۱۹۷۵: یکی از اولین شرکت‌هایی که به مدیریت دانش توجه نمود، کمپانی فولاد چاپارل[۱۴۵] بود که ساختار سازمانی و استراتژی‌های خود را به طور مستقیم بر مبنای مدیریت دانش بنا ساخت؛
۱۹۸۰: کمپانی تجهیزات دیجیتالی[۱۴۶] اولین سیستم مبتنی بر دانش را در مقیاس وسیعی راه‌اندازی کرد؛
۱۹۸۱: ارتور دی لیتل[۱۴۷] مرکز هوش مصنوعی کاربردی را راه‌اندازی کرد؛
۱۹۸۶: در بیانیه کنفرانس مدیریت دانش اروپا به مفهوم مدیریت دانش به عنوان دورنمایی از یک فرصت جدید اشاره گردید؛
۱۸۹۷: اولین کتاب مدیریت دانش در اروپا توسط سویبی و لیود[۱۴۸] منتشر شد. اولین میزگرد مدیریت دانش با عنوان کنفرانس دارایی‌های دانشی در قرن ۲۱ که مجری برگزار کننده آن، کمپانی تجهیزات دیجیتالی و انجمن انتقال فناوری در دانشگاه پورتو[۱۴۹] بودند، برگزار شد؛
۱۹۸۹: مجله مدیریت اسلوان[۱۵۰] اولین مقاله مرتبط با مدیریت دانش را منتشر ساخت. چند شرکت مشاوره‌ای تلاش‌هایی را برای اداره نمودن دانش درونی و بیرونی آغاز نمودند و شبکه بین‌المللی مدیریت دانش[۱۵۱] در اروپا آغاز به کار کرد. پژوهشی با نام دورنمای مدیریت دانش از نظر مدیران CEOS به وسیله ویگ انجام شد؛
دانلود پایان نامه
۱۹۹۰: اقدامات اولیه‌ای برای اداره دارایی‌های دانشی آغاز شد. اولین کتاب در مورد سازمان‌های یادگیرنده در اروپا و آمریکا به وسیله سنگه و همکارانش منتشر شد. همچنین کتاب و مقالاتی در این زمینه در معتبرترین مجلات علمی دنیا به چاپ رسیده است؛
۱۹۹۱: بیمه اسکاندیا[۱۵۲]، پست سازمانی مدیریت سرمایه فکری[۱۵۳] را ایجاد نمود و اولین کتاب مرتبط با مدیریت دانش در ژاپن به نوشته ساکایا[۱۵۴] منتشر شد. فورچون اولین مقاله در مورد مدیریت دانش را به قلم استووارت[۱۵۵] منتشر ساخت. همچنین در مجله ‌هاروارد بیزنس[۱۵۶] نیز اولین مقاله در این زمینه منتشر شد؛
۱۹۹۲: کمپانی‌های EDS و Steelcasحامی اولین کنفرانس بهره‌وری دانشی بودند؛
۱۹۹۳: در اروپا مقاله مهمی با عنوان مدیریت دانش شرکتی[۱۵۷] منتشر شد. همچنین کتابی که به طور مستقیم به مدیریت دانش می‌پرداخت توسط ویگ منتشر شد؛
۱۹۹۴: چندین شرکت مشاوره‌ای بزرگ اقدام به ارائه خدمات مدیریت دانش نمودند و سمینارهایی را برای مشتریان مدیریت دانش برگزار کردند. شرکت اسکاندیا تلاش کرد تا ارزش سرمایه فکری و دارایی دانشی خود را کمی کند. در این سال نتیجه پژوهش در ۸۰ شرکت بزرگ هلندی در زمینه مدیریت دانش منتشر شد. همچنین کنفرانس مدیریت دانش برای مدیران اجرایی برگزار شد. و دانشگاه پلی‌تکنیک کمپین در فرانسه اولین کنفرانس سالانه مدیریت دانش را برگزار نمود. شبکه مدیریت دانش و مجله کمپانی فست در ایالات متحده منتشر شدند؛
۱۹۹۵: برنامه اسپریت در اروپا برای پروژه‌های مربوط به مدیریت دانش طرح‌ریزی شد. مرکز کیفیت و بهره‌وری امریکا[۱۵۸] و آرتور اندرسن[۱۵۹] سمپوزیوم ضرورت‌های دانش را با حضور ۳۰۰۰ شرکت‌کننده برگزار نمودند؛
۱۹۹۶: چندین سمینار در مورد مدیریت دانش در اروپا و آمریکا برگزار شد. همچنین شرکت‌های زیادی به مدیریت دانش توجه نمودند و همزمان انجمن مدیریت دانش اروپا[۱۶۰] آغاز به کار کرد (wing, 1997, 12-13).
