آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی



جستجو



آخرین مطالب
 



 

 

نمودار ۴-۱-آزمون نرمال بودن خطاهای معادله رگرسیون-فرضیه اول تحقیق
نمودار شماره (۴-۱)، به بررسی نرمال بودن خطاها به عنوان یکی دیگر از مفروضات رگرسیون می پردازد. طبق این فرض می باید خطاهای معادله رگرسیون دارای توزیع نرمال با میانگین صفر باشند که طبق نگاره فوق Stad.Dev=(0.949)، Mean=(-5.24e-16)، می باشد و در سمت راست نمودار نشان داده شده است. بنابراین با برقرار بودن این پیش فرض می توان از معادله خط رگرسیون برآورد شده در خصوص دو متغیر یعنی بین دو متغیر تغییرات مدیریت ریسک اعتباری دربانک ملت استان سمنان، به عنوان متغیر مستقل و ارزش تغییرات وام‌های سررسیدگذشته مشتریان انفرادی(حقیقی)دربانک ملت استان سمنان، به عنوان متغیر وابسته می باشد استفاده کرد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نمودار۴-۲-خط و معادله رگرسیون-فرضیه اول تحقیق
نمودار شماره (۴-۲) علاوه بر پراکندگی، معادله رگرسیون خطی ساده و ضریب تعیین دو متغیر، یعنی بین دو متغیر تغییرات مدیریت ریسک اعتباری دربانک ملت استان سمنان، به عنوان متغیر مستقل و ارزش تغییرات وام‌های سررسیدگذشته مشتریان انفرادی(حقیقی)دربانک ملت استان سمنان، به عنوان متغیر وابسته می باشد، را نشان می دهد. این نتایج منطبق بر نتایج حاصل از روش رگرسیون خطی ساده است.
۴-۶-۲-نتایج آزمون فرضیه دوم تحقیق
فرضیه دوم تحقیق: بین مدیریت ریسک اعتباری و وام‌های معوق مشتریان انفرادی(حقیقی) دربانک ملت استان سمنان رابطه معناداری وجود دارد.
H0: بین مدیریت ریسک اعتباری و وام‌های معوق مشتریان انفرادی(حقیقی) دربانک ملت استان سمنان رابطه معناداری وجود ندارد.
H1: بین مدیریت ریسک اعتباری و وام‌های معوق مشتریان انفرادی(حقیقی) دربانک ملت استان سمنان رابطه معناداری وجود دارد.
جدول ۴-۷-آزمون ضریب همبستگی، ضریب تعیین،ضریب تعیین تعدیل شده وآزمون دوربین-واتسون بین دو متغیر اقلام مدیریت ریسک اعتباری و وام‌های سررسید گذشته مشتریان انفرادی دربانک ملت استان سمنان ،حاصل ازآزمون فرضیه دوم تحقیق

 

 

متغیرهای ورودی/حذف شده b

 

 

 

مدل

 

متغیرهای ورودی

 

متغیرهای حذف شده

 

روش

 

 

 

۱

 

مدیریت ریسک اعتباری مشتریان انفرادی(حقیقی)…CRM…Xit

 

.

 

ورودی

 

 

 

a. تمام متغیرهای درخواست وارد شده است
b. متغیر وابسته : = وام‌های معوق مشتریان انفرادی دربانک ملت استان سمنان (DPD…AC2…Y2)

 

 

 

 

 

 

خلاصه مدلb

 

 

 

مدل

 

(ضریب همبستگی)
®

 

مربع ضریب همبستگی (R2)

 

ضریب
تعیین
تعدیل شده
®

 

خطای برآوردی معیار

 

تغییرات آماری

 

آمارۀ دوربین واتسون
(D-W)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 08:06:00 ب.ظ ]




