جدول بالا مقایسه میانگین سرانه فضای آموزشی و هدف برنامه را نشان می دهد همانطور که مشاهده میشود بین میانگین سرانه فضای اموزشی و هدف برنامه با درجه آزادی۸ و ۴۳۱/۷-t: و سطح معناداری ۰۰۰/۰ تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین بین شاخص سرانه فضای آموزشی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه E.F.A استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود داردو فرضیه ۱۱ تایید می گردد.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱) مقدمه
در این فصل خلاصهای از یافتههای پژوهش ارائه شده و به بحث و نتیجهگیری در مورد آنها پرداخته میشود. در ادامه محدودیتهای موجود در انجام تحقیق بیان می شود سپس پیشنهادات عملی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان ارائه و در پایان موضوعاتی برای پژوهشهای آینده پیشنهاد شده است.
۵-۲) بحث و نتیجهگیری از پرسشهای پژوهش:
شاخصهای کارایی درونی براساس نتایج امتحانات(نرخ قبولی، مردودی و ترک تحصیل) مقطع ابتدایی آموزش وپرورش استان ایلام در مقایسه با اهداف برنامه ملی آموزش برای همه استان ایلام، طی سال های ۸۴ تا ۸۹ چگونه است؟
پاسخ این پرسش با توجه به جدول های شماره(۴-۱) تا(۴-۳) داده شده است که به شرح زیر بحث و نتیجه گیری می شود:
نرخ ارتقاء به تفکیک جنسیت (پسر و دختر) مورد بررسی قرار گرفته است:
در پسران، نرخ ارتقاء در سال پایان دوره(۸۹-۸۸)، نسبت به سال ابتدای دوره( ۸۵-۸۴)، به میزان ۰٫۸۳ درصد افزایش یافته است. در این میان بالاترین نرخ ارتقاء در پسران مربوط به سال تحصیلی(۸۶-۸۵) به میزان ۹۶٫۶۴ درصد بوده است. در دختران، نرخ ارتقاء در سال پایانی برنامه نسبت به سال ابتدای شروع برنامه همانند پسران به میزان ۳٫۵۸ درصد افزایش یافته است. بیشترین نرخ ارتقاء در دانش آموزان دختر، مربوط به سال( ۸۸-۸۷) به میزان(۹۷٫۷۸ درصد)و کمترین آن نیز مربوط به سال(۸۵-۸۴) به میزان(۹۳٫۵۵ درصد) می باشد. در کل دوره، در سال ابتدای برنامه نرخ ارتقاء، ۹۶٫۴۱ درصد بوده و در سال پایانی دوره نرخ ارتقاء دوجنس به ۹۷٫۰۲ درصد رسیده است که به میزان ۰٫۶۱ درصد افزایش داشته است. بیشترین مقدار نرخ ارتقاءدر کل دوره ی برای هر دو جنس به میزان ۹۷٫۸۷ درصد متعلق به سال تحصیلی(۸۸-۸۷) بوده و کمترین آن به میزان۹۴٫۸ درصد مربوط به سال تحصیلی(۸۷-۸۶) می باشد. در این پژوهش گرچه هدفی برای این نرخ در نظر گرفته نشده ولی تحلیل یافته های جدول ۴-۱۶ مربوط به فرضیه شماره ۱ که بین نرخ ارتقا دختران و پسران تفاوت معنا دار وجود دارد، نشپان می دهد که t=1.44 با درجه آزادی ۴۸ و سطح معناداری۰٫۸۸۸ ارزش t مورد نیاز برای معناداری در سطح p<0.05 در این شاخص معنا دار نیست لذا می توان با اطمینان از اختلاف ناچیز بین میانگین نرخ ارتقاء دختران و پسران چشم پوشی کرد لذا نرخ ارتقاء در پسران و دختران با هم تفاوت معنا داری ندارند و فرضیه ۱ در این زمینه رد می شودگر چه در طول دوره مورد بررسی هر دوجنس از روند افزایشی در این نرخ برخوردارند لذا در این زمینه نتیجه این پژوهش با نتایج پژوهش های دوستی(۱۳۸۹)، افسرده( ۱۳۸۷)، محمدی(۱۳۸۷)، و گزارش یونسکو( ۲۰۰۵) همخوانی داردولی با نتایج گزارش سازمان آموزش و پرورش(۸۴)، سالمی(۸۲) و عزیززاده و همکاران(۷۹) ناهمسو است. از سوی سازمان آموزش و پرورش استان هدفی برای این نرخ در نظر گرفته نشده است تا بتوان میانگین کل دوره را با آن مقایسه کرد.
