کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



قوم گفتندش که کسب از ضعف قلـب لقـمه تـزویــر دان بـر قــدر حــلـق
نیسـت کــسبی از توکــل خــوبتـر نیست از تسلــیم خــود محـبـوب تـر
پس گــریـزنـد از بــلا ســوی بـلا بس جــهنـد از مـار ســـوی اژدهــا
حیله کرد انسان و حیلــه اش دام بـود آنک جـان پنداشـت خـون آشـام بـود
در ببست و دشمن انــدر خــانه بـود حــیلـه فرعـــون زیــن افـسانه بـود
صد هزاران طفل کشت آن کیــنه کش وآنک او مـی جـسـت انـدر خانـه اش
دیده ما چون بسی عــلّـت دروســت رو فـنا کـن دیدِ خـود در دیدِ دوسـت
دیــدِ ما را دیــدِ او نــعم العــوض یابـی انـــدر دیــد او کــلّ غــرض
طفــل تا گیــرا و تا پــویــا نبــود مـرکــبـش جــز گــردن بابا نبـــود
چون فضولی گشت و دست و پا نمود در عـنا افــتاد و در کــور و کـــبود
جان های خلـق پیش از دســت و پا مـی پریـدنــد از وفــا انـدر صــفـا
چون به امــر اهبــطوا بندی شــدند حبس خشم و حرص و خرسندی شدند
ما عیال حضــرتــیم و شیــرخــواه گــفـت الخــلــق عیــالٌ لــلالــه
آنــک او از آســمــان باران دهــد هــم تــواند کــو ز رحمت نان دهد
(مولوی،۱۳۸۳ ، دفتر اول : ابیات ۹۲۸-۹۱۵)
نخچیران رها کردن توکل و رفتن پی کسب و کار را ، ناشی از ضعف ایمان می دانند نیکلسون معتقد است ضعف و سستی ایمان ، مردان را به اعمال ناشی از انگیزه های خودپرستی می کشاند. هر اندازه خودپرستی و انانیتِ آنان بیشتر باشد ، اعمال آنان باطل تر و ریاکارانه تر است.( نیکلسون ، ۱۳۷۴ ، ج۱ ، ص۱۶۲) نخچیران معتقدند که کسب و تلاشی بهتر از توکل نیست ، زیرا هیچ چیزی محبوب تر از تسلیم شدن در برابر تقدیر خدا نیست. از نظر این جماعت رفتن در پی اسباب دنیوی و غفلت از توکّل ، در حقیقت گریختن از بلایی به بلایی دیگر ، فرار از مار و رفتن در دهان اژدهاست. در اثنای گفت و گوی نخچیران مولوی که راوی داستان است رشته کلام را در دست گرفته و بر اعتقاد و باور نخچیران صحّه گذاشته و به ناکام ماندن حیله فرعون در برابر موسی که در حقیقت نوعی جهد و کوشش است پرداخته و می گوید : انسان برای وصول به مقصود ، حیله ها بکار می برد و تدبیرها می اندیشد ، غافل از این که همین حیله ها و تدبیرها ، دامِ راهِ او می شوند. برای مثال انسان درها را به رویِ مردم می بندد تا از گزندِ دشمنِ خود دور بماند در حالی که دشمن در خانه او ساکن است. حیله فرعون نیز از همین سنخ بود. او نیز درها را بست در حالی که دشمن او یعنی حضرت موسی(ع) در خانه اش رشد می کرد و می بالید تا به موقع ، اساس حکومت وی را به بادِ فنا دهد.فرعون کینه توز صدها هزار کودک را کشت ، ولی آن کس که به دنبالش بود در خانه اش سالم بسر می برد. ابیات ۹۱۹ و ۹۲۰ ناظر به آیات ۸-۴ سوره قصص می باشند.(زمانی،۱۳۹۲،ج۱،صص۳۱۹-۳۱۸) این ابیات همگی ناظر به جنبه های منفی جهد و تلاش اند امّا هرگاه جهد و ریاضت بنده در راستای تبدیل رذایل به فضائل و فنای اراده خویش در اراده حق تعالی باشد ، آن گاه این جهد نه تنها منافی توکل نیست که تکمیل کننده آن هم بشمار می آید.
دانلود پایان نامه
بیت ۹۲۱ اشعار می دارد که اگر آدمی به خود متکی شود و حقیقت حاکم بر جهان را نادیده انگارد در داوری های خود بر خطا می رود. بنابراین آن دسته از صوفیه که توکّل را ملازمِ ترکِ تدبیر و سعیِ آدمی دانسته اند بر این باور رفته اند که اگر آدمی امور را به خدا واننهد و تسلیم او نشود به سعادت نرسد ، زیرا او خود نمی تواند خیر حقیقی را تمییز دهد.( همان : ۳۱۹) نظر مولوی این است که آفات ناشی از جهد در حقیقت آفات ناشی از اعتقاد سوء و خودبیانه آدمی است ، لذا هرگاه این اعتقاد تصحیح شود و جهد آدمی بر پایه این اعتقاد صحیح شکل گیرد ، نتیجه ناشی از این جهد محققاً نتیجه ای مطلوب و نیکو خواهد بود.
مولوی در بیت ۹۲۲ اظهار می دارد که اگر دیدِ خود را در دیدِ حضرت حق محو و فانی کنیم و به جایش دیدِ او را به دست آریم این کار ، پر فایده ترین داد و ستد است ، زیرا در دیدِ حضرتِ حق ، همه مطلوب ها و مقصودها حاصل آید. (زمانی،۱۳۹۲،ج۱،ص ۳۱۹) صوفیه برای اتّحاد دو مقوله کسب و توکل بحث فنا را که در حقیقت واسطه العقد بین این دو است پیش کشیده اند و معتقدند که ریاضت و کسبی که برای وصول به مقام فنا صورت می گیرد به هیچ رو با روح توکل در تعارض و تقابل نیست بلکه توکل حقیقی توکل تؤام با کسب و ریاضت است و الا توکّل بدون ریاضت و جهد بسان تفکرات سالکان جبری مسلک است که آنان را به وادی ترک فرایض و نوافل می کشاند.
بیت ۹۲۳ تمثیلی است برای تبیین این مطلب که هر کس از جهد و تلاش و تدبیر شخصی خود دست کشد و توکل پیشه کند از رنج و تشویش عمل بیآساید. این ابیات که از زبان نخجیران گفته آمده مبیّنِ عقیده آن دسته از صوفیه است که توکل را با سعی بشری منافی می دانند. اما مولوی این نظر را نمی پذیرد. (زمانی،۱۳۹۲،ج۱،صص۳۱۹-۳۱۸) تنافی توکل با جهد از منظر بعض صوفیان در حقیقت کاشف از این مطلب است که شخص جهد کننده یک سری افعال از خود خلق می کند که این افعال با اقتضاداتِ مقام توکل در تعارض است. لذا شخص سالک نمی تواند هم اهل ریاضت باشد و هم اهل توکل ، این دو مانعه الجمعند امّا مولوی با پیش کشیدن بحث فنای افعالی شخص مرتاض و ارتباط و اتصال آن با مقام توکل به رفع و دفع این تضاد و تعارض می پردازد.
در بیت ۹۲۵ مولوی به تجرّد و روحانیت محض ارواح آدمیان در ملکوت و عروجشان از مرتبه وفا به مرتبه صفا پرداخته است که این مثال هم در اثباتِ توکل بی سعیِ بشر بر توکل با سعیِ بشر است. یعنی مولوی باور آن دسته از صوفیه را که می گویند توکل منافیِ سعیِ بشر است بیان می دارد. ارواح آدمیان تا وقتی که در عالم مجردات و فوق الاسباب زندگی می کردند هیچ رنج و تشویشی نداشتند ، امّا همین که به جهان اسباب هبوط کردند اوصاف متضاد از حرص و قناعت بر آن ها غالب آمد و قهراً تردّد میان اوصافِ متضاد ، روح آدمی را جریحه دار می کند. پس هرگاه سالک بر مقتضیات جسمانی غالب آید و همه چیز را بی هیچ سعی و عملی به حضرتِ وهّاب وانهد همچون روح های پاک ، برآساید. (زمانی،۱۳۹۲،ج۱،ص ۲۰) نظر این دسته از صوفیه در تعارض کسب با توکل بر این پایه استوارست که توکل امری ملکوتی و جهد و کسب امری ملکی است لذا ارواح آدمیان در عالم ملکوت با روح توکل نهایت ِسنخیت معنوی را داشته اند ، امّا با نفخِ روح در کالبد و آمدن آدمی به نشئه ملک و طبیعت ، کالبد جسمانی و عوارض و آثار ناشی از آن بین روح انسان و روح توکل فاصله انداخته است.
در بیت ۹۲۶ سخن از مقیّد و محبوس شدن ارواح در کالبدهای جسمانی به واسطه خطاب قُدسی قلنا اهبطوا منها جمیعا فامّا یأتینَّکُم منِّی هُدیً فمن تبع هُدایَ فلا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون می باشد. که این هبوط عوارضی چون خشم و آز و قناعت را به همراه داشته است.مولوی از این آیه فقط اقتباس لفظی کرده است تا بگوید که روح های مجرّدِ آدمیان ، پیش از هبوط به عالمِ جسمانی و کالبدِ عنصری در مرتبه الهی و صقع ربوبی بوده اند. و این نظر با قاعده جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء عده ای از حکما از جمله ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری در نمی سازد. مولوی در مثنوی به کرّات بدین باور تصریح کرده است.
بحث نیازمندی و احتیاج خلق به حق تعالی که با تحت عنوان کلی عیال الله بودن خلق مطرح گردیده ناظر به اثبات توکل و نفی جهد است زیرا توکل حقیقی با احتیاج و افتقار در پیشگاه حق تعالی تحقق می یابد و در نقطه مقابل آن توکل تؤام با غنای از حق ، در حقیقت به تمرّد و عصیان از حق تعالی و اوامر او می انجامد.
جمله با وی بانگ هـــا برداشــتند کآن حریصان که سبــب ها کاشتند
صد هزار اندر هـزار از مــرد و زن پس چرا محروم مـــاندند از زَمَن؟
صد هــزاران قـــرن از آغازِ جهان همچو اژدرها گـــشاده صد دهان
مکرهـا کـــردند آن دانا گــــروه که ز بُن برکَنده شد زآن مکر ، کوه
کرد وصفِ مکرهاشان ذوالجـــلال لتــــزول مـــنه اقلال الـــجبال
جز که آن قسمت که رفت اندر ازل روی ننمــود از شکــار و از عمل
جمله افتادند از تدبیـــر و کـــار ماند کار و حـــکم هــای کردگار
کسب جز نامی مـدان ای نامـــدار جهد ، جز وهمی مپنـــدار ای عیار
مولوی ،دفتراول: ابیات ۹۵۵-۹۴۸)
۴-۱-۲- ترجیح جهد بر توکّل
گفت آری گر توکل رهبر است این سبب هم سنّتِ پیغمبر است
گفت پیغمبر به آواز بـــلنــد با تــوکـــل زانـوی اشتر ببند
رمز الکاسـب حبیب الله شنــو از توکّل در سبب ، کـاهِل مشو
(همان ، ابیات۹۱۴-۹۱۲)
در این ابیات مولوی به اقتران و پیوستگی دو مقوله جهد و توکل در سلوک عرفانی از زبان شیر اشاره می کند. شیر که همان مرشد ربّانی معتقد است که مریدان(=نخچیران) در سیر و سلوک خویش متوکلانه قدم نهند و در ضمن از اسباب و وسایط طبیعی هم غافل نشوند.که پیامبر اکرم هم در سلوک عرفانی خویش بر این نهج رفته است. صوفیه عقیده دارند که توکل ، حال پیامبر است و کسب و جهد ، سنّتِ او. سهل بن عبدالله تستری گوید : توکل ، حال پیغمبر است/ هر که در توکّل ، حال پیغمبر دارد گو سنّتِ او فرومگذار.(قشیری،۱۳۸۸ : ۲۴۷) یکی از اعراب بادیه نشین شتر خویش را یله کرد و گفت : بر خدا توکل کرده ام. پیامبر خدا(ص) بدو فرمود : اِعقِلهَا وَ تَوَکَّل. «شترت را ببند و در عین حال به خدا توکل کن.» پس توکل با توسّل به اسباب منافاتی ندارد. (زمانی،۱۳۹۲ ، ج۱ ، ص۳۱۷)
مولوی یکی از دلایل عدم تعارض جهد با توکل را حدیث الکاسب حبیب الله می داند و معتقد است که کاسب می تواند کسب کند و در عین حال توکل داشته باشد و از قبَل این کسب و آن توکل به مقام حبیب اللهی برسد. نکته جالب توجه در مناظره شیر و نخجیران این است که شیر مقام توکل را نفی نمی کند بلکه معتقد است که جهد با توکل منافاتی ندارد در حالی که نخجیران جهد را نفی و انکار می کنند و معتقدند که باید تنها توکل داشت.
گفت شـیر : آری ، ولـــی رب الــعباد نردبـانی پیـــش پـــایِ مـــا نــهـاد
پایـه پایـه رفـــت بایــد ســـوی بام هست جبری بودن این جا ، طمــع خـام
پای داری چون کُنـــی خود را تو لنگ؟ دست داری ، چون کُنی پنهان تو چنـگ؟
خواجه چــون بیلی بــه دستِ بنده داد بی زبـان مــعلــوم شــد او را مُـــراد
دست ، همچون بیل اشارت های اوسـت آخراندیــشی ، عبــارت هــای اوسـت
چون اشـــارت هــاش را بر جان نهی در وفــای آن اشــارت ، جــان دهــی
بس اشـارت هــای اســرارت دهـــد بـار بــردارد ، ز تـــو کــارت دهــد
حاملـی محمــول گــردانــد تــو را قابلــی مقـــبول گـــردانـد تـــو را
قابلِ امـر ویـــی ، قـــایــل شــوی وصل جویی ، بعد از آن ، واصـل شـوی
سعی شکـرِ نعمــتش ، قــدرت بــود جبرِ تــو ، انکـــارِ آن نعمـــت بُــود
شکر قدرت ، قدرتــت افــزون کنــد جبر ، نعــمت از کفـــت بیرون کــند
جبر تو ، خفتـن بُــود در ره مخســب تا نبـــینی آن در و درگـــه مخــسب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 08:36:00 ب.ظ ]




