کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



(۲-۴۰)
که در روابط بالا جرم کابل بر واحد طول می باشد.
از دو معادله قبل و (۲-۳۷) می توان به این نتایج رسید که زاویه حمله به صورت زیر می­باشد:
(۲-۴۱) ( )
(۲-۴۲)
(۲-۴۳)
که در روابط بالا را برای ساده سازی به صورت تقریب زده خواهد شد. علاوه بر این و برای اشکال پیچیده را می توان از رابطه زیر به دست آورد ( ضریب جمله اول بسط فوریه بر حسب می باشد).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
(۲-۴۴)
با جایگذاری معادلات (۲-۳۶)، (۲-۳۸) تا (۲-۴۴) در معادله (۲-۳۱) می توان نشان داد که:
(۲-۴۵) = -
در نتیجه بردار بار آیرودینامیکی به صورت زیر به دست می آید:
(۲-۴۶)
که درایه های بردار F به دست خواهند آمد.
پس از ساده سازی معادلات (۲-۱۷)، (۲-۳۰) و (۲-۴۵) و جایگذاری در معادله (۲-۱۵)، معادله نهایی برای حالت ۶ درجه آزادی به صورت زیر به دست می آید:
(۲-۴۷)
که ماتریس سختی به صورت زیر می باشد:
(۲-۴۸)
در رابطه بالا ، و بلوک­های ۳*۳ هستند.
معادلات تعادل دینامیکی سیستم از حالت تعادل استاتیکی می باشند که به صورت فشرده شده ۳ درجه آزادی به دست آمده اند را می توان اینگونه نوشت
(۲-۴۹)
که در رابطه بالا:
(۲-۵۰) =
۲-۲ انرژی جنبشی و ماتریس جرم سیستم
انرژی جنبشی کل مربوط به نوسانات کابل با صرف نظر کردن از نوسانات کابل در راستای محور X از رابطه زیر به دست می آید:
(۲-۵۱) T=
چشم پوشی از نوسانات افقی کابل در مقایسه با نوسانات کابل در دو جهت دیگر اولا فرض قابل قبولی است و با مشاهدات آزمایشگاهی سازگاری دارد. ثانیا با بهره گرفتن از این فرض خواهیم دید که معادلات حرکت تا حد زیادی ساده می شوند و کارهای بعدی روی این معادلات راحت تر می گردد. باتوجه به روابط (۲-۲) و (۲-۳) عبارت بالا را می توان ساده کرد.
(۲-۵۲) =
(۲-۵۳)
(۲-۵۴)
می توان بردار را از انتگرال داخل کروشه در رابطه (۲-۵۱) بیرون آورد زیرا این بردار روی سطح تغییر نمی کند. بنابراین انرژی جنبشی کل را به صورت زیر می توان بیان کرد:
(۲-۵۵) T=
که در روابط بالا:
(۲-۵۶) m =
(۲-۵۷) =
(۲-۵۸) =
(۲-۵۹) =
همچنین با بهره گرفتن از روابط (۲-۴) تا (۲-۷) عبارت به دست آمده برای انرژی جنبشی در رابطه (۴-۵۵) را می­توان به صورت زیر نوشت:
(۲-۶۰) T =
بنابراین اگر بردار مختصات تعمیم یافته را به شکل زیر بیان کنیم:
(۲-۶۱) =
انرژی جنبشی کل را به صورت زیر می توان بیان کرد:
(۲-۶۲) T=
که در رابطه فوق ماتریس سه بعدی است که همه درایه های آن صفر می باشد.
که درایه های ماتریس با رابطه زیر بیان می­شوند:
(۲-۶۳)
که ماتریس با رابطه زیر بیان می شود:
(۲-۶۴)
۲-۳ ماترس سختی
برای به دست آوردن ماتریس سختی سیستم از جملات انرژی پتانسیل سیستم کمک می­گیریم. با توجه به کرنش لاگرانژی و پیچشی داریم:
(۲-۶۵)
(۲-۶۶)
(۲-۶۷)
که در این روابط برابر با است.
ابتدا نقش جمله اول عبارت (۲-۲۹) را در ماتریس در رابطه (۲-۳۰) به دست می آوریم:
(۲-۶۸) =
برای آن که را بتوان به شکل
(۲-۶۹) =

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 07:27:00 ب.ظ ]




بند سوم: نقش دبیرخانه و سایر نهادهای ملل متحد در ارتقا و اجرای نظریه
مسئولیت حمایت ۱۵۰
مبحث دومنقش سازمانهای منطقهای ۱۵۲
بند نخست: سازمانهای منطقهای قاره افریقا ۱۵۴
بند دوم: سازمانهای منطقهای قاره اروپا ۱۵۷
بند سوم: سازمان منطقهای آ. سه. آن در آسیا ۱۵۸
جمع بندی بخش دوم ۱۶۰
نتیجه پایانی ۱۶۲
فهرست منابع ۱۶۵
ضمائم ۱۷۵
پیشگفتار
نظریه مسئولیت حمایت، یکی از مهمترین ایدههای قرن بیست و یکم میلادی، در عرصه حقوق و روابط بینالملل است که به دنبال ایجاد هماهنگی میان تفکرات حامی حفظ حقوق بنیادین بشر در درون کشورها، از یک سو و از سوی دیگر تفکرات سنتی حقوق بینالملل از جمله اصل حاکمیت کشورهاست. این نظریه در تلاش است تا بنیادهای حقوقی و اجرایی خود را هر چه سریعتر، در میان جامعه بین المللی مستحکم سازد.
نگارنده با توجه به اهمیتی که این نظریه نزد حقوقدانان، سیاستمداران و نهادهای مختلف بین المللی یافته است، در پی تشریح و تبین و ارائه راهکارهای نظری و اجرایی برای آن است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اکنون بر خود لازم میدانم تا از راهنماییهای عالمانه و دلسوزانه اساتید بزرگوار، جناب آقایان دکتر حسن سواری و دکتر مهران محمودی و سرکار خانم دکتر رزا قراچورلو، کمال قدردانی را به عمل آورم و از دوستان بزرگوارم، آقایان مهدی دهرویه و علی احسانینیا و همچنین برادر و خواهر عزیزم، آقای میلاد حسینی بلوچی و خانم مریم حسینی بلوچی، به خاطر زحماتی که متقبل شدهاند، تشکر نمایم.
مقدمه
اصلیترین مشخصه سالهای پایانی قرن بیستم میلادی، تغییر در ماهیت مخاصمات مسلحانه است؛ بدین معنا که در طی این دوره، مخاصمات میان کشورها که قرنهای متوالی به عنوان مهمترین دغدغه حاکمان در حفظ جان و زندگی مردم تحت حاکمیتشان، مطرح بود، جای خود را به درگیریهای داخلی داده است. به دلیل وجود چنین شرارتهایی در درون مرزها، همه روزه شاهد از دست دادن جان شمار زیادی از شهرواندان عادی در نقاط مختلفی از جهان هستیم. تاریخ نمونه های تلخ بسیاری را پیش چشم خوانندگانش نمایان میسازد. وضعیتهای به وقوع پیوسته در رواندا در سال ۱۹۹۴ و در سریبنیتسا در سال ۱۹۹۵ از دست وقایع هستند؛ وقایعی که واماندگی حکومتهای داخلی از کنترل اوضاع وخیم انسانی، وقوع آنها را دامن زده است. در چنین اوضاع و احوالی، جامعه بین المللی که از حضور کم فایده اصل مداخله بشردوستانه در حمایت از جان و زندگی انسانها در مقابل شرارتهای بیپایان داخلی، به تنگ آمده بود، امیدوارانه رو به سوی ایدههای جدید در حمایت از حقوق بشر آورد. این ایدهها در «نظریه مسئولیت حمایت» متبلور گردیده است. این نظریه از در هم تنیدگی چالشها، شکستها و تجربیات مداخلات بشردوستانه، در دوره های مختلف تاریخی، در نخستین سال های قرن بیستویکم پا به عرصه حقوق و روابط بینالملل گذاشته است.
