کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



نتیجه گیری

هر کدام از مکاتب تربیتی بشری با محدودیت‌ها و چالشهایی جدی مواجهند. روند عملکرد این مکاتب برای یافتن راه صحیح تربیت اخلاقی، روندی مبتنی بر آزمون و خطا و توأم با افت و خیزاست که با هر خطا، حیات اخلاقی نسلی را از بین می‌برد و فاجعه می آفریند.

نیز حوزه عملکرد این مکاتب، از حوزه زندگی مادی بشر فراتر نمی رود؛ چنان که فضیلت ارسطویی مبنایی برای تعریف، جز آرای محموده، و رسالتی برای انجام، جز تأمین سعادت مادی جامعه ندارد و در نحوه تربیت اخلاقی، به پیامد گروی روی می آورد، نیز وظیفه گرایی کانت، ضمن تکیه صرف بر امر تعلیم و نادیده انگاشتن اموری چون ضرورت تزکیه نفس، نقطه اوج تنزه اخلاقی بشر را در خود پیروی می جوید و از پرواز در افق های برتری چون خدا پیروی بازمی ماند؛ همچنین مکتب منفعت گرایی، انسان را صرفاً حیوانی می بیند که حتی در رفتارهای مؤمنانه و دگردوستانه، در پی منفعت شخصی و هواهای نفسانی خویش است لذا در تربیت مبتنی بر عوامل تقویت کننده بسنده می‌کند.

محصول و ثمره راهکارهای تربیتی این مکاتب، انسان امروزین است که انسانیت را انسانیت نام می نهد و روز به روز بر انحطاطش افزوده می شود(اسکینر، ۱۳۷۰، صص ۲۵-۲۲).

با توجه به بررسی نظریات تحقیق می توان گفت: با توجه به تعاریفی که از تربیت و اخلاق شد؛ از یک نظر می توان اخلاق را یکی از ارکان اساسی تربیت دانست یعنی وصول به هدف تربیت بدون اخلاق اجتناب ناپذیر است، و از نظر دیگر کسی را می توان تربیت شده نامید که از رذایل دور و متصّف به فضایل اخلاقی باشد. گرچه این اصل شرط کافی برای تربیت نیست اما شرط لازم هست ؛ یعنی درست است که تربیت آن ها با داشتن فضایل اخلاقی تکمیل نمی شود اما بی اخلاق نیز تربیت معنایی ندارد.

از دید دیگر می توان اخلاق را ثمره و نتیجه تربیت دانست. پس کسی که تربیت شده ترجیحاً رعایت اخلاق را نیز می‌کند، اما باز هم نمی توان اخلاق را تنها ثمره تربیت دانست، رشد ابعاد دیگر تربیت، مانند تفکر، عاطفه و غیره هر چند با اخلاق بی ارتباط نیست اما به طور مستقیم امری اخلاقی به حساب نمی آیند ؛ ‌بنابرین‏ تربیت از اخلاق کلی تر است و اخلاق زیر مجموعه تربیت قرار می‌گیرد. برای تربیت و اخلاق تفاوت های ذکر می‌کنند مانند اینکه اخلاق خاص انسان است و تربیت حیوان را هم شامل می شود. اخلاق تقدس دارد اما در تربیت قداستی نیست که با توجه به تعاریفی که ما از تربیت داشتیم، ایم مباحث مصداقی ندارد (حسینی دهشیری، ۱۳۷۰، ص ۶۸).

‌در مورد تربیت اخلاقی می توان چنین بیان کرد : در اکثر گفته ها و نظرات عالمان محققین و بزرگان تربیت اخلاقی چنین است ابتدا پرورش قوای ادراکی و عقلانی یعنی فرد خوب را از بد تشخیص دهد و بعد ایجاد انگیزه و تمایل برای عمل به خوبی باشد و در ضمن در فرد تمام فضائل و ارزش های انسانی تجلّی یابد. پس اول شناخت صحیح و بعد عمل کردن بر اساس شناخت صحیح است ؛ پس تربیت اخلاقی همان شکوفا سازی استعدادهای نهفته انسان ولی در جهت صحیح که همان انسان کامل و جهت کمال به سوی خدا است.

چکیده پژوهش ها و مقاله های انجام شده در ایران

بررسی برخی از سوابق پژوهش های انجام شده در قالب پایان نامه ها و مقاله ها مبین آن است که این پژوهش ها را می توان نیز به پنج گروه تقسیم کرد :

گروه اول : پژوهش هایی که ‌در مورد تربیت، تربیت و نهج البلاغه است.

گروه دوم : پژوهش هایی که ‌در مورد اخلاق، اخلاق و نهج البلاغه است.

گروه سوم : پژوهش هایی که ‌در مورد تربیت اخلاقی، تربیت اخلاقی و نهج البلاغه است.

گروه چهارم : پژوهش هایی که با محوریت نهج البلاغه انجام شده است.

گروه پنجم : پژوهش هایی که در زمینه تربیت، اخلاق و تربیت اخلاقی که در خارج انجام شده است.

پژوهش های گروه اول

۱– قاسمی پور اناری (۱۳۹۰) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «شناخت شناسی درالمیزان و استلزامات تربیتی آن» چنین می‌گوید : با توجه به نظر علامه طباطبائی آراستن نفس به تقوا، تزکیه نفس و تربیت آن به تربیتی صالح است، که مایه زیادتر شدن آن، و بقای آن است وضع نفس در فسق و فجور بر خلاف وضعی است که در صورت تقوا دارد. پس تزکیه آن جناب (حضرت محمد(ص)) مردم را به معنای آن است که ایشان را به نموی صالح رشد دهد، اخلاق فاضله و اعمال صالحه را عادتشان کند، در نتیجه در انسانیت خود به کمال برسند، و حالشان در دنیا و آخرت استقامت یابد، سعید زندگی کنند و سعید بمیرند» (المیزان ج ۱۹، ص۴۴۷).