-هنجارهای دوسویه
- شبکه افقی وعمودی
منابع اجتماعی
-قانون
-مقررات تعارضی
-ارتباطات آزاد
مزایای مصرفی-
سودحاصل
مزایای جمعی-
تسهیل همکاری
هماهنگی عملکرد
کاهش هزینه ها
حمایت اجتماعی
شکل۲-۱۴ . منابع، مکانیسمها و پیامدهای سرمایه اجتماعی
منبع: مدل رونسکانن، ۲۰۰۱

۲-۴-۱۰-۸- نقش سرمایه اجتماعی در رفتار

سرمایه اجتماعی سازمان، از طرفی به ارتقای عملکرد سازمان کمک می‌کند و شرایطی را فراهم می‌آورد که افراد می‌توانند دانش خود را تقویت کنند و از طرف دیگر افراد را تشویق می‌کند تا این دانش و اطلاعات را به نفع سازمان مورد استفاده قرار دهند (کالبرگ، اپل بام، اسلی و اشمیت[۲۸۳]، ۲۰۰۴)
بر اساس تحقیقات صورت گرفته پیرامون تأثیر سرمایه اجتماعی بر رفتار در سازمان، سرمایه اجتماعی رفتار شهروندی را بهبود بخشیده (کالبرگ، اپل بام، اسلی و اشمیت، ۲۰۰۴) و سبب بالا رفتن موفقیت حرفه ای آنها شده و به آنها در جستجوی کار کمک می‌کند، تبادل منابع بین واحدها را افزایش داده، سبب افزایش خلاقیت و عملکرد گروهی می‌شود و از ترک خدمت می‌کاهد (حیدری و رستمی، ۲۰۱۲) و نیز با اتصال افراد مختلف با پیشینه های متفاوت در یک واحد یکپارچه سازمانی با تأثیر بر حس تعهد آنها به سازمان رضایت شغلی آنها را نیز افزایش می‌دهد (پاتس[۲۸۴]، ۲۰۰۷).

۲-۵- بعد سازمانی

سازمان‌ها اصولاً قبل از اینکه کسی به آنها بپیوندد بوجود می‌آیند و بعد هم به حیات خود ادامه می‌دهند. اشخاص بخش عمده ای از زندگی خود را به عنوان کارکنان در محیط‌های سازمانی سپری می‌کنند (مورهد و گریفین، ۲۰۱۰، ۱۹۹۵؛ نلسون و کوئیک، ۲۰۱۲) آنها در گروه‌ها به تنهایی کار نمی‌کنند بلکه در درون ساختار سازمان رسمی با هم در تعاملند. ساختار سازمان نیز روابط بین افراد و گروه‌ها را طرح ریزی کرده و با بوجود آوردن نظام و سیستم‌های مدیریتی تلاش‌های فرد و سازمانی رابه سمت اهداف سازمان هدایت می‌کند. بنابراین خود سازمان سومین بعدی خواهد بود که می‌توان از طریق آن عوامل مؤثر بر رفتار سازمانی را بررسی کرد. رفتار در سازمان تحت تأثیر ساختار سازمانی و تکنولوژی در سازمان قرار دارند (چانتا[۲۸۵]،۲۰۱۰). عوامل تشکیل دهنده بعد سازمانی در رفتار سازمانی را به طور کلی استراتژی، ساختار، تکنولوژی، طراحی کار، فرهنگ و جو سازمانی و اقتضائات محیطی می‌دانند (رابینز و جاج،۲۰۰۸).
دانلود پروژه

۲-۵-۱- ساختار

ساختار سازمانی شبکه ای رسمی و مرتبط با حیطه وظایف مورد اختیار افراد است، که چگونگی نظم دهی به فعالیتهای آنها و استفاده از منابع لازم جهت دستیابی به اهداف سازمان را کنترل می‌کند. هدف اصلی ساختار سازمانی کنترل راهی است که افراد فعالیتهای خود را برای دستیابی به اهداف سازمان هماهنگ نموده و آنها را جهت کسب این اهداف تهییج نمایند. برای هر سازمانی ساختار مناسب ساختاری است که فرایندهای مؤثر در ارتباط با مسائل هماهنگی و انگیزش – مسائلی که می‌تواند در هر محیطی و در هر سطحی از تکنولوژی رخ دهد – را تسهیل کند (جونز، ۱۳۹۱).

