وابستگی در طول چرخه عمر
طبق فرضیات بالبی رفتار دلبستگی در طول چرخه عمر – ز گهواره تا گور – دوام می یابد. انسان به وابستگی خود به پدر و مادرها ادامه می دهد، خواه دلبستگی اولیه او مطلوب بوده یا نبوده باشد. وابستگی به اشخاص دیگر مثل معلمین ، بستگان نزدیک، مربیان یا خواهر و برادرهای بزرگتر نیز پیدا می شود. بخصوص اگر وابستگی به والدین ضعیف بوده باشد و این افراد مورد وابستگی در نقش والدین ظاهر شوند. این افراد منبعی امن شمرده می شوند که شخص اعتماد به نفس خود را از اعتماد به آن کسب کرده و برای مدارا با دنیای خارج خود را توانا احساس می کند . به این ترتیب یک موضوع وابستگی جدید موجب پیدایش یک تجربه هیجانی اصلاحی می گردد. به علاوه، یافته جورج وایلانت مبنی بر اینکه روابط نزدیک خواهر و برادری در اوان عمر بر سلامت روانی بعدی موثر است، اشاره ای بر اهمیت ایجاد و حفظ وابستگی است (کاپلان، 2003).
گراس من(1990) . مین، لاندرویل و واتسر (1979) با مطالعات طولی نشان داده اند که سبک های دلبستگی در تمام دوران کودکی ثابت باقی می مانند. کار بالینی با بزرگسالان نیز نشان داده که سبک های دلبستگی دوران کودکی تا زندگی بزرگسالی ادامه می یابند.
در آغاز، مدل های فعال ساز درونی انعطاف پذیرند اما بعد از مدتی به طور قابل توجهی تثبیت می شوند. هرگونه تغییری در نظام دلبستگی توسط مدل فعال ساز درونی صورت می گیرد. در دوران کودکی این مدل نسبت به تغییر محیط انعطاف پذیر تر است، اما تعاملات مکرر با مراقب یا مراقبین اولیه می تواند مدل فعال ساز را تقویت کند و آن را نسبت به تغییر مقاوم سازد (خوشابی و ابوحمزه ، 1385).
دلبستگی در بزرگسالی
بالبی در نظریه دلبستگی خود به فرضیه فروید اشاره می کند که رابطه نوزاد – والد نمونه ای نخستین برای روابط عاشقانه بعدی در بزرگسالی است. بالبی معتقد است دلبستگی در رابطه والد و کودک به رابطه عاشقانه بزرگسالی فرد انتقال می یابد و می تواند بر رفتار، شناخت و هیجانات، در هر زمانی از زندگی، از نوزادی تا بزرگسالی تاثیر بگذارد. دلبستگی در روابط بطور ارادی و داوطلبانه و یا بطور کامل قطع نمی شود و هرگونه خللی در یک رابطه دلبستگی دردناک است و موجب سوگواری در فرد می گردد. بر اساس این فرضیات، امنیت را می توان به عنوان هسته نظام دلبستگی در روابط دلبستگی بزرگسالی توصیف نمود، که عبارتست از یک رابطه امن با فردی که به او احساس دلبستگی می کنیم و به ما پاسخ می دهد و موجب اعتماد به نفس در ما می شود (بالبی ، 1969).
بالبی و اینسورث معتقدند که کیفیت و الگوی دلبستگی در روابط عاشقانه بزرگسالی ممکن است شبیه الگوی دلبستگی فرد در رابطه با والدش باشد. از این روی دلبستگی های دوران کودکی شخصی بر روابط عاشقانه بزرگسالی اش تاثیر می گذارد. بنابراین، تداوم الگوهای اولیه در دوره های بعدی می تواند به دو روش تبیین گردد. اول اینکه انتظار می رود یک رابطه با ثبات بین کودک و مراقب بوجود بیاید که تا بزرگسالی ثابت باقی می ماند. دوم اینکه، رشد مدل های ذهنی یا ابزار دلبستگی که خارج از آگاهی فرد اتفاق می افتد می تواند رفتارها، افکار و احساسات او را در موقعیت های عاشقانه بعدی راهنمایی و هدایت نماید. در واقع یک رابطه دلبسته ایمن می تواند عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل کند. همه ما در جستجوی کسب امنیت و راحتی در رابطه با همسرانمان هستیم. اگر فرد چنین امنیت و راحتی را به دست آورد می تواند در مسیر امنی که توسط همسر فراهم گردیده گام بردارد و مطمئن شود که می تواند در سایر فعالیت ها نیز موفق شود. مهمترین ویژگی روابط دلبسته ، احساس امنیت و تعلق است، بطوری که فرد ، دیگر احساس تنهایی و ناراحتی نکند (خوشابی و ابوحمزه ،1385).
- Violint, J.
- Grossmann, M.
- Main, A.
- Landerville, A.
- Watser, M.
سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر قزوین