انسجام بخشیدن به امت حزب الله در جهت اصلاح جامعه
نظارت وحمایت قانونی از امر به معروف ونهی از منکر [۱۲۲]
این ستاد ، بموجب آیین نامه ای که در ۱۲ ماده و ۳ تبصره، در تاریخ ۲۳/۷/۸۳ به تصویب رئیس قوه قضائیه رسیده است، بموجب ماده ۱ آن، هدف از تشکیل ستاد را امنیت بخشیدن به اصل هشتم قانون اساسی ودر جهت حفاظت جامعه از هرگونه آلودگی، جرم و جنایت و تشکیل اجتماعات مضر به حال امنیت و سلامت جامعه واحیای سنت امر به معروف ونهی از منکر وکاهش و رفع مفاسد در جامعه دانسته و در ماده ۲ آن نیز ستاد را نهادی غیرانتفاعی وغیرسیاسی می داند و در ماده ۳ نیز به اهداف ستاد پرداخته که صدراٌ ذکر شده است .
به هرحال این ستاد در هرمسجد و محله ، هسته های اولیه مردمی را شکل می دهد و مجموعه تشکل محلات به تشکیلات منطقه متصل میگردد و مجموع مناطق ، زیر نظر ستاد مرکزی خواهد بودوهمچنین در کارخانجات، بازار، حوزه و دانشگاه، مدارس واجتماعات و غیره چنین تشکیلاتی ایجاد خواهد شد وآنان به همان ترتیب به ستاد مرکزی متصل میشوند، این هستهها به جمعآوری وارسال اطلاعات مردمی در خصوص جرائم ومرتکبین آنها می پردازند وتلاش می شود با رعایت اصول امر به معروف ونهی از منکر ، ضمن پیشگیری از وقوع جرم ، درجهت اصلاح اجتماع وحفاظت و صیانت جامعه بکوشند. [۱۲۳]
مبحث دوم: کیفیت تاثیرگذاری در پیشگیری از جرم در سیاست کیفری اسلام
پیشگیری از جرم همواره یکی از موضوعات اساسی و مهم در زندگی بشری بوده که در طول تاریخ به شیوههای مختلف اعمال گردیده است. در جوامع گذشته غالباً مجازات به عنوان تنها راهکار مبارزه علیه جرم و به تعبیر صحیحتر مجرم تلقی میشد و شدت و قاطعیت در اجرای آن را موجب کاهش بزهکاری میدانستند، البته در مکاتب الهی شیوههای تربیتی علاوه بر مجازاتها مورد تأکید بوده است. در اوایل قرن نوزدهم با تغییر نگرش به پدیده مجرمانه در اروپا، عوامل وقوع جرم مورد توجه قرار گرفت و مکاتب جرم شناختی و دفاع اجتماعی نظریات مربوط به جرم و مجرم را ابراز نمودند.
مفهوم پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین که در گذشته بهطور عمده از رسالتهای حقوق کیفری به شماره میآمد امروزه متحول و مفهوم آن گسترش یافته است بنحوی که توجه به مفهوم خاص پیشگیری جرمشناسانه در تدوین سیاست جنائی در کنار پیشگیری کیفری سابق قرار گرفته است بهطوری که اغلب حقوق دانان کیفری معاصر معتقدند که سیاست جنائی نمیتواند نسبت به نتایج جرمشناسی بیبهره باشد از این دیدگاه پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین به دو قسم قابل تقسیم است: یکی پیشگیری عام و دیگری پیشگیری خاص است. [۱۲۴]
۱ ـ مفهوم عام پیشگیری از وقوع جرم
پیشگیری در این معنا، عبارت است از کلیه اقدامات و تدابیری است که برای مبارزه با بزهکاری صورت میگیرد اعم از واکنشهای جامعه علیه جرم از قبیل مجازات یا اقدامات تأمینی و تربیتی و جبران ضرر و زیان مجنیعلیه، فردی کردن مجازات ها و اعطای آزادی مشروط و استفاده از مجازات های جایگزین حبس، بازپروری و هر اقدامی که برای اصلاح مجرم و جلوگیری از تکرار جرم در آینده صورت میگیرد. همچنین سایر نمودهای واکنش اجتماعی که در جهت تقلیل یا از بین بردن علل بزهکاری و قبل از وقوع جرم به منظور خنثی کردن عوامل جرمزای محیط خانوادگی، اجتماعی بزهکار که در تکوین جرم مؤثرند بعمل میآید و نیز فعالیت هایی که برای جلوگیری از فعلیت یافتن اندیشههای مجرمانه بزهکاران در جامعه صورت میگیرد. بنابراین مفهوم پیشگیری در معنای عام طیف وسیعی از انواع پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین را اعم از پیشگیری کیفری و پیشگیری غیرکیفری را در برمیگیرد.
