نمودار ۱۲-۴- نقاط تهدید از دیدگاه فارغ التحصیلان ۷۳ چکیده مدیریت استراتژیک به عنوان یک سیستم سیاست گذاری وتدوین برنامه های کلان و خرد در سطوح مناطق نقش مهمی در کاهش نابرابری اقتصادی و اجتماعی و ارتقاء وضعیت توسعه دارد و اگر به درستی تهیه و تدوین گردد، منجر به انتخاب استراتژی هایی می شود که در صورت اجراء صحیح و به موقع، تعالی و پیشتازی منطقه و کشور را به ارمغان می آورد. دامداری و اقتصاد دامداری در حال حاضر، در حال تبدیل شدن به یکی از ارکان اصلی اقتصاد تجاری جهان و زندگی روزمره مردم است. افزون بر این بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه نیز از صنعت دامداری به عنوان رکن اصلی توسعه پایدار یاد می کنند. در این راستا دامداری نیز بخش مهمی از صنعت کشاورزی می تواند با برنامه ریزی اصولی و مناسب و شناسایی مزیت ها و محدودیت های دامداری ها، نقش موثری در توسعه این مناطق و در نتیجه توسعه ملی و تنوع بخشی به اقتصاد ملی برعهده داشته باشد، از این رو در اینجا سوال این است که پتانسیل ها و محدودیت های توسعه دامداری کدام است؟ چه راهبردها و راهکارهایی جهت توسعه دامداری هایی که منجر به توسعه این مناطق و توسعه ملی بشود، وجود دارد؟ به این منظور پایان نامه حاضر با بهره گرفتن از روش پیمایشی، مطالعات میدانی و تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها با بهره گرفتن از روش SWOT به ارائه راهبردها در جهت توسعه دامداری ها در منطقه سیستان و بلوچستان پرداخته است. تجزیه و تحلیل های تجربی در منطقه مطالعه شده نشان می دهد که آستانه آسیب پذیری این نقاط بسیار بالاست و نیازمند بازنگری و ارائه سیاست های مناسب در جهت رفع محدودیت ها و استفاده از مزیت های نسبی موجود می باشد. کلمات کلیدی: مدیریت- تدوین استراتژی- دامداری ها- مدل SWOT ۱-۱- مقدمه توسعه دارای سطوح و شرایط به خصوصی است که از اصلی ترین شرایط آن تصمیم گیری منطقی و عقلانی در راستای رسیدن به اهداف می باشد. قاعدتاً الگوی مدیریت تصمیم گیری بایستی مبتنی بر تدوین راهبردهای منطقی و صحیح باشد تا بتوان به توسعه رسید. از لحاظ مفهومی مدیریت استراتژیک با تحول در تئوریهای مدیریت همگامی دارد. مکاتب کلاسیک رفتاری و کمی مدیریت بر جنبههایی از سازمان و عملکرد آن تأکید میکردند که توسط مدیریت قابل کنترل بود. مسایلی از قبیل برنامهریزی تولید، رفتار زیردستان، بهبود محیط کار، نقش گروه های غیررسمی در بازدهی کار، مدلهای کمی تصمیمگیری و غیره. لیکن هرگز فضای سیاسی جامعه، احساس افراد و نهادهای خارج از سازمان، مسأله اصلی آنها نبود، چرا که محیط از ثباتی نسبی برخوردار بوده و چنین نیازی هم احساس نمی شد. به تدریج با رشد مستمر اقتصادی، اوضاع قابل اطمینان محیطی از میان رفت و تغییرات و حوادث شتابنده ای در جهان اتفاق افتاد. لذا تغییرات و دگرگونی های سریع و پیچیده جامعه و تأثیر آن بر رشد و توسعه موجب شد که مدیران توجه خود را به محیط سیستم ها معطوف گردانند