مسئولیت حمایت، اصل نظریه خویش را بر حمایت از جمعیت و افراد درون حاکمیت دولتها قرار داده است و اشعار میدارد که هر کشوری باید از جمعیتش در مقابل بحرانهای شدید انسانی حمایت نماید و جامعه بین المللی نیز در صورت نیاز، برای رسیدن به این هدف، با دولتها همکاری خواهد کرد و اگر دولتی نخواهد یا نتواند از جمعیت خویش در مقابل بحرانهای بشری حمایت نماید و در این راه شدیداً ناکام بماند یا اینکه خود آن دولت سبب وقوع جنایات گسترده علیه انسانها باشد، جامعه بین المللی مسئولیت دارد تا مداخله نماید و از آن جمعیت، حتی با بهره گرفتن از نیروی نظامی به عنوان آخرین گزینه، حمایت نماید. در واقع، از مهمترین ابتکارات نظریه مسئولیت حمایت، ایجاد مسئولیت برای جامعه بین المللی و کشورها برای حمایت از جمعیتهای کشورهای ثالث است. نظریه مسئولیت حمایت برای قبل، حین و بعد از وقوع بحرانهای انسانی، تعهدات و مسئولیتهایی را برای جامعه جهانی پیش بینی نموده است.
در واقع، تلاشهای بیدریغ کوفی عنان، دبیرکل سابق ملل متحد و انتشار گزارشهای وی در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ میلادی و به چالش کشیدن نظامات حقوقی کنونی جامعه بین المللی در این گزارشها، موجب گردید تا کمیسیونی کانادایی به نام “کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت کشور"، برای ایجاد هماهنگی میان اصل حاکمیت کشورها و حفظ حقوق بنیادین انسانها در درون مرزها با بهره جستن از مداخله بشردوستانه، تأسیس گردد. همین کمیسیون با انتشار گزارشی در سال ۲۰۰۱، با خلق اصطلاح “مسئولیت حمایت"، آن را وارد گفتگوهای حقوقی و سیاسی بین المللی کرد. پس از آن، در سال ۲۰۰۴، دبیرکل ملل متحد، هیأتی را برای بررسی و شناسایی تهدیدات علیه صلح بین المللی و ایجاد روشها و مؤسساتی که بتوانند با این چالشها مقابله نمایند، تشکیل داد. این هیأت گزارشی را به دبیرکل در این باره ارائه نمود که در آن نظریه مسئولیت حمایت به عنوان “قاعده ای در حال ظهور” مورد صحه قرار گرفته است.
در سال ۲۰۰۵ میلادی، سند نهایی نشست سران جهان در مجمع عمومی، که توسط ۱۹۲ کشور امضا شده است، جامعه جهانی را از طریق ملل متحد، مسئول حفظ حقوق بنیادین انسانها در درون کشورها میداند و نظریه مسئولیت حمایت را مورد تأکید قرار میدهد. شورای امنیت ملل متحد نیز در سال ۲۰۰۶ میلادی، در قطعنامههای شماره ۱۶۷۴ و ۱۷۰۶، مقررات سند پایانی نشست ۲۰۰۵ مجمع عمومی را مورد استناد و تأکید خویش قرار میدهد.
اخیراً، در سال ۲۰۰۹ میلادی، دبیرکل ملل متحد، طی یک گزارش، از کشورهای عضو ملل متحد خواسته است تا اصول مندرج در بیانیه نهایی نشست سران جهان در مجمع عمومی در سال ۲۰۰۵، راجع به مسئولیت حمایت، را اجرا نمایند. همچنین، در نشست مجمع عمومی در سال ۲۰۰۹، بیانیهای در رابطه با مسئولیت حمایت، صادر گردید و ضمن آن مجمع عمومی اعلام کرد که به ملاحظات خود در نظریه مسئولیت حمایت ادامه خواهد داد.
در سالهای اخیر بسیاری از مؤسسات، از جمله مرکز جهانی مسئولیت حمایت[۱]، جنبش متحده جهانی[۲]، ائتلاف درباره مسئولیت حمایت[۳] و بسیاری از مؤسسات دیگر در جهت افزایش آگاهی جهانیان و بسط و گسترش نظریه مسئولیت حمایت تلاشهای بسیاری را انجام دادهاند.
پیش از این تحقیقات بسیار محدودی در زمینه مسئولیت حمایت در داخل کشور انجام شده است. این تحقیقات، به دلیل آنکه در ابتدای طرح نظریه مسئولیت حمایت صورت گرفتهاند و با عنایت به پیشرفتهای شگرف این نظریه در سالهای پس از ۲۰۰۵ میلادی، از جامعیت لازم برخوردار نمیباشند. بنابراین، شایسته است تا نظریه مسئولیت حمایت، که به نظر میرسد در آیندهای نه چندان دور، بتواند به یکی از اصول بیچون و چرای حقوق بینالملل در عرصه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه تبدیل شود، در قالب این پایان نامه مورد موشکافی بیشتری قرار گیرد. بنابراین، سعی میشود تا در فصل ابتدایی بخش نخست، با تعاریف و مفاهیم و چگونگی خلق مسئولیت حمایت آشنا گردیم و سپس در فصل دوم، جایگاه حقوقی نظریه مسئولیت حمایت را در نظامات کنونی بینالملل، مورد بازشناسی قرار دهیم. در فصل نخست بخش دوم نیز تعهدات اجرایی مسئولیت حمایت را مورد بازشناسی دقیق قرار میدهیم و سرانجام، در فصل پایانی، ضمن ذکر توانمندیها و کاستیهای کنونی نهادهای بین المللی، در اجرا و ارتقای نظریه مسئولیت حمایت، نقش این نهادها را در اجرایی ساختن هر چه بهتر این نظریه، تبیین نماییم.
مهدی حسینی بلوچی
بهمن ماه ۱۳۸۸
بخش نخست
مسئولیت حمایت؛ از یک ایده تا یک هنجار بین المللی
فصل نخست:
طرح ایده مسئولیت حمایت
نظریه مسئولیت حمایت، در برخورد با مشکلات و موانع حفظ حقوق بشر در درون کشورها که از نبود ساختاری مدون و تحکیمیافته در میان اسناد و رویه های بین المللی ناشی میشد، در نخستین سال قرن بیست و یکم پا به عرصه حقوق و روابط بینالملل نهاد. در واقع، این نظریه اولین جرقههای شکلگیری خود را در دهه نود میلادی، پس از ظهور ناکارآمدی اصل عرفی مداخلات بشردوستانه، زده است. نخستین گام را در طرح ایده مسئولیت حمایت، کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت کشور[۴] برداشته است. این کمیسیون، توسط کشور کانادا، با هدف کنار گذاردن موانع سنتی حفظ حقوق بشر، یعنی اصل حاکمیت کشورها و اصل منع مداخله در امور داخلی کشورها، تأسیس گردید. بنابراین به نظر میرسد، تشریح چگونگی طرح ایده مسئولیت حمایت و معرفی طراحان و تدوینکنندگان این نظریه، همگام با ارائه تعریف و مفهوم برای آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار باشد.
گفتار نخست: معنا و مفهوم نظریه مسئولیت حمایت
بررسی نحوه شکلگیری کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت کشور و چگونگی خلق اصطلاح «مسئولیت حمایت» توسط این کمیسیون[۵] و همچنین ارائه نظریههایی که زمینه را برای ظهور نظریه مسئولیت حمایت فراهم نمودند، برای درک عمیق این نظریه از جایگاه والایی برخوردار است. بنابراین پیش از موشکافی ساختار مفهومی نظریه مسئولیت حمایت، این اقدامات و نظریهها را تبیین مینماییم و سپس به تعریف و ارائه اصول مستتر در نظریه مسئولیت حمایت خواهیم پرداخت. با ارائه تعریف و اصول نخستین نظریه مسئولیت حمایت، اصطلاحاتی چند را که در تعریف این نظریه به چشم میآیند و احتمالاً برای خواننده سوال برانگیز خواهند بود، را مورد اشاره قرار میدهیم. اصطلاحاتی نظیر “هنجار درحال شکلگیری مسئولیت حمایت"، “مسئولیت کشورها و جوامع بین المللی"، “شرراتهای گسترده علیه حقوق بشری” و “دولتهای ناتوان در انجام مسئولیتهای بین المللی و داخلی"، همگی واژههایی هستند که نیاز به تبیین دارند. به عبارتی دیگر، اصطلاحات بالا، همگی، میتوانند نقشهای کلیدی در اجرای نظریه مسئولیت حمایت، در هنگام وقوع بحرانهایی که منجر به نقض گسترده و نظامیافته حقوق بشری و حقوق بشردوستانه در درون مرزهای کشورها میگردند، داشته باشند. بنابراین با فهم دقیق زوایای نظری چنین اصطلاحاتی، میتوان گستره مفهوم مسئولیت حمایت، به ویژه در گزارش کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت کشور را به طور دقیقتری مورد شناسایی قرار داد و از وقوع سوءاستفادههای احتمالی جلوگیری نمود و در نهایت با نهادینه ساختن کامل تعهدات ناشی از این اصطلاحات، انجام آن را از سوی جامعه بین المللی خواستار شد.
