کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
|
|
|
|
«من نمینشینم که با اراده شعر بگویم به طور محقق هم نمیتوانم روی این موضوع انگشت بگذارم که اولین بیت شعر هدیۀ خدایان است. ولی همیشه شعر به سراغ شاعر میآید اگر رابطۀ درست را بخواهیم به این شکل است که شعر میرسد و بالای سر شاعر پرواز میکند و بال بال میزند و جایی برای نشستن میخواهد به او جای نشستن بدهید فرود میآید وگرنه میپرد یک فرصت از کف میرود.» (همان: ۶۴) «شاعر شعر را انتخاب نمیکند این شعر است که شاعر را انتخاب میکند.» (همان: ۶۸) فرم شعر: یک شعر خوب، حتما باید فرم خوب هم داشته باشد یعنی شاعر پیشرو و معاصر حتما در شعر خودش به فرمالیزم هم توجه دارد ولی نه به صورتی که شعر را فقط به شکل تبدل کند و تنها به اصالت شکل معتقد باشد شعر خوب شعری است که شکل و محتوا هر دو در آن رعایت شده باشد و هر دو مثل نوزادهای دوقلو به وجود بیایند و با هم به کمال برسند. (همان) جهانی شدن شعر فارسی در عصر حاضر: «هر چیز برای آن که جهانی شود اول باید شخصی باشد و هر شعر برای این که عمومی شود اول باید مشخص شود. شعر اول باید ذهنیت شاعر را تصویر بکند و من اصلا معتقد نیستم که شاعر هنگام شعر گفتن به فکر یک معضل اجتماعی یا به فکر یک پدیدۀ زخم خورده یا جامعۀ زخم خورده باشد شاعر درد خود را و زخمهای خودش را میگوید چون شاعر یک موجود مجرد و تنهاست و وقتی با آدمهای دیگری در شرایط خاص زمانی و مکانی زندگی میکند که مشکلاتشان یکی است غمهایش غم مردم و رنجهایش هم رنج مردم خواهد بود شاعر خودش را میگوید و مثل آینهای است که خودش را جلوی چشم همه میگذارد و به این ترتیب یک مسئلۀ خصوصی میشود یک مسئلۀ عمومی و یک مسئلۀ شهری میشود یک مسئلۀ کشوری و یک مسئلۀ سرزمینی به یک مسئلۀ زمینی تبدیل میشود. برای مثال مسائلی که در این منطقه از جهان مطرح است فقط مربوط به من ایرانی نیست حداقل این است که کشورهای دور و بر من هم این شرایط را دارند یا یک خورده بالا و پایین. الان تقریبا چهار پنجم مردم جهان مشکلاتشان مثل هم است. رنجهایشان مثل هم است پس هیچ نیازی نیست که بنده اگر بخواهم جهانی شوم شعرم را طوری بگویم که یک شاعر چینی یا یک شاعر آلمانی میگوید. من اگر انسان باشم اگر زمینی باشم اگر ایرانی باشم و سرزمینم را بشناسم حتما شعر من استعداد این را خواهد داشت که جهانی شود. من فکر نمیکنم که شاعری هم باشد که پیش خودش فکر کند میخواهم شعری بگویم که جهانی شود. چون شاعر همیشه شاعر نیست شاعر در لحظههایی از شبانهروز خودش شاعر است در ساعتهای دیگری شاعر پدر است شاعر کارمند است شاعر درست در لحظهای شاعر است که بیخود است یعنی بیخودانه شعر میگوید و شاید به تعبیر دیگری ناخودآگاه.» (همان: ۶۹) «مردمانی در نقاط دیگر دنیا که مخاطب شعر هستند مطمئن باشید که در شعر به دنبال آن چیزهایی هستند که خودشان ندارند و در شعر خودشان پیدا نکردند یعنی یک دوستدار شعر در جایی دور از سرزمین ایران دنبال این خواهد بود که چیزهای نویی در شعر فارسی پیدا کند که شعر فرانسه ندارد، شعر ژاپنی ندارد و میخواهد بداند که شاعر این گوشۀ جهان دربارۀ چه چیزی حرف میزند چه زبانی دارد چه لهجهای دارد عشقش چیست رنجش چیست امیدش چیست یأسش چیست و کلا دنبال آن چیزهایی میگردد که خودش ندارد و مطمئن باشید اگر شما دنبال معشوق هم بگردید دنبال کسی نمیگردید که مثل خودتان باشد و دوست دارید کسی باشد که شما را با داشتههای خودش کامل بکند مخاطب شعر در آن سوی جهان دنبال این است که آن شاعر چه چیزهای بومی دارد کدام عنصر خاص خودش است آنها دنبال میراث و فرهنگ شعر فارسی در شعر ما میگردند که ما باید با رعایت کردن آن به شعر خود بیشتر غنا ببخشیم و شعری که نتواند ما و مفاهیم فرهنگیمان را تعریف بکند معلوم نیست ما را به کجا خواهد کشاند.» (همان: ۷۰) جریانهای جدید شعری: «در مورد این جریانهایی که بوق و کرنا راه انداختهاند مثل شعر پسامدرن شعر پست مدرن و شعرهای دیگری از این قبیل من معتقدم که شعر فارسی همیشه از این حرکتهای حاشیهای داشته و اینها هیچ وقت ضرری برای شعر فارسی نداشتهاند البته شاید برای استعدادهایی که میخواستند زودتر به رشد برسند زمانی را طولانیتر کرده باشند.» (همان) تعریف تعهد هنری برای شاعر «من معتقدم که این وظیفههایی که برای ادبیات تراشیدهاند و این بحثهای ادبیات مردمی، ادبیات حزبی و ادبیات خصوصی، ادبیات جمعی و…همه بیهوده است.من فقط به یک چیز معتقدم و آن این که هنر جز به خودش به هیچ چیز متعهد نیست.حتی من باور ندارم که شاعری موقع خلق اثر به فکر مردم باشد به فکر خوشبختی جامعه یا اینجور مسالهها باشد.من فکر میکنم که انسان شاعر در هر لحظه سرودن بهطور کامل با ناخودآگاه خودش مربوط است و این ناخودآگاه جز به حس خود شاعر و وجدانیات خود شاعر نمیپردازد.یعنی به نظر من دروغ است اگر من بگویم که دیشب یک شعری نوشتهام برای گرسنگان آفریقا یا برای سیاهان امریکا…همه این چیزهایی که میبینیم که دوستان اینجا مینشینند و برای امریکا شعر میگویند.هنر به خودش متعهد است شعر به خودش متعهد است و به اخلاق مخصوص هنر؛به همین دلیل است که گاهی شاعران بزرگ کارهایی دارند که با اخلاق عمومی نمیخواند و به نظر من هیچ حرجی هم بر آنها نیست.» (منزوی به نقل از مؤدب، ۱۳۸۲) شاعری به عنوان هنری تماموقت: «شما نمیتوانید شاعر بزرگی باشید و در کنارش مثلا یک وزیر خوبی باشید، بانکدار خوبی باشید،حتی به نظر من نمیشود در کنار این یک معلم خوب، یک شوهر خوب یک پدر خوب باشید.یعنی وقتی که ما سر سپردیم به شعر دیگر این سر را نمیتوانیم از شعر پس بگیریم و به یک محضر دیگری ببریم و … خلاصه این که هیچ شاعر بزرگی نداریم که در کنار شاعری توفیق دیگری بدست آورده باشد.