوان بررسی وضعیت سلامت روان و برخی عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه های سبزوار صورت گرفت نشان داد که: ۱۰۵ (۳۹ درصد) دانشجو مشکوک به اختلالات جسمی یا روانی بودند. ۸۷ نفر (۳/۳۲ درصد) دارای اختلال کارکرد جسمی ، ۹۷ نفر (۹/۳۵ درصد) دارای اختلال اضطراب، ۱۵۶ نفر (۸/۵۷ درصد) دارای اختلال کارکرد اجتماعی و ۶۴ نفر (۷/۲۳ درصد) دارای افسردگی بودند .میزان افسردگی و اختلال کارکرد اجتماعی در دانشجویان غیربومی و همچنین میزان اضطراب در مردان نسبت به زنان بیشتر بود. میانگین اختلال عملکرد جسمی و افسردگی در دانشجویانی که والدین آنان جدا از هم زندگی می کردند و یا رابطه آنان همراه با مشاجره بود، نسبت به سایرین بیشتر بود .همبستگی منفی معنی داری بین اضطراب و افسردگی با حمایت اجتماعی مشاهده گردید. در تحقیقی که توسط کرمی و پیراسته ،(۱۳۸۰).تحت عنوان بررسی سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زنجان صورت گرفته نشان داد که از نظر سلامت روانی بین دانشجویان دختر و پسر مجرد و متأهل ،دانشجویان با سهمیه های قبولی مختلف ،مقاطع تحصیلی ،سال ورود ،وضعیت اقتصادی ،شغل والدین تفاوت معنی داری وجود نداشته ،اما بین دانشجویان بومی و غیر بومی،شاغل و غیر شاغل از نظر سلامت روانی تفاوت معنی داری مشاهده شد. ومیزان اختلاف در دانشجویان غیر بومی و غیر شاغل شایعتر بوده است.این مطالعه نشان داد که ۴۳% دانشجویان مشکوک به علایم روانی متوسط و ۴/۵% مشکوک به علایم روانی شدید بودند.
در تحقیقی که توسط شکری،مرادی،فرزاد،سنگری،غنایی و رضایی (۱۳۸۱).تحت عنوان نقش صفات شخصیت و سبک های مقابله ای در سلامت روانی دانشجویان صورت گرفت نشان دادند وظیفه شناسی و پذیرش ،بر سبک مسأله مداری اثر مثبت و معنا داری دارد و جنس اثر منفی و معنی دار،در حالی که پذیرش و وظیفه شناسی بر سلات روان اثر منفی و معنی دار و روان رنجور خویی و هیجان مداری اثر مثبت و معنی دار داشت.اثر مستقیم جنس بر سلامت روان ،از طریق مسأله مداری ، مثبت و معنی دار و اثر برون گرایی و پذیرش بر سلامت روان به وسیله هیجان مداری منفی و معنی دار به دست آمد و جنس از طریق هیجان مداری اثر مثبت و معنی دار داشت.به طور کلی نتایج این پژوهش مؤید آن است که توجه به نقش صفات شخصیت و سبک های مقابله ای در مطالعه ی سلامت روانی افراد بسیار مهم است.در تحقیقی دیگر که توسط محمد زاده،خسروی(۱۳۹۱) .تحت عنوان بررسی رابطه هدف در زندگی،سبک های مقابله ای با بهداشت روانی در دانشجویان صورت گرفته نشان داد که رابطه ی منفی معنی دار بین سبک های مقابله ای هیجان دار و سلامت روانی مشاهده شد.همچنین بین متغیر های سبک های مقابله ای ،مسأله مدار و سلامت روان ،هدف در زندگی و سلامت روان رابطه ی مثبت و معنی داری به دست آمد.نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین داشتن هدف در زندگی در رشته های مختلف و سلامت روان در رشته های مختلف،سبک های مقابله ای هیجان مدار در رشته های مختلف و سبک های مقابله ای مسأله مدار در رشته های مختلف ،تفاوت معنی داری وجود دارد.نتایج حاکی از آن بود که تفاوت بین دختران و پسران از نظر داشتن هدف در زندگی و سلامت روانی معنی دار نیست .اما تفاوت دختران و پسران در سبک های مقابله ای مسأله مدار معنی دار است .یعنی پسران از سبک های مقابله ای مسأله مدار استفاده میکنند. در تحقیقی که توسط جعفر نژاد، فرزاد، مرادی و شکری تحت عنوان بررسی رابطه میان پنج عامل بزرگ شخصیت،سبک های مقابله ای و سلامت روانی در دانشجویان کارشناسی صورت گرفت نشان داد که میان عامل های روان رنجورخویی، پذیرش و برون گرایی با سلامت روانی رابطه ی معنی داری وجود دارد. میان سبک های مقابله ای مسأله مدار و هیجان مدار با سلامت روانی رابطه ی معنی دار وجود دارد،در حالی که میان سبک مقابله اجتنابی و سلامت روانی رابطه ای وجود ندارد، میان عامل های پذیرش،وظیفه شناسی،برونگرایی و سازگاری با سبک مقابله ای مسأله مدار رابطه ی مثبت معنی دار وجود دارد و از متغییر های سبک های مقابله ای دو سطح و از متغییر پنج عامل بزرگ شخصیت تنها یک سطح در پیش بینی متغییر سلامت روانی سهیم هستند .در نهایت،پژوهش نشان میدهد که صفات شخصیتی و سبک های مقابله ای آزمودنی ها به طور معنی دار با سلامت روانی آنها ارتباط می یابد .