مبحث نخست: چگونگی خلق اصطلاح"مسئولیت حمایت
اقدامات و تلاشهای زیادی از سوی سیاسیون و دانشمندان حقوق بینالملل برای ایجاد مفاهیم نظریه مسئولیت حمایت صورت گرفته است. کوفی عنان و گارس ایوانز از سردمداران تلاشگران برای مفهوم سازی در نظریه مسئولیت حمایت میتوان نام برد.
بند نخست: اقدامات اولیه زمینهساز ظهور نظریه مسئولیت حمایت
نظریه مسئولیت حمایت، مفاهیمی را در ابتدای قرن بیستویکم در گفتمانهای میان حقوقدانان و مؤسسات حقوق بین المللی وارد ساخت که به عقیده برخی مانند پروفسور توماس جی وایس[۶] «با در نظر گرفتن استثنای احتمالی پیشگیری از وقوع نسل زدایی، بعد از جنگ جهانی دوم هیچ ایدهای در میان هنجارهای بین المللی سریعتر و بیشتر از مفهوم مسئولیت حمایت حرکت و رشد نکرده است.»[۷] این پیشرفت سریع، شاید حاکی از اهمیت صد چندان خلق مفاهیمی و سوالاتی است که این نظریه در میان اذهان حقوقدانان و سیاستمداران جهان بوجود آورده است.
به نظر میرسد، نخستین اقدام بین المللی در راه رسیدن به مفهوم و نظریه مسئولیت حمایت، هر چند که مهمترین اقدام محسوب نمیشود، را پتروس پتروس غالی[۸] برداشته است. وی در گزارش خود در سال ۱۹۹۲ با عنوان دستور کاری برای صلح[۹] به شورای امنیت، حاکمیت کشورها را قابل احترام میشمارد اما مطلق بودن آن را زیر سوال میبرد. او در قسمتی از گزارشش مینویسد:
«احترام به حاکمیت کشورها و تمامیت ارضیشان برای هر پیشرفت مشترک بین المللی حیاتی است. [اما] زمان حاکمیت مطلق و انحصاری گذشته است؛ تئوری حاکمیت مطلق هرگز با واقعیت هماهنگ نشد. این وظیفه رؤسای کشورهاست تا به این درک دست یابند و تعادلی را میان نیازهای حکومت داخلی پسندیده و الزامات جهان به یکدیگر وابسته، بیابند.»[۱۰]
وی با ارزیابی اینکه برخی حوزه های حکومت داخلی، به قلمرو جهانی نیز مرتبط هستند، سعی داشت تا مفهوم حکومت را از رویه سنتی اصول مطلق حاکمیت و منع مداخله خارج کند. هر چند وی در ادامه گزارش خود همزمان سعی کرد تا احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها آنها را دوباره تذکر دهد و برای کمکهای بشردوستانه، گرفتن رضایت کشور میزبان را الزامی دانست.[۱۱]
در قدم بعدی کمیسیون اداره جهانی[۱۲] در گزارش سال ۱۹۹۵[۱۳] خود با تأکید بر گسترش مفهوم امنیت انسانی و بین المللی شدن آن، معتقد است که «امنیت انسانی ایمنی از تهدیدات مزمن نظیر گرسنگی، بیماری، سرکوب و حمایت در برابر اختلالات ناگهانی و مضر در الگوی زندگی روزانه مردم را شامل میشود. کمیسیون اداره جهانی بر این اعتقاد است که امنیت مردم باید به عنوان هدفی مهم همانند امنیت دولتها ملاحظه شود. گزارشاین کمیسیون بر این نکته تأکید میکند که مسئولیت سازمان ملل[متحد] نباید تنها نسبت به امنیت دولتهای عضو آن محدود شود بلکه سازمان ملل [متحد] باید نسبت به امنیت افراد درون مرزهای دولتهای عضو نیز مسئول باشد. گزارش همچنین با اشاره به مداخلات سازمان ملل متحد و ناتو در بالکان، افریقا و سایر مناطق، به نفع گسترش مفهوم امنیت برای شناسایی هزینه ها و تلفات انسانی منازعات خشونت آمیز در درون دولتها [به عنوان مسئله ای بین المللی]، استدلال میکند.»[۱۴]
بند دوم: تلاشهای کوفی عنان برای زمینهسازی طرح ایده مسئولیت حمایت
در اقدام سوم و شاید مهمترین آنها، کوفی عنان در سخنرانی سال ۱۹۹۹ در مجمع عمومی، سخنانی را به زبان آورد که در تعارض با مرزهای سنتی حقوق بینالملل بود. وی با انتقاد از عملکرد منفعلانه ملل متحد در قبال نسلزدایی صورت گرفته در رواندا، بوسنی و مخاصمات کوزوو، از مجمع عمومی خواست تا مفهوم جامعه بین المللی مندرج در منشور به درستی تحقق بخشد و همچنین اعلام کرد که جامعه بین المللی باید از تردید میان انجام مداخلات بشردوستانه برای جلوگیری و توقف نقضهای گسترده و نظامیافته حقوق بشری در درون مرزهای کشورهای متخلف و حفظ مفهوم سنتی اصول منشور نظیر اصل عدم مداخله و حاکمیت کشور، خارج شوند. کوفی عنان در این سخنرانی، بزرگترین چالش قرن بیست و یکم ملل متحد را در ایجاد اتحاد پشت سر اصولی که مانع وقوع نقضهای گسترده حقوق بشری و باعث حفظ منافع عمومی میباشند، میداند. وی چهار مطلب را نیز در مورد مداخلات بشردوستانه در این سخنرانی تذکر میدهد؛ نخست آنکه، مداخله باید به طور موسّع از اقدامات غیرقهری تا حمله مسلّحانه، تعریف شود و دوم سازوکار اجرایی مداخله زورمدارانه مشخص گردد و سوم اینکه، بعد از انجام مداخله، تلاش ها برای حفظ صلح و امتداد حقوق انسانی ادامه یابد و در نهایت تذکر میدهد که اصل حاکمیت تنها مانع در راه رسیدن به هدفهای بشردوستانه نیست بلکه منافع ملی نیز باید مجدداً بر اساس اصول دمکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون تعریف شوند و در چالشهای بشری، منافع ملی همانند منافع جمعی قلمداد شود.[۱۵]
در سال ۲۰۰۰ نیز کوفی عنان در اقدامی دیگر، در گزارش هزاره خویش به مجمع عمومی با اشاره به اینکه «از دهه ۱۹۹۰ جنگها عمدتاً داخلی و وحشیانه بوده و جان بیش از پنج میلیون نفر را گرفته است. این جنگها بیش از آنکه تجاوز به مرزها بوده باشد، تعرض به انسانها بوده است. …زمانی امنیت به معنای دفاع از سرزمین در مقابل حملات خارجی تلقی میشد ولی الزامات امروزی حمایت از افراد در مقابل خشونت داخلی را نیز دربر میگیرد.»[۱۶] وی در زیر عنوان توجه به معضل مداخله در این گزارش، در پاسخ به منتقدان مداخلات بشردوستانه که ادعا میکردند مداخله بشردوستانه بهانهای برای مداخله در امور داخلی کشورها و همچنین موجب تهاجم به کشورهای ضعیف با نیات سیاسی ولی با پوشش مداخلات بشردوستانه و تحریک جنبشهای تجزیهطلب میشود، مینویسد:
« من به قوت و اعتبار و اهمیت این مسائل واقفم، و نیز میپذیرم اصول حاکمیت و عدم مداخله، حمایتی حیاتی در اختیار کشورهای کوچک و ضعیف قرار میدهند ولی این سوال را برای منتقدان مطرح میکنم: اگر مداخله بشردوستانه در واقع تهاجم غیرقابل قبولی به حاکمیت تلقی شود، در آن صورت چگونه باید در مقابل وقایع رواندا و سربنیتسا یعنی نقض فاحش حقوق بشر که به تمامی قواعد اخلاقی بشریت مشترک ما صدمه میزند، واکنش نشان داد.