نرخ مردودی به تفکیک جنسیت (پسر و دختر) در جدول(۴-۲) و نمودار(۴-۲) مورد بررسی قرار گرفته است: در پسران، نرخ مردودی در سال پایان دوره(۸۹-۸۸)، نسبت به سال ابتدای دوره( ۸۵-۸۴)، به میزان ۰٫۸۸ درصد کاهش یافته است. در این میان بالاترین نرخ مردودی در پسران مربوط به سال تحصیلی(۸۶-۸۵) به میزان ۲٫۶۹ درصد بوده است. در دختران، نرخ مردودی در سال پایانی برنامه نسبت به سال ابتدای شروع برنامه عکس پسران به میزان ۴٫۳۳ درصد افزایش یافته است. بیشترین نرخ مردودی در دانش آموزان دختر، مربوط به سال( ۸۹-۸۸) به میزان(۵٫۹۴ درصد)و کمترین آن نیز مربوط به سال(۸۵-۸۴) به میزان(۱٫۶۱ درصد) می باشد. در کل دوره، نرخ مردودی در هر دو جنس دختر و پسر رو به افزایش بوده است. به طوری که در سال ابتدای برنامه نرخ مردودی ، ۱٫۹۷ درصد بوده و در سال پایانی دوره نرخ مردودی دوجنس به۳٫۶۲ درصد رسیده است که به میزان ۱٫۶۵ درصد افزایش داشته است. بیشترین مقدار نرخ مردودی در کل دوره ی برای هر دو جنس به میزان ۳٫۶۲ درصد متعلق به سال تحصیلی(۸۹-۸۸) بوده و کمترین آن به میزان۱٫۸۳درصد مربوط به سال تحصیلی(۸۸-۸۷) می باشد. تحلیل یافته های جدول ۴-۱۶ مربوط به فرضیه شماره ۱ که بین نرخ مردودی دختران و پسران تفاوت معنا دار وجود دارد، نشپان می دهد که t=-0.661 با درجه آزادی ۴۸ و سطح معناداری۰٫۸۶۹ ارزش t مورد نیاز برای معناداری در سطح p<0.05 در این شاخص معنا دار نیست لذا می توان با اطمینان از اختلاف ناچیز بین میانگین نرخ مردودی دختران و پسران چشم پوشی کرد لذا نرخ مردودی در پسران و دختران با هم تفاوت معنا داری ندارند و فرضیه ۱ در این زمینه نیز رد می شودگر چه در طول دوره مورد بررسی نرخ مردودی برای هر دو جنس در طول دوره افزایش داشته است. نتیجه این تحقیق در این زمینه با نتایج پژوهش های یوسف قنبری( ۱۳۸۹)، گزارش بانک جهانی(۲۰۱۰) و دوستی(۱۳۸۹) همسو است و با نتیجه تحقیق افسرده(۸۷)، محمدی(۸۷) و سلیمانی(۸۵) و عزیززاده (۷۹) متفاوت است. میانگین نرخ مردودی پسران و دختران در کل دوره از نرخ مردودی کشور مصر در گزارش یونسکو( ۲۰۰۵)و یوانگ(۲۰۰۵) پایین تر است. و از مقدار به دست آمده در پژوهش سلیمانی(۸۵) با مقدار۲٫۳۸ درصد بالاتر است. از سوی سازمان آموزش و پرورش استان هدفی برای این نرخ در نظر گرفته نشده است تا بتوان میانگین کل دوره را با آن مقایسه کرد.
نرخ ترک تحصیل به تفکیک جنسیت (پسر و دختر) در جدول(۴-۳) و نمودار(۴-۳) مورد بررسی قرار گرفته است: در پسران، نرخ ترک تحصیل در سال پایان دوره(۸۹-۸۸)، ۰٫۸۱ درصد نسبت به سال ابتدای دوره( ۸۵-۸۴)،۲٫۱۹ درصد، به میزان ۱٫۳۸ درصد کاهش یافته است. در این میان بالاترین نرخ ترک تحصیل در پسران مربوط به سال تحصیلی(۸۵-۸۴) به میزان ۲٫۱۹ درصد بوده است. در دختران هم، نرخ ترک تحصیل در سال پایانی برنامه، ۰٫۷۰ درصد نسبت به سال ابتدای شروع برنامه، ۱٫۵۹ درصد به میزان ۰٫۸۹ درصد کاهش یافته است. بیشترین نرخ ترک تحصیل در دانش آموزان دختر، مربوط به سال( ۸۶-۸۵) به میزان(۱٫۷۳ درصد)و کمترین آن نیز مربوط به سال(۸۹-۸۸) به میزان(۰٫۷۰ درصد) می باشد. در کل دوره، نرخ ترک تحصیل در هر دو جنس دختر و پسر رو به کاهش بوده است. به طوری که در سال ابتدای برنامه نرخ ترک تحصیل درکل برنامه، ۱٫۹۰ درصد بوده و