کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



از فاصله حدودا بیست کیلومتری پیرانشهر، در مسیر سردشت شروع میشوند که منطبق با ۳۶ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی است. این جنگلها بخشهایی از استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد، خوزستان و فارس را در بر میگیرند. جنگلهای پیوسته حوزه رویشی زاگرس، باتوجه به تمایز معنی دار ترکیب نباتی، خود به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌شود. بخش شمالی حوزه رویشی زاگرس پیوسته برمبنای دامنه رویشی دو گونه مازودار (Quercus infectoria Oliv.) و وی ول (Quercus libani Oliv.) تعیین حدود شده است که با همراهی برودار (Quercus brantii Lindl) یا بصورت خالص و یا با سایر گونه ها تشکیل تیپ جنگلی می‌دهند. بخش جنوبی حوزه رویشی زاگرس پیوسته، محدوده رویش انحصاری برودار (Quercus brantii Lindl) بصورت پیوسته است که تقریبا در بین دو مدار ۲۹ درجه و ۵ دقیقه تا ۳۳ درجه و ۴۵ دقیقه عرض شمالی واقع شده است.
۱-۲-۳-۲ جنگلهای منفصل حوزه رویشی زاگرس
در قالب توده‌های جدا افتاده بلوط یا سایر گونه ها از جنگلهای پیوسته خودنمایی می‌کنند که در گذشته جزئی از جنگلهای پیوسته حوزه رویشی زاگرس بوده اند اما در طول تاریخ بر اثر بهره برداری و تغییر کاربری، از جنگلهای پیوسته جدا شده و در حال حاضر تحت عنوان جنگلهای گسسته خودنمایی میکنند (جزیره ای و ابراهیمی‌رستاقی، ۱۳۸۲). علاوه براین می‌توان زاگرس شمالی را در مجموع مرطوبتر و خنک تر (سردتر) از زاگرس جنوبی دانست. جنگلهای زاگرس اغلب دارای تاج پوشش باز بوده، رشد درختان اندک و زادآوری طبیعی بدلیل شدت تخریب بسیار اندک است. در حال حاضر تنها ۷ درصد از جنگلهای منطقه زاگرس دارای فرم پرورشی دانه زاد بوده و ۹۳ درصد آن دارای فرم‌های شاخه زاد و دانه و شاخه زاد می‌باشند (ثاقب طالبی و همکاران، ۱۳۸۳).
پایان نامه
۱-۲-۳-۳ زمین شناسی و خاکشناسی
در اواخر پلیوسن در اثر جدا شدن سرزمین عربستان از آفریقا و نزدیک شدن آن به فلات ایران، تغییر شکل و چین خوردگی در بخش جنوبی و جنوب غربی کشور رخ داد. به این ترتیب زاگرس از آب خارج شد. در دوره میوسن، بر اثر فعالیتهای کوهزایی، این رسوبات بصورت کوههای عظیمی‌برافراشته شدند. در دوران سوم با پدیده آتشفشانی این حوزه در گدازه‌های آتشفشانی پوشیده شد و در دوران چهارم بر اثر فرسایش کوهها، خاک یا همان نهشته‌های آبرفتی بر فراز طبقات دیگر جای گرفت.
تیپ‌های عمده خاک در این منطقه عبارتند از :
خاکهای قهوه ای جنگلی Brown soils
خاکهای شاه بلوطی Chesnut soils
خاکهای سنگی Lithosols
خاکهای راندزین Rendzinas
خاکهای آبرفتی Alluvial soils
فراگیرترین خاک جنگلی در حوزه زاگرس شامل خاک قهوه ای جنگلی است که گاهی بصورت یکپارچه و در مواردی همراه با تیپ‌های دیگر ظاهر میشود. خاکهای سنگی و راندزین دارای عمق کمتر و فاقد حاصلخیزی کافی و ظرفیت نگهداری آب می‌باشند و معمولا در عرصه هایی با شیب متوسط یا تند دیده می‌شوند (ثاقب طالبی و همکاران ۱۳۸۳).
۱-۲-۳-۴ خصوصیات اقلیمی‌ناحیه رویشی زاگرس
بارش
باران و برفی که در مناطق مختلف زاگرس فرو میریزد، از جریان هایی نشأت می‌گیرند که عمدتا از اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه و تا حدی نیز از دریای سیاه و بعضا از مناطق شمالی اروپا به این سو حرکت می‌کنند. قاعده کلی بارش در این حوزه اینست که مقدار بارندگی از شمال به جنوب و از غرب به شرق کاهش می‌یابد. بارندگی در این منطقه اغلب از نوع زمستانه است و بطور متوسط بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ میلیمتر است بطوریکه بیش از ۷۰ درصد کل بارندگی سالانه و در مواردی (ایلام) تا ۹۷ درصد آن در نیمه دوم سال فرو میریزد. این مسئله منجر به ایجاد یک تابستان خشک و طولانی می‌شود. بر اساس نمایه خشکی دومارتن چهار نوع اقلیم مرطوب، نیمه مرطوب، مدیترانه ای و نیمه خشک در منطقه زاگرس وجود دارد. طول مدت خشکی در این اقالیم به ترتیب ۴ تا ۵ ماه و برای دو مورد آخر ۴ تا ۶ ماه است.
دما
طبق آمار جوی در زاگرس، میانگین دمای متوسط سالانه بر حسب عرض جغرافیایی و ارتفاع بین ۹ تا ۲۵ درجه سانتیگراد نوسان دارد. فاصله بیشینه مطلق و کمینه مطلق دما در هر محل بسیار چشمگیر و حدود ۵۰ درجه سانتیگراد می‌باشد که به ۷۴ درجه سانتیگراد نیز می‌رسد و این پدیده نمایشگر شدت بری بودن اقلیم منطقه می‌باشد. همچنین تعداد روزهای یخبندان نیز در نقاط مختلف آن بین ۱۰ تا ۱۴۹ روز در سال است (ثاقب طالبی و همکاران ۱۳۸۳).
۱-۲-۴ اسامی‌لرگ
نامهای محلی لرگ عبارتند از : موتال (در آستارا)، متول (در گرگانرود)، ملال (در طالش)، مولول (در شفارود)، کوچ، کوچی (در اطراف رشت، رودبار و درفک)، کهل و کهل (در لاهیجان، مازندران و گرگان)، سیاه کهل (در تنکابن و رامسر)، لرگ و لارگ (در نور، کجور، مازندران و گرگان)، درخت رحمان (در لرستان) و نیروز در ایلام (سهرابی و مهدیفر، ۱۳۷۵).
۱-۲-۵ طبقه بندی لرگ
Kingdom: Plantae – Plants
(unranked): Angiosperms
(unranked): Eudicots
(unranked): Rosids
Order: Fagales
Family: Juglandaceae
Genus: Pterocarya
Species: P. fraxinifolia
۱-۲-۵-۱ کلید شناسی:
الف – جوانه ها بدون پایه، فلس دار، برگها معطر، میوه یک شفت بزرگ .Juglans
ب – جوانه ها پایه دار، عریان و بدون فلس، برگها غیر معطر، میوه یک فندقه بالدار Pterocarya (Avis 1982).
خانواده گردو(Juglandaceae از ۷ جنس و حدود ۵۰ گونه تشکیل شده است که عمدتاً در مناطق معتدله و نیمه گرمسیری نیمکره شمالی پراکنش دارند. جنس های زیرخانواده یوگلاندوئیده عبارت اند از یوگلانس ( ۱۵ گونه) و کاریا ( ۲۵ گونه) و زیرخانواده اُرمونئوئیده دارای ۵ جنس است که پتروکاریا ( ۱۰ گونه) ازآن جمله است. یک گونه از جنس یوگلانس به نام گردو (یوگلانس رگیا) در جنگل های شمال و غرب و یا به صورت کاشته شده در غالب نواحی ایران و یک گونه از جنس پتروکاریا به نام کرُک پتروکاریا فراکسینیفولیا در جنگل های شمال ایران می رویند (بخشی خانیکی، ۱۳۸۶). بطورکلی این خانواده دارای ۶ جنس و ۴۰ گونه است که از مهمترین جنسهای آن گردو و لرگ را میتوان نام برد (Avis 1982).
تیره Juglandaceae شامل ۸ جنس و ۵۰ گونه می‌باشد که در بین آنها جنس گردو Juglans با ۲۱ گونه مهمترین گیاه این خانواده است. لیست تمامی‌جنس‌های تیره Juglandaceae به قرار زیر است (بدرزاده، ۱۳۸۶) : Juglans – Platycarya – Pterocarya – Oreomunnia – Engelhardtia – Cyelocarya - Alfaroa