ما در اینجا با یک معضل روبرو هستیم، اغلب مردم موافقند که هم دفاع از بشریت و هم دفاع از حاکمیت باید مورد حمایت واقع شوند ولی متأسفانه نمیگویند زمانی که این دو در حال تنازع باشند، کدام اصل تسلط و ارجعیت دارد.
دخالت بشردوستانه یک موضوع حساس و ملازم با مشکلات سیاسی است و جواب سادهای در بر ندارد. ولی قطعاً هیچ اصل حقوق، و حتی حاکمیت، نمیتواند سپر جنایات علیه بشریت باشد. در مواردی که چنین جنایاتی اتفاق میافتد و اقدامات صلح جویانه برای پایان دادن به آن به اتمام رسیده باشد، شورای امنیت وظیفه اخلاقی دارد که از طرف جامعه جهانی اقدام نماید. این حقیقت که ما نمیتوانیم از مردم در تمام نقاط دنیا حمایت کنیم، دلیل این نیست که در جایی که میتوانیم، اقدام به عمل نیاوریم. مداخله مسلّحانه باید همیشه آخرین حربه باشد، ولی در مواجهه با کشتار دسته جمعی راهی است که نمیتوان از آن صرف نظر کرد.»[۱۷]
کوفی عنان، به تکاپوی ایجاد یک انقلاب فکری در زمینه مداخلات بشردوستانه، در سخنرانی سال ۱۹۹۹ در مجمع عمومی و به دنبال آن در گزارش هزاره خود در سال ۲۰۰۰ به مجمع عمومی، چالش بزرگی را در اذهان سران کشورها ایجاد کرد که باید تفکر و طرحی نو برای حفظ حقوق بشری بنیان نهاد. ضمناً وی با اشاره به تغییر ماهیت تهدیدات علیه صلح و امنیت بین المللی، درباره تغییر برخی پیشفرضها در منشور، میگوید: «پیشفرض مواد منشور آن بود که تهاجم خارجی، یعنی حمله یک کشور علیه کشور دیگر جدی‌ترین تهدید است، ولی در دهه‌ های اخیر تعداد خیلی بیشتری از مردم در جنگهای داخلی، پاک‌سازی قومی و کشتار دسته جمعی افراد یا نژاد خاص و با سلاح‌هایی که در بازار جهانی اسلحه در دسترس همه است، کشته شده‌اند.»[۱۸]
لازم به ذکر است که از جمله اقدامات دیگری که همسو با اقدامات مذکور موجب شد تا زمینه ایجاد مفهوم مسئولیت حمایت فراهم آید، یکی پرداختن دبیرکل بر مفهوم حمایت از غیرنظامیان، در گزارش سال ۱۹۹۸ خود به مجمع عمومی است که خود این مفهوم، معنای وسیعتری از مفهوم مسئولیت حمایت است و دوم صدور بیانیه ریاستی[۱۹] "حمایت از غیرنظامیان در جنگهای مسلّحانه”[۲۰] از سوی شورای امنیت است که با تاکید دو قطعنامه ۱۲۵۶ و ۱۲۹۶ در همین باره همراه شد.[۲۱]
در پی این تلاشها، در سپتامبر ۲۰۰۰، در پاسخ به چالش برانگیخته شده از سوی دبیرکل ملل متحد، دولت کانادا توسط وزیر امور خارجهاش، آقای لوید آکسورثی[۲۲]، تأسیس کمیسیون بین المللی مستقل مداخله و حاکمیت کشور، را اعلام کرد. در این کمیسیون، افراد بسیار سرشناسی نظیر گارس ایوانز[۲۳]، وزیر سابق امور خارجه استرالیا و محمد سهنون[۲۴]، دیپلمات باسابقه الجزایری و مشاور اتحادیه افریقا، به عنوان ریاست مشترک کمیسیون حضور داشتند. سایر اعضای کمیسیون نیز بطور مناسبی از نقاط مختلف جهان انتخاب شده بودند تا تمامی دیدگاه ها در رابطه با موضوع کار کمیسیون، پوشش داده شوند.[۲۵] در نهایت، همین کمیسیون است که اصطلاح “مسئولیت حمایت” را وارد گفتمانهای حقوق بینالملل میسازد.
بند سوم: کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت کشور
در پایان قرن بیستم درباره تغییر ماهیت مخاصمات صحبتهای زیادی به میان آورده شد و نگرانیهای بسیاری را درباره افزایش گستره تلفات انسانی با جنایاتی نظیر کشتار وسیع انسانها، تجاوز گسترده به زنان و برده داری جنسی از آنها، استفاده از غیر نظامیان در جنگ به عنوان سپرهای انسانی، اخراج و کوچ اجباری شهروندان یک منطقه و بسیاری از جنایات دیگر، برانگیخت. در مقابل، گروهی از گسترش سوءاستفاده قدرتهای بزرگ از اصطلاح مداخلات بشردوستانه، پس از وقوع جنایتهای بشری در یک کشور و نادیده انگاری حاکمیت در آن کشورها، سخن به میان آوردند.
این کمیسیون در پی آن بود تا با بررسی نمودن تمام سوالات ایجاد شده در زمینه مداخلات بشردوستانه درحوزه های مختلف سیاسی، حقوقی، اخلاقی و عملی، پاسخی برای آنها بیابد و به همین منظور سعی نمود تا نظرات مختلف را از تمام نقاط جهان بصورت گسترده برداشت نماید.[۲۶] با همین هدف کمیسیون نشستهای بسیاری را در نقاط مختلف جهان از جمله پکن، قاهره، لندن، دهلینو، نیویورک، اوتاوا، پاریس، سنپیترزبورگ، ماپوتو[۲۷]، سانتیگو و واشنگتن برگزار نمود و از نظرات اشخاص مختلف به طرق متفاوت از جمله برگزاری سمینار یا دعوت شخصی بطور وسیع استفاده کرد.[۲۸] در نهایت کمیسیون درست یکسال بعد از تأسیس، در سپتامبر سال ۲۰۰۱ هسته اصلی نظرات خویش راجع به مداخلات بشردوستانه را با خلق اصطلاح «مسئولیت حمایت» و جایگزینی آن به جای اصطلاح «مداخلات بشردوستانه»، طی یک گزارش حدوداً ۹۰ صفحهای منتشر نمود. ضمناً کمیسیون نتایج نشستهای خویش در کشورهای مختلف به همراه سایر اطلاعات تکمیلی مورد نیاز راجع به مسئولیت حمایت را در گزارش تکمیلی خویش به قلم توماس وایس و دون هوبرت[۲۹] در حدود ۴۰۰ صفحه منتشر کرد. کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت کشور، برای ایجاد پلی میان این دو تفکر، اهدافی را در ابتدای گزارش خود ذکر میکند تا بتواند نگاه هر دو نوع تفکر را به سمت گزارش خویش معطوف سازد. در این ارتباط در قسمتی از ابتدای گزارش آمده است :
« هر روش جدیدی برای مداخله در زمینه حمایت از بشر، نیازمند آن است تا حداقل چهار مقصود زیر در آن دیده شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:27:00 ب.ظ ]




ب) دقیقی، اولین شاهنامه سرا
پیش از آن که فردوسی، به شاهنامه سرایی بپردازد، «دقیقی» که از شاعران بزرگ و همسال فردوسی است به نظم شاهنامه روی آورده بود. وی تنها هزار بیت از داستان گشتاسب و ارجاسب تورانی را سروده بود که در سن کمتر از چهل سالگی به دست غلامش کشته شد. فردوسی علت قتل او را «خوی بد» یاد می کند و چینن می گوید:
جـوانیش را خـوی بد یـار بود همـه سـاله تا بـد به پیکـار بـود
بدان خوی بد جان شیرین بداد نبود از جهان دلش یک روز شاد
یکایک از او بخت برگشته شد به دست یکی بنـده بر کشته شد
(فردوسی،ج۹)
پ) منابع شاهنامه
پس از قتل دقیقی، دوستان فردوسی که قوت طبع شاعری او را پیش از این آزموده بودند نزد وی آمده و او را به ادامه کار تشویق کردند؛ اما وی منبع و مأخذی در اختیار نداشت که بتواند از روی آن به نظم شاهنامه بپردازد؛ از این رو این شاعر خستگی ناپذیر و سخت کوش برای تهیه این منابع به شهرهای بخارا، مرو، بلخ و هرات سفر کرده و با یک تحقیق میدانی و گسترده، داستان های باستان را از سینه پیران جهان دیده بیرون کشید و آن ر ا به نسل های پیش ازخود تقدیم کرد.