در سال پایانی دوره نرخ ترک تحصیل دوجنس به۰٫۷۶ درصد رسیده است که به میزان ۱٫۱۴ درصد کاهش داشته است. بیشترین مقدار نرخ ترک تحصیل در کل دوره ی برای هر دو جنس به میزان ۱٫۹۰ درصد متعلق به سال تحصیلی(۸۵-۸۴) بوده و کمترین آن به میزان۰٫۷۶ درصد مربوط به سال تحصیلی(۸۹-۸۸) می باشد. تجزیه و تحلیل جدول(۴-۱۶) مربوط به فرضیه ۱ : (بین شاخص های نرخ جریان دانش آموزی (نرخ ارتقا، نرخ مردودی و نرخ ترک تحصیل) در دانش آموزان دختر و دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری وجود دارد.) نشان می دهد کهt=1.44 با درجه آزادی ۴۸ و سطح معناداری۰٫۸۸۸ که ارزش t مورد نیاز برای معناداری در سطح p<0.05 در این شاخص معنا دار نیست لذا می توان با اطمینان از اختلاف ناچیز بین میانگین نرخ ترک تحصیل دختران و پسران چشم پوشی کرد لذا نرخ ترک تحصیل در پسران و دختران با هم تفاوت معنا داری ندارند ومی توان گفت که این نرخ در دوجنس برابر است.و فرضیه ۱ در این زمینه هم رد می شودگر چه در طول دوره مورد بررسی هر دوجنس از روند کاهشی در این نرخ برخوردارند که با نتیجه تحقیق عزیززاده و همکاران(۷۹)، افسرده(۷۸)، محمدی(۸۷) و اوکاما و همکاران(۲۰۰۸) کشور آلمان، همسو و با نتیجه گزارش آموزش و پرورش خوزستان(۱۳۸۴) همخوانی ندارد. میانگین نرخ ترک تحصیل پسران و دختران در کل دوره از نتیجه تحقیق یوانگ(۲۰۰۵) بیشتر است. و از میزان مندرج در تحقیق ویو.می.جیوم(۲۰۰۷) و گزارش بانک جهانی(۲۰۱۰) کمتر است. از سوی سازمان آموزش و پرورش استان هدفی برای این نرخ در نظر گرفته نشده است تا بتوان میانگین کل دوره را با آن مقایسه کرد.
نرخ شاخصهای نرخ ماندگاری، درصد فارغ التحصیلی پایه پنجم، میانگین طول دوره تحصیل، نسبت اتلاف و ضریب کارایی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام در مقایسه با میزانهای پیش بینی شده این شاخصها در برنامه ملی« آموزش برای همه» استان طی سال های ۸۴ تا۸۹ چگونه است؟
پاسخ این پرسش با توجه به جدول های شماره(۴-۶) الی( ۴-۱۰) و نمودارهای شماره(۴-۵) الی(۴-۹) داده شده است که به شرح زیر بحث و نتیجه گیری می شود:
جدول(۴-۶) و نمودار(۴-۵) مربوط به نرخ ماندگاری و بر اساس پایه تحصیلی مقطع ابتدایی استان ایلام در سال های ۸۴ تا ۸۹ می باشد. همان گونه که از محتویات جدول مشهود است نرخ ماندگاری در پایه اول در سال ۸۵-۸۴ برابر با ۶۶٫۰۶ درصد و در سال تحصیلی( ۸۹-۸۸) برابر با ۶۴٫۴۳درصد می باشد و رقمی معادل ۱٫۶۳درصد کاهش داشته است. نرخ ماندگاری پایه اول درطول دوره مورد بررسی دارای روند نزولی بوده و میانگین آن در طول دوره معادل ۶۵٫۳۶ درصد بوده است.
نرخ ماندگاری در پایه دوم در سال ۸۵-۸۴ برابر با ۷۰٫۹۱ درصد و در سال تحصیلی( ۸۹-۸۸) برابر با ۵۹٫۳۴ درصد می باشد و رقمی معادل ۱۱٫۵۷درصد کاهش داشته است. نرخ ماندگاری پایه دوم درطول دوره مورد بررسی دارای روند نزولی بوده و میانگین آن در طول دوره معادل ۶۴٫۶۵ درصد بوده است.
نرخ ماندگاری در پایه سوم در سال ۸۵-۸۴ برابر با ۷۵٫۵۳ درصد و در سال تحصیلی( ۸۹-۸۸) برابر با ۵۶٫۱۴درصد می باشد و رقمی معادل ۱٫۶۳درصد کاهش داشته است. نرخ ماندگاری پایه سوم درطول دوره مورد بررسی دارای نوسان بوده سپس کاهش یافته است. میانگین آن در طول دوره معادل ۵۲٫۳۴ درصد بوده است.
