از زمان شروع بکار گیری ، روش RBI در سطح شرکت های بین المللی نفت، گاز و پتروشیمی جایگاه خود را پیدا کرده و مطالعات زیادی نیز در این خصوص انجام گردیده است. تاکنون تحقیقات اندکی در کشور پیرامون ارزیابی و مدیریت بر مبنای ریسک انجام گرفته و نتایج این تحقیقات به صورت سیستماتیک اجرایی نگردیده است و همچنین این نتایج تاکنون برای تعیین نرخ بیمه مورد استفاده قرار گرفته نشده است خروجی های مهم کلیه مطالعات انجام گرفته در این پژوهش جدای از نوع روش های بکار گرفته شده RBI بشرح ذیل می باشد. . در اکثر واحد های صنعتی بیش از ۸۰% ریسک کل واحد مربوط به تنها ۲۰% تجهیزات و قطعات آن واحد می باشد مطالعه انجام شده موجب کاهش تعداد تعمیرات اساسی سالیانه و تعویق آن از سال ۲۰۱۳ به سال ۲۰۱۵ گردیده است و متعاقب آن هزینه های تحمیلی توقف تولید جهت انجام تعمیرات اساسی، هزینه های انجام بازرسی و هزینه های نیروی انسانی کاهش یافته است. یکی از قابلیت های این پزوهش در نحوه اجرای مدیریت بازرسی بر مبنای ریسک پرداختن به روشی برای تشخیص زمان انجام تعمیرات و بازرسی هر تجهیز بصورت جداگانه در دو دسته الف) در زمان تولید نرمال واحد و ب) در زمان تعمیرات اساسی واحد می باشد. . کلید واژه: ریسک ، نرخ تقریبی مقدمه پس از گذشت ۷۸ سال از قدمت صنعت بیمه در کشورمان ، هنوز هم بیمه به جایگاه اصلی خود در اقتصاد نرسیده و در اکثر موارد در سطح بیمه های اجباری باقی مانده است که این موضوع را به وضوح می توان حتی در بین اقشار تحصیلکرده و ثروتمند جامعه نیز مشاهده نمود. گذشته از بیمه های مربوط به افراد ، بیمه های مربوط به صنایع اصلی نیز بطور کامل در بازار کشورمان تعریف و شناسایی نشده و چه بسا ریسک های بزرگ و فراوانی که با توجه به استفاده از روش های بسیار قدیمی و سنتی و عدم اطلاعات کافی و درست ، زمینه بیمه نمودن آنها در فعالیتهای اقتصادی فراهم نگردیده است و اگر هم فراهم شده ، با استانداردهای بسیار قدیمی می باشد که برای شرکت های بیمه ریسک بالایی داشته و متعاقبا باعث ضرر و زیان های فراوانی برای این شرکت ها میگردد. در این تحقیق کوشیده شده است تا با بهره گرفتن از روش RBI زمینه شناسایی دقیق و درست ریسک قابل بیمه شدن در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی به منظور تعیین دقیق تر حق بیمه فراهم گردد. فصل اول کلیات ۱-۱٫ بیان مسأله با انجام بازرسی در صنعت می توان نقاط شرایطی را که می تواند منجر به وقوع حوادث جبران ناپذیری به لحاظ آسیب به افراد، تجهیزات و محیط زیست وارد نماید، از قبل مشخص نمود. همچنین با انجام بازرسی فنی می توان مکانیزم های تخریب را شناسایی،پایش و اندزه گیری کرده و زمان تبدیل نقص(خرابی) به نقطه بحرانی را مشخص نمود. بدون شک امروزه توجه روز افزونی نسبت به مقوله ریسک و روش های مبتنی بر ریسک جهت تدوین استراتژی های بازرسی، نگهداری و مدیریت در صنایع فرایندی نفت ،گاز،پتروشیمی و صنایع نیروگاهی سراسر جهان از جمله ایران بوجود آمده است. تکنولوژی بازرسی بر مبنای ریسک[۱] به صاحبان صنعت این توانایی را می دهد تا محدوده ای از فاکتور های کلیدی، نظیر در نظر گرفتن سطح قابلیت اعتماد به تجهیزات، و همچنین ایمنی، بهداشت و محیط زیست[۲] و مسائل مالی را در فرایند های تصمیم گیری خود در نظر داشته باشند. استفاده از بازرسی بر مبنای ریسک، ابزاری را جهت بهبود مستمر برنامه های بازرسی از تجهیزات فراهم نموده و کاهش سیستماتیک آنها را به دنبال خواهد داشت. همچنین می توان از نتایج بازرسی بر مبنای ریسک به عنوان ابزاری جهت برنامه ریزی سالیانه سازمان ها استفاده نمود. به گونه ای که با بهره گرفتن از آن می توان منابع و بودجه لازم برای عملکرد تجهیزات در سطوح قابل قبولی از ریسک و کارایی را مشخص نمود. بازرسی بر مبنای ریسک ابزاری مدیریتی جهت تشخیص و اولویت بندی ریسک های مربوط به سیستم های تحت فشار و ارائه برنامه بازرسی بر اساس ریسک های محاسبه شده می باشد. در واقع استفاده از آنالیز ریسک جهت مدیریت برنامه های بازرسی تجهیزات صنعتی می باشد. بطور خلاصه، در تکنیک RBI ابتدا میزان احتمال و پیامد ازکارافتادگی تجهیزات تحت فشار محاسبه شده و از حاصل ضرب این دو فاکتور (یعنی احتمال و پیامد) میزان ریسک بدست می آید. سپس بر اساس اندازه ریسک بدست آمده، تجهیزات اولویت بندی شده و برنامه بازرسی برای آنها تعریف میگردد. در این تکنیک، بر خلاف برنامه های سنتی بازرسی که یا بر اساس نظر کارخانه سازنده یا استاندارد انجام می پذیرد(Fixed Interval) و یا بر حسب شرایطی که تجهیز پشت سر گذاشته(Condition Base) اما با در نظر گرفتن احتمال خرابی که در کل نگاهی به عقب وتاریخچه آن تجهیز در گذشته دارد(Reactive)، فاصله زمانی ثابتی برای بازرسی تجهیزات تعریف نمیگردد، بلکه هر دستگاه بازه زمانی و برنامه جداگانه ای جهت بازرسی دارد. بکار گیری اصول کلی آنالیز ریسک به منظور اولویت بندی و مدیریت برنامه های بازرسی، که امروزه تحت عنوان RBI از آن یاد می شود، یکی از جدید ترین کاربرد های اصول ریسک می باشد که احتمال و شدت پیامد وقوع ازکارفتادگی تجهیزات مربوطه را با نگاهی پیشگیرانه[۳] مورد برسی قرار می دهد. در این روش بر خلاف روش های سنتی بازرسی، فاصله زمانی ثابتی تعریف نمی گردد بلکه برای هر دستگاه، فاصله زمانی و روش بازرسی مشخصی تعیین می شود. با بهره گرفتن از بازرسی بر مبنای ریسک، ضمن اجتناب از بازرسی های مکرر، می توان امکانات و توانمندیهای بازرسی را بر روی دستگاههایی با ریسک بالاتر متمرکز نمود. بطور خلاصه مزایای استفاده از روش RBI عبارت است از : افزایش ایمنی و قابلیت اعتماد تجهیزات ، کاهش توقف های غیر برنامه ریزی شده واحد، کاهش هزینه های بازرسی فنی و خطر ازکار افتادگی، برنامه ریزی دقیق بازرسی فنی و تعمیرات ،افزایش فاصله بازرسی های فنی و تعمیرات دوره ای و همچنین افزایش خاصیت کار گروهی و بکارگیری دیدگاه های متفاوت می باشد. کاربرد بازرسی بر مبنای ریسک در بازرسی تجهیزات پالایشگاهی و پتروشیمی از اواخر دهه ۱۹۸۰ توسط چندین شرکت آغاز گردید و برای اولین بار در سال ۱۳۹۳ به صورت مکتوب انتشار یافت. سنگ بنای یک پروژه مشترک صنعتی با حمایت ۲۱ شرکت پالایشی و پتروشیمی در سال ۱۹۹۳ و به سرپرستی انستیتوی نفت آمریکا[۴] به منظور تدوین دستورالعمل های بازرسی بر مبنای ریسک جهت کاربرد در صنایع نفتی بنا نهاده شد. ۱-۲٫ پیشینه تحقیق سید جواد هاشمی و همکاران(۲۰۰۹) با مطاله خود از طریق نحوه استقرار بازرسی بر مبنای ریسک در واحد تقطیر اتمسفری پالایشگاه آبادان به یک سیستم منسجم مدیریت یکپارچگی تجهیزات با بهره گرفتن از نرم افزار دست یافتند. خروجی این مطاله دستیابی به یک سیستم مدیریت یکپارچه تجهیزات بر اساس استراتژی بازرسی بر مبنای