پایان نامه
بپرسیدم از هر کسی بی شمار نترسیدم از گردش روزگار
(فردوسی،ج۹)
و این در حالی بود که آتش جنگ همه جا شعله ور و راه ها پر خطر بود.
زمانه سرای پر از جنگ بود به جویندگان بر جهان تنگ بود
(فردوسی،۹)
سروده‌های دیگری نیز از فردوسی دانسته شده‌اند مانند چند قطعه، چهار پاره، رباعی، قصیده، و غزل که پژوهشگران در این که سراینده آنها فردوسی باشد، بسیار دودل می‌باشند و به ویژه قصیده‌ها را سرودهٔ زمان صفویان می‌دانند(ریاحی،۱۳۸۰ :۱۴۵)
سروده‌های دیگری نیز از برای فردوسی دانسته شده‌اند که بیشترشان بی پایه هستند. نامورترین آنها مثنوی‌ای به نام یوسف و زلیخا است که در مقدمه بایسنغری سرودهٔ فردوسی به شمار رفته‌است. اما این گمانه از سوی پژوهشگران نادرست دانسته شده و از آن میان مجتبی مینوی در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی گویندهٔ آن را «ناظم بیمایه‌ای به نام شمسی» یافته‌است. محمدامین ریاحی او را شرف‌الدین علی یزدی دانسته‌است و بر این باور بوده‌است که مقدمهٔ بایسنغری را هم همین نویسنده نوشته باشد (ریاحی،۱۳۸۰ :۱۵۱).
سرودهٔ دیگری که از فردوسی دانسته شده‌است «هجونامه»ای در نکوهش سلطان محمود است که به گفتار نظامی عروضی صد بیت بوده‌است و شش بیت از آن به جای مانده‌است. ویرایش‌های گوناگونی از این هجونامه در دست بوده‌است که از ۳۲ بیت تا ۱۶۰ بیت داشته‌اند. انتساب چنین هجونامه‌ای را به فردوسی، برخی از پژوهشگران نادرست دانسته‌اند، مانند محمود شیرانی که با درنگریستن به این که بسیاری از بیت‌های این هجونامه از خود شاهنامه یا مثنوی‌های دیگر آمده‌اند و بیت‌های دیگر نیز از دید ادبی کاستی دارند چنین نتیجه‌گیری کرد که این هجونامه ساختگی است. اما محمدامین ریاحی با درنگریستن به این که از این هجونامه در شهریارنامهٔ عثمان مختاری (از ستایشگران مسعود سوم غزنوی نوادهٔ محمود)، که پیش از چهار مقالهٔ نظامی عروضی نوشته شده‌است، نام برده شده‌است، سرودن هجونامه‌ای توسط فردوسی را پذیرفتنی دانسته‌است. (ریاحی،۱۳۸۰ :۱۴۴)
۲-۲. معرفی زرتشت
۲-۲-۱. زندگی شخصی
الف) سال تولد
به گفته مورخان ، زرتشت در ۶۵۰۰ سال فبل از میلاد به دنیا آمد. اوستا، زادگاه اشوزرتشت را محلی به نام «رَگه» در کنار رودخانه «دْرُجی» و دریاچه چیچَست می داند بعضی از پژوهشگران این محل را در غرب ایران یعنی دریاچه ارومیه و برخی دریاچه هامون در خاور را اشاره کرده اند و چندی نیز رگه را شهر ری در نزدیکی تهران می دانند. (حسینی پناه،۱۳۸۷)
سه روز به تولد زرتشت مانده خانه پوروشسب را نور فراگرفته بود و از همۀ خانه نور می‌تافت. بزرگان ده گمان کردند که ده آتش گرفته است. به هراس افتادند و گریز اختیار کردند، اما در بازگشت دریافتند که به هیچ جای ده آتش نیفتاده است، بلکه در خانه پوروشسب مرد شکوهمندی زاده شده و این روشنی از فرّۀ اوست. بنابر روایت «وجرکرد دینی» تولد اشو زرتشت در روز خورداد (روز ششم) ماه فروردین بوده است و او به هنگام تولد خندید.
ب) خانواده زرتشت
نام پدرش پوروشسب و مادرش دوغدو بوده و سلسلۀ نسب پیامبر در پشت چهل وپنجم به کیومرث می‌رسد که بنیانگذار سلسلۀ پیشدادیان بوده. لفظ اشو که به معنی مقدس روحانی و جسمانی و راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمده صفت یا عنوان پیامبر می‌باشد به طوری که در بیشتر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب پروردگار به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامی‌بالاتر از آن نیست. (مری بویس:۳۸۴)
خانه پدرش در کنار رود دَرجی که به دریای چی چَست (ارومیه) می‌ریخت با چهره ای نورانی و با لبخند از مادرش دغدو زاده شد و چون نام خاندان پدرش اسپنتمان بود، او را زرتشت اسپنتمان نام نهادند.
پ) همسر و فرزندان
اشوزرتشت با «هووی» ازدواج کرد و شش فرزند داشت.سه دختر به نام های: فرنی، تریتی، پورچیستا و سه پسر به نام های: ایسدواستر، اوروتت نر، خورشیدچهر. (حسینی پناه،۱۳۸۷)
حاصل ازدواج پوروش اسپ و دوغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آن‌هاست.
ت) دوره تربیت و تحصیلات
آنچه به یقین در مورد زندگی زرتشت از متون اوستایی بر می‍آید اینست زرتشت از کودکی تعلیمات روحانی دیده‌است زیرا در گات‌ها (یسن ۳۳، بند ۱) خود را زوتَر نامیده‌است و آن اصطلاحی است که در مورد دین مردی که دارای شرایط کامل روحانیت است، به کار می‌رود. در گات ها (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شده‌است. زرتشت در تبلیغ دین خود با دشواری‌هایی روبرو بوده‌است. در سرودهای خویش (یسن ۴۶، بند ۲) از فقر و کمی تعداد حامیانش می‌گوید و از بدکاری پیشگویان و روحانیان هم وطن خود کوی‌ها و کرپن‌ها، گله و شکایت دارد و از بعضی دشمنان خود مانند بندوه و گرهمه (یسن ۴۹، بند ۱ و ۲) نام می‌برد. سرانجام بر آن می‌شود که از زادگاه خود دور شود و به سرزمین مجاور برود که فرمانروای آن کی گشتاسپ است. زرتشت در این سرزمین سرانجام با موفقیت روبرو می‌گردد. با گِرَوِش کی گشتاسپ به دین زرتشت، مخالفت‌های حکمرانان همجوار برانگیخته می‌شود. نام برخی از فرمانروایان مخالف زرتشت در آبان‌یشت (یشت ۵، بند ۱۰۹) آمده‌است که از میان آنان ارجاسب تورانی از همه نامورتر است.
جایگاه گات‌ها، سخنان زرتشت، در اوستا
قدیم‌ترین و مقدس‌ترین قسمت اوستا کتاب دینی زرتشتیان، گات‌ها می‌باشد. از زمان‌های بسیار قدیم گات‌ها را سخنان و اشعار خود زرتشت می‌دانستند. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۷) اوستایی که اکنون در دست است تنها یک چهارم کتابی است که در دورهٔ ساسانیان وجود داشته‌است. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۶) اوستا در شکل کنونی خود شامل پنج بخش است. بخش‌های اوستا عبارتند از :
یسنا به معنی پرستش و نیایش است و مهمترین قسمت اوستاست. سخنان زرتشت موسوم به گات‌ها، در آن گنجانده شده‌است. کلاً شامل ۷۲ فصل یا هات است. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۴۰)
ویسپرد شباهت تامی به یسنا دارد و همراه آن در مراسم دینی خوانده‌می‌شود. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۴۲)
یشت‌ها از برای ستایش پروردگار و نیایش امشاسپندان و فرشتگان و ایزدان است. از نظر قدمت زبانی احتمالاً چند سده با عهد گات‌ها اختلاف زمانی دارد. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۴۰)یشت‌ها گروهی از متن‌های کهن هستند که از راه تلفیق در گنجینهٔ آیین زرتشتی گنجانده شده‌اند.