امکان ندارد آدم خودش را شقه شقه کند و هر شقهای هم نیمی در خدمت یک چیزی باشد که یکی از اینها شعر باشد.» (همان) پانویسها: ۱- برای آگاهی از زندگینامه و سیر شاعریِ حسین منزوی مراجعه کنید به کتاب «از ترانه و تندر» به کوشش مهدی فیروزیان، ص۵۳ تا ۵۵ ۲- مطالبی که از مقدمۀ کتاب «از شوکران و شکر» نقل شده، پیش از آن در مجله تماشا شماره۶۶ هشتم تیرماه ۱۳۵۱، منتشر شده است. ۳- مطالبی که از مصاحبههایی منزوی در اینجا آمده، غیر از یک مورد با عنوان «بحث از ادبیات مردمی بیهوده است»، همه از کتاب «از ترانه و تندر» نقل شده است. آدرس مصاحبهها در منابع ذکر شده است. فصل سوم تحلیل معانی شعرها بخش اول: بررسی معانی نحوی غزلهای کتاب «از ترمه و تغزّل» از لحاظ موضوعی به چهار بخش تقسیم میشوند: عاشقانه، اجتماعی-انتقادی، غزلهای شخصی و سوگوارهها. عاشقانهها بیشترین حجم غزلها را در بر میگیرد و نسبت شعرهای اجتماعی-انتقادی تقریبا با شعرهای شخصی برابر است و سوگوارهها کمترین حجم کتاب را شامل میشوند. بنابراین از غزلهای عاشقانه بیشتر از بقیه بخشها برای بررسی استفاده شد. این انتخابها ابتدا به صورت تصادفی صورت گرفت و سپس با توجه به نقش نحوی قافیه یا ردیف، اعم از حرفی بودن و فعلی بودن و…، غزلهای متنوع انتخاب شد. همانطور که در توضیح معنای نحوی در فصل اول اشاره کردیم، گرایس معتقد است که جملات با مفاهیم کلیِ یکسان اما ساختارهای متفاوت، معناهای متفاوتی دارند، در ده شعر بررسی شده از منزوی، در این بخش بسامد تأخیر نهاد و تتابع اضافات از باقی مباحث بسیار بیشتر است و از این رو این دو مبحث را به شرح زیر بررسی میکنیم: تأخیر نهاد در کلام عادی ابتدا نهاد میآید و سپس گزاره، اگر در یک عبارت یا جمله، این ترتیب رعایت نشود، ناظر به بحثی بلاغی است. تأخیر نهاد، که گاهی از آن با عنوان تقدیم مسند یاد میشود، در شعرهای حسین منزوی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. این مبحث با وجود اهمیت فراوانش به صورت بسیار خلاصه در کتب علم معانی بررسی شده است و عملا هیچ گونه طبقهبندی برای این مبحث وجود ندارد. با بررسی ده غزل حسین منزوی، مشخص شد که تأخیر نهاد، فقط به دلیل محدودیت وزن و قافیه نیست، بلکه شاعر برای این امر، دلایل معناییِ روشنی، فارغ از محدودیتهای شکلیِ غزل دارد، یعنی با این جا به جایی، معناهای دقیقتری از گزارههای ذهنی خود ارائه کرده است و باعث شده که مخاطب به شکل راحتتری معنای شعر را دریافت کند، در این طبقهبندی، مواردِ تأخیر نهاد، به بخشهای زیر تقسیم میشود: تعلق نهاد به دو جملۀ طرفینِ آن: در این نحو، نهاد یک جملۀ مرکب، در میان دو جمله میآید، این امر باعث میشود که نهاد، به طور مستقیم متعلق به هر دو جمله باشد و شاعر در معنا دو جملۀ مستقل را بدون تکرار و با همان یک نهاد در ذهن مخاطب بسازد، از سوی دیگر این تأخیر نسبت به جملۀ اول، اهمیت معناییِ جملۀ اول را نسبت به جملۀ دوم نشان میدهد، شاعر در ۶ مورد این از این نحو برای معنای مورد نظر خود استفاده کرده است: بودی تو و دیدی که چه سیراب شکفتند/ آن چار شقایق، به بهار بدن دوست (منزوی، ۱۳۷۶: ۱۱۱) تو بودی و تو دیدی. در اینجا نیز بودن اهمیت معنایی بیشتری نسبت به نهاد دارد و به همین دلیل هم قبل از آن آمده است، در مورد دیدی هم میتوان گفت که تو بعد از آن آمده و محذوف شده است. در واقع در اینجا بودن و دیدن اهمیت معنایی بیشتری نسبت به نهاد دارند. از صافی سبز تو گذر کرد –خوشا تو!-/ خونی که فرو ریخت به خاک وطن دوست (همان) خون از صافی سبز تو گذر کرد و خون فرو ریخت به خاک وطن دوست. در اینجا نیز از صافی سبز گذر کردن مهمتر از فروریختنِ خون است که همیشه اتفاق افتاده است. و همین صافی سبز بودن باعث سوگواریِ بیشتر شاعر است زیرا از سبز انتظار میرفته که صافیِ خون نباشد. بدل به دود شد آری هر آنچه بود به جا/ از آن درخت که من بودم -آن منِ دیگر (همان: ۱۶۳) هرآنچه بود به جا و هرآنچه بدل به دود شد. بدل به دود شدن، فاجعهای است که به نظر شاعر بسیار مهم است به همین دلیل هم قبل از نهادش آمده است و از سوی دیگر، آنچه بود، جملهای است که نهاد بدل به دود شدن قرار گرفته است. بدل به دود شد آن هم که بود در ذهنم/ از آن تناورِ پرمیوه سبزِ بارآور (همان) آن هم که بود در ذهنم و آن هم بدل به دود شد. در این بیت هم نحو به شکل بیت قبلی است. اژدهای خفتهای بود آن زمین استوار/ زیر پایم ناگه از خواب قرون بیدار شد (همان: ۱۳۴) آن زمین استوار اژدهای خفته بود و آن زمین استوار زیر پایم ناگه از خواب قرون بیدار شد. اژدهای خفته بودن، برای شاعر بسیار هولناک بوده، از این رو قبل از نهادش آمده است و بعد از آن توصیف عملی است که همین اژدهای خفته انجام داده، یعنی از خواب قرون بیدار شده. مست از تو شد هرآینه دریا که مست شد/ ای شط ملتقای تمام شرابها! (همان: ۹۵) دریا مست از تو شد و دریا مست شد. خودِ دریا و مست شدنِ آن اگرچه مورد نظر شاعر است، اما اهمیت اصلی در این است که دریا از تو (معشوق) مست شده است، نه از شخص یا چیز دیگری. نهاد در میان فعل و اضافه یا صفتِ خودش: در این نحو، نهاد در میان فعل و وابستۀ صفتی یا اضافیِ خود میآید تا هم به طور مستقیم انجام فعل را معنا بدهد و هم در کنار صفت یا اضافۀ خود، به صورت یک عبارت معنا پیدا کند. در اینجا نیز عبارتی که قبل از نهاد میآید در نظر شاعر، مهمتری از عبارتی است که بعد از آن میآید، حالا چه فعل اول آمده باشد و صفت و اضافه بعدش و چه برعکس. شاعر در ۱۲ مورد از این نحو برای معنای مورد نظرش سود جسته است: اسیر جاذبۀ بیامانت آن پر کاهم/ که ناتوانمت از طیف کهربا بگریزم (همان: ۱۲۸) نحو عادی به این صورت است: آن پرِ کاهم، اسیر جاذبۀ بیامانت، که ناتوانم از طیف کهربای تو بگریزم. اما شاعر با تأخیر نهاد نسبت به صفتش، آن را به جملۀ توصیفیِ بعدیاش وصل کرده تا در هر دو عبارت معنای خود را به صورت نهاد داشته باشد. از سوی دیگر، اسیر جاذبۀ بیامانِ معشوق بودن، برای شاعر مهمتر از پرکاه بودن و ناتوانی از گریختن است، به همین دلیل قبل از آنها آمده است. تا حُسن بر جبین شما خطّ خوش نوشت/ بد برنتابد آینۀ بیمثالتان (همان: ۲۲۵) نحو عادی به این شکل است: آینۀ بیمثالتان بد برنتابد. اما تأخیر نهاد نسبت به فعل باعث شده که بیمثال بودن و بدبرنتابیدن هر دو بدون فاصله به نهاد متصل شوند. علاوه بر این، بد برنتابیدن، در نظر شاعر مهمتر از بیمثال بودن است و به همین دلیل قبل از نهاد آمده است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
