بـاز سپـید روز بیــن، بستـه قـبای زنـدگـی
واژگان: طله: ابر تنک.(دهخدا)
معنی و مفهوم: ابر سپیدی که در بالای کوه قرار گرفته است، شبیه به باز سپیدی است که بر روی کوه نشسته باشد و خورشید یا روز نیز از ابر سفید، برای خود قبایی ساخته و بر تن کرده است.
آرایههای ادبی: سپید باز و باز سپید نوعی از قلب و وارونگی ایجاد کرده است. سپید باز در مصراع اوّل استعاره از ابر میتواند باشد. باز سپید روز در مصراع دوّم، استعاره از خورشید است یا میتواند خود روز به باز سپیدی مانند شده باشد که ابر را به منزلهی قبای خود قرار داده است.
۴۳ - قطره و میغ تیره بین، شیر سـفید و تخمگان
عـالـم دردمنــد را کــرده دوای زنـــدگــی
واژگان: میغ: ابر، سحاب. (معین) تخمگان: تخمه، تخم روییدنیها عموماً و تخم خرفه خصوصاً. (برهان)
معنی و مفهوم: قطرههای سفید باران و ابرهای سیاه، همانند شیر سفید (نوشیدنی) و تخمه (تخم خرفه) است که برای درمان درد عالم، ترکیب شده و بر زمین فرود میآید تا به عنوان دارو مصرف شود.
آرایههای ادبی: ابر سیاه به تخمگان (تخم خرفه) و قطرههای باران به شیر مانند شدهاند. عالم نیز به دردمندی مانند شده که از ترکیب شیر و تخم خرفه برای او دارو ساختهاند. بیت دارای حسن تعلیل است، شاعر بیان داشته که ابر سیاه و دانههای سفید باران به این دلیل به هم آمیختهاند تا مانند دارویی (ترکیب شیر و تخمه) برای درمان درد عالم باشند.
۴۴ - سال نو است و قرص خور، خوانچهی ماهی افکند
وز بره خـوان نــو نـهد، بهـر نـوای زنــدگـی
واژگان: ماهی: برج حوت. (فرهنگ لغات) بره: نخستین برج از ﻣﻨﻄﻘﺔ البروج. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: سال نو فرا رسیده و خورشید با نقل مکان از برج ماهی (حوت) به برج بره (حمل)، گویی سفرهی خوراک ماهی خود را رها کرده و سفرهای تازه از گوشت بره برای زندگی خویش گسترده است.
توضیح: اسفند به پایان رسیده و هنگام آغاز ماه فروردین است .
آرایههای ادبی: ماهی استعاره از برج حوت، حوت برج دوازدهم و بره استعاره از برج اول (حمل) است.
توضیحات:
ماهی: « (حوت) از صور دوازدهگانه است و کواکب او سی و چهاراند. در صورت چهار و در خارج صورت دو به صورت ماهی است. یکی به ظهر خرس اعظم و دیگری به جنوب مرأه السلسله و میان این دو ستارهای چند است. چنان که گویی آن ها را با ریسمان به هم پیوستهاند». «در خانهی مشتری است و وبال عطارد و هبوط او شرف زهره و شتایی و آبی و سرد و تر و بلغمی و ذوجسدین، هر که به طالع حوت زایده، بزرگ سر، سیاه موی، گرد چشم، نیک رای، خوش خلق، صاحب ادب، با حیله و دها بود». (ثروتیان، ۱۳۵۲: ۱۱۲)
بره: حمل، صورتی است از نیمکرهی شمالی در ﻣﻨﻄﻘﺔ البروج با بعد ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه و میل شمالی ۱۳ درجه … معروفترین ستارهی برج حمل شرطین بر شاخ و دیگر بطین است بر ران صورت که منازل اول و دوم قمر نام دارند و دو ستارهای که در خارج صورت است ناطح گویند… منجّمان احکامی حمل را برج منقلب، ربیعی، گرم و آتشی، خانهی مریخ نام نهادهاند و شرف آفتاب در نوزده درجه آن و علامت آن را در تقویم صفر قلمداد کردهاند و گویند کسی که طالع حمل دارد خندان، سخن گوی، ملک طبع، بزرگ منش، خشم آلود، مردانه و عاشق سفر است … حمل در منسوبات نجومی برج ملوک، صرّافان، صاحبان سکّه، آهنگران، رویگران، قصابان، شبانان، صیادان، جاسوسان و دزدان میباشد. (مصفّی ، ۱۳۶۶: ۲۱۰-۲۰۹)
۴۵ - تابـهی زر ندیـدهای بـر سـر ماهـی آمـده
چشـمهی خور به حوت بین وقت صفای زندگـی
معنی و مفهوم: اگر تا به حال تابهی طلایی ندیدهای که بر سر ماهی بیاید به چشمهی خورشید نگاه کن که بر سر برج ماهی (حوت) آمده و زمان خوشی زندگی است.
آرایههای ادبی: ماهی دارای استخدام است، با تابه به معنی ماهی دریا و با خور به معنی برج حوت میباشد. بیت دارای نوعی هنجار شکنی است. چرا که همیشه ماهی در تابه میآید و این جا تابه بر ماهی آمده است. تابهی زر استعاره از خورشید است. وقت صفای زندگی کنایه از زمان شادی است.
۴۶ - ابـر چو پیـل هنـدوان آمـد و باد پیـل بان
دیمـه روس طـبع را کشـته به پای زنـدگـی
واژگان: روس طبع: با طبع و خوی و سرشت روس، سرد و سوزان. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: ابرهای تیره و خاکستری رنگ بزرگ، همانند فیلهای هندی آمده و فضای آسمان را پوشاندهاند و باد مانند فیلبانی، این ابرها را هدایت میکند و به حرکت در میآورد. این ابرها دیماه سرد و خشک را که طبعی چون طبع سرزمین روس (سرد) دارد به پای زندگی کشته و قربانی کردهاند (هوا رو به گرمی میرود).
آرایههای ادبی: ابر را در رنگ خاکستری آن به فیلهای هندی مانند کرده است و باد نیز به فیلبان تشبیه شده است. دی ماه در سردی و خشکی، به روس مانند شده است. کشته شدن دیمهی روس طبع آرایهی تشخیص دارد.
۴۷ - روز یکـم ز سـال نـو، جشـن سـکندر دوم
خـاک ز جمـرهی سـوم، کرده قضای زنـدگــی
واژگان: جمرهی سوم: سومین باد گرمی و بخار زمین در پایان زمستان. (فرهنگ لغات)توضیحات
معنی و مفهوم: در روز اول فروردین و آغاز سال نو، در جشن شاه اخستان، که در شکوه و شوکت اسکندر دوم است، خاک زمین با گرما و بخاری که در پایان زمستان از زمین برخاسته است، هر آنچه از زندگی که در سرمای زمستان از دستش رفته، قضا کرده و دوباره سرسبزی و طراوت زندگی را باز یافته است.
آرایههای ادبی: سکندر دوم استعاره از ممدوح خاقانی (اخستان) است. یک، دو و سه صنعت سیاقه العداد را به وجود آورده است.
توضیحات:
جمرهی سوم: جمره به معنی اخگر و پارهی آتش است و از آن بخار و گرما خواسته شده است که در فرجام زمستان و ماه شباط در گاهشماری رومی یا سریانی، سه بار از زمین برمیخیزد، بار نخست در هفتم آن ماه که زمین بدان گرم میشود و بار دوم در چهاردهم آن که آب بدان گرمی میپذیرد و بار سوم که با فرو افتادن خردههای ماه، جبهه، زبره، صرفه، زمین و آب و گیاهان گرم میگردند عوام آن ها را نفس کشیدن زمین میگویند. (کزّازی، ۱۳۷۴: ۷۵۷)
۴۸ - شاه سکنـدر هدی، چشمهی خضر رای او
بی ظلمات چشمه بین، زاده ز رای راستین
واژگان: ظلمات: قسمتی از زمین به شمال که به عقیدهی قدما بدان جا دائماً شب باشد و آب حیوان بدان جاست. (دهخدا) چشمهی خضر: آب حیات، چشمهی حیوان. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: ممدوح (اخستان) همچون اسکندر هدایتگر میباشد. رای وتدبیر او مانند چشمهی آب حیات، زندگی بخش و جاودانه است. چشمهی آب حیاتی که از رای و اندیشهی درست و استوار او میزاید، ظلمات ندارد (بدون وجود ظلمات، آن چشمهی آب حیات است) .