۲-۵-۱-۱- تعاریف موجود در باب ساختار

با توجه به بررسیهای انجام شده، ساختار را می‌توان با توجه به قابلیت‌هایی که برای سازمان و مدیریت ایجاد می‌کند تعریف کرد. بر این اساس، ساختار سازمانی چارچوبی برای کنترل عمودی و همکاری افقی در سازمان ایجاد می‌کند (لاننبرگ و اورنستین[۲۸۶]، ۲۰۱۲) ویک الگوی رسمی تعاملات و هم آهنگی است که مدیران طراحی می‌کنند تا وظایف افراد و گروه ها را برای تحقق اهداف سازمانی بهم مرتبط کنند (بارتول و همکاران[۲۸۷]، ۲۰۰۱؛ مولینز، ۲۰۰۲). ساختار سازمانی آن چارچوبی است که وظایف را به طور رسمی تفکیک، گروه‌بندی و هماهنگ می‌کند (دفت، ۲۰۰۴؛ رابینز و جاج، ۲۰۰۸)، سبب تمایز داخلی و شکل دهی به روابط شدهو وسیله ای است که سازمان توسط آن محدودیتها و مرزها را مشخص می‌کند تا افراد بوسیله تشخیص مسؤلیتها و کنترل منابع و غیره به عملکرد مؤثر دسترسی یابند. ساختار الگوی روابط بین موقعیتها در سازمان و بین اعضای سازمان را شکل می‌دهد و کاربرد فرایند مدیریت را امکان پذیر می‌کند و چارچوبی برای دستور و فرمان ایجاد می‌کند که از طریق آن فعالیتهای سازمان قابلیت برنامه ریزی، تنظیم، هدایت و کنترل پیدا می‌کند. ساختار به تبیین وظایف و مسؤلیتها، نقش های کاری و روابط وکانالهای ارتباطی می‌پردازد. نه تنها بهره وری و کارآیی یک سازمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد بلکه اخلاقیات و رضایت شغلی اعضای آن را نیز در بر می‌گیرد. علاوه بر آن، اثربخشی کلی سازمان توسط طراحی ساختار مناسب و رفتار اعضایی که در ساختار کار می‌کنند تأثیر پذیر است (مولینز، ۲۰۰۲)
کتز و کن[۲۸۸] (۱۹۷۸) بیان می‌دارند که ساختار روابط در هم تنیده ای است که چرخه فعالیتها را باز سازی و کامل می‌کند (منصور، اسلم، باربو، کاپوشانو، ارفان[۲۸۹]، ۲۰۱۲). ساختار سازمان از آن جهت اهمیت داردکه با تنظیم و هماهنگی اقدامهای کارکنان تحقق هدفهای سازمان را میسر می‌کند. زیرا فرض بر این است که از طریق کوشش سازمان یافته یعنی کار کردن دسته جمعی افراد، در مقایسه با کار انفرادی موفقیت بیشتری کسب می‌شود.

۲-۵-۱-۲- عناصر سازنده ساختار سازمانی

رابینز(۲۰۰۵) و لاننبرگ و اورنستین(۲۰۱۲) معتقدند که انواع ساختار سازمانی دارای اجزای زیر هستند وساختار سازمانی را با توجه به پاسخی که به سؤالات زیر داده می‌شود می‌توان ترسیم نمود.
تخصصی کردن کارها: تا چه اندازه ای فعالیتها به کارهای مجزا تفکیک شده اند؟
بخش بندی: بر چه اساسی مشاغل در یک گروه قرار می‌گیرند؟
زنجیره فرمان: افراد در گروه ها به چه کسی گزارش می‌دهند؟
حیطه کنترل: مدیر چند نفر را به طور کارآمد هدایت می‌کند ؟
تمرکز و عدم تمرکز: اختیار تصمیم گیری در کجا قرار گرفته است؟
رسمیت و عدم رسمیت: تا چه حدی قوانین و مقررات وجود دارد؟
بر اساس این ویژگیها دو نوع ساختارکلی ارگانیک و مکانیک (برنز و استاکر[۲۹۰]، ۱۹۸۱) بوجود می‌آیند. ولی علت تفاوت در انواع ساختارها در میزان توجه به این عناصر و درجه به کارگیری این عناصر و اجزا در ساختار است.

۲-۵-۱-۵- انواع رویکردهای مربوط به ساختار

مولینز( ۲۰۰۲) انواع رویکردهای مطرح شده مربوط به ساختار را به صورت زیر بیان می‌کند:

۲-۵-۱-۵-۱- رویکردهای اولیه

به بهترین شکل ساختار اعتقاد داشتند و تمایل داشتند بر روی زوایای محدودی از سازمان تمرکز داشته باشند. آنها همچنین تمایل داشتند تا سازمانها را جدا از محیط آنها مورد بررسی قرار دهند.

۲-۵-۱-۵-۲- رویکردهای سنتی

بر روی ساختار رسمی، نیازهای فنی سازمان، و مجموعه اصول کلی سازمان تمرکز داشتند. بروکراسی به عنوان زیر مجموعه ای از رویکرد سنتی ساختار را بر حسب تخصصگرایی، سلسله مراتب اقتدار، نظام قوانین و عدم شخصی گرایی متمرکز بود.

۲-۵-۱-۵-۳- رویکرد روابط انسانی

بر روی سازمان غیر رسمی و نیازهای روانشناختی و اجتماعی افراد در سر کار تمرکز دارد.
رویکرد سیستم‌ها: بر روی رویکرد فنی، اجتماعی، روابط بین زیر سیستم ها و کانالهای متعدد تعاملی و اهمیت محیط خارجی تمرکز دارد.

۲-۵-۱-۵-۴-رویکرد اقتضایی

این رویکرد از توسعه رویکرد سیستمهابوجود آمده است که در ارتباط با محیط و دیگر
متغیر ها و ساختارهای ویژه سازمانی پا را فراتر گذاشته و بیان می‌کند که بهترین ساختار وجود ندارد بلکه بسیاری از متغیر ها یا عوامل موقعیتی وجود دارند که طراحی و عملکرد سازمانی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این رویکرد بر نیاز به انعطاف پذیری تأکید دارد.

۲-۵-۱-۶- انواع ساختار سازمانی

ساختار سازمانی دلیل و مدلول انتخابهای راهبردی مدیران در پاسخ به فرصتهای محیطی است. اشکال سازمانی از دو متغیر استراتژی و ساختار که در نو آوری سازمانی تأثیر دارند ساخته شده اند (لم[۲۹۱]، ۲۰۱۱). از طرف دیگرمروری بر ادبیات مربوط به ساختار نشان دهنده نظریه‌های گوناگونی در مورد آن می‌باشند. از تئوری های کلاسیک نظیر تئوری بروکراسی وبر[۲۹۲] (۱۹۴۷) گرفته تا مدل چند قسمتی چادلر[۲۹۳] (۱۹۶۲) و نهایتاً نظریه اقتضایی که در دهه‌ های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ شکل گرفت وبیان داشت که بهترین ساختار برای یک سازمان آنستکه با مقیاس عملکرد (بلا[۲۹۴]، ۱۹۷۰) تکنولوژی (وودوارد[۲۹۵]، ۱۹۶۵؛ پرو[۲۹۶]، ۱۷۰) یا محیط (برنز و استاکر، ۱۹۶۱؛ لارنس و لورچ[۲۹۷]، ۱۹۶۷) تناسب داشته باشد. امروزه نیز نظریاتی در مورد ساختار سازمان‌های دورگه یا همه فن حریف[۲۹۸] که قادرند با تغییرات تکنولوژیکی تکاملی و انقلابی کنار بیایند در حال جریان است (اوریلی و تاشمن[۲۹۹]، ۲۰۰۴، ۲۰۰۸؛ تاشمن و همکاران[۳۰۰]، ۲۰۱۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ب.ظ ]