[چهارشنبه 1400-07-21] [ 08:11:00 ب.ظ ]
|
|
قابلیت تکمیل[۱۳۲] قابلیت انطباق[۱۳۳] هزینه[۱۳۴] (کلر،۱۳۸۹/۳۹۹). در حقیقت به منظور تعیین اینکه ابزارهای ارتباطی بازاریابی بخوبی هم پیوند و یکپارچه شده است از معیارهای فوق بهره گرفته می شود. وقتی می گوئیم بخوبی هم پیوند شده اند بدنبال تعیین کارایی و اثربخشی ترکیب این ابزارهای ارتباطی هستیم که معیارهایی چون سطح پوشش و هزینه درجه کارآئی و معیارهای همانندی، سهم در تأثیرات، قابلیت تکمیل و قابلیت انطباق درجه اثربخشی این ترکیب را نمایان می سازد. الف- معیارهای ارزیابی کارآئی هم پیوندی (یکپارچگی): ۱- معیار سطح پوشش : سطح پوشش به منظور تعداد مخاطبان است که هر یک از ابزارهای ارتباطی با آنها ارتباط برقرار می کنند و همچنین میزان همپوشانی موجود بین ابزارهای ارتباطی مختلف است. اگر ابزارهای ارتباطی منتخب در برنامه بازاریابی با یکدیگر همپوشانی داشته باشند بازارایابان باید در زمینه انتخاب شیوه های مناسب برای برنامه های ارتباطی خود به نحوی که تأثیرات این ابزارها بر حافظه مشتری ، مکمل یکدیگر باشند، چاره اندیشی کنند. یکی از نکات اصلی در بحث سطح پوشش ابزار ارتباطی هزینه هایی آن است و باید سطح پوشش هر ابزار ارتباطی با توجه به هزینه ها به نحوی تعیین شود که هدف ارتقای اثر بخشی برنامه های IMC را زیر سوال نبرد۰(کلر ، ۱۳۸۹: ۴۰۰). ۲- معیار هزینه: عامل نهایی در ارزیابی ابزار ارتباطی بازاریابی، هزینه است. تمامی ابزارهای ارتباطی باید در کنار توجه به سایر معیارها، سطح هزینه ها را مورد توجه قرار دهند و براین اساس، موثرترین و کارآمدترین برنامه های ارتباطی را شناسایی و انتخاب کنند (همان،۴۶۵). ب- معیارهای ارزیابی اثربخشی هم پیوندی (یکپارچگی): معیار سهم در تأثیرات: این معیار تأثیرات اصلی ابزار ارتباطی را بر پردازش این اطلاعات در ذهن مشتری و نتایج حاصل از آن مورد سنجش قرار می دهد. ارتباطات بازاریابی می توانند نقش های متعددی مانند تأثیر گذاری بر ایجاد آگاهی در برند،تقویت تصویر دائمی و فراخوانی پاسخ های مطلوب را ایفا کند و تأثیرات هر یک از ابزارهای ارتباطی به شیوه ی اجرای این نقش ها، یکی از شاخص های اصلی ارزیابی برنامه های IMC به شمار می آید (همان،۴۰۱). معیار همانندی: ابزارهای ارتباطی منتخب باید با کل برنامه ی ارتباطات بازاریابی شرکت منطبق باشد تا بتواند تصویری هم پیوند و یکپارچه از برند ایجاد کند. همسانی و انسجام تصویر ذهنی ایجاد شده توسط هر یک از این ابزارهای ارتباطی بسیار مهم است. زیرا این تصویر تعیین می کند که مصرف کنندگان تا چه حدی می توانند تداعیات ذهنی خود را به خاطر آورند و تداعیات و پاسخ های جدید را در حافظه ی خود با برند پیوند بزنند. شاخص همانندی میزان تشابه اطلاعات ارسال شده توسط ابزارهای ارتباطی متفاوت را سنجیده و وجود معنی و مفهوم شرکت در میان آنها را مورد ارزیابی قرار می دهد. به طور کلی انسانها اطلاعاتی را که از نظر مفهومی همسان و سازگار باشند، بهتر از اطلاعات ضد و نقیض درک کرده و به خاطر می آورند. به همین دلیل در بلندمدت بازاریابان باید عناصر برنامه های ارتباطی خود را به شیوه ای طراحی کنند که ترکیب آنها در کنار یکدیگر موجب اثربخشی بیشتر این فعالیت ها شده و تصویر ذهنی منسجمی از برند ایجاد کند. (همان،۴۰۱-۴۰۳). معیار قابلیت تکمیل: قابلیت تکمیل به مفهوم حدی است که تداعیات و پیوندهای مختلف توسط ابزارهای ارتباطی گوناگون شرکت مورد تأکید قرار می گیرند و به نوعی یکدیگر را کامل کرده و با بهره گرفتن از قابلیت هم افزائی، اثربخشی فعالیت های ارتباطی سازمان را بهبود می بخشند. براین اساس،برنامه ی بازاریابی ایده آل، برنامه ای است که با انتخاب ابزارهای ارتباطی مناسب، از تأثیرات تکمیل کننده و هم افزایی چند جانبه میان عناصر اطمینان حاصل کند تا بتواند ساختار مطلوب از دانسته های مشتری ها را در مورد برند ایجاد کند (همان،۴۰۳). معیار قابلیت انطباق: با این شاخص میزانی را که ابزارهای ارتباطی می تواند به صورت مؤثر بر گروه های مختلف مصرف کنندگان تأثیر بگذارد،مورد سنجش قرار می دهد. ابزار ارتباطی زمانی قدرتمند و ارزشمند است که بتواند تأثیرات مطلوب خود را بدون توجه به پیشینه ی ارتباطات گذشته خود با مصرف کنندگان ایجاد کند و این مفهوم قابلیت انطباق ابزار ارتباطی است keller, 2010))این انطباق می تواند در دو حوزه ارتباطات و مشتری ها روی دهد (همان،۴۰۴). در جدول ۱۷-۲ نحوه ارزیابی ابزارهای مختلف را با توجه به معیارهای شش گانه هم پیوندی و یکپارچگی نشان می دهد ابزارهای ارتباطی معیارها ارزیابی تلویزیون رسانه های چاپی پیشبرد فروش روابط عمومی بازاریابی تعاملی پوشش - گستردگی - عمق +++ + + ++ ++ ++ +++ ++ + +++ سهم در تأثیرات +++ +++ +++ +++ +++
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