ریسک و مزایای حاصل از آن از نظر صرفه جویی های اقتصادی، مسائل ایمنی و متمرکز شدن برنامه های بازرسی بوده است. [۱] آقای جیان شوایی و همکاران (سال ۲۰۱۱) با مطالعه RBI مخازن بزرگ نگهداری نفت خام دریافتند که نتایج غالب متد دوره ای بازرسی داخلی در پایین تر از سطح بازرسی و یا بالاتر از سطح بازرسی می باشند. بنابراین، چگونگی تعیین منطقی (قابل قبول) فاصله بازرسی داخلی، در جهت متعادل سازی نیازهای بهره برداری ایمن و هزینه بازرسی جهت مخازن نفت خام بسیار قابل توجه بوده است در این مطالعه، تکنولوژی بازرسی بر مبنای ریسک(RBI) جهت ارزیابی کمی ریسک مخازن نفت خام و انبار نفت درچین مورد استفاده قرار گرفت. مقایسه ریسک بین دیواره مخزن و پایین آن نشان می دهد که ریسک مخزن وابسته به پایین آن می باشد. در این مطالعه دستورالعمل پیش بینی فاصله بازرسی داخلی[۵] برای مخازن نفت خام نیز موجود بوده است. بازه بازرسی داخلی پیش بینی شده توسط متد RBI به تدریج با افزایش سطح قابل قبول ریسک گسترش یافته است و نهایتا این روش برای تعیین ریسک قابل قبول مخازن نفت خام پیشنهاد گردید که عدد۳٫۴۵ ×۱۰-۴ به عنوان ریسک قابل قبول مخزن نفت تعیین گردید. عدد ۰٫۸ به عنوان فاکتور ایمنی برای تعیین نهایی بازه بازرسی داخلی برای ۱۸ مخزن نفت خام پیشنهاد گردید. فاصله بازرسی داخلی در کشور چین در بازه های زمانی ۵ تا ۷ ساله یک الزام می باشد، که خیلی محافظه کارانه و پایین تر از زمان سرویس پیش بینی شده مخزن می باشد..فاصله بازرسی داخلی محاسبه شده توسط روش Gumbel کوتاهتر از روش محاسبه شده با RBI برای تانک ها با فاصله بازرسی داخلی کمتر است، این مقاله توصیه می کند متد بازرسی بر مبنای ریسک برای پیش بینی کردن فاصله بازرسی داخلی جهت مخازن نفت خام استفاده گردد. [۲] تینگ جون یانگ (۲۰۱۰) با مطالعه بازرسی بر مبنای ریسک بر روی تجهیزات واحد پلی اتیلن سبک به این نتیجه رسیدندکه حدود ۸% از تجهیزات و لاین های تحت فشار، ۹۰% ریسک تجهیزات تحت فشار پلی اتیلن را در برمیگیرند، در این مطالعه بستر ایجاد استراتژی بازرسی پس از شناسایی تجهیزات با ریسک بالا فراهم گردید. روش بکار گرفته شده در این مطالعه بصورت RBI کیفی بوده و از ماتریس ۵*۵ بکاررفته است. [۳] اقای ونگ تسان هوانگ (۲۰۰۷) مطالعه ای بر روی سیستم راهنمای بازرسی خطوط لوله بر مبنای ریسک اتجام داده است. در این تحقیق، یک سیستم بازرسی بر مبنای ریسک و یک مدل راهنما برای بازرسی از خطوط لوله برسی شده است. روش مطالعه از دو بخش تشکیل شده که عبارتند از: ساختن یک مدل بازرسی بر مبنای ریسک برای خطوط لوله و ایجاد یک مدل راهنما برای بازرسی بر مبنای ریسک خطوط لوله. برای بررسی بازرسی بر مبنای ریسک و سیستم آنالیز استراتژیک بازدید هایی از واحد نیز صورت گرفته است. یک مدل نبتنی بر دانش مطابق با استاندارد های بین المللی و مقررات دولتی ایجاد شده و یک فرایند یکپارچه منطقی برای کاهش اختلافات تناقضات در مدل مذکور بکار رفته است. این مدل بهمنظور آنالیز فاکتور های خرابی، مدل های تخریب و موقعیت های مستعدتخریب خطوط لوله در واحد های پتروشیمی طراحی شده است. هدف از این مطالعه تهیه ابزارهایی برای برنامه ریزی بهینه بازرسی های خطوط لوله برای افراد مرتبط در امر بازرسی بوده است. و همچنین، برای ایجاد پیش بینی موثر از ریسک های بالقوه خطوط لوله و به منظور ایجاد سطح بالاتری از ایمنی در بهره برداری واحد که صنایع پتروشیمی می توانند انتظار دستیابی به آن را داشته باشند. یک ارزیابی ریسک روی سیستم لوله کشی یک مجتمع پتروشیمی انجام شده است. نتایج نشان می دهد که بیشترین ریسک ها و خطرات از تعداد کمی از خطوط لوله نشات گرفته است. [۴] چی هویی چاین (۲۰۰۸) مطالعه خود را تحت عنوان بازرسی بر مبنای ریسک شیر های ایمنی فشارشکن[۶] انجام داده است. هدف از شیر ایمنی فشار شکن، بقا و حفظ ایمنی سیستم های تحت فشار می باشد. اگر یک شیر ایمنی فشار شکن نتواند درست عمل کند، در صورت عدم وجود وسایل حفاظتی دیگر ممکن است منجربه یک رویداد فاجعه بار گردد با بکار بردن اطلاعات رسیده از تست های انجام شده و آنالیز های آماری از وضعیت فرسودگی شیر های ایمنی فشار شکن در فرایند بخش روغنکاری، یک سیستم بازرسی بر مبنای ریسک در این مطالعه ایجاد شده است. در مرحله نخست، مشخصات شیر ایمنی فشار شکن از نقطه نظر مهندسین بازرسی و تعمیرات مورد بحث قرار گرفته و نتایج تست هایی که نشان دهنده خرابی بارز شیر ایمنی فشار شکن می باشد از اطلاعات مورد استفاده در آنالیز های آماری بعدی جدا خواهد شد. سپس ارتباط بین شرایط فرسودگی و پارامتر های متناسب شیر ایمنی فشار شکن که توسط تکنیک آماری-آنالیز انحراف(ANOVA) مورد آنالیز قرار گرفته. در پایان، یک استراتژی بازرسی بر مبنای ریسک نیمه کمی پیشنهاد شده است. همچنین یک دوره بازرسی تخمینی برای هر شیر ایمنی فشار شکن پیشنهاد شده است. خروجی این مطالعه نشان میدهد که بیشترین ریسک ها از تعداد کمی از شیر های ایمنی فشار شکن نشات گرفته، به همین دلیل دوره های بازرسی انها کوتاهتر از ۲ سال مطابق با استاندارد های مربوطه و مقررات وضع شده خواهد بود. [۵] ۱-۳٫ ضرورت انجام تحقیق: تاکنون تحقیقات اندکی در کشور پیرامون ارزیابی و مدیریت بر مبنای ریسک انجام گرفته و نتایج این تحقیقات به صورت سیستماتیک اجرایی نگردیده است. همچنین با توجه به جستجوهای انجام شده تا کنون تحقیقی در ارتباط با اجرای پروژه بازرسی بر مبنای ریسک در صنایع پتروشیمی خصوصا در بخش دی اتانایزر واحد الفین مشاهده نشده و عمدتاً سیستم های ارزیابی رسیک بصورت تمام کیفی یا تماما کمی بوده که نتایج آن تفاوت زیادی با این پروژه دارد. در این تحقیق روش بکار گرفته شده بر مبنای تلفیق روش های کمی و کیفی به صورت همزمان می باشد( روش نیمه کمی). روش نیمه کمی تا حدودی از مزایای دو روش کمی و کیفی بهره مند است یعنی تقریباً از سرعت روش کیفی و دقت روش کمی استفاده می کند. با اشاره به موارد فوق تحقیق حاضر از نوآوری موضوعی و مکانی برخوردار است. ۱-۴٫ هدف مطالعه ۱-۴-۱٫ هدف آرمانی تدوین و ارائه برنامه مدیریت بازرسی با بهره گرفتن از مدل بازرسی بر مبنای ریسک در صنعت پتروشیمی ۱-۴-۲٫ اهداف ویژه شناسایی تجهیزات مورد نظر و جمع آوری داده های مرتبط برای ارزیابی ریسک. محاسبه میزان احتمال و پیامد ازکارافتادگی تجهیزات تحت فشار موردنظر. محاسبه میزان ریسک نهایی به تفکیک تجهیزات موجود بر اساس ماتریس ریسک. الویت بندی بازرسی از تجهیزات و برنامه ریزی جهت بازرسی های دوره ای بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی ریسک و تعیین متدهای موثر بازرسی از تجهیزات. بکارگیری مدیریت ریسک و استفاده از سیستم های کاهش ریسک بر اساس استاندارد API 580 در صورت لزوم.