نرخ ماندگاری در پایه چهارم در سال ۸۵-۸۴ برابر با ۹۱٫۷۷ درصد و در سال تحصیلی( ۸۹-۸۸) برابر با ۵۸٫۹۲درصد می باشد و رقمی معادل ۳۲٫۸۵ درصد کاهش داشته است. نرخ ماندگاری پایه چهارم درطول دوره مورد بررسی دارای روند نزولی بوده و میانگین آن در طول دوره معادل ۷۴٫۹۷ درصد بوده است.
نرخ ماندگاری در پایه پنجم در سال ۸۵-۸۴ برابر با ۹۸٫۶۷ درصد و در سال تحصیلی( ۸۹-۸۸) برابر با ۶۰٫۰۵درصد می باشد و رقمی معادل ۳۸٫۶۲ درصد کاهش داشته است. نرخ ماندگاری پایه پنجم درطول دوره مورد بررسی دارای روند نزولی بوده و میانگین آن در طول دوره معادل ۸۱٫۶۶ درصد بوده است.
با توجه به میانگین پایه های مختلف در کل دوره مورد بررسی(۸۴ تا ۸۹) نشان می دهد که کلاس سوم با ۵۲٫۳۴ درصد کمترین نرخ ماندگاری را داشته است و پایه ی پنجم با ۸۱٫۶۶ بالاترین نرخ ماندگاری را دارد. همچنین بررسی بیشتر نشان می دهد که دانش آموزان پایه اول با میانگین نرخ ماندگاری ۶۵٫۳۶ درصدی با اندکی ترک تحصیل توانسته اند خود را به پایه ی پنجم با میانگین نرخ ماندگاری ۸۱٫۶۶ درصدی برسانند نتیجه این پژوهش با نتایج تحقیق یوسف قنبری(۱۳۸۹) در این زمینه همخوانی دارد. دلایل این افزایش قابل تحقیق و بررسی بیشتر است تا عوامل آن بیشتر تقویت شوند. میانگین کلیه پایه ها در سال شروع برنامه ۸۰٫۵۸ درصد بوده و در انتهای دوره با ۲۰٫۸۱ درصد کاهش در پایان دوره ی مورد بررسی به ۵۹٫۷۷ درصد نزول یافته است. یعنی تعداد تارکان تحصیل افزایش یافته است. و قابل تأمل و تحقیق بیشتر است. نتیجه این تحقیق در این زمینه با نتایج پژوهش سازمان آموزش و پرورش استان خوزستان(۸۴)، محمدی(۸۷)، یوسف قنبری همسوولی با تحقیق عزیززاده و همکاران(۷۹)، سلیمانی(۸۵) همسویی ندارد. کل میانگین نرخ ماندگاری دوره ۷۰٫۵۱ درصد می باشد. که از میزان به دست آمده در تحقیق عزیززاده و همکاران(۷۹) و یونسکو(۲۰۰۹) کمتر است. برای این شاخص هدفی معین نشده است.
درصد فارغ التحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی استان ایلام بر اساس جنسیت(پسر و دختر) طی سالهای(۸۹-۸۴)، مورد بررسی قرار گرفته است. با عنایت به جدول شماره(۴-۷) و نمودار شماره(۴-۶) این شاخص هم در دختران و هم در پسران در انتهای دوره نسبت به ابتدای دوره افزایش یافته و رو به بهبودی رفته است. بیشترین نرخ فارغ التحصیلی، در جنس پسر با ۸۱٫۷۵ درصد مربوط به سال پایانی دوره بوده و کمترین مقدار آن با۷۹٫۹۲ درصد مربوط به سال آغاز برنامه می باشد. در دختران نرخ فارغ التحصیلی پایه پنجم در سال ابتدای برنامه ۷۸٫۰۹ درصد و در سال پایانی ۷۸٫۶۳ درصد بوده است. در جنس دختر با ۷۸٫۶۳ بالاترین این نرخ درسال تحصیلی(۸۹-۸۸) بوده و کمترین مقدار آن ۷۷٫۰۵ درصد مربوط به سال تحصیلی(۸۶-۸۵) بوده است. طبق میانگین به دست آمده از دوره، نرخ فارغ التحصیلی پسران با ۸۱٫۰۱ درصد بیشتر از دختران با ۷۷٫۵۳ درصد بوده که تفاوت این نرخ در دوجنس ۳٫۴۸ درصد است.
تجزیه و تحلیل فرضیه ۳ نیز مؤید همین امر است: فرضیه ۳ : بین شاخص درصد فارغ التحصیلی در دانش آموزان دختر و دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری وجود دارد.