۲ – افکوسی (۱۳۹۰) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «تربیت در غرر الحکم» چنین بیان می‌کند: در هستی شناسی امام علی (ع) توجه به خالق هستی و کسب رضایت او، شناخت انسان به عنوان محور تربیت که شناخت ظرفیت ها و توانایی‌های انسان و پرورش عقل در جهت کمال انسان، توجه به شناخت دنیا به عنوان جایگاه موقت زندگی او و توجه به آینده زندگانی و آینده نگری و به یاد مرگ بودن که اثرات تربیتی بسیاری دارد، انسان باید نسبت به خود و خدا شناخت بیشتری داشته باشد تا خود را به دنیای بی ارزش نفروشد و پستی ها را از خود دور کرده و به سمت کسب فضائل و مکارم اخلاقی برود و آنچه از دنیا مفید است بردارد و در ضمن انسان عاقبت اندیش باشد که در تربیت بسیار مهم است پس امام علی توصیه می‌کند برای اینکه تربیت انسان به بهترین نحو صورت گیرد و تمام ابعاد وجودی او رشد کند باید به موارد بالا که ذکر شد توجه کند.

۳ – یغمور (۱۳۹۰) در پایان نامه کارشناسی ارشد تحت عنوان «آموزه های تربیتی مفاتیح الجنان» چنین است : ویژگی های خدا، انسان، دنیا و مرگ را بررسی ‌کرده‌است و ‌در مورد تربیت انسان چنین بیان ‌کرده‌است انسان ممکن الخطاست ؛ حریص است و موجودی ضعیف است، حریص بودن را در جهت آنچه باعث خیر و مصلحت فرد و اجتماع به کار برد. ممکن الخطا بودن را می توان با شناخت فرامین الهی و کسب معرفت نسبت به اوامر و نواهی پروردگار، و انسان با ارتباط با خداوند و توکل و تکیه زدن بر او ضعف خود را جبران کند.

۴ – موسوی نسب (۱۳۸۴) در تحقیقی با عنوان «قرآن، تربیت، رویکرد سلامت» اینگونه بیان می‌کند که اصل «پیشگیری» به عنوان یک اصل سلبی، بر بسیاری اصول تربیتی دیگر مقدم است، هم از نظر رتبه و هم از نظر زمان. مطالعه و بررسی متون الهی نیز چنین قضاوتی را تأیید می‌کند ؛ چه آنکه «تقوی» به معنای اجتناب از موانع فساد، که روح تمام اخلاقیات اسلامی را تشکیل می‌دهد، در سراسر آموزه های قرآن و سنت موج می زند( به نقل از علوی، ۱۳۸۹، ص۲۰).

۴- قائمی مقدم (۱۳۸۵) در تحقیقی با عنوان «موعظه و نصیحت در قرآن» اینگونه نتیجه گرفت که با عنایت به آیات قرآن کریم، موعظه را می توان یکی از روش های تربیتی مؤثر نام برد. در این روش مربی از طریق انذار و ترساندن مخاطب از عواقب گناه، معصیت و عذاب دردناک اخروی و نیز بشارت دادن و امیدوار کردن او به نعمت ها و پاداش های الهی در دنیا و آخرت، متربی خود را به اطاعت خدا و انجام دستورات او فرا می‌خواند و از عصیان و نافرمانی خدا و دل دادگی به دنیا و پیروی هوای نفسانی بر حذر می‌دارد (به نقل از علوی، ۱۳۸۹، ص۲۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 03:07:00 ق.ظ ]




شاید هم«حقوق عمومی» به جای نظم عمومی به کار رفته است. نظم عمومی مدلول مقرراتی است که قوام و بقای ذات و حیثیت و منافع یک ملت به حمایت از آن مقررات بستگی دارد. خواه در امور داخلی یک کشور باشد، خواه در روابط بین‌المللی. [۲۰۱]

نقد این الفاظ تفاسیر متعدد را به دنبال دارد و گاه ممکن است در تفسر دچار اشتباه شویم. به خصوص آن که معمولاً حقوق ‌دانان ما همه چیز را با نظم عمومی توجیه می‌کنند و به تعبیر استاد جعفری لنگرودی، نظم عمومی کامیونی است که اضافه ظرفیت دارد. [۲۰۲]

نقد دیگر آن که وضع سیاسی و اقتصادی جامعه، همیشه در حال تغییر و تحول است و ممکن است در زمان‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشد. [۲۰۳]

وانگهی یکی از منابع مهم نظم عمومی اخلاق حسنه و احساسات عمومی است. تجربه نشان می‌دهد که اخلاق به آرامی و احساسات عمومی با سرعت بیشتری تغییر می‌کند. [۲۰۴]

ولی نمی‌توان حقوق دیگران را به امری محدود کرد که تفسیرپذیر است و هر کس معنای خاص خودش را به آن منسوب می‌کند. ‌بنابرین‏ آزادی اطلاعات نباید مخالف مصالح عمومی باشد، در واقع با توجه به اماره اصل یکصدوهفتادوپنجم قانون اساسی، می‌توان این امر را استثنای آزادی بیان و اطلاعات دانست.