لرگ دارای یک واریته درختچه ای بنام P.f.var.dumosa بوده که شاخه‌های آن باریک، زرد قهوه ای و طول برگچه ها ۵ تا ۷ سانتیمتر می‌باشد که در دو زیرخانواده طبقه بندی می شوند. این جنس دارای یازده گونه است که شش گونه آن در چین، یک گونه در ژاپن و یک گونه در آسیای غربی انتشار دارد. گونه آسیای غربی که در قفقاز و شمال ایران و همچنین با تایید بخش تحقیقات گیاهشناسی موسسه در دو منطقه از جنگلهای غرب کشور شامل استانهای ایلام و لرستان انتشار دارد که بنام Pterocarya fraxinifolia (spach) یا P.caucasica معروف است (Avis 1982) .
۱-۲-۶ ویژگیهای مورفولوژی لرگ
درختان برگ ریز، اغلب باقطر مشخص، برگها متناوب، شانه ای، بدون گوشواره، گلها تک جنسی، بدون گلبرگ، تک پایه، شاتون نر آویزان، شاتون ماده راست یا آویزان، گلهای نر با پوشش دندانه ای یا براکته مانند ۶۰-۳ لبی یا فاقد آن، پرچمها ۴۰-۳ عدد، گلهای ماده بدون دم گل روی ساقه قرار گرفته اند. براکته ها و پوشش گل روی تخمدان قرار گرفته و اغلب چهار لبی می‌باشند. تخمدان تحتانی، ۳-۲ خامه ای، تک حفره ای، تک تخمی، قاعده ای، میوه شفت یا فندق بالدار، دانه اغلب با لپه‌های خیلی پیچ خورده. بطورکلی این خانواده دارای ۶ جنس و ۴۰ گونه است که از مهمترین جنسهای آن گردو و لرگ را میتوان نام برد. درختان این خانواده معمولا دارای ریشه‌های عمیق و چوب بسیار عالی هستند. عموما در نواحی معتدله نیم کره شمالی انتشار دارند و استثنائا در آمریکا از خط استوا می‌گذرند. غالبا بصورت درخت و ندرتا درختچه هستند (Avis 1982) . درخت لرگ خزان کننده، شاخه ها دارای مغز نرم و اسفنجی یا مطبق، جوانه ها پایک دار و لخت، برگها متناوب شانه ای، گلها یک پایه و در روی شاتونهای آویزان قرار دارند. کوتیلدنها چهار لوبه و ژرمیناسیون اپیژه است. شاخه‌های اصلی بسیار توسعه یافته و رشد درخت سریع و پاجوش بسیار تولید می‌کند. این جنس دارای یازده گونه است که شش گونه آن در چین، یک گونه در ژاپن و یک گونه در آسیای غربی انتشار دارد. گونه آسیای غربی که در قفقاز و شمال ایران و همچنین با تایید بخش تحقیقات گیاهشناسی موءسسه در دو منطقه از جنگلهای غرب کشور شامل استانهای ایلام و لرستان انتشار دارد که بنام Pterocarya fraxinifolia (spach) یا P.caucasica معروف است (Avis 1982).
گیاهان این خانواده درختانی تک پایه با برگ های متناوب و مرکب شانه ای و معطّر و فاقد گوشوارک می باشند. گل ها تا ۶ کاسبرگ و از ۳ الی ۴۰ پرچم تشکیل شده است. پرچم ها در ۲ یا چند سری قرار دارند و دارای میله کوتاه و بساک دوخانه اند که با شکاف طولی شکفته می شوند. گل های نر در روی گل آذین سنبله یا خوشه ساده آویخته آرایش یافته اند. پوشش گل های ماده از تعداد محدودی براکته و کاسه گلی مرکب از ۴ کاسبرگ تشکیل یافته است. مادگی زیرین و تخمدان از به هم پیوستن ۲برچه به وجود آمده و تک خانه ای و حاوی یک تخمک راست می باشد. خامه کوتاه و منتهی به ۲ کلاله بزرگ است. میوه تقریباً خشک و شکوفا یا ناشکوفا یا گاهی اوقات بالدار است. دانه منفرد، دارای رویان بزرگ و فاقد آندوسپرم می باشد (بخشی خانیکی، ۱۳۸۶). بر اساس منابع موجود لرگ درختی است که به ارتفاع ۳۰ متر می‌رسد (جوانشیر، ۱۳۶۶)، و در جنگلهای حوضه آبخیز (واز) تا ۴۰ متر ارتفاع نیز اندازه گیری شده است (ابراهیمی،‌۱۳۷۹).
۱-۲-۷ جنگلهای جهان و پراکنش لرگ در دنیا
۳۰ درصد سطح کره خاکی را جنگل و بیشه‌های جنگلی مفروش می‌کند. ۲۴ درصد آن را مراتع اشغال کرده اند و ۱۱ درصد برای زمین‌های کشاورزی اختصاص داده شده اند. امروزه تخریب بیرویه در سطح جنگلهای جهان صورت می‌گیرد. سالهاست که با قطع بیرویه جنگلهای جهان رو به تخریب می‌باشد. و بنابر آمارهای F.A.O هر ساله یازده میلیون هکتار از جنگلهای جهان تخریب می‌شود. در واقع هرساله به اندازه سطح کشور گواتمالا تخریب صورت میگیرد. طبق آمار سازمان خواروبار و کشاورزی جهانی در سال ۱۹۹۱ جنگلهای مناطق حاره جهان ۷۹/۱ میلیارد هکتار بوده. بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۰ هر ساله در حدود ۱۵ میلیون هکتار از جنگلهای مناطق حاره از بین رفته اند. تخریب بیشتر در جنگلهای آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا صورت گرفته است. جنگلهای مناطق معتدله و شمال کره زمین نیمی‌از جنگلهای جهان را تشکیل می‌دهند. محصولات چوبی این جنگلها برای صنایع مصرف می‌شود. و در حدود ۸۰ درصد چوب صنایع از این جنگلها است. سطح جنگلهای معتدله و نیمه معتدله جهان ۵/۱ میلیارد هکتار می‌باشد (مصدق، ۱۳۸۴).
نظر به اینکه پراکنش آبها و خشکی ها در کره زمین یکسان نیست، عوامل موثر اکولوژیک از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در همه نقاط بطور یکسان وجود ندارند، بدین جهت نوع و تیپ رستنی ها نیز اشکال مختلفی بخود می‌گیرند و در سطوح متفاوتی گسترش می‌یابند. چنانچه از قطب شمال یا جنوب به طرف استوا پیش رویم، ملاحظه می‌کنیم که درجه حرارت دائما افزایش می‌یابد. میزان رطوبت نیز هرچه از مناطق دریایی دور شویم و به خشکی ها نزدیک شویم کاهش می‌یابد. مقدار انرژی خورشید مثلا در نواحی استوایی ۲۰۰ کیلوکالری در سانتی متر مربع است، در صورتیکه در عرض جغرافیایی ۷۰ درجه این مقدار فقط ۳۰ کیلو کالری در هر سانتیمتر مربع است. یعنی در یک دوره رویش گیاهی در مناطق استوایی انرژی خورشیدی ۷ برابر بیشتر از مناطقی است که در عرض جغرافیایی ۷۰ درجه هستند. هرچند که از نظر مقیاس جهانی حرارت و رطوبت مهمترین عوامل در پراکنش اجتماعات گیاهی هستند، با وجود این تاثیر کلی عوامل اکولوژیک در یک محل و قدرت رقابت گیاهان عوامل تعیین کننده ظاهر شدن یا فقدان یک تیپ گیاهی بشمار می‌آیند (مهاجر، ۱۳۸۵).
سطح کل جنگلهای دنیا حدود ۴/۳ میلیارد هکتار برآورد شده است (F.A.O، ۱۹۹۳ ). این رقم در سال ۱۹۸۰ بالغ بر ۴ میلیارد هکتار بود. این موضوع روند تخریب سریع جنگلهای دنیا را نشان می‌دهد. جنگلهای دنیا نزدیک به ۹۰% بیوماس گیاهی اکوسیستم‌های زمینی را تولید می‌کنند و همراه با دریاها ۴۸% کل تولید اولیه کره زمین را تشکیل می‌دهند (مهاجر، ۱۳۸۵).
برای تفکیک و طبقه بندی جنگلهای دنیا روش های مختلفی پیشنهاد شده است و دانشمندان زیادی جنگلها را بر حسب عوامل مختلف طبقه بندی نموده اند. بعضی جنگلها را برحسب مناطق جغرافیایی، برخی بر اساس سیمای ظاهری و گونه‌های تشکیل دهنده آنها تقسیم بندی نموده اند. یکی از تقسیم بندی‌های معروف توسط پروفسور بروکمن (Brockmann ) صورت گرفته است که در آن مناطق رویش گیاهی دنیا به ده قسمت تقسیم شده اند که در جدول ۱- ۲ ذکر شده اند.
جدول ۱-۲ : تقسیم بندی مناطق رویشی جهان توسط بروکمن

