تعهدیها[۵۰]
رفتاریها[۵۱]
توضیحیها[۵۲]
حکمیها همانطور که از نامشان مشخص است، با صدور حکم توسط قاضی یا داور و… از بقیه متمایز میشوند، که البته نیازی هم نیست حکم نهایی باشند که به آن ها “حکمی” گفته شود، اعمالیها اشاره به اعمال قدرت و نفوذ دارند، مثل توصیه کردن، اخطار دادن و… . تعهدیها به قول دادن و عهدهدار شدن اشاره دارند. رفتاریها مرتبط با رفتار اجتماعی از جمله عذرخواهی، تبریک گفتن و اعمالی از این دست هستند. توضیحیها از نظر سرل به سختی قابل توصیف هستند: “با بهره گرفتن از آن ها پارهگفتار را به رشته کلام درمیآوریم: من تصور میکنم…".
آستین خود در ادامه به این نکته اذعان دارد که میان این پنج دسته همپوشیهای فراوانی وجود دارد و در این بین، دو دستهی آخر به دلیل طیف گستردهای که دربرمیگیرند، بیشتر از بقیه ایجاد مشکل میکنند، و اغلب ایراداتی که بعدها بر نظریه او وارد شد ریشه در همین موضوع داشت.
۲-۲-۱-۴- سرل (۱۹۶۹)
سرل، که دانشجوی آستین بود (اسمیت[۵۳]، ۲۰۰۳) ، نظریهی کنشهای گفتاری آستین را شرح و بسط داد.
“زبان در واقع اجرای کنشهای گفتاری است. کنشهایی همچون اظهار کردن، سؤال کردن، دستور دادن، قول دادن، و موارد انتزاعیتری همچون ارجاع[۵۴] و محمولسازی[۵۵].” (سرل، ۱۹۶۹: ۱۶).
وی دلیل اصلی تمرکز بر مطالعهی کنشهای گفتاری را این امر میداند که تمام ارتباطات زبانی شامل کنشهای زبانی هستند و کنشهای گفتاری را به پنج دستهی اصلی تقسیم می کند:
کارگفت اظهاری[۵۶]: گوینده را به صدق گزاره[۵۷] مطرح شده متعهد میکند.
کارگفت ترغیبی: شنونده یا مخاطب را به انجام کاری ترغیب می کند.
کارگفت تعهدی: گوینده متعهد به انجام کاری در آینده میشود.
کارگفت عاطفی[۵۸]: گوینده با بهره گرفتن از این کارگفت احساس خود را بین میکند. گیلبرت[۵۹] (۱۹۹۹)، این نوع از کارگفت را ابزاری برای شدّت بخشیدن به معنای موردنظر فرض میکند.
کارگفت خبری: گوینده شرایط تازهای را برای مخاطب اعلام میکند.
گویشور همزمان با هر جملهای که به زبان میآورد:
الف) ادا کردن واژهها[۶۰] (شامل تکواژ و واژه و استفاده از کنشهای پارهگفتاری)
ب) ارجاع و محمولسازی (استفاده از کنشهای گزارهای)
پ) بیان کردن [۶۱](پرسشسازی فرمان دادن، متعهد شدن و استفاده از کنشهای منظوری)
را هم انجام میدهد. لازم به ذکر است که سرل سه مورد بالا را کاملاً جدا از هم تصور نمیکند، چون ممکن است گویشور بهطور همزمان از چند مورد از موارد بالا استفاده نماید، و این یعنی میان آن ها فاصلهی دقیقاً مشخصی وجود ندارد. بعدها سرل مفهوم کنش تأثیری را از مفاهیمی که آستین معرفی نمود، به تقسیمبندی سهگانهی خود اضافه کرد (همانجا: ۲۴).
مثالی که سرل در رابطه با مفهوم اصلی جمله و معنای موردنظر (تفاوت بین معنای واژهها و معنای مورد نظر گوینده) میآورد از این قرار است:
“تصور کنید من سربازی آمریکایی هستم، که ایتالیاییها من را به اسارت گرفتهاند و میخواهم به آن ها بفهمانم که من آلمانی هستم تا آزادم کنند، اما آنقدرها هم آلمانی بلد نیستم که این مسأله را به آن ها بفهمانم، به جای آن، از یک قطعهی کوچک زبان آلمانی که از دوران دبیرستان در ذهن داشتم استفاده میکنم، در این صورت معنای این کلمات فارغ از آنچه واقعاً هستند، از دید گوینده به این معنا هستند که “من آلمانی هستم” (همانجا: ۴۴).
هر جملهای می تواند با معنای لفظی آن ادا شود، امّا معنای واقعی آن چیز دیگری باشد.