وندیداد به معنی قانون است. این بخش شامل بسیاری از قوانین مذهبی و احکام دینی زرتشتیان می‌شود. تألیف آن معمولاً به پس از دورهٔ هخامنشی نسبت داده‌می‌شود. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۶۲) زبان و سبک و انشاء وندادید با این فرض که همهٔ کتاب از دورهٔ اول اشکانی است، کاملاً سازگار است.
خرده‌اوستا به معنی اوستای کوچک است. برای شرح نماز، ادعیه، روزهای متبرک ماه و اعیاد مذهبی سال و سایر مراسم مثل سدره‌پوشی و کستی بستن کودکان، عروسی، سوکواری و غیره درست شده‌است. این قسمت از اوستا در زمان شاپور دوم شاه ساسانی بین سال‌های ۳۱۰ تا ۳۷۹ و توسط آذرباد مهراسپندان تألیف شده‌است.( پورداوود: ۴۴ تا ۶۰)
اهمیت گات‌ها در شناخت آئین زرتشت
گات‌ها کهن‌ترین اثری است که از روزگاران پیشین برای ایران باقی‌مانده‌است و از حیث صرف و نحو و زبان و تعبیر و فکر با سایر قسمت‌های اوستا فرق دارد. قطعاتی که دلیل سخن‌گوئی خود زرتشت است، در گات‌ها بسیار دیده می‌شود. چنان که در شش تا از گات‌ها سراینده به عنوان اول شخص از خود یاد می‌کند. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۷) به دلیل تصرفاتی که به خصوص در دورهٔ ساسانی، در آئین زرتشت، کرده‌اند، گات‌ها منبع بسیار معتبری برای شناخت عقاید اصلی زرتشت به شمار می‌رود. (اوشیدری، ۱۳۷۸ :۴۰۲)
فصل‌های یسنا، هات نامیده می‌شوند. کل گات‌ها ۱۷ هات است و شامل ۲۳۸ بند و ۸۹۶ بیت و ۵۵۶۰ کلمه است. گات‌ها منظوم است و از جهت وزن شعر و تعداد مصراع‌ها در هر بند، به ۵ بخش به شرح زیر تقسیم شده‌است:
اهنود به معنی سرور و مولا است. اهنود از هات ۲۸ یسنا شروع می‌شود.
اشتود به معنی سلامت و عافیت است.
سپنتمد به معنی خرد مقدس است.
وهوخشتر به معنی اقتدار نیک و کشور خوب است.
وهیشتواشت به معنی بهترین خواسته و نیکوترین ثروت است. ( پورداوود: ۶۱-۶۶)
به سبب وجود لغت‌های ناشناخته، پیچیدگی زبان شعر، مشکلات دستوری و از همه مهمتر مشکل عدم آشنایی صحیح با اندیشه‌های زرتشت نمی‌توان ادعا کرد که اشعار زرتشت بطور کامل توسط دانشمندان اوستاشناس درک شده‌است، با این همه، لطف و زیبایی آن دسته از سرودهایی که معنی آن روشن است، قابل انکار نیست. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۷)
آئین زرتشت از ورای گات‌ها
آنچه از واژه ها و جملات گات ها بر می‌آید نشان دهندهٔ اینست که زرتشت بر ضد گروه پروردگاران آریایی یعنی آن مذهبی که ایرانیان در پرستیدن قوای طبیعت با هندوان شرکت داشتند، می‌باشد. ( پورداوود: ۷۰)
یکتاپرستی
در گات‌ها اهورامزدا خدای یگانه است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است. جلوه‌های خاص خدا امشاسپندان هستند. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۷) تقریباً دویست بار در گات‌ها به کلمهٔ مزدا یا ترکیب از این واژه بر می‌خوریم. زرتشت جز از اهورامزدا خدای دیگری نمی‌شناسد. زرتشت از گروه پروردگاران پیشین رو گردان است. تمام عظمت و جبروت مختص اهورامزدا ست. اوست آفرینندهٔ یکتا و خداوند توانا. در گات‌ها (هات ۴۴) زرتشت با یک زبان شاعرانه در توحید و اقتدار خداوند گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:26:00 ب.ظ ]




۴- غیرفازی سازی[۳۱]
مرحله اول شامل گرفتن مقادیر مشخص ورودی و تعیین درجه عضویت هر کدام از ورودی­ ها در مجموعه­های فازی می­باشد. در مرحله ۲ ورودی­های فازی شده دریافت گردیده و آن­ها را به قوانین فازی اعمال می­کنیم. اگر قوانین فازی دارای جندین فرض باشند از عملگرهای فازی “و” ویا “یا” ی فازی استفاده می­کنیم. در مرحله ۳ جمع بندی بین خروجی قوانین صورت گرفته و یک مقدار نهایی فازی به دست می ­آید. مرحله ۴ شامل عمل غیرفازی سازی می­باشد. اگر چه پاسخ نهایی در مرحله ۳ بدست می ­آید اما خروجی نهایی برای اعمال به سیستم باید قطعی و مشخص باشد. فرایند تبدیل خروجی فازی به خروجی قطعی و مشخص را غیرفازی سازی گویند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
چندین روش متداول در غیرفازی سازی وجود دارد. از جمله مرکز ثقل که مرکز گرانش[۳۲] مجموعه فازی را بین دو نقطه a و b بدست می­آورد و رابطه آن به صورت زیر می باشد:
(۳-۷)
مدل ممدانی بر اساس تجربه و تخصص انسان استوار است و بیشتر در مواردی استفاده می­گردد که سیستم ناشناخته بوده و یا به اصطلاح به صورت جعبه سیاه است وقادر به مدل سازی آن به صورت ریاضی نباشیم.
با توجه به اینکه بسیاری، عدم مدلسازی دقیق سیستم را از مزایای این کنترل کننده در حل سیستم­هایی می­دانند که قادر به شناخت کامل آن نیستیم اما عدم توانایی در اثبات پایداری کنترل کننده به همراه سیستم از معایب اصلی این کنترل کننده محسوب می­ شود.
۳-۴-۲- کنترل کننده فازی سوگنو
میشیو سوگنو در سال ۱۹۸۵ کنترل کننده فازی سوگنو[۳۳] را پایه گذاری کرد. این سیستم فازی مشابه مدل ممدانی می­باشد با این تفاوت که خروجی هر قاعده یک تابع خطی از ورودی ها در نظر گرفته می شود. نمونه ­ای از قوانین فازی سوگینو به صورت زیر می­باشند که شباهت زیادی به مرحله ۲ در کنترل کننده ممدانی داشته با این تفاوت که توابع به عنوان خروجی قوانین استفاده گردیده است.
اگر ، و ، باشند آنگاه ، است
اگر ، و ، باشند آنگاه ، است
در قواعد بالا و مجموعه های فازی و و ورودی های هستند. شکل (۳-۱) نحوه محاسبه خروجی فازی را نشان می دهد.
شکل (۳-۱): نحوه محاسبه خروجی در کنترل کننده سوگنو
در نهایت خروجی قطعی بر اساس مرکز جرم گسسته محاسبه می­گردد.
شکل (۳-۲): نحوه محاسبه خروجی قطعی از مقادیر فازی در کنترل کننده سوگنو
کنترل کننده فازی سوگنو توانایی مدل سازی سیستم را به صورت خطی دارا می­باشد. و از آن می توان در مواردی استفاده نمود که نتوان مدل ریاضی سیستم را به صورت تحلیلی فرموله کرد. به دلیل خطی بود خروجی، پیاده سازی این کنترل کننده آسان بوده و به همین دلیل از آن استقبال می­ شود در قسمت بعد مدل پیشرفته­تری از کنترل کننده فازی مورد بررسی قرار می­گیرد.