استثنائات اصل آزادی اطلاعات و حق دسترسی باید به طور دقیق در قانون پیش ­بینی شوند، قاعده ‌به این شرح است: درخواستهای دسترسی به اطلاعات دولتی، در همه‌ موارد، باید اجابت شود، مگر آن که نهاد دولتی مورد نظر بتواند اثبات کند که درخواست، از جمله استثناهای پیش ­بینی شده در قانون است. برای این که درخواست در شمول مورد استثناء قرار گیرد، باید سه ویژگی کلی زیر را داشته باشند:

    1. اطلاعات درخواست شده با هدف مشروعی که در قانون مورد توجه قرار گرفته است، ارتباط مشخص داشته باشد.

    1. افشای اطلاعات، آسیب جدی به هدف مورد اشاره وارد آورد.

  1. آسیب به هدف باید بیش از منافع عمومی آگاهی از اطلاعات موردنظر باشد. [۲۰۵]

در هر حال آن چه که میان نظم دهی استثنائات و اصول در قانون با اجرای آن توسط مأمورین اجرایی مطمح نظر اندیشمندان حقوقی است، پیش ­بینی و دوراندیشی نسبت به نواقص یا مناقشات آتی است. در تعیین احکام میان اصل آزادی اطلاعات و استثنائات آن باید از قواعدی پیروی کرد که بر رابطه‌ میان آن ها حاکم است. برای مثال، هیچ محدودیتی نمی‌تواند آزادی اطلاعات را حذف یا از محتوا تهی کند، زیرا در این صورت، رابطه‌ بین اصل و نوع معکوس می‌شود؛ هیچ استثنایی نمی‌تواند از اصل خود بیش تر باشد، زیرا استثنای اکثر، ناپسند و مردود است. استثناء نباید مبهم باشد، زیرا استثناء مبهم، باطل است؛ استثناء باید به صورت مضیق تفسیر شود و در تعیین مفاد آن باید به قدر متقین بسنده کرد. [۲۰۶]

با توجه به مباحث ذکرشده بایدگفت: محدودیت‌های وارد ‌بر آزادی اطلاعات یک استثناء محسوب می‌شود و اصل ‌بر آزادی اطلاعات است

فصل سوم

جمهوری اسلامی ایران و آزادی اطلاعات

    • قانون اساسی

    • قوانین عادی

    • موانع و بایسته‌های آزادی اطلاعات در ایران

    • ارزیابی قانون انتشار دسترسی آزاد به اطلاعات

    • ضمانت اجرای دسترسی آزاد به اطلاعات

  • نگاهی به وضعیت دسترسی آزاد به اطلاعات در قوای سه گانه و نهادهای دیگر

مقدمه

حمایت از آزادی بیان و مطبوعات به عنوان یکی از لوازم آزادی اطلاعات و درراستای احقاق حقوق انسانی و عدالت خواهی، نزدیک به یک قرن است که در ایران، مورد توجه واقع شده است.«به همین جهت در اولین قانون اساسی کشور وهمچنین متمم آن، اصول ویژه‌ای برای آن اختصاص یافتند. در جمهوری اسلامی ایران که پس از پیروزی انقلاب ایران تدوین شده، اصول خاصی برای آزادی، پیش ­بینی گردید». [۲۰۷]

در دهه اخیر و با تأثیرپذیری از فضای حاکم در عرصه بین ­الملل مبنی بر تصویب قوانین مرتبط با موضوع آزادی اطلاعات، اقدام به تصویب قوانین و زیر‌ساخت‌های حقوقی حق دسترسی شهروندان به اطلاعات و همچنین قانون انتشار ودسترسی آزاد به اطلاعات در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نموده است.

پس از آن که پیش­نویس لایحه‌ی جامع آزادی اطلاعات توسط شورای عالی انفورماتیک در ۸ فصل و ۸۳ ماده تهیه و به هیئت دولت ارائه شد، این لایحه در جلسه مورخ ۱۲ تیر ۸۴ در ۶ فصل و ۳۶ ماده به تصویب هیئت دولت رسد و به مجلس ا رائه شد. [۲۰۸]

لایحه‌ی یاد شده پس از تغییر نام به«لایحه‌ی انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات» توسط کمیسیون فرهنگی در جلسه علنی مورخ ۲۵/ ۲/ ۱۳۸۷ مجلس شورای اسلامی با حذف ۱۲ ماده به تصویب نهایی مجلس رسید. سپس دوباره شورای نگهبان در نامه شماره ۲۷۲۴۲/ ۳۰/ ۸۷ مورخ ۱۳/ ۳/ ۱۳۸۷، ایرادات خود به ۶ ماده از آن را برای مجلس ارسال کرد. [۲۰۹]

این لایحه پس از اصلاح و تصویب دوباره و ارسال برای شورای نگهبان باز نتوانست نظر موافق این شورا را کسب کند که در نهایت به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال گردیده و این مجمع پس از بررسی، با الحاق یک تبصره ذیل ماده ۱۰، آن را موافق با مصلحت نظام تشخیص داد و سرانجام در تاریخ ۱۲/ ۱۱/ ۱۳۸۸ از سوی رئیس جمهور برای اجراء ابلاغ گردید.

در مجموع، تصویب این لایحه توسط مجلس و صحه گذاران شورای نگهبان بر اصل موضوع به رفع ایراداتی که این شورا بر لایحه وارد کرده، اقدامی در خور تحسین است. اما نبود انسجام لازم و ابهام برخی مفاهیم کلیدی و مهم در این قانون موجب شده تا دستیابی به هدف واقعی و نهایی این قانون با کاستی هایی مواجه شود. [۲۱۰]در این فصل آزادی اطلاعات را در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران مورد کنکاش قرار می‌دهیم.