فرض کنید در یک ترکیبی از سرویسها ۸ سرویس انتزاعی و برای هر سرویس نیز ۱۵ وب سرویس واقعی وجود دارد اگر درصد همانند سازی را ۰.۷ در نظر بگیریم این بدان معناست که تقریباً مقادیر ۶ تا از سرویسهای انتزاعی استعمارگر در سرویسهای انتزاعی متناظر با آن در مستعمره عیناً کپی میشوند. همچنین برای بالا بردن کارایی رویکرد از پارامتر دیگری به نام جستجو همسایگی استفاده میشود این پارامتر بدین گونه عمل میکند: در ابتدا مستعمرهای که توسط پارامتر همانند سازی به سمت استعمارگر حرکت کرده است را انتخاب میکنیم سپس یکی از سرویسهای انتزاعی آن را به طور تصادفی انتخاب و مقدار داخلش را به یک کد دودویی تبدیل میکنیم در ادامه تمامی مقادیر کد دودویی به دست آمده را معکوس کرده و مجدداً آن را به مبنای ۱۰ تبدیل میکنیم. در شکل ۳-۹ نحوه اجرای عملگرهای همانند سازی و جستجوی همسایگی آورده شده است. در رویکرد رقابت استعماری بر خلاف رویکرد ژنتیک در صورت به وجود آمدن یک جواب غیر ممکن آن جواب حذف شده و بار دیگر عمل همانند سازی انجام خواهد شد. دلیل این امر این است که در رویکرد ICA در هر چرخه اجرای رویکرد، ضعیفترین مستعمره به سمت استعمارگر خود حرکت میکند و در صورتی که ما در این رویکرد جوابهای غیر قابل قبول را نیز به عنوان مستعمره در مجموعه جوابها در نظر بگیریم آنگاه ممکن است تعداد زیادی مستعمره داشته باشیم که میزان برازندگی آن ها برابر صفر باشد که این روال کار رویکرد را دچار مشکل میکند. شکل ۳-۹ : عملگرهای همانند سازی و جستجوی همسایگی ۳-۵-۳-۳ جابجایی موقعیت مستعمره و امپریالیست در حین حرکت مستعمرات به سمت کشور استعمارگر، ممکن است بعضی از این مستعمرات به موقعیتی بهتر از استعمارگر برسند (مقدار تابع برازش آن ها نسبت به استعمارگر بالاتر باشد.) در این حالت، کشور استعمارگر و کشور مستعمره، جای خود را با یکدیگر عوض کرده و مستعمره بعد از همانند سازی به عنوان استعمارگر و استعمارگر قبلی مستعمره آن خواهد شد. در ادامه باقی مستعمرهها به سمت استعمارگر در موقعیت جدید حرکت میکنند تغییر جای استعمارگر و مستعمره، در شکل ۳-۱۰ نشان داده شده است که در آن بهترین مستعمرهی امپراطوری، که نسبت به استعمارگر خود میزان برازندگی بیشتری دارد، به رنگ روشنتر، نشان داده شده است. شکل ۳-۱۱، کل امپراطوری را پس از تغییر موقعیتها، نشان میدهد. شکل ۳-۱۰: تغییر جای استعمارگر و مستعمره شکل ۳-۱۱: کل امپراطوری،پس از تغییر موقعیتها ۳-۵-۳-۴ قدرت کل یک امپراطوری . قدرت کل هر امپراطوری به دو بخش تشکیل دهنده آن بستگی دارد. در حالت کلی قدرت کل امپراطوری را میتوان به صورت مجموع قدرت کشور استعمارگر به اضافه درصدی از قدرت میانگین مستعمرات آن تعریف نمود. رابطه ۳-۹ که در آن میزان برازندگی کل امپراطوری n ام و عددی مثبت است که معمولاً بین صفر و یک و نزدیک به صفر در نظر گرفته میشود. بعد از مشاهده نتایج شبیه سازی به این نتیجه رسیدیم که مناسبترین مقدار برای برابر ۰.۰۵ است. ۳-۵-۳-۵ رقابت استعماری رقابت استعمارگران بدین صورت میباشد که آن ها برای تصاحب ضعیفترین مستعمره از ضعیفترین استعمارگر با یکدیگر به رقابت میپردازند تا آن مستعمره را تصاحب کنند بنابراین هر امپراطوریای که نتواند بر قدرت خود بیفزاید و قدرت رقابت خود را از دست بدهد، در جریان رقابتهای امپریالیستی، حذف خواهد شد و به مرور زمان، امپراطوریهای ضعیف، مستعمرات خود را از دست داده و امپراطوریهای قویتر، این مستعمرات را تصاحب کرده و بر قدرت خویش میافزایند. رقابت استعماری بر اساس قدرت کل امپراطوری مدل شده است، در این رقابت هر استعمارگر شانسی برای جذب مستعمرات ضعیف به خود دارد و برای تصاحب این مستعمرات، رقابتی میان کلیه امپراطوریها ایجاد میشود. مستعمرات مذکور، لزوماً توسط قویترین امپراطوری، تصاحب نخواهند شد، بلکه امپراطوریهای قویتر، شانس بالاتری برای تصاحب آن دارند. مکانیزم این تخصیص بر اساس الگوریتم چرخ رولت صورت میگیرد شکل ۳-۱۲ شمای کلی رقابت استعمارگران را نشان میدهد. در ادامه رقابتهای امپریالیستی، امپراطوریهای ضعیف به تدریج مستعمرات خود را از دست داده و مستعمراتشان به دست امپراطوریهای قویتر میافتند. زمانی که یک امپراطوری تمامی مستعمرات خود را از دست داده باشد آن امپراطوری سقوط کرده و حذف شده تلقی میشود. پس از مدتی، همه امپراطوریها، سقوط کرده و تنها یک امپراطوری خواهیم داشت و بقیه کشورها تحت کنترل این امپراطوری واحد، قرار میگیرند در چنین موقعیتی رقابت امپریالیستی به پایان رسیده و به عنوان یکی از شروط توقف، الگوریتم متوقف میشود. شکل ۳-۱۲ : شمای کلی رقابت استعماری: امپراطوریهای بزرگتر، با احتمال بیشتری، مستعمرات امپراطوریهای دیگر را تصاحب میکنند. شبه کد مربوط به الگوریتم رقابت استعماری در شکل ۳-۱۳ آمده است: شکل ۳-۱۳ : شبه کد مربوط به الگوریتم فرا ابتکاری رقابت استعماری ۳-۵-۴ رویکرد جریان آب رویکرد جریان آب یک رویکرد تکاملی است و یک تکنیک همه منظوره برای حل مسائل به حساب میآید. رویکردهای تکاملی در ابتدا شامل مجموعهای منفرد میباشند که این اجزا بر اساس قواعدی توسعه پیدا میکنند. این رویکرد از رفتار طبیعی جریان آب از نقاط مرتفع به نقاط کم ارتفاع الهام گرفته است که در آن هر جریان آب در مسیر خود با عبور از ناهمواریها به سمت نقاط پستتر جریان مییابد. جریانها در صورت دارا بودن انرژی جنبشی کافی برای غلبه بر موانع بالقوه پیش رو انشعاب یافته و به چندین زیر جریان تقسیم میشوند و این زیر جریانها نیز مانند جریان اصلی به مسیر خود به سمت نقاط کم ارتفاع ادامه میدهند. در طول مسیر زمانی که دو جریان به یک نقطه مشترک میرسند با یک دیگر ادغام شده و یک جریان واحد را تشکیل میدهند همچنین زمانی که جریانی انرژی کافی برای حرکت نداشته باشد آن جریان متوقف، سپس تبخیر شده و به صورت باران در نقطه دیگری فرود میآید [۴۳]. . WFA یک رویکرد تکاملی است که شامل چهار عملیات جریان آب میباشد: انشعاب و حرکت، ادغام، تبخیر و بارش. شکل ۳-۱۴: نمای کلی رویکرد جریان آب در این رویکرد هر یک از جریانهای آب به عنوان یک راه حل از مسئله میباشند که با توجه به میزان برازندگی آن جریان، که توسط تابع برازش محاسبه میشود راه حلهای جدید با برازندگی بالاتر تولید میشود. در طراحی این رویکرد از رفتارهای طبیعی جریان آب بهره گرفته شده است که در ادامه چند مورد از آن ها آمده است: بر اساس نیروی جاذبه و قانون بقای انرژی آب دائماً از ارتفاعات بالاتر به پایینتر جریان مییابد بنابراین جستجوی جوابها در تکرارهای متوالی، از راه حل های نامرغوب به راه حل های بهتر حرکت میکنند. جریانهایی که به سمت نقاط پستتر در حرکت میباشند در طول مسیر از نواحی ناهموار عبور میکنند در صورتی که نیروی جنبشی جریان قدرت کافی در مواجهه با نواحی ناهموار را داشته باشد، آن جریان انشعاب یافته و به چندین زیر جریان تقسیم میشود. WFA این رفتار را به صورت عملیات تقسیم عاملها شبیه سازی کرده که در نتیجه از یک عامل بیش از دو عامل بدست میآید. یک جریان با انرژی حرکتی و جنبشی بالاتر نسبت به جریانی با انرژی جنبشی کمتر ، زیر جریانهای بیشتری تولید میکند و در صورتی که یک جریان انرژی کافی برای حرکت را نداشته باشد ثابت باقی مانده و دیگر زیر جریانی از آن تولید نمیشود. جریان آب دائماً به سمت ارتفاعات پایینتر حرکت میکند گاهی در صورت بالاتر بودن انرژی جنبشی آن از انرژی پتانسیل مورد نیاز به سمت نقاط بالاتر نیز جاری میشود. برای جلوگیری از قرار گرفتن در یک مینیمم محلی، WFA این اجازه را به جریان آب میدهد تا به یک محل بدتر جریان یابد. زمانی که تعدادی از جریانها در یک موقعیت یکسان قرار میگیرند WFA برای جلوگیری از جستجوهای اضافه، آن جریانها را با یکدیگر ادغام میکند تا تعداد عاملهای جواب کاهش یابد. در طبیعت یک جریان میتواند تبخیر شود و در جو قرار گیرد سپس آب تبخیر شده میتواند به صورت بارش به زمین بازگردد. در WFA برای شبیه سازی تبخیر آب، قسمتی از جریان حذف میشود همچنین برای جستجوی فضاهای بیشتر عملگر بارش در