آرایههای ادبی: ممدوح به اسکندر مانند شده است. سکندر هدی استعارهی مصرّحه از ممدوح است. رای و تدبیر ممدوح به صورت مجمل به چشمهی حیوان تشبیه شده است. خضر و اسکندر و چشمه با هم تناسب دارند. در بیت تلمیح به ماجرای خضر و اسکندر و چشمهی آب حیوان نیز وجود دارد.
بند پنجم:
کلمات قافیه: نوای ، صفای، قفای و …
حروف اصلی قافیه: ا
حرف روی: ا
حروف الحاقی: ی
ردیف: روی تو
یکی از انواع تعهداتی که در خصوص مبنا و ماهیت آن، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد، تعهدات طبیعی است؛ تعهداتی که برای متهعدٌله، قانوناً حق مطالبه نمیباشد، اما اگر متعهد به میل و اراده خود، این تعهد را ایفا نماید،دعوای استرداد او مسموع نخواهد بود.
با بهره گرفتن از مبانی فقهی، حقوقی و اقتصادی، میتوان گفت قاعده منع دارا شدن بلاجهت یا منع اکل مال به باطل، بهترین تأسیس حقوقی است که مبنا و ماهیت تعهدات طبیعی را تبیین مینماید؛افزون بر این، دیون مشمول مرور زمان و قرارداد ارفاقی، دین انکار شده با سوگند،دین مشمول اعتبار قضیه محکومٌ بها و نفقه گذشته اقارب را میتوان بهعنوان مصادیق عمده تعهدات طبیعی برشمرد. همچنین با لحاظ مقوله هزینه های اجتماعی، مقررات ماده ۲۶۶ قانون مدنی مبنی بر فقدان قابلیت استماع دعوای استرداد مدیونی که دین واقعی را پرداخت نموده است، بهعنوان منبع قانونی تعهدات طبیعی از حیث اقتصادی نیز کارآمد میباشد.
در همه مواردی که قانون، تعهدی را از بین رفته تلقی میکند و یا اصولاً معتقد به وجود آن نیست، به کمک این نهاد میتوان راهی به سوی برقراری عدالت واقعی گشود.
د) فرضیات تحقیق
فرضیات پایان نامه حاضر به قرار زیر میباشد:
۱- در حقوق موضوعه ایران به تعهدات طبیعی پرداخته شده است.
۲- در فقه امامیه به تعهدات طبیعی پرداخته شده است.
۳- بین تعهدات طبیعی و تعهدات مدنی تفاوتهای فاحشی وجود دارد.
۴- بین تعهدات طبیعی و تعهدات مدنی تشابهاتی وجوددارد.
ه) اهداف و ضرورت تحقیق
همچنین این پایان نامه با اهدافی به شرح ذیل نگاشته شده است:
۱- بررسی تعهدات طبیعی در حقوق موضوعه ایران
۲- بررسی تعهدات طبیعی در فقه امامیه
۳- بررسی مبانی و مصادیق حقوقی تعهدات طبیعی
۴- مقایسه تعهدات طبیعی و تعهدات مدنی
قانون، وصیت شفاهی را نمیشناسد،دین مشمول مرور زمان و یا حاصل از امر مختومه را قابل مطالبه نمیداند، جبران خسارتی که مسئولیت عامل ورود زیان ثابت نشود ممکن نیست، وظیفه انفاق را بر عهده پدری که از شناسایی طفل طبیعی خود امتناع می نماید، ثابت نمیداند، حقی برای برادر یا خواهر محتاج، در برابر برادر یا خواهر بینیاز قائل نیست.در چنین وضعیتی اگر ورود قواعد و اوامر اخلاقی در قلمرو حقوق آزاد و بلامانع باشد، اجبار مدیون اینگونه دیون به پرداخت آسان مینماید.اما قلمرو عدالت، توسط قانون، رسماً محدود و معین شده است. اینجاست که باید به اهمیت نقش تعهد طبیعی در گسترش نفوذ اخلاق در حقوق و توسعه دامنه عدالت اعتراف کرد.بیتردید، بدون موافقت و تأیید افکار عمومی و وجدان جمعی، هیچ کوششی در این زمینه به ثمر نخواهد رسید.به همین لحاظ است که گفته شده:تعهد طبیعی وسیلهای است که با آن، عرف به تأثیرگذاری روی قانون مدون ادامه میدهد، البته به شرطی که مشروع بوده و مورد قبول افکار عمومی باشد.این تعهد که پیشینه آن به حقوق روم میرسد،مفهومی است مابین وظیفه اخلاقی و تعهد حقوقی که در هیچ متن قانونی تعریف نشده و تنها به ذکر ویژگی و آثار حقوقی آن اکتفا گردیده است.در حقوق ایران، ماده ۲۶۶ ق.م به پیروی از بند ۲ ماده ۱۲۳۵ ق.م فرانسه، مقرر میدارد:در مورد تعهداتی که برای متعهدٌله قانوناً حق مطالبه نمیباشد، اگر متعهد به میل خود آن را ایفا نماید دعوای استرداد او مسموع نخواهد بود.
بنابراین،تعهد(غیرقابل مطالبه)طبیعی،اولاً تعهداست و ثانیاً،درصورتپراختبه میل(آگاهانه)، غیرقابل استرداد میباشد. این خصوصیاتی است که در تعهد مدنی نیز دیده میشود.
و) روش تحقیق
این پایان نامه با هدف بررسی تعهدات طبیعی در حقوق موضوعه ایران و فقه امامیه و با بهره گرفتن از اطلاعات و داده های منابع و مآخذ موجود در رابطه با موضوع مورد بررسی گردآوری شده است. برای انجام این پژوهش ابتدا اطلاعات و داده های مربوط به بحث را از کتب، مقالات، پایاننامهها و سایتهای اینترنتی جمعآوری و سپس به تجزیه و تحلیل آنها پرداختهایم. تقسیم بندی این پایان نامه بدین نحو خواهد بود که کلیات در فصل اول،مبنای تعهدات طبیعی و بررسی رابطه ان با تعهدات اخلاقی و تعهدات مدنی در فصل دوم و جایگاه تعهدات طبیعی در حقوق موضوعه ایران و فقه امامیه در فصل سوم بحث شده است.
ز) ساماندهی تحقیق
با توجه به توصیفی بودن این تحقیق، روش بکار رفته در آن از نوع کتابخانه ای میباشد. در این روش پس از مطالعهی کتب فقهی و حقوقی، مقالات و نشریات داخلی و خارجی، از نتایج آن ها فیشبردای و بکار گرفته شده است.
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱- مفهوم تعهدات طبیعی
تعهدات طبیعی؛تعهداتی قانونا غیرقابل مطالبهای هستند که در صورت پرداخت داوطلبانه و آگاهانه توسط مدیون، قابل استرداد نخواهد بود؛این تعهدات درسه ویژگی مشترک هستند؛تعهد بماهو تعهدهستند؛برای متعهدٌله، قانوناً حق مطالبه وجود ندارد و سرانجام این که دعوای استرداد مدیون، قابل استماع نیست.
درخصوص ماهیت تعهدات طبیعی میتوان گفت اینگونه تعهدات، نوعی تعهد قانونی به معنای اعم است که قانونگذار در راستای حمایت از قاعدهی منع دارا شدن بلاجهت، برای آن ضمانت اجرای حقوقی در نظر گرفته است (جوانمردی،۱۳۸۲، ص ۳۵)
پیش از تبیین مبنای حقوقی تعهدات طبیعی،از بررسی متون مختلف فقهی چنین نتیجه میشود که در این متون پیشینهی صریح ومستقیمی از موضوع تعهدات طبیعی نمیتوان یافت. با این وجود،چه بسا از برخی عناوین مشابه چون پرداخت دین از ناحیهی غیرمدیون بدون داشتن اذن در پرداخت (سنهوری، ۱۹۵۸؛ مکی عاملی، ۱۳۸۳). بتوان تعهدات طبیعی را تحلیل نمود.هر چند این مباحث در مبانی،ارکان و نتایج،تفاوتی آشکار با تعهدات طبیعی دارند؛ افزون بر این،دربرخی کتب فقهی مثالهایی آورده شده که درعین شباهتهای مختصر به تعهدات طبیعی، نمیتوان آن را ذیل این تعهدات بحث نمود. به عنوان نمونه گفته شده است:
اگر حربی مسلمان شود در حالیکه ذمه ی او مشغول به مهریه ی زوجه اش است و زوجه مسلمان نباشد،ذمهی او باقی است،اما حق مطالبه از زوج را ندارد (نجفی،۱۳۶۹، ص۵۵۴).
