(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
WD2, WD1 و WD3 به ترتیب آبیاری در سطح ۱۰۰، ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه می باشند.
شکل۱۸-۴-اثر علف هرز بر عملکرد دانه آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
۱۰-۱-۴- عملکرد بیولوژیک
سال اول
اثر سطوح کم آبیاری بر عملکرد بیولوژیک در سطح ۱ درصد معنی دار بود(جدول ۴-۴). حداکثر عملکرد بیولوژیک(۸۷/۱۲ تن در هکتار) در تیمار آبیاری نرمال بدست آمد و با کاهش میزان آب مصرفی به ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه به ترتیب به میزان ۱۸ و ۷۶/۲۹درصد به طور معنی داری کاهش یافت(شکل۱۹-۴).
افزایش طول دوره حضور علف هرز، عملکرد بیولوژیک را به طور معنی داری کاهش داد. حضور علف های هرز از مرحله ۱۲برگی به بعد، باعث کاهش قابل توجهی در عملکرد بیولوژیک گردید و این کاهش از مرحله ظهور طبق به بعد بیشتر شد، به طوری که در تیمار تداخل علف هرز در تمام فصل،کاهش۳۷/۲۱ درصدی در عملکرد بیولوژیک نسبت به تیمار بدون علف هرز در تمام طول فصل رشد داشت(شکل ۲۰-۴).
سال دوم
با کاهش میزان آبیاری، عملکرد بیولوژیک کاهش یافت که این کاهش از آبیاری نرمال به ۷۵ درصد ظرفیت مزرعه معنی دار بود(شکل ۱۹-۴).
تاثیر تیمار علف هرز بر عملکرد بیولوژیک در این سال نیز در سطح ۱درصدی معنی دار بود(جدول ۴-۴). بیشینه عملکرد بیولوژیک(۳۹/۱۲ تن بر هکتار) در تیمار بدون علف هرز در تمام فصل رشد بدست آمد که با تیمارهای با علف هرز اختلاف معنی داری نشان داد. کمینه عملکرد بیولوژیک(۵/۷ تن بر هکتار) در تیمار با علف هرز تا مرحله انتهای رشد بدست امد که تفاوت معنی داری با سایر تیمارها نشان داد(شکل۲۰-۴). میزان کاهش عملکرد بیولوژیک در تیمار تداخل تمام علف هرز در تمام فصل رشد نسبت به تیمار بدون حضور علف هرز در تمام طول فصل رشد ۳۹/۴۷درصد بود.
اشرفی و همکاران(۲۰۱۰) نشان دادند که آبیاری باعث تجمع بیشتر ماده خشک در گیاه نخود گردید و نیز توزیع این مواد را بهتر نمود به طوری که سهم بیشتری از این مواد به غلاف ها اختصاص یافت. بروان و همکاران(۱۹۸۷) دریافتند که کمبود رطوبت خاک سبب کاهش بیشتر رشد شاخساره نسبت به ریشه میگردد به همین علت نسبت وزن خشک ریشه به شاخساره افزایش مییابد.
سمایی و همکاران(۱۳۸۳) در سویا و کوکس و همکاران(۲۰۰۶) کاهش وزن کل خشک ذرت در اثر تداخل علف هرز تاج خروس را گزارش کردند. بر اساس نتایج تحقیقات محمودی و همکاران(۱۳۷۸)در کشت پنبه، افزایش طول دوره تداخل علف های هرز از طریق کاهش تجمع ماده خشک و تعداد شاخه در بوته، بیوماس و عملکرد گیاه زراعی را کاهش می دهند. حجازی و همکاران(۱۳۷۹) اظهار داشتند که رقابت علف های هرز با آفتابگردان موجب کاهش قطر طبق و وزن خشک طبق می شود. نوروزی و کاظمینی(۱۳۹۰) بیان داشتند که حضور علف هرز اثر معنی داری بر عملکرد بیولوژیک داشت. عملکرد بیولوژیک تحت تاثیر تیمار علف هرز به میزان ۵۴/۴۴ درصد (از ۴۵/۵۹۰ به ۴۵/۳۲۷ گرم در متر مربع) کاهش یافت. غدیری و کاظمینی (۱۳۸۵) نشان دادند که علف هرز باعث کاهش معنی داری در عملکرد بیولوژیک گندم شد.