WFA شبیه سازی شده است. ۳-۵-۴-۱ عملگرهای جریان آب در ادامه عملگرهای WFA که در [۴۴] آمده است را برای حل مسئله مطرح شده در این تحقیق منطبق میکنیم تا با بهره گرفتن از این رویکرد مناسبترین ترکیب از وب سرویسها برای برآورده سازی نیازهای عملیاتی و کیفی کاربران انتخاب شود. در رویکرد WFA یک جریان نشان دهنده یک حالت از بیشمار حالت به وجود آمده برای ترکیب وب سرویسها میباشد و معادل واژه کروموزوم در ژنتیک و کشور در رویکرد رقابت استعماری است. بنابراین هر جریان تعدادی سرویس انتزاعی را شامل میشود و با در کنار هم قرار گرفتن مقادیر مختلف برای تمامی سرویسهای انتزاعی یک ترکیبی از وب سرویسها ایجاد میشود. ۳-۵-۴-۱-۱ ایجاد جمعیت اولیه به عنوان اولین مرحله در رویکرد WFA باید یک مجموعه جوابهای شدنی به طول L که معمولاً تصادفی ایجاد میشوند به عنوان جریان اصلی و زیر جریانات آن انتخاب کنیم(مقدار پارامتر L توسط کاربر تعیین میشود) در ادامه جوابی که کمترین میزان برازندگی را دارد را به عنوان جریان اصلی و مابقی جریانات به عنوان زیر جریان آن محسوب میشوند. ۳-۵-۴-۱-۲ انشعاب و حرکت جریان آب در رویکرد WFA حرکت هر جریان آب مبتنی بر انرژی جنبشی آن میباشد که بر اساس سرعت و حجم جریان آب تعیین میشود. هر چه میزان برازندگی یک جریان بالاتر باشد انرژی جنبشی آن نیز برای حرکت بیشتر میشود هر جریان آبی که نسبت به جریان والد خود بهبود یابد، انرژی بیشتری داشته در نتیجه جریانهای بیشتری را میتواند تولید کند. برای تولید جریانهای جدید (یک سرویس مرکب) میتوان از متدهای مختلفی استفاده کرد: ترکیب دو سرویس مرکب:
کوپر ، مدل چهارگانه ای را برای هوش هیجانی ارائه نموده است که شامل ، سواد هیجانی ، عمق و ژرفای هیجانی ، تناسب یا صلاحیت هیجانی و معجزه هیجانی(قدرت کیمیاگری هیجانی) است . بررسی علمی تر هوش هیجانی بصورت جدی با تحقیق بار آن در اوایل دهه ۱۹۸۰ شروع شد در ادامه این تحقیقات در سال ۱۹۸۳ گاردنر و وکسلر کتاب هوش چندگانه را منتشر کردند. مبحث هوش هیجانی در سال ۱۹۸۵ توسط (( واین پاین )) دانشجوی مقطع دکتری رشته هنر که در یکی از دانشگاه های آمریکا رساله خود را به اتمام رساند ، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت . بعد از وی در سال ۱۹۸۹ ساواف[۴۳] بعنوان مدیر بازرگانی بین الملل ، تحقیقاتی را در این زمینه انجام داد و موسسه ای را در زمینه آموزشهای مربوط به هوش هیجانی تاسیس کرد. کوپر و ساواف در این موسسه به تحقیق جهانی در این زمینه پرداختند و بدین وسیله سازمان جدیدی به نام ((صنایع دانش پیشرفته )) تاسیس کردند . در نهایت اولین طرح مربوط به هوش هیجانی که از لحاظ آماری و معیار سنجی معتبر است ، توسط چهار تن از صاحبنظران این حوزه به نامهای کوپر ، ساواف ، اوریولی[۴۴] و دکتر تروکی [۴۵] ارائه گردید. در سال ۱۹۹۰ جان مایر و پیتر سالووی با بررسی پژوهشهای قبلی دریافتند که برخی از افراد در شناخت احساسات خود و دیگران و حل مشکلات احساسی و هیجانی توانمندترند (هین ، ۲۰۰۴) آنها به همراه دی پائلو [۴۶] اولین تست اندازه گیری هوش هیجانی را ارائه کردند. بار-آن (۱۹۹۰) در جهت ساختن ابزار اندازه گیری هوش هیجانی پژوهشهایی انجام داد . وی که افتخار دارد واژه ضریب هوشی هیجانی [۴۷] را به نام خود ثبت نماید پس از سالها مطالعه توانست ابزاری را جهت ارزیابی و اندازه گیری هوش هیجانی تهیه کند که در نوع خود کارآمد می باشد.مطالعات وی در حوزه مدل ترکیبی که در آن هوش هیجانی ، ترکیبی از صفات و مشخصه های تشخیصی قلمداد می شود قرار می گیرد(ترابی ، ۱۳۸۲) هر چند هوش هیجانی ابتدا در یک سری از مقالات آکادمیک مایر و سالووی و برخی صاحبنظران دیگر بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ ارائه گردید اما اولین کسی که توانست هوش هیجانی را بر سر زبانها آورد و در سطح جهانی مطرح کند و آنرا از نظریه به کاربرد نزدیک سازد، دانیل گلمن (۱۹۹۵) بود.وی در اولین کتاب خود در سال ۱۹۹۵ با نام ((هوش هیجانی)) که از پر فروش ترین کتابهای سال آمریکا نیز شد ، توانست توجه متخصصین و علاقمندان هوش را به خود جلب کند . این کتاب موجب انتقادهای جدی از سوی برخی محافل دانشگاهی گردید.بعنوان نمونه مایر و سالووی بر این باورند که نظریه آنها در مورد هوش هیجانی ، عامل اصلی انگیزه گلمن برای نوشتن کتاب پر فروش خود به نام هوش هیجانی در سال ۱۹۹۵ گردید(هین[۴۸] ، ۲۰۰۴) کتاب دوم گلمن با عنوان ((هوش هیجانی در محیط کار )) (۱۹۹۸) توانست به بسیاری از ابهامات موجود پاسخ قانع کننده ای دهد. گلمن در این کتاب بر نیاز به هوش هیجانی در محیط کار ، محیطی که در آن اغلب به عقل توجه می شود تا قلب و احساسات ، توجه دارد. او معتقد است نه تنها مدیران و روسای شرکتها نیازمند هوش هیجانی هستند بلکه هر کس که در سازمانها کار می کند ، نیازمند هوش هیجانی است (مری ، ۱۹۹۸) با این تفاوت که هر چه در سازمان به سمت بالا پیش می رویم اهمیت هوش هیجانی در مقایسه با هوش شناختی افزایش می یابد به همین علت ، هوش هیجانی از اهمیت زیادی برای مدیران و رهبران سازمانی برخوردار است (گلمن و دیگران ، ۲۰۰۱) امروزه می توان اذعان داشت ، هوش هیجانی جدیدترین تحول در فهم ارتباط تعقل و هیجان است که به رغم دیدگاه های اولیه ، نوعی نگاه واقع بینانه تر از انسان می دهد. انسان نه منطق صرف و نه احساس و هیجان صرف ، بلکه ترکیبی از هر دو است.توانایی شخصی برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیتهای هیجانی و منطقی وی بستگی دارد. بطور خلاصه فعالیتهای انجام شده در زمینه هوش هیجانی از سال ۱۹۰۰ تاکنون را می توان به پنج دوره تقسیم کرد : جدول ۲-۱: هوش هیجانی در زندگی روزمره (سیاروچی و دیگران،۱۳۸۳ : ۲۵) دوره فعالیتهای انجام شده در زمینه هوش هیجانی ۱۹۶۹-۱۹۰۰ هوش و هیجان بعنوان حوزه های جداگانه و محدود در حوزه عواطف ، مباحث پیرامون مساله تخم مرغ و مرغ بود که کدام ابتدا بوجود آمده است.اول واکنشهای فیزیولوژیک بوجود آیند بعد هیجان یا بالعکس.در حیطه های دیگر داروین روی موضوع وراثت و تکامل پاسخهای هیجانی بحث می کرد.اما طی این دوره اغلب هیجان بعنوان موضوعی که تحت این عوامل فرهنگی قرار می گیرد مورد توجه بود(دی یر ، ۱۹۸۳) ۱۹۸۹-۱۹۷۰ مطالعات اولیه پیرامون هوش هیجانی در این دوره حوزه های شناخت و هیجان مورد بررسی قرار گرفتند تا مشخص شود که هیجان و شناخت روی یکدیگر تاثیر متقابل دارند(مایر ، ۱۹۹۵)همچنین در این دوره حوزه ارتباطات غیر کلامی توسعه یافت و مقیاسهایی برای دریافت اطلاعات غیر کلامی(که گاهی عاطفه هستند)از چهره و قیافه افراد اختصاص می یافت.در حوزه هوش مصنوعی بررسیها و آزمایشها در مورد این موضوع بود که رایانه ها چگونه می توانند حالتهای هیجانی را درک کنند(دی یر ، ۱۹۸۳) ۱۹۹۳-۱۹۹۰ ظهور هوش هیجانی این دوره چهار ساله که از ابتدای دهه ۱۹۹۰ شروع می شد مایر و سالووی چند مقاله در زمینه هوش هیجانی منتشر کردند.مقاله ها زمینه مناسبی را برای مطرح شدن مفهوم هوش هیجانی فراهم کردند.در همین زمان نتیجه مطالعه ای که شامل معرفی اولیه مقیاس ارزیابی توانایی هوش هیجانی بود با همین نام منتشر شد.همچنین در این دوره زیر بناها و مفاهیم بنیادی بویژه در علوم عصبی ، توسعه یافت(داماسیو ، ۱۹۹۴) ۱۹۹۷-۱۹۹۴ رواج و گسترش مفهوم هوش هیجانی با انتشار کتاب هوش هیجانی توسط گلمن(روزنامه نگار)آثار و نوشته های علمی در این حوزه گسترش یافت.مجله تایمز برای نامیدن مفهوم هوش هیجانی از (E.I) استفاده کرد.تعدادی از مقاله های شخصیت تحت عنوان هوش هیجانی منتشر شد. از ۱۹۹۸ تا کنون (تحقیق روی هوش هیجانی و نهادینه شدن آن در محافل علمی) به موازات ابداع آزمونهای جدید برای سنجش هوش هیجانی و چاپ مقاله پژوهشی در این زمینه چندین تحقیق جهت شفاف شدن مفهوم هوش هیجانی در حال انجام می باشد(بار-آن ، ۱۹۹۷) ۲-۱-۲۱-دیدگاه های صاحبنظران در مفهوم هوش هیجانی مرور ادبیات نظری حاکی از آن است که هیچ یک از صاحبنظران مطرح ، چارچوب همسانی را برای شناخت و بکارگیری هوش هیجانی پیشنهاد نکرده اند.