خلأ مباحث مربوط به تعهدات طبیعی درمنابع فقهی، چندان هم عجیب نیست؛زیرا این گونه تعهدات نوعی تأسیس حقوقی وارداتی از حقوق غرب است. به همین دلیل است که تا به امروز در حقوق ما در انزوا باقیمانده و تنها یک ماده از قانون مدنی را به خود اختصاص داده است. به بیان دیگر، بارزترین مصداق تعهدات طبیعی،دیون مشمول مرور زمان مسقط حق است که در فقه اسلامی جایگاهی ندارد؛حتی اندک آثار و نشانه های وجود آن نیز پس از انقلاب اسلامی توسط شورای نگهبان ازبین رفت (شورای نگهبان به موجب نظریه ی شماره ۷۲۵۷به تاریخ ۲۷/۱۱/۱۳۶۲ چنین مقرر نمومواد ۷۳۱ قانون ایین دادرسی مدنی به بعد در مورد مرور زمان در جلسه شورای نگهبان مطرح و بررسی قرار گرفت و به نظر اکثریت کل فقهای شورا مواد مزبور که مقرر می دارد پس از گذشتن مدتی (ده سال سه سال یک سال و غیره) دعوا در دادگاه شنیده نمیشود مخالف با موازین شرع تشخیص داده شد
هر چند که در جهان حقوق فقط تعهدات برخاسته از حقوق مدون قابلیت اجرا داشته و معتبرند ولی،در زندگی واقعی، تعهداتی وجود دارد که هیچ متن قانونی آن را پیش بینی نکرده و هیچ الزام حقوقی علیه متعهد آن وجود ندارد. امروزه، وجود این پدیده، در کنار تعهدات حقوقی شناخته شده و رخنه روزافزون آن در جهان حقوق حاکی از اهمیت بی تردید آنها و علت نفوذ گسترده آن،زیربنای اخلاقی آن است. هر چند که قواعد حقوق موضوعه، خالی از تأثیر اخلاق نیست و قانون گذار نیز سعی در هماهنگ کردن قلمرو حقوق موضوعه، خالی از تأثیر اخلاق نیست و قانون گذار نیز سعی در هماهنگ کردن قلمرو حقوق و عدالت دارد اما، در تمام مواردی که عدالت فردی فدای عدالت اجتماعی و مصالح دولت ها می شود، باید پذیرفت که این کوشش مقنّن چندان موفق نبوده است:عدالت همیشه جلوترازحقوق حرکت می کند.بنابراین، در جایی که برای حفظ مصالح اجتماعی، قواعد و مقررات قانونی باید بسته و مضیق بماندواز سوی دیگر، برای رعایت همین مصالح وحفظ نظم در روابط اجتماعی از ورود آزادانه مفاهیم اخلاقی به دنیای حقوق ممانعت می شود تا مرز بین این دو همیشه حفظ گردد، اهمیت نقش تعهدات طبیعی که با وظایف اخلاقی مبنای مشترکی دارند، روشن تر می گردد تا جایی که بعضی از حقوقدانان آن را، وسیله انتقال عدالتبه جهان حقوق نامیده اند.
ظاهر واژگان مادهی۲۶۶ مذکور، ممکن است خواننده را به سمت تعهدات مؤجل رهنمون سازد؛ گویی مقصود قانونگذار از تعهداتی که قانوناً برای متعهدله حق مطالبه نمیباشد، همان تعهدات مؤجل یا مدّتدار است؛ اما با تأمل بیشتر در مییابیم که تعهدات موضوع این ماده، تعهداتی غیر از تعهدات مؤجلاند؛ زیرا، هر چند اصل طلب،هم در تعهدات مؤجل و هم در تعهدات طبیعی وجود دارد؛ اما موضوع واجد اهمیت حق مطالبهاست؛ امری که در تعهدات مؤجل به طور موقت مفقود است، اما در تعهدات طبیعی اساساً وجود ندارد و این در حالی است که قانون مدنی که در بیان میباشد، به نحو مطلق از تعهداتی سخن گفته که برای متعهدٌله اساساً (و نه به طور موقت) حق مطالبهای متصور نیست.بنابراین، تعهدات مؤجل از شمول این ماده خروج موضوعی دارد.دیگر آنکه، مقررات مادهی ۲۶۶ قانون مدنی از حیث مسموع نبودن دعوای استرداد،نسبت به تعهدات موجل قابل اعمال نمیباشد.
۱-۲- مصادیق تعهدات طبیعی
هرچند با ارائه تعریفی نسبتاً جامع از تعهدات طبیعی تعیین مصادیق آن به سادگی امکانپذیرمیشود، اما ذکر مهم ترین مصادیق چنین تعهداتی مناسب است.
۱-۲-۱- دین مشمول مرور زمان
اگر چه با تصویب قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی،مقررات مواد ۷۳۱ و ۷۳۵ قانون آیین دادرسی مدنی سابق نسخ شد؛اما همچنان در برخی قوانین به ویژه مقررات حاکم بر اسناد تجاری مرور زمان هایی به رسمیت شناخته شده است (به عنوان نمونه ماده ۲۱۹ قانون تجارت در دعوای اشخاص ثالث علیه شرکا وارث آن ها راجع به معاملات شرکت، مرور زمان پنج ساله را پیش بینی نموده است،همچنین به موجب ماده ۳۱۸ قانون مزبور،مرورزمان دعوای تجاری راجع به برات –فته طلب و چک، ۵ سال از تاریخ صدور اعتراض نامه و یا آخرین تعقیب قضایی است). در هرمورد که به دلیل مشمول مرور زمان، تعهدی قابل مطالبه نباشد، با تحقق وضعیت موضوع ماده ۲۶۶ قانون مدنی،دیگر حق استرداد ان متصور نخواهد بود.
۱-۲-۲- دین انکار شده با سوگند
به موجب ماده ۱۳۲۵ قانون مدنی، هرگاه بستانکار به جهت فقدان دلیل، اثبات ادعای خود را منوط به اتیان سوگند از سوی مدیون نمایدومدیون نیز با سوگند کذب، برانکار خلاف واقع خود اصرار ورزد، این دین به صورت تعهد طبیعی برعهده مدیون باقی خواهد ماند.
۱-۲-۳- نفقه گذشته اقارب
به موجب ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی،نفقه اولاد برعهده پدر است؛همچنین طبق ماده ۱۲۰۰ این قانون، نفقه ابوین برعهده اولاد واولاد اولاد می باشد؛ با این وجود به موجب حکم ماده ۱۲۰۶ همین قانون،اقارب نسبی بر خلاف زوجه فقط نسبت به آتیه میتوانند نفقه خود را مطالبه نمایندوحق مطالبه نفقه گذشته را ندارند.بر این اساس چنانچه منفق، نفقه گذشته اقارب مستحق را پرداخت نماید، دین طبیعی خود را ایفا کرده و حق استرداد آن را ندارد.
۱-۲-۴- دین مشمول قرارداد ارفاقی
در ماده ۴۸۹ قانون تجارت ایران در بیان آثار قرارداد ارفاقی آمده است:
همین که قرارداد ارفاقی تصدیق شد نسبت به طلبکار هایی که دراکثریت بوده اند یا ظرف ده روز پس از تصدیق، آن را امضاء کرده اند قطعی خواهد بود.ولی طلبکارانی که جزء اکثریت نبوده و قرارداد را هم امضاء نکرده اند می توانند سهم خود را موافق آنچه از دارایی تاجر به طلبکار هامیرسد دریافت کنند لیکن حق ندارند در آتیه از دارایی تاجر بقیه طلب خود را مطالبه کنند.
در این خصوص گفته شده است که تاجر ورشکسته پس از تحصیل قرار داد ارفاقی نیز تعهد بر پرداخت دین کامل خود را دارد و اگر چه آنچه را که طلبکاران به عنوان ارفاق بر او گذاشتهاند بپردازد، در واقع مانند این است که دین خود را می پردازد، نه بخشش است و نه ایفای ناروا که قابل استرداد باشد (کاتوزیان، ۱۳۸۵).
