از بین رشته های انفرادی به عنوان نمونه طرحی که دکتر احمد فرخی در سال 1384 در رشته بدمینتون انجام داد بررسی می شود. در این پژوهش از نظر سنجی در تلفیق با آزمونهای علمی با هدف تدوین شاخص های استعدادیابی در بدمینتون استفاده شد. بدین منظور دو فعالیت مستقل ولی در یک راستا و مکمل یکدیگر انجام گرفت. در قسمت اول از 154 نفر از مسئولان، مربیان و ورزشکاران رشته بدمینتون توسط سه پرسشنامه نظر سنجی به عمل آمد تا بر اساس نظر آنان وضعیت موجود استعدادیابی و شیوه های مطلوب آن و مهمترین ویژگیهای زیست سنجی، قابلیت های حرکتی، ظرفیت روانشناختی و شاخص های مهارتی شناسایی گردد. در قسمت دوم شاخص های مذکور توسط اجرای آزمونهای مختلف در سه گروه ورزشکاران نخبه، غیر نخبه و نیمه ماهر که جمعاً 38 نفر بودند در یک فعالیت میدانی مورد مطالعه قرار گرفت. از نظر مربیان مناسبترین سن شروع فعالیت تخصصی 10 تا 12 سال است. در قسمت شاخص ها، نتایج مشترک بین نظر سنجی و فعالیت میدانی نشان داد که اگرچه محیط ساعد، محیط ساق پا و عرض زانو از مهمترین عوامل پیکرسنجی مرتبط با عملکرد موفقیت آمیز در این رشته هستند ولی محیط ساق پا پیشگوی معنی دار تمیز ورزشکاران است. در قابلیت های حرکتی عامل استقامت قلبی-تنفسی نقش اساسی دارد و مهمترین پیشگو میباشد. در ظرفیت روانشناختی دو عامل تمرکز و اعتماد به نفس نقش بسزایی داشته و تنها تمرکز پیشگوی معنی دار در تمیز ورزشکاران میباشد. اما در شاخص های مهارتی همگرایی قابل ملاحظهای بین نتایج به دست نیامد.
ابراهیم در سال 1381 به تدوین شاخص های مهم استعدادیابی در رشته والیبال پرداخت. بدین منظور پرسشنامه ای متشکل از شش قسمت؛ شاخص های آنتروپومتریکی، آمادگی جسمانی، مهارتی، ترکیب بدن، عملی و روانشناختی جمعا با 28 شاخص تهیه گردید. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از چهار گروه مربیان باشگاهی، مربیان درجه یک داخل، مربیان خارجی و مربیان مدارس برای تکمیل پرسشنامه ها بهره گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده یازده شاخص برتر از بین 28 شاخص معرفی شده انتخاب گردید که به ترتیب رتبه از بیشترین به کمترین عبارتند از: حس همکاری، قدرت تصمیم گیری، سرعت، مسئولیت پذیری، پرش درجا، پرش دفاع، قد، سرو، جرأت، چابکی و پرش آبشار. در مجموع نتایج نشان داد که شاخصهای روانشناختی از بقیه شاخصها در فرایند استعدادیابی برای والیبال مهم ترند. به علاوه از نظر مربیان شاخص های ترکیب بدن از اهمیت کمتری برخوردارند.
نمازی زاده (1381) نیز با رویکردی مشابه به تعیین شاخص های استعدادیابی مرتبط با رشته بسکتبال و ارائه الگوی استعدادیابی در این رشته پرداخت. در این تحقیق تعداد 180 نفر از بازیکنان نخبه بسکتبال در ردههای سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان به تکمیل پرسشنامه ها پرداخته و مورد نظر سنجی واقع شدند تا بتوان چگونگی تمایل و علاقه مندی آنها را از دوران کودکی نسبت به حضور فعال در تمرینات قهرمانی در این رشته بررسی کرد. همچنین فهرستی از شاخص های مختلف در حیطههای آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، قابلیت های حرکتی و مهارتهای شناختی- روانی تهیه شده و به صورت پرسشنامه در اختیار مربیان بین المللی و درجه یک قرار گرفت تا اولویت بندی شوند. در هر حیطه اولویتهای اول تا سوم به شرح زیر تعیین گردید:
-
- در حیطه عملکرد اختصاصی مهارتهای بسکتبال به ترتیب پیش بینی، سرعت تصمیم گیری و قابلیت در شوت توپ به طرف حلقه
-
- در حیطه تواناییهای حرکتی به ترتیب چابکی، سرعت حرکت و هماهنگی
-
- در حیطه آنتروپومتریک به ترتیب اندازه اندامهای فوقانی، طول قد و اندازه دست.