جدول شماره ۴-۱۸نشان می دهد کهt=0.6005 با درجه آزادی ۸ و سطح معناداری۰٫۰۰۰، مشاهده میشود دانش آموزان دختر و پسر از نظر نرخ فارغ التحصیلی تفاوت معناداری با هم دارند و ارزش t مورد نیاز جهت معنادراری در سطح p</05 در شاخص نرخ فارغ التحصیلی تفاوت معناداری بین دانش آموز دختر و پسر را نشان می دهد. بنابراین بین شاخص درصد فارغ التحصیلی در دانش آموزان دختر و دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری وجود دارد و فرضیه ۳ تایید می شود. پس نرخ فارغ التحصیلی پسران بیشتر از دختران می باشد و با نتایج تحقیق یوسف قنبری(۸۹) در تضاد است. همچنین میانگین این نرخ در هر دو جنس در ابتدای دوره از ۷۹ درصد به ۷۹٫۲۷ درصد صعود نموده است که در این زمینه با نتایج پژوهش یوسف قنبری(۱۳۷۹)، سلیمانی(۸۵)، افسرده(۸۷)، محمدی(۸۷) و بانک جهانی(۲۰۱۰) همسویی دارد. میانگین این نرخ در طول دوره ۷۹٫۲۷ درصد بوده است. که از نتایج گزارش جهانی پایش آموزش برای همه(۲۰۰۹) در کشورهای در حال توسعه کمتر، است. و از نتیجه گزارش یونسکو(۲۰۱۰) و گزارش جهانی پایش آموزش برای همه(۲۰۰۹)در کشورهای افریقایی بالاتر است. نتیجه تحقیق در این زمینه از میزان این نرخ در تحقیق قیاسی(۸۶) بیشتر است. برای این نرخ از سوی سازمان آموزش و پرورش هدفی تعیین نشده است.
شاخص میانگین طول تحصیل دانش آموزان مقطع ابتدایی استان ایلام بر اساس جنسیت(پسر و دختر) طی سال های(۸۹-۸۴)، مورد بررسی قرار گرفته است. با عنایت به جدول شماره(۴-۸) و نمودار شماره(۴-۷) این شاخص در پسران در انتهای دوره نسبت به ابتدای دوره افزایش یافته اما در دختران در انتهای دوره نسبت به ابتدای دوره کاهش یافته است. بیشترین نرخ میانگین طول تحصیل، در جنس پسر با ۶٫۱۰سال مربوط به سال ۸۸-۸۷ بوده و کمترین مقدار آن با۵٫۸۸ سال مربوط به سال ۸۷-۸۶ می باشد. در جنس دختر با ۵٫۸۸ سال بالاترین این نرخ درسال تحصیلی(۸۷-۸۶) بوده و کمترین مقدار آن۵٫۷۶ سال مربوط به سال تحصیلی(۸۹-۸۸) بوده است. طبق میانگین به دست آمده از دوره، میانگین طول تحصیل پسران با ۶٫۰۱ سال بیشتر از دختران با ۵٫۸۱ سال بوده است. یعنی دختران در وضع بهتری هستند. همچنین میانگین این نرخ در هر دو جنس در ابتدای دوره از ۵٫۹۲ سال به۵٫۸۸ سال نزول نموده است که روندی رو به بهبود داشته است. در این زمینه با نتایج پژوهش یوسف قنبری(۱۳۷۹)، عزیززاده و همکاران(۷۹)، افسرده(۸۷) و محمدی همسویی دارد. میانگین این شاخص برای هر دو جنس در طول دوره ۵٫۹۱ سال می باشد. برای این نرخ از سوی سازمان آموزش و پرورش هدفی تعیین نشده است.