«تحول دیگری که در درون گفتمان دینی در این زمان رخ داد طرح نظریه «ولایت فقیه» بود. به طوری که زمینه‌های نظری دخالت روحانیان در سیاست و در مرحله بعد سیاسی شدن تشیع را فراهم ساخت و تحولی ژرف در رابطه دین و دولت در ایران به وجود آورد. این موضوع زمانی نمود عینی یافت که فتحعلی‌شاه برای تشویق سپاهیان و ماهیت اعتقادی دادن جنگ‌ها به ویژه جنگ ایران و روس، از عالمان اجازه جهاد گرفت. این مسئله به دنبال خود بحث در مورد مشروعیت حکومت در عصر غیبت را بر انگیخت و نظریه ولایت فقیه در این زمینه بازسازی و تقویت شد» (حسینی‌زاده ، همان :۵۴).
دانلود پایان نامه
در این زمان جریان‌های مختلفی از جمله صوفیان، اخبارییان و بابویه تلاش می‌کردند تا گفتمان هژمونیک شیعه را به چالش بکشند. (الگار، ۱۳۶۹: ۱۵۴) از یک سو به دلیل دغدغه‌های اصلی که در میان عالمان این دوره وجود داشت از جمله؛ دغدغه نظم و ثبات کشور، طرد و غیریت‌سازی با فرهنگ غیردینی غرب و به حاشیه راندن نفوذ بیگانگان در کشور، حفظ هویت شیعی جامعه ایرانی و غیریت‌سازی و به حاشیه راندن فرقه‌ها و اندیشه‌هایی چون اخباری‌گری، شیخیه، تصوف و بابیه، عالمان را بیش از هر زمان دیگری به شاهان نزدیک می‌کرد (زیبا کلام، ۱۳۷۸: ۲۰۴) از سوی دیگر به دلیل افزایش استبداد و ستم حکام قاجار این علماو مراجع بودند که به عنوان تنها نهاد قدرتمند و مستقل موجود در جامعه از امکان کنترل و مقاومت در برابر حاکمان برخوردار بودند. در نتیجه با تکیه بر همین اقتدار بود که کم‌کم عالمان دینی رهبری نهضت مردمی را به دست گرفتند. (سرجان مالکوم، بی‌تا:۷۰) نمونه بارز فعال‌تر شدن روحانیت تشیع در این دوران را می‌توان به فتوای میرزای شیرازی در مخالفت با واگذاری امتیاز تنباکو به قدرت‌های غربی (رهبری،۱۳۸۴: ۹۴) قیام علیه امتیازات رویتر به رهبری حاج ملاعلی کنی و قیام شیخ محمدخیابانی و غیره اشاره نمود (ملکوتیان، همان : ۲۶۸).
اما از قرن سیزدهم هجری شمسی و در نتیجه تحولاتی که با ورود مدرنیسم به کشور اتفاق افتاد زمینه تضعیف نظری سلطنت و موقعیت اجتماعی و سیاسی شاهان را فراهم نمود. از یک طرف به دلیل شکست پی‌درپی در جنگ با روس‌ها، امضای قراردادهای پس از جنگ استقلال عمل حکام قاجار را تا اندازه‌ایی کاهش داد و از طرفی دیگر به دلیل ناکارآمدی و ضعف تدبیرسلطنت و افزایش استبداد سلاطین و در کنار آن افزایش فقروگرسنگی و عقب‌ماندگی جامعه، اندک اندک موجبات نارضاریتی مردم فراهم آمد. در نتیجه این آشفتگی‌ها ، بحران‌ها و بی‌قراری جامعه، گفتمان مشروطیت با به حاشیه راندن گفتمان استبدادی حاکم همراه با روند استعاری شدن خواسته‌ها توانست به هژمونیک برسد.
علاوه بر عوامل فوق، در قرن نوزدهم نظریه‌ها و اندیشه‌های جدیدی ظهور کرد که در شکل‌گیری گفتمان مشروطه بی‌تأثیر نبود. یک دسته از این نظریه‌ها به طردو حاشیه‌رانی سنت مذهبی تمایل داشتند و بر پذیرش نهادها و باورهای غربی تأکید می‌نمودند. از آن جمله می‌توان به آخوند‌زاده و آقاخان کرمانی اشاره نمود. به باور آنها، اجرای اصلاحات در کشور با وجود احکام شریعت امکان‌پذیر نیست و باید این اساس از بیخ و بن کنده شود. اما به دلیل ماهیت ضدمذهبی گفتمان غرب‌گرای ایرانی و تعارض آن با بنیادهای مذهبی جامعه، از اعتبارآن کاسته شدو این گفتمان را در معرض آسیب و تعرض قدرت استبدادی حاکمان قرار داد. و دسته دیگری از نظریه‌ها که «اصلاحات را از راه بازیابی و تفسیر سنت‌های مذهبی و فرهنگی دنبال می‌کردند. هدف این نظریه‌ها، تطبیق نهادها و اندیشه‌های مدرن با مذهب و باورهای دینی و سازگارنشان دادن دین و تجدد بود». (حسینی‌زاده، همان : ۶۰) ازجمله اندیشمندان و حامیان این گفتمان می‌توان به ملکم‌خان ناظم الدوله، سیدجمالدین‌الدین اسدآبادی، میرزا یوسف مستشارالدوله اشاره نمود. این نظریه‌ها بی‌قراری‌ها و نابسامانی‌‌های جامعه را تبیین کردند و فضای فکری پیش از مشروطه را شکل دادند.