۱۹۷۵: یکی از اولین شرکت‌هایی که به مدیریت دانش توجه نمود، کمپانی فولاد چاپارل[۱۴۵] بود که ساختار سازمانی و استراتژی‌های خود را به طور مستقیم بر مبنای مدیریت دانش بنا ساخت؛
۱۹۸۰: کمپانی تجهیزات دیجیتالی[۱۴۶] اولین سیستم مبتنی بر دانش را در مقیاس وسیعی راه‌اندازی کرد؛
۱۹۸۱: ارتور دی لیتل[۱۴۷] مرکز هوش مصنوعی کاربردی را راه‌اندازی کرد؛
۱۹۸۶: در بیانیه کنفرانس مدیریت دانش اروپا به مفهوم مدیریت دانش به عنوان دورنمایی از یک فرصت جدید اشاره گردید؛
۱۸۹۷: اولین کتاب مدیریت دانش در اروپا توسط سویبی و لیود[۱۴۸] منتشر شد. اولین میزگرد مدیریت دانش با عنوان کنفرانس دارایی‌های دانشی در قرن ۲۱ که مجری برگزار کننده آن، کمپانی تجهیزات دیجیتالی و انجمن انتقال فناوری در دانشگاه پورتو[۱۴۹] بودند، برگزار شد؛
۱۹۸۹: مجله مدیریت اسلوان[۱۵۰] اولین مقاله مرتبط با مدیریت دانش را منتشر ساخت. چند شرکت مشاوره‌ای تلاش‌هایی را برای اداره نمودن دانش درونی و بیرونی آغاز نمودند و شبکه بین‌المللی مدیریت دانش[۱۵۱] در اروپا آغاز به کار کرد. پژوهشی با نام دورنمای مدیریت دانش از نظر مدیران CEOS به وسیله ویگ انجام شد؛
دانلود پایان نامه
۱۹۹۰: اقدامات اولیه‌ای برای اداره دارایی‌های دانشی آغاز شد. اولین کتاب در مورد سازمان‌های یادگیرنده در اروپا و آمریکا به وسیله سنگه و همکارانش منتشر شد. همچنین کتاب و مقالاتی در این زمینه در معتبرترین مجلات علمی دنیا به چاپ رسیده است؛
۱۹۹۱: بیمه اسکاندیا[۱۵۲]، پست سازمانی مدیریت سرمایه فکری[۱۵۳] را ایجاد نمود و اولین کتاب مرتبط با مدیریت دانش در ژاپن به نوشته ساکایا[۱۵۴] منتشر شد. فورچون اولین مقاله در مورد مدیریت دانش را به قلم استووارت[۱۵۵] منتشر ساخت. همچنین در مجله ‌هاروارد بیزنس[۱۵۶] نیز اولین مقاله در این زمینه منتشر شد؛
۱۹۹۲: کمپانی‌های EDS و Steelcasحامی اولین کنفرانس بهره‌وری دانشی بودند؛
۱۹۹۳: در اروپا مقاله مهمی با عنوان مدیریت دانش شرکتی[۱۵۷] منتشر شد. همچنین کتابی که به طور مستقیم به مدیریت دانش می‌پرداخت توسط ویگ منتشر شد؛
۱۹۹۴: چندین شرکت مشاوره‌ای بزرگ اقدام به ارائه خدمات مدیریت دانش نمودند و سمینارهایی را برای مشتریان مدیریت دانش برگزار کردند. شرکت اسکاندیا تلاش کرد تا ارزش سرمایه فکری و دارایی دانشی خود را کمی کند. در این سال نتیجه پژوهش در ۸۰ شرکت بزرگ هلندی در زمینه مدیریت دانش منتشر شد. همچنین کنفرانس مدیریت دانش برای مدیران اجرایی برگزار شد. و دانشگاه پلی‌تکنیک کمپین در فرانسه اولین کنفرانس سالانه مدیریت دانش را برگزار نمود. شبکه مدیریت دانش و مجله کمپانی فست در ایالات متحده منتشر شدند؛
۱۹۹۵: برنامه اسپریت در اروپا برای پروژه‌های مربوط به مدیریت دانش طرح‌ریزی شد. مرکز کیفیت و بهره‌وری امریکا[۱۵۸] و آرتور اندرسن[۱۵۹] سمپوزیوم ضرورت‌های دانش را با حضور ۳۰۰۰ شرکت‌کننده برگزار نمودند؛
۱۹۹۶: چندین سمینار در مورد مدیریت دانش در اروپا و آمریکا برگزار شد. همچنین شرکت‌های زیادی به مدیریت دانش توجه نمودند و همزمان انجمن مدیریت دانش اروپا[۱۶۰] آغاز به کار کرد (wing, 1997, 12-13).
۲-۴-۳- مراحل رشد و بلوغ مدیریت دانش
مراحل رشد و بلوغ مدیریت دانش را همچنین می‌توان بر اساس دو رویکرد تکنولوژی اطلاعات و مدیریت اطلاعات بررسی کرد. بر این اساس مدیریت دانش سه مرحله را پشت سر گذاشته و در حال حاضر در مرحله چهارم قرار دارد:
اولین مرحله: با رویکرد IT، دارای نگاهی درونی بود. یعنی بر بهره‌وری سازمانی تمرکز داشت. این مرحله در حدود سال‌های ۱۹۹۲ همراه با نصب و راه‌اندازی انواع پایگاه داده‌ها بود؛
مرحله دوم: با اینکه مشابه مرحله اول است اما روی مشتری تمرکز دارد. در این مرحله تمرکز بر این است که چگونه می‌توان با اعمال قدرت دانایی درباره مشتریان، به آن‌ ها بهتر خدمت کرد؟ در این مرحله نیز پایگاه داده‌های مختلفی نصب شد، البته همه آن‌ ها یک طرفه و منفعل -و نه دوطرفه و تعاملی- بودند؛
مرحله سوم: در حدود سال‌های ۱۹۹۴-۲۰۰۱ قرار دارد و در واقع مرحله‌ای تعاملی بود. صفحه‌های وب تکنولوژی اطلاعات تعاملی، تجارت الکترونیکی[۱۶۱]، بازرگانی الکترونیکی[۱۶۲]، تبادل در دسترس الکترونیکی تمام وقت از ویژگی‌های این مرحله می باشد؛
در این مرحله دانش افراد مطرح است و به موضوعات انسانی اندیشیده می‌شود؛ مانند: چگونه می‌توان توانایی اعضای سازمان را برای خلق دانش جدید به حد اعلاء ارتقاء داد؟ چگونه می‌توان محیط‌های عادی برای سهیم‌سازی دانش ایجاد کرد؟ چگونه می‌توان محیط‌هایی برای افزایش نوآوری به وجود آورد؟ سرمایه‌گذاری در این مرحله برخلاف سرمایه‌گذاری در تکنولوژی اطلاعاتی بسیار سخت‌تر است. سرمایه‌گذاری در این مرحله مستلزم سرمایه‌گذاری افراد، استخدام افراد توانمند، ایجاد محیط‌های مناسب و … است (عدلی،۱۳۸۴، ۵۵).
۲-۴-۴- نسل‌های مدیریت دانش
از نظر تاریخی سه نسل از مدیریت دانش مطرح شده است:
دوره ۱۹۹۵- ۱۹۹۰، به عنوان اولین نسل مدیریت دانش شناخته شده است. در طی این نسل، بسیاری از اقدامات بر تعریف مدیریت دانش، بررسی فواید بالقوه مدیریت دانش برای تجارت و طراحی پروژه‌های تخصصی مدیریت دانش مبتنی بود. علاوه بر آن، پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی بر تحقیقات مدیریت دانش به خصوص در باز نمودن و ذخیره دانش تأثیر گذاشت؛
نسل دوم مدیریت دانش از حوالی ۱۹۹۶ پدیدار شد. به این شکل که بسیاری از سازمان‌ها پست‌های جدید سازمانی برای مدیریت دانش در نظر گرفتند؛ از جمله مدیر ارشد دانش. منابع متفاوت مدیریت دانش با یکدیگر ترکیب شده و به سرعت در مباحث روزانه سازمانی به کار گرفته شدند. در طی این نسل، در تحقیقات مدیریت دانش تعاریف متفاوتی از دانش، فلسفه‌های تجاری، نظام‌ها، الگوها، شیوه‌ها و فعالیت‌ها و فناوری‌های پیشرفته وجود داشتند. این نسل بر این نکته تاکید می‌کند که مدیریت دانش درباره تغییر نظام‌مند سازمانی است، جایی که شیوه‌های مدیریتی، نظام‌های سنجش، ابزارها و مدیریت محتوا نیاز به گسترش مشترک دارد؛
نسل سوم مدیریت دانش با دیدگاه‌ها و شیوه‌های نوین اکنون در حال پدیدار شدن با روش‌های جدید و نتایج جدید است. بنابر عقیده ویگ (Twiig, 2002) یک تفاوت نسل سوم با دیگر نسل‌های مدیریت دانش در این است که نسل سوم با فلسفه سازمان، استراتژی، اهداف، شیوه‌ها، نظام‌ها و رویه‌های سازمانی یکپارچه شده و تبدیل به کار روزانه کارکنان و محرک برای آن‌ ها شده است. به نظر می‌رسد که نسل سوم بر پیوند میان دانستن و عمل تاکید می‌کند. دانش به طور ذاتی فرهنگی و اجتماعی است و دانش سازمانی تنها می‌تواند از طریق تغییر در فعالیت‌ها و شیوه‌های سازمانی درک شود (Metaxiotis et al., 2005).