۲ ـ مفهوم خاص پیشگیری از وقوع جرم
پیشگیری در این معنا، عبارت است از تعیین و استفاده از مجموع وسائل و تدابیری است که به هدف مهار کردن بهتر بزهکاری، از طریق از بین بردن یا خنثی کردن عوامل جرمزای محیط زندگی بزهکار بدون توسل به اعمال مجازات یا اقدامات تأمینی و تربیتی و قبل از وقوع جرائم در یک جامعه معینی یا یک شهر یا منطقهای از یک شهر به مرحله اجراء گذارده میشود.[۱۲۵]
در سیاست جنایی اسلام سه شیوه مبارزه علیه بزهکاری وجود دارد که مکمل یکدیگر هستند. این مراحل سهگانه عبارتانداز:
الف. مرحله قبل از تصمیم قطعی مجرم به ارتکاب جرم؛
ب. مرحله پس از تصمیم قطعی مجرم به ارتکاب جرم و قبل از تحقق عمل مجرمانه؛
ج. مرحله پس از اجرای فکر مجرمانه و تحقق بزهکاری.
در مورد مرحلهاول تدبیرهای مختلف اجتماعی، فرهنگی،اقتصادی و غیره در جهت خشکاندن ریشه مجرمیت و ایجاد جامعهای سالم به صورتی که تصمیم به ارتکاب جرم در ذهن افراد تحقق نیابد اعمال میگردد. رفع فقر، بیکاری و ایجاد تعهدات مذهبی، ایجاد فرهنگ صبر در مقابل وسوسههای مجرمانه، و ایجاد همبستگی و تعامل اجتماعی جزء این شیوه به حساب میآید.
در مرحله دوم که فرد تصمیم قاطع به ارتکاب جرم گرفته و شیوههای مرحله اول در او مؤثر نیفتاده، راه حل هایی به کار گرفته میشود تا شخص مصمم به ارتکاب جرم نتواند تصمیم خود را عملی سازد. در این مرحله باید وضعیتی ایجاد شود که تحقق عمل مجرمانه را دشوار و پرخطر یا ناممکن سازد؛ از اینرو به این شیوه، پیشگیری وضعی گفته میشود،در تعریف پیشگیری وضعی که جایگاه آن روشن شد میتوان گفت:شیوهای از پیشگیری است که با تغییر وضعیت فرد در معرض بزهکاری و بزهدیدگی و یا تغییر شرایط محیطی مانند زمان و مکان در صدد است از ارتکاب جرم توسط فرد مصمم به انجام جرم، جلوگیری کند،در این روش گاهی فرد در معرض بزهدیدگی مدنظر قرار گرفته و با حمایت از او یا آنچه در معرض وقوع جرم است (آماجهای جرم) از تحقق عمل مجرمانه جلوگیری میشود و در مواردی نیزباتغییرشرایط محیطی اعم ازمکان، زمان و …، امکان تحقق جرم سلب یا وقوع آن دشوارتر میگردد. بنابراین،پیشگیری وضعی شامل: پیشگیری وضعی و بزهکار؛ پیشگیری وضعی و بزه دیده؛ پیشگیری وضعی و محیط ارتکاب جرم.