بنابرین، گروهی از شرکتها که در بازار های مختلف فعالیت کرده و از نظر مالی تحت کنترل مشترک هستند و روابط اعضای آن توسط اعتماد فردی بر پایه تشابه ویژگیهای شخصی یا تجاری شکل میگیرد، با نام شرکتهای تجاری شناخته شده هستند. از نظر قانونی گروه تجاری در استانداردهای حسابداری ایران تعریف شده است. بند ۴ استاندارد شماره ۱۸، گروه تجاری را بهعنوان «واحد تجاری اصلی و واحدهای فرعی آن» تعریف می کند. در تعریف گروه تجاری از دو واژه «واحد تجاری اصلی» و «واحد تجاری فرعی» استفاده شده است. بند ۴ استاندارد ۱۸ و بند ۹ استاندارد ۱۹، واحد تجاری اصلی را بهعنوان «یک واحد تجاری که دارای یک یا چند واحد فرعی است» و واحد تجاری فرعی را بهعنوان «یک واحد تجاری که تحت کنترل واحد تجاری دیگری (واحد تجاری اصلی) است» تعریف می کند (بزرگ اصل، ۱۳۸۰).
در دنیای امروز، بسیاری از واحدهای تجاری به منظور افزودن بر ارزش خود به ترکیب واحدهای تجاری رویآوردهاند. این واحدها، هدف همافزایی ناشی از فزونی ارزش یک مجموعه نسبت به مجموع ارزش اجزای تشکیلدهنده آن را دنبال میکنند که عموماً در نتیجه ترکیب واحدهای تجاری حاصل میشود. برخی از مهمترین دلایل ترکیب واحدهای تجاری عبارتند از (جمشیدی فرد، ۱۳۸۰):
-
- حذف برخی از هزینه های ثابت و فعالیتهای تکراری؛
-
- هماهنگی مراحل ساخت در فرایند تولید محصولات؛
-
- اعمال مدیریت کارآمدتر و افزایش بهرهوری دارایی ها؛
-
- کاهش مخاطرات در محیطهای تجاری؛
-
- دستیابی سریعتر به منابع مالی، بهکارگیری وجوه مازاد، کاهش هزینه های مالی یا افزایش اعتبار؛
-
- انجام توافقهای راهبردی بین واحدهای تجاری به منظور توسعه محصولات و خدمات جدید و ورود به بازارهای جدید؛ و
- استفاده از مزایای قانونی و مالیاتی.
طبق استاندارد حسابداری شماره ۱۹، با عنوان ترکیب واحدهای تجاری، ممکن است ترکیب به صورتهای زیر انجام شود:
-
- خرید حقوق مالکانه (سهام یا سهمالشرکه) یا خالص دارایی های یک واحد تجاری توسط واحد دیگر، در ازای صدور سهام، پرداخت وجه نقد یا واگذاری سایر دارایی ها.
-
- معامله بین سهامداران واحدهای ترکیب شونده یا بین یک واحد تجاری و سهامداران واحد تجاری دیگر.
- ایجاد یک واحد تجاری جدید برای کنترل واحدهای ترکیبشونده، انتقال خالص دارایی های یک یا چند واحد ترکیب شونده به واحد تجاری دیگر یا انحلال یک یا چند واحد تجاری ترکیبشونده.
هرگاه ترکیب واحدهای تجاری به رابطه اصلی و فرعی منجر شود، واحد تحصیلکننده یا واحد تجاری اصلی (واحد تجاری دارای یک یا چند واحد فرعی) باید صورتهای مالی تلفیقی تهیه و ارائه کند.
۲-۲-۱-۲- صورتهای مالی تلفیقی
صورتهای مالی تلفیقی عبارت است از صورتهای مالی گروه (واحد تجاری اصلی و کلیه واحدهای تجاری فرعی آن) که با بهره گرفتن از ضوابط تلفیق تهیه میشود. منظور از تلفیق نیز، فرایند تعدیل و ترکیب اطلاعات صورتهای مالی جداگانه یک واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن بهمنظور تهیه صورتهای مالی تلفیقی است.