۱-۲-۴-۱- تعریف قرارداد ارفاقی
بعد از ورشکستگی و تشخیص مطالبات تاجر،هم خود تاجر و هم عضو ناظر می توانند درخواست انعقاد قرارداد ارفاقی کنند.این قرارداد برای ارفاق و کمک به تاجر است که بین طلبکارها و تاجر منعقد می شود.در صورت انعقاد قرارداد ارفاقی، دیگر دارایی تاجر تقسیم نمی شود و تاجر می تواند به تجارت خود ادامه دهد.
برای انعقاد قراردادارفاقی مثل سایر قراردادها، رضایت دو طرف شرط است و باید حتماً طلبکارها وتاجر ورشکسته با انعقاد آن موافق باشند، اما رضایت مدیر تصفیه و عضو ناظر شرط نیست و آنها فقط موضوع را عنوان می کنند.اما با این حال نیازی به رضایت تمام طلبکارها هم نیست، بلکه موافقت اکثریت آنان کافی میباشد.وقتی صحبت ازاکثریت میشود، باید مجمعی که مجمع طلبکارها نامیده میشود تشکیل و اکثریتِ نصفِ به علاوه یکِ طلبکارها از حیث تعداد که دارای سه چهارم مطالبات باشند، با انعقاد قرارداد ارفاقی موافق باشند.لذا باید توجه داشت که قرارداد ارفاقی بعد از تنظیم مطالبات منعقد میشود.بنابراین همانطور که در بالا آمد، برای منعقد شدن قرارداد ارفاقی نیاز به دواکثریت داریم:
۱- نصف به علاوه یک طلبکارها
۳-۶-۱-۴ ) آزمون هاسمن: ۱۴۲
۳-۶-۲ )آزمون معنی دار بودن مدل ۱۴۳
۳-۶-۳ ) آزمون معنی دار بودن متغیرهای تحقیق ۱۴۳
۳-۶-۴ ) آزمون های مربوط به مفروضات مدل رگرسیون خطی ۱۴۴
۳-۶-۴-۱ )فرض نرمال بودن توزیع متغیر ها و باقیمانده ها: ۱۴۴
۳-۶-۴-۲) فرض عدم وجود همخطی بین متغیرهای توضیحی: ۱۴۵
۳-۶-۴-۳ ) فرض مستقل بودن باقیمانده ها: ۱۴۵
۳-۶-۴-۴٫ )فرض همسانی واریانس باقیمانده ها: ۱۴۶
۳-۶-۵) تصمیم گیری برای رد یا پذیرش فرضیه ها ۱۴۷
۳-۷ )خلاصه فصل ۱۴۸
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها ۱۴۹
۴-۱ ) مقدمه ۱۵۰
۴-۲) آمار توصیفی متغیرهای تحقیق ۱۵۰
۴-۳ ) آزمون نرمال بودن توزیع متغیرهای وابسته تحقیق ۱۵۴
۴-۴ ) بررسی همبستگی میان متغیرهای تحقیق ۱۵۵
۴-۵ ) بررسی همخطی بین متغیرهای توضیحی تحقیق ۱۵۷
۴-۶ ) نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق ۱۵۸
۴-۶-۱ ) نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول تحقیق ۱۵۸
۴-۶-۲ ) نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم تحقیق ۱۶۱
۴-۷ ) خلاصه فصل ۱۶۴
فصل پنجم: نتیجه گیری ۱۶۵
۵-۱ )مقدمه ۱۶۶
۵-۲) خلاصه و نتیجه گیری ۱۶۶
۵-۲-۱ )نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول ۱۶۸
۵-۲-۲) نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم تحقیق ۱۶۸
۵-۳ )پیشنهاد های تحقیق ۱۷۲
منابع و ماخذ ۱۷۳
پیوستها ۱۷۸
فهرست نگاره ها
نگاره ۳-۱) روند انتخاب نمونه آماری پژوهش ۱۲۴
نگاره ۳-۲) توزیع فراوانی شرکت های نمونه بر حسب صنعت ۱۲۶
نگاره ۳-۳) مدل مفهومی پژوهش ۱۲۸
نگاره ۴-۱) آمار توصیفی متغیرهای تحقیق ۱۵۱
نگاره ۴-۲) نتایج آزمون نرمال بودن توزیع متغیرهای وابسته تحقیق ۱۵۴
نگاره ۴-۳) نتایج آزمون نرمال بودن توزیع متغیرهای وابسته تحقیق بعد از فرایند نرمال سازی ۱۵۵
نگاره ۴-۴) ماتریس ضرایب همبستگی پیرسون بین متغیرهای تحقیق ۱۵۶
نگاره ۴-۵) نتایج آماره VIF برای هر یک از متغیرهای تحقیق ۱۵۸
نگاره ۴-۶ نتایج انتخاب الگو برای برآورد مدل (۱) تحقیق ۱۵۹
نگاره ۴-۷ نتایج برآورد مدل (۱) تحقیق ۱۶۰
نگاره ۴-۸ نتایج انتخاب الگو برای برآورد مدل (۲) تحقیق ۱۶۱
نگاره ۴-۹ نتایج برآورد مدل (۲) تحقیق ۱۶۲
فهرست نمودارها
نمودار ۴-۱) روند سالانه متوسط سود هر سهم شرکت های نمونه ۱۵۲
نمودار ۴-۲) روند متوسط بازده غیرعادی انباشته شرکت های نمونه ۱۵۳
نمودار ۴-۳) روند متوسط تفاوت سود حسابداری و مالیاتی شرکت های نمونه ۱۵۳
فصل اول:
کلیات طرح
شکل ۲-۶ خوشهبندی توافقی با بهره گرفتن از بردارهای جدید بدست میآید. πi(xj) شماره خوشه داده xj در خوشهبندی i را مشخص میکند [۶۸].
لازم به ذکر است که روشهای شباهت محور، روشهای اطلاعات دوجانبه و روشهای مدل ترکیبی به مسئله نظیر به نظیر بودن خوشهها در خوشهبندیهای مختلف توجهی ندارند. در حقیقت این روشها به گونهای عمل میکنند که نیازی به تعیین این تناظر وجود ندارد. این روشها خوشهایی که دارای شماره یکسان و یا برچسب مشابه باشند را متناظر در نظر میگیرند. اما در اغلب روشهای رأی محور، به مسئله تشخیص تناظر بین خوشهها در خوشهبندیهای مختلف به طور مستقیم پرداخته میشود [۶]. الگوریتم پیشنهادی در این پایان نامه نیز یک روش رأی محور محسوب میگردد. در [۶۵،۷۱،۵۷] مسئلهی خوشهبندی توافقی به روش رأی گیری حل میشود. در رساله دکتری Ayad [6] چند الگوریتم خوشهبندی توافقی بر اساس روش رأی گیری ارائه شده است. در [۶۵] جهت ترکیب خوشهبندیها الگوریتم PV[98] ارائه شده است. روش ارائه شده در [۶۵]، مسئلهی تشخیص تناظر بین خوشهها را با استفاده برچسب گذاری مجدد[۹۹] آنها حل میکند. در [۷۱] روشی معرفی شده است که بر اساس آن داده به خوشهای در خوشهبندی نهایی نسبت داده میشود که بیشترین رأی به آن داده شود. اگر تعداد خوشههای بدست آمده در خوشهبندی نهایی بیش از تعداد خوشههای مطلوب (یا تعیین شده توسط کاربر) باشد، خوشههای مشابه در هم ادغام میشوند.
در [۵۷] دو روش IVC[100] و IPVC[101] بر مبنای رأی گیری مطرح شده است. این دو روش در [۵۷] با یازده الگوریتم خوشهبندی توافقی مورد مقایسه قرار گرفتهاند. نتایج این مقایسه بیانگر آنست که این روشها و بویژه روش IVC از کارآیی مناسبی در ترکیب خوشهبندیها برخوردارند. الگوریتم پیشنهادی در این پایان نامه بر اساس الگوریتم IVC عمل میکند. در حقیقت الگوریتم ارائه شده در این پایان نامه، نسخه بهبود یافتهای از IVC میباشد که خوشهبندی توافقی را به صورت وزنی انجام میدهد.