اما مرحله سوم، یعنی پس از تحقق عمل مجرمانه، نیز در سیاست جنایی اسلام از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا از طرفی به دلایل و عوامل وقوع جرم اعم از اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی ژنتیکی و تأثیر آن ها بر وقوع جرم و همچنین محیط و وضعیت فرد در معرض بزهکاری و بزه دیدگی توجه و تأکید فراوان نموده و از طرف دیگر، انسان را دارای مسئولیت و پاسخگوی اعمال خویش میداند. از اینرو حذف حقوق کیفری از سیاست جنایی اسلام امکانپذیر نیست، اما توجهی که اسلام به حاکمیت در جرم انگاری، تعیین نوع مجازاتها و شیوه اجرای آن ها نموده و اختیاراتی که در اینباره قایل شده است تدوین یک سیاست کیفری سنجیده و منطقی در راستای کاهش پدیده مجرمانه و رفع آثار سوء برخی مجازاتها را میسر نموده است، که جای بحث و بررسی فراوان دارد. [۱۲۶]
گفتارنخست: کیفیت مشارکت مردم
از ویژگیهای سیاست جنایی اسلام مشارکت مردم است. تکلیف همگانی امر به معروف و نهی از منکر در زمینه پیشگیری از وقوع جرایم و ابراز عکسالعمل در برابر آن، یکایک شهروندان را در مقابل رفتار یکدیگر مسئول و ناظر قرار داده است. در مکتب فقهی گاهی از امر به معروف و نهی از منکر با عنوان دفاع همگانی یا دفاع اجتماعی در مقابل دفاع فردی یا دفاع مشروع یاد میشود.[۱۲۷]
پیامبر اسلام(ص) در مورد اثر پیشگیرانه این نهاد اسلامی میفرماید:
«حتماً امر به معروف و نهی از منکر کنید وگرنه خدای متعال اشخاص بد و نابکار شما را بر افراد شایسته و خوب مسلط میکند، آنگاه خوبان دعا میکنند ولی مستجاب نمیشود».[۱۲۸]
بنابراین فریضه مقدس امر به معروف ونهی ازمنکر نمود واقعی از سیاست جنایی مشارکتی اسلام محسوب میشود و این فریضه موجب تحقق معروف ونفی منکر واعمال ضد اجتماعی در جامعه خواهد شد که نیازمند برنامه ریزی دقیق ومدونی می باشد درهر صورت با عملیاتی شدن این اصل ، موانعی توسط مردم در برابر پدیده مجرمانه وانحرافات جامعه ایجاد می گردد و حرکت جامعه به سمت خیر واعمال صالح ومفید جهت می گیرد ومردم پاســدار خط صحیح حرکت جامعه می شوند.
نوع دیگر مشارکت مردم، جذب وپذیرش آنان در ستاد پیشگیری وحفاظت اجتماعی است که این ستادباهدف سازماندهی گروه ها و تشکلهای مردمی علاقه مند به احیای فریضه امربه معروف و نهی ازمنکر درقالب هسته های اجتماعی تشکیل میشود.
الف: الزام وتعهد افراد درمقابل یکدیگر
شکی نیست که برای رسیدن به سعادت، نیازمند توجه به جنبهه ای فردی و اجتماعی هستیم. زندگی بشر نیازمند نظم و قانون است. انسانی که در یک جامعه فاسد زندگی میکند، دچار بدبختی و هلاکت میشود؛ یعنی سعادت فرد و جامعه از هم جدا نیست و دین اسلام همانگونه که برای سعادت فرد دستور و برنامه دارد، برای سعادت جامعه نیز طرح و برنامه خاصی دارد. از جمله، امر به معروف و نهی از منکر، سرنوشت هر مسلمانی را با مسلمان دیگر پیوند میدهد.