گفتار اول: بررسی اجمالی حقوق و قوانین مربوط به کودک آزاری حقوق جمع کلمه حق و به معنای درست کردن، درست دانستن و سزاوار دانستن میباشد و قانون حاصل نگرش مردم به روابط اجتماعی است اگر این روابط به حال خود رها شده و تحت نظم خاصی در نیاید زور احجاف و حیله و تزویر بر روابط بین مردم مستولی می شود و بروز خشونت های مختلف حاصل آن می باشد. این وضعیت دوام زیادی نمی آورد و حتی در صورت تداوم جامعه را از تحقق اهداف خود باز میدارد و باعث می شود آگاهان جامعه به فکر چاره جویی بیفتند و برای تنظیم خود قوانین و قواعدی را وضع کنند و قانونی که براساس این تفکر شکل می گیرد عبارت خواهد بود از : «مجموعه قوانین و نظامات اصولی که حاکم بر روابط مردم است و درصورت لزوم دولت افراد را به رعایت آنها مجبور می کند». برای صیانت از حقوق کودکان نظرهای زیادی در جهان ارائه شده است اولین و مهمترین قلمرو تاکید بر حقوق بشر دارد طرفداران این حقوق اظهار میدارند هر کودک به عنوان یک بشر از محدوده معینی از حقوق برخوردار است و حقوقی چون پذیرش بی قید و شرط، حق سلامت به دنیا آمدن و زیستن در محیطی سالم، زندگی کردن، برآورده شدن نیازهای اولیه و پیوسته مورد محبت قرار گرفتن و دست یابی به مهارتهای ذهنی و عاطفی، اجتماعی لازم از نمونه حقوقی است که برگرفته از حقوق جهانی بشر است. نیمه دوم قرن بیستم را می توان عصر حقوق کودکان نامید، در سال۱۹۲۴ برابر با سال ۱۳۰۳ هجری شمسی اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۵ ماده توسط اتحادیه بین المللی امداد کودکان در ژنو به تصویب جامعه ملل رسید(فهرستی: ۱۳۸۷، ۱۱۳). در سال ۱۹۴۶ سازمان ملل یونیسف را ملزم به کمک رسانی به کودکان نیازمند کرد و در ۲۰ نوامبر ۱۹۵۹ برابر با ۱۵ آبان ۱۳۳۸ مجمع عمومی سازمان ملل با اتفاق آرا اعلامیه جهانی حقوق کودک را تصویب نمود و در سال ۱۹۷۶ مجمع عمومی سازمان ملل سه سال آینده را یعنی ۱۹۷۹ میلادی را سال جهانی کودک نامید و در سال ۱۹۸۹ میلادی برابر با ۱۵ آبان ۱۳۶۹ پیمان نامه جهانی کودک را به تصویب مجمع عمومی سازمان رسید. دولت جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۹ قانون جهانی کنوانسیون کودک را امضا نمود و رسماً مفاد کنوانسیون حقوق کودک که مشتمل بر یک مقدمه و ۵۴ ماده بود را در سال۱۳۷۲ پذیرفت و رسما به این کنوانسیون پیوست، مشروط بر آنکه مفاد و مصوبات آن در هر مورد و در هر زمان که در تعارض با قوانین داخلی و موازین شرعی اسلام تشخیص داده شد از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران لازم الاجرا نباشد(فهرستی: ۱۳۸۷، ۱۱۴). در بررسی و تطبیق مفاد کنوانسیون شورای نگهبان بعد از بحث و بررسی طبق نظر شماره ۵۷۶ تاریخ ۱۲/۱۲/۷۲ مخالفت خود را با قسمتی از مفاد کنوانسیون کودک به شرح ذیل ابراز نمود . بند یک ماده ۱۲- بند یک ماده ۱۳- بند یک و سه ماده ۱۴- بند دو ماده ۱۵- بند یک ماده ۱۶- بند د قسمت یک ماده ۲۹۰ . این موارد اغلب موردی چون حق ابراز عقیده -آزادی بیان-آزادی فکر-آزادی مذهب -عدم دخالت در امورحقوقی - خانوادگی -مکاتبات -هتک حرمت و … بود. در سال ۱۳۸۱ مجلس شورای اسلامی قانون حمایت از کودکان و نوجوانان را که به قانون کودک آزاری معروف شد تصویب نمود. ولی شورای نگهبان این مصوبه مجلس را برای لحاظ دو استثنا در متن قانون به مجلس اعاده کرد: اصل استثناء اول: استثناء کردن اولیا و مربیان از شمول قانون موارد کودک آزاری. طبق ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی سابق عمل زیر جرم محسوب نمیشود. اقدامات والدین و اولیا قانونی و سرپرستان صغار و محجورین که به منظور تادیب و یا حفاظت آنها انجام شود مشروط بر اینکه اقدامات مذکور در حد متعارف تادیب و محافظت باشد. طبق ماده۱۴۸ قانون مجازات اسلامی سابق والدین کسانی هستند که قانوناً با یکدیگر پیوند زناشویی بسته اند و بنابراین ناپدری و نامادری و والدینی که خارج موازین ازدواج شرعی و قانونی صاحب این فرزند شده اند از این حقوق برخوردار نمی باشند. اصل دوم: استثناءکردن اولیا و مربیان از شمول کودک آزاری به منظور اقدامات تادیبی تربیتی در محدوده شرع بوده و والدین الزامی به گزارش دهی موارد کودک آزاری ندارند(پورقهرمانی: ۱۳۸۳، ۶۷). طبق ماده ۱۱۷۹ قانون مدنی ایران ابوین حق دارند طفل خود را تنبیه نمایند ولی به استناد این حق نمیتوانند طفل خود را خارج از حدود تادیب و تنبیه نمایند توجه به لفظ تادیب نشان می دهد طبق عرف و سنتهای جامعه ایرانی تنبیهی هم که معلم و استاد در حد متعارف نسبت به شاگردان اعمال می کند جنبه مجرمانه ندارد و مستوجب مجازات نمی شود و تادیب مراتبی از وعظ، توبیخ، تنبیه ، تهدید و درجات مختلف تعزیر را در بر می گیرد( پور قهرمانی:۱۳۸۳، ۶۷). بند اول: هرگونه صدمه و اذیت و آزار کودکان ماده ۲ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان چنین است :«هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنها صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنها را به مخاطره اندازد ممنوع است». بند دوم: ممانعت از تحصیل کودکان طبق قانون حمایت از کودکان مصوب ۱۳۸۱ و قانون تامین وسایل و امکانات تحصیلی مصوب۲۰/۴/۱۳۵۳ کلیه اطفال و جوانان ایرانی که واجد شرایط تحصیل میباشند باید بدون رعایت مانعی به تحصیل بپردازند و هیچ کس نمیتواند آنها را از تحصیل باز دارد، مگر با مجوز قانونی، بر اساس ماده چهار همین قانون عدم تامین امکانات تحصیلی به هر نحوی جرم محسوب میشود. بند سوم: خرید و فروش کودکان طبق مواد ۶۳۱ و۶۳۰ قانون مجازات اسلامی و طبق ماده یک بند «د» همان قانون عبور دادن غیرمجاز شخص غیر بالغ یا موجبات عبور دادن غیرمجاز کودک را فراهم نمودن جرم و از موجبات تشدید مجازات تلقی می شود و در مواردی که کودک ربوده شود یا مخفی شود و یا کودکی بجای کودک دیگر قلمداد شود جرم تشدید خواهد شد. بند چهارم: بی توجهی به سلامت جسمی و روانی کودکان طبق قانون مدنی عدم رسیدگی به فرزندان تحت سرپرستی در اموری نظیر، درمان آبله کوبی عدم اخذ گواهینامه بهداشتی شیر دادن طفل توسط افراد مبتلا به بیماریهای واگیردار و رها کردن طفل در محل خالی از سکنه یا جایی که دارای سکنه باشد جرم محسوب میشود. بند پنجم: بهره کشی از کودکان طبق ماده۳ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان هر گونه بهره کشی از کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف نظیر قاچاق و واسطه گری فحشا و به کارگیری اطفال زیر۱۵ سال از مصادیق جرم در این ماده محسوب می شود. بند ششم: به کارگیری کودکان در اعمال خلاف هنجارهای اجتماعی طبق ماده ۳ قانون حمایت از خانواده هر کس طفل صغیر یا غیر رشیدی را واسطه تکدی قرار دهد. به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه اموالیکه از طریق یاد شده به دست آورده است محکوم خواهد شد(باقی: ۱۳۸۴، ۳۷-۴۳). گفتار دوم: مداخله در بحران کودک آزاری منظور از مداخله در بحران کودک آزاری، انجام یک سلسله اقدامات سنجیده، برنامه ریزی شده و مبتنی بر دانش است که هدف آن خروج کودک مورد آزار قرار گرفته از وضعیت بحرانی میباشد. فرو نشانی بحران امری تخصصی است و مداخله کنندگان در آن باید آموزشهای لازم را در زمینه کاهش آسیبهای ناشی از بحران و پیشگیری از کودک آزاری مجدد دیده باشند. برای فرونشانی بحران کودک آزاری کودکان، مداخله کنندگان باید دانش و مهارت کافی در مورد مسائل زیر داشته باشند: ۱- بزه دیدگی کودکان، انواع، علائم و آثار آن؛ ۲- نیازهای کودکان در شرایط بحرانی با توجه به نوع کودک آزاری؛ ۳- شیوه رفتار با کودکان در سنین مختلف به ویژه در شرایط بحرانی؛ ۴- اقدامات فوری و ضروری که باید برای کاهش آسیب وجلوگیری از بزه دیدگی مجدد انجام داد. لایحه حمایت ازکودکان و نوجوانان، بزه دیدگی کودکان را از مصادیق وضعیت مخاطرهآمیز دانسته و سازمان بهزیستی و نهاد مددکاری اجتماعی که زیر مجموعه سازمان است را موظف نموده است که بدون فوت وقت در بحران پیشآمده مداخله کنند و گزارش آن را به مرجع قضایی ارائه نمایند. ماده ۳۶ لایحه مذکور مقرر میدارد:« هرگاه خطر شدید و قریبالوقوعی کودک و نوجوان را تهدید کند یا به سبب وضعیت مخاطرهآمیز موضوع ماده ۳ این قانون، وقوع جرم محتمل باشد، مددکاران اجتماعی بهزیستی یا واحد حمایت دادگستری و ضابطان دادگستری مکلفند فوری و در حدود وظایف و اختیارات قانونی، تدابیر و اقدامات لازم را در صورت امکان با مشارکت و همکاری والدین، اولیاء و یا سرپرستان قانونی کودک و نوجوان جهت رفع خطر، کاهش آسیب و پیشگیری از وقوع جرم انجام داده و در موارد ضروری وی را از محیط خطر دور کرده و با تشخیص و زیر نظر مددکاران اجتماعی به مراکز بهزیستی و یا سایر مراکز مربوط منتقل کنند و گزارش اقدامات خود را حداکثر ظرف ۱۲ ساعت به اطلاع دادستان برسانند». با توجه به ماده فوق، هدف از مداخله سازمان بهزیستی در چنین وضعیتی، رفع خطر، کاهش آسیب و پیشگیری از وقوع جرم و از جمله کودک آزاری است. آنها موظفاند تدابیر و اقدامات لازم را حتیالامکان با مشارکت و همکاری والدین، اولیاء یا سرپرستان قانونی کودک و نوجوان انجام داده و گزارش موضوع و اقدامات خود را حداکثر ظرف ۱۲ ساعت به اطلاع دادستان برسانند. نکته جالب توجه این است که مطابق ماده ۳۷ لایحه مذکور، مددکاران سازمان بهزیستی برای مداخله