۲-۴-۵- مفاهیم مدیریت دانش
دانش هویت و ماهیت مدیریت دانش را تشکیل می‌دهد. دانش مقوله‌ای بسیار پیچیده و انتزاعی و سیال است که قابلیت عینی‌سازی بسیار کمی دارد. درک مفهوم دانش و استفاده و خلق آن نیازمند حرکت به سوی ماوراء اطلاعات می‌باشد. همچنین باید تفاوت دانش و اطلاعات روشن شود. برای درک تفاوت سه واژه اصلی در مدیریت دانش (داده، اطلاعات و دانش) توجه به جریان دانش ضروری است. همچنین باید نحوه تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش و از همه مهمتر به عمل را بدانیم. برای درک این مفاهیم و کاربرد آن‌ ها از جریان دانش کمک گرفته می‌شود. جریان دانش مجموعه فرایندها، رویدادها و فعالیت‌هایی است که از طریق آن اطلاعات، دانش و فرادانش یا خرد از یک وضعیت به وضعیت دیگر تبدیل می‌شود (عدلی، ۱۳۸۴، ۲).
۲-۴-۶- مفهوم‌پردازی و تعاریف دانش
در فرهنگ لغت آکسفورد معاصر آمده است که دانش عبارت است از: «درک یا آشنایی حاصل از تجربه و اطلاعات». آنچه قابل ضبط باشد دانش نیست؛ تنها بازنمودی از دانش است. جایی که دانش باشد، وجود کسی که دانای آن باشد لازم است (Gloet & Terziovski, 2004). به منظور تشریح مفهوم مدیریت دانش لازم است ابتدا مفهوم دانش تعریف و تبیین شود. در تعاریف متنوعی که اندیشمندان از دانش بیان کرده‌اند ویژگی‌های مشترکی از قبیل: قبول دانش به عنوان مجموعه‌ای از اطلاعات سازماندهی شده، هدف‌مند بودن این اطلاعات و گذر این اطلاعات از یک پروسه فکری، نهفته است. در واقع باید اظهار داشت که بدون اندیشه و تفکر، اطلاعات به دانش تبدیل نمی‌شود و دانش چیزی فراتر از جمع‌ آوری و سازماندهی اطلاعات می‌باشد (دانش‌فرد و ذاکری، ۱۳۸۹). دانش عبارت است از ترکیبی از داده‌ها و اطلاعات که تجربیات، عقاید و مهارت‌های متفاوتی به آن افزوده شده که نتیجه آن ایجاد دارایی با ارزشی است که در تصمیم‌گیری کاربرد دارد (ربیعی و خواجوی، ۱۳۸۹، ۲۲).
دانش به کارگیری کامل اطلاعات و داده‌ها، همراه با تجارب افراد، شایستگی‌ها، ایده‌ها، بصیرت، تعهد و انگیزش است (برور، ۱۳۸۳). براساس تعریف جامعی، دانش را اطلاعات ترکیب شده با تجربه، شرایط، تفسیر و تفکر می‌دانند که منبع قابل تجدیدی بوده و همواره می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد (قلیچ‌لی، ۱۳۸۸، ۱۰).
۲-۴-۶-۱- انواع دانش
تحقیقات مدیریت دانش، تمایز اولیه مایکل پولانی[۱۶۳] میان دو نوع دانش را شناسایی می کند؛ دانش نهان و دانش آشکار. دانش نهان دانشی فردی، مبتنی بر بافت خاص، حک شده در ذهن آدمی و از این رو برای ارتباط و قالب‌بندی کردن دشوار می‌باشد. این دانش شامل اجزاء شناختی و فنی است. به عکس، دانش آشکار به دانش قابل بیان در قالب واژه‌ها و اعداد که به آسانی به وسیله زبان نظام‌مند و روشن، قابل انتقال از یک فرد به فرد دیگر است گفته می‌شود. نمونه‌های دانش آشکار شامل: داده‌ها، فرمول‌های علمی، جزئیات، خط‌مشی‌ها، رویه‌ها و کتاب‌های راهنما می‌باشد (Alavi & Leidner, 2001).
۲-۴-۷- سیستم‌های مدیریت دانش )[۱۶۴] (KMS
کاربرد اصلی مدیریت دانش در این زمینه است که چگونه یک سازمان سرمایه هوشی خود را خلق، کسب، ذخیره و به کار برد. از نقطه نظر تئوریک KMS با اتکا به سیستم‌های اطلاعاتی، به طور مؤثری، تجارب و دانش انباشته شده پرسنل سازمانی را برای پشتیبانی نیازهای پردازشی اطلاعات، و همچنین تواناسازی و تسهیل فعالیت‌های تصمیم‌گیری دانش‌کاران سازمانی، مدیریت می کند، KMSدر پی آنند که بتوانند فرآیندهای مدیریت دانش را درون سازمان‌های مربوطه حمایت نموده و توانمند سازند (Huosong et al., 2003, 13). اولین هدف KMS ارتقاء کاربرد دانش درونی در کل سازمان است و هدف ثانوی آن کسب دانش اعضای با تجربه و آموزش کارکنان جدید و بی‌تجربه است. با بررسی سیستم‌های مدیریت دانش در عمل، نه تنها امکان این است که برای پذیرفتن فرایندهای مدیریت دانش مسیر روشن و مشخصی پیش روی ما قرار داده شود، بلکه نقش KM در سازمان نیز تسهیل گردد. یا حتی نکته با اهمیت‌تر اینکه این امکان وجود دارد هر بی نظمی میان تئوری و عمل آشکار شود .(Wickramasinghe, 2003, 4) عناصر اصلی دانش می تواند به عنوان عناصر اصلی که دارای اثری بر فرایند مدیریت دانش است مدنظر باشد. در حالی که عناصر ذهنی نوعاً بر نوآوری به وسیله حمایت از مفاهیم واگرا (مختلف) تأثیر می‌گذارند. هم فرایندهای کارامد و علاوه بر آن کارکرد حمایت و پرورش نوآوری همه دارای عناصر کلیدی مدیریت دانش در تئوری هستند.
بنابراین معماری مدیریت دانش، این دو عنصر را که دارای جنبه‌های کلیدی دانش است می‌شناسد و طرح اولیه‌ای برای این‌که همه جوانب KMS را در بر بگیرد فراهم می‌کند. بطور واضح معماری دانش تعریف KMS است که هم ویژگی‌های ذهنی و هم ویژگی‌های عینی دانش را حمایت می‌کند. کارکرد اصلی مورد تاکید در معماری دانش، جریان دانش است و جریان دانش بوسیله KMS توانمند می‌شود (Wickramasinghe, 2003, 4). زنجیره‌های مدیریت دانش، خلق دانش از طریق پردازش تحلیلی و انتقال دانش به هرکسی که به آن نیاز دارد را در بر می‌گیرد، بررسی زنجیره کلی دانش در یک سازمان KMS نامیده می‌شود .(Huosong et al., 2003, 13)
۲-۴-۸- الگوهای مدیریت دانش در سازمان‌ها
سیستم مدیریت دانش به منظور تحقق اهداف خود باید فعالیت یا فرایندهایی را به کار گیرد. هنر و علم مدیریت دانش چارچوب طراحی فعالیت‌های هدفمند متوالی برای اخذ تصمیم‌های اثربخش سازمانی است. در این زمینه، مدیریت دانش یک فرایند استراتژیک با هدف متمایزسازی سازمان از رقبا و سبقت از مزیت رقابتی آن‌ ها می‌باشد (عدلی، ۱۳۸۴، ۱۶۷). مروری گذرا در منابع مدیریت دانش نشان می‌دهد که تعاریف و الگوهای متعددی در این زمینه مطرح هستند. در ادامه در قالب جدول ۲-۲۶ به صورت اجمالی خلاصه‌ای از ۲۶ مدل مدیریت دانش که از مهمترین مدل‌های این مبحث می‌باشد و از پژوهش‌های اندیشمندان مختلف این حوزه استخراج شده است مطرح می‌گردد. در این مدل‌ها فرض بر این است که این مراحل و فعالیت‌ها اغلب همزمان و گاهی اوقات پی در پی و به ندرت در یک ترتیب خطی هستند اما نکته‌ای که تقریبا در تمام این مدل‌ها به چشم می‌خورد تاکید بر استفاده و بکارگیری دانش می‌باشد و دیگر مراحل به مثابه مقدمه‌ای در ایجاد بسترهای مناسب برای به کارگیری دانش هستند.
جدول ۲-۲۶- خلاصه‌ای از ۲۶ مدل مدیریت دانش (افرازه، ۱۳۸۴، ۴۶)