-
- در حیطه آمادگی جسمانی به ترتیب قدرت، توان عضلانی و استقامت عمومی بدن
نهایتا امیرتاش (1382) در طرح پژوهشی خود به توصیف وضع موجود و تدوین شاخص های استعدادیابی در رشته هندبال سالنی مردان پرداخت. بدین منظور از پرسشنامه محقق ساخته که اعتبارهای صوری و محتوایی آن توسط محققان تأیید شده بود استفاده شد. تعداد 105 نفر از مربیان طراز اول کشور به این پرسشنامه ها پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که 98 درصد آزمودنیها اهمیت استعدادیابی در ورزش هندبال را خیلی زیاد و زیاد دانسته اند و 6/67 درصد نیز از آن استفاده می کنند ولی اکثریت آنها درباره روشهای استعدادیابی اطلاعات شان متوسط و کمتر از آن است. سن مناسب برای استعدادیابی در هندبال را اکثریت آزمودنیها در دو سال آخر دبستان و دوره راهنمایی و جایگاه سازمانی آن را در وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد کرده اند. اولویت بندی کلی استعدادیابی از نظر آزمودنیها به ترتیب ارتفاع قد در بعد پیکری، سرعت عکس العمل در بعد آمادگیهای عمومی بدن، دریافت در بعد تکنیکهای انفرادی، حرکات کشویی در بعد تاکتیکهای انفرادی، نسبت قد به وزن در بعد ترکیب بدن، اعتماد به نفس در بعد مهارتهای روانی و روحیه همکاری در بعد مهارتهای اجتماعی بودند.
اما به غیر از طرحهای پژوهشی مذکور، تحقیقات اندکی به بررسی عوامل چندبعدی در ورزشکاران در ایران پرداخته اند که در ادامه به طور مختصر شرح داده شده اند.
جهان پناه (1376) شاخص های پیکر سنجی و آمادگی بدنی دانش آموزان ورزشکار رشته هندبال را بررسی کرد. آزمودنیهای تحقیق شامل 309 ورزشکار پسر مقطع متوسطه بودند که در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کرده بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ویژگیهای پیکرسنجی و آمادگی بدنی ورزشکاران هندبال رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین عواملی چون قد، عرض بدن، نیروی عضلانی پاها، دستهاو کمربند شانه و استقامت عضلات شکم از خصوصیات ویژه ورزشکاران هندبال میباشند.
شاهین طبع (1377) به بررسی و مقایسه برخی ویژگیهای آنتروپومتریک، فیزیولوژیک و شاخص های اجرای مهارت بین بسکتبالیستهای تیم ملی بزرگسالان و جوانان پرداخت. بدین منظور 40 آزمودنی شامل نفر بسکتبالیست تیم ملی بزرگسالان و 20 نفر بسکتبالیست تیم ملی جوانان در این پژوهش شرکت کردند. ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی شامل قد، وزن، فاصله دو دست باز، شاخص درصد چربی، وزن بدون چربی، گونه پیکری، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی شد. همچنین شاخص های اجرای مهارت شامل قدرت گرفتن، دو سرعت 20 یارد، چابکی SEMO، و انعطاف پذیری بودند. نتایج حاکی از این بود که بین قد دو گروه بازیکنان تیم ملی بزرگسالان و جوانان تفاوت معنی داری دیده نشد. اما بین وزن دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت. همچنین تفاوت معنی داری در درصد چربی وجود نداشت اما در شاخص های وزن بدون چربی، توان بی هوازی، قدرت، چابکی و انعطاف پذیری تفاوت معنی دار بود.
متشرعی (1384) به تدوين هنجار توانائيهاي زيست حركتي، ويژگيهاي بيوانرژيك و مهارت هاي ذهني بازيكنان نخبه مرد و زن بدمينتون كشور پرداخت. 35 بازيكن نخبه مرد و 35 بازيكن نخبه زن بدمينتون، مجموعاً 70 نفر، از ميان تيم هاي ملي و باشگاههاي ليگ برتر و به صورت نمونه گيري هدفدار، انتخاب شدند. در بخش توانائيهاي زيست حركتي 10 توانايي : قدرت انفجاري اندام تحتاني، قدرت انفجاري اندام فوقاني، قدرت عضلات خم كننده انگشتان، انعطاف پذيري عضلات همسترينگ و عضلات باز كننده تنه، سرعت شتابگيري، سرعت عكس العمل، چابكي، استقامت عضلاني كمربند شانه و استقامت عضلاني تنه ، در بخش ويژگيهاي بيوانرژيك، 3 عامل توان هوازي، توان بي هوازي بي لاكتيك و توان بي هوازي با لاكتيك و در بخش مهارت هاي ذهني، 12 مهارت: اعتماد به نفس، هدفگزيني، تعهد، واكنش به استرس، كنترل ترس، آرميدگي، نيروبخشي، تمركز، بازيافت تمركز، تمرين ذهني، تصوير سازي و طرح مسابقه، مورد ارزيابي قرار گرفت.