 

۱ – جنگلهای بارانی یا استوایی Pluvisilvae
۲ – جنگلهای سبز بارانی یا نیمه استوایی Hiemisilvae
۳ – جنگلهای همیشه سبز معتدله گرم و مرطوب Laurisilvae
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-21] [ 06:36:00 ب.ظ ]




 

 

در طرح نمونه گیری مضاعف برای طبقه بندی در ابتدا وزن طبقات، ، نامعلوم است و پس از بدست آوردن نمونه ی اولیه در فاز اول برآورد وزن طبقات بدست می آید که یک برآوردگر نااریب برای است. در این روش نمونه گیری از امید ریاضی مکرر استفاده
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
می شود. در واقع با فرض اینکه در فاز اول برآورد شده و یک مقدار معلوم است، نشان
می دهیم یک برآوردگر نااریب برای میانگین جامعه است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(۲-۲۳)

 

 

 

 

 

به طور مشابه می توان نشان داد که نیز یک برآوردگر نااریب برای میانگین جامعه کمکی، ، است.
واریانس برآوردگر میانگین جامعه، ، به صورت زیر بدست می آید :

 

 

(۲-۲۴)

 

 

 

 

 

اثبات واریانس این برآوردگر توسط کاکران ]۴[ در سال ۱۹۷۷ محاسبه شده است.
برآورد واریانس برآوردگر توسط راﺋو ]۲۰[ در سال ۱۹۷۳ به صورت زیر ارائه شد :

 

 

(۲-۲۵)

 

 

 

 

 

۲-۵ برآوردگر رگرسیونی مرکب و برآوردگر رگرسیونی جدا در نمونه گیری مضاعف برای طبقه بندی
فرض کنید یک متغیر کمکی در اختیار دارید که با متغیر پاسخ همبستگی نسبتا بالایی داشته باشد، در این صورت برآوردگر رگرسیونی، یک برآوردگر مناسب است. در جامعه های دارای طبقه بندی از برآوردگر رگرسیونی به دو صورت مرکب و جدا استفاده می شود.
برآوردگر رگرسیونی مرکب[۳۸] برآوردگری است که برای بدست آوردن آن، ابتدا میانگین طبقه ای دو متغیر پاسخ و کمکی در فاز دوم طرح نمونه گیری مضاعف برای طبقه بندی به طور جداگانه برآورد می شود و سپس در فرمول برآوردگر رگرسیونی قرار داده می شود.
برآوردگر رگرسیونی جدا [۳۹] برآوردگری است که برای بدست آوردن آن، ابتدا در هر طبقه میانگین طبقه به کمک فرمول برآوردگر رگرسیونی در آن طبقه برآورد شده سپس با بهره گرفتن از میانگین موزون برآوردهای تمام طبقات، برآورد میانگین جامعه حاصل می شود.
زمانی که شیب خط رگرسیونی درون طبقات با هم برابر باشد دو روش کارایی یکسانی دارند، ولی در حالتی که شیب خط های رگرسیونی درون طبقات با هم برابر نباشد برآوردگر رگرسیونی جدا کاراتر خواهد بود.
۲-۵-۱ برآوردگر رگرسیونی مرکب برای میانگین جامعه
سینگ و همکاران ]۳۲[ در سال ۲۰۰۷ برآوردگر رگرسیونی مرکب میانگین جامعه که به صورت نمادگذاری می کنند و از فرمول زیر بدست می آید :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]