و مفاهیمی مانند سیستم، اقتصاد، برنامهریزی بلند مدت، استراتژی و فرایند تصمیم گیری استراتژیک مورد توجه صاحبنظران مدیریت قرار گیرد. این مفاهیم و نظریات پاسخ علم مدیریت به دگرگونی و تغییرات وسیع اقتصادی واجتماعی بود. توجه به محیط، آگاهی از تاثیر متغیرهای محیطی و ارائه چشم اندازی از فعالیت آینده برای سیستم ها، لزوم آمادگی برای برخورد با تغییرات مداوم را توجیه می کند. وجود عدم قطعیت های[۱] محیطی در مسائل سیستمی به لحاظ مبهم بودن و طبیعت احتمالی رخدادهای آتی و آمادگی آنها جهت تغییر، برخوردی متفاوت با تغییر، نوع تصمیمات، عوامل جدید مؤثر بر تصمیمگیری و قطعیت در مورد تغییرات آینده، توجه به استفاده از مدل مدیریت استراتژیک را افزون تر می کند. یکی از اصلی ترین مدل های مطرح در مدیریت استراتژی همان مدل هاروارد است. مدل مدیریت استراتژیک یا همان مدل هاروارد که از دهه ۱۹۲۰ تاکنون در مدرسه بازرگانی هاروارد تدریس میشود الهام بخش اکثر مدلهای تدوین استراتژی در بخشهای مختلف اقتصادی، خدماتی، دولتی و غیرانتفاعی به حساب میآید (هدایتی،۱۳۸۱). هدف اساسی این مدل ایجاد ارتباط بین سازمان و محیط آن برای دستیابی به بهترین گزینههای استراتژی است. آنچه در مدل هاروارد در درجه اول اهمیت قرار میگیرد. توجه به توانمندیها و ضعفهای داخلی سیستم و فرصتها و تهدیدهای موثر بر آن است (هدایتی، ۱۳۸۱). به عقیده صاحب نظران، مدل هاروارد کاربردی فراتر از سطح شرکتها داشته و در قلمرو کلیه بخشهای خصوصی، دولتی و غیر انتفاعی نیز امکان بکارگیری دارد. سنجش فرصتها، توانمندی ها، ضعفها و تهدیدها که بعدها به تحلیل SWOT معروف شد نقطه اصلی و محور مدل هاروارد است. تاکید بر فرصت ها و قوتها به عنوان مهمترین عامل دستیابی به استراتژی موثر که به رفع کاستیها و حداقل رساندن تهدیدها می انجامد مهمترین جنبه مثبت این مدل است. در واقع تمام مدلهای تدوین استراتژی که طی چند دهه گذشته ارائه شدهاند خود را نیازمند استفاده از مدل هاروارد دانستهاند (نمودار ۱). قوتها فرصت ها استراتژی ضعفها تهدیدها نمودار۱-۱ مدل هاروارد (هدایتی،۱۳۸۱) نقش های مختلف مدیریت از قبیل محرک تولید و خدمت، هدایت گری و برنامه ریزی، هماهنگ کنندگی، ناظر و ارزیاب، ابداع گر و خلاق از جمله مواردی است که در تحلیل مدیریت توسعه راهبردی مد نظر قرار می گیرد .(Crittenden, 1997; Anonymous, 2006, 2009) این امور با توجه به دخالت دولت در برنامه ریزی و مدیریت واحدهای تولیدی دام و طیور نقش مهمی دارد. بخصوص در مناطق مرزی و حاشیه ای کشور، آمیختگی مدیریت دولتی و اجرای امور توسط بخش خصوصی، الگوی خاصی را از سیستم اداره واحدهای تولیدی دام در منطقه سیستان به عنوان یک نمونه کشوری فراهم نموده است که دارای شرایط خاص خود است. در این سیستم آشفتگی اقدامات و تصمیمات، .