۱) تحدید آیات سورهها
یکی از دلایل ارائه شده توسط آنها این است که تفاوت در عدد آیات سورهها نمیتواند اتفاقی باشد؛ زیرا اتفاقی بودن یعنی نسنجیده و عاری بودن از حکمت و بدون سبب و صدور هرگونه عمل حساب نشدهاز سوی فاعل حکیم ممتنع است. بعضی از سورههای قرآن، به ویژه سورههای کوتاه، به طور کامل نازل شدهاست، سورههایی هم که به طور پراکنده نازل گشتهاست، با نزول {بسم اللهالرحمن الرحیم}آغاز میگردید و هر آیه یا آیاتی که پس از آن نازل میگشت با دستور پیامبر اکرم| به دنبال آیات پیشین ثبت میگردید تا بسمله دیگری نازل گردد که پایان سوره قبل و آغاز سوره بعد را اعلام نماید. از اینرو، مقدار عدد آیات و ترتیب آنها به دستور وحی و پیامبر انجام گرفتهاست.
اکنون این سؤال مطرح است کهاین اختلاف عدد در آیات سورهها برای چیست؟ پاسخ آن است کههر سورههدفی دنبال میکند که با پایان یافتن بیان هدف، سوره پایان مییابد و اختلاف در عدد آیات هر سوره معلول همین علت است.
علامه& نیز در تفسیر المیزان بههمین مطلب اشاره نمودهاست، وتقسیم قرآن به سورههای متعدد را
نشانه وحدت موضوعی هر سوره، و نیز اختلاف و تعدد غرضهای سورهها به تعداد سور قرآنی قلمداد کرده و اعتقاد دارد که:
اولاً باید دانست که خداى سبحان کلمه (سوره) را در کلام مجیدش چند جا آورده، از آن جمله فرموده:
{فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ}[۵۱۷]
ثانیا از این آیات مىفهمیم کههر یک از این سورهها طائفهاى از کلام خدا است، که براى خود و جداگانه، وحدتى دارند، نوعى از وحدت، که نه در میان ابعاض یک سورههست، و نه میان سورهاى و سورهاى دیگر.این اختلاف هرگز به صورت اتفاقی انجام نگرفته و میان آیات هر سوره رابطهای معنوی و تناسب وجود دارد. سپس این گونه نتیجه گیری میکند: اغراض و مقاصدى کهاز هر سوره بدست مىآید مختلف است، و هر سورهاى غرضى خاص و معناى مخصوصى را ایفاء مىکند، غرضى را که تا سوره تمام نشودآن غرض نیز نیز تمام نمیشود.[۵۱۸]
۲) حسن مطلع وحسن ختام
دانشمندان علوم بلاغت، حسن مطلع و حسن ختام در هر سوره را از جمله محسّنات بدیعی قرآن و از ارکان مهم بلاغت دانستهاند. وبههمین دلیل، هر سوره با مقدّمهای آغاز میگردد و با خاتمهای لطیف پایان مییابد.
آنها اتفاقنظر دارند که قرآن کریم در تمامیسورهها و آیاتش به بهترین وجه، از چنین نظم و نسقی برخوردار بوده و خاتمه سورهها همچون افتتاح آنها، در نهایت لطافت و ظرافت انجام یافتهاست. بنابراین، باید مقاصد و اهداف بزرگی وجود داشته باشد کهاین دو حسن و زیبایی را بههم پیوند داده و بدان کمال اتصال بخشیده و همراه آن دو نظمیشگفتانگیز بین تمام اعضا و کلمات و حروف هر سورهاستوار است. حال با این بیان، آیا ممکن است کلامیبا مقدّمه شیوا و خاتمهای زیبا، مقصودی بس والا نداشته باشد؟
ایشان از جمله مفسّرانی است که بهاین موضوع اعتقاد داشتهاست و در سرتاسر تفسیر خود به آن اشاره نمودهاست گاهی در آغاز تفسیر سوره وگاهی در پایان یک سوره و گاهی نیز در میان یک سوره موضوع (غرض) اصلی هر سوره را تبیین نموده و از راههای مختلف بویژه سیاق، مضمون مرتبط و هماهنگ را مطرح میکند.بطور مثال هنگام تفسیر آیه بسمله در سوره حمد و یادآوری آیاتی که واژه «سوره» در آن آمدهاست
میگوید:
علامه طباطبائی& هر سوره را دارای یک یا چند هدف مشخص دانسته و معتقد است که تا آن هدف کاملاً مشخص نشود سوره پایان نمیپذیرد و علت اختلاف در تعداد آیات یک سوره را نیز بههمین دلیل میداند. و اعتقاد دارد که مساله وحدت موضوعی یا وحدت سیاق در هر سوره (کهاز قرائن کلامیه به شمارمیرود) از همین جا نشأت میگیرد[۵۱۹]
۳) لازمۀ فهم سوره، کشف موضوع آن است
بی تردید یکی از قدمهای مهم برای تفسیر آیات پیدا کردن موضوع آن سورهاست، که اگر به درستی کشف شود فهمیدن سوره، فلسفۀ چینش آیات در یک سوره، پیامهای مترتب در آن سوره براحتی باز شناسی میشود؛ وروی هم رفته تفسیر ارائه شده زیباتر و دقیتر خواهد بود.