۳-۱- قانون اساسی

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به حق دسترسی آزاد به اطلاعات تصریح نشده است. اما با تفسیر موسع اصل بیست و پنجم قانون اساسی، همین طور اصل هشتم این قانون، شاید بتوان تا حدی حق دسترسی به اطلاعات را تضمین نمود.

اصل بیستم قانون اساسی همه‌ افراد ملت را بهره مند از حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام می‌داند و از آن جا که حق دسترسی آزاد به اطلاعات در ذیل هر کدام از این حقوق قابل تفسیر و تأویل است می‌تواند در حدود قانون اساسی و شریعت اسلام مورد حمایت قرار گیرد. همچنین اصل بیست و پنجم، عدم مخابره و نرسانیدن مصادیقی از اطلاعات را مگر به حکم قانون منع ‌کرده‌است از این رو این اصل قانون اساسی نیز به طور ضمنی اشاره به آزادی اطلاعات دارد.

اصل نهم درباره‌ حقظ آزادی و استقلال شهروندان است که فحوای آن حق دسترسی آزاد به اطلاعات را تأیید می‌کنند. [… ] هیچ مقامی حق ندارد به نام استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی‌های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ق.ظ ]




در تمام این مدل‌ها، معیار قابلیت پیش‌بینی، انحراف معیار خطای باقیمانده مدل بوده که کمتر بودن آن بیانگر کیفیت بیشتر سود است. در خصوص مدل‌های استفاده شده جهت سنجش قابلیت پیش‌بینی (به‌عنوآن‌یکی از معیارهای کیفیت سود)، سه ملاحظه تجربی باید مدنظر واقع شود. این موارد عبارت‌اند از:

الف) اگرچه قابلیت پیش‌بینی ازنظر مفهومی به‌خوبی تعریف‌شده است اما در عملیاتی کردن آن لازم است چندین مورد مدنظر قرار گیرد. به عنوان‌مثال استفاده از عدد سود خالص برای پیش‌بینی سودهای آینده مناسب‌تر است یا استفاده از اعداد خلاصه کننده عملکرد (مثل سود هر سهم) از مناسبت بیشتری برخوردار است؟ آیا تنها سود می‌تواند به عنوان پیش‌بینی کننده سودهای آتی مطرح باشد یا اینکه اجزای سود نیز می‌توانند مورداستفاده قرار گیرند؟ آیا تنها از سود می‌توان برای پیش‌بینی سودهای آتی استفاده کرد؟ به عبارت دیگر، آیا متغیر مستقل فقط می‌تواند سود باشد؟

ب) دومین ملاحظه تجربی، انتخاب دوره زمانی است. از اطلاعات چند دوره زمانی باید برای پیش‌بینی استفاده نمود؟ آیا توانایی پیش‌بینی به دوره زمانی وابسته است؟ محققین معمول از پیش‌بینی‌های یک‌ساله استفاده می‌کنند، اما هیچ مبنای نظری برای این انتخاب وجود ندارد.

پ) سومین ملاحظه عملی، انتخاب چیزی است که باید پیش‌بینی شود. آیا برای سنجش قابلیت پیش‌بینی باید تنها سودهای آتی را پیش‌بینی کرد؟ به عبارت دیگر، آیا متغیر وابسته فقط می‌تواند سود باشد؟ گزینه‌های احتمالی شامل سود خالص، جریان‌های نقدی و اجزای مختلف سود است.

در برخی موارد، ارزیابی قابلیت پیش‌بینی توأم با پیچیدگی است. این موضوع، به‌ خصوص در افق‌های زمانی کوتاه‌مدت سبب ایجاد مشکل می‌رود. نتایج تحقیقات بیانگر آن است که مداخله مدیریت در هموارسازی سود در دوره های زمانی کوتاه‌مدت بیشتر است؛ ‌بنابرین‏ ممکن است بین قابلیت پیش‌بینی سود و هموارسازی سود تضاد وجود داشته باشد. هموارسازی سود باعث می‌رود که قابلیت پیش‌بینی سود افزایش یابد لذا سود از منظر قابلیت پیش‌بینی، باکیفیت قلمداد شده اما از منظر هموارسازی باکیفیت نباشد. (صفر زاده، ۱۳۹۱).

۲-۲-۴- تئوری نمایندگی

تئوری نمایندگی[۸] عمدتاًً به تضاد منافع موجود بین مدیر و مالک اشاره دارد. با بزرگ شدن شرکت‌ها، مالکان، اداره شرکت را به مدیران تفویض کرده‌اند. جدایی مالکیت از مدیریت، منجر به مشکلات نمایندگی می‌رود. تئوری نمایندگی به دنبال انتشار مقاله جنسن و مک‌لینگ[۹] در سال ۱۹۷۶ موردتوجه گسترده قرار گرفت. یکی از فرضیات اصلی این تئوری، این است که کارگزار و کارفرما باهم تضاد منافع دارند و این احتمال دارد که مدیران ترجیح دهند منابع خود نظیر کسب بیشترین پاداش را به‌جای حداکثر کردن ثروت سهام‌داران دنبال کنند و این امر سبب توجه آن‌ ها بر منافع کوتاه‌مدت و بی‌توجهی به منافع بلندمدت سهام‌داران می‌رود. (نمازی، ۱۳۸۴).