:Type نوع داده های ساده یاپیچیده که درپیام ها استفاده خواهند شددراین قسمت تعریف می شوند برای این منظوراز الگوی XSDاستفاده می شود که مخصوص تعریف ساختارهای داده ای درXML است. :Message هر پیام شامل یک یا بیشتر بخش بوده و هر بخش دارای نوع داده است. پیامها بوسیله نامشان تعریف می شوند و در قسمت عملیات بصورت پیام ورودی یا خروجی استفاده می شوند. هر بخش معین کننده یک نوع داده است و اگر پیامی شامل دو بخش باشد به این معنا است که این پیام(ورودی یا خروج) دارای دو پارامتر می باشد ولی اکثر پیامها دارای یک بخش هستند. :Operation هر عملیات دارای تعدادی پیام ورودی یاخروجی است و نشان دهنده متدهائی است که یک سرویس ارائه می کند. بطور کلی چهار دسته عملیات وجود دارد: درخواست / پاسخ : متقاضی درخواست سرویس را ارسال داشته و ارائه دهنده به آن پاسخ میگوید، این نوع متداولترین گونه عملیات است. خواهش / پاسخ: در این وضعیت تعامل بین سرویس دهنده و سرویس گیرنده برعکس است، متقاضی منتظر یک پاسخ است و ارائه دهنده آن پاسخ را فراهم می کند. ارتباط یک طرفه از مشتری: در این حالت مشتری نیاز به پاسخ ندارد، یا پاسخی لازم نیست. اطلاع : نوعی پیام جهت آگاهی یا تذکر از طرف سرویس دهنده به مشتری است. :PortType ۱۶ مشخص کننده واسط یک سرویس وب است که مشابه روش های شئ گرا می باشد. در اینجاعملیات مربوط به واسط سرویس تعریف می شود، یک واسط می تواند دارای چندین عملیات باشد و برای هر عملیات می توان پیامهای ورودی یا خروجی را مشخص نمود یا این کار را به همان بخش تعریف پیام واگذار کرد. :Binding واسط ها بصورت انتزاعی مشخص می کنند که سرویس چه عملیاتی را ارائه می دهد،مقیدسازی نحوه این کار را از نظر فیزیکی و فنی بصورت دقیق مشخص می کند. برای این کار باید اطلاعات مربوط به پروتکلها و تنظیمات دیگر تعیین شود. UDDI : برنامه واسطی است برای انتشار و شناسائی سرویس های وب و شامل یک مخزن می شود که ارائه دهندگان به انتشار و تبلیغ سرویس خود می پردازند تا دیگران بتوانند آن را شناسائی کنند. ازنظر مفهومی مخزن شامل صفحات سفید ) اطلاعات سرویس ها ( , صفحات زرد )دسته بندی صنعتی( و صفحات قرمز ( اطلاعات فناوری( خواهد بود و دارای این ویژگی ها است: کتابچه ای برای ذخیره اطلاعات مربوط به سرویس های وب است در آن واسط سرویس های وب که توسط WSDL توصیف شده است، ذخیره و دسته بندی می شود. ارتباطات با آن توسط SOAP است. BPEL زبان اجرای فرآیندهای حرفه با این مشخصات: زبانی مستقل از سکو و مبتنی بر XML زبانی برای توصیف رفتار فرآیندهای حرفه به کمک سرویس ها دارای ساختارهائی برای کنترل جریان و شرط های انشعاب است قابلیت پوشش به موارد پیچیده تری چون فرآیندهای تو در تو و الحاق و شکست زیر فرآیندها به عنوان یک استاندارد با حق امتیاز رایگان ارائه شده از WSDLبرای توصیف واسط سرویس ها استفاده می شود [۱] ۱۷ ۲-۷- معماری سازمانی سرویس گرا معماری سازمانی را رهیافتی بالا به پائین می دانند که با توجه به نیازهای کسب و کار)اهداف،راهبرد ها، نیازها و (…سازمان، فناوری اطلاعات را به خدمت می گیرد[۲۹,۳۰] ، حتی کسانی که معماری سازمانی را مقوله ای در حوزه فناوری اطلاعات دانسته و هدف آن را یکپارچگی اطلاعات وسیستم ها تعریف نموده اند بر این نکته اذعان دارند که این رهیافت بالا به پائین بوده و لایه های فناوری اطلاعات )حرفه، اطلاعات، سیستمها، داده، فناوری( رابطه ترتیبی از بالا به پائین با هم دارند بطوریکه هر لایه نیازها و اهدافش را جهت پشتیبانی به لایه پائین تر اعلان می کند . نتیجه آنکه درمعماری سازمانی لایه های مختلفی وجود دارد که ممکن است مرتبط با فناوری اطلاعات باشند یاخیر، ولی نگاه معماری بالا به پائین بوده و در آخرین لایه ها به فناوری و زیر ساخت ها می رسد.در خصوص معماری سرویس گرا تعریف ثابت و مورد توافقی وجود ندارد ولی اکثر تعاریف ومتون بر این موضوع توافق دارند که این معماری مربوط به لایه های پائین بوده و رهیافتی متکی برفناوری است که تاثیر آن بر هر دو حوزه کسب وکار و فناوری واقع می شود] ۳۱,۲۸,۳۰] در اکثرمتون، معماری سرویس گرا را نگرشی پائین به بالا ارزیابی می کنند، البته این موضوع به این معنانیست که فرایند معماری سرویس گرا از جزئیات به کلیات می رسد، مشخص است که ابتدا بایدسرویس های کلان شناسائی شوند، سپس سرویس های کاربردی و دست آخر نوبت به پیاده سازی آنها می رسد لذا منظور از اینکه گفته می شود معماری سرویس گرا پائین به بالاست به این معنااست که رهیافت بر مبنای راه حل های حوزه فناوری ارائه شده که به جامعیت سیستم های اطلاعاتی و یکپارچگی حرفه و فناوری کمک می کند.به طور خلاصه می توان گفت مفاهیم معماری سرویس گرا و معماری سازمانی درحال ادغام بایکدیگرند اگرچه ریشه و محل رویش معماری سرویس گرا در حوزه فناوری بوده درحالیکه معماری سازمانی از حوزه مدیریت حرفه آمده است. ۲-۸- اهداف و چالشهای معماری سرویس گرا معماری سازمانی در انعطاف پذیری سازمان، سرعت بیشتردرپاسخ به تغییرات کاری و انعکاس آنهادرمسائل وشناسایی وبهبود به کارگیری منابع وفرصت های موجودونهایتاکاهش هزینه های سازمانی بسیارمؤثراست. درکنارآن معماری سرویسگرابااستفاده ازمفهوم سرویس واصولی چون قابلیت استفاده مجددسرویس،وابستگی ضعیف،عدم وابستگی به پلتفرم و تکنولوژی های پیاده سازی یا ارتباطی، قابلیت ترکیب,قابلیت کشف توسط برنامه ها یا سرویسهای دیگر، تجریدمنطق کاری باعث تعیین فرایندهای موجودسازمان و بطور کلی آنچه در سازمان انجام میشودبا امکان انعطاف پذیری دربرابرتغییرات میشود . ۱۸ سرویس گرایی درسازمان ,درچارچوبی محقق می شودکه سازمان را از جنبه های مختلف و مهم و با توجه به نقشهای متفاوت سازمانی مانند ذی نفعان، طراحان، معماران و پیاده سازان ودرسطوح مختلف تجرید مورد مطالعه، بررسی، مدل سازی ومستند سازی قرارمی دهد و درنتیجه آن محصولات وفراورده هایی بوجودمی آیندکه ضمن آن که مستندات مهم معماری سازمانی به شمارمی آیند،سرویس گرا نیزهستند. اگر بخواهیم معماری سازمانی سرویس گرا را تعریف کنیم، می توان گفت معماری سازمانی سرویس گرا ، سبکی از معماری سازمان SOEA است که در بازشناسی سازمان، برنگرش سرویس گرا تمرکز داردودارای فراورده های سرویس گرا است. از نگاه لایه کسب و کار، معماری سرویس گرا کمک می کند اتصال بین فرآیندهای حرفه بافناوری اطلاعات منعطف باشد بطوریکه با تغییر فرآیندها ، فناوری نیز به آسانی هماهنگ شود.