از نظر شاعر آنچه شرعیان در مورد حجاب توصیه میکنند به خاطر آن است که از آن بهره ببرند او ازدواجهای چشم بسته را نکوهش میکند و دلیل آن را وجود حجاب میداند او عقیده دارد اگر حجاب نباشد این ازدواجها هم واقع نخواهد شد پس حجاب سد راه معرفت بانوان است او شعارهای ترقی طلبانه و تجدد خواهانه و مبارزه با خرافات را بیان میکند شاعر میخواهد زن راه تجدد را بپیماید تا به حقوق پایمال شده خود برسد پس زن کسی است که باید تشخص یابد و قابل احترام باشد و خواهان آن است که ناهمواریهایی که سد راه پیشرفت بانوان است هموار شود. ۱۱- شب جمعه خدمت حاج امین رفیق اهل و سرا امن و باده نوشین بود اگر بهشت شنیدی بساط دوشین بود بتول چارقدی بر سرش ز منسوجی که نسج آن غرض از کارگاه تکوین بود به گرد عارضش از زیر چارقد بیرون دو قسمت متساوی زموی مشکین بود بتول، شور به مجلس فکند باویُلُن قمر مطابق او در غناءِ شیرین بود روان جامعه از این دو زن صفا مییافت اگر نه بر رخشان آن نقاب چرکین بود (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، صص ۱۴- ۱۶) در این شعر شاعر ضمن اشاره به فساد عوامل حکومتی و نابسامانی اوضاع کشور به وضع فلاکت بار زنان که فقط وسیلهای برای خوشگذرانی و سرگرمی مردان هستند اشاره دارد نگاه او به زن به عنوان شخصیت دوم جامعه است که در خدمت هواپرستی مرد است. ۱۳- در مدیحه و تبریک عروسی برآمد بامدادان مهر انور جهان را کسوت نو کرد در بر ویاگویی عروسی ماه رخسار شب دوشینه بر سر داشت معجر نه یک رخشنده اختر بلکه باشد زنسل سلطنت فرخنده دختر (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، صص ۱۷- ۱۸) در اینجا ضمن توصیف طلوع خورشید و تشبیه زن که عروس است به خورشید به وصلت و ازدواج دختر مظفر الدین شاه اشاره میکند او را ستایش میکند و از نسل پاکان و بزرگان میداند از دید شاعر زن موجودی ستودنی و باارزش است او نگاهی به گذشته زن سالارانه دارد و خواهان سالاری بانوان است. ۱۴- در تهنیت فرزند یافتن نصره الدوله ساقی سیم بر بده ساغر که جهان یافت رونق دیگر سرخ گل بین که سر برون کرده چون عروس از زمردین چادر مادرش دختر ولی عهد است که زخورشید زیبدش معجر گر بری بود مریم از تهمت می بگفتم بر او بُوَد همسر هم بر این مادر افتخار کند این ملک زاده مَلَک منظر (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، صص ۱۹- ۲۰) در این شعر ایرج طبیعت را به زن (عروس) مانند کرده است این از حیث زیبایی و جوانی است و سپس به نصره الدوله که صاحب فرزندی شده است شادباش میگوید شاعر مادر این فرزند را که خود نیز از نژاد پادشاهان است ستایش میکند و او را از خورشید برتر و حتی از مریم مادر عیسی هم بالاتر تصور میکند و او را مایه فخر و مباهات فرزند میداند پس زن در شعر زیبا و ستودنی و ارزشمند است و شأنش باید حفظ شود. ۱۵- اندرز و نصیحت فکر آن باش که سال دگر ای شوخ پسر روزگار تو دگر گردد و کار تو دگر جا به خلوت دهمت تا که نبینند رخت تو پسر بچّه تفاوت نکنی با دختر دستمالت را مخصوص معطر سازم نه بدان باید تو خشک کنی عارض تر؟ تر و خشکت کنم آنسان که فراموش کنی آن شفقت ها کز مادر دیدی و پدر شب بپوشانم روی تو چو یک کدبانو صبح برچینم جای تو چو یک خدمتگر (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، صص ۲۱- ۲۵) در این شعر شاعر بعد از نصیحت و اندرز پسر از مهربانیهای خود که حتی از یک مادر هم بیشتر است یاد میکند مهر مادری و اهمیت شخصیت او به خوبی در این شعر به تصویر کشیده شده است البته این تنها شعری نیست که مادر در رأس شخصیتها قرار گرفته باشد بلکه ایرج ارادتی خاص و ویژه به مادر که تمام هستی خود را وقف پرورش فرزندان میکند دارد. در جایی دیگر از شعر ایرج به وضعیت دختران که زیاد به اجتماع نمیآیند و از دیگران روی میپوشاندند و مشکلات بانوان که هنوز به آنها به عنوان پرده نشین خلوت مینگریستند اشاره دارد. ۱۹- مطایبه پدرش گفته که با من ننشیند پسرش مُردَم از غصه خدا مرگ دهد بر پدرش گر بمیرد پدرش جای غم و ماتم نیست زندهام من، بنوازم زپدر خوب ترش مادرش بی خبر از عالم ما خواهد بود گر نسازد للـه از عالم ما با خبرش داستانها کنم از دوستی آن مرحوم قصهها سر کنم از خوبی خلق و سیرش تا نگویند ترا با پسر غیر چه کار مادرش را به زنی گیرم و گردم پدرش (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، ص ۲۹) در این شعر ایرج که به منظور شوخی و مطایبه سروده است زن به عنوان مادر در مقابل دایه للـه که وظیفه بزرگ کردن و مراقبت از کودک را دارد به کار رفته است مادر در اینجا کمتر از حال فرزند با خبر است و مقام دایه از او خطیرتر و ارزشمندتر است پس زن در عرصه های مختلف میتواند تأثیرگذار باشد و جامعه بر مدار او میگردد. ۲۸- مدح ناصر الدین شاه مباش ایمن زکید چرخ ریمن که از کیدش نشاید بود ایمن سفر سازد پی کسب معالی که رسم زن بود یک جای بودن اگر در کوی و برزن نگذرد مرد کجا دارد فضیلت مرد بر زن روی زن وار در خانه نشینی که شاید روزیت آید ز روزن چنین شه زاد از مادر که گردید زشِبهَش مادر گیتی سَتَرْون نه او را دستگیری چون منیژه نه او را دستیاری چون تهمتن (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، صص ۴۳- ۴۶) در این شعر ایرج ضمن مدح ممدوح به شخصیت زنان که اجازه فعالیت در بیرون خانه را نداشتند اشاره میکند و فرق آنان را با مرد در آن میداند و برتری مرد را نسبت به زن در این میداند که برای کسب روزی تلاش کند و کسانی که تلاش نمیکنند به جهت تحقیر به زن مانند میکند در این شعر زن به جهان تشبیه شده است که قادر نیست شخصیتی چون پادشاه را به دنیا آورد او بخت و اقبال را به عروس مانند کرده است این به جهت تقدیر از زن است در جایی دیگر شاعر با آوردن نام قهرمانان شاهنامه زنان را میستاید چون آنها یار و یاور مردان بودهاند وی با ذکر نام منیژه شکوه قدیم زنان ایران را یادآور میشود که وجودی مثمر ثمر دارند و نبودشان باعث خلل و خدشه میشود. ۲۹- در مدح امیر نظام مُردم از حسرت آهو روشان و رَمِشان می ندانم به چه تدبیر به دام آرشان
ادبیات زنانه در آثار (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف قزوینی)- قسمت ۲۳