نبود یک طرح جامع و برنامه ای و بسیاری از عوامل دیگر زمینه هدر رفتن سرمایه های ملی را فراهم نموده است. به همین دلیل به منظور شناسایی شرایط سیستمی حاکم بر نظام اداره واحدهای دام و تولیدات شیر از مدل SWOT استفاده خواهد شد. در این مدل دو نوع بررسی صورت خواهد گرفت، یکی بررسی درونی که در برگیرنده قوت ها و ضعف های داخلی سیستم مدیریت واحدهای تولیدی دام است و دیگری شناسایی فرصت ها و تهدیدات محیط بیرونی این گونه نظام مدیریتی و تصمیم گیری است (الوانی،۱۳۸۷). اگر متن نوشته های موجود در رابطه با مدیریت تغذیه دام و طیور به الگوهای غذایی (جامعی،۱۳۵۷)، چگونگی تغذیه دام (شماع،۱۳۶۱)، ترکیبات خوراک (جامعی،۱۳۷۶) مقایسه تغذیه ای طیور (رحیمی،۱۳۸۵) استفاده از مکمل های غذایی (نصابیان،۱۳۷۷؛ نیکخواه،۱۳۷۵؛ کمال زاده،۱۳۸۰) احتیاجات غذایی (امامی دوست،۱۳۷۲ و گلیان،۱۳۷۵) روش علمی تغذیه (کامیاب،۱۳۸۳) و غیره پرداخته اند و لیکن تا به حال در کشور ما تحقیق مرتبط با مدیریت کلان توسعه دراین زمینه به ثبت نرسیده است. اما در کشورهای دیگر از این مدل استفاده گسترده ای شده است از قبیل گزارش تحقیق دانشگاه سیدنی (۲۰۰۶) و گزارش کمیته(۲۰۰۷) NRMMC و مؤسسه کشاورزی و جنگلهای استرالیا (۲۰۰۵) و مرکز تحقیقات دامی دانمارک (۲۰۰۲) و آنتال و همکاران (۲۰۰۷) که ساختار مدل SWOT را بررسی کردند. با توجه به تحقیقات صورت گرفته این پژوهش از چند بعد دارای اهمیت است. اولاً: برای اولین بار این مدل و ارزیابی مدیریت تولیدات دامی در ایران و به خصوص منطقه سیستان انجام می شود. ثانیاً: تا به حال بصورت کلان مدیریت تغذیه دام و طیور مورد ارزیابی قرار نگرفته است. ثالثاً: می توان با بهره گرفتن از این مدل تحلیل های مدیریتی را در حوزه مدیریت تغذیه دام و طیور گسترش داد. ۲-۱- ضرورت تحقیق مدیریت یکی از اصلی ترین محورهای اساسی در زمینه توسعه و خودکفایی در تولید فرآورده های دام و طیور می باشد. تأثیرپذیری سیستم مدیریتی دامداری ها و مرغداری ها از عناصر و عوامل مختلف منجر به پیچیده شدن تصمیم گیری و ارائه راهبردهای بنیادی در این زمینه شده است. فرض اساسی بر این است که سیستم مدیریت تولیداتی دامی استان سیستان و بلوچستان با توجه به شواهد اولیه مورد مطالعه منفعل می باشد. این انفعال باعث ناپایداری بلند مدت خواهد شد. بدین منظور از مدل swot استفاده شده است. در این مدل دو نوع بررسی صورت خواهد گرفت، یکی بررسی درونی که در برگیرنده قوت ها و ضعف های داخلی سیستم مدیریت واحدهای تولیدی دام است و دیگری شناسایی فرصت ها و تهدیدات محیط بیرونی این گونه نظام مدیریتی و تصمیم گیری است (الوانی،۱۳۸۷). با توجه به بررسی های مقدماتی صورت گرفته، عمده ترین مشکل واحدهای تولیدی دام منطقه سیستان مشکل مدیریتی می باشد و این ناشی از نامشخص بودن راهبردهای مدیریتی واحدهای مذکور می باشد. در همین راستا تدوین استراتژی تولیدات دامی در منطقه یک ضرورت اساسی است. چرا که به غیر از شرایط درونی عناصر معتبر دیگری ناشی از شرایط مکانی نیز بر آن تأثیر می گذارد، از جمله مرزی بودن منطقه به همراه چالش هایی همانند خشکسالی، دور بودن از بازارهای