در این دوره به دلیل توأمان شدن سنت و تجدد، تغییرات و تحولات اساسی در نگرش گفتمان دینی پدید آمد. به دلیل بازسازی‌های مداومی که در مذهب شیعه صورت گرفت، موضوع صبر و انتظار در نگرش عالمان دینی به حاشیه رانده شد و با گسترش دامنه اجتهاد، تقلید و تقویت جایگاه مجتهدان به لحاظ نظری زمینه تحول در گفتمان شیعی وسیاسی شدن مذهب فراهم شد.
در گفتمان مشروطیت مفصل‌بندی دال‌های شناور قانون، عدالت، رفاه با رویکرد اسلامی صورت گرفت. (برای نمونه گنجاندن ماده دو متمم قانون اساسی مشروطه مبنی بر نظارت عالیه علما بر امر قانونگذاری در همین راستا قرار دارد). همین امر سبب گردید تا علمای دینی به منظور غیریت سازی دشمن مشترک به نام استبداد و محدودیت سلطنت به فکر مطالبه آزادی، برابری و تفکیک قوا باشند. یکی از نظریه‌پردازان نوگرای اسلامی که جانب گفتمان مشروطه را گرفت علامه محمد حسن نائینی بود. از همین رو وی در دفاع از مشروطیت و در پاسخگویی به علمای دینی مخالف مشروطیت، رساله مهم و مشهور خود «تنبیه الامه و تنزیله المله» را به نگارش درآورد (رهبری،۱۳۸۷: ۳۰۲). آیت الله نائینی مشروطه را نه تنها در تضاد با آیین و دستورالعمل‌های اسلام ندانست، بلکه آن به عنوان نظام خیر الموجودین(دفع افسد به فاسد) موجب بهبود دنیا و دین مردم می دانست. از همین‌رو در کتاب مزبور تلاش نمود مفاهیم اساسی مشروطه از قبیل آزادی، مساوات، برابری، پارلمان و غیره را بر اساس اصول دینی شیعی توجیه شرعی نماید.
اما مدت ها بعد از پیروزی، به دلیل ابهام در خصلت استعاری گفتمان مشروطیت، نبود دشمن غیر و اختلاف های بنیادین برسر حدود و معانی نشانه هایی چون قانون، عدالت، برابری، موجب به وجود آمدن تفرقه و نفاق میان علما، نیروها و جناح‌های مختلف شد. در این میان شیخ فضل‌الله نوری با طرح مشروطه مشروعه از سایرین جدا شد. با تشدید روند جدایی دین و دولت، (اخوان مفرد، همان : ۱۵۵) و جدال میان سنت و تجدد، اندک اندک کشوربه سمت سکولاریزه شدن پیش می‌رفت.
با اعدام شیخ فضل الله نوری، ترور بهبهانی، مرگ مشکوک آخوندخراسانی، ضربه سنگین به روحانیت وارد شد. همان طور که گفته شد به دلیل شدت یافتن اختلافات داخلی علمای دینی و تکفیرهای پی در پی بر نفوذ اجتماعی آنها در میان مردم بسیار کاسته شد. (رهبری،۱۳۸۷: ۳۲۳) از همین رو همزمان با افزایش منازعه‌های گفتمانی، فقر، هرج‌و‌مرج و ناامنی، بحران‌های اقتصادی، ضعف حکومت مرکزی، دخالت کشورهای بیگانه زمینه‌های تضعیف گفتمان مشروطیت فراهم شد. در نتیجه با ظهور گفتمانی نو به نام پهلویسم، به حاشیه رانده شد و دیگر نتوانست هژمونی گذشته خود را باز یابد