۲-۳-۵- روشهای توافقی شباهت محور
در این بخش به ارائه جزئیات دقیقتری از روشهای شباهت دوبهدو (یا روشهایی که از ماتریس همبستگی استفاده میکنند) و روشهای گراف محور میپردازیم.
شباهت دوبهدو (ماتریس همبستگی)
ماتریس همبستگی، پایه و اساس روشهای شباهت محور است. یکی از مزایای مهم استفاده از آن، عدم نیاز به تشخیص نظیر به نظیربودن خوشهها در خوشهبندیهای اولیه میباشد. استفاده از ماتریس همبستگی دارای معایبی نیز میباشد، اول اینکه پیچیدگی محاسباتی آن حداقل O(N2) است و دوم اینکه نگهداری این ماتریس به فضای زیادی نیاز دارد. از اینرو استفاده از ماتریس همبستگی برای مجموعههای دادهای بزرگ نامناسب است. همانطور که در قبل اشاره شد هر عنصر ماتریس همبستگی، نرخ تعداد خوشهبندیهایی است که یک جفت داده با هم در یک خوشه از آن خوشهبندی قرار گرفتهاند. هر عنصر این ماتریس را میتوان از رابطهی (۲-۲) محاسبه نمود. در رابطهی (۲-۲) یک تابع نشانگر[۱۰۲] است که در صورت برقراری تساوی ۱ و در غیر اینصورت صفر بر میگرداند.
(۲-۲)
Gionis و همکارانش روشی را بر مبنای شباهت دوبهدو پیشنهاد نمودهاند. الگوریتم پیشنهادی آنها از نوع الگوریتمهای تقسیم کننده است و به صورت بالا به پایین عمل میکند. الگوریتم ابتدا تمام اشیاء داده را در یک خوشه قرار میدهد. سپس جفت دادههایی را که بیشترین فاصله را نسبت به هم دارند را مییابد و آنها را دو خوشهی متفاوت قرار میدهد. این دو داده به عنوان مرکز خوشههای ایجاد شده در نظر گرفته میشوند. دیگر دادهها نیز بین این دو خوشه به خوشهای نسبت داده میشوند که کمترین فاصله را با مرکز آن خوشه داشته باشند. به عبارت دیگر این گامها در هر مرحله تکرار میشوند: ۱) ایجاد یک مرکز خوشهی جدید که بیشترین فاصله را با مراکز خوشههای موجود دارد، ۲) تخصیص دادهها به خوشهای که کمترین فاصله را با مرکز آن خوشه دارند. در انتهای هر مرحله، هزینهی خوشهبندی جدید محاسبه میگردد. اگر هزینهی آن کمتر از هزینهی خوشهبندی قبلی (مرحله قبل) بود، الگوریتم ادامه مییابد. در غیر اینصورت خوشهبندی بدست آمده در مرحله قبل به عنوان خروجی الگوریتم ارائه میشود. پیچیدگی این الگوریتم O(MN2) برای ساخت ماتریس همبستگی و O(K2N) برای اجرای الگوریتم میباشد، که M تعداد خوشهبندیهای اولیه، N تعداد دادهها و K تعداد خوشهها در خوشهبندی نهایی است.
الگوریتم FC که در [۲۳] پیشنهاد شده است زمانی که اجتماع اولیه خوشهبندی شامل تعداد زیادی خوشهبندی باشد و همچنین مجموعهی دادهها بزرگ باشد کارایی مناسبی در ترکیب خوشهبندیها نخواهد داشت. البته اغلب روشهایی که از ماتریس همبستگی استفاده میکنند همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره شد دارای مرتبه زمانی درجه دو میباشد که این مسئله در مجموعههای دادهای بزرگ میتواند مشکل ساز باشد. روش متداولی که به طور معمول جهت کاهش زمان اجرا به کار میرود، نمونه برداری[۱۰۳] از دادهها میباشد. این کار باعث کاهش حجم دادهها میگردد اما میتواند کیفیت خوشههای تولید شده را نیز تحت تأثیر قرار دهد. از طرف دیگر نکته مثبت در الگوریتم پیشنهادی آنها این است که نیازی به تعیین تعداد خوشهها در خوشهبندی نهایی نمیباشد. الگوریتم پیشنهادی آنها با توجه به هزینهی محاسبه شده در انتهای هر تکرار متوقف شده و یا ادامه مییابد. در هر بار تکرار یک خوشهی جدید تولید میشود بنابراین پس از پایان الگوریتم K خوشه بوجود آمده است که مقدار K از قبل تعیین نشده بود.
در [۷۳]، Fern و Brodley جهت ترکیب خوشهبندیها از یک الگوریتم خوشهبندی تجمیع کننده (HAC) استفاده کردهاند. این الگوریتم به صورت پایین به بالا عمل میکند. ابتدا هر داده در یک خوشهی مجزا قرار میگیرد. سپس با بهره گرفتن از ماتریس همبستگی، شبیهترین خوشهها پیدا شده و در هم ادغام میشوند. این فرایند تا زمانی تکرار میشود که تعداد خوشههای بدست آمده برابر تعداد خوشهها مورد نظر شود. به عبارت دیگر این الگوریتم زمانی پایان مییابد که K خوشه باقی بماند. شباهت بین هر دو خوشه نیز از رابطهی (۲-۳) محاسبه میگردد.
(۲-۳)
الگوریتم ارائه شده در [۷۳] جهت خوشهبندی مجموعههایی با تعداد صفات خاصه (ابعاد) زیاد میباشد. در روش مطرح شده تصویرهای تصادفی از دادهها انتخاب شده و سپس هر یک جهت تولید اجتماع اولیه خوشهبندیها، خوشهبندی میشوند. یکی از مسائل موجود در روش آنها اینست که تعداد صفات خاصهای که در هر تصویر انتخاب میشود، چقدر باشد. Fern و Broadly این تعداد را پنج در نظر گرفتهاند. در الگوریتم پیشنهادی آنها تعداد خوشهها نیز باید به عنوان پارامتر به الگوریتم ارسال گردد.
Fred وJain یک روش خوشهبندی انباشتگر مدرک (ٍEAC) را جهت ترکیب اجتماع خوشهبندیها معرفی کردهاند. در روش آنها هر یک از خوشهبندیهای اولیه به عنوان یک مدرک در نظر گرفته میشود. مقادیر ماتریس همبستگی با بهره گرفتن از نوعی مکانیزم رأیگیری (یا جمع آوری مدارک) بدست میآیند. خوشهبندی نهایی نیز با بهره گرفتن از یک الگوریتم تجمیع کنندهی سلسله مراتبی بر روی ماتریس همبستگی تولید میشود. تعداد مناسب خوشهها، همانطور که در شکل ۲-۷ نشان داده شده است، بر مبنای دوره زندگی خوشه[۱۰۴] تعیین میگردد. Fred وJain ، دوره زندگی K-خوشه را برحسب بازهی مقادیر آستانهای[۱۰۵] بر روی نمودار درختی تعریف کردهاند، که در نهایت منجر به تعیین تعداد مناسب خوشهها (K) میشود. دورههای زندگی ۲-خوشه، ۳-خوشه و ۴-خوشه در شکل ۲-۷ به ترتیب با l2، l3 و l4 نشان داده شده است. به عنوان مثال، دورهی زندگی ۳-خوشه، l3=0.3600 است که از تفاضل بین مقادیر آستانهای کمینه (۰٫۴) و بیشینه (۰٫۷۶) که سبب تشکیل سه خوشه شده است، محاسبه میگردد. با توجه به شکل ۲-۷ تعداد خوشهها، ۳ در نظر گرفته میشود، زیرا بیشترین دوره زندگی (l3) را ۳-خوشه دارا میباشد.
یکی از مزایای مهم الگوریتم ذکر شده، قابلیت تشخیص خوشههایی با اشکال متفاوت و اندازههای مختلف است. چرا که بسیاری از الگوریتمهای خوشهبندی، تنها قادر به یافتن خوشههایی به شکل کروی و اندازههای برابر میباشند. الگوریتم EAC به صورت پیوند منفرد[۱۰۶] (SL) میزان شباهت بین هر دو شئ داده را مییابد. اما جهت کاهش مرتبه زمانی و مکانی ایجاد ماتریس همبستگی، به جای نگهداری یک ماتریس N×N یک ماتریس تشابه N×P استفاده میشود که برای هر شئ داده، P نزدیکترین همسایه[۱۰۷] محاسبه و نگهداری میشود. این عملکرد سبب میشود تا الگوریتم EAC برای مجموعههای دادهای بزرگ نیز کارآیی مناسبی داشته باشد.