۲-۴-۳- مراحل رشد و بلوغ مدیریت دانش
مراحل رشد و بلوغ مدیریت دانش را همچنین می‌توان بر اساس دو رویکرد تکنولوژی اطلاعات و مدیریت اطلاعات بررسی کرد. بر این اساس مدیریت دانش سه مرحله را پشت سر گذاشته و در حال حاضر در مرحله چهارم قرار دارد:
اولین مرحله: با رویکرد IT، دارای نگاهی درونی بود. یعنی بر بهره‌وری سازمانی تمرکز داشت. این مرحله در حدود سال‌های ۱۹۹۲ همراه با نصب و راه‌اندازی انواع پایگاه داده‌ها بود؛
مرحله دوم: با اینکه مشابه مرحله اول است اما روی مشتری تمرکز دارد. در این مرحله تمرکز بر این است که چگونه می‌توان با اعمال قدرت دانایی درباره مشتریان، به آن‌ ها بهتر خدمت کرد؟ در این مرحله نیز پایگاه داده‌های مختلفی نصب شد، البته همه آن‌ ها یک طرفه و منفعل -و نه دوطرفه و تعاملی- بودند؛
مرحله سوم: در حدود سال‌های ۱۹۹۴-۲۰۰۱ قرار دارد و در واقع مرحله‌ای تعاملی بود. صفحه‌های وب تکنولوژی اطلاعات تعاملی، تجارت الکترونیکی[۱۶۱]، بازرگانی الکترونیکی[۱۶۲]، تبادل در دسترس الکترونیکی تمام وقت از ویژگی‌های این مرحله می باشد؛
در این مرحله دانش افراد مطرح است و به موضوعات انسانی اندیشیده می‌شود؛ مانند: چگونه می‌توان توانایی اعضای سازمان را برای خلق دانش جدید به حد اعلاء ارتقاء داد؟ چگونه می‌توان محیط‌های عادی برای سهیم‌سازی دانش ایجاد کرد؟ چگونه می‌توان محیط‌هایی برای افزایش نوآوری به وجود آورد؟ سرمایه‌گذاری در این مرحله برخلاف سرمایه‌گذاری در تکنولوژی اطلاعاتی بسیار سخت‌تر است. سرمایه‌گذاری در این مرحله مستلزم سرمایه‌گذاری افراد، استخدام افراد توانمند، ایجاد محیط‌های مناسب و … است (عدلی،۱۳۸۴، ۵۵).
۲-۴-۴- نسل‌های مدیریت دانش
از نظر تاریخی سه نسل از مدیریت دانش مطرح شده است:
دوره ۱۹۹۵- ۱۹۹۰، به عنوان اولین نسل مدیریت دانش شناخته شده است. در طی این نسل، بسیاری از اقدامات بر تعریف مدیریت دانش، بررسی فواید بالقوه مدیریت دانش برای تجارت و طراحی پروژه‌های تخصصی مدیریت دانش مبتنی بود. علاوه بر آن، پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی بر تحقیقات مدیریت دانش به خصوص در باز نمودن و ذخیره دانش تأثیر گذاشت؛
نسل دوم مدیریت دانش از حوالی ۱۹۹۶ پدیدار شد. به این شکل که بسیاری از سازمان‌ها پست‌های جدید سازمانی برای مدیریت دانش در نظر گرفتند؛ از جمله مدیر ارشد دانش. منابع متفاوت مدیریت دانش با یکدیگر ترکیب شده و به سرعت در مباحث روزانه سازمانی به کار گرفته شدند. در طی این نسل، در تحقیقات مدیریت دانش تعاریف متفاوتی از دانش، فلسفه‌های تجاری، نظام‌ها، الگوها، شیوه‌ها و فعالیت‌ها و فناوری‌های پیشرفته وجود داشتند. این نسل بر این نکته تاکید می‌کند که مدیریت دانش درباره تغییر نظام‌مند سازمانی است، جایی که شیوه‌های مدیریتی، نظام‌های سنجش، ابزارها و مدیریت محتوا نیاز به گسترش مشترک دارد؛
نسل سوم مدیریت دانش با دیدگاه‌ها و شیوه‌های نوین اکنون در حال پدیدار شدن با روش‌های جدید و نتایج جدید است. بنابر عقیده ویگ (Twiig, 2002) یک تفاوت نسل سوم با دیگر نسل‌های مدیریت دانش در این است که نسل سوم با فلسفه سازمان، استراتژی، اهداف، شیوه‌ها، نظام‌ها و رویه‌های سازمانی یکپارچه شده و تبدیل به کار روزانه کارکنان و محرک برای آن‌ ها شده است. به نظر می‌رسد که نسل سوم بر پیوند میان دانستن و عمل تاکید می‌کند. دانش به طور ذاتی فرهنگی و اجتماعی است و دانش سازمانی تنها می‌تواند از طریق تغییر در فعالیت‌ها و شیوه‌های سازمانی درک شود (Metaxiotis et al., 2005).