در دوران مشروطه دخالت و ورود علما به عرصه سیاست و به تعبیری قابلیت‌های سیاسی گفتمان مذهبی افزایش یافت. اما با روی کارآمدن پهلوی اول، به دلیل سیاست‌های دین‌ستیزانه رضا شاه و حاکمیت جو رعب و وحشت ، فعالیت روحانیون بشدت محدود و نوعی انزواگری در میان علمای شیعه به وجود آمد (روحانی،۱۳۷۰ :۱۸۴). به عبارت دیگر اقداماتی چون تمرکزگرایی، سکولاریسم، اصلاحات غرب‌گرایانه رضا شاه در جهت خصم و طرد قدرت علمای شیعه، هژمونی گفتمان دینی ساختارشکنی شده و برای مدتی به حاشیه رانده شد.
با اشغال ایران در دهه ۱۳۲۰ توسط متفقین و پایان یافتن حکومت رضا شاه، فعالیت مجدد علمای شیعی میسر شد. به دلیل فضای نسبتا باز سیاسی در دهه ۱۳۲۰، گفتمان‌های متعددی توان ظهور یافتند که از این میان گفتمان دینی توانست پس از مدتی، قدرت گذشته خود را باز یابد. علت اصلی که باعث شد در اوایل این دهه برخی از علما وارد منازعه‌های سیاسی شوند، افزایش انتشار آثار ضددینی بود. انتشار آثار کسروی و جزوه‌ایی کوچک از حکمی‌زاده که لبه تیز حملات خود را متوجه علما و جایگاه آنان در مذهب شیعه کرده و به نقد ولایت فقیه، حقوق سیاسی فقیهان و عدم مشروعیت حکومت در عصر غیبت پرداختند. در این میان آثار این دو باعث شد تا موجی از اندیشه ورزی در باب ماهیت حکومت اسلامی و نقش آن مطرح شود و در این خصوص رساله هایی نیز نوشته شد (حسینی زاده، همان: ۱۷۳-۱۷۲) اما با کشته شدن کسروی در اواخر دهه بیست اندیشه‌های ضد مذهبی نیز افول کرد. در این دهه به دلیل ظهور و گسترش گفتمان‌های چپ در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، گفتمان دینی (مذهبی) به طور موقت به حاشیه رانده شد (امیری،۱۳۸۳: ۲۲۱). علاوه برآن مسئله نفت و ضدیت با استثمار و استعمار به عنوان غیر و دشمن مشترک به هدف اصلی جامعه تبدیل شده بود. تب و تاب نهضت ملی و مهتر از آن، عدم دخالت علمای بزرگی چون آیت‌الله بروجردی به عنوان مرجع وقت حوزه در سیاست، اندیشه‌ورزی در باب حکومت اسلامی را به حاشیه راند (میلانی،۱۳۸۱: ۹۰).
در این میان، علارغم کمرنگ شدن حضور و دخالت علما در عرصه سیاست، علمایی چون آیت‌الله کاشانی به عنوان یکی از سوژه‌های سیاسی گفتمان دینی توانست وارد فعالیت سیاسی شود و توده‌های مذهبی را به سود نهضت ملی به عرصه سیاست بکشاند. در حقیقت در این برهه‌ی زمانی بود که گفتمان دینی خود را به عنوان یک گفتمان سیاسی به تدریج باز تعریف نمود و کم کم داعیه قدرت و حکومت را با مفصل‌بندی جدیدی حول دال‌های مد نظر خویش آشکار نمود.
در اینجا با توجه به شرایط اجتماعی– سیاسی جامعه ایران گفتمان‌های مبارز دینی با رویکردهای متفاوت بروز و ظهور یافتند که این امر متأثر از وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور به ویژه روند شبه ‌مدرنیستی که در حال شکل گیری و فعالیت بود، می‌باشد. از سوی دیگر اوضاع سیاسی ِداخلی و منطقه‌ایی و بین المللی نیز بر شکل‌گیری گفتمان متفاوت دینی در ایران آن زمان بی تأثیر نبود به همین دلیل هر یک از گفتمان‌های مبارز دینی که بعداً شرح آن خواهد آمد با مفصل‌بندی منحصر به فرد خویش سعی نمودند نظام معنایی جدیدی را ارائه نمایند. لاکن همه‌ی گفتمان‌هایی که در ذیل مقوله گفتمان دینی از آنها یاد می‌شود دریک یا چند دال با هم اشتراک داشتند. که از مهترین این دال‌ها، خدامحوری یا یکتاپرستی و همچنین امامت و کتب تشیع بود.
نحله‌های مختلف گفتمان دینی در ایران
چنانکه گفته شد گفتمان دینی بر حول دال مرکزی یکتا پرستی و امامت، دال‌های دیگری را همچون مبارزه با استبداد، بی‌قانونی و بی‌دینی مفصل‌بندی نمود. البته سوژه گان سیاسی این گفتمان با توجه به شرایط و مقتضیات زمانی خاص خود نظام معنایی مختص خویش را ایجاد نمودند. برای نمونه کاشانی سعی داشت از طریق مبارزات سیاسی به اهداف خود دست یابد، در حالی که فداییان اسلام بر عملیات مخفیانه، مسلحانه و ترور تأکید نمودند.