مختلف همانند بازار مصرف، فرآوری، توزیع، ضعف زیر ساختارهای اساسی همانند انبار، سردخانه، سیستم های حمل و نقل و غیره. بدون شک لازم است به منظور ارتقاء شاخص بهره وری و کارایی نسبت به تدوین استراتژی مدیریت تغذیه تولیدات دامی در منطقه سیستان اقدام اساسی صورت گیرد. اساساً پیش فرض های این پژوهش این است که بایستی یک قالب مشخصی در راستای تعادل بخشیدن به مهار بحران ها و همچنین افزایش میزان بهره وری واحدهای دامی اقدام لازم صورت پذیرد. سئوال های اصلی تحقیق ۱- الگوی مدیریت واحدهای تولیدات دامی در منطقه سیستان چگونه است؟ ۲- چه راهبردها و راهکارهایی جهت بهبود شرایط مدیریت تولیدات دامی در منطقه سیستان در اولویت قرار دارند؟ ۳-۱- فرضیه ها ۱- نشانگرهای مدیریت واحدهای تولیدات دامی (شیر) در منطقه سیستان مؤید انفعالی بودن الگوی آن است. ۲- راهبردهای بازنگری (wo[2]) جهت بهبود شرایط مدیریت واحدهای تولیدات دامی (شیر) در منطقه سیستان در اولویت می باشد. ۴-۱- اهداف تحقیق شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مدیریت واحدهای تولیدات دامی (شیر) در منطقه سیستان برای ارائه راهکارهای مدیریت صحیح صنعت دامداری استان در آینده. ارزیابی مدیریت و تدوین راهبردهای مناسب برای تولیدات دامی (شیر) در استان و خصوصاً منطقه سیستان با توجه به پتانسیل های بالای منطقه در صنعت دامپروری. ۵-۱- تعاریف و مفاهیم مدیریت استراتژیک از بدو ظهور مدیریت استراتژیک در دنیای کسب و کار تا به امروز این رویکرد نوید بخش دستیابی سازمان ها به مزیت رقابتی و همراه با موفقیت بوده است. سابقه برنامه ریزی استراتژیک به شکل امروز آن به دهه ۱۹۶۰ باز می گردد. علم استراتژی توسط وزارت دفاع آمریکا پایه گذاری شد و خیلی زود درسال ۱۹۶۳ توسط آلفرد چندلر و کنت اندروز اساتید دانشگاه هاروارد به دنیای کسب و کار وارد شد. ارائه الگویی برنامه ریزی تجزیه و تحلیل پورت فولیو توسط گروه مشاورین بوستون در اواسط دهه ۱۹۶۰ تحول دیگری دراین رویکرد به شمار می آید. طی دهه ۱۹۸۰ رویکردهای حوزه رقابت و مزیت های رقابتی توسط مایکل پورتر مطرح شد و استراتژی های رهبری، هزینه تمایز در محصول و تمرکز مفاهیم تازه ای را برای دنیای استراتژی ها به ارمغان آورد، این استراتژی مورد رجوع قرار دارد و استراتژی های عمومی نامیده می شود. سبز فایل رویکرد استراتژی با نظریات هامل و پراهاد از اواسط دهه ۱۹۹۰ آغاز شد. هامل و پراهالاد خلاقیت را به عنوان زیربنای استراتژی بخش و نمایه اصلی مزیت های رقابتی مطرح نمودند. در پرتو این مفاهیم و رویکردها، سیستم های متعددی به موفقیت های چشمگیری در عرصه کسب و کار دست یافتند. نوکیا یکی ازاین شرکت هاست آنچه این شرکت کهنه کار و زیانده را عرض چند سال به یک شرکت تراز جهانی مبدل ساخت یک استراتژی تحول آفرین بود. شرکت اینترنتی آمازون با بیش از ۱۲ میلیون مشتری در سطح جهان نیز یکی دیگر از این نمونه هاست. اما در نقطه مقابل نیز شواهدی وجود دارد که شرکت های