۳-۴-۳- کنترل کننده فازی تاکاگی – سوگنو
مدل اولیه کنترل کننده تاکاگی – سوگنو در سال ۱۹۸۵ ارائه گردید[۱۱]. ایده اصلی این روش بر این اساس استوار است که بتوان مدل ریاضی سیستم های غیرخطی – سیستم اصلی - را با بهره گرفتن از قواعد و قوانین فازی به صورت مجموعه ای از مدل های سیستم های خطی تقریب زد. رویکرد مطرح شده در کنترل کننده فازی تاکاگی- سوگنو بدین صورت می باشد که تعدادی از قسمت های غیرخطی سیستم اصلی را به عنوان متغیرهای جدید - متغیرهای مصنوعی - در نظر می گیرد. سپس حداکثر و حداقل مقدار متغیرهای فیزیکی سیستم اصلی را براساس تجربه اشخاص خبره تعیین می کند. پس از مشخص شدن این مقادیر حداکثر و حداقل مقدار هریک از متغیرهای مصنوعی نیز محاسبه می شود و بعد از آن، توابع عضویت مربوط به هریک از متغیرهای مصنوعی با بهره گرفتن از روابطی ساده - شبیه به فرم پارامتری خط – تعیین می گردند. سپس مجموعه از قواعد اگر- آنگاه فازی نوشته می شود به گونه ای که در قسمت نتیجه – آنگاه – هر قاعده یک سیستم خطی قرار دارد که با میزان درجه عضویتی که مربوط به قاعده خودش است تقریبی از سیستم اصلی می باشد. در نهایت ترکیب تمامی قواعد اگر-آنگاه متناظر با سیستم غیرخطی می باشد.
مدل فازی زیر را درنظر بگیرید که بر اساس مجموعه ­ای از قوانین اگر – آنگاه بیان گردیده است. iامین قانون از مدل فازی تاکاگی – سوگنو به صورت زیر بیان می­گردد.
قاعده ام از مجموعه قواعد اگر- آنگاه:
اگر z1(t)، Mi1 و … و zp(t)، Mip باشد آنگاه
(۳-۸)
که مجموعه فازی، تعداد قواعد اگر- آنگاه فازی، بردار حالت، بردار ورودی، بردار خروجی و متغیرهای مصنوعی معلوم که می­توانند توابعی از متغیرهای حالت یا اغتشاشات خارجی و یا زمان باشند. با در نظر گرفتن تمامی قواعد، خروجی نهایی سیستم فازی برای تمامی زمان­ها به صورت زیر بدست می ­آید[۱۲]:
(۳-۹) (۳-۱۰)
(۳-۱۱)
(۳-۱۲)
(۳-۱۳)
(۳-۱۴)
(۳-۱۵)
مولفه درجه عضویت در است و از آنجا که
(۳-۱۶)
برای تمامی زمان­ها داریم:
(۳-۱۷)
برای بدست آوردن مدل فازی از روی مدل غیرخطی سیستم از دو ایده ناحیه بندی کردن غیرخطی، تقریب محلی و یا ترکیبی از هر دو استفاده می گردد[۱۲].
۳-۴-۳-۱- ناحیه بندی کردن غیرخطی سراسری
ایده بکارگیری ناحیه بندی کردن غیرخطی[۳۴] در ساختار سازی مدل فازی اولین بار در مرجع [۱۳] بوده است. یک مثال ساده غیرخطی را به طوری که در نظر بگیرید هدف اصلی پیداکردن یک ناحیه کلی است که در آن
این رهیافت ساختار مدل فازی را به طور دقیق تضمین می­ کند به هر حال در بعضی مواقع پیداکردن ناحیه­های کلی برای سیستم­های غیر خطی کار دشواری است در این حالت می­توان ناحیه محلی در نظر گرفت این منطقی است که متغیرهای فیزیکی سیستم همیشه محدود هستند.
۳-۴-۳-۲- ناحیه بندی کردن غیر خطی با تقریب محلی
رهیافت دیگری که برای بدست آوردن مدل فازی تاکاگی سوگنو استفاده می­ شود تقریب محلی[۳۵] در فضای فازی نامیده می­ شود اساس این رهیافت تقریب زدن ترم­های غیرخطی با انتخاب ترم­های خطی به طور صحیح می­باشد. این روش منجر به کاهش تعداد قوانین می­ شود این نکته که تعداد قوانین مستقیما وابسته به پیچیدگی آنالیز و طراحی موقعیت دارد بسیار اهمیت دارد چون تعداد قوانین برای کنترل سیستم به طور اساسی، ترکیب قوانین مدل و قوانین کنترل است. در حقیقت روش تقریب محلی منجر به کاهش قوانین برای مدل­های فازی می­ شود به هر حال طراحی کردن قوانین کنترل بر پایه مدل تقریب محلی ممکن است سیستم غیرخطی اصلی را تحت قوانین کنترلی از لحاظ پایداری تضمین نکند. یکی از راه ­هایی که این مسئله را برطرف می­ کند معرفی طراحی کنترل مقاوم است.
شکل (۳-۳): ایده ناحیه بندی کردن غیرخطی[۱۲]
شکل (۳-۴): ایده ناحیه بندی کردن غیرخطی محلی[۱۲]
در ادامه قصد داریم با حل یک مثال، روش مدل سازی فازی تاکاگی-­ سوگنو را بر روی یک سیستم فرضی غیرخطی توضیح دهیم.
سیستم غیرخطی زیر را در نظر بگیرید[۱۲]:
چون متغیرهای حالت فیزیکی در عمل به یک بازه ای از اعداد حقیقی محدود می شوند، فرض میکنیم که متغیرهای حالت محدود به بازه زیر باشند:
البته می توان هر بازه مورد نظر دیگری را نیز برای بدست آوردن مدل فازی انتخاب نمود در ادامه داریم:
مولفه های غیر خطی و را به صورت زیر تعریف می کنیم
آنگاه
سپس مقادیر ماکزیمم و مینیمم متغیرهای فرضی و را تحت شرایط
بدست می آوریم که نتیجه می دهد:
از مقادیر ماکزیمم و مینیمم و می توانند به صورت زیر نمایش د اده شوند:
که در روابط بالا:
بنابراین توابع عضویت می توانند به صورت زیر محاسبه گردند:
شکل های (۳-۵) و (۳-۶) توابع عضویت بالا را نشان می­ دهند:
شکل (۳-۵): توابع عضویت فازی و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:26:00 ب.ظ ]




۸-۴ نمودار امتیاز هوش رقابتی مولفه آگاهی از فناوری آزمودنی ها……………………………………………………………………..
۹-۴ نمودار امتیاز آزمودنی ها در متغیر هوش رقابتی………………………………………………………………………………………..
۱۰-۴ نمودار امتیاز آزمودنی ها در متغیر فروش محصولات بیمه ای…………………………………………………………………..
فصل اول:
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
با توجه به رشد روز افزون رقابت میان شرکت ها چگونگی رویکرد آنها میتواند نقش مهمی در پیروزی یا شکست آنها ایفا کند در این عرصه شرکت های نوپا که به تازگی وارد بازار رقابت شده اند، بیشتر در معرض خطر قرار دارند بنابراین لازم است آنها با دانسته های قبلی رقابت را آغاز کرده تا شانس بیشتری در پیروزی داشته باشند. بدین منظور با استفاده ازهوش رقابتی میتوان احتمال پیروزی در رقابتها را بیشتر کرد(مومنی وهمکاران، ۱۳۸۹،ص۱)
دانلود پایان نامه
امروزه سازمانها دانش را به عنوان ارزشمندترین و استراتژیک ترین منبع برای خود قلمداد می کنند و بر این اعتقادند که برای حفظ موقعیت رقابتی خود باید قابلیت ها ی فکری خود را مدیریت کنند از این رو سازمانهایی موفق خواهند بود که سهم بیشتری از دانش سازمانی رابه خود اختصاص دهند.در محیط تکنولوژیک امروز، جمع آوری اطلاعات رقبا کار مشکلی نیست اطلاعات عمومی بازار را میتوان از منابع بی شماری جمع اوری کرد (چاوشی، ۱۳۹۰، ص۱،۲).
هوش رقابتی یک رویکرد نسبتا جدید نسبت به فرایند های عملکردی و راهبردی تصمیم گیری شرکت ها و سازمان ها است هوش رقابتی از بسیاری از شاخصهای دیگر مثل اقتصاد،بازار یابی،نظریه های نظامی ومدیریت استراتژیک کمک می گیرد.هوش رقابتی در سال ۱۹۸۰ شهرت و آوازه به دست اورد و آثار وکار پورتر، به عنوان یکی از اولین چهار چوب های که میتوان از هوش برای تصمیم گیری استراتژیک توسط سازمانها استفاده کرد،عنوان شد(اودندال و همکاران، ۲۰۰۴).