 

  اول دوم سوم چهارم پنجم ششم
Hicks
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ب.ظ ]




In the sweat of this brow he should produce his food from the earth with his hinds
(همان منبع ص ۲۹۸). ↑
- میتوان مراجعه کرد به:
Philips. o and Maurice , S., 1986 , Economic analysis (Irwin , p. 196-200) ↑
- وی ادامه میدهد که اصولاً کالا را به این دلیل good (خوب) میگویند که هم میتواند به خوبی نیاز انسانها را برآورده کند و هم چون خدا آن را داده است. از این رو، استفاده بهینه از کالاها و دارایی ها و مالکیت‌ها آن است که هم خود انسان و هم دیگران از آن بهره ببرند. ↑
-Clement of Alexandria ↑
- هانت ای ک ؛ «تکامل نهادها و ایدئولوژیهای اقتصادی»، ص۴۷٫ ↑
-Augustine ↑
- ایسینگ، اتمار،تاریخ اندیشه ها و عقائد اقتصادی، ص ۲۵ ↑
-The City of God ↑
- سلطنت خدا (The kingdom of God) مراد از سلطنت خدا یا ملکوت خدا برقراری حکومت خدایی بر زمین و غلبه نیروی الهی بر نیروی شیطانی است. ↑
-Wilson. Rodney, op.cit.,p. 98 ↑
- Wilson, Rodney.loc.cit. ↑
- Wilson, Rodney.op.cit., P.99 ↑
- Wilson, Rodney.loc.cit. ↑
- Wilson, Rodney.op.cit., 100 ↑
- Wilson, Rodney.loc.cit. ↑
- مصطفوی کاشانی لیلی، شورای واتیکان دو: میعادگاه کلیسای کاتولیک با تجدد گرایی ، صص ۲۸۸-۲۸۷٫ ↑
- Wilson, Rodney.loc.cit. ↑
- معروف است که فئودالیسم در روسیه شوروی تا سال ۱۸۶۱ وجود داشته است در ایران قرائتهایی از این پدیده حتی تا سال ۱۳۵۰ (۱۹۷۱ میلادی) باقی بوده است. ↑
.Adam,Smit(آدام اسمیت را بر اثر تألیف کتاب ثروت ملل در سال ۱۷۷۶ پدر علم اقتصاد متعارف می خوانند) ↑
. Wilson, Rodney.loc.cit. ↑
. Wilson, Rodney.op.cit., PP.100-101. ↑
- آیلاز شاگرد روسلین و برجسته تراز وی بود وی عقیده داشت که بجز کتب مقدس هیچ چیز و هیچ کس مصون از خطا نیست وی حتی حواریون را نیز جایز الخطا میدانست اهمیت اندیشه وی در زمینه های منطق و فلسفه تحلیلی است. جان سالیسبوری از دیگر فلاسفه مدرسی است وی به پادشاهان (بخصوص بی سوادان آنها ) با تندی حمله میکرد شاهان بی سواد را خر تاجدار مینامید. قدیس برنارد نیز در همین دوران زندگی میکردند (برای اطلاع کافی از اندیشه اولین فلاسفه مدرسی میتون مراجعه کرد به برتراند راسل تاریخ فلسفه غرب ترجمه نجف دریابندری کتاب پرواز ۱۳۷۳ ) ↑
پایان نامه - مقاله - پروژه
- برترراند راسل میگوید یک وقت من در یک نطق رادیویی انتقاداتی به اندیشه ارسطو ابراز کردم پس از آن موج اعتراض علیه من از سوی کاتولیک ها به راه افتاد. ↑
- تفضلی ،فریدون، تاریخ عقائد اقتصادی، ص ۳۴٫ ↑
- هانت. ای ک،« تکامل نهادها و ایدئولوژیهای اقتصادی»، صص ۵۰-۴۹٫ ↑
- Wilson, Rodney.op.cit.PP. 104-105 ↑
-subjective ↑
-Objective ↑
- ارسطاطالیس، اخلاق نیکوماخص ،ترجمه: ابوالقاسم پورحسینی، جلد اول ص ۱۹۵-۱۹۴٫ ↑
-Distribulive Justice ↑
-Commulative Justice ↑
- ایسینگ، اتمار، تاریخ اندیشه ها و عقائد اقتصادی، ص ۲۸-۲۶٫ ↑
- ساول جورج، عقاید بزرگترین علمای اقتصاد، ترجمه حسین پیرنیا؛ ص ۹٫ ↑
- Wilson, Rodney.op.cit., P. 104 ↑
- Wilson, Rodney.op.cit.,. 103-104 ↑
- همان، صص ۶۴۵-۶۴۴٫ ↑
- Saint , Tiara ↑
- Ecoaspartai ↑
- Escutos ↑
-William, Okami ↑
- Vikliof ↑
- بر همین اساس پاپ دستور محاکمه وی را صادر کرد اما مردم از او حمایت کردند و چون وی استاد آکسفورد هم بود دانشگاهیان محاکمه استاد خود را در محکمه پاپ غیرقانونی میدانستند. ↑
. Wilson, Rodney.op.cit., PP.110-115. ↑
- اسکولاستیسیزم (Scholoasticism) به آن مکتب های فکری قرون وسطی اشاره دارد که به مبرهن ساختن واقعیت به نحو منسجم براساس تفکر مسیحیت گرایش داشت. حکمای مدرسی قرون وسطی بیش از همه به موضوع رابطه خدا با جهان توجه داشتهاند. نظام تعلیم و تربیت مدارس قرون وسطی که دارای روش های جدل و تأمل الهیاتی و فلسفی بود با پیدایش منطق ارسطویی در قرن یازدهم فعال شد و منجر به تأمل و سازماندهی ایمان مسیحی در همه جوانب شد. ↑
-Wilson. Rodney , op.cit.,P. 104 ↑
-wilson Rodney , op.cit.,PP. 105-106 ↑
. Wilson, Rodney.op.cit, PP.105-107. ↑
- Tams , Mor ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]