۲-۴-۵- مفاهیم مدیریت دانش
دانش هویت و ماهیت مدیریت دانش را تشکیل می‌دهد. دانش مقوله‌ای بسیار پیچیده و انتزاعی و سیال است که قابلیت عینی‌سازی بسیار کمی دارد. درک مفهوم دانش و استفاده و خلق آن نیازمند حرکت به سوی ماوراء اطلاعات می‌باشد. همچنین باید تفاوت دانش و اطلاعات روشن شود. برای درک تفاوت سه واژه اصلی در مدیریت دانش (داده، اطلاعات و دانش) توجه به جریان دانش ضروری است. همچنین باید نحوه تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش و از همه مهمتر به عمل را بدانیم. برای درک این مفاهیم و کاربرد آن‌ ها از جریان دانش کمک گرفته می‌شود. جریان دانش مجموعه فرایندها، رویدادها و فعالیت‌هایی است که از طریق آن اطلاعات، دانش و فرادانش یا خرد از یک وضعیت به وضعیت دیگر تبدیل می‌شود (عدلی، ۱۳۸۴، ۲).
۲-۴-۶- مفهوم‌پردازی و تعاریف دانش
در فرهنگ لغت آکسفورد معاصر آمده است که دانش عبارت است از: «درک یا آشنایی حاصل از تجربه و اطلاعات». آنچه قابل ضبط باشد دانش نیست؛ تنها بازنمودی از دانش است. جایی که دانش باشد، وجود کسی که دانای آن باشد لازم است (Gloet & Terziovski, 2004). به منظور تشریح مفهوم مدیریت دانش لازم است ابتدا مفهوم دانش تعریف و تبیین شود. در تعاریف متنوعی که اندیشمندان از دانش بیان کرده‌اند ویژگی‌های مشترکی از قبیل: قبول دانش به عنوان مجموعه‌ای از اطلاعات سازماندهی شده، هدف‌مند بودن این اطلاعات و گذر این اطلاعات از یک پروسه فکری، نهفته است. در واقع باید اظهار داشت که بدون اندیشه و تفکر، اطلاعات به دانش تبدیل نمی‌شود و دانش چیزی فراتر از جمع‌ آوری و سازماندهی اطلاعات می‌باشد (دانش‌فرد و ذاکری، ۱۳۸۹). دانش عبارت است از ترکیبی از داده‌ها و اطلاعات که تجربیات، عقاید و مهارت‌های متفاوتی به آن افزوده شده که نتیجه آن ایجاد دارایی با ارزشی است که در تصمیم‌گیری کاربرد دارد (ربیعی و خواجوی، ۱۳۸۹، ۲۲).
دانش به کارگیری کامل اطلاعات و داده‌ها، همراه با تجارب افراد، شایستگی‌ها، ایده‌ها، بصیرت، تعهد و انگیزش است (برور، ۱۳۸۳). براساس تعریف جامعی، دانش را اطلاعات ترکیب شده با تجربه، شرایط، تفسیر و تفکر می‌دانند که منبع قابل تجدیدی بوده و همواره می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد (قلیچ‌لی، ۱۳۸۸، ۱۰).
۲-۴-۶-۱- انواع دانش
تحقیقات مدیریت دانش، تمایز اولیه مایکل پولانی[۱۶۳] میان دو نوع دانش را شناسایی می کند؛ دانش نهان و دانش آشکار. دانش نهان دانشی فردی، مبتنی بر بافت خاص، حک شده در ذهن آدمی و از این رو برای ارتباط و قالب‌بندی کردن دشوار می‌باشد. این دانش شامل اجزاء شناختی و فنی است. به عکس، دانش آشکار به دانش قابل بیان در قالب واژه‌ها و اعداد که به آسانی به وسیله زبان نظام‌مند و روشن، قابل انتقال از یک فرد به فرد دیگر است گفته می‌شود. نمونه‌های دانش آشکار شامل: داده‌ها، فرمول‌های علمی، جزئیات، خط‌مشی‌ها، رویه‌ها و کتاب‌های راهنما می‌باشد (Alavi & Leidner, 2001).