۲-۲-۴-۱- رابطه نمایندگی و مشکل نمایندگی

تئوری زیر بنایی مربوط ‌به این پژوهش، تئوری نمایندگی است که توسط جنسن و مکلینگ (۱۹۷۶) ارائه شده است. بر اساس این تئوری مدیران، نمایندگان سهام‌داران شرکت بوده و بایستی در جهت منافع آن‌ ها عمل نمایند. رابطه نمایندگی عبارت است از نوعی قرار داد است که طبق آن‌یک یا چند نفر (مالک یا مالکین) شخص دیگری (نماینده یا مدیر) را مأمور به اجرای عملیاتی می‌کنند و در این راستا اختیار اتخاذ برخی تصمیمات را نیز به وی تفویض می‌نمایند (جنسن و مک لینگ، ۱۹۷۶). به عبارت دیگر بر اساس رابطه نمایندگی یک شخص (حقیقی یا حقوقی) مسئولیت تصمیم‌گیری در خصوص توزیع منابع مالی و اقتصادی و یا انجام خدمتی را طی قرارداد مشخصی به شخص دیگری واگذار می‌کند. شخص اول را در اصطلاح، صاحب‌کار (مالک) و شخص دوم را اصطلاحاً نماینده (کارگزار) می‌نامند. با برقراری رابطه نمایندگی هر یک از طرفین رابطه به دنبال حداکثر کردن منافع شخصی خویش می‌باشند که این امر موجب ایجاد مشکل نمایندگی[۱۰] می‌رود. اولین مشکل مربوط به نمایندگی، وجود تضاد منافع بین سهامدار و مدیر است. یعنی سهامدار به دنبال رسیدن به بالاترین مرحله ارزش سرمایه‌گذاری است و مدیر نیز در وهله اول به دنبال افزایش ثروت خود می‌باشد؛ ‌بنابرین‏، این احتمال وجود دارد که مدیر، در راستای منافع سهامدار عمل ننماید. اختلاس و فساد مالی مدیر و خارج ساختن منافع سهامدار از شرکت، نمونه ­هایی افراطی از این تضاد منافع می‌باشند.

دومین مشکل نمایندگی، مربوط به ناتوانی سهامدار، در ملاحظه اقدام و عملیات مدیر است. سهامدار نمی‌تواند اقدامات مدیر را به طور روزانه دنبال کند تا مطمئن شود که آیا تصمیم‌گیری‌های مدیر، منطبق با منافع سهامدار است یا خیر؛ ‌بنابرین‏، سهامدار فاقد اطلاعات لازم در خصوص عملیات مدیر است. این حالت را در اصطلاح تئوری نمایندگی «عدم تقارن اطلاعات[۱۱]» می‌نامند. در این صورت اگر از طرف سهامدار روشی جهت کنترل عملیات مدیر به وجود نیاید، فقط مدیر می‌داند که آیا در راستای منافع سهامدار گام برداشته است یا خیر؛ از طرف دیگر، مدیر، نسبت به اقداماتی که در سازمان باید صورت گیرد، بیشتر از سهامدار اطلاع اجرایی دارد. این اطلاع اضافی مدیر، در نظریه نمایندگی «اطلاعات خصوصی[۱۲]» نامیده می‌رود. وجود اطلاعات خصوصی، به عدم تقارن اطلاعات بین سهامدار و مالک می‌افزاید.

سومین مشکل نمایندگی، به‌اصطلاح، « اثرات انتخاب نامطلوب[۱۳] » می‌باشد. این مورد زمانی اتفاق می‌افتد که اشخاص تمایل دارند با دارا بودن اطلاعات خصوصی درباره چیزی که نفع آن‌ ها را فراهم می‌سازد، با طرف مقابل، قرارداد منعقد نمایند. به عنوان‌مثال، هنگامی که شخصی بیمار است، ممکن است قرارداد بیمه عمر با شرکت بیمه منعقد نماید و درنهایت نفع شخصی خود را دنبال کند و به شرکت بیمه ضرر و زیان وارد سازد. این مشکل در چارچوب رابطه بین مدیر و سهامدار نیز ممکن است به وجود آید و مدیر به نحوی رفتار نماید تا اطلاعات نادرست و یا غیر کامل به سهامدار منتقل نماید.

چهارمین مشکل نمایندگی، در اصطلاح «خطر اخلاقی[۱۴]» نام‌گرفته است. این مشکل وقتی به وجود می‌آید که نماینده، طبق نفع شخصی خود، انگیزه پیدا می‌کند تا از شرایط قرارداد منعقدشده خارج شود؛ زیرا مالک اطلاعات لازم در خصوص اجرای قرارداد و انجام عملیات لازم توسط نماینده را ندارد؛ به عنوان‌مثال، شخصی که اتومبیل خود را بیمه می‌کند و دچار تصادف می‌رود، ممکن است، تصادف، فقط صدمه به سپر اتومبیل زده باشد؛ اما شخص ادعا می‌کند که تصادف به بدنه اتومبیل (که قبلاً صدمه‌دیده بوده است) نیز رسیده است. این خطر، در چارچوب رابطه بین سهامدار- مدیر نیز وقتی به وجود می‌آید که سهامدار نتواند اقدام و عمل مدیر را ملاحظه کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ق.ظ ]




۲-۱- مقدمه

در این فصل به بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش تنظیم هیجان شناختی، هوش معنوی و عمل به باورهای دینی خواهیم پرداخت. برای این منظور در ابتدا به بررسی هیجان، تنظیم هیجان و راهبردهایش و تنظیم هیجان شناختی می­پردازیم. سپس مبانی نظری هوش معنوی را مورد مطالعه قرار می­دهیم ، ابتدا به تعریف و تبیین معنویت و هوش خواهیم پرداخت و سپس هوش معنوی و مؤلفه­هایش و خصیصه­ های روانشناختی آن را مورد بررسی قرار می­دهیم. پس از آن به بررسی مبانی نظری عمل به باورهای دینی، تعریف دین، تبیین دین و روانشناسی، روانشناسی دین، عمل به باورهای دینی و اثرات آن، و عمل به باورهای دینی و تیظیم هیجان شناختی خواهیم پرداخت.