۳-۳-۲٫ چگونگی دسته بندی متغیرهای پژوهش
جهت دسته بندی عوامل تحقیق، محقق نظر پنجاه کارشناس(دلیل انتخاب این تعداد در رفرنس ۳-۴ آورده شده است) را گردآوری نموده است و در انتها با تحلیل و تلخیص نظرات عامل ها و زیرعامل های نهایی تحقیق را مشخص نموده است. دسته بندی عوامل چهل و شش گانه تحقیق شامل دو مرحله می باشد. ابتدا، براساس مطالعات و نظر مستقیم خبرگان پنج دسته اصلی و کلی برای طبقه بندی عوامل چهل و شش گانه مشخص شد و سپس بر اساس بیشترین تعداد نظرات، هریک از زیرعامل ها به دسته های اصلی تخصیص پیدا کرد. دسته های اصلی جهت تعیین زیر عامل ها به شرح زیر می باشد:
پایان نامه
عوامل نهادی- عوامل سازمانی- عوامل فردی- عوامل ملی- عوامل بین المللی
با مشخص شدن معیارهای اصلی تحقیق، شایسته است با بهره گرفتن از جدول گردآوری نظرات که بخشی از جدول فرضی آن در ذیل ارائه شده است زیر معیارهای مسئله نهایی و معین شوند. شرح کامل نظرات در فصل چهارم ارائه خواهد شد و دراین فصل تنها به ارائه یک نمونه بسنده شده است.
جدول ۳-۱ گردآوری نظرات خبرگان جهت دسته بندی نهایی زیرمعیارهای مسئله

 

  عوامل نهادی عوامل سازمانی عوامل فردی عوامل ملی عوامل
بین المللی
داشتن تخصص و دانش اطلاع رسانی     *    
مشارکت جامعه مدنی *        
کنترل و پاسخگوئی دموکراتیک   *      

۳-۳-۳٫ تعریف متغیرهای پژوهش
همانطور که پیش تر اشاره شد، متغیرهای تحقیق بر اساس بررسی اسناد علمی گردآوری شده اند. در فصل اول تعریف عملیاتی معیارهای اصلی مورد بررسی قرار گرفت، در این قسمت تلاش می نمائیم تا تعاریف هر یک از زیر معیارهای تحقیق را مورد بررسی قرار دهیم. شایان ذکر است متغیرهایی که ذیلا به آن ها اشاره خواهد شد، از منابع ذیل تلخیص و گردآوری شده است: Erkkila: 2010: 350-356./ Weber, 2010: 130/ Macintosh & Xenakis, 2003: 275./ Ratnovski, 2013: 424/ Dawes & Helbig, 2010: 51-58/ Stapenhurst & Langseth, 1997: 311-313/ Garcia-Marco, 2010: 99/ Perez & 2010: 587-590/ Kim & cho, 2005: 113-117.
مدیریت دانش: به منظور بهبود شفافیت در فرآیندهای دولت الکترونیک و پذیرش و حمایت اجتماعی، وجود مدیریت دانش در سازمان ها اثربخش خواهد بود، اسناد و مدارک و قوانین و مقررات علاوه بر ثبت باید رواج داشته باشد و بین سایر افراد جامعه نیز آشکار باشد.
کنترل منافع شخصی مدیر: اصل ترجیح منافع جمعی به منافع فردی، باید توسط افراد رعایت شود، اینگونه با در نظر داشتن منافع سایرین، اطلاعات به صورت شفاف در اختیار آن ها قرار می گیرد.
ساختار سازمانی(پیچیدگی): شفافیت می تواند موجبات اجتناب از پیچیدگی را فراهم آورد و همچنین می تواند با توجه به ساختار سازمانی در دستور کار و استراتژی های سازمانی قرار گیرد.
وجود فناوری اطلاعات و ارتباطات موثر: دسترسی به اطلاعات از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات شامل سه اصل زیر است: اول، کانال ارتباطی باید به طور گسترده، مختلف و نزدیک به شهروندان باشد؛ دوم، شهروندان به آسانی بتوانند آن را درک کنند؛ و آخرین مورد، روش ارائه اطلاعات اداری باید رسمی و مستقیم باشد. به این دلایل، بسیاری از دولت ها به منظور افزایش قابلیت دسترسی برای شهروندان از فناوری اطلاعات و ارتباطات بهره برداری می نمایند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]




  • گسل شمال البرز با روند شمال غرب- جنوب شرق با شیب زیاد به سمت غرب

 

  • گسل لاهیجان با روند شمال شرق – جنوب غرب

 

  • گسل ماسوله با روند شمالغرب – جنوب شرق

 

  • گسل رودبار با روند شرق- غرب با شیب زیاد به سمت شمال

 

آمار داده های لرزه ای و تاریخی نشان می دهد که این ناحیه از توان لرزه خیزی بالایی برخوردار است و مطابق نقشه خط زمین لرزه ای ایران این ناحیه در منطقه تخریب متوسط تا زیاد قرار دارد. زلزله ویرانگر با شدت ۳/۷ ریشتر در ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ در منطقه و سایر زلزله هایی که در منطقه ثبت شده است.
منطقه مورد مطالعه که در جنوب غربی دریای خزر در شمال ایران قرار گرفته است از نظر زمین شناسی بین بلوک خزر در شمال و پهنه ایران مرکزی در جنوب واقع شده است . ( مولایی ، ۱۳۷۴، ص ۷ )
از نظر زمین شناسی محدوده مورد مطالعه در سه بخش زیر تقسیم می شود.
ــ زمین شناسی ناحیه ساحلی:
زمین شناسی واحد ساحلی، مشتمل بر نهشت های ساحلی و ماسه بادی مربوط به عهد حاضر می باشد این نهشته ها در امتداد دریای خزر از جفرود شروع شده و در علی آباد زیبا کنار در مجاورت آبادی حسین کیان ختم می شود. چشم انداز این منطقه بسیار زیبا و اکثر مجتمع های توریستی ، دولتی و شخصی در این باریکه قرار گرفته است براساس مطالعات استخراج شده مساحت این باریکه در اثر پیشروی و پسروی دریای خزر کاهش و یا افزایش می یابد.
ــ زمین شناسی ناحیه جلگه ای:
این ناحیه که در ارتفاع ۲۰- تا ۱۰۰ قرار دارد سراسر از شالیزارهای برنج پوشیده شده است نهشته های دریایی و نهشته های دلتایی تفکیک نشده حاصل از عملکرد سفیدرود و رسوبات ساحلی کهن و نهشته های آبرفتی مربوط به عهد حاضر دیده می شود.
ــ زمین شناسی ناحیه کوهپایه ای:
ناحیه کوهپایه در ارتفاع بیش از ۱۰۰ متر قرار دارد تا ارتفاع ۵۰۰ متر نهشته های ساحل در دهستان لاکان و نهشته های دلتایی در سنگر اطراف سفیدرود گسترده شده است.