اتصال بین حرفه و فناوری از طریق تعیین سرویس ها محقق می شود که واسط بین این دو هستند. از نگاه لایه سیستم های اطلاعاتی، هدف معماری سرویس گرا در نهایت حل معضل تعامل پذیری بین سیستم های اطلاعاتی با فناوری ها و سکوهای مختلف است و این امر با کمک تعریف پروتکل های مستقل از سکو و استاندارد و ایجاد سرویس های وب مهیا می شود.از نگاه لایه فناوری، معماری سرویس گرا از یک سو سبب می شود لایه فناوری از استقلال بیشتری برخوردار باشد بطوری که بتوان سکوها و فناوری های مختلفی را به کار برد بدون آنکه نگران تعامل پذیری آنها باشیم و از طرف دیگر جهت پیاده سازی معماری سرویس گرا نیاز به توسعه یک زیرساخت جهت استفاده از پروتکل ها و استانداردهای مخصوص ان XML ،WSDL، SOAPدر سطح فناوری خواهد بود. ۲-۹- فواید و ضرورت SOA از نگاه ذینفعان مختلف فواید معماری سرویس گرا از نگاه اشخاص مختلف باتوجه به جایگاه فرد و نوع وظیفه ای که داردمتفاوت است.درادامه به بررسی تاثیرات معماری سرویس گرا از دیدگاه اشخاص مختلف در سازمان می پردازیم : مدیر ارشد اجرائی (CEO): محصولات یا فرآیندهای جدید به سادگی توسط فناوری اطلاعات اجراخواهند شد. سیستم های انعطاف پذیر دیگر مانعی بر سر تغییر و تکامل سریع فرآیندها نخواهند بود. ۱۹ مدیر ارشد اطلاعاتی (CIO): رفع معضل بزرگ یکپارچگی مجموعه سیستم های سازمان، یکی ازبزرگترین مشکلاتی که فناوری اطلاعات در سازمانها بزرگ با آن روبرو بوده است. بدین ترتیب پاسخگوئی به نیازهای حرفه نیز بهبود میابد. مدیر پروژه های تولید و توسعه سیستم های اطلاعاتی : تقسیم پروژه ها به اجزاء کوچکتر که می توانند مستقل از هم انجام شوند به سادگی محقق می شود. همچنین کنترل پیشرفت هر زیر پروژه نیز مستقلا قابل محاسبه و کنترل خواهد بود. توسعه دهندگان سیستم :درگذشته یکی از سخت ترین وطاقت فرساترین کارها برای تولید کنندگان سیستم های اطلاعاتی انجام یکپارچگی و اتصال با دیگر سیستمها بوده درحالیکه اکنون وب سرویس رهیافت غالب برای تولید سرویس هائی مستقل از فناوری است که توسط دیگر سرویس های تحت وب قابل فراخوانی هستند. کاربران سیستم ها :سیستم ها به سادگی نیازکاربران را برآورده می کنند، مشکل انتقال اطلاعات بین سیستم ها به کمک یکپارچگی حل شده است و پیچیدگی های فناوری برای کاربران مخفی است . دیگر لازم نیست کاربران اطلاعات را با رسانه های ذخیره سازی از یک سامانه به سامانه دیگر انتقال دهند . در دسته بندی دیگری می توان مجموعه مزایای این معماری را از دونگاه کلان حرفه و فناوری اطلاعات بررسی نمود . [۲۸,۳۱]. مزایای معماری سرویس گرا از نگاه کسب و کار: انعطاف پذیری حرفه به دلیل افزایش دانه بندی از فرایند به سرویس قابلیت ایجاد سریع فرآیندهای جدید و ترکیب مولفه های نرم افزاری موجود)سرویس جهت رقابت با تغییرات بازار ( بهبود ارائه خدمات به مشتریان به دلیل عدم نگرانی از توان پشتیبانی فناوری اطلاعات از تصمیمات جدید کسب و کار تطبیق سیستم ها بر طبق فرآیندهای حرفه و نه برعکس
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
سازمان بورس اوراق بهادار هم چنین به موجب مصوبه ای در سال ۸۳ سهامداران عمده شرکت های متقاضی پذیرش در بورس را موظف نمود تا حداکثر ظرف مدت ۲ سال از تاریخ درج ، حداقل ۲۰ درصد سهم خود را به شکل گسترده توزیع نمایند. به گونه ای که شرکت حداقل ۲۰ درصد سهام شناور آزاد داشته باشد. به علاوه، افزایش سرمایۀ شرکت هایی که سهام شناور پایینی داشته باشند با دشواری هایی در کسب مجوز سازمان همراه است و افزایش سرمایۀ شرکت ها منوط به افزایش سهام شناور آزاد شرکت به میزان حداقل ۲۰ درصد شده است. بدون تردید یکی از اهداف و تبعات این تصمیمات و برنامه های مشابه در زمینه افزایش درصد سهام شناور، افزایش درجه نقدشوندگی و انعکاس نقدشوندگی واقعی سهام هر یک از شرکت های بورسی و کل بازار بوده است. ۲- ۹ ریسک نقدشوندگی ریسک عدم نقدشوندگی که گاهی با عنوان ریسک نقدشوندگی از آن یاد می شود همچنان جزء تحقیقات جدید در زمینه مدیریت مالی محسوب می شود. افراد بسیاری به مطالعه این بخش از ریسک دارایی های مالی بخصوص در بازار سهام پرداخته اند و نتایج متفاوتی را ارائه داده اند. تعدادی از آنها ارتباط بین بازده و عدم نقدشوندگی را مثبت بسیار قوی مشاهده نمودند، در حالی که در برخی دیگر رابطه خاصی بین این دو نیافتند. Marcelo,2006) ). در این پژوهش، با بهره گرفتن از درصد سهام شناور منتشر شده توسط بورس اوراق بهادار و ضرب آنها در آخرین تعداد سهام، تعداد سهام شناور محاسبه شده و سپس از تقسیم میانگین سهام شناور بر تعداد سهام شناور ریسک نقدشوندگی حاصل می شود . سرمایه گذاران باید در هنگام تجزیه و تحلیل بازده سهام و قیمت گذاری دارایی هر دو سطح نقدشوندگی و ریسک نقدشوندگی را در نظر بگیرند. لو و سادکا (۲۰۱۱ ) بر اهمیت جداسازی سطح نقدشوندگی و ریسک نقدشوندگی تاکید کردند. آنها متوجه شدند در سال ۲۰۰۸ بحران بر سهام نقد به اندازه سهام غیر نقدی و حتی بیشتر از آن تاثیر گذار بوده