در وضعیت بحرانی(خطر شدید و قریبالوقوع و یا وضعیت مخاطرهآمیز) میتوانند بدون کسب مجوز از مرجع قضایی وارد عمل شوند، مشروط بر اینکه دلایل ضرورت مداخله را در گزارش خود تشریح نمایند. سازمان بهزیستی برای کاهش آسیبهای ناشی از بزه دیدگی و پیشگیری از کودک آزاری مجدد میتوانند فعالیتهای خود را بر سه محور سلامتی کودک، تأمین امنیت و ایجاد آرامش خاطر برای او، متمرکز کنند(اسکندری:۱۳۹۰، ۱۴-۱۵). بند اول: حفظ سلامتی کودک بزهدیده نخستین دغدغه هر مداخله کننده در بحران، باید سلامت جسمی بزهدیده باشد. تا هنگامی که روشن نشده که بزهدیده از نظر جسمی در خطر نیست یا نیازی به کمک پزشکی ندارد، دیگر حمایتها را باید کنار گذاشت(اداره کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرم سازمان ملل متحد، مرکز بین المللی پیشگیری از جرم:۱۳۸۴، ۴۶). کودک ممکن است در اثر کودک آزاری دچار سوختگی، شکستگی، خونریزیهای داخلی، ضایعات داخل جمجمهای و نخاعی و… شده باشد. بنابراین مددکاران سازمان بهزیستی باید آمادگی لازم برای مقابله با این نوع آسیبها را داشته باشند. از پزشکان حاذق و متخصص در زمینه بزه دیدگی کودکان کمک بگیرند و بدون فوت وقت، همه اقدامات ضروری را جهت کاهش آسیبهای وارده به کودک انجام دهند(رناته:۱۳۹۰، ۲۸). مددکاران علاوه بر سلامت جسمی کودک بزهدیده باید به سلامت روانی وی نیز توجه داشته باشند. رایجترین واکنش روانی شناسایی شده بلافاصله پس از بزه دیدگی، اختلال فشار روانی پس از رویداد آسیبزا است. این اختلال مجموعهای از علائم روانی است که پس از مواجه فرد با رویداد آسیبزا به وجود میآید. احتمال بروز این اختلال در همه سنین وجود دارد، اما این احتمال در کودکان بیش از دیگران است. زیرا آنها آستانه تحمل پایینتری داشته و در نتیجه آسیبپذیری بیشتری دارند. درمان این اختلال مستلزم به کارگیری روش های مختلف رواندرمانی و دارودرمانی است. آنچه مددکاران سازمان بهزیستی مداخلهکننده در بحران، باید درباره این بیماری بدانند، اولاً علائم و نشانه های این بیماری در کودکان است و ثانیاً شیوه رفتار مؤثر با کودکان مبتلا به این بیماری. رایجترین نشانه های این بیماری در میان کودکان عبارت است از: ۱-ناآرامی و بیقراری، رفتارهای پرخاشگرانه و احساس بیزاری از دیگران؛ ۲-گوشهگیری و مشکلات در روابط بینفردی و به سختی انسگرفتن با دیگران ( بهخصوص هنگامی که کودک مورد کودک آزاری جنسی قرارگرفته باشد)؛ ۳-احساس گناه و شرمندگی؛ ۴-رفتارهای تهییجی و برانگیختگی بیش از حد (احساس گوش به زنگ بودن و …)؛ ۵-اجتناب از افکار و احساسات و حتی اماکنی که وقایع ناخوشایند را برای کودکان یادآوری میکنند؛ ۶-تکرار خاطرههای رویداد آسیبزا در ذهن(قهاری:۱۳۹۲، ۲۲-۲۳). سازمان بهزیستی برای مقابله با این اختلال باید شرایط را برای آسایش عاطفی کودکان فراهم نموده و حسب مورد، تکنیکهای خودآرامسازی و تکنیکهای مقابله با افکار مزاحم را به آنها بیاموزند. بند دوم: تأمین امنیت کودک بزهدیده یکی از مهمترین اهداف مداخله در بحران کودک آزاری، رفع خطر و ایجاد امنیت برای کودک است. ایجاد امنیت در اغلب موارد کار بسیار دشواری است و مددکاران سازمان بهزیستی برای موفقیت در این کار باید آمادگی لازم را برای روبهرو شدن با وضعیتهای مختلف کودک آزاری داشته باشند. جلب مرتکب، یکی از راه های ایجاد امنیت برای کودک است؛ اما این اقدام در همه موارد امکان پذیر نیست و برای حفاظت از کودک باید تدابیر دیگری اندیشید. در اجرای این تدابیر امنیتی اولویت با اقداماتی است که منجربه خروج کودک از محیط خانواده یا قطع ارتباط با آنها نشود(مستفاد از ماده ۵۰ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان). به همین دلیل مددکاران سازمان بهزیستی باید سعیکنند حتیالامکان کودک را به والدین خود بسپارند. مددکاران سازمان بهزیستی پیش از سپردن کودک به والدین، باید از توانایی های آنها در محافظت از فرزند خود مطمئن شوند و در صورت لزوم اطلاعات لازم در زمینه حفظ امنیت کودک را در اختیار آنها قرار دهند. حفظ امنیت کودک هنگامی دشوارتر می شود که مجرم یکی از والدین او باشد. در این صورت مددکاران باید فعالیت های خود را روی والد غیر آزارگر(معمولاً مادر) متمرکز کنند تا او بتواند از فرزند خود نگهداری و محافظت نماید(حسامی :۱۳۹۳، ۲۸۱). مددکاران سازمان بهزیستی باید به مادرانی که کودکان را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، کمک کنند تا موقعیت خود را درک کند و کنترل خود را به دست آورد. سپس شیوه های حفاظت از کودک را به او بیاموزند. در صورت عدم دستگیری مجرم، سازمان بهزیستی باید آنها را به جای امنی منتقل کنند و به مادر اطمینان دهند که در صورت بروز مشکل، او را یاری خواهند کرد. علاوه براین، لازم است مددکاران سازمان بهزیستی به مادر یادآوری نمایند که باید در نگهداری از کودک دقت کند و در صورت سهلانگاری در مقابل قانون مسؤل خواهد بود. در صورتی که والدین مسؤلیت حفظ امنیت کودک را نپذیرند و یا توانایی حفاظت از او را نداشته باشند، مددکاران میتوانند کودک را بهطور موقت به مراکز بهزیستی یا سایر مراکز منتقل کنند و تا تعیین تکلیف نهایی نظارت کافی را بر آنها داشته باشند(مستفاد از ماده۳۶ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان). بند سوم: ایجاد آرامش خاطر در کودک بزهدیده توجه به سلامت و امنیت اگرچه از اهمیت ویژهای برخوردار است. اما به تنهایی برای ایجاد آرامش در کودک کافی نیست. ممکن است کودک علیرغم تأمین سلامت و امنیت، باز هم احساس آرامش و اطمینان خاطر نداشته باشد. برای اطمینان دادن به کودک، سازمان بهزیستی باید او را از تدابیری که در جهت پیشگیری از کودک آزاری مجدد اندیشیده شده است، آگاه کنند. همچنین او را مطمئن سازند که به نظرش احترام میگذارند و بدون توجه به نظر و عقیده او، دربارهاش تصمیمی نمیگیرند. سازمان بهزیستی باید به کودک بزهدیده فرصت دهند تا عواطف و احساسات خود را ابراز نماید. سپس صادقانه با او همدردی کنند و به وی اطمینان دهند که همه واکنشهایش طبیعی و منطقی است، جامعه این رویداد را محکوم نموده و از او پشتیبانی خواهد کرد(اداره کنترل مواد مخدر وپیشگیری از جرم سازمان ملل متحد، مرکز بین المللی پیشگیری از جرم:۱۳۸۴، ۴۹). برخی کودکان، هنگام کودک آزاری بالاخص کودک آزاری جنسی، احساس گناه میکنند. بنابراین باید به آنها اطمینان داد که تقصیری متوجه آنها نیست؛ این مجرم است که مسؤل است و باید پاسخگو باشد. سازمان بهزیستی باید به کودک کمک کند تا موقعیت خود را درک کند، کنترل خود را بهدستآورد و افکار خود را سازماندهی کند. سپس او را برای مقابله با واکنشهایی که ممکن است دیگران نسبت به بزه دیدگی او داشته باشند و آنچه ممکن است در رابطهاش با نظام عدالت کیفری روی دهد، آماده نمایند(توجهی:۱۳۸۹، ۶۲۱). گفتار سوم: ارائه گزارش کودک آزاری یکی از مهمترین خدماتی که سازمان بهزیستی می تواند در جهت حمایت از کودکان بزهدیده انجام دهند، ارائه گزارش کودک آزاری به مرجع قضایی است. سازمان بهزیستی برای ارائه این گزارش، باید با اصول گزارش نویسی، هدف ارائه گزارش و مسائل حقوقی مورد نیاز مرجع قضایی، آشنایی داشته باشند. اهمیت گزارش مذکور در این است که مبنای کار مرجع قضایی قرار خواهد گرفت و تصمیمگیریهای بعدی در رابطه با کودک بزهدیده، براساس این گزارش پایه خواهد بود. این گزارش برای مرجع قضایی حکم سندی را داراست که نویسنده آن باید مسؤلیت صحت آن را بر عهده بگیرد(اقلیما و وهب:۱۳۹۲، ۱۴۶). بنابراین سازمان بهزیستی باید گزارش خود را با رعایت صداقت و امانت تنظیم نموده و مطالب مورد نیاز را با بیانی روان و گویا مطرح نمایند. بر اساس ماده ۳۶ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، چنانچه مددکاران سازمان بهزیستی برای مداخله در بحران کودک آزاری، بدون کسب مجوز قضایی وارد محل زندگی یا کار کسی شده باشند، مکلفاند گزارش خود را حداکثر ظرف ۱۲ ساعت به اطلاع دادستان برسانند. ذکر موارد زیر در گزارش کودک آزاری ضروری بهنظر میرسد:
۱-۸ تعریف متغیرها:
۱-۸-۱ تعاریف مفهومی:
۱- قابلیت های شبکه اجتماعی:
منظور از قابلیت ها شبکه های اجتماعی، کارکردها و استفادههایی است که شرکت ها با بهره گرفتن از آنها میتوانند در عصر نوین تکنولوژی ها به مقاصد تجاری خود برسند که این قابلیت ها و منافع عبارتند از: قابلیت گفتگو با مشتریان، قابلیت تسیهم اطلاعات و قابلیت ایجاد گروه دوستی با مشتریان(الین[۱۴]، ۲۰۱۰).
۲- عوامل تکنولوژیکی: در این پژوهش عوامل تکنولوژیکی به دو بخش منافع و هزینه های ادراک شده در بکارگیری شبکه های اجتماعی تقسیم می شود:
منافع ادراک شده:
منافع ادراک شده به درجه ای که بازاریابی شبکه اجتماعی به عنوان یک منفعت برای سازمان تلقی می شود، اشاره دارد.
هزینه ادراک شده:
هزینه ادراک شده به درجه ای که بازاریابی شبکه اجتماعی به عنوان یک هزینه برای سازمان تلقی می شود، اشاره دارد(جانسن و دیگران[۱۵]، ۲۰۰۹).
۳- عوامل سازمانی: در این پژوهش عوامل سازمانی به دو بخش حمایت مدیریت ارشد سازمانی و توانایی شبکه اجتماعی در جذب دانش مشتری تقسیم می شود:
حمایت مدیریت ارشد:
حمایت مدیریت ارشد به درجه ای که مدیریت ارشد سازمانی راجع به اهمیت بازاریابی در شبکه اجتماعی و همچنین نقش خود در توسعه این سیستم دارد، اشاره دارد.