با بهره گرفتن از شاخصهاي آمار توصيفي (ميانگين و انحراف استاندارد) و نقاط درصدي، جدول هنجار بازيكنان در هر يك از آزمونهاي مهارت هاي ذهني، توانائيهاي زيست حركتي و ويژگيهاي بيوانرژيك، ترسيم شد. سپس براساس هنجار درصدي بدست آمده و براساس مقياس رايج ليكرت، دسته بندي عملكرد بازيكنان در هر آزمون، به يكي از طبقه هاي ضعيف، زير متوسط، متوسط، بالاي متوسط و عالي، صورت گرفت. يافته هاي تحقيق نشان داد كه بازيكنان نخبه بدمينتون كشور در بخش توانائيهاي زيست حركتي در قدرت انفجاري اندام تحتاني، انعطاف پذيري عضلات همسترينگ و عضلات بازكننده تنه، سرعت شتابگيري و چابكي ، در بخش ويژگيهاي بيوانرژيك در دو عامل توان بي هوازي بي لاكتيك و توان هوازي و در بخش مهارت هاي ذهني در مهارتهاي : واكنش به استرس، كنترل ترس، تمركز و بازيافت تمركز، ،از امتيازات و مقادير هنجار پايين و نسبتاً ضعيفي برخوردار هستند كه نيازمند توجه، بازنگري و طراحي تمرينات اختصاصي در جهت توسعه و بهبود اين عوامل مي باشند.
ب) تحقیقات روی بازیکنان فوتبال:
قراخانلو در سال 1381 در طرح پژوهشی خود به بررسی وضع موجود و تدوین شاخص های استعدادیابی در رشته فوتبال پرداخت. روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی و میدانی بود. اطلاعات این تحقیق از طریق پرسشنامه های محقق ساخته و همچنین انجام آزمونهای آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، مهارتی و روانی جمع آوری شد. سه پرسشنامه محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت که توسط سه گروه ذیل به سئوالات آنها پاسخ گفته شد: 1- مسئولین سازمان تربیت بدنی و سرپرستان باشگاهها 2- مربیان مدارس و باشگاهها 3- مسئولین تربیت بدنی آموزش و پرورش. نتایج این تحقیق نشان داد که در حال حاضر مهمترین رکن استعدادیابی در کشور مربیان هستند و بعد از آن مسابقات آموزشگاهی. استفاده از آزمونهای میدانی و آزمایشگاهی کمترین استفاده را دارند. مهمترین معیارهایی که در حال حاضر توسط مربیان به آنها توجه می شود عبارتند از: قد، وزن و جثه (آنتروپومتریک)، تیپ بدنی، قدرت، سرعت و استقامت (فیزیولوژیکی)، تکنیک و تاکتیک پذیری (مهارتی)، آرامش، خونسردی، روحیه همکاری و هوش (روانی). قراخانلو اینگونه نتیجه گیری می کند که روند فعلی استعدادیابی در کشور، فاصله زیادی با آنچه در منابع علمی آمده دارد. ضمن اینکه امکانات و تجهیزات کافی به ویژه در شهرستانها وجود نداشته و باشگاهها نقش فعالی ندارند.
بهپور و همکاران (1380) اجزای نوع پیکری (آندومورفی، مزومورفی و اکتومورفی) و متغیرهای ترکیب بدنی را در 153 دانش آموز 14 تا 18 ساله اندازه گیری کرده و ارتباط آنها با عملکرد در الگوهای حرکتی پایه و اجرای مهارتهای پایه فوتبال را ارزیابی کردند. برای اندازه گیری متغیرهای ترکیب بدنی قد، وزن، چربی زیر پوستی و همچنین قطر استخوانهای ران و بازو انتخاب شدند آزمونهای الگوهای حرکتی پایه شامل پرش عمودی، دوی 36 متر سرعت و دوی 9 × 4 متر چابکی بود. برای ارزیابی مهارتهای پایه فوتبال از مجموعه آزمون مهارتی توانایی پایه فوتبال مور-کریستین استفاده شد. این مجموعه شامل آزمون پاس، شوت و دریبل می شود. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که افزایش جزء آندومورفی در آزمودنیها موجب ضعیف شدن عملکرد آنها در برخی آزمونها می شود. به عنوان نمونه افزایش این جزء موجب ضعیف شدن عملکرد آزمودنیها در آزمون دوی 9 × 4 متر چابکی و آزمون دریبل زدن شد. از متغیرهای ترکیب بدنی همبستگی مثبت و معنی داری بین وزن توده بدون چربی و میزان پرش عمودی مشاهده شد. اما هیچ ارتباط معنی داری بین متغیرهای ترکیب بدنی با اجرای مهارتهای پایه فوتبال مشاهده نشد.
علیزاده و فارسی (1384) در پژوهشی به هنجاریابی آزمونهای تخصصی جسمانی، مهارتی و روانشناختی بازیکنان تیمهای ملی فوتبال ایران پرداختند. نمونه آماری تحقیق، فوتبالیستهای حاضر در اردوهای تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و دانشجویان بودند که از این تعداد 70 نفر انتخاب شدند. ارزیابی آمادگی جسمانی شامل وزن، درصد چربی، قدرت انفجاری پاها، ظرفیت بی هوازی، چابکی، انعطاف پذیری، استقامت عضلات خم کننده تنه، ظرفیت هوازی (حداکثر اکسیژن مصرفی[94]) و ارزیابی مهارتهای روانشناختی بود که با بهره گرفتن از پرسشنامه روانی استرالیای جنوبی[95] صورت گرفت. زیر مقیاسهای این پرسشنامه شامل: انگیزش، تمرکز، اعتماد به نفس، کنترل حالات روانی، تصویرسازی ذهنی و هدفمندی می شود. یافتههای این پژوهش نشان داد که آمادگی جسمانی، مهارتی و روانشناختی بازیکنان تیمهای ملی در مقایسه با ورزشکاران کشورهای منتخب از میزان قابل قبولی برخوردار است.