شکل ۳-۲- نقشه زمین شناسی شهر رشت
۳-۲-۲- توپوگرافی
محدوده مورد مطالعه در دلتای ورودی به دشت حاصل خیز سفید رود واقع گردیده و بعد از سلسله ارتفاعات البرز تا سواحل دریای خزر هیچ گونه پستی و بلندی مهمی به چشم نمی خورد و در جلگه مرکزی گیلان در مثلثی که درحد فاصل امامزاده هاشم – کیاشهر – حسن رود تشکیل می شود . قرار دارد و بر خلاف جلگه شرقی و جلگه شمال غربی استان دارای وسعت زیادی است. گستردگی جلگه مرکزی به همراه عبور رودخانه های متعدد از داخل و حاشیه آن و همجواری با دریا و کوهستان، چشم اندازهای طبیعی ، باعث تنوع در فعالیتهای اقتصادی آن نیز شده است. ناهمواریهای این شهرستان از جنوبی ترین نقطه تا شمالی ترین نقطه آن به ترتیب واحدهای جغرافیایی ذیل به چشم می خورد: (مهندسین مشاور ایران آزمایش، ۱۳۶۸، ص۹).
ــ واحد کوهستانی :
این ناحیه که درصد اندکی از مساحت آن را در بر می گیرد شامل ارتفاعات شمالی دامنه های البرز در منطقه امام زاده هاشم به سمت شهرستان شفت است کوههای منطقه عموماً از جنگل های متراکم و انبوه پوشیده شده و با توجه به شیب بالا کمتر دستخوش عوامل فرسایش قرار دارد ودر مجموع حفظ و پایداری آب و خاک منطقه شدیداً به پوشش جنگلی آن وابسته است .لذا تراکم جمعیت و تمرکز سکونتگاه های روستایی در این بخش نیز اندک است
ــ اراضی پایکوهی :
این منطقه که در حد واسط کوهستان وواحد جلگه قرار دارد عمدتاً پادگانه های آبرفتی و مخروط افکنه ها را در بر می گیرد .مرز این واحد به طرف مناطق کوهستانی با پوشش جنگلی به طرف مناطق جلگه ای یا اراضی کشاورزی مشخص می گردد. شیب زمین در این بخش تا حدودی ملایم گشته و جریان رودخانه ای به تبع آن بار رسوبی خوبی را در این بخش به جای گذاشته و مخروط افکنه رودخانه ای در آن تشکیل می گردد بدلیل دارا بودن شرایط مناسب قسمت عمده ای از اراضی زیر کشت محصولات مختلف قرار گرفته یا به سمت کوهستان زیر پوشش جنگل قرار دارد.
ــ بخش جلگه ای شهرستان رشت:
این بخش بیشترین مساحت شهرستان را در بر می گیرد و آن هم بدلیل شیب کم و دارا بودن شرایط مطلوب برای بیشتر فعالیتهای عمرانی، استقرار سکونتگاه ها، فعالیتهای زراعی مناسب است. واحد جلگه ای شهرستان رشت در واقع بخشی از دلتای سفیدرود را تشکیل می دهد که در این محدوده دارای بیشترین گستردگی می باشد و بدلیل فرسایش پذیری زیاد حوضه آبخیز سفیدرود عمق رسوبات در این منطقه بالادست و بنابراین در نواحی ساحلی نیز پیشروی خشکی به دریا مشاهده می گردد.
پایان نامه
ــ نوار ساحلی:
نوار ساحلی که قسمتهای شمالی بخشهای خشکبیجار، خمام و لشت نشاء را در بر می گیرد بوسیله باندهای ماسه ای ازجلگه جدا شده است این واحد بدلیل دارا بودن شرایط مطلوب برای فعالیتهای صیادی ، توریستی بسیار مناسب می باشد.
۳-۲-۳- اقلیم
شرایط آب و هوایی به موازات دیگر عوامل محیطی از مهمترین عوامل موثر در استقرار وشکل گیری سکونتگاه ها به شمار می آید. هر گونه دخل و تصرف انسانی نیز در محیط به مقدار زیادی تابع شرایط آب و هوایی است توجه به این ویژگی در برنامه ریزی عمرانی و طرحهای کالبدی آمایش سرزمین از دیدگاه های مختلف حائز اهمیت است.
مطالعه آب و هوایی شهرستان رشت نشان می دهد که این منطقه در فصول گرم و سرد سال تحت تاثیر سیستم های مختلف فشار قرار
دارد هریک از این سیستمها در مقیاس محلی و منطقه ای تاثیرگذار بوده و بعد از ورود به سواحل دریای خزر به نوع دریایی تبدیل می گردند و مهمترین این سیستم ها عبارتند از:
پرفشار سیبری، پرفشار آزور و پر فشار اطلس شمالی در زمستان . کم فشار آسیایی در تابستان
هر یک از این سیستم ها منشاء جریانات مختلف آب و هوایی بوده و میزان بارش و رطوبت و دما، پایداری هوای منطقه را تحت تاثیر قرار می دهند در ذیل به اختصار به تشریح عناصر جوی منطقه به اطلاعات آن از ایستگاه رشت استخراج شده است پرداخته می شود.
جدول ۳- ۲ مشخصات ایستگاه سینوپتیک شهر رشت

 

نام ایستگاه
موقعیت جغرافیایی
آمار موجود
نوع ایستگاه

 

رشت
طول
عرض
ارتفاع به متر
دوره
تعداد سال
سینوپتیک

 

۴۹۳۹
۳۷۱۲
۷/۳۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:34:00 ب.ظ ]