قابلیت جذب دانش مشتری:
قابلیت جذب دانش مشتری شبکه ها اجتماعی به عنوان یک توانایی تعریف شده است که شرکت را قادر می سازد که برای خلق فرصت و سودآوری، به طور اثربخشی دانش و اطلاعات داخلی و خارجی را بدست آورده و آنها را به کار گیرد(کاتمن[۱۶]، ۲۰۰۷).
۴- استفاده از شبکه اجتماعی در بازاریابی:
بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرمی از بازاریابی اینترنتی است که از رسانههای اجتماعی برای دستیابی به ارتباطات بازاریابی و برندسازی استفاده میکند. بازاریابی رسانههای اجتماعی در درجه اول شامل به اشتراکگذاری اجتماعی محتوا، ویدیوها و عکسها برای اهداف بازاریابی است. بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرایند بازاریابی یک محصول، سرویس یا نام تجاری از طریق مصرفکنندگان یا دیالوگهای سازمانی با بهره گرفتن از رسانههای اجتماعی است. بازاریابی در رسانههای اجتماعی، فرایند بدست آوردن ترافیک سایت یا توجه از طریق رسانههای اجتماعی است. برنامههای بازاریابی در رسانههای اجتماعی معمولا تلاش برای ایجاد محتوایی که توجه جذب کند یا خوانندگان را تشویق کند آن را در سراسر شبکههای اجتماعی خود به اشتراک بگذارند. استفاده از رسانههای اجتماعی برای ترویج شرکت و محصولات خود را بازاریابی رسانههای اجتماعی گویند. بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرایند ترویج وبسایت، محصولات یا سرویسها از طریق کانالهای اجتماعی آنلاین و ارتباط با جامعه بسیار بزرگی از افراد که از طریق کانالهای تبلیغاتی سنتی امکان پذیر نیست را گویند(آنذولیس و دیگران[۱۷]، ۲۰۱۳).
۵- اثربخشی فعالیت های بازاریابی:
اثربخشی فعالیت های بازاریابی نشان دهنده این مطلب است که شرکت ها از طریق شبکه های اجتماعی و از طریق روشهایی مانند گفتگو و اشتراک گذاری اطلاعات با مشتریان بهتر و سودمندتر به بازاریابی محصولات و خدمات جدید خود می پردازند(پدرو[۱۸]، ۲۰۰۹).
۶- عملکرد فروش: در این پژوهش عملکرد فروش به دو بخش عملکرد فروش ارتباطی و مبتنی بر هدف تقسیم می شود:
- عملکرد فروش ارتباطی:
عملکرد فروش به دو دسته تقسیم می شود یکی از آنها عملکرد ارتباطی است و منظور از آن کسب موفقیت در ایجاد ارتباطات پایدار و مفید با مشتریان و شرکای تجاری می باشد.
- عملکرد فروش مبتنی بر هدف:
یکی دیکر از ابعاد عملکرد فروش, عملکرد مبتنی بر هدف یا نتیجه است و منظور همان رسیدن به اهداف شرکت از قبیل سهم بازار، رشد فروش، افزایش درآمد و … می باشد(آهرن و دیگران[۱۹]، ۲۰۱۳).
۱-۸-۲ تعاریف عملیاتی:
۱- قابلیت های شبکه اجتماعی:
- به اشتراک گذاری اطلاعات از طریق شبکه های اجتماعی فرصت خوبی برای بازاریابی می باشد.
- گفتگو با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی راهی برای جذب آنها به خرید محصولات شرکت میباشد.
- ایجاد گروه های دوستی با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی روشی برای وفادار ساختن آنها میباشد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۲- عوامل تکنولوژیکی:
- استفاده از شبکه های اجتماعی به افزایش درآمدهای فروش شرکت ما کمک می کند.
- زمان تکمیل برنامه های آموزشی استفاده از شبکه های اجتماعی، طولانی و پرهزینه است.
- شبکه های اجتماعی در آگاه ساختن مشتریان از محصولات و خدمات جدید شرکت نقش مهمی دارد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۳- عوامل سازمانی:
- مدیریت ارشد سازمان به استفاده از شبکه های اجتماعی علاقه نشان می دهد و تمایل دارد.
- مدیران شرکت ما جلسات و کنفرانس های زیادی برای معرفی منافع و کارکردهای شبکه اجتماعی برگزار می کنند.
- شبکه های اجتماعی قابلیت این را دارد که اطلاعات و دانش مشتریان در رابطه با نیازها و خواسته های آنها را بدست بیاورد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۴- استفاده از شبکه اجتماعی برای بازاریابی:
- شرکت ما تمایل دارد برای ایجاد ارتباط مؤثر با مشتریان از شبککارمودی[۲۵۷] و بائر (۲۰۰۷؛ به نقل از احمدوند، ۱۳۹۱) در بررسی های خود نشان دادند که افزایش ذهن آگاهی منجر به کاهش معنادار و مؤثر آشفتگی های روان شناختی و استرس می شود. جین[۲۵۸] و همکاران (۲۰۰۷؛ به نقل از کنگ و همکاران، ۲۰۱۱) در بررسی که روی دانشجویان انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که برنامه کاهش استرس براساس ذهن آگاهی، منجر به کاهش آشفتگی روانی و افزایش حالات خلقی مثبت می شود. هم چنین مشخص گردید که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، کاهش معناداری را در نشخوار فکری و حواس پرتی گزارش می کنند (کنگ و همکاران، ۲۰۱۱). نتایج تحقیقات یوک[۲۵۹] و همکاران (۲۰۰۸؛ به نقل از کیم و همکاران، ۲۰۱۰) بیان گر، اثربخشی درمان های ذهن آگاهی در اختلالات اضطرابی است، این اثربخشی از طریق کاهش در میزان نگرانی افراد حاصل می شود. در پژوهش کارمودی و همکاران (۲۰۰۹؛ به نقل از کنگ و همکاران، ۲۰۱۱) مشخص شد که شرکت در این برنامه ی درمانی، موجب افزایش میزان مواجهه ی افراد با موقعیت هایی می شود که پیش از این، از آن ها اجتناب می شد. در واقع توجه آگاهانه به تجارب به شیوه ای غیرقضاوتی و پذیرا، به افراد کمک می کند تا بتوانند به خوبی با فرایند حساسیت زدایی کنار آیند؛ حساسیت زدایی نسبت به احساسات، افکار و هیجانات پریشان کننده ای که در غیر این صورت از آن ها اجتناب می شود. لیکنز[۲۶۰] و بایر(۲۰۰۹؛ به نقل از کنگ و همکاران، ۲۰۱۱)، به مقایسه ی شاخص های بهزیستی روان شناختی در افراد مراقبه کننده و افرادی که مراقبه انجام نمی دهند، پرداختند. نتایج آن ها نشان داد که مراقبه کنندگان در مقایسه با گروهی که مراقبه انجام نمی دهند، سطوح بالایی از ذهن آگاهی، شفقت به خود و به طور کلی حس بهزیستی و سطوح پایینی از نشانگان روان شناختی، نشخوارفکری، سرکوبی افکار، ترس از هیجان و مشکلات تنظیم هیجان را گزارش می کنند. نتایج بررسی های بوهلمیجر[۲۶۱]و همکاران (۲۰۱۰؛ به نقل از به نقل از بویل[۲۶۲]، ۲۰۱۱) و گراسمن[۲۶۳]و همکاران (۲۰۰۴؛ به نقل از بویل، ۲۰۱۱) نیز بر کاهش نشانگان بالینی (افسردگی و اضطراب) و نشانگان غیر بالینی (هیجانات ناخوشایند و پریشانی های روان شناختی) در میان افراد مختلف تاکید دارد (بوهلمیجر، پرینگر[۲۶۴]، تال[۲۶۵]و کویجپرس[۲۶۶]، ۲۰۱۰؛ گراسمن، نیمن[۲۶۷]، اسکمیت[۲۶۸] و والاش[۲۶۹]، ۲۰۰۴؛ به نقل از بویل، ۲۰۱۱). هافمن[۲۷۰] و همکاران (۲۰۱۰؛ به نقل از تری نر[۲۷۱]، ۲۰۱۱) در فراتحلیل خود، مشخص کردند که درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی بر دامنه ای از نشانگان اضطرابی موثر هستند (تری نر، ۲۰۱۱). والستاد[۲۷۲]و همکاران (۲۰۱۱) در مطالعه ی خود به بررسی اثرات MBSR در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی پرداختند. مشخص شد که آموزش ذهن آگاهی می تواند اثرات سودمندی بر اختلالات اضطرابی و نشانگان مرتبط با آن داشته باشد. اکثر پژوهش هایی که تاکنون انجام گردیده به بررسی اثر درمان های ذهن آگاهی در میان جمعیت های بالینی مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می پردازند اما در خصوص کاربرد این روش در مورد نگرانی در جمعیت های غیربالینی، پژوهش های اندکی انجام شده که از جمله آن ها می توان به کاربرد تکنیک های مبتنی بر ذهن آگاهی در میان جمعیت غیربالینی مبتلا به نگرانی مزمن و مقایسه آن با تکنیک های آرام سازی تدریجی عضلانی، توسط دلگادو و همکاران (۲۰۱۰) اشاره کرد. این پژوهش به بررسی شاخص های روان شناختی و فیزیولوژیکی تنظیم هیجانی در جمعیت غیربالینی با سطوح بالای نگرانی می پردازد. آزمودنی ها از میان دانشجویان زن انتخاب گردیدند که در مقیاس PSWQ نمره بالایی کسب کرده و به اختلال اختلال اضطراب فراگیر مبتلا نبودند. نتایج نشان دهنده ی بهبود بالینی و کاهش تعداد و مدت اپیزودهای نگرانی درسرتاسر مداخله بود. هم چنین مشخص گردید که آموزش ذهن آگاهی نقش مهمی در اصلاح جنبه های مهم تجربه ی هیجانی ایفا می کند. (به عبارت دیگر، ذهن آگاهی باعث افزایش وضوح و تمییز هیجانات، احساسات و افزایش توانایی در ادراک و تنظیم هیجانات می شود)، این امر خود منجر به سازگاری رفتاری و بهزیستی روانی می شود. شرکت کنندگان این دوره، در شاخص های فیزیولوژیکی نیز کاهش معناداری در سرعت تنفس و طولانی تر شدن مدت مرحله ی بازدم نشان دادند. این پژوهش بیان گر اثربخشی درمان ذهن آگاهی در کاهش نگرانی مزمن بود، هر چند به بررسی