اگرچه علامه طباطبائی در آغاز تفسیر هر سوره کوشیدهاست محور و غرض آن سوره را بشناساند و در پرتو آن غرض، به فهم و تفسیر آیات سوره برود. تنها در یک مورد به تبیین این مدعا پرداختهاست که چگونه رهیافت به غرض سورهها میتواند بر فهم و تفسیر یکایک آیات تأثیر گذار باشدوآن، تفسیر ارائه معنای بسم الله در آغاز سوره حمد است.[۵۲۰]
البته گاهی نیز معتقد است که نمیتوان غرض واحدی را برای یک سوره در نظر گرفت که مورد نظر همه آیات آن سوره باشد.[۵۲۱]
و در تعیین موضوع برای برخی از سورهها به نتیجه قطعی و محکمی نمیرسد و گاهی به صراحت میگوید کهاین سوره موضوع مشخصی ندارد مثلاً درباره سوره توبه میگوید: آیات این سوره برخلاف سایر سورهها که اواخرش همان منظوری را افاده میکند کهاوائلش افاده میکرد دارای غرض واحدی نیست.[۵۲۲]
و قبلاً نیز یادآوری کردیم که علامه معتقد است که تناسب و ارتباط فقط در سورههایی است که یکباره نازل شدهاست بنابراین در سورههایی که بتدریج نازل شده، نمیتوان از وحدت غرضی و موضوع بحث کرد.[۵۲۳]
و در جای دیگر آوردهاست که: خدای تعالی، هر چند آیه را، یک سوره نمیخواند هر چند که آن، آیات متعددی باشد، مگر آنکهان چند آیه مشتمل باشد بر غرض الهی، متمایز از غرضهایی که در سورههای دیگر استیفا شدهاست.[۵۲۴]
مفسّر المیزان معتقد است کهاگر چه در سورههای طولانی غرض از سوره به عنوان برائت استهلال در ابتدای آن میآید و نیز به عنوان حُسن ختام در آخر آن بیان میشود اما گاهی اتفاق میافتد کهاین غرض در آیات میانی یک سورههم مطرح شود. از جمله در ذیل آیات ۶۰ – ۵۸ سوره مبارکه مریم آورده کهاین سه آیه متضمن خلاصه غرض سورهاست.[۵۲۵]
از آنجا که علم مقاصد و هدفمندی سورهها ی قرآنی یکی از علوم موثر در فهم آیات قرآنی است سید قطب نیز از این مهم غافل نشده و ضمن تایید و قبول آن تأکید میکند که وحدت غرض نه تنها در سورههای تک موضوع وجود دارد بلکه در سورههای چند موضوع نیز قابل بررسی است.
به عنوان مثال: سوره مائدهاگرچه سورهای است با موضوعات متنوع و زیاد و نتیجتاً باید تعدد غرض و هدف هم داشته باشد، ولی همهاین موضوعات یک هدف را تعقیب میکنند.[۵۲۶]
البته ایشان گاهی نیز از تعدد هدف میگوید، مثلاً برای سوره صف دو هدف اساسی مطرح میکند.[۵۲۷]
سید قطب به مضمون و غرض سوره با اصطلاح ظل و محور میپردازد و بخشهای متعدد یک سوره را به صورت یک کل هماهنگ بههم پیوند میدهد.