نسبت اتلاف در جدول ۴-۹ و نمودار۴-۸ بر اساس جنسیت بیان شده است. نسبت اتلاف در جنس پسران در سال ابتدای برنامه به میزان ۱۱۶ نفر بوده و در سال پایانی با ۵ نفر کاهش به ۱۱۱نفر رسیده است یعنی بهبود یافته است. بیشترین نسبت اتلاف با ۱۱۶ نفر مربوط به سال ابتدای برنامه است و کمترین اتلاف مربوط به سال(۸۷-۸۶) می باشد. در دختران از ۱۱۳ نفر اتلاف در ابتدای برنامه با ۱۰ نفر اتلاف به ۱۲۳ نفر در انتهای برنامه صعود نموده است. با توجه به جدول ۴-۱۷ تجزیه و تحلیل فرضیه ۲:( بین شاخصهای نسبت اتلاف در دانش آموزان دختر و دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری وجود دارد.) بدین شرح است:
t=-0.860 با درجه آزادی ۸ و سطح معناداری۴۱۵/۰ مشاهده می شود دانش آموزان دختر و پسر از نظر نسبت اتلاف تفاوت معناداری با هم ندارند و ارزش t مورد نیاز جهت معناداری در سطح p</05 در شاخص نسبت اتلاف معنا دار نیست. بنابراین بین شاخص نسبت اتلاف در دانش آموزان دختر و دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری وجود نداردو فرضیه ۲ رد می شود. لذا با چشم پوشی از مقدار ۰٫۱۲ درصد اختلاف بین میانگین های دوجنس در این شاخص می توان گفت که نسبت اتلاف در هردو جنس برابر است که با نتایج همه ی تحقیقات ذکر شده در پیشینه تحقیقات ناهمسو است. ولی در مجموع. میانگین نرخ اتلاف در کل دوره ۱۱۷ نفر است که ۱۷ نفر بیش از حد مطلوب اتلاف داشته است.و روند نرخ اتلاف کاهشی بوده چرا که از ۱۱۴ در ابتدای برنامه به ۱۰۹ نفر در پایان برنامه رسیده است. نتایج این تحقیق با تحقیق سالمی(۱۳۷۶)و یوسف قنبری(۱۳۸۹) و افسرده(۸۷)، محمدی(۸۹)، یونسکو(۲۰۰۸) درهندوستان، جوانگ چینگ و کمینگ ویو(۲۰۰۸) همسویی دارد. و با نتیجه ویو. می. جیوم(۲۰۰۷)، یونسکو(۲۰۰۵) کشور مصر، آجایا و آمبه(۲۰۰۸) همخوانی وجود ندارد. برای این شاخص نیز از سوی سازمان آموزش و پرورش هدفی تعیین نشده است.
در بررسی جدول شماره(۴-۱۰) و نمودار شماره( ۴-۹) مربوط به ضریب کارایی یا همان کارایی درونی مقطع ابتدایی استان ایلام داده ها بر حسب جنسیت در طول دوره ی برنامه ملی« آموزش برای همه» آورده شدهاند. مطالعهی این جدول حاکی از آن است که در جنس پسران نرخ ضریب کارایی در سال تحصیلی(۸۵-۸۴) برابر با ۸۶٫۲۰ درصد بوده ودر سال تحصیلی(۸۹-۸۸) برابر با ۹۰٫۹۰ درصد می باشد که با اختلاف ۴٫۷ درصد افزایش یافته است. در پسران بیشترین ضریب کارایی با ۹۰٫۹۰ مشترکا مربوط به سال های(۸۶-۸۵) و کمترین آن مربوط به سال ۸۵-۸۴ به میزان ۸۶٫۲۰ درصد می باشد. در دختران بیشترین نرخ ضریب کارایی با ۹۲٫۵۹ درصد مربوط به سال ۸۹-۸۸ بوده و کمترین میزان آن ۵۵٫۵۵ درصد مربوط به سال ۸۶-۸۵ می باشد. این ضریب در جنس دختران در سال ابتدای شروع برنامه ۸۸٫۴۹ درصد ودر سال انتهایی برنامه به ۹۲٫۵۹ درصد رسیده است که برابر ۴٫۱ درصد صعود را نشان می دهد. میانگین این ضریب برای هر دوجنس مشترکاً در طول کل دوره در سال ابتدای شروع برنامه ۸۷٫۳۴ درصد می باشد و در سال پایانی دوره به ۹۱٫۷۴ درصد رسیده است که جمعاً ۴٫۴ درصد افزایش یافته است. و با نتایج یوسف قنبری(۸۹) همسو است. میانگین ضریب کارایی در طول اجرای برنامه برای پسران ۸۹٫۸۰ درصد و برای دختران ۶۷٫۳۹ درصد بوده است که با توجه به جدول تجزیه و تحلیل فرضیه ۲ پژوهش می توان به شرح ذیل نتیجه گرفت که با t=0.771 و درجه آزادی۸ و سطح معناداری۰٫۴۶۳، طبق جدول ۴-۱۷ مشاهده می شود دانش آموزان دختر و پسر از نظر نسبت اتلاف و ضریب کارایی تفاوت معناداری با هم ندارند و ارزش t مورد نیاز جهت معناداری در سطح p</05 در شاخص های نسبت اتلاف و ضریب کارایی معنا دار نیست. بنابراین بین شاخص های نسبت اتلاف و ضریب کارایی در دانش آموزان دختر و دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری وجود نداردو فرضیه ۲ رد می شود. با توجه به نتایج جدول فوق، اختلاف ضریب کارایی در دوجنس(۵٫۸۱ درصد) قابل چشم پوشی می باشد. یعنی بین دوجنس این نر خ تقریبا برابر است. که با نتیجه تحقیق سالمی(۸۲) در تضاد است. و با نتایج تحقیقات افسرده( ۸۷)، محمدی(۸۷) و یوسف قنبری مبنی بر این که در کل دوره ضریب کارایی روند افزایشی داشته است همخوان می باشد. کارایی درونی کل دوره برای هر دوجنس ۷۸٫۵۹ درصد بوده است که تا نرخ مطلوب ۲۱٫۴۱ درصد فاصله دارد. که از نتایج پژوهش یوسف قنبری(۱۳۸۹)، افسرده(۱۳۸۷) و محمدی(۱۳۸۷) بالاتر بوده است. برای این شاخص نیز هدفی مشخص نشده است.