صورتهای مالی تلفیقی به طور معمول شامل ترازنامه تلفیقی، صورت سود و زیان تلفیقی، یادداشتها و دیگر صورتها و بندهای توضیحی جداییناپذیر صورتهای مالی را تشکیل میدهد (گروه نستل[۳۳]، ۲۰۱۳).
هدف از تهیه صورتهای مالی تلفیقی، فراهم کردن اطلاعات درباره وضعیت مالی و عملکرد مالی واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن برای استفاده کنندگان است. زیرا در مواردی که واحدهای تجاری فرعی تحت کنترل واحد تجاری اصلی قرار میگیرند، صورتهای مالی واحد تجاری اصلی بهتنهایی تصویر کامل فعالیتهای اقتصادی و وضعیت مالی آن را نشان نمیدهد.
استفاده کنندگان صورتهای مالی واحد تجاری اصلی، برای تصمیمگیریهای اقتصادی، به اطلاعاتی درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای نقدی گروه نیاز دارند. این نیاز از طریق صورتهای مالی تلفیقی برآورده میشود که اطلاعات مالی مربوط به گروه را به عنوان یک شخصیت اقتصادی منفرد و بدون توجه به مرزهای قانونی شخصیتهای حقوقی جداگانه ارائه میکند. معمولاً استفاده کنندگان اصلی صورتهای مالی تلفیقی، سرمایهگذاران واحد تجاری اصلی هستند، زیرا آنان از طریق علایق خود در واحد تجاری اصلی در گروه نیز منافعی دارند. اما، گذشته از سرمایهگذاران، صورتهای مالی تلفیقی اطلاعات مفیدی را برای سایر استفاده کنندگان نیز فراهم میکند (بزرگ اصل و رحیمیان، ۱۳۸۱).
۲-۲-۱-۳- مبانی نظری صورتهای مالی تلفیقی
در مبانی نظری مرتبط با گزارشگری مالی صورتهای مالی تلفیقی، دو تئوری مالکیت و تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه اهمیت زیادی دارند.
در تئوری مالکیت روی مالکیت صاحبان بر واحد اقتصادی تأکید میشود. در این تئوری، در گروهی که متشکل از چند شخصیت قانونی است، صاحب گروه، همان گروه سهامدار کنترلکننده است که به طور معمول سهامداران شرکت اصلیاند. بر اساس تئوری مالکیت، منافع سهامداران اقلیت از صورتهای مالی تلفیقی خارج میشود و صورتهای مالی تلفیقی، اساساً برای سهامداران شرکت اصلی تهیه میگردد؛ بهعبارت دیگر، طبق این تئوری، سهم اقلیت از دارایی ها و بدهیها و سرقفلی نباید در ترازنامه تلفیقی نشان داده شود.
در تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه، دارایی ها و بدهیهای کل مجموعه اقتصادی مورد تأکید قرار گرفته است و گروه به عنوان یک واحد اقتصادی جداگانه و منافع سهامداران اقلیت به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سهام تلقی میشود. این تئوری مبتنی بر معادله زیر است:
حقوق صاحبان سهام+ بدهیها = دارایی ها
در صورتهای مالی تلفیقی مبتنی بر تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه، همه افراد ذینفع در واحد اقتصادی در نظر گرفته میشوند و سهم سهامداران اقلیت نیز در ترازنامه تلفیقی در بخش حقوق صاحبان سهام ارائه میشود. بر اساس این تئوری نباید تفاوتی بین اکثریت و اقلیت قائل شد.
در حال حاضر، صورتهای مالی تلفیقی بر اساس ترکیبی از دو تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه و تئوری مالکیت تهیه و ارائه میشود. استاندارد حسابداری شماره ۱۸ ایران اساساً مبتنی بر تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه است و در موارد معدودی نیز از مفاهیم تئوری مالکیت استفاده شده است (جمشیدی فرد، ۱۳۸۰).