۲-۴-۷- سیستم‌های مدیریت دانش )[۱۶۴] (KMS
کاربرد اصلی مدیریت دانش در این زمینه است که چگونه یک سازمان سرمایه هوشی خود را خلق، کسب، ذخیره و به کار برد. از نقطه نظر تئوریک KMS با اتکا به سیستم‌های اطلاعاتی، به طور مؤثری، تجارب و دانش انباشته شده پرسنل سازمانی را برای پشتیبانی نیازهای پردازشی اطلاعات، و همچنین تواناسازی و تسهیل فعالیت‌های تصمیم‌گیری دانش‌کاران سازمانی، مدیریت می کند، KMSدر پی آنند که بتوانند فرآیندهای مدیریت دانش را درون سازمان‌های مربوطه حمایت نموده و توانمند سازند (Huosong et al., 2003, 13). اولین هدف KMS ارتقاء کاربرد دانش درونی در کل سازمان است و هدف ثانوی آن کسب دانش اعضای با تجربه و آموزش کارکنان جدید و بی‌تجربه است. با بررسی سیستم‌های مدیریت دانش در عمل، نه تنها امکان این است که برای پذیرفتن فرایندهای مدیریت دانش مسیر روشن و مشخصی پیش روی ما قرار داده شود، بلکه نقش KM در سازمان نیز تسهیل گردد. یا حتی نکته با اهمیت‌تر اینکه این امکان وجود دارد هر بی نظمی میان تئوری و عمل آشکار شود .(Wickramasinghe, 2003, 4) عناصر اصلی دانش می تواند به عنوان عناصر اصلی که دارای اثری بر فرایند مدیریت دانش است مدنظر باشد. در حالی که عناصر ذهنی نوعاً بر نوآوری به وسیله حمایت از مفاهیم واگرا (مختلف) تأثیر می‌گذارند. هم فرایندهای کارامد و علاوه بر آن کارکرد حمایت و پرورش نوآوری همه دارای عناصر کلیدی مدیریت دانش در تئوری هستند.
بنابراین معماری مدیریت دانش، این دو عنصر را که دارای جنبه‌های کلیدی دانش است می‌شناسد و طرح اولیه‌ای برای این‌که همه جوانب KMS را در بر بگیرد فراهم می‌کند. بطور واضح معماری دانش تعریف KMS است که هم ویژگی‌های ذهنی و هم ویژگی‌های عینی دانش را حمایت می‌کند. کارکرد اصلی مورد تاکید در معماری دانش، جریان دانش است و جریان دانش بوسیله KMS توانمند می‌شود (Wickramasinghe, 2003, 4). زنجیره‌های مدیریت دانش، خلق دانش از طریق پردازش تحلیلی و انتقال دانش به هرکسی که به آن نیاز دارد را در بر می‌گیرد، بررسی زنجیره کلی دانش در یک سازمان KMS نامیده می‌شود .(Huosong et al., 2003, 13)
۲-۴-۸- الگوهای مدیریت دانش در سازمان‌ها
سیستم مدیریت دانش به منظور تحقق اهداف خود باید فعالیت یا فرایندهایی را به کار گیرد. هنر و علم مدیریت دانش چارچوب طراحی فعالیت‌های هدفمند متوالی برای اخذ تصمیم‌های اثربخش سازمانی است. در این زمینه، مدیریت دانش یک فرایند استراتژیک با هدف متمایزسازی سازمان از رقبا و سبقت از مزیت رقابتی آن‌ ها می‌باشد (عدلی، ۱۳۸۴، ۱۶۷). مروری گذرا در منابع مدیریت دانش نشان می‌دهد که تعاریف و الگوهای متعددی در این زمینه مطرح هستند. در ادامه در قالب جدول ۲-۲۶ به صورت اجمالی خلاصه‌ای از ۲۶ مدل مدیریت دانش که از مهمترین مدل‌های این مبحث می‌باشد و از پژوهش‌های اندیشمندان مختلف این حوزه استخراج شده است مطرح می‌گردد. در این مدل‌ها فرض بر این است که این مراحل و فعالیت‌ها اغلب همزمان و گاهی اوقات پی در پی و به ندرت در یک ترتیب خطی هستند اما نکته‌ای که تقریبا در تمام این مدل‌ها به چشم می‌خورد تاکید بر استفاده و بکارگیری دانش می‌باشد و دیگر مراحل به مثابه مقدمه‌ای در ایجاد بسترهای مناسب برای به کارگیری دانش هستند.
جدول ۲-۲۶- خلاصه‌ای از ۲۶ مدل مدیریت دانش (افرازه، ۱۳۸۴، ۴۶)

 

  اول دوم سوم چهارم پنجم ششم
Hicks
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...