و سهام هایی که دارای ریسک نقدشوندگی کمتری بودند در مقایسه با سهام هایی که ریسک نقدشوندگی بالایی داشت - صرف نظر از سطح نقدشوندگی -عملکرد بهتری داشتند. به عبارتی اگر سطح نقدشوندگی و ریسک نقدشوندگی، هر دو برای برگشت دارایی حائز اهمیت باشند، ریسک نقدشوندگی، تمایل به کاهش و یا تغییر جهت تاثیر نقدشوندگی بر بازده دارایی دارد. در ادبیات موجود این موضوع به اثبات رسیده است که سطح نقدشوندگی به تنهایی بر بازده سهام تاثیر منفی دارد، یعنی سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری بر روی سهام غیر نقدی نیاز به بازده بالاتری دارند. اما با در نظر گرفتن ریسک نقدشوندگی ، ممکن است بنظر برسد تاثیر تغییر نقدشوندگی، مثبت است (به عنوان مثال تا حدودی در مطالب لو و سادکا، به آن توجه شده است ). این امر ممکن است به علت وجود ارتباط بین سطح نقدشوندگی و ریسک نقدشوندگی باشد. برای مثال سهامی با نقدشوندگی بیشتر ممکن است دارای ریسک نقدشوندگی کمتری باشد. با در نظر گرفتن تمام ملاحظات فوق جداسازی سطح نقدشوندگی و اثرات ریسک نقدشوندگی بر بازده سهام جالب توجه است. آچاریا و پدرسن (۲۰۰۵) تا حدودی این موضوع را مورد بررسی قرار دادند. آنها برای CAPM تنظیم شده نقدشوندگی خود، از نقدشوندگی مورد انتظار استفاده کردند . این محققان متوجه شدند تاثیر سطح در مقایسه با بتای نقدشوندگی ضعیف است. یکی از دلایل دستیابی به این نتیجه ممکن است به این علت باشد که بتا نقدشوندگی با بهره گرفتن از سطح نقدشوندگی برآورد شده است، و یا اینکه بتا ها به همراه نویز برآورد شده اند. همچنین بتا ها به شدت با هم همبستگی دارند. ممکن است به نظر برسد ریسک نقدشوندگی دارای اهمیت زیادی است، اما برای سرمایه گذاران ممکن است برآورد عامل ریسک نقدشوندگی وقت گیر، پیچیده یا مبهم باشد، در حالی که سطح نقدشوندگی نسبتا آسان برآورد می شود، و در نتیجه، برای استفاده در جهت اهداف سرمایه گذاری ساده تر است. آچاریا و پدرسن در مورد اهمیت ریسک نقدشوندگی بر سطح نقدشوندگی به نتایجی دست یافتند در حالی که نتیجه این گزارش نشان می دهد در صورت درنظر گرفتن سطح نقدشوندگی ،تاثیر ریسک نقدشوندگی از بین می رود. علاوه بر این، با توجه به تجزیه و تحلیل آچاریا و پدرسن (۲۰۰۵ ) می توان دریافت آنها بیشتر به اشتراک نقدشوندگی توجه کرده اند تا ریسک نقدشوندگی ( Volodymyr Vovchak, 2012). در بررسی و ارزیابی فرصت های سرمایه گذاری همواره دو مفهوم ریسک وبازده در کنار هم مورد توجه بوده اند. سرمایه گذاران از ریسک گریزانند و نرخ بازده متناسب با ریسک را درخواست می کنند. مبادله سهم هایی با نقدشوندگی پایین ،هزینه مبادله را افزایش می دهد . تعدیل بازده مورد انتظار سرمایه گذاران به خاطر ریسک نقدشوندگی باید انجام شود. هر چقدر قابلیت نقدشوندگی یک سهم کمتر باشد، آن سهم برای سرمایه گذاران جذابیت کمتری خواهد داشت ،مگر اینکه بازده بیشتری عاید دارنده آن گردد. یعنی سرمایه گذار صرفی بابت نقدشوندگی سهم یعنی ریسک نقدشونده بودن سهم انتظار دارد. شواهد تجربی نشان می دهد که عامل عدم نقدشوندگی در تصمیم گیری ها می تواند نقش مهمی را ایفا نماید. به عبارت دیگر برخی سرمایه گذاران ممکن است به سرعت به منابع مالی سرمایه گذاری خود نیاز داشته باشند که در چنین مواردی قدرت نقدشوندگی می تواند اهمیت زیادی داشته باشد. نقدشوندگی به معنای سرعت تبدیل سرمایه گذاری ها یا دارایی ها به وجوه نقد می باشد. اوراق بهاداری که در بورس اوراق بهادار با استقبال معامله روبرو می شوند می توانند حاکی از سرعت نقدشوندگی آنها باشد. در حقیقت فقدان نقدشوندگی ممکن است تاثیر منفی بر ارزش سهام بگذارد. نسبت عدم نقدشوندگی نشانه میزان حساسیت قیمت سهم در مقابل تغییرات هر واحد در حجم معامله آن روز است. عدم نقدشوندگی زمانی اتفاق می افتد که قیمت سهام در واکنش به حجم معاملات کم تغییرات زیادی داشته باشد(یحیی زاده و خرمدین۱۳۸۷،۱۵۸). برای مثال والی و استول[۴۳] (۱۹۸۳) هزینه های انتشار به هنگام ارزش گذاری اوراق بهادار را مورد توجه قرار داده و نتیجه گرفتند که این هزینه ها می توانند نرخ بازده بالاتر شرکت های کوچکتر را که نقدشوندگی پایین تری دارند را تبیین کنند. مورتال و لیپسون[۴۴] (۲۰۰۷) در تحقیقی به بررسی تصمیمات مرتبط با ساختار سرمایه و نقد شوندگی بازار سهام شرکت ها در ایالات متحده آمریکا پرداختند.آنها دریافتند که شرکت های با نقدشوندگی سهام بیشتر، تمایل به استفاده از اهرم پایین تر دارند و به هنگام تأمین مالی احتمال به کارگیری سرمایه به بدهی بیشتر است . افزایش نقدشوندگی با افزایش احتمال انتشار سهام توسط شرکت ها مرتبط است. ۲-۱۰ بازده سهام نخستین گام در سنجش عملکرد یک واحد تجاری، محاسبه بازدهی به دست آمده با توجه به اهداف از قبل تعیین شده برای آن می باشد و از آنجا که افزایش ثروت سهامداران به عنوان هدف اصلی واحد تجاری باید به گونه ای عمل کند که با کسب بازده مناسب ثروت سهامداران را افزایش دهد. بازده در فرایند سرمایه گذاری نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می کند و پاداشی برای سرمایه گذاران محسوب می شود. بازده ناشی از سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران حائز اهمیت است، برای اینکه تمامی بازی سرمایه گذاری به منظور کسب بازده صورت می گیرد. یک ارزیابی از بازده، تنها راه منطقی(قبل از ارزیابی ریسک) است که سرمایه گذاران می توانند برای مقایسه سرمایه گذاری های جایگزین و متفاوت از هم انجام دهند. برای درک بهتر عملکرد سرمایه گذاری، اندازه گیری بازده واقعی (مربوط به گذشته) لازم است. مخصوصاً اینکه بررسی بازده مربوط به گذشته در تخمین و پیش بینی بازده های آتی نقش زیادی