انسجام بخشیدن به امت حزب الله در جهت اصلاح جامعه
نظارت وحمایت قانونی از امر به معروف ونهی از منکر [۱۲۲]
این ستاد ، بموجب آیین نامه ای که در ۱۲ ماده و ۳ تبصره، در تاریخ ۲۳/۷/۸۳ به تصویب رئیس قوه قضائیه رسیده است، بموجب ماده ۱ آن، هدف از تشکیل ستاد را امنیت بخشیدن به اصل هشتم قانون اساسی ودر جهت حفاظت جامعه از هرگونه آلودگی، جرم و جنایت و تشکیل اجتماعات مضر به حال امنیت و سلامت جامعه واحیای سنت امر به معروف ونهی از منکر وکاهش و رفع مفاسد در جامعه دانسته و در ماده ۲ آن نیز ستاد را نهادی غیرانتفاعی وغیرسیاسی می داند و در ماده ۳ نیز به اهداف ستاد پرداخته که صدراٌ ذکر شده است .
به هرحال این ستاد در هرمسجد و محله ، هسته های اولیه مردمی را شکل می دهد و مجموعه تشکل محلات به تشکیلات منطقه متصل میگردد و مجموع مناطق ، زیر نظر ستاد مرکزی خواهد بودوهمچنین در کارخانجات، بازار، حوزه و دانشگاه، مدارس واجتماعات و غیره چنین تشکیلاتی ایجاد خواهد شد وآنان به همان ترتیب به ستاد مرکزی متصل میشوند، این هستهها به جمعآوری وارسال اطلاعات مردمی در خصوص جرائم ومرتکبین آنها می پردازند وتلاش می شود با رعایت اصول امر به معروف ونهی از منکر ، ضمن پیشگیری از وقوع جرم ، درجهت اصلاح اجتماع وحفاظت و صیانت جامعه بکوشند. [۱۲۳]
مبحث دوم: کیفیت تاثیرگذاری در پیشگیری از جرم در سیاست کیفری اسلام
پیش‌گیری از جرم همواره یکی از موضوعات اساسی و مهم در زندگی بشری بوده که در طول تاریخ به شیوه‌‌های مختلف اعمال گردیده است. در جوامع گذشته غالباً مجازات به عنوان تنها راه‌کار مبارزه علیه جرم و به تعبیر صحیح‌تر مجرم تلقی می‌شد و شدت و قاطعیت در اجرای آن را موجب کاهش بزه‌کاری می‌دانستند‌، البته در مکاتب الهی شیوه‌های تربیتی علاوه بر مجازات‌ها مورد تأکید بوده است‌. در اوایل قرن نوزدهم با تغییر نگرش به پدیده مجرمانه در اروپا، عوامل وقوع جرم مورد توجه قرار گرفت و مکاتب جرم شناختی و دفاع اجتماعی نظریات مربوط به جرم و مجرم را ابراز نمودند.
مفهوم پیش‌گیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین که در گذشته به‌طور عمده از رسالت‌های حقوق کیفری به شماره می‌آمد امروزه متحول و مفهوم آن گسترش یافته است بنحوی که توجه به مفهوم خاص پیش‌گیری جرم‌شناسانه در تدوین سیاست جنائی در کنار پیش‌گیری کیفری سابق قرار گرفته است به‌طوری که اغلب حقوق دانان کیفری معاصر معتقدند که سیاست جنائی نمی‌تواند نسبت به نتایج جرم‌شناسی بی‌بهره باشد از این دیدگاه پیش‌گیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین به دو قسم قابل تقسیم است: یکی پیش‌گیری عام و دیگری پیش‌گیری خاص است. [۱۲۴]
۱ ـ مفهوم عام پیش‌گیری از وقوع جرم
پیش‌گیری در این معنا، عبارت است از کلیه اقدامات و تدابیری است که برای مبارزه با بزهکاری صورت می‌گیرد اعم از واکنش‌های جامعه علیه جرم از قبیل مجازات یا اقدامات تأمینی و تربیتی و جبران ضرر و زیان مجنی‌علیه، فردی کردن مجازات ها و اعطای آزادی مشروط و استفاده از مجازات های جایگزین حبس، باز‌پروری و هر اقدامی که برای اصلاح مجرم و جلوگیری از تکرار جرم در آینده صورت می‌گیرد. همچنین سایر نمود‌های واکنش اجتماعی که در جهت تقلیل یا از بین بردن علل بزهکاری و قبل از وقوع جرم به منظور خنثی کردن عوامل جرم‌زای محیط خانوادگی، اجتماعی بزهکار که در تکوین جرم مؤثرند بعمل می‌آید و نیز فعالیت هایی که برای جلوگیری از فعلیت یافتن اندیشه‌های مجرمانه بزهکاران در جامعه صورت می‌گیرد. بنابراین مفهوم پیش‌گیری در معنای عام طیف وسیعی از انواع پیش‌گیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین را اعم از پیش‌گیری کیفری و پیش‌گیری غیر‌کیفری را در برمی‌گیرد.
پایان نامه - مقاله
۲ ـ مفهوم خاص پیشگیری از وقوع جرم
پیش‌گیری در این معنا، عبارت است از تعیین و استفاده از مجموع وسائل و تدابیری است که به هدف مهار کردن بهتر بزهکاری، از طریق از بین بردن یا خنثی کردن عوامل جرم‌زای محیط زندگی بزهکار بدون توسل به اعمال مجازات یا اقدامات تأمینی و تربیتی و قبل از وقوع جرائم در یک جامعه معینی یا یک شهر یا منطقه‌ای از یک شهر به مرحله اجراء گذارده می‌شود.[۱۲۵]
در سیاست جنایی اسلام سه شیوه مبارزه علیه بزه‌کاری وجود دارد که مکمل یکدیگر هستند. این مراحل سه‌گانه عبارت‌انداز‌:
الف. مرحله‌ قبل از تصمیم قطعی مجرم به ارتکاب جرم؛
ب. مرحله پس از تصمیم قطعی مجرم به ارتکاب جرم و قبل از تحقق عمل مجرمانه؛
ج‌. مرحله‌ پس از اجرای فکر مجرمانه و تحقق بزه‌کاری.
در مورد مرحله‌اول تدبیرهای مختلف اجتماعی‌، فرهنگی‌،اقتصادی و غیره در جهت خشکاندن ریشه مجرمیت و ایجاد جامعه‌ای سالم به صورتی که تصمیم به ارتکاب جرم در ذهن افراد تحقق نیابد اعمال می‌گردد‌. رفع فقر‌، بی‌کاری و ایجاد تعهدات مذهبی‌، ایجاد فرهنگ صبر در مقابل وسوسه‌های مجرمانه‌، و ایجاد همبستگی و تعامل اجتماعی جزء این شیوه به حساب می‌آید.
در مرحله دوم که فرد تصمیم قاطع به ارتکاب جرم گرفته و شیوه‌های مرحله اول در او مؤثر نیفتاده، راه‌ حل‌ هایی به کار گرفته می‌شود تا شخص مصمم به ارتکاب جرم نتواند تصمیم خود را عملی سازد. در این مرحله باید وضعیتی ایجاد شود که تحقق عمل مجرمانه را دشوار و پرخطر یا ناممکن سازد؛ از این‌رو به این شیوه، پیش‌گیری وضعی گفته می‌شود،در تعریف پیش‌گیری وضعی که جایگاه آن روشن شد می‌توان گفت‌:شیوه‌ای از پیش‌گیری است که با تغییر وضعیت فرد در معرض بزه‌کاری و بزه‌دیدگی و یا تغییر شرایط محیطی مانند زمان و مکان در صدد است از ارتکاب جرم توسط فرد مصمم به انجام جرم، جلوگیری کند،در این روش گاهی فرد در معرض بزه‌دیدگی مدنظر قرار گرفته و با حمایت از او یا آن‌چه در معرض وقوع جرم است ‌(آماج‌های جرم) از تحقق عمل مجرمانه جلوگیری می‌شود و در مواردی نیزباتغییرشرایط محیطی اعم ازمکان‌، زمان و …، امکان تحقق جرم سلب یا وقوع آن دشوارتر می‌گردد. بنابراین،پیش‌گیری وضعی شامل: پیش‌گیری وضعی و بزه‌کار؛ پیش‌گیری وضعی و بزه دیده؛ پیش‌گیری وضعی و محیط ارتکاب جرم.اما مرحله سوم، یعنی پس از تحقق عمل مجرمانه، نیز در سیاست جنایی اسلام از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا از طرفی به دلایل و عوامل وقوع جرم اعم از اجتماعی‌، فرهنگی‌، اقتصادی و حتی ژنتیکی و تأثیر آن‌ ها بر وقوع جرم و هم‌چنین محیط و وضعیت فرد در معرض بزه‌کاری و بزه دیدگی توجه و تأکید فراوان نموده و از طرف دیگر، انسان را دارای مسئولیت و پاسخ‌گوی اعمال خویش می‌داند. از این‌رو حذف حقوق کیفری از سیاست جنایی اسلام امکان‌پذیر نیست، اما توجهی که اسلام به حاکمیت در جرم انگاری‌، تعیین نوع مجازات‌ها و شیوه اجرای آن‌ ها نموده و اختیاراتی که در این‌باره قایل شده است تدوین یک سیاست کیفری سنجیده و منطقی در راستای کاهش پدیده مجرمانه و رفع آثار سوء برخی مجازات‌ها را میسر نموده است، که جای بحث و بررسی فراوان دارد. [۱۲۶]
گفتارنخست: کیفیت مشارکت مردم
از ویژگی‌های سیاست جنایی اسلام مشارکت مردم است‌. تکلیف همگانی امر به معروف و نهی از منکر در زمینه پیش‌گیری از وقوع جرایم و ابراز عکس‌العمل در برابر آن، یکایک شهروندان را در مقابل رفتار یکدیگر مسئول و ناظر قرار داده است. در مکتب فقهی گاهی از امر به معروف و نهی از منکر با عنوان دفاع همگانی یا دفاع اجتماعی در مقابل دفاع فردی یا دفاع مشروع یاد می‌شود.[۱۲۷]
پیامبر اسلام(ص) در مورد اثر پیش‌گیرانه‌ این نهاد اسلامی می‌فرماید‌:
«حتماً امر به معروف و نهی از منکر کنید وگرنه خدای متعال اشخاص بد و نابکار شما را بر افراد شایسته و خوب مسلط می‌کند، آن‌گاه خوبان دعا می‌کنند ولی مستجاب نمی‌شود».[۱۲۸]
بنابراین فریضه مقدس امر به معروف ونهی ازمنکر نمود واقعی از سیاست جنایی مشارکتی اسلام محسوب میشود و این فریضه موجب تحقق معروف ونفی منکر واعمال ضد اجتماعی در جامعه خواهد شد که نیازمند برنامه ریزی دقیق ومدونی می باشد درهر صورت با عملیاتی شدن این اصل ، موانعی توسط مردم در برابر پدیده مجرمانه وانحرافات جامعه ایجاد می گردد و حرکت جامعه به سمت خیر واعمال صالح ومفید جهت می گیرد ومردم پاســدار خط صحیح حرکت جامعه می شوند.
نوع دیگر مشارکت مردم، جذب وپذیرش آنان در ستاد پیشگیری وحفاظت اجتماعی است که این ستادباهدف سازماندهی گروه ها و تشکلهای مردمی علاقه مند به احیای فریضه امربه معروف و نهی ازمنکر درقالب هسته های اجتماعی تشکیل میشود.
الف: الزام وتعهد افراد درمقابل یکدیگر
شکی نیست که برای رسیدن به سعادت، نیازمند توجه به جنبه‏ه ای فردی و اجتماعی هستیم. زندگی بشر نیازمند نظم و قانون است. انسانی که در یک جامعه فاسد زندگی می‏کند، دچار بدبختی و هلاکت می‏شود؛ یعنی سعادت فرد و جامعه از هم جدا نیست و دین اسلام همان‏گونه که برای سعادت فرد دستور و برنامه دارد، برای سعادت جامعه نیز طرح و برنامه خاصی دارد. از جمله، امر به معروف و نهی از منکر، سرنوشت هر مسلمانی را با مسلمان دیگر پیوند می‏دهد.