شکل ۱۹-۴- اثر کم آبیاری بر عملکرد بیولوژیک آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
WD2, WD1 و WD3 به ترتیب آبیاری در سطح ۱۰۰، ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه می باشند.
شکل۲۰-۴- اثر علف هرز بر عملکرد بیولوژیک آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سططح ۵ ذرصذ، اختلاف معنی داری ندارند).
۱۱-۱-۴- شاخص برداشت
سال اول
کم آبیاری باعث کاهش شاخص برداشت آفتابگردان گردید به طوری که با کاهش آب آبیاری از نرمال به ۷۵ درصد ظرفیت مزرعه، شاخص برداشت به طور معنی داری کاهش یافت(۲۱-۴).
شاخص برداشت به طور معنی داری در سطح ۵ درصدتحت تاثیر تیمارهای علف هرز قرار گرفت(جدول ۴-۲). بیشینه شاخص برداشت در تیمار بدون علف هرز تا مرحله انتهای رشد بدست آمد که به طور معنی داری در مقایسه با تیمارهای کنترل علف هرز در اوایل فصل رشد (۸ و ۱۲ برگی) به ترتیب به میزان ۳۱/۲۹ و ۷۸/۱۵ درصد افزایش یافت. با افزایش طول دوره تداخل علف هرز شاخص برداشت کاهش یافت که این کاهش از ۱۲ برگی به مرحله ظهور طبق معنی دار بود(شکل۲۲-۲).
سال دوم
کاهش شاخص برداشت تحت تاثیر تیمار تنش آبی معنی دار بود. بیشینه(۹/۱۷) و کمینه(۶/۱۶) شاخص برداشت به ترتیب در تیمار ۵۰ و ۱۰۰ درصد ظرفیت مزرعه بدست آمد(شکل۲۱-۴). تیمار علف هرز در این سال تاثیر معنی داری بر شاخص برداشت نداشت(جدول۴-۴). هر چند میزان کاهش این صفت در اثر تنش رطوبتی در مقایسه با افت عملکرد چندان زیاد نبود، این موضوع حاکی از آن است که سرعت کاهش عملکرد دانه بر اثر تنش خشکی اندکی بیشتر از سرعت کاهش ماده خشک در گیاه است. کاهش شاخص برداشت در نتایج دی آندریا و همکاران(۱۹۹۵)گزارش شده است.
علف هرز بر شاخص برداشت اثر معنی داری نداشت (شکل ۲۲-۴). کاظمینی (۱۳۸۶) نشان داد که با کاهش میزان آب آبیاری از ۱۰۰ به ۷۵ و۵۰ درصد ظرفیت مزرعه، شاخص برداشت در گلرنگ کاهش یافت ولی این کاهش معنی دار نبود. تنش خشکی با تغییر آسیمیلاتی که در عملکرد نقش دارد، شاخص برداشت را تحت تاثیر قرار می دهد(Fisher and Turner, 1978). گزارشات مشابهی در مورد شاخص برداشت ارائه شده است( (Gimenz and Fereres, 1986; Ho MD et al., 2004
شکل۲۱-۴-اثر کم آبیاری بر شاخص برداشت آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
WD2, WD1 و WD3 به ترتیب آبیاری در سطح ۱۰۰، ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه می باشند.
شکل۲۲-۴- اثر علف هرز بر شاخص برداشت در آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
۱۲-۱-۴- درصد روغن
سال اول
اثر تنش خشکی بر درصد روغن در سطح ۵ درصد معنی دار بود(جدول ۴-۲). کمترین(۵/۳۳ درصد) و بیشترین(۴۲درصد) میزان روغن دانه به ترتیب در تیمار ۵۰ و ۱۰۰ درصد ظرفیت مزرعه مشاهده شد(شکل۲۳-۴). تاثیر علف هرز بر درصد روغن معنی دار نبود(جدول۲-۴). با افزایش طول دوره کنترل ، میزان روغن بذر افزایش یافت(شکل ۲۴-۴).