عبادت دارای یک بُعد فردی و شخصی و یک بعد اجتماعی است. امر به معروف و نهی از منکر، دعوت دیگران به برّ و نیکی و برحذر داشتن از شر و بدی است. سکوت در این امر و بیتفاوتی نسبت به آن، موجب مؤاخذه خواهد بود. اگر افراد در برابر مفاسد بیتفاوت باشند، بار سنگین آن بر دوش دولت و حکومت قرار میگیرد. در صورتی که دولت اسلامی باشد، علاوه بر ناتوانی آن از انجام امر به معروف و نهی از منکر، این امر صرفاٌ جنبه صوری و دستوری و نظامی به خود خواهد گرفت و ممکن است روح این عمل از بین برود. پس لازم است همه آحاد جامعه ابتدا ناظر اعمال خود و سپس دیگران باشند.[۱۲۹]
در حکومت اسلامی نظارت همگانی، ضامن دوام و بقای جامعه و نیروی عظیمی برای مبارزه با مفاسد است. اگر همه مسلمانان با انجام آن، جامعه را سالم سازند، میتوانند بزرگترین مشکلات را حل و دشمن را منکوب کنند.
رمز بقای تمدّنها، حکومتها و ملتها انجام این وظیفه مهم است، همانگونه که در احادیث علت نابودی و هلاکت برخی اقوام، ترک امر به معروف و نهی از منکر دانسته شده است.
از سوی دیگر، اگر حکومت نقش نظارتی و امر و نهی خود را از دست بدهد، ضمن اینکه عمر خود را کوتاه میکند، جامعه نیز به سمت تباهی و گرفتاری در انبوه بحرانها و مفاسد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و اخلاقی میرود. دین در بین مردم کمرنگ و زمینه هجوم اشرار و تسلط بیگانگان فراهم میآید.
در جامعه اسلامی، یکی از وسایل مهم کنترل اجتماعی و جامعهپذیری، اصل امر به معروف و نهی از منکر میباشد که به صورت یک وظیفه شرعی، از کارآیی مؤثری برخوردار است. به گونهای که مردم با احساس تکلیف شرعی، حضور و شرکت فعّال خود را در مقابله با انحرافات و ناهنجاریهای اجتماعی وظیفه دینی خود میدانند.
از اینرو، امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک هنجار دینی و یک امر واجب، افراد را با نقش خود در رابطه با تکلیف و حقوق آشنا کرده و آنان را موظف به رعایت انتظارات نقش میکند و این مهم، موجب میشود تا افراد وظیفه و تکلیف خود را انجام داده به سمت تشکیل جامعهای سالم حرکت کنند؛ زیرا جامعهای سالم است که در آن بین تکالیف و حقوق یک رابطه و همبستگی متقابل وجود داشته باشد.[۱۳۰]
انسان موجودی مختار است و ابزار هدایت و رستگاری برای او وجود دارد. میتواند ورای جبر، مسیر خود را طی کند و از ابزار عقل درونی و بیرونی استفاده نموده و مسیر خود را خود تعیین نماید. اراده انسان بالاتر از جبر است که نه مقهور ظلم شده و نه اختیاری بیحد و حصر دارد که بدون ضابطه عمل کند. اسلام دین اعتدال است، جبر و تفویض در آن راه ندارد. همانگونه که فطرت و سایر ویژگیهای انسان بر اعتدال هستند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ.»[۱۳۱]