عبادت دارای یک بُعد فردی و شخصی و یک بعد اجتماعی است. امر به معروف و نهی از منکر، دعوت دیگران به برّ و نیکی و برحذر داشتن از شر و بدی است. سکوت در این امر و بی‏تفاوتی نسبت به آن، موجب مؤاخذه خواهد بود. اگر افراد در برابر مفاسد بی‏تفاوت باشند، بار سنگین آن بر دوش دولت و حکومت قرار می‏گیرد. در صورتی که دولت اسلامی باشد، علاوه بر ناتوانی آن از انجام امر به معروف و نهی از منکر، این امر صرفاٌ جنبه صوری و دستوری و نظامی به خود خواهد گرفت و ممکن است روح این عمل از بین برود. پس لازم است همه آحاد جامعه ابتدا ناظر اعمال خود و سپس دیگران باشند.[۱۲۹]
در حکومت اسلامی نظارت همگانی، ضامن دوام و بقای جامعه و نیروی عظیمی برای مبارزه با مفاسد است. اگر همه مسلمانان با انجام آن، جامعه را سالم سازند، می‏توانند بزرگ‏ترین مشکلات را حل و دشمن را منکوب کنند.
رمز بقای تمدّن‏ها، حکومت‏ها و ملت‏ها انجام این وظیفه مهم است، همان‏گونه که در احادیث علت نابودی و هلاکت برخی اقوام، ترک امر به معروف و نهی از منکر دانسته شده است.
از سوی دیگر، اگر حکومت نقش نظارتی و امر و نهی خود را از دست بدهد، ضمن اینکه عمر خود را کوتاه می‏کند، جامعه نیز به سمت تباهی و گرفتاری در انبوه بحران‏ها و مفاسد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و اخلاقی می‏رود. دین در بین مردم کم‏رنگ و زمینه هجوم اشرار و تسلط بیگانگان فراهم می‏آید.
در جامعه اسلامی، یکی از وسایل مهم کنترل اجتماعی و جامعه‏پذیری، اصل امر به معروف و نهی از منکر می‏باشد که به صورت یک وظیفه شرعی، از کارآیی مؤثری برخوردار است. به گونه‏ای که مردم با احساس تکلیف شرعی، حضور و شرکت فعّال خود را در مقابله با انحرافات و ناهنجاری‏های اجتماعی وظیفه دینی خود می‏دانند.
از این‏رو، امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک هنجار دینی و یک امر واجب، افراد را با نقش خود در رابطه با تکلیف و حقوق آشنا کرده و آنان را موظف به رعایت انتظارات نقش می‏کند و این مهم، موجب می‏شود تا افراد وظیفه و تکلیف خود را انجام داده به سمت تشکیل جامعه‏ای سالم حرکت کنند؛ زیرا جامعه‏ای سالم است که در آن بین تکالیف و حقوق یک رابطه و همبستگی متقابل وجود داشته باشد.[۱۳۰]
انسان موجودی مختار است و ابزار هدایت و رستگاری برای او وجود دارد. می‏تواند ورای جبر، مسیر خود را طی کند و از ابزار عقل درونی و بیرونی استفاده نموده و مسیر خود را خود تعیین نماید. اراده انسان بالاتر از جبر است که نه مقهور ظلم شده و نه اختیاری بی‏حد و حصر دارد که بدون ضابطه عمل کند. اسلام دین اعتدال است، جبر و تفویض در آن راه ندارد. همان‏گونه که فطرت و سایر ویژگی‏های انسان بر اعتدال هستند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ.»[۱۳۱]
باتوجه به آنچه بیان شد، امر به معروف و نهی از منکر برای اصلاح جامعه و پیروزی بر مشکلات قرار داده شده و بهترین راه برای سعادت جامعه و فرد استفریضه امر به معروف و نهی از منکر، مصداق دقیق و اساسی نظارت اجتماعی و بهترین شیوه و ضامن اجرایی قوانین الهی و عرفی است. سازوکارهای نظارت اجتماعی به دو شکل رسمی و غیررسمی اعمال می‏شود. در شکل رسمی، نهادها و افرادی به صورت مستقیم رفتار دیگران را کنترل می‏کنند که تا حدودی جنبه اجبار دارد؛ مثل قوانین انضباطی در مدارس، دانشگاه‏ها و یا قوانین راهنمایی و رانندگی در جامعه. اما سازوکار غیررسمی به عوامل تأثیرگذار به صورت غیرمستقیم گفته می‏شود. اصلاح زمینه‏های فساد در جامعه، مثل حجاب و…، می‏تواند غیرمستقیم از کشیده شدن به فساد و اعتیاد جلوگیری کند.[۱۳۲]
امر به معروف و نهی از منکر توسط همه افراد واجد شرایط و مسلمان، بهترین راه پیش‏گیری و درمان آسیب‏ها و انحرافات اجتماعی است ودراین راه هریک از افراد جامعه درمقابل یکدیگر الزاماتی دارند که باعث توسعه معروف و دوری از اعمال ضد اجتماعی خواهدشد این الزامات عبارتنداز:
التزام به رفتارها و احکام دینی
سفارش به پرهیز از پیروی الگوهای منحرف
سفارش به تقویت پیوندهای اجتماعی
پرهیز از حضور درمکان های جرم خیر
پرهیز ازهمنشینی با نامحرمان
ضرورت ارضای غریزه جنسی بنحو مشروع
پرهیز از خلوت گزینی وغیره
اینها از جمله تکالیف اجتماعی است که افراد درمقابل یکدیگر از طریق امر به معروف ونهی از منکر برعهده دارند ومتقابلاٌ همدیگر را به انجام اموریادشده وترک اعمال ناشایست سفارش و دعوت می کنند.[۱۳۳]
ب) الزام وتعهد افراد درمقابل کل جامعه:
تردیدی نیست که انسان در جهت حفظ و بقای خود تلاش می‏کند؛ زیرا گاه میان برخی از پدیده‏های طبیعت و خواست‏های انسان تعارض ایجاد می‏شود. هر چند این تعارض، تعارض ذاتی نیست، اما طبع طبیعت مایل به حفظ وضع موجود خود است و خواست انسان در جهت تغییر و دگرگونی آن، برای بهره‏وری و استفاده بهینه از آن درجهت منافع خود است. این کشمکش میان انسان و طبیعت، که گاه برای آدمیان سنگین تمام می‏شود، نشان می‏دهد که انسان، آزادی مطلق در مواجهه با طبیعت پیرامون خود را ندارد.
از سوی دیگر، خودِ قوای طبیعی و غریزی انسان نیز حرکات انسان را تحت تأثیر خود قرار داده و گاه قدرت اراده و انتخاب آزاد را از او می‏گیرند. در واقع، خواسته‏های معقول انسان همیشه با تمایلات غریزی او همسو و همراه نیستند. از این‏رو، ناگزیر میان آنها درگیری و کشمکش ایجاد می‏شود. بنابراین، انسان برای حفظ آزادی خود در دو جبهه می‏جنگد. پس آزادی انسان از ناحیه طبیعت و نیز خواسته‏ها و توانایی‏های درونی تهدید می‏شود.
آزادی اجتماعی، یعنی اینکه در اجتماع از سوی سایر افراد و اجتماع، آزادی داشته باشد و دیگران مانع و رادعی در راه رشد و تکامل او نباشند و جلوی فعالیت سازنده او را نگیرند. نه مورد استثمار قرار گیرد و نه به دیده تحقیر و نه صاحبان قدرت و مقام و طالبان شهرت او را وسیله و ابزاری برای رسیدن به مطامع خود کنند.
این حقیقت در آیات بسیاری از قرآن مجید به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است. از آن جمله اینکه خداوند متعال ارزش انسان‏ها را در قدرت و ثروت و نژاد و پست و مقام و موقعیت آنها نمی‏داند، بلکه آنچه موجب ارزش بیشتر انسان‏ها می‏شود و کرامت آنان را تضمین می‏نماید، تقوای آنهاست. همچنین یکی از اهداف انبیا، اعطای آزادی اجتماعی به بشر است؛ یعنی افراد را از اسارت، بندگی و بردگی نجات دهند. از قید اوهام، خرافات، جاهلیت و تعصبات و خرافه‏پرستی‏ها برهانند و راه زندگی انسانی و الهی را به ایشان بنمایانند. این موضوع آن‏قدر مهم است که بردگی و اطاعت بی‏چون و چرای از انسان‏ها شرک محسوب می‏شود. در اصول و فروع و احکام دین نکات بسیاری وجود دارد که ضامن و حافظ آزادی اجتماعی و فردی انسان است. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمایند: «وَ لا تَکُنْ عَبدَ غَیرکَ وَ قد جَعلکَ اللَّهُ حرّا»[۱۳۴] برده و بنده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفریده است.
پس آزادی اجتماعی انسان یک اصل مسلّم و امری مقدّس است، ولی به هر حال انسان موجودی اجتماعی است و طبیعت و سرشت او، او را به زندگی اجتماعی سوق می‏دهد.
اسلام، جامعه انسانی را مانند کشتی و افراد اجتماع را به منزله سرنشینان کشتی محسوب می‏کند. اگر کسی مرتکب خلافی شد، مانند آن است که کشتی را سوراخ نموده و مقدّمات غرق همگان را فراهم آورده است. از این‏رو، همه انسان‏ها مسئول و موظّف هستند تا از ارتکاب خلاف جلوگیری کنند؛ زیرا در غیر این صورت همه مسئولند. امر به معروف و نهی از منکر، مهم‏ترین عاملی است که می‏تواند این کشتی را به ساحل نجات رسانده و از خطر غرق شدن نجات دهد.
قانون به تنهایی نمی‏تواند مانع خلاف و جرم شود. هرچند که این قانون مترقّی و حتی مأخوذ از شرع باشد؛ چراکه حقیقت قوانین عمومی، اعم از الهی و یا غیرالهی تنها در پرتو عمل بدان‏ها معنا و مفهوم می‏یابند. بنابراین، اگر اراده انسانی از اجرای قانون سر باز زند، دیگر در خارج عملی که قانون با آن منطبق باشد، نیست. اما چگونه و به چه وسیله‏ای باید اراده‏ها را، در مرحله اجرای قوانین حفظ نمود و این قدرت را به وجود آورد تا قانون برقرار بماند؟
قوانین دنیای جدید جوامع غربی سکولار و قوانین موضوعه در بسیاری از کشورهای شرقی، اهتمام و توجهی جز تنظیم افعال بر اراده حاکمیت ندارند. آنها درصدد حفظ و تربیت اراده‏ها نیستند، پس هر گاه اراده‏های زنده و هوشمندی باشد، قانون اجرا می‏شود و اگر اراده‏ها در اثر انحطاط روحی مردم و سستی قدرت روحی و اخلاقی جامعه بمیرد و یا قوّه خود را در اثر گسترش لهو و لعب از دست بدهد، یا در اثر روبه‏رو شدن با یک قدرت قوی‏تر از خود، اثر لازم را از دست داده باشد، ملّت به آرزوی خود در اجرای قانون نخواهد رسید. اما اسلام، روش اجتماعی و قوانین خود را بر اساس اخلاق بنا کرده است و بر تربیت مردم بر اساس موازین اخلاقی اهتمام زیادی نموده است. ضمانت اجرایی قوانین را هم بر عهده تربیت اخلاقی نهاده است. این ضمانت اجرایی همانند پلیسی درونی همواره و در همه جا در نهان، آشکار، خلوت و جلوت همراه انسان بوده و مانع خلاف و خطا می‏شود. [۱۳۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]