صحبت کردن به زبان خاصی به معنای درگیر شدن در رفتاری قاعدهمند است. سرل از این رفتار قاعدهمند تحت عنوان کنشهای گفتاری نام میبرد و انواعی از آن از جمله اظهار کردن، فرمان دادن، سؤال کردن، و قول دادن و انواعی انتزاعیتر همچون ارجاع و محمول سازی را مثال میزند (همانجا: ۱۶) .سرل همچنین تولید جمله تحت شرایط خاص را هم کنش گفتاری میداند. به علاوه وی دلیل تمرکز بر مطالعهی کنشهای گفتاری را این امر میداند که تمام ارتباطات زبانی را شامل کنشهای زبانی درنظرمیگیرد و بر همین اساس، کنشهای گفتاری را واحدهای زیربنایی و اصلی ارتباطات زبانی فرض می کند. کنشهای گفتاری در ادا کردن یک جمله به طورکلی در نقش معنای اصلی جمله بهکار میروند، چرا که در بسیاری از موارد منظور گویشور بسیار فراتر از آن چیزی است که صرفاً به زبان میآورد. علاوه بر این وی برای عمل کردن هریک از کنشهای گفتاری هم شرطهایی را برمیشمارد، مثلاً برای فرمان دادن، کسی که فرمانی را صادر میکند، میبایست از قدرت بالاتری نسبت به فرمانپذیر برخوردار باشد و گوینده حتماً تمایل داشته باشد که شنونده آن کار را انجام بدهد (همانجا: ۶۴).
رویهمرفته مطالعهی معنای جملات جدا از مطالعهی کنشهای گفتاری نیست، چرا که هر جملهی معناداری میتواند برای انجام کنش گفتاری خاصی به کار برود، چرا که در اغلب موارد منظور ما بسیار فراتر از آن چیزی است که به زبان میآوریم (همانجا: ۱۸). مثلاً جملهی “میتوانی این کار را برایم انجام دهی؟” برخلاف معنای واژگانی و حالت پرسشی که دارد، در واقع به عنوان سؤال بهکار نمیرود، بلکه بیشتر یک تقاضا محسوب میشود. در نتیجه بسیاری از نقشهای زبانی به گون
های همپوشی دارند (همانجا: ۶۸).
۲-۲-۱-۵- باخ و هارنیش (۱۹۷۹)
باخ و هارنیش (۱۹۷۹) سازههای اصلی کارگفت مورداستفاده گویشور را به ترتیب زیر برمیشمارند:
کنش پارهگفتاری: گوینده عبارتی از زبان را در بافت برای شنونده ادا میکند.
کنش زبانی: گوینده عبارتی از زبان را در بافت برای شنونده شرح میدهد.
کنش منظوری: گوینده کاری را در بافت انجام میدهد.
کنش تأثیری: گوینده به نوعی بر شنونده تأثیر میگذارد.
علاوه بر این آن ها ۵ نوع از انواع معنی را که میتواند موردنظر گوینده باشد معرفی میکنند:
معنای اصلی[۶۲]
معنای لفظی[۶۳]
معنای منظوری[۶۴]
معنای اجرایی[۶۵]
معنای گزارهای[۶۶]
از نظر باخ و هارنیش کارگفتهای ترغیبی نشان میدهند که قصد گوینده از گفتن پارهگفتار این است که پارهگفتار یا طرزتلقی وی، دلیلی است برای عملکرد شنونده (همانجا: ۴۷).
باخ و هارنیش (۱۹۷۹) بر این عقیدهاند که شنونده باید رابطهی بین کنش زبانی و کنش منظوری را دریابد، چرا که اساس منظور گوینده، کنش زبانی وی میباشد. علاوه بر این، آن ها به طور کلی ارتباط زبانی را روندی استنتاجی در نظر میگیرند، به این معنا که کلام گوینده، مبنای دریافت شنونده قرارمیگیرد. البته آنان در ادامه دریافت شنونده از کلام را محدود به کنش زبانی و منظوری نمیدانند، بلکه اعتقادات مشترک مبتنی بر بافت را هم در این دریافت دخیل میدانند. “احتمالاً بدون اعتقاد مشترک به دانش زبانی مورد استفاده، توانایی ارتباط برقرار کردن با بهره گرفتن از زبان به کلی از بین میرفت” (همانجا: ۸). انواع کنشهای منظوری با انواع منظورها (تأثیرات منظوری موردنظر) مرتبط هستند. از آنجایی که این که کنشها در صورتی که شنونده پی به منظورگوینده ببرد، موفّق تلقی میگردند، نوع کنش منظوری را طرزتلقی شنونده نسبت به آن کنش مشخص میکند.
نمودار ۲-۳ کنشهای غیرمنظوری ارتباطی (باخ و هارنیش: ۱۹۷۹)
کنشهای غیرمنظوری ارتباطی
بررسی جنسیتمدار کارگفتهای ترغیبی در پنج رمان معاصر فارسی