سال دوم
نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که از نظر میزان روغن بین تیمارهای آبیاری در سطح ۵ درصد اختلاف معنی داری وجود دارد(جدول۴-۴). تیمار ۷۵ درصد با دارا بودن ۶/۴۳ و آبیاری۵۰ درصد به میزان ۶/۳۰ درصد به ترتیب بیشترین و کمترین درصد روغن دانه را دارا بودند(شکل۲۳-۴).
تاثیر تیمار علف هرز بر میزان روغن در سطح ۵ درصد معنی دار بود(جدول۴-۴). نوسانات زیادی در میزان روغن دانه مشاهده شد و در کل با افزایش طول دوره کنترل تاج خروس، میزان روغن دانه افزایش یافت و این روند از مرحله گلدهی به بعد قابل توجه بود. میزان کاهش درصد روغن در تیمار با علف هرز در تمام طول فصل رشد نسبت به کنترل تمام فصل تاج خروس، ۸۳/۲۶درصد بود(شکل۲۴-۴).
با افزایش شدت تنش کم آبیاری درصد روغن دانه کاهش یافت، شاید بتوان گفت چون درشرایط آبیاری نرمال زمان بیشتری جهت پر شدن دانه وجود دارند، لذا درصد روغن در این تیمار بیشتر است.
در این پژوهش تنش کم آبیاری درصد روغن را بسیار بیشتر از وزن دانهها تحت تاثیر قرار داد و درصد روغن باشدت بیشتری کاهش یافت. و این بدین معناست که اثر تنش بیشتر بر روی درصد روغن متمرکز بوده در حالی که مغز دانه را که محل تجمع روغن است را کمتر تحت تاثیر قرار داده است.
گریمتز و همکاران(۱۹۸۶) و آبراهام(۲۰۰۱) نتایج مشابهی را درباره اثر معنی دار تنش رطوبتی بر روغن دانه گزارش کردهاند که با نتایج این بررسی مطابقت دارد. نتایج حاصل از این پژوهش با تحقیقات نل و همکاران(۲۰۰۰) و اردم و همکاران(۲۰۰۱) که به عدم تاثیر تنش رطوبتی بر درصد روغن آفتابگردان اشاره کردهاند، مشارکت نداشت. هماهنگی بین این نتایج با نتایج خلیلوند(۲۰۰۶) که بیان نمود سطوح مختلف تنش آبی موجب کاهش درصد روغن گردیده است، وجود داشت. میلر و همکاران(۱۹۸۲) درصد وغن در شرایط دیم را ۸/۱% بیشتر از شرایط آبی گزارش کرده اند. بیشتر، عقـیده بر ایـن است که تنش در مرحـلهی پر شـدن دانـه باعـث کـاهش درصـد روغـن می شود.(Alessi et al., 1997; Hall et al., 1985; Talha and Osman, 1975)
با وجودی که تنش آبی در مراحل رشد رویشی، گلدهی و پر شدن دانه موجب کاهش درصد روغن در گیاه آفتابگردان می شود (Alyari et al., 2000) ، ولی به نظر می رسد که آفتابگردان در شرایط مساعد محیطی توانایی بالایی در تولید روغن دارد و در شرایط سخت محیطی هم این پتانسیل را تا حدودی حفظ می کند. علت را می توان چنین بیان کرد که در ابتدا کربوهیدرات ها تجمع می یابند و سپس این ماده به روغن و پروتئین و یا هر ماده دیگر تبدیل می شود؛ پس هر چه طول این مدت در دانه بیشتر باشد درصد روغن نیز بالاتر خواهد بود. (Razi and Assad, 1998)
هر تیماری که باعث کاهش تجمع مواد فتوسنتزی در دانه و کاهش شاخص برداشت گردد، درصد روغن را کاهش می دهد .سنتز روغن بعد از مرحله گلدهی و در حدود سه روز پس از تلقیح آغاز می شود و تا زمانی که برگها فعالیت فتوسنتزی انجام میدهند ادامه می یابد(Alyari et al., 200). درصد روغن، بستگی زیادی به وزن پوسته دارد. هر چه ورن پوسته کمتر باشد، درصد روغن بیشتر خواهد بود (آلیاری و شگاری؛ ۱۳۷۹). ولی چنین نتیجه ای در این پژوهش حاصل نشد.