او معتقد است کهاشتراک موضوعی میان دو یا چند سوره بهاشتراک در هدف نمی انجامد چون ممکن است مطرح شدن یک موضوع در سورههای مختلف، برای چند هدف مختلف باشد مثلاً موضوع توبه در سورۀ مبارکۀ نساء با هدف تبیین حقیقت توبهاست ولی در سورۀ مبارکۀ آل عمران با هدف بیان احکام توبه و امید دادن به گناهکاران.[۵۲۸] سیدقطب محور، مدار، مرکز و مقصد همهء قرآن را “توحید” میداند و آنرا نخستین و مهمترین عامل انسجام و پیوند همه بخشها و سور و آیات و کلمات آن معرفی کردهاست، بطوری که از نظر سید قطب نمیتوان پذیرفت ورود قرآن در هر مجال و حوزهای، جز برای تبیین توحید و خداشناسی و تحقق معرفتی عمیق و کامل و صحیح از خداوند متعال بودهاست.[۵۲۹]
ایشان علاوه بر این هدف و غرضی کلی، برای هر یک از سور قرآنی نیز غرض و هدفی را مشخص نمودهاست که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.
یکی دیگر از مواردی که در بحث وحدت موضوعی سور، اهمیت پیدا میکند تشخیص مکی یا مدنی بودن سورههاست.
علامه طباطبائی از جمله مفسّرانی است که با ابزار سیاق و مضمون آیات به مکی و مدنی بودن سورهاشاره میکند. اگر چه بصورت مستقل به تبیین شاخصههای سورههای مکی و مدنی نپرداختهاست اما از خلال گفتههای وی در آغاز تفسیر سورهها و تعیین مکی یا مدنی آنها، میتوان بهانها پی برد مثلاً در تبیین غرض و موضوع سورۀ مبارکۀ ص میگوید: این سوره مکی و محور و غرض یگانه آن پیامبر | است.[۵۳۰]
چنان که در آغاز سوره حدید که آنرا مدنی میشناسند، در پی یافتن موضوع و غرض آن بر میآید و انفاق را موضوع آن سوره معرفی میکند.[۵۳۱]
بنابراین علّامه (ره) به تناسب مکّی یا مدنی بودن هریک از دو سوره برای جستن موضوع تلاش کردهاست و سرانجام موضوع سوره ص را که مکّی است از مسائل اصلی و بنیادین اسلامیو موضوع سورهء حدید را که مدنی است از محورهای مربوط به مسایل فرعی دین تعیین میکند.
همانطور که قبلاً گفتیم سید قطب معتقد بهارتباط بین آیات قرآن میباشد و برای تبیین این نوع ارتباط از اصطلاحات خاصی مثل موضوع، جوّ، هدف و شخصیت و… استفاده میکند.
بطور مثال در آغاز سورۀ مبارکۀ زمر مینویسد: این سوره تقریباً محدود به توضیح مسأله توحید و یگانه پرستی است و…. کهاز آغاز تا انجام آن متصل بههم است و به شکلهای گوناگون عرضه میگردد.[۵۳۲]
بنابراین یکی ازمبانی تفسیری سید قطب، تأکید بر وحدت موضوعی آیات و سور قرآن کریم میباشد. و این مبنا در تفسیر فی ظلال چنان گسترده و فراگیر است که میتوان وی را در این زمینه مبتکر و مبدع
دانست.