۲-۲- مبانی نظری تنظیم هیجان شناختی

۲-۲-۱-هیجان

هیجان بخش تفکیک­ناپذیر زندگی ماست. هیجان­ می ­تواند پاسخ به یک موقعیت و منبع انگیزش باشد. همچنین، هیجان می ­تواند در نفس خود، هدف باشد. هیجان­ها بسیار پیچیده­تر از آن هستند که ابتدا به چشم می­خورند. هیجان دارای کنش­وری­های متعدد از جمله کنش­وری تکاملی، ارتباطی و اجتماعی می­باشند. نتایج بررسی­ها نشان می­دهد که هیجان­ها در هر لحظه، توجه، تصمیم ­گیری، حافظه، پاسخ­های فیزیولوژیک و تعامل­های اجتماعی را تحت تاثیر قرار می­ دهند (حسنی، آزاد فلاح، رسول­زاده طباطبایی و عشایری، ۱۳۸۷).

هیجان­ها چند بعدی هستند، آن­ها را به صورت پدیده ­های ذهنی، زیستی، هدفمند، اجتماعی وجود دارند (ایزارد[۱]، ۱۹۹۳). در این­جا برخی از ابعاد هیجان را از کتاب جان­مارشال ریو[۲] (۲۰۰۵) بررسی می­نماییم:

بعد شناختی: هیجان­ها تا اندازه­ای احساس ذهنی هستند، ‌به این صورت که باعث می­شوند به شیوه خاصی عصبانیت یا خوشحالی را احساس کنیم که به هیجان، تجربه ذهنی می­دهد که معنی و اهمیت شخصی دارد. هیجان هم از نظر شدت و هم از نظر کیفیت، در سطح ذهنی یا پدیدار شناختی، احساس و تجربه می­ شود و جنبه احساسی در فرایندهای شناختی و ذهنی ریشه دارد.

بعد فیزیولوژیک[۳]: آن بعد از هیجان که پاسخ­های بسیج­کننده انرژی را فعال می­ نماید و بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه می­ شود، آماده می­سازد. این واکنش­ها سیستم­های خودمختار و هورمونی را شامل می­ شود که رفتار مقابله­ای بدن را هنگام هیجان، آماده و تنظیم می­ نماید. وقتی هیجان­زده می­شویم، بدنمان برای عمل آماده می­ شود و این آمادگی عبارتند از: افزایش ضربان قلب، آزاد شدن اپی نفرین در جریان خون و آمادگی عضلانی و حالت هوشیار بدن ‌می‌باشد.

بعد هدفمند[۴]: حالت انگیزشی هیجان­ است، تا فرد اقدام لازم را برای واکنش مناسب در شرایط هیجانی، انجام دهد. برای مثال، خشم میل انگیزشی برای انجام دادن کاری مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض کردن به بی­ عدالتی در ما ایجاد می­ کند که در غیر این صورت چنین نمی­کردیم. بعد هدفمند توضیح می­دهد که چرا افراد از هیجاناتشان بهره­مند می­شوند.

بعد بیانگر- اجتماعی[۵]: جنبه ارتباطی هیجان است. علائم قابل تشخیص چهره­ای غیرکلامی و کلامی که دیگران را از کیفیت و شدت هیجان با خبر می­سازیم، مثل حرکت ابروها و لحن صدا.

تعریف کردن هیجان خیلی پیچیده­تر از تعریف «مجموع اجزای آن» است. هیجان نوعی ساختار روانشناختی است که این چهار بعد هیجان را در یک الگوی همزمان، هماهنگ می­ کند (­مارشال ریو، ۲۰۰۵).

۲-۲-۲- تنظیم هیجان

هیجان نقش مهمی در جنبه­ های مختلف زندگی نظیر سازگاری با تغییرات زندگی و رویدادهای تنیدگی­زا ایفا می­ کند. اصولاً، هیجان را ‌می‌توان واکنش­های زیست­شناختی به موقعیت­هایی دانست که آن را یک فرصت مهم یا چالش برانگیز ارزیابی می­کنیم و این واکنش­های زیستی با پاسخی که به آن رویدادهای محیطی می­دهیم، همراه می‌شوند (گرنفسکی[۶]، ون-در-کومر[۷]، [۸]کریج[۹]، تیردز[۱۰]، لگرستی[۱۱] و انستین[۱۲]، ۲۰۰۲). هر چند هیجان­ها مبنای زیستی دارند، اما افراد قادرند بر شیوه­ هایی که این هیجان­ها را ابراز ‌می‌کنند، اثر بگذارند. این توانایی که تنظیم هیجان نامیده می­ شود، فرایندهای درونی و برونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنش­های هیجانی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف بر عهده دارد و به طور معناداری بر کیفیت، ‌زمان‌بندی و شدت تجربه تاثیر می­گذارند (تامپسون[۱۳]، ۱۹۹۴) و به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربه­ هیجانی و ابراز هیجانات اشاره دارد (فلدمن- بارت[۱۴]، گروس[۱۵]، کریستنسن[۱۶]، بنونوتو[۱۷]، ۲۰۰۱ ؛ گروس، ۲۰۰۱).

