طبقه بندی دلبستگی در راهنمای تشخیص ICD
در ICD اختلالات دلبستگی در طبقه سایر اختلالت نوزادی، کودکی یا نوجوانی آورده شده اند و به دو نوع مهار شده و مهار نشده تقسیم شده است.
بر اساس ICD دلبستگی مهار شده(نوع I ) ناظر بر کودکانی است که به بزرگسالان تمایلی نشان نمی دهند و نسبت به اشخاص مورد دلبستگی با دوسوگرایی و ترس واکنش نشان می دهند. در نوع II (مهار نشده) ، خصوصیات متضاد نوع I را می بینیم : بدین معنا که این کودکان به راحتی دلبسته می شوند و به اشخاص متعددی دلبستگی پیدا می کنند. هرکدام از این دو نوع رفتار می تواند به عنوان پیامد هیجان افراطی ناشی از تنبیهات بدنی شدید، غفلت و بی توجهی نسبت به کودک یا نادیده گرفتن و یا ناشی از تغییر شخص مورد دلبستگی باشد (خوشابی و ابوحمزه ، 1385).
تعریف سلامت روان
بحث درباره سلامتی و بیماری مدتهاست که توجه پژوهشگران را به خود مشغول کرده است و شاید هیچ موضوعی به اندازه سلامتی ، ذهن انسان را به خود مشغول نکرده باشد. جای تعجب هم نیست چون زندگی و رفاه مردم تا حد زیادی به حالات جسمی و روانی آنها وابسته است.
بیماری های روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته، هیچ فردی در مقابل آن مصونیت ندارد و خطری است که بشر را مرتبا تهدید می کند. خوشبختانه نهضت بهداشت روانی در نیم قرن اخیر افکار غلط وخرافات را در مورد بیماری های روانی کنار گذاشته و نشان داده که اگر این بیماری ها را مانند سایر بیماری ها زود تشخیص داده و درمان کنیم به همان نسبت از مزمن شدن وعوارض آن کاسته خواهد شد. بیماری های روانی مانند سایر بیماری ها قابل درمان و پیشگیری هستند ودر صورتی که ریشه کن نشوند مانند علف هرز رشد می کنند ).
رشد سریع جمعیت، شهر نشینی، تغییر عادات و رسوم سنتی و… باعث بروز روز افزون استرس ها و مسائل روانی، اجتماعی وشیوع بالای اختلالات شده که این اختلالات آثار سوء اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی را موجب شده و باعث شده که مسئولان و مردم به بهداشت روانی توجه پیدا کنند .
براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت عبارت است از: “رفاه کامل جسمانی ، روانی و اجتماعی ونه بیماری یا ناتوانی” با این که تاکید هر سه بعد سلامتی لازم ومکمل یکدیگرند ، هیچ دلیل وتوجیه علمی، اخلاقی، اجتماعی وجود ندارد که یکی از ابعاد بر دیگری ارجحیت داشته و ابعاد دیگر از آن جمله بهداشت روانی نامیده گرفته شود (تنهایی ، 1385).
سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون وهماهنگ با دیگران ، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می داند طبق تعریفی که این سازمان ارائه می دهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی تامین سلامت روان است تا به مدد آن بتوان قوا واستعداد های روانی را پرورش داد. در واقع بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است :
1- حفظ و تامین سلامت روان
2- ریشه کن ساختن عوامل بیماری زا و پیشگیری از ابتلا به بیماری های روانی
3- ایجاد زمینه مساعد برای رشد و شکفتن شخصیت و استعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته در آنها ( میلانی فر، 1382 ).
روانکاوان و طرفداران فرضیه های روانکاوی (روان تحلیل) از شخصیت ایده آل صحبت می کنند وخود را میانجی بین خواسته های نهاد و کنترل و مواخذه فرا خود می دانند و بهنجاری را میانجیگری صحیح و منطقی بین دو قدرت “نهاد” و “فرا خود” عنوان می کنند.
روان کاوان درمراحل مختلف رشد روانی و عملکرد صحیح و خالی از تعارف ایگو، استفاده از مکانیزم های دفاعی سازنده در ضربه ها و فشارهای شدید را دلیل بر سلامت و تعادل روان می دانند.
لوینسون وهمکاران، سلامتی روان را این طور تعریف کرده اند : “سلامت روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی و اطرافیان دارد ومخصوصا با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن حائز اهمیت است. ” (به نقل از میلانی فر، 1382) .
کارل مننجر می گوید : « سلامت روان عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش در حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر او به طور کامل شود. » ( به نقل از میلانی فر، 1382) .
- inhibited type
- disinhibited
- ego
- id
- super ego
- Levinson, D.A.
- Menninger,K