استاد عبداله شحاته میگوید: سید قطب دراین زمینه سعی فراوان مبذول و نظری نافذ در این باره داشته و احاطه کامل خود را در فهم اهداف سورهها نشان دادهاست.[۵۳۳]
سید قطب بعد از بررسی اجمالی یک سوره [۵۳۴]در مقدمههر سوره به معرفی موضوع یا موضوعات سوره میپردازد.[۵۳۵] و چگونگی اتصال وارتباط آیات راتبیین میکند. البته سید قطب اعتقاد دارد که بعضی از سورهها موضوعی واحد دارند و بعضی از سورهها چند موضوعی هستند.[۵۳۶]
و درباره سورههای چند موضوعی نیز معتقد به وحدت موضوعی است و آنها را دارای یک موضوع اصلی و اساسی میداند.[۵۳۷]
بطور مثال سوره بقره را د ارای چندین موضوع میداند کههمۀ آنها دارای یک محور اساسی است و تمام موضوعات دیگر حول آن میچرخند: «این سوره دارای چندین موضوع است و لکن محور هماهنگ کنندهای کههمهاین موضوعات را بر گرد خود جمع میکند و آنها را به گردش در میآورد یکی بیش نیست که دو خط اساسی را سخت بههم پیوند میدهد.[۵۳۸]
او در ادامهاضافه میکند از این رو که هر که در سایه سار قرآن زندگی کرده باشد در مییابد کههر یک از سورههای قرآن دارای یک یا چند موضوع اصلی است که بر گرد یک محور دور میزند…. و این نشانههای عام همه سورههای قرآن است که حتی طولانی ترین سورهها از آن مستثنی نیست.
مفسّر فی ظلال برای تبیین وحدت در یک سوره دسته بندی های مختلفی را ارائه میدهد.گاهی یک سوره را به چند درس تقسیم میکند و گاهی به چند مقطع، بخش، جوله، شرط و…. تقسیم میکند.
مثلاً در ذیل سورههود، آنرا به سه بخش اصلی تقسیم میکند و در ادامه میگوید روشن است کههر سه بخش سوره در اثبات حقایق اساسی اعتقادی که همه سیاق سوره به دنبال آنهاست یکدیگر را یاری میدهند
و با هم هماهنگ است.[۵۳۹]
حال با توجه به آنچه گفته شد میتوان نظر عدنان زرزور درباره سید قطب را تأیید کرد که گفتهاست: سید قطب در تاریخ قرآن اولین مفسّری است که وحدت موضوعی در سور قرآن را به صورت عملی و مکتوب نشان داده است. در حالی که پیش از وی مفسّران دیگر یا قضیه را مورد توجه قرار ندادهاند و وجود آن را نپذیرفتهاند و یا آنکه متوجهاین قضیه بودهاند و پذیرفتهاند و لکن از عهدۀ تطبیق عملی آن بر نیامدهاند.[۵۴۰]
سیدقطب نیز همانندمرحوم علامه (ره) به دو محورمکی و مدنی بودن سورهها توجه خاصی نموده و قرآن را به دو بخش مکی و مدنی تقسیم میکند و در مقدمه هر سوره در این باره نظر میدهد.
سیاق آیات تکیه گاه اصلی ایشان درباره تشخیص مکی یا مدنی بودن یک سورهاست؛ وی در این باره دیدگاه خاص خود را داشته و با معیارهای ویژه خود به ارزیابی آنها میپردازد، همین دیدگاه است که روش تفسیری او را به روش حرکتی معروف و معرفی کردهاست، بطوری کهایات و سورهها در مقاطع زمانی و مطابق با نیازهای زمان نازل میشدند و درک آن موقعیت ویژه و درک فضای نزول آیات ما را در فهم صحیح آن کمک میکند.
برای مثال در آغاز سورۀ هود درباره مکی یا مدنی بودن سوره با نظر برخی که تعدادی از آیات آنرا مدنی میدانند مخالفت کرده و بر این نظر اصرار میورزند که تمامیآیات این سوره مکّی است و استدلال او بر این ادعا سیاق کلی سوره و موضوع کلی سورههای مکّی است.[۵۴۱]
اما درباره سورههای مدنی نظر سیّد متفاوت است. وی معتقد است که سورههای مدنی (یعنی آنچه که پس از هجرت نازل شد) با سورههای مکی تفاوت اساسی دارد در مکه و قرآن مکی محور و موضوع و هدف پی ریزی عقیده توحیدی بود، اما در مدینه بیشتر برنامهها و قوانین و ارزشهای لازم برای برپایی نظام اسلامیارائه شدهاست.