دارد. طبق تعریف «بازده سهام» عبارت است از کلیه عواید و منافعی است که در طول یک دوره عاید سهامداران می شود. (جونز،۱۳۹۱) درارتباط با مفهوم بازده، مارکویتز معتقد است که امکان دارد تعریف بازده از یک سرمایهگذاری به سرمایهگذاری دیگر متفاوت باشد ولی در هر صورت سرمایهگذاران ترجیح میدهند بیشترین آن عایدشان شود تا کمترین آن. در همین ارتباط فرانسیس نیز عقیده دارد سرمایهگذاری را اگر نوعی از واگذاری پول تلقی کنیم که انتظار میرود پول اضافی از آن عاید شود، در این صورت هر سرمایهگذاری، درجهای از ریسک را در برخواهد داشت که مستلزم از دست دادن آن پول در زمان حال برای بدست آوردن بازده آتی است (مرادزاده فرد، ۱۳۸۳، ۲۵). برخی دیگر از تعاریف که در مورد بازده سرمایهگذاری بیان شده است به شرح زیر است: بازده یک قلم دارایی مالی را در مدت یک سال میتوان به این صورت تفسیر کرد، نرخ تنزیلی که اگر جریانات نقدی آینده با آن محاسبه شود، ارزش فعلی بدست آمده با قیمت دارایی برابر میشود (پارساییان ، ۱۳۸۰، ۲۱۵). بازده یک سرمایهگذاری عبارتست ازجریانات نقدی قابل تحققی که توسط صاحبان آن سرمایهگذاری در طول یک دوره زمانی معین تحصیل میشود. بازده به صورت درصدی از ارزش سرمایه گذاری انجام شده در آغاز دوره بیان میشود (نوروش، ۱۳۸۵، ۳۲). بازده سهام نشانگر تغیرات ارزش بازار سهام بنگاه به علاوه عایدی سهم آن تقسیم بر ارزش بازار اول دوره آن می باشد ( نمازی و حشمتی، ۱۳۸۶، ۱۴۹). ۲-۱۱ بازده تحقق یافته در مقابل بازده مورد انتظار تعیین تفاوت میان بازده تحقق یافته و بازده مورد انتظار از اهمیت بالایی برخوردار است برای این که این دو بحث در مسائل و مباحث سرمایهگذاری به طور وسیعی مورد استفاده قرار میگیرد. ۲-۱۱-۱ بازده تحقق یافته[۴۵] بازدهای است که واقع شده و کسب شده است. در واقع بازده تحقق یافته بازدهای است که به وقوع پیوسته و واقع شده و محقق شده است. ۲-۱۱-۲ بازده مورد انتظار[۴۶] عبارت است بازده تخمینی یک دارایی که سرمایهگذاران انتظار دارند در یک دوره آینده بدست آورند. بازده مورد انتظار با عدم اطمینان همراه است و احتمال دارد برآورده شود و یا این که برآورده نشود. سرمایه گذاران برای کسب بازده مورد انتظار بایستی یک نوع دارایی را خریداری نمایند و توجه داشته باشند که این بازده ممکن است تحقق نیابد. سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار ریسک دار و بلند مدت میتواند باعث برآورده شدن بازده مورد انتظار سرمایهگذاران شود، در حالی که این امر در کوتاه مدت کمتر اتفاق میافتد. ۲-۱۲ اجزای بازده بازده معمولاً از دو بخش تشکل میشود: ۲-۱۲-۱ سود دریافتی[۴۷] مهمترین جزء بازده سودی است که به صورت جریانهای نقد دورهای سرمایهگذاری بوده و میتواند به صورت بهره یا سود تقسیمی باشد. ویژگی متمایز این دریافتها این است که منتشر کننده پرداختهایی را به صورت نقدی به دارند دارایی پرداخت میکند. این جریانهای نقدی با قیمت اوراق بهادار نیز مرتبط است. ۲-۱۲-۲ سود (زیان) سرمایه[۴۸] دومین جزء مهم بازده، سود (زیان) سرمایه است که مخصوص سهام عادی است ولی در مورد اوراق قرضه بلند مدت و سایر اوراق بهادار با در آمد ثابت نیز مصداق دارد. به این جزء که ناشی از افزایش (کاهش) قیمت دارایی است سود (زیان) سرمایه میگویند. این سود (زیان) سرمایه ناشی از اختلاف بین قیمت خرید و قیمت زمانی است که دارنده اوراق قصد فروش آنها را دارد. این اختلاف میتواند سود یا زیان باشد. مجموع این دو جزء، بازده کل اوراق بهادار را تشکیل میدهد که برای هر اوراق بهاداری به صورت زیر است: افزایش قیمت+ یا سود دریافتی = بازده کل اوراق بهادار TR کاهش قیمت - رابطه بالا عبارت مفهومی بازده کل برای هر اوراق بهاداری است. رابطه بالا را میتوان این گونه بیان کرد، نرخ بازده کل اوراق بهادار شامل مجموع دو جزء سود دریافتی و تغییرات قیمت است. توجه داشته باشید که هر یک از این دو جزء میتواند صفر باشد و یا تغییرات قیمت میتواند منفی باشد. سود دریافتی نمیتواند منفی باشد. بازده کل معیار مناسبی از بازده کل سهام عادی است و از طریق فرمول زیر محاسبه می گردد. که در آن: Dt : سود تقسیمی در طول دوره t (یک سال، یک ماه، فصل)، P : تغییرات قیمت در طول دوره مشخص، pb : قیمت خرید یا قیمت خرید اولیه. بازده مورد انتظار با عدم اطمینان همراه است و احتمال دارد برآورده شود یا این که برآورده نشود. برای محاسبه بازده مورد انتظار یک اوراق بهادار، سرمایه گذار نیاز دارد بازده های محتمل اوراق بهادار، به اضافه احتمال وقوع هر یک از بازده های ممکن را برآورد کند. مجموع این احتمالات برابر است. با توجه به توزیع احتمالات بازده های بالقوه برای هر اوراق بهادار i بازده مورد انتظار E(Ri) را می توان به عنوان ارزش مورد انتظار توزیع احتمالات محاسبه نمود. که در آن: E(Ri) : بازده مورد انتظار هر اوراق بهادار مانند i P(Xi) : احتمال وقوع هر یک از نرخ های بازده بالقوه Pi : بازده های بالقوه برای اوراق بهادار