میر حسینی و همکاران (1386) به تعیین نیمرخ آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی و مهارتهای مختص فوتبال که می تواند در استعدادیابی بازیکنان 10 تا 12 سال استفاده شود پرداختند. نتایج نشان داد که مهمترین عوامل در استعدادیابی بازیکنان 10 تا 12 سال عبارت بودند از: قد و جثه از نیمرخ آنتروپومتریکی، سرعت، چابکی و تندی از ویژگیهای فیزیولوژیکی و هماهنگی، پاس و شوت از مهارتهای مختص فوتبال. محققان پیشنهاد می دهند که علی رغم مشکلاتی که در پیش بینی طولانی مدت موفقیت در بازیکنان جوان وجود دارد، مدل مبتنی بر سن می تواند در تهیه اطلاعات مرجع برای انتخاب و رشد استعداد در فوتبالیستها مفید باشد.
شفیع زاده (1388) دو دسته عوامل آنتروپومتریکی و تکنیکی را در 171 فوتبال آموز نوجوان از مدارس فوتبال استان اصفهان مورد ارزیابی قرار داد. آزمون هاي مهارتي که اندازه گیری شدند عبارت بودند از دويدن با توپ ، چرخيدن با توپ، سرعت دويدن و دريبل زدن. تجزيه و تحليل داده ها نشان داد که قد، وزن و شاخص تودة بدني بين سه گروه سنّی نوجوانان تفاوت معناداري داشت. بين وزن و مهارت سرعت دویدن نوجوانان 10 سال و بین شاخص توده بدنی[96] و مهارت سرعت دویدن آنان رابطه معکوس و معناداری وجود داشت. بین وزن نوجوانان 11 ساله با مهارتهای دویدن با توپ، چرخیدن با توپ و سرعت دویدن و بین شاخص توده بدنی آنان با مهارتهای چرخیدن با توپ سرعت دویدن و همچنین بین قد و مهارت سرعت دویدن در آنها ارتباط معکوس و معنی داری وجود داشت. در مجموع سه عامل وزن، قد و شاخص توده بدنی بیشترین ارتباط را با مهارتهای فردی نوجوانان 11 ساله داشتند. محقق پیشنهاد می کند که اين اطّلاعات در مورد كشف استعدادها و پرورش آنان بايد مورد توجه مسؤولان و دست اندركاران فدراسيون فوتبال و به خصوص كميته هاي آموزش و استعداديابي قرار گيرد.
2-3-2 تحقیقات خارجی
الف) سایر رشته های ورزشی:
همانطور که پیش از این گفته شد، در مرور تحقیقات گذشته از بررسی پژوهشهایی که صرفاً یک دسته از عوامل را مد نظر قرار دادهاند صرف نظر می شود و تحقیقاتی با رویکرد چندمتغیره مرور میشوند. همچنین ابتدا مطالعات انجام شده روی سایر رشتهها و سپس فوتبال بررسی می شود. این تحقیقات در ادامه شرح داده میشوند.
دینکو[97] و همکارانش (1999) در تحقیقی به بررسی ویژگیهای بدنی و فیزیولوژیکی بازیکنان هندبال کرواسی پرداختند. آزمودنیها شامل 20 بازیکن عضو تیم ملی مردان کرواسی بودند. از آزمودنیها شاخص هایی چون قد، وزن، درصد چربی بدن، اکسیژن مصرفی، مصرف گازهای تنفسی و آستانه بی هوازی اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که اعضاء تیم ملی هندبال نسبت به افراد عادی جامعه کرواسی بلندتر و سنگینتر بوده و از چربی کمتری برخوردار هستند. همچنین بازیکنان هندبال نسبت به زمانهای گذشته افزایش قد و وزن داشتند. همچنین دریافت اکسیژن مطلق و نسبی این بازیکنان بیشتر از مقادیر طبیعی بوده و مانند ورزشکاران رشته های بسکتبال و والیبال و کمتر از فوتبال است. همچنین مقدار اکسیژن مصرفی و تهویه بیشینه بازیکنان هندبال به مانند ورزشکاران نخبه سایر رشته های ورزشی بالا است.
ماریج و همکاران (2004) به تعیین ارتباط بین ویژگیهای چندبعدی و سطح عملکرد در بازیکنان مستعد هاکی پرداختند. این محققان 38 بازیکن نخبه (با میانگین سن 13,2) را با 88 بازیکن زیر نخبه (با میانگین سن 14,2) در ویژگیهای آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، تکنیکی، تاکتیکی و روانی مقایسه کردند. تحلیل چندمتغیره نشان داد که بازیکنان نخبه نمرات بهتری نسبت به بازیکنان زیر نخبه در متغیرهای تکنیکی (دریبل در مسیر رفت و برگشت و مسیر سرعت)، تاکتیکی (تاکتیک عمومی، تاکتیک در زمان تصاحب توپ، تاکتیک در زمان عدم تصاحب توپ)، و روانی (انگیزش). متمایزترین متغیرها عبارت بودند از تاکتیک در زمان مالکیت توپ، انگیزش و عملکرد در دریبل رفت و برگشت. همچنین بازیکنان نخبه از میانگین سنی کمتری برخوردار بودند. محققان پیشنهاد می کنند که در راهنمایی بازیکنان جوان به سطوح بالا باید توجه بیشتری به کیفیتهای تاکتیکی، انگیزش و مهارت های تکنیکی خاص معطوف شود.
