“
فرجادی و همکاران( ۱۳۸۷)در پژوهشی تحت عنوان”روشی پیشنهادی در مدیریت بازاریابی پارک های علم و فناوری” تلاش کردند تا با بهره گرفتن از تجارب مدیریت بازاریابی مکان الگویی مناسب ارائه دهند . ماهیت کلی این پژوهش اکتشافی است و ازداده های کیفی و رویکرد تفسیری و تمرکز بیشتر بر درک تا اکتشاف استفاده شده است. این پژوهش شامل تحلیل مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با برخی طراحان و سیاستگذاران پارک های علم و فناوری در ایران و نیز استفاده از پرسشنامه های بسته و داده های ثانویه است. جامعه پژوهش شامل هفت نفر از نخبگان بود که امکان مصاحبه عمیق با پنج نفر از آن ها فراهم شد. تحلیل داده ها با بهره گرفتن از روش های تحلیل کیفی انجام شده است. در این مقاله نتیجه بر آن شد که نبود دانش بازاریابی،نزدیک بینی بازار ،دیدگاه فروش و توجه بیش از حد به جذب اعتبارات دولتی در بین سیاستگذاران پارک های علمی ایران به بی توجهی جدی مدیران به مدیریت راهبردی بازاریابی در این سازمانها منجر شده است.
بندریان(۱۳۸۸)در تحقیقی با عنوان”بازاریابی و تجاری سازی فناوری های جدید:مراحل، عوامل تسهیل کننده و کلیدی موفقیت”، عنوان نمود که فرایند تجاری سازی فناوری های جدید فرایندی پیچیده، نامنظم و تصادفی است و این فرایند برای هر فناوری جدید دارای مشکلات و ویژگیهای خاص خود میباشد. تجاری سازی موفق فناوری حداقل نیازمند به تقاضای کافی، برتری بالقوه فناوری برای پاسخگویی به آن تقاضا و یک سازمان و یا فرد کارآفرین با منابع و توانمندیهای مدیریتی و بازاریابی مناسب برای تحویل محصول نهایی به بازار میباشد. فرایند تجاری سازی فناوری های جدید فرایند پیچیده و نامنظمی میباشد و دریافت که یکی از مهم ترین ارکان فرایند تجاری سازی فناوری، بازاریابی فناوری میباشد. بازاریابی فناوری از نوع بازاریابی تعاملی است، بدین معنی که کیفیت فناوری تا حد زیادی به کیفیت تعامل فروشنده و خریدار بستگی دارد.
شیرخدایی و همکاران (۱۳۸۹)به پژوهشی با عنوان “طراحی الگوی سر آمدی در صنایع تولیدی با رویکرد ترکیبی” پرداختند . هدف این پژوهش طراحی الگوی سر آمدی در شرکت های فعال در صنایع تولیدی ایران بود که در آن ضمن مشخص کردن ارزش های محوری سرآمدی بازاریابی، معیارهایی برای ارزیابی عملکرد و برنامه ریزی بهبود در حوزه بازاریابی ارائه شد. این پژوهش بر اساس چارچوب فرایند پژوهش از لحاظ جهت گیری، در مرحله طراحی الگو، بنیادین و در مرحله آزمون الگو در شرکت های تولیدی کاربردی است. رویکرد این پژوهش استقرایی-قیاسی است و راهبرد آن ترکیبی از رویکردهای کیفی و کمی است که با طرح شیوه های ترکیبی اکتشافی انجام می شود.جامعه آماری در دو حیطه قابل بررسی است. در مرحله طراحی الگو، مدیران ارشد حوزه بازرگانی خبره و موفق فعال در سه صنعت مواد غذایی، لوازم خانگی و بهداشتی و شوینده ها که در سه سال گذشته (سال ۸۴-۸۷) شرکت های آنان حداقل در یک محصول درکشور بالاترین سهم بازار را داشتند. نکته قابل توجه آن که صنایع مورد بررسی با توجه به طبقه بندی ایران کد و از میان صنایع رقابتی تولیدکننده کالاهای مصرفی انتخاب شد. هم چنین بخش دیگر جامعه آماری تحقیق در مرحله طراحی الگوها کتاب ها و مقالات مرتبط با موضوع تحقیق بود. در این پژوهش به این نتیجه رسیدند که رهبری به عنوان متغیری مستقل موتور محرک تحقق سرآمدی بازاریابی و تاثیر گذار بر تحلیل و درک مناسب بازار و اتخاذ راهبردهای اثربخش بازاریابی و فراهم کننده زیرساخت های مناسب جهت انجام فعالیت های بازاریابی به صورت سرآمد میباشد. زیرساخت های بازاریابی از یک طرف امکان تحلیل و درک مناسب از بازار را ایجاد کرده و از طرف دیگر امکان طرح ریزی و اجرای مناسب بر نامه های آمیخته بازاریابی را فراهم میکند. و در نهایت سرآمدی در آمیخته بازاریابی نتایج ادراکی مشتری، عملکردی بازار و مالی را محقق میکند.
کرباسی ور و همکاران(۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان “بررسی ارتباط بین آمیخته بازاریابی منتخب و عوامل ایجاد ارزش ویژه برند با بهره گرفتن از روش آکر در جهت افزایش سهم بازار در صنعت لوازم خانگی(مطالعه موردی شرکت اسنوا)” به بررسی ارتباط بین آمیخته بازاریابی منتخب و ارزش ویژه برند پرداخته و در صدد آن است تا دریابد که این اقدامات بازاریابی چگونه ارزش ویژه برند را افزایش یا کاهش میدهند. روش این تحقیق بر مبنای هدف کاربردی است و در زمره تحقیقات همبستگی، با بهره گرفتن از الگوی علی قرار میگیرد و روش تحقیق علی-تطبیقی است.متغیرهای وابسته در این تحقیق عبارتند از کیفیت درک شده برند-وفاداری به برند-آگاهی از برند و تداعی برند. متغیرهای مستقل تاثیر گذار بر ارزش ویژه برند در این تحقیق عبارتند از (عناصر آمیخته بازاریابی منتخب) که شامل:قیمت درک شده از برند-محصول_تصویر ذهنی از کالا-توزیع یا پوشش توزیعی-تبلیغات-ترفیع یا ارتقا مبتنی بر قیمت میباشند.جامعه آماری در این تحقیق مصرف کنندگان لوازم خانگی در شهر تهران میباشند. برای تعیین حجم نمونه از نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است. روش انتخاب افراد پاسخگو به پرسشنامه به صورت تصادفی ساده میباشد.ابزار جمع اوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه استاندارد آکر با مقیاس لیکرت ۷ تایی است. با توجه به فرمول حجم نمونه موردنظر تعداد ۳۸۴ پرسشنامه و با توجه به عوامل در مدل ۴۷۰ پرسشنامه در بین فروشگاه های مشتریان لوازم خانگی منتخب در سطح شهر تهران جمع آوری شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل مسیر مدل حاکی از آن است که ارزش برند از کیفیت ادراک شده و وفاداری به برند اثر می پذیرد. بررس این عوامل نشان میدهد که وفاداری به برند اثر بیشتری از کیفیت درک شده دارد. لازم به ذکر است در این تحقیق برای آگاهی از (تداعی )برند اثر معناداری یافت نشد این موضوع به معنای آن است که می توان با بهبود کیفیت درک شده از برند و وفاداری به برند، ارزش ویژه برند را بهبود بخشید.
“