شکل ۲-۷ نمودار درختی تولید شده با بهره گرفتن از الگوریتم خوشهبندی تجمیع کننده و ماتریس همبستگی. با توجه به نمودار درختی، دورههای زندگی خوشهها عبارتند از: ۲-خوشه، l2=0.18؛ ۳-خوشه، l3=0.36؛ ۴-خوشه،l4=0.14؛ ۵-خوشه،l5=0.02. بیشترین دورهی زندگی مربوط به ۳-خوشه میباشد. بنابراین تعداد خوشهها سه در نظر گرفته میشود [۴۷].
گروه دوم از روحانیون کسانی بودند که از سادات محسوب نمیشدند و جزو مردم عادی به شمار میرفتند و با نامهای مُلّا، شیخ و آخوند شناخته میشدند؛ مانند شیخ محمدباقر بهاری، شیخ علی شریعتمدار، شیخ علی ثقهالاسلام همدانی و آخوند ملاعلی همدانی که همگی بومی و همدانی بودند. از روحانیون مهاجر این گروه، نام شیخ محمدعلی دامغانی و شیخ محمدعلی خوانساری شناخته شده است.
روحانیون، از نفوذ و اعتبار خاصی برخوردار بوده، احکام شرعی و فقهی را در شهر جاری میکردند؛ چنانکه شیخ محمدباقر بهاری حکم قصاص سید احمد را که مرتکب قتل عمد شده بود صادر نمود و دستور مزبور، بدون کوچکترین مخالفتی در میدان شهر اجرا شد(نجمی، ۲۵:۱۳۳۷).
به طور کلی روحانیون، اعم از سادات و غیر سادات، به دلیل ارتباط نزدیکی که با دولتیان، اشراف و اعیان از یکسو و طبقات پایین مانند کشاورزان، کارگران و بازاریان از سوی دیگر داشتند، نقش واسطه و میانجی را ایفا میکردند و در رویدادهای مهم، نقش زیادی داشتند. آنان در مقابل ظلم و تجاوز خوانین میایستادند و علاوه بر آن وظایف هدایت و ارشاد دینی را نیز بر عهده داشتند.
۲-۱۰- دهقانان و رعایا:
این طبقه، از پایینترین افراد اجتماع بوده که فاقد هرگونه حق و حقوق اجتماعی و مدنی بودند و به شدت استمثار میشدند. آنان به عنوان زارع و دهقان، در مقابل دستمزد کم و ناچیز، در زمینهای اربابی کار میکردند و یا اگر در زمینهای کوچک خود هم به کشاورزی میپرداختند، در مقابل دریافت کمکهای اربابی که به آنها وابسته بودند، محصولاتشان– که عمدتاً به سبب شرایط آب و هوایی همدان، غلات بود نیز در کل به انبار اربابی برده میشد.
هر چند کشاورزان و زارعان به همراه خانوادههای خود در زمینهای اربابی فعالیت میکردند، اما همیشه در فقر و فلاکت و گرسنگی توأم با تعدی و اجحاف نمایندگان ارباب و مأموران حکومتی و حکومتیان میزیستند و از هیچ امنیت مالی و جانی برخوردار نبودند؛ مخصوصاً با داشتن اربابان و خوانین مقتدری همچون قراگوزلوها، انواع تحقیر، کتک، شکنجه و هتک ناموس را تحمل می کردند. علاوه بر این مشکلات، آنان به املاک اربابی وابسته بوده، جزو دارایی خان محسوب میشدند و بدون اجازهی شخص خان، حق نقل مکان و تغییر محل سکونت خود را نداشتند. از طرف دیگر، آنان ناگزیر به پرداخت انواع مالیاتهای اربابی، همچون مالیات شاخ (دام)، بهرهی مالکانه، بیگاری و غیره بودند(راوندی، ۱۳۶۴: ۶۹۶).
کارگران، برعکس کشاورزان، جمعیت زیادی نداشتند؛ زیرا فقدان صنایع و کارخانجات موجب شده بود که تعداد این گروه چندان چشمگیر نباشد. فقط عدهی قلیلی از آنان در بازار به عنوان کارگران دباغخانه و آهنگری و یا باربری مشغول به کار بودند. آنان از هرگونه امتیاز اجتماعی و حقوقی محروم بوده، چارهای جز تمکین نداشتند.
این طبقه، به دلیل نداشتن توان مالی و استقلال رأی، از تحصیل نیز بیبهره بودند. ظاهراً چنین مقدر بود که آنها نسل به نسل به طور موروثی کارگرزاده و نوکر خوانین و اشراف و اعیان باشند؛ بدون این که از ارج و منزلتی برخوردار باشند.
۲-۱۱- اقلیتهای مذهبی:
در کنار طبقات اجتماعی شهر، گروه و جمعیتی دیده میشد که به عنوان اقلیت مذهبی معرفی شده بودند. در سال ۱۳۲۴ق، شهر همدان دارای ۲۰ هزار خانه و ۱۰۰ هزار نفر جمعیت بود که از این تعداد، ۲هزار نفر آنان یهودی و هشتصد نفر ارمنی بودند(ظهیرالدوله، ۱۳۶۷: ۸۸).
یهودیان، پرجمعیتترین اقلیت مذهبی همدان بودند و به همین سبب، برای خود دارای راسته بازار جدا به نام راسته یهودیها، محله و سرا، حمام و مدرسهی جداگانه و مستقل بودند. اکثریت آنان مثل یهودیان دیگر جهان در جست وجوی مشاغل راحت و پردرآمدتری بودند که متضمن تلاش و مسئولیت زیادی نباشند؛ از قبیل طلاسازیی، عتیقه و جواهرفروشی، رَمالی، بزازی و خرازی. علاوه بر این، اکثر قریب به اتفاق پزشک یا حکیم باشیهای همدان از یهودیان بودند که یا مطب رسمی داشتند یا در منزل به مداوای ابتدایی میپرداختند و یا به صورت دورهگرد در میان کوچه و بازار راه میافتادند و تعداد اندکی هم سوار بر الاغ رهسپار روستاها میشدند(اذکایی، ۱۳۶۷: ۲۶۷).
جمعیت یهودیان روز به روز رو به افزایش بود؛ چنانکه در سال ۱۳۲۸ق، جمعیت آنان بالغ بر هشت هزار نفر میشد، یهودیان با مسلمانان روابط چندان صمیمانه و دوستانهای نداشتند و مسلمانان همدان به شدت از آنان کنارهگیری میکردند و جز در موارد درمانی و داد و ستد، هرگز معاشرت و اُلفتی با آنان نداشتند؛ حتی گاهی اوقات بر سر مسائل عقیدتی(مذهبی) رو در روی هم قرار میگرفتند و کار به نزاع میکشید(لویی، ۱۳۳۹: ۸۴۰).
نمونه بارز این برخورد، دستور آخوند ملا عبدالله بروجردی به یهودیان مبنی بر دوختن یک تکه پارچه بر لباس خود بود (یا به قول همدانیها وصلهی جودی) تا از مسلمین متمایز باشند. این دستور موجب درگیری و اغتشاش شد و حمایت سیفالدوله، حاکم وقت همدان، ۱۳۱۰ق، از یهودیان سبب گردید که مردم از ملاعبدالله حمایت ننمایند و حتی به دارالحکومه حمله و آنجا را غارت کنند، حاکم مزبور نیز در این جریان ناگزیر از ترک شهر شد. این غائله با وساطت میرزا حسن آشتیانی و نامهنگاری وی با دربار خاتمه یافت(صفائی، ۱۳۴۵: ۲۰).
از اقلیتهای دیگر ساکن همدان، ارامنه بودند که به دلیل صداقت و درستکاری، در بین مردم مسلمان همدان محبوبیت و احترام خاصی داشتند و هیچگاه دیده نشد که مسلمانها نسبت به آنها کینه و عداوتی از خود بروز دهند و به آزارشان بپردازند. در نتیجه، آنان در کنار مسلمانان با استقلال و احترام تمام به زندگی خود ادامه میدادند. آنها حتی در به جای آوردن مراسم مذهبی و سنتهایشان آزاد و دارای کلیسا بودند. تا جایی که کلیسای ارامنه واقع در جنب تپه مصلی، یکی از ابنیهی تاریخی و با شکوه همدان محسوب میگردد(قرگوزلو،۱۳۷۳: ۲۳).