باتوجه به آنچه بیان شد، امر به معروف و نهی از منکر برای اصلاح جامعه و پیروزی بر مشکلات قرار داده شده و بهترین راه برای سعادت جامعه و فرد استفریضه امر به معروف و نهی از منکر، مصداق دقیق و اساسی نظارت اجتماعی و بهترین شیوه و ضامن اجرایی قوانین الهی و عرفی است. سازوکارهای نظارت اجتماعی به دو شکل رسمی و غیررسمی اعمال میشود. در شکل رسمی، نهادها و افرادی به صورت مستقیم رفتار دیگران را کنترل میکنند که تا حدودی جنبه اجبار دارد؛ مثل قوانین انضباطی در مدارس، دانشگاهها و یا قوانین راهنمایی و رانندگی در جامعه. اما سازوکار غیررسمی به عوامل تأثیرگذار به صورت غیرمستقیم گفته میشود. اصلاح زمینههای فساد در جامعه، مثل حجاب و…، میتواند غیرمستقیم از کشیده شدن به فساد و اعتیاد جلوگیری کند.[۱۳۲]
امر به معروف و نهی از منکر توسط همه افراد واجد شرایط و مسلمان، بهترین راه پیشگیری و درمان آسیبها و انحرافات اجتماعی است ودراین راه هریک از افراد جامعه درمقابل یکدیگر الزاماتی دارند که باعث توسعه معروف و دوری از اعمال ضد اجتماعی خواهدشد این الزامات عبارتنداز:
التزام به رفتارها و احکام دینی
سفارش به پرهیز از پیروی الگوهای منحرف
سفارش به تقویت پیوندهای اجتماعی
پرهیز از حضور درمکان های جرم خیر
پرهیز ازهمنشینی با نامحرمان
ضرورت ارضای غریزه جنسی بنحو مشروع
پرهیز از خلوت گزینی وغیره
اینها از جمله تکالیف اجتماعی است که افراد درمقابل یکدیگر از طریق امر به معروف ونهی از منکر برعهده دارند ومتقابلاٌ همدیگر را به انجام اموریادشده وترک اعمال ناشایست سفارش و دعوت می کنند.[۱۳۳]
ب) الزام وتعهد افراد درمقابل کل جامعه:
تردیدی نیست که انسان در جهت حفظ و بقای خود تلاش میکند؛ زیرا گاه میان برخی از پدیدههای طبیعت و خواستهای انسان تعارض ایجاد میشود. هر چند این تعارض، تعارض ذاتی نیست، اما طبع طبیعت مایل به حفظ وضع موجود خود است و خواست انسان در جهت تغییر و دگرگونی آن، برای بهرهوری و استفاده بهینه از آن درجهت منافع خود است. این کشمکش میان انسان و طبیعت، که گاه برای آدمیان سنگین تمام میشود، نشان میدهد که انسان، آزادی مطلق در مواجهه با طبیعت پیرامون خود را ندارد.
از سوی دیگر، خودِ قوای طبیعی و غریزی انسان نیز حرکات انسان را تحت تأثیر خود قرار داده و گاه قدرت اراده و انتخاب آزاد را از او میگیرند. در واقع، خواستههای معقول انسان همیشه با تمایلات غریزی او همسو و همراه نیستند. از اینرو، ناگزیر میان آنها درگیری و کشمکش ایجاد میشود. بنابراین، انسان برای حفظ آزادی خود در دو جبهه میجنگد. پس آزادی انسان از ناحیه طبیعت و نیز خواستهها و تواناییهای درونی تهدید میشود.
آزادی اجتماعی، یعنی اینکه در اجتماع از سوی سایر افراد و اجتماع، آزادی داشته باشد و دیگران مانع و رادعی در راه رشد و تکامل او نباشند و جلوی فعالیت سازنده او را نگیرند. نه مورد استثمار قرار گیرد و نه به دیده تحقیر و نه صاحبان قدرت و مقام و طالبان شهرت او را وسیله و ابزاری برای رسیدن به مطامع خود کنند.