طریحی­ براین عقیده است، که کلمه شورکه کلمه مشاوره از این ریشه است، به معنای مشارکت درکلام است،تاحق آشکار شود.[۳۷۱] آیه­ی آورده شده،دراین قسمت عبارت است از: «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِین»(آل عمران/۱۵۹)«به سبب رحمت خداست، که تو با آنها این چنین خوش­خوى ومهربان هستى، اگرتندخو و سخت‏دل مى‏بودى، ازگردتو پراکنده مى‏شدند؛پس بر آنها به بخشاى و برایشان آمرزش بخواه و درکارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کارى کنى، بر خداى توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.»
مقاله - پروژه
حدیثی­که درذیل­آیه­ی بالاآورده­شده،عبارت­است از:« قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) لَا ظَهِیرَکَالْمُشَاوَرَهِ­ وَقَالَ(علیه السلام) لَامُظَاهَرَهَ أَوْثَقُ مِنْ مُشَاوَرَه».[۳۷۲]
-امیر مومنان(علیه السلام) فرمود:پشتیبانى­چون مشورت کردن نباشد، وفرمود: همیارى کردنى چون هم شورى نیست.
راغب اصفهانی بیان­ کرده است،که مشاوره ومشوره وتشاور از ماده “شرت العسل” است، وقتی­که عسل­را از جایش بیرون می­آوری، رای را نیز از طرف مقابل بیرون می­آوری.[۳۷۳]
این­ حدیث ­بیانی­تعیینی ­وتفسیری­دارد، که­مشورت­باعث­محکم کردن­کارها­می­ شود،هم چنان­که ­درآیه مشهود است،ابتدا مشورت رادر اولیت انجام کارقرار داده است، و توکل رابعد از آن آورده است، واین پر اهمیت بودن امر مشورت رامی رساند.
۳-۲۳-عبر
مولف­براین نظراست،که­واژه عبر،که­عبره از این ریشه­ است، به معنای موعظه­ایی­که برای­عقل باشد و مفید فکر باشد، است.[۳۷۴] آیه­ی آورده شده، عبارت است از:«لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ ما کانَ حَدِیثاً یُفْتَرى‏ وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» (یوسف/۱۱۱)«براستى­که در داستانهاى­ایشان­عبرتى­است،براى­خردمندان و این سخنى نیست که بهم بافته باشند،بلکه­تصدیق کتابهایى­است،که نزد او است،وبیان هرچیزى است و هدایت و رحمتى است، براى مردمانى که ایمان دارند.»
حدیثی که، در ذیل واژه­­ی بالا آمده است، عبارت است از: یَا هِشَامُ مَنْ سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلَى ثَلَاثٍ فَکَأَنَّمَا أَعَانَ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ مَنْ أَظْلَمَ نُورَ تَفَکُّرِهِ بِطُولِ أَمَلِهِ وَ مَحَا طَرَائِفَ حِکْمَتِهِ بِفُضُولِ کَلَامِهِ وَ أَطْفَأَ نُورَعِبْرَتِهِ بِشَهَوَاتِ نَفْسِهِ فَکَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ وَمَنْ هَدَمَ عَقْلَهُ أَفْسَدَ عَلَیْهِ دِینَهُ وَدُنْیَاهُ.[۳۷۵] -اى هشام هرکه سه­ چیز را برسه چیز دیگر مسلط سازد،به ویرانى عقلش کمک کرده، آنکه پرتو اندیشه‏اش به آرزوى دراز تار شود؛ و حکمتهاى نغز را به گفتار بى‏مغز نابود کند؛ وتابش نورعبرت را به طوفان شهوت خود خاموش نماید، چون هوس یارى بر ویرانى عقل خود اقدام کند، هرکه عقلش را ویران کرد، دین و دنیایش تباه شود.
طبرسی­­براین­ باوراست،که­عبره­ راهنمایی­ودلیلی­است­،که انسان رابه مطلوب برساند.[۳۷۶]در مفردات آمده است­، که عبره حالتی است، که انسان را ازشناخت چیزی که دیده شده است به چیزی که دیده نشده و درگذشته رخ داده می­رساند.[۳۷۷]
این حدیث بیانی­تفسیری دارد، که اگردر کسی صفت عبرت نباشد؛عقل خود را ویران کرده است، و نتیجه ویرانی عقل تباهی دین ودنیا است و همان طورکه درآیه بیان می­دارد، عبرت مترتب بر اموری حقیقی است، نه خیالی و وهمی، وعبرت گرفتن راهدایت و رحمتی برای مومنان دانسته است؛وهم چنین می­توان بیان داشت،که صفت عبرت درمورد انسان هایی که ایمان دارند، به عمل می انجامد.
۳-۲۴-محص
باب صاد کلمه محص، که مولف بیان کرده است، که به معنای خالص شدن است.[۳۷۸] آیه- ی آورده شده،عبارت است­ از:«وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ­آمَنُوا­وَ یَمْ حَقَ الْکافِرِین»(آل­عمران/۱۴۱)«وتا مومنان را پاکیزه گرداند و کافران را نابود سازد.»
حدیثی­که در ذیل آیه­ی بالا بیان شده، عبارت است از: عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلامیَقُولُ‏ وَیْلٌ لِطُغَاهِ الْعَرَبِ مِنْ أَمْرٍ قَدِ اقْتَرَبَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَمْ مَعَ الْقَائِمِ مِنَ الْعَرَبِ قَالَ نَفَرٌ یَسِیرٌ قُلْتُ وَ اللَّهِ إِنَّ مَنْ یَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْهُمْ لَکَثِیرٌ قَالَ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ یُمَحَّصُوا وَ یُمَیَّزُوا وَ یُغَرْبَلُوا وَ یُسْتَخْرَجُ فِی الْغِرْبَالِ خَلْقٌ کَثِیر[۳۷۹]-ابن ابى یعفور گوید: شنیدم امام صادق (علیه السلام) می فرمود: واى بر سرکشان عرب از امرى که نزدیک است دراین زمان، عرض کردم: قربانت گردم چند نفر از عرب همراه حضرت قائم خواهند بود؟ فرمود:چند نفر اندک،عرض کردم به خدا کسانى که از ایشان از این امر سخن می گویند؛ (اظهارعقیده با امام زمان می کنند.)بسیارند، فرمود: مردم ناچار باید بررسى شوند،­ و جدا گردند و غربال شوند، و مردم بسیارى از غربال بیرون ریزند.
علامه بیان داشته است، مصدرتمحیص که فعل یمحص ازآن مشتق شده است، به معنای خالص­کردن چیزی است، که ناخالصی ها درآن داخل شده است؛ ودرتفسیرآیه آمده است، که معلوم کردن ایمان مومن از غیر مومن یک امر است، و خالص کردن ایمان او از ناخالصیهای­ دیگر، امری دیگر است.[۳۸۰]
در اطیب­البیان مولف براین باور است، که ممکن است تلخیص ذنوب باشد، که اگر در امتحانات صبر کنند، گناهان آنان از بین برود، و ممکن است تلخیص ایمان باشد؛ ونیز ممکن است، تلخیص مومن از غیر مومن باشد.[۳۸۱]
این حدیث درتفسیر واژه آمده است، و معنای آن را تعیین می­ کند،که منظور از واژه محص امتحان­­کردن مردم به وسیله­آزمایش­وامتحان­است؛و هم چنین بیان می­دارد،که منظور غیرمومن نیست؛ ومی­توان گفت افراد زیادی­که اعتقاد به امام زمان (عج الله وتعالی الشریف) دارند، ولی ازایمان ضعیفی بر خوردار هستند،وسخن خطاب به معتقدین امام است نه کفار.
۳-۲۵-اسف
درمجمع­البحرین آمده است،که کلمه اسف، به معنای حزن وغضب است.[۳۸۲] آیه­ی آورده شده،عبارت است از:«فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِین»(زخرف/۵۵)«چون­مارابه­خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم؛ و همگان را غرقه ساختیم.»