کار ارامنهی همدان، اغلب تجارت، مشروب سازی و مشروب فروشی، عکاسی، جواهر و عتیقه فروشی و کارهایی از این قبیل بود. محل سکونت آنان نیز اغلب نزدیک همدان قریهی شورین بود(شوشتری علوی، ۱۳۷۷: ۱۰۰). علاوه بر این موارد باید از فرقهی شیخیه یاد کرد که در استنباط مسائل فقهی، جزو اخباریون و با اجتهاد از طریق اصول فقه مخالف بودند.
رهبر فرقهی مذکور در همدان شخصی بود به نام شیخ محمدباقر بن محمدجعفر اصفهانی که در شهر مزبور اقامت داشت و به قراء و قصبات (روستاهی دور و نزدیک) برای تبلیغ، مبلّغ اعزام مینمود. این کار، موجب واکنش مسلمانان همدان گردید و به درگیری و شورش انجامید و سبب شکل گیری واقعهی شیخیه در زمان مظفرالدین شاه در سال ۱۳۱۵ق، در همدان گردید(سند شماره ۱۱۲۲۸- ق مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر همدان).
هنوز چند صباحی از فعالیت شیخیه و واقعهی سال ۱۳۱۵ق، نگذشته بود که بهائیان (پیروان محمدعلی باب) در همدان نفوذ کرده، شروع به فعالیت نمودند و در راستای گسترش عقاید خود اقدام به برپایی جلسات و اعزام مبلغ به اطراف کردند. به دنبال اقدامات و فعالیتهای این فرقه، مرحوم حجهالاسلام سیدعباس موسوی، معروف به داعیالاسلام (۱۲۸۵-۱۳۹۲ق) مصمم به بر خورد با این حرکت فرهنگی بیگانه در همدان شد. وی با تشکیل جلسات متعدد با حضور علمای وقت همدان، مجلسی تشکیل داد که به مجلس دعوت اسلامی معروف گشت و با اساسنامه و مرامنامهی مدون، برخورد فرهنگی لازم با این تهاجم را پایهریزی کرد.
تأسیس این مجلس در ۱۷ ربیعالاول ۱۳۲۴ق، صورت گرفت. در ابتدای مرامنامهی آن آیهی معروف «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن[۲]» آمده بود.
این مجلس که با ۱۶ عضو رسمی و دائمی از میان علما تشکیل شده بود، با انجام امور خیریه و کمک به محرومان و مستمندان در همدان به مقابله با تبلیغات ضد اسلامی به ویژه مروجان بهائیت میپرداخت، مجلس نامبرده از چنان تأثیر فرهنگی برخوردار بود که «شوقی افندی»، سرکردهی بهائیان، طی فرمانی، شرکت بهائیان در این مجلس و مناظره و مباحثه آنان با داعیالاسلام را تحریم نمود: «الیوم به عموم مؤمنین به بهاءالله اعلام و اخطار می شود که رفتن به مجلس دعوت اسلام و مباحثه با شخص داعیالاسلام از این تاریخ حرام است»(هزاوهای، ۱۳۷۵: ۶۰-۶۱).
داعیالاسلام، علاوه بر تأسیس مجلس مذکور، دو کتاب به نامهای «در ردّ طبیعیون» و «ردّ مذاهب غیر اسلامی» نوشت و در آنها آگاهی های لازم را به جامعه منتقل کرد و توانست از انحراف بسیاری از جوانان آن روزگار جلوگیری نماید. در کنار اقلیتهای مذکور، باید از میسیونرهای آمریکایی و اتباع انگلیسی و آلمانی نیز در سطح محدودتری یاد کرد.
۲-۱۲- اوضاع فرهنگی:
قبل از انقلاب مشروطه، فعالیتها و مراکز آموزشی همدان، منحصر به چند مکتبخانه و مدرسهی علمیهی قدیمی میشد و از نهادهای آموزشی جدید دیگر، نشریات، چاپخانهها، قرائتخانهها و کتابخانه های مدرن، خبری نبود. در این شهر، هر محله و کوی دارای یک مکتبخانه بود که در آن ملاباجی و آقاملا (آملا) به دختران و پسران درس میدادند(هزاوهای، ۱۳۷۵: ۶۶).
تشکیل مکتب خانهها اصلاً نیازی به داشتن جواز یا مدارک و گواهینامه تحصیلی و صدور تأییدیه و صلاحیت و غیره از سوی مقامات صلاحیتدار نداشت و فقط کافی بود که یک نفر نسبتاً باسواد، اتاقی از اتاقهای منزل یا محل دیگری را به صورت مکتبخانه درآورد و در آنجا به مکتبداری بپردازد؛ برای نمونه در یکی از محلات قدیمی شهر، یک نفر زن میانسال معروف به ملاباجی یکی از دکانهای همکف بازارچه را تبدیل به مکتبخانه کرده، در همانجا به تدریس میپرداخت(نیازی، ۱۳۷۴: ۴۲).
علاوه بر سهولت راه اندازی مکتبخانه از جانب معلم و آموزگار، ورود شاگرد و تحصیل آنان در این مکانها هم به راحتی صورت میگرفت و شرایط خاصی برای ثبت نام و ورود به این مکتبخانهها، مثل مدارس امروزی، وجود نداشت. تنها شرط قبولی و نامنویسی داشتن یک جلد عمجزء[۳]، یک عدد دوات مرکب، یک قلم، مداد و به همراه خود بردن یک عدد قایچه برای نشستن بر روی آن در داخل مکتبخانه بود. در این مکانها، قرآن، بوستان سعدی، دیوان حافظ، شاهنامهی فردوسی، کلیله و دمنه، صرف و نحو و کتب تاریخی و دینی آموزش داده میشد(قراگوزلو، ۱۳۷۳: ۳۶۶).
از مراکز دیگر تعلیم و تربیت، مدارس علمیهی قدیم شهر بودند که در آن، طلاب و دانشجویان علوم دینی و معارف اسلامی به تحصیل میپرداختند. این مدارس نسبت به مکتبخانه از جنبه عمومی کمتری برخوردار بودند و عبارت بودند از مدرسهی علمیهی زنگنه، مدرسهی علمیهی آخوند و مدرسهی علمیهی دامغانی؛ علاوه بر مراکز نامبرده، بعضی از خانوادهها که از مکنت مالی خوبی برخوردار بودند، برای تحصیل فرزندان خود، معلم سرخانه میگرفتند تا در خانه مشغول تحصیل شوند(نیازی، ۱۳۷۹: ۴۲-۴۵).
از جمله این گروه میتوان از خوانین قراگوزلو نام برد. در این میان، مردم محروم و روستایی در فقر و فلاکت میزیستهاند و با تحصیل و فرهنگ بیگانه بودند؛ چرا که آنچه برای آنها اهمیت ویژهای داشت، به دست آوردن لقمهای نان بود تا شاید بتوانند زندگی روزهمرهی خود را بگذرانند.
بیشتر مدارس نوین همدان، پس از انقلاب مشروطه با همّت برخی از فرهنگیان و روشنفکران همدانی و جمعی از بیگانگان در این منطقه شکل گرفت؛ که میتوان آنها را به به دو نوع تقسیم نمود:
۲-۱۳- مدارس همدان در دوره قاجار:
۲-۱۳-۱- مدارس خارجی همدان در دوره قاجار
مدارس خارجی آن دسته از مدارس نوینی بودند که توسط مأمورین فرهنگی و سیاسی و یا مبلغان و میسیونرهای خارجی در همدان ایجاد گردید؛ همچون مدارس آمریکاییها در همدان که توسط میسیونرها و مبلغان آمریکایی شکل گرفت.
این نوع از مدارس و فعالیتها مربوط به آمریکاییان بود و کشورهای بیگانه دیگر و مأمورین آنها نقش چندانی در این فعالیتها نداشتند. انگلیس و روس و به دنبال آنها عثمانی، بیشتر در پی فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه بودند و در شهر اقدام به ایجاد کنسولگری، پایگاه نظامی و بانک شاهنشائی و استقراضی مینمودند و به دنبال فعالیتهای فرهنگی و آموزشی در قالب ایجاد مدرسه و مراکز آموزشی نبودند.