بر خلاف اکثر پژوهشها در این حیطه که از روش مقطعی استفاده کرده اند، ماریج و همکاران (2007) در تحقیقی با بهره گرفتن از روش طولی به شناسایی ویژگیهای عملکردی که می تواند به پیش بینی بازیکنان نخبۀ آینده در رشته هاکی کمک کند پرداختند. آنها در این راستا ویژگیهای آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، تکنیکی، تاکتیکی و روانی 30 بازیکن نخبه و 35 بازیکن زیر نخبه را در پایان سه فصل متوالی ارزیابی کردند. میانگین سن بازیکنان در پایان فصل اول2/14 سال بود. تحلیل کوواریانس با اندازه گیریهای تکراری نشان داد که بازیکنان نخبه نسبت به بازیکنان زیر نخبه نتایج بسیار بهتری در متغیرهای تکنیکی و تاکتیکی به دست آوردند. محققان نتایج این تحقیق را اینگونه تفسیر کردند که بازیکنان نخبه آینده در سن 14 سالگی مهارتهای تاکتیکی بالایی دارند. آنها همچنین مهارتهای تکنیکی تخصصی خوبی دارند و این مهارتها را همراه با ظرفیت استقامت تکراری بهتر از بازیکنان زیر نخبه در 2 سال متوالی پرورش می دهند. محققان در پایان اظهار داشتند که برای تأیید نتایج این تحقیق، آزمودنیها را تا بزرگسالی تحت نظر خواهند داشت.
محمد (2009) ویژگیهای آنتروپومتریکی و عملکردی بازیکنان هندبال را جهت توسعۀ یک مدل شناسایی و پرورش استعداد ارزیابی کرد. آزمودنیها 18 هندبالیست نخبه و 29 هندبالیست غیر نخبه بودند که در دو گروه سنی زیر 16 و زیر 14 سال تقسیم میشدند. تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که بازیکنان نخبه زیر 16 سال نسبت به همنوعان زیر 14 سال خود سنگینتر بوده و قطر عضلانی بیشتری داشتند. همچنین بازیکنان نخبه امتیازات بهتری در قدرت، سرعت، چابکی و استقامت قلبی تنفسی کسب کردند. تحلیل تمایزی بین بازیکنان نخبه و غیر نخبه آشکار ساخت که قد، سرعت دویدن و چابکی مهمترین پارامترها در استعدادیابی در هندبال هستند. محققان پیشنهاد کردند که اندازه گیریهای آنتروپومتریکی خاصی بعلاوۀ برخی سنجشهای عملکردی در استعدادیابی بازیکنان هندبال جوان مفید هستند.
گابت[98] و همکاران (2007) در تحقیق خود به این موضوع پرداختند که آیا نتایج آزمونهای مهارتی، آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی می تواند بین بازیکنان نوجوان والیبال با سطوح مختلف توانایی تمایز ایجاد کند. 28 بازیکن نوجوان (با میانگین سن 5/15 سال) برای انتخاب در یک برنامه استعدادیابی والیبال به رقابت پرداختند. یک تحلیل تمایزی روی بازیکنان انتخاب شده و انتخاب نشده برگزار شد.
نتایج این مطالعه نشان داد که نتایج آزمون مهارت تخصصی توانست بین بازیکنان انتخاب شده و انتخاب نشده تمایز ایجاد کند اما اطلاعات آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی نتوانست. یافتههای این پژوهش همچنین بر اهمیت توسعه تکنیک پاس و سرویس والیبالیستهای جوان تأکید دارد.
گکزی (2009) به تعیین شاخص های روانی و حرکتی در بازیکنان هاکی روی یخ پرداخت که میتوانند در انتخاب برای تیم ملی زیر 18 سال کشور لهستان موثر باشند. آزمودنیها 40 بازیکن بودند که 20 نفر از آنها دارای سابقه بازی ملی (میانگین سن=45/16) و 20 بازیکن دیگر فاقد سابقه ملی (میانگین سن=62/16) بودند. برای پاسخ دادن به پرسش تحقیق 19 آزمون حرکتی (شامل آزمونهای مهارتی هاکی) انجام شد و آزمودنیها پرسشنامه های روانی ACSI-28، PMCSQ-2، SMS و STPI-Y را تکمیل نمودند. نتایج آزمون t نشان داد که بین بازیکنان ملی و غیر ملی در 5 مورد از آزمونهای حرکتی و 8 مورد از متغیرهای روانی تفاوت معنی داری وجود داشت. گکزی پیشنهاد می کند که نیاز به انجام مطالعات بیشتری برای شناسایی ویژگیهای روانی و حرکتی ورزشکاران نخبه وجود دارد.