یک دلیل پیدایش این دانش، انفجار اطلاعاتی است که به وسیله فزونی اطلاعات و انعکاس در تکثیر و انتشار پایگاه داده های تجاری جهانی، به وجود آمده بود.از دیگر دلایل رشد این علم، شاید طبیعت زمانی است که ما در آنزندگی میکنیم؛ زمان تغییرات بزرگ سیاسی و اجتماعی جهانی، افزایش سرعت کسب و کار، افزایش رقابت جهانی ، رقابت تهاجمیتر و تغییرات سریع تکنولوژیکی(مومنی وهمکاران،
۱۳۸۹،ص۱).
۲-۱- بیان مسئله تحقیق
امروزه داشتن توان رقابتی اساس بقای شرکتها است. از طرف دیگر، برخورداری و حفظ توان رقابتی بیش از هر چیزی نیازمند اطلاعات است در واقع اطلاعات به عنوان یکی از اقلام مهم دارایی ها ی استراتژیک و ابزار بازار یابی به شمار میرود .بنابر این در این شرایط، هوش رقابتی در این شرکت ها کمک میکند تا تصمیمات آگاهانه پیرامون همه امور خود ازجمله بازار یابی،تحقیق و توسعه، سرمایه گذاری و راهبردهای کسب کار اتخاذ کنند. هوش رقابتی فرایند مداومی است که اطلاعات قابل استفاده ای در اختیار تصمیم گیرنده قرار میدهد(تائووپرسکاد،۲۰۰۰ ).
هدف اصلی هوش رقابتی دست یابی به داده ها و اطلاعاتی در مورد محیط رقبا و بازار است از این رو هوش رقابتی موثر نه تنها نیازمند اطلاعاتی درباره سایر تمایلات محیطی از قبیل تمایلات صنعت، تمایلات قانونی و نظارتی، تمایلات بین المللی، تحولات فن آوری ،تحولات سیاسی و شرایط اقتصادی است(مارگارت،۲۰۰۳ ).
اگرچه تمرکز هوش رقابتی بر تصمیم گیری است ولی قلمرو آن گسترده است و در بر گیرنده پژوهش پیرامون موضوعاتی از قبیل قابلیت های رقبا،تحلیل اتحاد ویا سرمایه گذاری های مشترک با رقبا، برنامه های آتی رقبا ،راهبردهای بازار یا خطوط تولید خالص ،دلایل دگرگونی در شرکت ها و یا راهبرد واحدهای کسب کارو…..است. درحال حاظر نه تنها شرکت های بزرگ بلکه بسیاری از کسب کارهای کوچک نیز از مزایای حاصل از هوش رقابتی بهره میگیرند، بسیاری از این شرکت ها از هوش رقابتی برای دست یابی به سهمی از بازار و به دست آوردن سهم رقبای نا شناخته استفاده می کنند، آنها از هوش رقابتی برای
- شناخت محیط فعلی بازار
- پیش بینی محیط آتی بازار
- تحلیل عوامل سیاسی اقتصادی وفناورانه مرتبط با کسب کار خود
- شناسایی نقاط ضعف و یافتن راه حل های برای آن
- شناخت ضعف رقبا و شناخت راهی برای تهدید آانها
- شناخت ضعف شرکت که ممکن است رقبا از این فرصت استفاده کنند و ارائه گام ها و حرکت هایی برای از بین بردن آنها(نورای،۱۳۹۱،۴-۳).
خلاء مطالعاتی در این خصوص مربوط به بررسی تاثیر هوش رقابتی در فروش محصولات بیمه درشرکت بیمه ایران میباشد که محقق به دنبال پاسخ دادن به این سئوال و رفع این خلاء مطالعاتی است. با توجه به اینکه شرکت های بیمه نیز مانند شرکت های دیگر دارای پتانسیل مناسبی در زمینه هوش رقابتی میباشند لذا پژوهش علمی و سازمان یافته ای برای بیمه انجام نشده است و این نیاز را بیشتر تقویت می کند که این پژوهش صورت گیرد.
با توجه به مطالب فوق این پژوهش به دنبال این است که تاثیر هوش رقابتی بر فروش محصولات بیمه را بررسی نماید.
۳-۱- اهمیت موضوع
در خلال سال های اخیر، هوشمندی رقابتی به یکی از مفاهیم مهم مدیریت تبدیل شده و با فرهنگ شرکت های پیشرو عجین گشته است. امروزه سازمان هایی در محیط رقابتی برنده خواهند بود که از حوزه فعالیت خود درک و ارزیابی عمیق تری داشته و برای خود مزیت های رقابتی بیشتری فراهم سازند. در دنیای امروز با ویژگی بازارهای روبه رشد سریع، تکیه بر اطلاعات قدیمی به کاهش بینش و از دست دادن فرصت های پیش روی سازمان منجر می گردد. موفقیت فردا در عرصه کسب و کار از آن سازمان هایی است که بصیرت و اطلاعات بیشتری نسبت به خود و محیط رقابت داشته باشند. اطلاعات به عنوان یکی از اقلام مهم دارایی های استراتژیک و ابزارهای بازاریابی به شمار می آید(کاتلر،۱۳۷۹،۵۲).
گردآوری و ارزیابی اطلاعات مربوط به شرکت های رقیب در امر تدوین استراتژی ها، نقشی حیاتی دارد. هر قدر شرکت بتواند از شرکت های رقیب اطلاعات بیشتری به دست آورد، احتمال آنکه استراتژی های اثربخش و موفقیت آمیز تدوین و اجرا کند، بیشتر است بنابراین ردیابی، درک و واکنش به رقبا به عنوان یک جنبه ی ویژه از فعالیتهای بازاریابی مطرح بوده و لازم است شرکت ها یک برنامه اثربخش به نام هوشمندی رقابتی را به اجرا درآورند(دیویدفردآر،۱۳۷۹،۲۴۰).
صنعت بیمه ایران نیز در دهه های اخیر به سوی رقابتی شدن پیش می رود. عرصه رقابتی درنظام بیمه پیچیده ودشوار می گردد و در پیش بینی های بازار آینده وضعیت بس پچیده تر را ترسیم مینماید اینجاست که اگر به عرصه رقابتی و راهکارهای منطقی و هوشیارانه توجه نشود، کم کم ازصحنه رقابت حذف می شوند از این رو لازم است که تمامی شرکت های بیمه به بخش بازار یابی وتحقیقات بازارتوجه ویژه داشته باشند.
الف) توجه به هوشمندی رقابتی در بین کارمندان ونمایندگان فروش شرکت های بیمه میتواند موجب افزایش پتانسیل منابع انسانی در مسیر تحقق استراتژی ها و چشم اندازهای شرکت باشد.
ب) چنانچه هوشمندی رقابتی در بین کارکنان، نمایندگان فروش و بازار یابان شرکت بیمه ایران به اجرا درآید میتواند در افزایش بهره وری وبالا رفتن میزان فروش موثر باشد.
ج) نتایج این پژوهش میتواند نگرش مدیران شرکت های بیمه را معطوف به هوشمندی رقابتی وضرورت آن جهت ارتقای آن در تخصیص بودجه و امکانات، راهبردی انبساطی پیش رو گیرند.
۴-۱- اهداف تحقیق
۱-۴-۱- اهداف کلی
بررسی تاثیر هوش رقابتی بر فروش محصولات بیمه ای
۲-۴-۱- اهداف جزئی:
۱) تعیین رابطه آگاهی از بازار با فروش محصولات بیمه ای
۲) تعیین رابطه آگاهی از رقبا با فروش محصولات بیمه ای
۳) تعیین رابطه آگاهی از فناوری با فروش محصولات بیمه ای
۴) تعیین رابطه آگاهی از راهبرد ها و مسائل اجتماعی با فروش محصولات بیمه ای
۳-۴-۱- اهداف کاربردی
این پژوهش با بررسی تاثیر هوش رقابتی بر فروش نمایندگان بیمه ایران استان کرمانشاه در صدد است تا زمینه را برای بهبود عملکرد و بهره وری هر چه بیشتر سازمان مورد پژوهش و در نتیجه ارائه بهتر خدمات را به جامعه مساعد نماید.
۵-۱- سوالات پژوهش
۱-۵-۱- سوال اصلی:
آیا هوش رقابتی بر فروش محصولات بیمه ای تاثیر معنی داری دارد؟
۲-۵-۱- سوالات فرعی:
آیا بین آگهی از بازار با فروش محصولات بیمه ای رابطه معنی داری وجود دارد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:26:00 ب.ظ ]