حدیثی که­ در ذیل آیه­ی بالا آورده شده؛ عبارت است از: « وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَا یَأْسَفُ کَأَسَفِنَا وَ لَکِنَّهُ خَلَقَ أَوْلِیَاءَ لِنَفْسِهِ یَأْسَفُونَ وَ یَرْضَوْنَ وَ هُمْ مَخْلُوقُون‏.»[۳۸۳]-و به همین اسناد از احمد بن ابى عبد اللَّه از پدرش مرویست، که آن را مرفوع ساخته به سوى حضرت صادق (علیه السلام) که در قول خداى عز و جل‏« فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ‏ »یعنى«پس آن هنگام که مارا سخت خشمناک و اندوهگین ساختند؛ کینه کشیدیم از ایشان.»فرمود:که­خداى­تبارک­وتعالى­اندوهگین­نمی­ شود؛وخشم نمی­گیرد، چون اندوه و خشم مالکین، خداوند دوستانى چند را از براى خود آفریده،که­اندوه می­خورند، و خشم می گیرندو خوشنود مى‏شوند.
طبرسی براین نظراست، که اسف به معنای خشم و اندوه هردو آمده است، ولی در این آیه به معنای صرف غضب است.[۳۸۴]
علامه بیان داشته است، که کلمه آسفونا از مصدر ایساف است؛ که به معنای خشمگین کردن دیگری است؛و معنای آیه این چنین است، بعد از آنکه ما را به خشم در آوردند، از ایشان انتقام گرفتیم و علامه بیان داشته است،که خشم در خداوند به معنای اراده عقوبت است.[۳۸۵] مولف تفسیر جوامع الجامع بر این نظر است، که خشم خداوند بر گناهکاران، اراده خداوند بر کیفر دادن آنها است.[۳۸۶]
این حدیث معنای واژه اسف را در مورد خداوندتفسیر و تعیین معنا می­ کند، که خشم درخداوندوجود ندارد، واین­خشم به معنای اراده او درعذاب است؛ هم چنان که در حدیث آمده است، که خشم و خشنودی در اولیاء او وجوددارد، و این حالت خاص بندگان است، نه خداوند.
۳-۲۶-حلف
مولف براین باوراست،که کلمه حلف به معنای سوگند و هم­پیمانی است.[۳۸۷] آیه­­­ی آورده شده دراین قسمت عبارت است از:«وَ لا تُطِعْ کُلَّ حَلاَّفٍ مَهِین»(قلم/۱۰) «از هرفرومایه‏اى که بسیار سوگند مى‏خورد، پیروى مکن.»
حدیثی که­ درذیل آیه­ی بیان شده، عبارت است از: «لا حلف‏ فی الاسلام.» آن سوگندی که در جاهلیت می­خوردند، در مسلمانى مثل آن مشروع نیست.‏
راغب در مفردات براین باور است، که حلف به معنای هم پیمانی است؛ ولی این هم پیمانی قبل ازاسلام به این شکل بود، که دو قبیله با هم پیمان می شدند، تا قبیله دیگر را غارت کنند، و فتنه انگیزی کنند، و دراین غارت آن چه را که به دست آوردند بایکدیگر شریک باشند، اما این عهد وپیمان بعد اسلام نهی شد،چرا که اسلام عهد وپیمان را براساس نیکی و تقوا قرار داده است.[۳۸۸]
علامه براین نظراست، که کلمه حلاف به معنای کسی است، که بسیار سوگند می­خورد و سوگند خوردن درهرامر مهم و غیر مهم وحق وباطل لازمه اش این است،که شخص سوگند خورنده احترامی برای صاحب سوگند قایل نباشد، و چون سوگند هابه نام خداوند بوده است سوگند خورنده­ عظمتی برای خدا قایل نبوده، واین­ مطلب برای رذلی شخص و رذالت این صفت کافی است.[۳۸۹]
این حدیث واژه حلف را تعیین وتبیین معنا وتفسیر می­ کند، وباآوردن مصداق آن در اسلام زشتی این مطلب را که، شخصی که بسیار قسم می خورد، بیان می دارد،تا مخاطب تأثیر و اهمیت این امر، یعنی قسم خوردن بسیار، برای او روشن و واضح گردد.
۳-۲۷-زخرف
مولف براین عقیده است،که کلمه زخرف به معنای زینت وآنچه زینت داده شده و مزین شده، است.[۳۹۰] آیه­ی آورده شده در این قسمت، عبارت است از: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ­ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ­» (انعام/۱۱۲) «وبدین گونه­براى هرپیامبرى دشمنى از شیطانهاى انس و جن برگماشتیم، بعضى از آنها به­ بعضى براى­فریب[یکدیگر]سخنان­آراسته­القا مى‏کنند؛و اگر پروردگار تو مى‏خواست چنین نمى‏کردند،پس آنان را با آنچه به دروغ مى‏سازند، واگذار».
حدیثی که­ درذیل آیه­ بیان شده، عبارت است از: «عنْ أَیُّوبَ بْنِ الْحُرِّ قَالَ‏ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ‏ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْکِتَابِ وَ السُّنَّهِ وَ کُلُّ حَدِیثٍ لَا یُوَافِقُ کِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُف‏»[۳۹۱]- ابوعبداللَّه­صادق(علیه السلام) مى‏گفت: هرحکمى به کتاب و سنت ارجاع مى‏شود،و هر حدیثى که، با کتاب خدا موافق نباشد، ساختگى است.
علامه بیان می دارد،که زخرف آن آرایشی راگویند،که انسان را به اشتباه بیندازد، و زخرف القول گفتاری را گویند، که امر رابر انسان مشتبه سازد.[۳۹۲]و هم چنین طبرسی بیان داشته است، که منظور از زخرف، سخنانی که ظاهری آراسته و باطنی تو خالی دارند، است.[۳۹۳]
این حدیث معنای زخرف را هرحکم و سخن غیر مطابق حکم وگفتارخداوند می­داند هم چنان که درآیه نیز آمده است؛ این چنین سخنی که به باطل آراسته شده است، زخرف است و آیه را از نظر معنایی تعیین و تایید می­ کند، که این سخنان به ظاهر زیبا هستند، در حالی که باطن آنان غیرازحکم و کلام خداوندی­ است، که برای هدایت انسان آمده است؛ وکسانی که این چنین احکام واحادیثی رادر بین مردم نشر می دهند، در واقع پیرو شیاطین هستند، ومی­خواهند انسان­ها را از راه خدا باز دارند، به همین دلیل است، که امام می- فرماید، احادیث و احکام رابه کتاب خدا وسنت ارجاع دهید، و به هر سخنی که به ظاهر زیبا ودل فریب است، اعتنا ننمایید.
۳-۲۸- زلف
طریحی بیان داشته است، که کلمه زلف به معنای زمان ومواقعی از شب است.[۳۹۴] آیه­ی آورده شده، عبارت است از:« وَ أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى‏ لِلذَّاکِرِینَ » (هود/۱۱۴)(و برپا به دار نماز را در دو طرف روز و در نزدیکی هایى از شب، و اعمال نیکو مى‏برد، بدیها را و این تذکر است، براى یادکنندگان)
حدیثی که دراین قسمت درذیل آیه بیان شده، عبارت است از : قَالَ زُرَارَهُ بْنُ أَعْیَنَ‏ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ( علیه السلام) أَخْبِرْنِی عَمَّا فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ الصَّلَوَاتِ قَالَ خَمْسُ صَلَوَاتٍ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ قُلْتُ لَهُ هَلْ سَمَّاهُنَّ اللَّهُ وَ بَیَّنَهُنَّ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّیْلِ‏ وَ دُلُوکُهَا زَوَالُهَا فَفِیمَا بَیْنَ دُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ سَمَّاهُنَّ اللَّهُ وَ بَیَّنَهُنَّ وَ وَقَّتَهُنَّ وَ غَسَقُ اللَّیْلِ انْتِصَافُهُ ثُمَّ قَالَ‏ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ-إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً فَهَذِهِ الْخَامِسَهُ وَ قَالَ فِی ذَلِکَ- أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ طَرَفَاهُ الْمَغْرِبُ وَ الْغَدَاهُ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ‏ وَ هِیَ صَلَاهُ الْعِشَاءِ الْآخِرَهِ . [۳۹۵]