۳- شاخصهای ترکیب دانش آموزی( تعداد و میزان رشد دانش آموزان مقطع ابتدایی، سهم دانش آموزان دختر، سهم دانش آموزان روستایی و سهم دانش آموزان غیر انتفاعی) مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام در مقایسه با میزان های پیش بینی شده در برنامه« آموزش برای همه»استان طی دوره مورد بررسی چگونه است؟
داده های مربوط به پرسش شماره سه، در جدول و نمودار شماره(۴-۹) تا(۴-۱۳) آورده شده است.
با توجه به این جدول تعداد دانش آموزان در هر سال کاهش یافته و از روند رو به کاهشی برخوردار است. لذا نرخ رشد دانش آموزان روند منفی را طی نموده است، این کم شدن جمعیت، در کل به دلیل کم شدن رشد جمعیت واجب التعلیم طی سال های مورد بررسی می باشد. بیشترین تعداد جمعیت دانش آموزی، مربوط به سال تحصیلی(۸۵-۸۴ ) و کمترین تعداد جمعیت دانش آموزی، مربوط به سال تحصیلی(۸۹-۸۸) می باشد.( سال ابتدا و انتهای برنامه). در مقایسه ی جمعیت دانش آموزان با اهدافی که از سوی سازمان آموزش و پرورش در نظر گرفته شده است چنین بر می آید که هم در سال آغاز برنامه و هم ودر سال پایانی آن از مقدار پیش بینی شده در هدف برنامه کمتر است. لذا میانگین جمعیت دانش آموزان مقطع ابتدایی استان، طی دوره ی مورد بررسی از رقمی که در هدف آمده است کمتر است و روندی کاهش پیموده است. نتایج این تحقیق در این زمینه منطبق بر نتیجه تحقیق یوسف قنبری(۱۳۸۹) و ابراهیمی(۸۴) و محمدی(۸۷) و غضنفری(۹۰) و یونسکو(۲۰۱۰) بوده و با نتیجه تحقیق سالمی(۱۳۷۶) در این نرخ تضاد دارد. همچنین در خصوص شاخص درصد رشد دانش آموزان در مقطع ابتدایی جدول ذیل این نرخ را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده که به شرح ذیل است:
فرضیه ۴ : بین شاخص درصد رشد مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه E.F.A استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد.
طبق جدول ۴-۱۹ مشاهده می شودt=-2.433 با درجه آزادی۸ و سطح معناداری ۰٫۰۱۳، بین شاخص درصد رشد مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی ارزش t مورد نیاز جهت معنادراری در سطح p</05 معنادار می باشد و بنابراین بین شاخص درصد رشد مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود داردو فرضیه ۴ تایید می شود. همانگونه که پیداست درصد رشد از هدف برنامه کمتر است. و نتیجه پژوهش حاضر در این زمینه با نتایج تحقیقات سالمی(۸۲) ، محمدی(۸۷)ناهمسو است.
با توجه به این که یکی از دشواری های نظام های آموزشی در جهان بی توجهی به تأمین فرصت های برابر آموزشی برای پسران و دختران، خصوصاً دختران می باشد، برآورد این شاخص مورد توجه و تأکید سازمانهای بین المللی و از جمله برنامه ملی آموزش برای همه می باشد و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در پژوهش حاضر به سهم دختران که جمعیت کثیری از جامعه را تشکیل می دهند اهمیت داده شده است. با توجه به برآورد حاصله، سهم دختران طی سال های مورد بررسی روند رو به افزایشی را طی نموده است. درحالی که جمعیت دانش آموزان دختر روند رو به کاهشی داشته است. ولی سهم پسران، رو به کاهش بوده در حالی که جمعیت آنان نیز طی دوره ی مورد بررسی کاهش یافته است. جمعیت پسران و دختران در سال پایانی نسبت به سال ابتدای دوره کاهش یافته است. سهم دختران در سال ابتدای برنامه۴۷٫۹۷ درصد بوده ودر سال پایانی به ۴۷٫۹۹ رسیده است. بالاترین میزان ۴۸٫۱۳ درصد مربوط به سال۸۶-۸۵ می باشد. و میانگین سهم