وی در این زمینه میگوید: هنگامیکه مسلمانان در مدینه دارای دولت اسلامی شدند، شریعت و نقشه نظام اسلامی بر آنان نازل شد که پاسخگوی نیازهای واقعی جامعهاسلامیبود و دولت اسلامی با اقتدار عهده دار اجرای آن بود.[۵۴۲]
با همین دیدگاه است که سیّد قطب در مقدمههر سوره مدنی، با تلاش چشمگیر و تحسین برانگیز وتاملاتی ژرف زمینه تاریخی و اجتماعی سورهها را بررسی و سپس با آگاهی تاریخی به تفسیر آیات میپردازد.
هم چنین وی در مقدمههر سوره به موضوع یا موضوعات اصلی و نیز به محور و شخصیت هر سوره توجه میکند، بههمین دلیل مقدماتی که در آغاز سورهها آوردهاست، اصول و روش کار و سبک تفسیر فی ظلال را از یک سو مشخص میکند و از سوی دیگر خواننده را بهافقهای دور دستی میبرد که پیش از این با آن آشنا نبودهاست. البته باید خاطر نشان کرد که موضوع و محور اساسی هر سوره غیر از شخصیت آن سوره است.[۵۴۳]
نکته دیگری که در این باره حائزاهمیت است این است که هویت وشخصیت هرسوره بر موضوع آن تأثیر خواهد گذاشت.
سیّد قطب، برای اینکهاین تأثیر را برای خواننده خود روشن کند سوره را به انسان تشبیه نموده است و میگوید: هر سورهاز قرآن دارای ویژگی خاصی است کهاین ویژگی او را از دیگر سورهها جدا میکند اما این ویژگیها بر گرد موضوع و هدف خاصی اجتماع میکند.
از این حیث منزلت سورههای قرآن به منزلت نمونه انسانی میماند که همگی در انسان بودن با هم شریک است ولی با این حال میان نمونههای انسانی آن قدر جدا افتادنی است کهاصلاً قابل جمع نیست مگر از طریق ویژگی های انسانی….
برای مثال وی در مقدمۀ سورۀ نساء، به این مسأله اشاره نمودهاست که این سوره مانند سورههای بقره و آل عمران به سخن گفتن دربارۀ توطئههای یهودیان و منافقان و مشرکان، پرداختهاست و همچنین در این سوره میبینیم که قرآن با همهاین شرائط و ظروف و حقائق رویاروی میشود و به نبرد میخیزد…. جز اینکه هر سورهای از سورههای قرآن، دارای سرشت خاص و نماد مشخص و محور ویـژهای است کههمه موضوعها، بدان متصل و پیوستهاست…. سرشت خاص هم اقتضاء دارد که موضوعهای همه سوره فرازهم آیند و پیرامون محور آن با نظم و ترتیب خاص خرد، هماهنگ کردند، و این نظام و هماهنگی در نماد آن جلوهگر شود، و سرشت سوره بدان متمـایز گردد. همانگونه که هر موجود زندهای، دارای نشان و نماد ویژهای
است و با وجود این روی هم رفته، فردی از افراد جنس خویش است [۵۴۴].
در این دیدگاههر چند وحدت موضوعی میان یک سوره با سوره دیگر به روشنی دانسته میشود با این حال وی برای سهولت دسترسی به موضوع سوره دست به مقایسه گسترده سورههای قرآن میزند.
بنابراین سیّد قطب معتقد است کهاگر چه قرآن دارای موضوعات متنوع و گوناگونی است اما محور و هدف واحدی را دنبال میکند و هر سوره نیز با وجود تنوّع موضوعات، محوری یگانه و هدفی مخصوص به خود دارد.
بنابراین بعد از فراز ونشیب هایی که در خصوص این مسأله بین دانشمندان علوم قرآنی بوجود آمد وعدهای از آن طرفداری نموده وعدهای نیز مخالف این مسأله بودند ودر تفسیر قرآن نیز گام اساسی براین اساس برداشته نشده بود، بالاخرهاز طرف دو مفسر بزرگ ( علامه طباطبایی (ره ) ۱۳۷۵ق وسید قطب (ره) ۱۳۷۴ ق ) به طور همزمان این گام برداشته شد و قرآن براساس وجود موضوع وغرض خاصی که در سورهها وجود داشت تفسیر شد.