علامه در ذیل این آیه بیان داشته است، که زلفی صفتی است، که به­جای مو­صوف خود نشسته است، مانند ساعات وامثال آن وتقدیرش این است، ساعاتی از شب که نزدیک روز باشد، و این با نماز مغرب و عشا تطبیق می­ کند.[۳۹۶]
این حدیث به طور­ بدیهی معنای واژه زلفی رابیان می­دارد، و­آن را برای ما تفسیرو رو- شن می کند.
۳-۲۹-دلک
مولف­ براین نظراست، که کلمه دلک به معنای زایل شدن و میل کردن است[۳۹۷]. آیه­ی آورده شده،عبارت است از:«أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» (اسرا/۷۸)«نمازرا از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپادار، و [نیز] نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان‏] است.»
حدیثی که در ذیل­ آیه آورده شده، عبارت است از :« قَالَ زُرَارَهُ بْنُ أَعْیَنَ‏ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(علیه السلام) أَخْبِرْنِی عَمَّا فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ الصَّلَوَاتِ قَالَ خَمْسُ صَلَوَاتٍ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ قُلْتُ لَهُ هَلْ سَمَّاهُنَّ اللَّهُ وَ بَیَّنَهُنَّ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله)- أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّیْلِ‏ وَ دُلُوکُهَا زَوَالُهَا فَفِیمَا بَیْنَ دُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ سَمَّاهُنَّ اللَّهُ وَ بَیَّنَهُنَّ وَ وَقَّتَهُنَّ وَغَسَقُ اللَّیْلِ انْتِصَافُهُ ثُمَّ قَالَ‏ وَقُرْآنَ الْفَجْرِإِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِکانَ مَشْهُوداً فَهَذِهِ الْخَامِسَهُ وَ قَالَ فِی ذَلِکَ- أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ طَرَفَاهُ الْمَغْرِبُ وَ الْغَدَاهُ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ‏ وَ هِیَ صَلَاهُ الْعِشَاءِ الْآخِرَه».[۳۹۸] زراره بن اعین گوید: به امام باقر(علیه­السّلام)عرض کردم، مرا­ از نمازهایى­­ که­­خداوند­ تبارک و­تعالى­ برعالمیان واجب فرموده آگاه سازید، فرمود: نمازهاى پنجگانه­درشبانه روز، به آن حضرت عرض کردم:آیا خداوند تعالى در­قرآن آنها را نام برده، و بیان فرموده است؟ آن حضرت فرمود: بلى خداوند­ عزّ­و­جلّ به پیامبر خود (صلّى اللَّه علیه و آله) فرمود: «أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّیْلِ» یعنى«بپاى دار و بجاى آور نماز را از ابتداى دلوک خورشید، تا انتهاى تاریکى شب»( الاسراء/ ۷۷) و دلوک خورشید زوال و فرو رفتن آنست؛ یا زوال آن از نصف النّهار که میان مشرق و مغرب است یعنى میل­ خورشید از­ وسط­آسمان­به­جانب­مغرب، پس‏ مدّت­زمان فاصله بین دلوک خورشیدتا منتهاى تاریکى شب، وقت چهار نماز است، که گویى خداوند تبارک و تعالى آنها را نام برده­و بیان فرموده، و وقت­آن را مقرّر ساخته است؛ وغسق شب، نیمه شب است سپس خداوند عزّوجلّ فرمود: «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» یعنى:« نمازصبح را درطلیعه صبحگاه به جاى آر، که نماز صبح مشهود و دردید فرشتگان شب و روز است» (الاسراء/ ۷۷) پس این هم نماز پنجم، و باز در مورد نماز و اوقات آن حقّ تعالى فرموده است:« أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ» یعنى: «نماز را در دو طرف روز به پاى دار و به جا آور» سوره هود ۱۱۴). و آن دو طرف مغرب و صبح است؛«و زلفا من اللّیل» یعنى «و همچنین به پا دار نماز را در زمان نزدیکى از شب به روز یا تا نیمه شب» و مراد از آن، نماز خفتن یا عشاء است.
مولف ­درمفردات­ بیان داشته که­، دلوک­ شمس، به ­معنای­ متمایل­ شدن آن به غروب است.[۳۹۹]
این حدیث معنای دلوک را بیان وتفسیر می­­نماید، که منظور زوال خورشید است.
۳-۳۰-سقم
مولف بیان­­ داشته­­که،­­کلمه­ سقم ­به­معنای بیماری است.[۴۰۰]آیه­ی­آورده شده،­دراین قسمت، عبارت است از:« فَقالَ إِنِّی سَقِیم»(صافات/۸۹) «و گفت:من بیمارم».
حدیثی که در ذیل آیه آورده شده، عبارت است از: عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ‏ قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ( علیه­السلام) وَأَنَا عِنْدَهُ إِنَّ سَالِمَ بْنَ أَبِی حَفْصَهَ وَ أَصْحَابَهُ یَرْوُونَ عَنْکَ أَنَّکَ تَکَلَّمُ عَلَى سَبْعِینَ وَجْهاً لَکَ مِنْهَا الْمَخْرَجُ فَقَالَ مَا یُرِیدُ سَالِمٌ مِنِّی أَ یُرِیدُ أَنْ أَجِی‏ءَ بِالْمَلَائِکَهِ وَ اللَّهِ مَا جَاءَتْ بِهَذَا النَّبِیُّونَ وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) إِنِّی سَقِیمٌ‏ وَمَا کَانَ سَقِیماً وَمَا کَذَبَ وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا وَ مَا فَعَلَهُ وَ مَا کَذَبَ وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ‏ وَ­اللَّهِ مَا کَانُوا سَارِقِینَ وَمَا کَذَبَ.[۴۰۱] ابوبصیر­مى‏گوید: من نزد امام باقر(علیه­­­السّلام) بودم،که به ایشان عرض شد: سالم­بن­ابى­حفصه­ویارانش[از غلات­مخالف­امام بودند] از تو گزارش مى‏دهند که تو سخنى مى‏گویى که، هفتاد توجیه دارد؛ و از هرراهى مى‏توانى خود را از مسولیت رها سازى، امام (علیه السّلام) فرمود: سالم از من چه توقعى دارد؟ مى‏خواهد فرشته‏ها را در برابر او رژه دهم؟به خدا که پیغمبران نیز چنین چیزى را نیاورده‏اند؛ ابراهیم(علیه السّلام) فرمود:« إِنِّی سَقِیمٌ‏ »درحالى که بیمار نبود، و دروغ هم نگفت، و همچنین ابراهیم مى‏فرماید:« بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا» درحالى که بزرگشان این کار را نکرده بود؛ و او هم دروغ نگفته و یوسف (علیه السّلام) نیز فرمود: «أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ‏ » و به خدا سوگند نه ایشان سارق بودند، و نه او دروغ گفته بود.
علامه بیان می­دارد، وقتی مردم شهر برای مراسم خود بیرون شدند، ابراهیم را خبر دادند؛ و او نگاهی به ستارگان انداخت، وگفت: به­زودی کسالت من شروع می­ شود؛ومن نمی- توانم در این عید شرکت کنم؛ و از همه وجوههی که ذکرکردند، این وجه بهتر است، که نگاه کردنش ­به نجوم وخبردادن ازمریضی خود ازباب معاریض کلام است، ومعاریض کلام عبارتند از این­ که گوینده سخنی را بگوید، وشنونده از ظاهرآن معنایی را بفهمد، وحال آنکه معنای گوینده چیز دیگری است.[۴۰۲]
این حدیث وجهی تفسیری دارد، که معنای آیه را تفسیر می­ کند، وآوردن آن ازباب تفسیر کلمه سقم در این آیه است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:34:00 ب.ظ ]