‌بنابرین‏ تنظیم هیجان، یک اصل اساسی در شروع، ارزیابی و سازماندهی رفتار سازگارانه و همچنین جلوگیری از هیجان­های منفی و رفتارهای ناسازگارانه محسوب می­ شود (گرنفسکی و همکاران، ۲۰۰۲). این سازه یک مفهوم پیچیده است که طیف گسترده ­ای از فرایندهای زیستی، اجتماعی، رفتاری و همچنین فرایندهای شناختی هشیار و ناهشیار را در بر ‌می‌گیرد (گرنفسکی، کریج و اسپین­هاون[۱۸]، ۲۰۰۱). به عبارت دیگر، واژه تنظیم هیجان مشتمل بر راهبردهایی است که باعث کاهش، حفظ و یا افزایش یک هیجان می­شوند (جرمن[۱۹]، ون-در-لیندر[۲۰]، اسرمونت[۲۱] و زرمتن[۲۲]، ۲۰۰۶). و به فرایندهایی اشاره دارد که بر هیجان­های کنونی فرد و چگونگی تجربه و ابراز آن ها اثر می­ گذارد (گروس، ۱۹۹۸). افراد در رویارویی با شرایط تنیدگی­زا، شیوه ­ها و راهبردهای مختلفی را جهت مهار یا هدایت و تنظیم هیجان به کار می­برند. تنظیم هیجان به عنوان تلاش­هایی تعریف می­ شود که از سوی افراد برای حفظ، مهار و افزایش تجربه و ابراز هیجان به کار برده می­ شود (رابرتون[۲۳]، دافن[۲۴] و باکس[۲۵]، ۲۰۱۱). طبق مدل گروس (۲۰۰۱)، تنظیم هیجان شامل همه راهبردهای آگاهانه و غیرآگاهانه می­ شود که برای افزایش، حفظ و کاهش مؤلفه­ های هیجانی، رفتاری و شناختی یک پاسخ هیجانی به کار برده می­ شود. و به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربه و ابراز هیجانات اشاره دارد. تنظیم هیجان وجه ذاتی گرایش­های پاسخ هیجانی است (آمستادتر[۲۶]، ۲۰۰۸). در واقع، تنظیم هیجان به اعمالی اطلاق می­ شود که به منظور تغییر یا تعدیل یک حالت هیجانی به کار می­رود در متون روان­شناختی، این مفهوم اغلب به منظور توصیف فرایند تعدیل عاطفه منفی به کار رفته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ق.ظ ]




نورالجدایه[۷۲] (۲۰۱۰) تحقیقی تحت عنوان ” تأثیر فناوری اطلاعات روی فرایند تصمیم گیری در بخش دولتی ” انجام داده است. این مقاله به تعیین تأثیر فناوری اطلاعات بر فرایند تصمیم گیری در بخش دولتی می‌پردازد. مهمترین یافته ها عبارت بودند از : ۱٫ بخش دولتی در حال جمع‌ آوری اطلاعات پیچیده از طریق استفاده از نرم افزارها و تجهیزات فناوری است. ۲٫ سازمان‌های بخش دولتی خودشان می‌توانند سیستم‌های اطلاعاتی را بسازند. ۳٫ فناوری اطلاعاتی کمک قابل توجهی به تصمیم گیری می‌کنند و باعث مبادله اطلاعات با دیگر دولت ها می‌شود.

ماش[۷۳] (۲۰۰۸) در رساله دکتری خود با عنوان “فناوری، پیش‌بینی و ابهام: مطالعه تصمیم گیری دانشگاه در طول ساخت کتابخانه‌های دانشگاهی قرن بیست و یکم” فرایند تصمیم گیری آموزش عالی در طی ساخت کتابخانه‌های دانشگاهی جدید در دانشگاه‌های آمریکا را با توجه ویژه به تأثیر فناوری مورد بررسی قرار داد. مدل تصمیم گیری “هرج و مرج سازمان یافته” به عنوان چارچوب نظری برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش، به کار رفته است. چهار سوال اصلی این پژوهش عبارت بود از: اول، در دوره ۱۹۹۰-۲۰۰۷ پیش‌بینی‌های منتشر شده مرتبط با فناوری در کتابخانه‌های دانشگاهی که بیشترین تکرار را داشته، چه بوده است؟ دوم، مدیران کتابخانه و دیگر شرکای کلیدی در امر تصمیم گیری، تصمیم گیری در طول ساخت کتابخانه‌های دانشگاهی جدید را چگونه توصیف می‌کنند؟ سوم، مدیران کتابخانه و دیگر شرکای کلیدی در امر تصمیم گیری ، کاربرد پیش‌بینی‌های فناوری در طول ساخت کتابخانه‌های دانشگاهی جدید را چگونه توصیف می‌کنند؟ چهارم، چه عناصر داخلی و خارجی دیگری بر تصمیم گیری در طول ساخت کتابخانه‌های دانشگاهی جدید تأثیر دارند؟ یافته ها، دقت توصیفی مدل را تأیید می‌کند. رویدادهای جانبی مرتبط با مدل و ضرورت توجه ‌به این مطالعه تعریف شده اند. به علاوه، روش شناسی به کار رفته در این پژوهش، مدل ساده ای برای کاربرد تحلیل فراسوی کتابخانه، و یا دانشگاه را فراهم می‌کند.