البته ایجاد مدارس توسط خارجیان- بهخصوص میسیونرها و مبلغان آمریکایی- هدف تبلیغی سیاسی و مذهبی داشت. آنها میکوشیدند تا محصلین و مخاطبین خود را به سوی اهداف و برنامه های خود متمایل نمایند و جالبتر اینکه در مقابل مدارس ایرانی، این مدارس و مدارس اقلیتهای مذهبی، پیشگامان مدارس نوین همدان به شمار میرفتند(فروتن، ۱۳۹۰: ۷۱).
علاوه بر این، از ویژگیهای دیگر این نوع مدارس، داشتن تشکیلات منظم و مرتب و گسترده با برنامه های مشخص، امکانات وسیع و کلاسهای فوق برنامه عمر و دوام طولانی در عرصه فعالیت، امکانات و تسهیلات مادی فراوان، ارائه خدمات رایگان آموزشی و بهداشتی و حتی کمکهای بلاعوض مالی به خانوادههای محصلین و ساکنان شهر، ایجاد مراکز دیگر در کنار مراکز آموزشی و جلب جمعیت زیاد محصلین و جمعیت شهر را میتوان ذکر نمود(فروتن،۱۳۹۰: ۴۵).
۲-۱۳-۲- مدارس داخلی همدان در دوره قاجار:
مدارس داخلی مدارسی بودند که توسط ایرانیان تشکیل شدند که شامل مدارس مسلمانان و اقلیتهای مذهبی ساکن در همدان میگردید. این مدارس به سه دسته تقسیم میشدند:
الف) مدارس اقلیتهای مذهبی.
ب) مدارس دولتی.
ج) مدارس ملی (غیر دولتی).
مدارس اقلیتهای مذهبی اولین مراکزی بودند که به سبک جدید در همدان تأسیس شدند. این مدارس، تنها به محصلین و دانش آموزان اقلیتهای مذهبی اختصاص داشت، اما به تدریج، با رشد و پا گرفتن آنها، استقبال مسلمانان شهر از این مدارس بیشتر شد و محصلین و دانش آموزان مسلمانان هم توانستند در این مدارس به تحصیل بپردازند. این استقبال از مدارس اقلیتهای مذهبی، بیشتر از سوی متمولین (ثروتمندان)، ملاکین و بزرگان شهر بود و طبقهی متوسط و پایین چندان روی خوش به این مراکز از خود نشان نمیدادند.
بعدها ارمنیها نیز برای خود مدارسی دایر کردند؛ اما با توجه به تعداد زیاد یهودیان در این شهر، مدارس یهودیان از اعتبار بیشتری برخوردار بود. در عین حال، مدارس ارمنی شرایط آسانتری را برای جذب شاگردان مسلمان اعلام میکردند؛ از این رو استقبال مردم شهر از مدارس ارمنیها بیش از یهودیها بوده است.
قدیمیترین و مهمترین مدرسهی همدان متعلق به یهودیان است، چنانکه مدرسهی آلیانس یا اتحاد، در سال ۱۸۶۰م/۱۲۷۷ش، توسط یهودیان تأسیس شد یهودیان همدان به خاطر تراکم جمعیت دارای مدارس مذهبی، کنیسهها و راستهای به نام خود در بازار شهر بودند(سالنامهی دبیرستان پهلوی، ۱۳۲۵-۲۶: ۸-۱۳).
مدارس دولتی مدارسی بودند که توسط حکومتیان در همدان ایجاد گردیدند. تعداد این مدارس به نسبت مدارس ملی و غیر دولتی، در سطح پائینی بود و حکومت و حکومتیان همدان در ابتدا چندان حُسن ظنی نسبت به این مدارس و مراکز از خود نشان نمیدادند. به همین دلیل، فعالیت جدی و خاصی در ایجاد چنین مراکزی از سوی آنها صورت نگرفت. این نوع مدارس معمولاً با آمدن یک حکمران ترقیخواه و متمایل با این گونه فعالیتها رونق و توسعه مییافت و با رفتن او از صدرات شهر، فعالیت در این زمینه نیز به فراموشی سپرده میشد.
مدارس ملی (غیردولتی) مدارسی بودند که توسط فرهنگیان، آزادیخواهان و تحصیل کردگان همدانی و یا به عبارتی افراد حقیقی تأسیس شدند. از جمله این مدارس میتوان از مدرسهی علمی شرافت به مدیریت شیخ میرزا محبعلی قراگوزلو (۱۲۵۲-۱۳۱۷ش)، یکی از روحانیون فرهنگی، یاد کرد (سالنامهی دبیرستان پهلوی همدان، ۱۳۲۵-۲۶: ۱۴).
با گسترش مدارس دولتی و ملّی، کم کم از اعتبار مدارس خارجیها و اقلیتهای دینی کاسته شد. زیرا مردم ترجیح میدادند فرزندانشان در یک مدرسهی ایرانی تحصیل نمایند.
۲-۱۴- اوضاع اقتصادی:
اوضاع اقتصادی هر ناحیه و منطقهای، به موقعیت جغرافیایی و سوقالجیشی و نیز آب و هوایی آن منطقه بستگی دارد. منطقه همدان، با توجه به اوضاع جوی مساعد، از کشاورزی خوبی برخوردار است و در کنار آن، دامپروری و پرورش طیور نیز رواج دارد. اقتصاد منطقه و شهر، علاوه بر کشاورزی، بیشتر بر پایه تجارت و داد و ستد در سطح گسترده و وسیعی است(سالنامهی دبیرستان پهلوی همدان، ۱۳۲۵-۲۶: ۸).
در قدیم، حدود ۷۰ درصد از جمعیت ساکن در منطقه، بخصوص روستائیان و ساکنان اطراف شهر، به کشاورزی و زراعت مشغول بودند؛ اما خود کشاورزان از بهره چندانی برخوردار نبودند؛ چرا که زمینهای قابل کشت، در اختیار خوانین و ملاکین و زمینداران بزرگ منطقه بود که به شیوه ارباب و رعیتی اداره و کنترل میشد. از عمدهترین محصولات کشاورزی منطقه میتوان از گندم، جو، ذرت، گردو، انگور، سیب، بادام، زردآلو، کشمش و سبزیجات یاد کرد.
همچنین در آن دوران از صنایع ماشینی و کارخانههای بزرگ و مدرن خبری نبود، فقط چند کارگاه کوچک و قدیمی فرشبافی، چرمسازی، سفالگری و پوست وجو داشت که بیشتر شامل صنایع دستی میگردید(سالنامهی دبیرستان پهلوی همدان، ۱۳۲۵-۲۶: ۱۳). در این شهر بخش عمدهی نیروهای کار، در قسمت تجارت و در بازار مشغول کار بودند. به سبب قرار گرفتن بر سر راه ارتباطی غرب به شرق و مرکز ایران از لحاظ سیاسی و بر سر راه حمل کالا و کاروانهای تجاری و جاده ابریشم و ارتباط با دریای سیاه و طرابوزن از طریق تبریز، بصره و بغداد به ایران و هند، از لحاظ تجاری و بازرگانی این شهر به انبار مالالتجارهها و انبار ایران تبدیل گردیده بود.
هر کالا و کاروانی که قصد حرکت از این مسیر را داشت، ناچاراً موقتی یا دائمی، به اقامت در این شهر مجبور میشد. کالاهای انگلیسی از راه بغداد و همدان به ایران و هند برده میشد، کالاهایی که باید به انگلستان وارد میشد نیز همین مسیر را طی میکرد و از بغداد و بصره به وسیله کشتی به این کشور حمل میگردید و مدت سی و پنج روز طول میکشید تا این اجناس از طریق مسیر مذکور به مقصد برسد(هلن و فونتن، ۱۳۷۰: ۲۸).
کالاها و اجناس روسی نیز از طریق تبریز به همدان و شهرهای دیگر کشور آورده میشد. البته حجم مبادلات و گستردگی آن، به امنیت راه ها و مناسب بودن راه ها، کم شدن راهزنان و شورشیان بستگی داشت. برای امنیت کاروان، یک نیروی نظامی- محلی به نام قرهسوران (به زبان ترکی، سیاهی پُرسان «نیروی اَمنیه سابق، نیروی انتظامی فعلی») مأمور حفظ راه ها و برقراری امنیت بود که اغلب این مأمورین عامل بینظمی و غارت میشدند(مؤمن، ۱۳۸۲: ۳۶-۴۶).