معتبری چون جنرال الکتریک، آی بی ام و هوندا به دلیل تجارب منفی خود ازاین رویکرد برنامه ریزی استراتژیک به رویکردهایی با انعطاف و خلاقیت بیشتری روی آورده اند. کوستادالا در کتاب خود از شرکت فولاد سازی یو اس استیل و آمریکن کن به عنوان غول های صنعتی دهه ۱۹۲۰ که امروز حتی اسمی از آنان وجود ندارد نام می برد، شرکت برق انتار یوهایدور به عنوان بزرگترین تولید کننده برق هسته ای در کانادا که از استراتژی شکست خورده خود ۳۶ میلیارد دلار بدهی و صدها مگاوات تولید را به ارث برده است نیز در این رابطه قابل ذکر است. براساس مطالعاتی که نشریه فورچون به عمل آورده است بیش از ۹۰ درصد از شرکت های بزرگ دنیا در دستیابی به اهداف استر اتژیک خود ناکام می مانند، در ایران نیز سازمان های متعددی روش ها و ابزار برنامه ریزی استراتژیک را به کار گرفته اند ولی اغلب نتوانسته اند به عوامل مزیت بخش رقابتی دست یابند. ۱-۵-۱- تعریف مدیریت در باره تعریف مدیریت اتفاق نظر خاصی در دست نیست و صاحبنظران و نظریه پردازان علم مدیریت با اهداف و سوگیریهای گوناگون، تعاریف متفاوتی ارائه کردهاند. مدیریت عبارتست از هنر انجام کار به وسیله دیگران. فراگرد تبدیل اطلاعات به عمل؛ این فراگرد تغییر و تبدیل را تصمیم گیری می نامیم. فراگرد هماهنگسازی فعالیت فردی وگروهی در جهت هدفهای گروهی. فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت برکار اعضای سازمان و استفاده از همه منابع موجود سازمانی برای تحقق هدفهای مورد نظر سازمان. ۲-۵-۱- تعریف عملیاتی[۳] مفهوم مدیریت را با رعایت ملاک های عینی منوط میسازد. از این رو، اگر در موقعیتی ملاک هایی شامل فعالیت منظم و سازمان یافته، هدفها، روابط میان منابع، انجام کار به وسیله دیگران و تصمیم گیری برقرار باشد، میتوان گفت در آن موقعیت، مدیریت اعمال می شود. ۳-۵-۱- تعریف استراتژی بد نیست ابتدا به ریشه لغوی استراتژی اشاره شود. واژه استراتژی[۴] از ریشه یونانی Strategema به معنای فرمانده ارتش، مرکب از ارتش[۵] و به معنای رهبر گرفته شده است. مفهوم استراتژی ابتدا به معنای فن، هدایت، تطبیق و هماهنگسازی نیروها جهت نیل به اهداف جنگ در علوم نظامی بکار گرفته شد. در جای دیگر استراتژی بدین شکل تعریف میشود: استراتژی مجموعه ای از اهداف اصلی و سیاست ها و برنامه های کلی به منظور نیل به این اهداف است به گونه ای که قادر به تبیین این موضوعات باشد که در چه کسب و کاری[۶] و چه نوع سازمانی فعالیت می کنیم و یا می خواهیم فعالیت نماییم. ۴-۵-۱- مدیریت استراتژیک مدیریت عبارت است از فرایند تضمین دستیابی سیستم به فواید ناشی از به کارگیری استراتژیهای مناسب. طبق این بیان، یک استراتژی مناسب مطابق با نیازمندیهای یک سیستم در زمان مشخص تعریف میشود. فرایند مدیریت استراتژیک شامل شش گام متوالی و مستمر است: ۱- تجزیه و تحلیل محیطی ۲- پایه گذاری و جهتگیری سیستم
تدوین راهبردهای مدیریت تولیدات دامی در منطقه سیستان با استفاده از مدل SWOT- قسمت ۵