ظهیرالدین[۷۴] (۲۰۰۳) در پژوهشی به بررسی تأثیر فناوری اطلاعات بر مقتضیات و شرایط شغلی فهرست نویسان پرداخته است. نتایج نشان داد فناوری اطلاعات که نظام‌های یکپارچه کتابخانه ای[۷۵]، سخت افزار و نرم افزار رایانه، دیسک فشرده، اینترنت، و دیگر حوزه ها از جمله قالب‌های مارک ۲۱ ، سی او آرسی [۷۶] استانداردهای ابرداده هسته دوبلین، تی ئی آی، ایکس ام ال، آر دی اف را دربر می‌گیرد، تغییرات وسیعی در عملکرد شغلی فهرست نویسان به وجود آورده است. پیشرفت در فناوری اطلاعات بر همه چیز، از عناوین شغلی تا مهارت‌های فهرست نویسان اثرگذار بوده است. در زمینه مهارت ها، تغییرات گسترده ای در حال وقوع می‌باشند.

آلن[۷۷] (۲۰۰۲) در رساله دکتری خود تحت عنوان ” رابطه بین کاربرد اینترنت و تصمیم گیری: مطالعه موردی مدیران فناوری اطلاعات در چین” به کشف رابطه بین کاربرد اینترنت به عنوان یکی از ابزارهای فناوری اطلاعات و اثر آن بر تصمیم گیری مدیران فناوری اطلاعات در چین پرداخته است. او تحقیق خود را در بین ۱۲۳ مدیر از هشت شرکت فناوری اطلاعات چند ملیتی انجام داد. برای جمع‌ آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده، همچنین مصاحبه خصوصی با مدیران اجرایی این شرکت ها انجام داده است. برای تحلیل رابطه بین کاربرد اینترنت و اثرگذاری آن بر روی تصمیم گیری از آمار توصیفی، رگرسیون چند متغیره، تحلیل عاملی، همبستگی، و تکنیک کرونباخ استفاده شده است. نتایج نشان داد که اینترنت ابزار مؤثر در تسهیل تصمیم گیری مدیران فناوری اطلاعات در چین است، و میزان پذیرش اینترنت در بین مدیران فناوری اطلاعات در حال افزایش می‌باشد.

ویت[۷۸] (۲۰۰۰) در مقاله خود تحت عنوان ” نقش مشارکت در تصمیم گیری در سیاست‌های سازمان و روابط رضایت شغلی” در بین ۱۲۵۱ کارمند بخش دولتی مطالعه کرد. فرضیه عبارت بود از این که ادراک سیاست‌های سازمانی باعث کاهش رضایت شغلی می‌شود و آن نیز باعث سست شدن مشارکت کارمندان در تصمیم گیری با مدیران می‌شود. نتایج نشان داد تأثیر تصمیم گیری مشارکتی بر رضایت شغلی در سطوح بالای سیاست‌های ادراکی مشخص و واضح بود.

ایگباریا، زیناتلی، و کاوایی [۷۹] (۱۹۹۸) در پژوهشی به واکاوی موفقیت فناوری اطلاعات در سازمان‌های کوچک در کشور زلاندِ نو پرداختند. هدف آنان در این پژوهش، بررسی میزان استفاده از رایانه در سازمان‌های کوچک و مطالعه رابطه میان عوامل سازمانی و تعیین‌کننده های موفقیت این فناوری در این سازمان ها بود. بر اساس یافته های این پژوهش، تجربه کار با رایانه، پشتیبانی فنی، ادراک از آسانی استفاده، پاداش‌های درونی، ادراک از مفید بودن، و حمایت مدیریت، عواملی هستند که بر موفقیت فناوری اطلاعات تأثیر دارند.

ادوارد جان اوهارا [۸۰] (۱۹۹۵) در پایان‌نامه خود تحت عنوان “تأثیر کامپیوتر و فناوری بر ساختار سازمانی کتابخانه‌های دانشگاهی،” که با روش پیمایشی و آزمایشی (آزمون) انجام داد، بیان کردکه فناوری نوین چگونه بر ساختار سازمانی معمولی کتابخانه‌ها و همچنین ساختار پویای کتابخانه‌ها تاثیر می‌گذارد و چگونه وظایف کارکنان را تحت تاثیر قرار داده و متحول می‌سازد. تحقیق وی بیشتر در بخش‌های فهرست‌نویسی کامپیوتری، فهرست‌نویسی پیوسته، بخش امانت بین کتابخانه‌ای، بخش پایگاه‌های اطلاعاتی و بخش بازیابی اطلاعات بود. وی بعد از جمع‌ آوری داده ها و یافته ها ‌به این نتایج دست یافت که تغییراتی کلی در کتابخانه‌ها رخ داده است. بیشتر تغییرات در مسئولیت‌های اصلی، جایگاهای خاص افراد، تغییرات در تخصص افراد و به دست آوردن مهارت نیروی کار کتابخانه و همچنین تغییرات در تشکیل بخش‌های جدید و ویژه با وظایف خاص خود، بوضوح دیده شده و همچنین نتیجه گرفت که فناوری در سطوح مدیریت با توجه به وسعت کتابخانه و طرح ها و ساختارهای سازمانی، تعداد افراد و نوع وظایف و ماهیت و چگونگی اداره کتابخانه‌ تأثیر گذاشته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ق.ظ ]