ب) تحقیقات روی بازیکنان فوتبال:
رویکرد چندمتغیره در ارزیابی بازیکنان فوتبال نیز بارها بوسیله محققان به کار گرفته شده است. در اینجا این تحقیقات بررسی میشوند.
ریلی و همکاران (2000) در مطالعه خود روی 31 بازیکن فوتبال نوجوان (با میانگین سن 4/16سال) به ایجاد تمایز بین بازیکنان نخبه و زیر نخبه پرداختند. متمایزترین ویژگیهای بین دو گروه عبارت بود از چابکی، دوی سرعت، جهت گیری هدفی و مهارت پیش بینی. همچنین بازیکنان نخبه به طور قابل ملاحظه ای لاغرتر بوده، توان هوازی بالاتری داشتند و بیشتر در برابر خستگی مقاوم بودند. آنها همچنین در دریبل زدن بهتر بودند اما در شوت زدن چنین نبودند. محققان چنین نتیجه گیری کردند که مجموعه آزمونهایی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند میتوانند در جمع آوری اطلاعات پایه در جهت انتخاب بازیکنان فوتبال برای برنامه های پرورش استعداد مفید واقع شوند.
هوآر و وار (2000) به شناسایی و پرورش فوتبالیستهای زن مستعد پرداختند. ابتدا طی فراخوانی ورزشکاران 15 تا 19 ساله با سابقه فعالیت در ورزشهای توپی دعوت شدند. ورزشکاران داوطلب در یک برنامه تست گیری دو روزه شرکت کردند که شامل ارزیابی خصوصیات آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی و مهارتی میشد. 17 ورزشکار با در نظر گرفتن عوامل چندگانه انتخاب شدند تا در یک برنامه 12 ماهه پرورش استعداد شرکت کنند. یک برنامه پیش فصل دو ماهه با پنج جلسه تمرین در هفته اجرا شد. این برنامه بر مهارتهای بازی و توپی ضروری برای عملکرد رقابتی در کوتاه مدت تمرکز داشت. کادر مورد نظر در سری مسابقاتی از یک لیگ ایالتی در استرالیا شرکت کردند. محصول 25 مسابقه در فصل این بود که 10 بازیکن برای لیگ منطقه ای انتخاب شدند. این پروژه نشان داد که میتوان بر اساس ویژگیهای مهارتی، آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی فوتبالیستهای بالقوه زن را انتخاب کرد. محققان پیشنهاد می کنند که با توسعه ابزارهای ارزیابی عینی که شایستگی تکنیکی و تاکتیکی را اندازه گیری می کنند، فرایند انتخاب بهبود مییابد.
اُستوجیچ (2000) ویژگیهای جسمانی و فیزیولوژیکی فوتبالیستهای نخبه صربستانی را بررسی کرده و با ویژگیهای بازیکنان غیر نخبه مقایسه کردند. گروه اول شامل بازیکنان شاغل در لیگ یک حرفه ای بود و گروه دوم متشکل از افراد حاضر در لیگ دسته سوم آماتور بود. آزمودنیهای گروه اول دارای سن تجربه بازی بالاتری بودند. بازیکنان گروه دوم به طور معنی داری حداکثر اکسیژن مصرفی کمتری داشتند. به علاوه بلندی پرش ارتفاع و درصد تخمینی تارهای تند انقباض در گروه اول به طور معنی داری بیشتر بود. نتایج این تحقیق نشان دهنده ارتباط قوی بین آمادگی هوازی، توان بی هوازی و نتایج عملکرد در فوتبالیستهای نخبه بود.
پاور[99] و همکاران (2003) تفاوت شاخص های روانی و آمادگی جسمانی بازیکنان دو تیم لیگ برتر انگلستان را بررسی کردند. آزمودنیها 42 بازیکن فیکس (میانگین سنی38/25) و 18 بازیکن ذخیره (میانگین سنی 89/20) از دو تیم بودند. آزمودنیها مجموعه ای از آزمونهای روانی و آمادگی جسمانی را در طی دورۀ پیش فصل انجام دادند. آزمونهای آمادگی جسمانی شامل دوی 10 و 20 متر، پرش عمودی و دوی چابکی ایلینویز میشدند. بازیکنان یک پرسشنامه مهارتهای روانی مختص ورزش را تکمیل کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که رتبه بندی بازیکنان فوتبال از نظر عملکرد در آزمونهای آمادگی جسمانی می تواند بازیکنانی در سطوح مختلف را متمایز کند. اما تفاوت معنی داری در مهارتهای روانی مشاهده نشد. محققان پیشنهاد می کنند که استفاده از علوم ورزشی چند رشته ای می تواند به مراتب سودمندتر از علوم ورزشی تک رشته ای در اندازه گیری عملکرد بازیکنان فوتبال نقش داشته باشد. بنابراین به پژوهشهای کاربردی بیشتری در این زمینه نیاز وجود دارد.