این حقیقت در آیات بسیاری از قرآن مجید به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است. از آن جمله اینکه خداوند متعال ارزش انسانها را در قدرت و ثروت و نژاد و پست و مقام و موقعیت آنها نمیداند، بلکه آنچه موجب ارزش بیشتر انسانها میشود و کرامت آنان را تضمین مینماید، تقوای آنهاست. همچنین یکی از اهداف انبیا، اعطای آزادی اجتماعی به بشر است؛ یعنی افراد را از اسارت، بندگی و بردگی نجات دهند. از قید اوهام، خرافات، جاهلیت و تعصبات و خرافهپرستیها برهانند و راه زندگی انسانی و الهی را به ایشان بنمایانند. این موضوع آنقدر مهم است که بردگی و اطاعت بیچون و چرای از انسانها شرک محسوب میشود. در اصول و فروع و احکام دین نکات بسیاری وجود دارد که ضامن و حافظ آزادی اجتماعی و فردی انسان است. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «وَ لا تَکُنْ عَبدَ غَیرکَ وَ قد جَعلکَ اللَّهُ حرّا»[۱۳۴] برده و بنده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفریده است.
پس آزادی اجتماعی انسان یک اصل مسلّم و امری مقدّس است، ولی به هر حال انسان موجودی اجتماعی است و طبیعت و سرشت او، او را به زندگی اجتماعی سوق میدهد.
اسلام، جامعه انسانی را مانند کشتی و افراد اجتماع را به منزله سرنشینان کشتی محسوب میکند. اگر کسی مرتکب خلافی شد، مانند آن است که کشتی را سوراخ نموده و مقدّمات غرق همگان را فراهم آورده است. از اینرو، همه انسانها مسئول و موظّف هستند تا از ارتکاب خلاف جلوگیری کنند؛ زیرا در غیر این صورت همه مسئولند. امر به معروف و نهی از منکر، مهمترین عاملی است که میتواند این کشتی را به ساحل نجات رسانده و از خطر غرق شدن نجات دهد.
قانون به تنهایی نمیتواند مانع خلاف و جرم شود. هرچند که این قانون مترقّی و حتی مأخوذ از شرع باشد؛ چراکه حقیقت قوانین عمومی، اعم از الهی و یا غیرالهی تنها در پرتو عمل بدانها معنا و مفهوم مییابند. بنابراین، اگر اراده انسانی از اجرای قانون سر باز زند، دیگر در خارج عملی که قانون با آن منطبق باشد، نیست. اما چگونه و به چه وسیلهای باید ارادهها را، در مرحله اجرای قوانین حفظ نمود و این قدرت را به وجود آورد تا قانون برقرار بماند؟
قوانین دنیای جدید جوامع غربی سکولار و قوانین موضوعه در بسیاری از کشورهای شرقی، اهتمام و توجهی جز تنظیم افعال بر اراده حاکمیت ندارند. آنها درصدد حفظ و تربیت ارادهها نیستند، پس هر گاه ارادههای زنده و هوشمندی باشد، قانون اجرا میشود و اگر ارادهها در اثر انحطاط روحی مردم و سستی قدرت روحی و اخلاقی جامعه بمیرد و یا قوّه خود را در اثر گسترش لهو و لعب از دست بدهد، یا در اثر روبهرو شدن با یک قدرت قویتر از خود، اثر لازم را از دست داده باشد، ملّت به آرزوی خود در اجرای قانون نخواهد رسید. اما اسلام، روش اجتماعی و قوانین خود را بر اساس اخلاق بنا کرده است و بر تربیت مردم بر اساس موازین اخلاقی اهتمام زیادی نموده است. ضمانت اجرایی قوانین را هم بر عهده تربیت اخلاقی نهاده است. این ضمانت اجرایی همانند پلیسی درونی همواره و در همه جا در نهان، آشکار، خلوت و جلوت همراه انسان بوده و مانع خلاف و خطا میشود. [۱۳۵]
تحلیل فقهی و حقوقی امر به معروف و نهی از منکر در سیاست ...