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در این فصل به توصیف کلی هر مرحله و روش اجرایی آن در این پژوهش پرداخته شده، سپس در فصل چهارم هرگام بهصورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفته و کاربرد آن در موضوع تحقیق حاضر مورد مطالعه قرار میگیرد. از آنجایی که تجاری سازی موضوع با اهمیتی است، مقالات گستردهای در این زمینه وجود دارد. اما به دلیل تفاوت شرایط سیاسی، اقتصادی و صنعتی در هر کشور، ابعاد، اجزا، عوامل مؤثر و استراتژی مورد استفاده در فرایند تجاری سازی تا اندازهای متفاوت و شامل مطالعات کمی و کیفی با پراکندگی موضوعی وسیعی است. بنابراین، در این پژوهش از فراترکیب بهعنوان یک روش مناسب برای دستیابی به یک ترکیب جامع از عوامل موثر بر استراتژی تجاری سازی براساس ترجمههای مطالعات بررسی شده می باشد. تعریف سوال تحقیق مشخص کردن استراتژی جستجو غربال مطالعات بر اساس معیارهای مشخص طبقه بندی بر اساس نوع مطالعه کمی کیفی مرور دوباره مطالعات استخراج یافته هریک از مطالعات ارزیابی کیفیت مطالعات بررسی روایی و پایایی نتایج انتخاب روش ترکیب کیفی با توجه به نوع مطالعه: (انتخاب روش فراترکیب در پژوهش حاضر) مرور دوباره مطالعات به منظور ظهور مفاهیم جدید کدگذاری و جدول بندی داده ها تکرار مرور مطالعات به منظور شناسایی درست مفاهیم و ارتباط بین آنها فراینـد تحلیل مفاهیـم، کدگذاری باز، محوری و انتخابی مرور دوباره مطالعات استخراج یافته هریک از مطالعات ارزیابی کیفیت مطالعات انتخاب روش ترکیب کمی مانند فرا تحلیل با توجه به نوع مطالعه ارائه یافته ها شکل ۳-۴- متدولوژی تحقیق با اقتباس از روش MacEachen et al, 2006 وSaini & Shlonsky, 2012 ۳-۹-۱- شرح گام اول: تعریف سوال تحقیق انتخاب سوال تحقیق مناسب اولین قدم در راهبری ترکیب تحقیقات کیفی است. Finfgeld (2003) توصیه می کند که موضوعات مورد مطالعه به منظور ترکیب مطالعات کیفی باید به اندازه کافی گسترده باشد تا پدیده مورد نظر را دربرگیرد و در عین حال متمرکز بر تولید یافته های معنادار و اطلاعت مناسب باشد. واجب است تعداد، محتوا و دامنه مطالعات وارد شده به ترکیب با درنظرگرفتن سوال پژوهش مناسب به گونه ای باشد که قابلیت مدیریت را داشته باشند. روش اجرایی گام اول در این پژوهش در پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر استراتژی تجاری سازی فناوری مورد بررسی قرار می گیرد که این پارامتراز طریق پاسخ به سؤال زیر تنظیم می شود: عوامل موثر بر استراتژی های تجاری سازی فناوری کدامند؟ اینچنین سوالاتی حول موضوع تجاری سازی، محققین را قادر به شناسایی و استخراج مطالعات انجام گرفته در این حوزه می سازد که موجب دست یافتن به یافتههای بدیع شده و پایه های دانش علمی و کاربردی حول موضوع مورد مطالعه را مستحکم خواهدکرد. گاهاً ممکن است محققین برای ترکیب تحقیقات کیفی سوالاتی را مطرح کنند که جزء سوالات اولیه پژوهش اصلی نبوده اند، آنها در یافته های مطالعات اصلی به این سوالات بطور ضمنی پاسخ خواهند داد. ۳-۹-۲- شرح گام دوم: شناسایی و بازیابی مطالعات پس از مشخص کردن سوال پژوهش، لازم است تا محققین استراتژی را که جهت شناسایی و بازیابی مطالعات مورد استفاده قرار خواهند داد مشخص کنند. تأکید اکثر محققان بر پایگاههای داده آنلاین جهت شناسایی مطالعات و پژوهش های ترکیبی خود می باشد. با اینحال جستجو برای شناسایی مطالعات کیفی مرتبط می تواند چالشبرانگیز باشد. اول اینکه، تحقیق کیفی ماهیتاً چند رشته ای است و اغلب به صورت پراکنده در سراسر مجلات و پایگاههای داده مختلف قابل بازیابی است که مستلزم جستجوی محقق در پایگاه های داده متعدد می باشد (Barroso et al., 2003; McKibbon, Wilczynski, & Haynes, 2006). به عنوان مثال در فراترکیب های کیفی اخیر، محققین ۱۶ پایگاه داده الکترونیکی را به منظور جستجوی مطالعات کیفی مرتبط شناسایی کرده اند (Barroso et al., 2003). علاوه بر این، عناوین و کلمات کلیدی مطالعات کیفی به طور سنتی منعکس کننده محتوای یافته ها به جای روش های مورد استفاده در مطالعات هستند که منجر به پیچیدگی بیشتر فرایند شناسایی مقالات مناسب برای ترکیب مطالعات خواهند شد (Evans, 2002). بنابراین با توجه به اینکه هدف در ترکیب مطالعات کیفی بازیابی تمام مطالعات است، لازم است تا محققین با دقت تمام مناسب ترین استراتژی جستجو را در نظر بگیرند و حتی ممکن است نیازمند مشورت با خبرگان آگاه در این زمینه باشند (Barroso et al.; Sandelowski et al., 1997). روش اجرایی گام دوم در این پژوهش در این پژوهش پایگاههای داده، ژورنالها و موتورهای جستجوی مختلفی تا سال ۲۰۱۴ به منظور شناسایی و جمع آوری مطالعات مختلف بررسی شد که به چند دلیل تصمیم به بهرهگیری از چند پایگاه داده بجای استفاده از مجموعه ای از برترین ژورنال ها گرفته شد: اول اینکه بحث نحوه دسترسی به پایگاه داده معتبر علمی جهانی مطرح است و دوم اینکه ، به نظر می رسد ماهیت چندرشتهای این پدیده انتخاب مرتبط ترین ژورنال ها و رشته های تحقیقاتی را پیچیده ساخته است. همچنین در جستجوهای اولیه مشخص شد که محدود کردن جستجو به برترین مجلات و رشته های تحقیقاتی خاص ممکن است بطور کامل منجر به تصرف تمام تحقیقات ارزشمند و مرتبط نشود. بنابراین گرچه ژورنال های با رتبه بالا نشانگر کیفیت بالای تحقیقات انجام گرفته هستند اما تمرکز این مطالعه بر ۵ پایگاه دادهScopus, Proquest, CIVILICA, magiran, SID به دلیل پوشش طیف وسیعی از ژورنالهای معتبر و با کیفیت بالا در حوزه های مختلف مدیریتی است. ۳-۹-۳- شرح گام سوم: تعیین معیارهای ورود و خروج مطالعه(تعیین منابع، اندازه نمونه) پس از اینکه سوال پژوهش و استراتژی جستجو ساخته شد نوبت به تصمیمگیری در این مورد می رسد که کدام مطالعات باید با توجه به هدف و دامنه پژوهش وارد ترکیب یا از آن خارج شوند. انتخاب معیارهای ورود گسترده می تواند در طول ترکیب مطالعات چالشبرانگیز باشد. پس معیارهای ورود و خروج باید به اندازه ای مشخص باشند تا اطمینان حاصل شود که پژوهش قابل مدیریت است و یافته های مطالعات قابل مقایسه و مقابله با روشی معنی دار هستند. پژوهشگران باید با دقت تناقضات و اختلافات در سراسر مطالعات را در نظر گرفته و تعیین کنند که آیا چنین تفاوتی درک گستردهای از همین پدیده ایجاد می کند یا مربوط به پدیده های مختلف دیگری است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|
|