واینز و همکاران (2006) با هدف تعیین ارتباط بین ویژگیهای جسمانی با عملکرد و سطح مهارت در فوتبالیستهای 12 تا 16 ساله به بررسی بازیکنان نخبه، زیر نخبه و غیر نخبه در چهار گروه سنی زیر 13، زیر 14، زیر 15 و زیر 16 سال پرداختند. متغیرهای تحقیق عبارت بودند از آنتروپومتری، وضعیت بالیدگی، پارامترهای عملکردی و پارامترهای مختص فوتبال. تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که بازیکنان نخبه نسبت به بازیکنان غیرنخبه در قدرت، انعطاف پذیری، سرعت، استقامت هوازی، ظرفیت بیهوازی و چند مهارت تکنیکی امتیاز بهتری کسب کردند. تحلیل تمایزی نشان داد که سرعت دویدن و مهارتهای تکنیکی مهمترین ویژگیها در بازیکنان زیر 13 و زیر 14 سال بودند. در حالی که استقامت قلبی تنفسی در بازیکنان زیر 15 و زیر 16 سال مهمتر بود. نتایج این تحقیق پیشنهاد کرد که ویژگیهای متمایز کننده با سن رقابتی تغییر می کنند. نتیجه گیری اینکه مدلهای استعدادیابی باید پویا باشند و فرصتهایی برای تغییر پارامترها در فرایند رشد طولانی مدت فراهم کنند.
مالینا و همکاران (2007) به بررسی رشد، وضعیت بالیدگی و ظرفیت عملکردی بازیکنان فوتبال با طبقه بندی بر اساس سطح مهارت پرداختند. نمونۀ آماری تحقیق شامل 69 بازیکن در دامنه سنی 13.2 تا 15.1 سال از باشگاههایی میشد که در بالاترین مسابقات آن رده سنی شرکت داشتند. قد و وزن اندازه گیری شدند و وضعیت بالیدگی بوسیله ارزیابی بالینی موهای زهار مشخص شد. سه آزمونی که برای ارزیابی ظرفیت عملکردی استفاده شدند عبارتند از: دوی سرعت، پرش عمودی و دوی استقامت رفت و برگشت. عملکرد بازیکنان در شش آزمون مهارتی به یک نمرۀ مرکب تبدیل شد که برای طبقه بندی بازیکنان در دهکهای مهارتی استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه های مختلف مهارتی اختلاف معنی داری در دوی استقامت متوالی داشتند (05/0 > P). اما در دیگر متغیرها اینچنین نبود. یافتههای این تحقیق نشان داد که مرحلۀ بالیدگی و استقامت هوازی (با ضریب مثبت) و قد (با ضریب منفی) پیش بینی کننده های معنی دار موفقیت در فوتبال هستند.
هیروسه[100] و همکاران (2007) به استعدادیابی در بازیکنان فوتبال حرفه ای از دیدگاه جسمانی، فیزیولوژیکی و بیولوژیکی پرداختند. آزمودنیهای این پژوهش 31 فوتبالیست نوجوان بودند که به دو گروه نخبه (18 نفر) و زیرنخبه (13 نفر) تقسیم شدند. بازیکنان گروه نخبه به دو زیرگروه حرفهای (7 نفر) و آماتور (11) تقسیم شدند. قد، وزن، سن اسکلتی، سرعت گام برداری، استقامت در گام برداری و زمان واکنش انتخابی اندازه گیری شدند. سپس این اندازه گیریها بین گروه ها مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دو گروه نخبه و زیرنخبه در تواناییهای گام برداری و ویژگیهای جسمانی تفاوت معنی داری نداشتند. اما گروه نخبه در آزمون زمان واکنش به طور معنی داری سریعتر بودند. یافتههای این تحقیق پیشنهاد می کند که بازیکنان فوتبال نوجوان با زمان واکنش انتخابی سریعتر احتمال بیشتری دارد که در آینده بازیکنان حرفه ای شوند. در نتیجه ارزیابی این توانایی می تواند برای انتخاب در کوتاه مدت به مربیان کمک کند. به علاوه به مربیان پیشنهاد می شود که بازیکنان را در طی دوران پیش از نوجوانی برای توسعه توانایی واکنش به جای سرعت و استقامت آموزش دهند.
لگال[101] و همکاران (2008) بازیکنانی که در حال ترک یک آکادمی فوتبال بودند را در ویژگیهای آنتروپومتریکی و عملکردی مقایسه کردند. در مجموع 161 بازیکن در این تحقیق شرکت داشتند که در دو دسته جای میگرفتند: بازیکنانی که توانسته اند به موقعیت ملی یا حرفهای دست یابند و بازیکنانی که آماتور باقی ماندهاند. اندازه گیریها در سه طبقه سنی (زیر 14، زیر 15 و زیر 16 سال) انجام شد. در ضمن سن اسکلتی بازیکنان جهت تعیین وضعیت بالیدگی اندازه گیری شد. تحلیل یک متغیره تفاوت معنی داری در وضعیت بالیدگی، جرم بدن، قد، حداکثر توان بی هوازی، دوی سرعت و پرش نشان داد. این نتایج به گروه سنی و پست بازی وابسته بودند. این نتایج پیشنهاد می کند که ارزیابیهای آنتروپومتریک و آمادگی جسمانی میتوانند در تعیین احتمال موفقیت بازیکنان فوتبال جوان در رسیدن به سطوح بالا نقش داشته باشند.