اشرفی و همکاران(۲۰۱۰) با اعمال سه رژیم آبیاری (۶۰، ۷۵ و ۹۰ درصد تخلیه آب از خاک نشان دادند که تحت تنش خشکی محتوای روغن ۱۳ درصد کاهش یافت. این محقق همچنین به بررسی اثر رژیمهای آبیاری بر میزان و ترکیبات روغن ارقام گلرنگ (کوسه، PI و IL111) پرداخت، سه رژیم آبیاری شامل ۶۰، ۷۵، ۹۰% تخلیه رطوبت خاک بودند. بطور خلاصه نتایج نشان داد که نه تنها خشکی موجب کاهش مقدار روغن شد بلکه باعث کاهش کیفیت روغن دانه به دلیل کاهش اسید های چرب اشباع شد. بنابر این با رژیم های آبیاری به موقع میتوان کیفیت روغن را در گلرنگ افزایش داد. بوتار و همکاران(۲۰۰۶) نشان دادندکه آبیاری می تواند باعث افزایش میزان روغن دانه در گیاه شود، در صورتی که تنش خشکی منجر به کاهش میزان روغن میگردد(Buttar et al.,2006). تایو و موگان(۱۹۷۹)نشان دادند که شرایط بهتر محیط و آب کافی موجب می شود دانهها بزرگتر و مقدار روغن آنها نیز افزایش یابد.
فریسون(۱۹۸۶) در بررسی اثر تداخل علف هرز بر عملکرد و کیفیت روغن کتان نشان داد که محتوای روغن دانه در کرت هایی که علف هرز حضور داشت کاهش یافت. عدم تاثیر پذیری درصد روغن دانه از شرایط علف هرزی توسط میری (۱۳۸۴) نیز گزارش گردید.
شکل ۲۳-۴- اثر کم آبیاری بر درصد روغن دانه آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
WD2, WD1 و WD3 به ترتیب آبیاری در سطح ۱۰۰، ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه می باشند.
شکل۲۴-۴- اثر علف هرز بر درصد روغن دانه آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند) .
۱۳-۱-۴- عملکرد روغن
سال اول
با افزایش شدت کم آبیاری از ۱۰۰ به ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه عملکرد روغن به میزان۱۶/۲و ۰۷/۲۳ درصد کاهش یافت. اختلاف بین تیمار ۱۰۰ و ۷۵ درصد معنی دار نبود(شکل۲۵-۴).
علف هرز در سطح ۱درصد تاثیر معنی داری بر عملکرد روغن داشت(جدول۴-۲). با عاری نگه داشتن مزرعه از علف هرز تا مرحله ۱۲ برگی ، عملکرد روغن ۷۷/۰تن بر هکتار بود و با افزایش طول دوره بدون علف هرز تا مرحله گلدهی، اختلاف چندان معنی داری در عملکرد روغن دیده نشد، اما با افزایش دوره بدون علف هرز تا مرحله رسیدگی، عملکرد روغن ۱۵ درصد نسبت به دوره ی کنترل علف هرز تا ۱۲ برگی، افزایش یافت(شکل۲۶-۴). همچنین در آلودگی مزرعه به تاج خروس تا مرحله ۱۲ برگی، عملکرد روغن ۸۱/۰ تن بر هکتار بود و با افزایش دوره تداخل عملکرد روغن کاهش یافت. حضور علف هرز تا مرحله ظهور طبق و تمام فصل رشد در مقایسه با مرحله ۱۲ برگی باعث کاهش عملکرد روغن آفتابگردان به میزان ۶/۱۳ و ۲۳/۲۲ درصد گردید.(شکل ۲۶-۴).
سال دوم
اثر کم آبیاری و دوره بحرانی تاج خروس بر رشد و عملکرد آفتابگردان- قسمت ۲۷