اثرات کوتاه مدت درمان پرداخت و براین اساس پی گیری اثرات درمان صورت نپذیرفت. ۲-۲-۲- ادبیات تحقیق در داخل کشور در ایران نیز تاکنون پژوهش های گوناگونی در حوزه ی نگرانی بیمارگونه انجام شده است. به عنوان مثال وزیری و موسوی نیک (۱۳۸۷) به بررسی رابطه فرانگرانی و باورهای فراشناختی منفی با فوبی در میان ۲۷۰ دانشجو، پرداختند. نتایچ پژوهش نشان داد که بین میزان باورهای منفی فراشناختی، فرانگرانی و فوبی اجتماعی در دانشجویان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین بین سطح فرانگرانی و باورهای منفی فراشناختی نیز رابطه مثبت معناداری وجود دارد. ارتباط میان نگرانی مرضی، شیوه های حل مسأله و افکار خودکشی در نمونه غیر بالینی توسط عدالتی شاطری و همکاران (۱۳۸۸) مورد بررسی قرار گرفت، نتایج نشان داد که میان میزان نگرانی، شیوه های حل مسأله و افکار خودکشی رابطه معناداری وجود دارد و نگرانی بر گرایش به برخی شیوه های حل مساله تاثیرگذار است. در پژوهش نیکبخت نصرآبادی و همکاران (۱۳۸۷) ارتباط حیطه های نگرانی با کیفیت زندگی دانشجویان بررسی گردید و مشخص شد که بالا بودن میزان نگرانی در دانشجویان نشان دهنده وجود چالش در بهداشت روانی و جسمانی این گروه است. و یا خانی پور و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که باورهای فراشناختی و راهبرد های کنترل فکر نقش مهمی را در تداوم نگرانی دارند. خانی پور، محمدخانی و طباطبایی (۱۳۹۰) به بررسی رابطه رگه اضطراب و راهبردهای کنترل فکر با نگرانی پرداختند. این پژوهش بر روی ۱۴۶ دانشجو انجام گردید و نتایج نشان داد که رگه اضطراب نسبت به راهبرهای کنترل فکر از توانایی بهتری برای پیش بینی نگرانی بیمارگون برخوردار است. هم چنین با ورود درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی، تاکنون اشکال مختلف این درمان در بسیاری از حوزه ها هم چون کاهش افکار خودآیند منفی (کاویانی و همکاران، ۱۳۸۴ و ۱۳۸۷)، نگرش ناکارآمد (کاویانی و همکاران، ۱۳۸۴ و ۱۳۸۷)، پیش گیری از عود مصرف مواد افیونی (دباغی و همکاران، ۱۳۸۶)، کاهش نشخوار فکری (آذرگون و همکاران، ۱۳۸۸ )، درمان اختلال وسواسی اجباری (فیروزآبادی و شاره، ۱۳۸۸)، درمان اختلال افسردگی اساسی (امیدی و همکاران، ۱۳۸۷)، افراد افسرده خودکشی گرا (حناساب زاده و همکاران، ۱۳۹۰)، افراد افسرده غیربالینی (کاویانی و همکاران، ۱۳۸۷)، کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان (بیرامی و عبدی، ۱۳۸۸) و مقایسه ذهن آگاهی نابینایان و همتایان بینا (نجاتی، ۱۳۸۸) به کار برده شده است. اما با این حال تاکنون کاربرد رویکرد منسجم MBSR، بر نگرانی بیمارگونه، مورد بررسی قرار نگرفته است. همان گونه که مشاهده می شود تمامی تحقیقات به نوعی مبین سودمندی این درمان در افکار نگرانی زا، تنش های موجود و افزایش رضایت از زندگی است. با توجه به اهمیت نگرانی در کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی افراد؛ و نقش موثر این مولفه، در حوزه ی آسیب شناسی روانی؛ و با تکیه بر شواهدی که در خصوص سودمندی رویکرد کاهش استرس براساس ذهن آگاهی در این حوزه ها وجود دارد، برآن شدیم که اثربخشی آن را در جمعیت دانشجویی با نگرانی بیمارگونه مورد بررسی قرار دهیم. فصل سه روش شناسی پژوهش ۳-۱- مقدمه هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی رویکرد درمانی کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی (MBSR) بر میزان نگرانی افراد مبتلا بوده است. بدین خاطر ابتدا پرسش نامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) بر روی نمونه ی وسیعی از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی در سطح تمام دانشکده های دانشگاه شاهد انجام شد (۴۰۸ = n) و افرادی که نگرانی آن ها بالاتر از نقطه برش بوده و ملاک های شمول را نیز دارا بودند، به منظور قرارگیری در گروه های آزمایش و کنترل، انتخاب شدند. آزمون های موردنظر در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، بر روی هر دو گروه اجرا گردید و رویکرد درمانی MBSR بر روی گروه آزمایش انجام شد. در مرحله ی بعد نتایج مورد نظر استخراج شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در این فصل ابتدا چهارچوب طرح تحقیق بیان می شود، سپس به جامعه و نمونه انتخاب شده و نحوه نمونه گیری پرداخته می شود، پس از آن ابزارهای مورد استفاده و شیوه ی درمانی به کار گرفته شده معرفی می شوند و در نهایت شیوه انجام تحقیق و شیوه تحلیل داده ها ارائه می گردد. ۳-۲- نوع پژوهش نوع پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. ۳-۳- آزمودنی های پژوهش ۳-۳-۱- جامعه آماری جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانشجویان دختر مقطع کارشناسی بوده که در دانشکده های دانشگاه شاهد در سال تحصیلی ۹۲- ۹۱ مشغول به تحصیل بوده و دارای نگرانی بیمارگونه بوده اند. ۳-۳-۲- نمونه تحقیق نمونه گیری تحقیق حاضر در دو مرحله انجام شده است : الف) مرحله اول : در مرحله اول ۴۰۸ نفر از دانشجویان دختر دانشگاه با بهره گرفتن از مقیاس PSWQ مورد بررسی قرار گرفتند. سپس میزان نگرانی آن ها وارسی شد و آزمودنی هایی که دارای نمره نگرانی بالاتر از نقطه برش بودند، انتخاب شدند. قابل ذکر است که در پژوهش دلگادو و همکاران (۲۰۱۰) آزمودنی هایی که در مقیاس PSWQ نمراتی بالاتر از نقطه برش بدست آورده بودند (۶/۳ = sd ، ۹/۶۹ = M)، به عنوان افرادی با نگرانی بیمارگونه شناخته شدند. در پژوهش خانی پور و همکاران (۱۳۹۰) با اقتباس از پژوهش بیهار، الکن، زولیگ و بورکووک (۲۰۰۳؛ به نقل از خانی پور و همکاران، ۱۳۹۰) نمره برش (۴۵) برای آزمون PSWQ به منظور جداکردن افراد با نگرانی بهنجار و بیمارگون تعیین گردید (۱۰/۱۰ = sd، ۵۲/۴۵ = M). در پژوهشی دیگر میانگین و انحراف معیار نگرانی بیمارگونه مقیاس PSWQ، به ترتیب ۸۹/۴۳ و ۹۴/۱۱ تعیین شد (منصوری و همکاران، ۱۳۸۹). از سوی دیگر قابل اشاره است که میانگین و انحراف معیار افراد در پژوهش حاضر، به ترتیب برابر با ۷۱/۴۵ و ۹۳/۱۰ بوده است. ۵/۱۷درصد از آزمودنی های حاضر نمراتی بالاتر از یک انحراف معیار داشتند (یعنی بالاتر از ۶۴/۵۶ = ۹۳/۱۰+ ۷۱/۴۵). هم چنین ۶۷/۳۱ درصد افراد نیز نمراتی در حد فاصل میان میانگین و ۱ انحراف معیار (۵۷-۴۵) کسب کردند. در این پژوهش براساس پژوهش های قبلی که نمره ۵۰ در خارج از ایران و ۴۵ در ایران، به عنوان نقطه برش درنظر گرفته شده بود، نمره ی ۵۰ برای احتیاط بیش تر به عنوان نقطه ی برش درنظر گرفته شد. از میان افرادی که نمره ای بالاتر از نمره ی برش کسب کرده بودند، با ۷۵ نفر تماس گرفته شد که از آن میان، ۵۵ نفر در مرحله ی اول حاضر به همکاری شدند. براین اساس، با هر یک از این افراد به صورت انفرادی مصاحبه ی تشخیصی اختلال اضطراب فراگیر مبتنی بر DSM-IV انجام گردید، پرسش نامه ی GAD-7 نیز بر روی آن ها انجام شد و ملاک های شمول در خصوص آن ها مورد بررسی قرار گرفت. ملاک های شمول و عدم شمول در این پژوهش به شرح زیر بود: الف) معیارهای ورود اشتغال به تحصیل در دوره کارشناسی در رشته های متعدد زن بودن گستره سنی ۲۴- ۱۸ سال کسب نمره بالاتر از نقطه برش در مقیاس PSWQ عدم دریافت درمان های دارویی، روان شناختی و یا مشاوره در یک سال اخیر عدم ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر و سایر اختلالات روان شناختی ب) معیارهای خروج: عدم اشتغال به تحصیل در هنگام اجرای مداخلات جنسیت مرده اجتماعی استفاده کند.
- شرکت ما قصد دارد سرمایه گذاری زیادی در بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی انجام دهد.
- شرکت ما تمایل دارد که محصولات کنونی خود را از طریق شبکه های اجتماعی به مشتریان عرضه کند(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۵- اثربخشی فعالیت های بازاریابی:
- از طریق شبکه های اجتماعی تبلیغات محصول با هزینه کمتری انجام می شود.
- از طریق شبکه های اجتماعی می توان بهتر تحقیقات بازاریابی را انجام داد.
- از طریق شبکه های اجتماعی بازار هدف سریعتر و راحتر بدست می آیند(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۶- عملکرد فروش:
- از طریق شبکه های اجتماعی سهم بازار شرکت گسترش پیدا خواهد کرد.
- از طریق شبکه های اجتماعی مشتریان بیشتری جذب شرکت می شوند.
از طریق شبکه های اجتماعی میزان فروش و سود شرکت افزایش خواهد یافت(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).