بطوری که میتوان گفت: مرحوم علامه (ره) اولین مفسر شیعی بود که در تفسیر المیزان به موضوع هدفمندی سورههای قرآن اشاره کرد ودر آغاز هر سورهابتدا هدف وغرض اصلی سوره را بیان کرده وراههای رسیدن به آنرا نیز در طول سوره تبیین کرده است
سید قطب نیز گام مهمیبرای تبیین اهداف ومقاصد سوره برداشته وایشان نیز درابتدای تفسیر هر سوره بعد از اینکه خلاصهای از مضامین ومحتوای سوره را بیان میکند به ذکر اغراض و اهداف و موضوعات سوره میپردازد وارتباط سورهها را براساس همین محورها وموضوعات مشخص میکند.
پیامدها ونتایج نظریۀ وحدت موضوعی
این دیدگاه علاوه بر اینکه روش جدیدی برای تفسیر آیات به شمار میرود ومفسران سدههای اخیر با کمک آن لطائف تفسیری و نکات قرآنی زیادی را کشف کرده و به بشریت و خصوصاً نسل جوان که بیشتر به دنبال استفادۀ کاربردی از آیات قرآن در زندگی روزمرههستند؛ ارائه دادند، نتایج و پیامدهایی نیز بدنبال داشت، ازجمله:
۱) نحوه وفلسفۀ ترتیب آیات در یک سوره
یکی از بحثهای مهم در بین پژوهشگران علوم قرآنی، بحث ترتیب آیات در سورهها است که آیا توقیفی است یا اجتهادی. که ما در بحثهای قبلی به آن پرداخته ونظرات مختلف را بررسی کردیم. اما در اینجا نیز لازم است تأکید کنیم که: با کمک نظریۀ وحدت موضوعی میتوان به این صورت بهاین پرسش پاسخ داد که چینش آیات در کنار یکدیگر، با توجه به موضوع هر سوره بوده ونظم آیات در یک سوره براساس گونۀ پرداخت به آن موضوع اتفاق افتادهاست. با این نگرش، منطقی می کند که آیات مکی در سور مدنی ویا بالعکس آمده باشند. چهاینکه موضوع واحد، آیات نازله در فاصلۀ زمانی متفاوت را در کنار یکدیگر قرار داده است.
۲) حکمت وفلسفۀ تفاوت آیات سورهها در عدد
به عبارت دیگر بر اساس بلاغت قرآنی موضوعات سورهاقتضائات مختلفی دارد، در بعضی از سورهها با چند آیه میتوان به نتیجه رسید وموضوع سوره را برای شنونده تبیین نمود اما در برخی از سورهها لازم است که با دهها آیه به سراغ موضوع رفته تا بتوان آنرا به خوبی پردازش کرد.
۳) پاسخ به به مستشرقان وشبههافکنان
گروهی از مستشرقان با تکیه بر پراکنده بوده قرآن شبهه عدم ارتباط وتناسب را در قرآن مطرح نمودهاند واز عباراتی نظیر عدم انسجام وعدم تجانس و…. یاد میکنند؛ نظریۀ وحدت موضوعی سورههای قرآن میتواند پاسخی منطقی بهاین اشکالات باشد به این معنا کههر سوره یک موضوع ومحور اصلی دارد کهایات دیگر حول همان محور در چرخش وگردش هستند. نه اینکه هر سورهاز تعدادی آیات غیر مرتبط به هم تشکیل شده باشد.بنابراین پاسخگویی بهاین شبهات، در سایهاثبات پیوستگی و تناسب آیات قرآن میسّر است. از اینرو، برخی از مفسّران در تکاپوی رفع شبهه برآمده و گفتهاند: ما طرحی در پیوستگی قرآن نشان خواهیم داد که نه تنها اثباتگر تلائم میان آیات و سورههای قرآن است، بلکه نشاندهنده نظمیفوق تصور در میان موضوعات آیات و سورههاست و از این نظر، نمیتوان این کتاب را با حفظ ویژگیهای یک کتاب هدایتی، با دیگر کتابهای دینی برابر دانست.[۵۴۵]
فصل پنجم
سیاق آیات ونقش آن در تفسیر آیات در تفاسیر المیزان وفی ظلال القرآن