دختران در کل دوره برابر با ۴۸٫۰۱ می باشد. در پسران نیز میزان این سهم در سال ابتدای دوره به ۵۲٫۰۳ رسیده و در سال پایانی نیز به ۵۲٫۰۱ رسیده است. بیشترین سهم به میزان ۵۲٫۱۳ درصد در سال ۸۸-۸۷ بوده و کمترین آن ۵۱٫۸۷ درصد در سال ۸۶-۸۵ بوده است. تعداد کل جمعیت دختران طی دوره ی مورد بررسی از تعداد پسران کمتر است و میانگین سهم دختران۴۸٫۰۱ درصد از میانگین سهم پسران ۵۱٫۹۸ درصد نیزکمتر می باشد. باید دید آیا کمتر بودن جمعیت دختران نسبت به پسران به لحاظ کمتر بودن جمعیت واجب التعلیم دختران نسبت به پسران است یا این که نرخ ترک تحصیل در دختران و عدم پوشش واقعی دختران، عامل کم جمعیت بودن آن ها می باشد؟ نرخ سهم دختران در این تحقیق با افزایش ۰٫۰۱ درصد که ناچیز است، برابر با هدف پیش بینی شده برای این نرخ می باشد. و نتیجه تجزیه و تحلیل جدول ۴-۲۰ مربوط به فرضیه ۵ در این خصوص مؤید همین ادعاست:
T=0.292 با درجه آزادی۸ ودر سطح معناداری۰٫۷۷۸ ارزش t مورد نیاز جهت معنادراری در سطح p</05 معنادار نمی باشد و بنابراین بین شاخص سهم دانش آموز دختر مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود نداردو فرضیه ۵ رد می شود. نتیجه این پژوهش در این زمینه منطبق بر نتایج تحقیقات یوسف قنبری(۱۳۸۹) و گزارش آموزش و پرورش خوزستان(۸۴)، و ابراهیمی(۸۴) و سلیمانی(۸۵) و افسرده (۸۷) و محمدی(۸۷)و گزارش یونسکو(۲۰۰۵)، یونسکو(۲۰۰۸)، بانک جهانی(۲۰۱۰) و یونسکو(۲۰۱۰) است.
تعداد دانش آموزان روستایی و شهری طی دوره ی مورد بررسی( ۸۹-۸۴)، روند رو به را طی نموده است که این کاهش بدلیل کاهش زاد و ولد و در نتیجه کم شدن جمعیت واجب التعلیم(۶ تا ۱۰ ساله) میباشد. تعداد دانش آموزان شهری در ابتدای دوره بیشتر از سال انتهایی می باشد که در نتیجه کاهش جمعیت دانش آموز شهری در سال پایانی مشهود است. و تعداد دانش آموزان روستایی در سال ۸۵- ۸۴، بیشتر از سال۸۹-۸۸)، می باشد که باز کاهش جمعیت دانش آموزی داشته است. در کل جمعیت دانش آموز شهری در طی دوره روند نزولی داشته و هرساله از جمعیت دانش آموزی کاسته شده است ودر روستا نیز چنین است. هم در شهر و هم در روستا بیشترین جمعیت دانش آموزی مربوط به سال(۸۵-۸۴ ) و کمترین آن مربوط به سال(۸۹-۸۸)می باشد. تعداد کل دانش آموزان شهری از تعداد کل دانش آموزان روستایی بیشترمی باشد.
سیر سهم دانش آموزان روستایی در طول دوره منظم نبوده به طوری که از ابتدای دوره تا سال(۸۷-۸۶) کاهش داشته سپس در سال(۸۸-۸۷) افزایش یافته ودوباره در سال(۸۹-۸۸) کاهش یافته است.
با این وجود سهم دانش آموزان روستایی طی دوره ی مورد بررسی روند کاهشی داشته است. سیر سهم دانش آموزان شهری نیز در طول دوره منظم نبوده به طوری که از ابتدای دوره تا سال(۸۷-۸۶) افزایش داشته سپس در سال(۸۸-۸۷)کاهش یافته ودوباره در سال(۸۹-۸۸) افزایش یافته است. سهم دانش آموزان روستایی در طول دوره مورد بررسی در سال ابتدای برنامه۴۴٫۱۲ درصد ودر سال پایانی۳۹٫۷۲ درصد و میانگین در کل دوره ۴۲٫۱۴ می باشد. بیشترین مقدار این نرخ ۴۴٫۱۲ درصد در در سال۸۵-۸۴ بوده و کمترین آن ۳۹٫۷۲ درصد در سال ۸۹-۸۸ می باشد. و روند کاهشی داشته است. این نرخ در مقایسه با هدف برنامه نشان می دهد که هنوز تا رسیدن به هدف مطلوب فاصله دارد. تجزیه و تحلیل فرضیه ۶ در جدول ۴-۲۱ مؤید این ادعاست:
جدول شماره۴-۲۱: ازمون t مستقل جهت مقایسه میانگین های سهم دانش آموز روستایی با هدف برنامه
متغیر | میانگین | انحراف معیار |