-
- آماده کردن مدیران برای جایگزین شدن مدیران قبلی و ایجاد سیستمی که به وسیله آن، این فرایند به طور مرتب کنترل شود.
مهمترین چیزی که باید درباره فرایند توسعه مدیریت به یاد داشته باشیم این است که این فرایند باید تجاری باشد، حتی اگر به توسعه عملکرد و استعدادهای بالقوه کارکنان بپردازد. شرکت باید تصمیم بگیرد که برای تحقق اهداف استراتژیکش به چه نوع مدیرانی نیاز دارد و چگونه به بهترین شیوه می تواند این مدیران را به دست آورد و پرورش بدهد. ظرفیت و توانایی سازمان در تحقق استراتژی های تجاری باتوجه به عوامل اصلی موفقیت سازمان، تا حدود زیادی به توانایی مدیرانش در تامین شرایط و تقاضاهای خاص سازمان بستگی دارد. سه فعالیت اساسی توسعه مدیریتی به صورت زیر می باشد:
-
- تجزیه و تحلیل نیازهای فعلی و آتی مدیریتی؛
-
- ارزیابی مهارت های بالقوه و بالفعل موجود و اثربخشی مدیران در تامین این نوع نیازها؛
-
- طراحی سیاست ها، استراتژی ها و طرح هایی برای تامین آن نیازها(آرمسترانگ، ۱۳۸۱، ص ۲۶۷).
- توسعه و پرورش آگاهی عاطفی:
آگاهی عاطفی چنین تعریف می شود: ظرفیت و توان درک احساسات خودمان و احساسات دیگران، به منظور انگیزش خودمان، به منظور مدیریت عواطفمان هم در درون خود و هم در پیکره روابطمان. یک رهبر برای موفق شدن باید از سطح آگاهی عاطفی بالا برخوردار باشد. گولمن چهار جزء آگاهی عاطفی را چنین تعریف کرده است:
-
- مدیریت خود: توانایی کنترل یا تصحیح حالات نامناسب خود و تنظیم رفتارهای خود همراه با تقویت انگیزه خود برای پیگیری اهداف با پشتکار بسیار و صرف انرژی. شش شایستگی همراه این جزء عبارت اند از: کنترل خود، قابل اعتماد بودن/درستکاری، خلاقیت، قابلیت سازگاری با تغییرها و میلی زیاد به موفق شدن.
-
- خودآگاهی: توان شناسایی و درک حالات، عواطف و انگیزه های خود و تاثیر اینها بر دیگران. این توانایی با سه شایستگی در ارتباط و در واقع تابع آنها می باشد: اعتماد به نفس، ارزیابی واقع بینانه خود و آگاهی از عواطف خود.
-
-
-
- آگاهی اجتماعی: توان درک ترکیب عاطفی (عواطف مختلف) دیگر کارکنان و مهارت برخورد با کارکنان بر اساس واکنش های عاطفی شان. این موضوع به شش شایستگی بستگی دارد: همدردی، تخصص در ایجاد و حفظ استعدادها، آگاهی سازمانی، حساسیت بین فرهنگی، احترام گذاشتن به تنوع و تفاوت ها و خدمت رسانی به مشتریان و کارفرمایان.
-
-
-
- مهارت های اجتماعی: مهارت در مدیریت روابط و ایجاد شبکه های ارتباطی به منظور دستیابی به نتیجه مطلوب و مورد انتظار خود از دیگران و حصول به اهداف شخصی و توانایی پیداکردن زمینه و نقطه ای مشترک و ایجاد رابط حسنه. پنج شایستگی همراه با این مهارت عبارت اند از: رهبری، کارایی در هدایت تغییر، مدیریت تعارض، ارتباطات/نفوذ و تخصص در ایجاد و هدایت گروه ها(آرمسترانگ، ۱۳۸۱، ص ۲۶۹).
- توسعه قابلیت استراتژیک:
قابلیت استراتژیک عبارت است از توانایی انتخاب مناسب ترین استراتژی و سلسله اقدامات لازم برای اجرای آن استراتژی، از جمله نیازهای منابع. یک استراتژی توسعه منابع انسانی برای تقویت قابلیت استراتژیک شامل برنامه ریزی نوع فعالیت های یادگیری که به بهبود موارد زیر منجر خواهد شد:
-
- درک محیط های به سرعت در حال تغییر؛
-
- توانایی خلق بینشی استراتژیک؛
-
- درک فرایندها و ابزارهای تصمیم گیری استراتژیک؛
-
- درک مدل های مختلف ساخت و طراحی استراتژی؛
-
- انتخاب و ارزیابی عملکرد کسانی که تصمیم های استراتژیک می گیرند؛
-
- ارتباط بین استراتژی و اجرای عملیات؛
-
- کیفیت تفکر و یادگیری استراتژیک؛
-
- مدیریت و توسعه پایه دانش شرکت(آرمسترانگ، ۱۳۸۱، ص ۲۷۰)
جهت |