فیگوئیردو[102] و همکاران (2009) رشد، وضعیت بالیدگی، ظرفیت عملکردی، مهارت تخصصی ورزشی و جهت گیری هدفی 159 فوتبالیست در دو گروه سنی 12-11 سال و 14-13 سال را بررسی کردند که تا 2 سال بعد یا به رده پائینتر سقوط کردند، یا در همان سطح باقی ماندند و یا به سطحی بالاتر ارتقا پیدا کردند. بازیکنان نخبه در دو مورد از چهار مهارت نمره بهتری کسب کردند یعنی در دریبل زدن و کنترل توپ. همچنین آنها از نظر سن تقویمی و اسکلتی بزرگتر بوده، اندازه بدن بزرگتری داشتند و در ظرفیتهای عملکردی و سه آزمون مهارتی عملکرد بهتری نسبت به دو گروه دیگر داشتند. نتایج این پژوهش پیشنهاد می کند که رشد و وضعیت بالیدگی، ظرفیتهای عملکردی و مهارتهای تخصصی فوتبال عواملی هستند که میتوانند در فرسایش، ثبات و ارتقای بازیکنان فوتبال نقش داشته باشند.
حضیر[103] (2010) به ارزیابی ویژگیهای جسمانی فوتبالیستهای ترکیه ای با طبقه بندی بر اساس سطح بازی و پست بازی پرداخت. در مجموع 305 فوتبالیست در این تحقیق شرکت کردند که 161 نفر در لیگ برتر ترکیه و 144 نفر در لیگ دسته اول ترکیه مشغول به فعالیت بودند. همه اطلاعات در دوره آماده سازی نیم فصل جمع آوری شدند. قد، وزن، قطر بازو و ساق، طول بازو و ران، و چهار ضخامت زیر جلدی (پشت بازو، تحت کتفی، فوق خاری و میان ساقی) اندازه گیری شدند. تیپ بدنی بوسیله روش هیث-کارتر تخمین زده شد. بازیکنان لیگ برتر مسنتر و سنگینتر از بازیکنان دسته اولی بودند در حالی که قد در دو گروه مشابه بود. تیپ بدنی بازیکنان لیگ برتر نسبت به بازیکنان دسته یکی بیشتر مزومورف، کمتر اندومورف و کمتر اکتومورف بود. نتایج نشان داد که هر دوی ویژگیهای جسمانی و تیپ بدنی بازیکنان به طور معنی داری بین سطوح بازی و پستهای بازی تفاوت داشت.
2-4 نتیجه گیری
در سالیان آغازین پژوهش درحیطه استعدادیابی بیشتر به عوامل فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی توجه میشد اما در دهۀ نخست قرن حاضر جنبشی شروع شد که عوامل روانی و حرکتی را در اولویت کار استعدادیابی قرار میدهد (163). در آغاز این جنبش، محققان به بررسی این موضوع پرداختند که آیا اجراکنندگان مستعد در ویژگیها یا ابعاد خاص روانی نسبت به همنوعان کمتر مستعد خود متمایز هستند؟ اعتقاد میرود که این ویژگیها در طول زمان ثابت هستند و منعکس کنندۀ زمینۀ بازیکن برای انجام انواع خاصی از رفتارها هستند. همچنین، روانشناسان ورزش اهمیت ویژگیهای روانی تغییر پذیر و گذرا را با رویکرد حالتی (در مقابل صفتی) بررسی کرده اند. پژوهشگران نوعاً گزارش کرده اند که بازیکنان مستعد متعهد تر، با اعتماد به نفس بیشتر و متمایل به اضطراب کمتر هم قبل و هم در حین رقابت هستند. آنها قادرند تا راهبردهای مختلف مقابله روانی را به طور موثر به کار ببندند، انگیزۀ بالاتری دارند و بهتر میتوانند تمرکز خود را در طول رقابت حفظ کنند (69).
بررسی مطالعات انجام شده روی بازیکنان فوتبال نیز نشان دهندۀ سیری مشابه است. بر خلاف تأکیدی که در پژوهشهای انجام شده در دهۀ 90 بر اندازه گیریهای فیزیولوژیکی وجود داشت (مانند جانسنس و همکاران، 1998 و پانفیل و همکاران، 1997)، در پژوهشهای دهۀ اخیر استفاده از آزمونهای عملکردی در ترکیب با آزمونهای تکنیکی و روانی رواج یافته است (مانند پاور و همکاران، 2003).
برای مثال همانطور که در مورد تحقیق مالینا و همکاران (2007) ذکر شد متغیرهای اندازه گیری شده عبارت بودند از رشد، وضعیت بالیدگی و ظرفیت عملکردی. اما در سال 2009 در تحقیقی که فیگوئیردو با همکاری مالینا و چند تن دیگر انجام داد دو متغیر به این موارد اضافه شد که عبارت اند از مهارت تخصصی ورزشی و جهت گیری هدفی. به وضوح مشاهده می شود که رابرت ام مالینا به عنوان یکی از شناخته شدهترین محققان در زمینه رشد حرکتی در تحقیقات خود از نقش عوامل تکنیکی و روانی غافل نبوده و روز به روز بیشتر در ارزیابی ورزشکاران به آنها توجه می کند.