آیت الله کاشانی:
آیت الله کاشانی از برجسته‌ترین سوژه‌های سیاسی گفتمان مبارز دینی در دهه‌ های بیست و سی بود که نقشی فعال در تحولات سیاسی اجتماعی این دوره داشت. آنچه گفتمان آیت ‌الله کاشانی را در طی این دهه ‌ها شکل می‌داد؛ تلاش درجهت مبارزه، طرد و غیریت‌سازی با استبداد داخلی و استعمار خارجی(مدنی،۱۳۶۱: ۱۴۱) وتشکیل حکومت مبتنی بر دین مبین اسلام بود. (کاشانی، ج۳، ۱۳۶۲: ۹۶) ایشان هدف خود را از مبارزات ضد استعماری با انگلستان چنین بیان می‌دارد: «ما دیگر حاضر نیستیم زیر سلطه آن‌ ها قرار گیریم و تصمیم داریم در کشور آزاد خود رژیمی ترتیب دهیم که با آداب و سنن مذهب اسلام قرین باشد. در این صورت، تمام تصمیمات بیگانگان در کشور ما در برابر سپر فولادین اسلام بلا اثر خواهد شد». (همان، ۱۳۶۲: ۲۰۶) آیت الله کاشانی فکر جدایی دین از سیاست را بیش از هر چیز دیگری ساخته تبلیغات استعمارگران دانست و با تآکید براین مسئله که اسلام دین سیاسی است، دخالت در امور سیاسی را وظیفه دینی و روحانی خود می‌دانست (امیری،۱۳۸۱ :۳۰۹ ).
به دلیل همین مبارزات بود که کاشانی بارها توسط عوامل استعمار انگلیس دستگیر و تبعید می شد و یا به زندان می افتاد. سال ها بعد از آزادی از زندان، نقش اصلی را در به راه انداختن تفکر ملی کردن صنعت نفت و کوتاه کردن دست انگلیس در استفاده از منابع داخلی ایفا نمود. به طوری که با به قدرت رسیدن رزم‌آرا به نخست‌وزیری در تیر ماه ۱۳۲۹ برای تصویب لایحه الحاقی نفت، کاشانی اعلامیه‌تندی را علیه وی صادر و مردم را به مقاومت در برابر حکومت او فرا خواند. که با ترور رزم آرا توسط فداییان و همکاری کاشانی باعث شد که قرارداد مذکور بی‌نتیجه بماند (مدنی،۱۳۶۱: ۱۸۵). تلاش ها و نقش رهبریت روحانی در مبارزه با استعمار و بسیج توده‌ها در دوران نخست‌وزیری مصدق زمینه را برای ملی شدن صنعت نفت فراهم نمود.
به دلیل اختلافات میان مصدق و کاشانی (که دلایل آن در فصل بعد خواهد آمد) باعث شد تا مصدق به دلیل دور افتادن از حمایت نهاد روحانی همچون کاشانی از حمایت توده ها نیزدور بماند و این موضوع زمینه‌ایی شد تا طرح کودتا از سوی بیگانگان علیه مصدق را پی‌ریزی گردد. با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲مصدق شکست خورد و آیت الله کاشانی ۱۳۳۲ به دلیل محدودیت‌های که به واسطه دستگیری، زندان و تبعید وی از سوی گفتمان حاکم برایش به وجود آمد دیگر نتوانست فعالیت چندانی انجام دهد.
با توجه به مطالب فوق می‌توان گفت که آزادی، استقلال، ساختارشکنی دال اصلی گفتمان حاکم یعنی استبداد ، طرد و غیریت‌سازی بیگانگان و مقابله با تفکرات ضد دینی از جمله دال‌های گفتمان کاشانی بودند که حول دال مرکزی اسلام مفصل‌بندی شدند. اگرچه گفتمان کاشانی نتوانست با برجسته‌سازی دال‌های مذکور در دهه‌ های ذکر شده هژمونی خود را تداوم بخشد. اما فعالیت‌های سیاسی وی تأثیر عمیقی در تفکرات، اندیشه‌ورزی و مبارزات دهه ۴۰ برجای گذاشت و راه را برای پیوند دین و سیاست و به ویژه سیاسی شدن حوزه‌ها هموار کرد.
فداییان اسلام؛ منادیان اسلام سیاسی رادیکال در ایران
یکی دیگر از سوژه‌هایِ فعالِ گفتمان دینی که توانستند در دهه‌ های بیست وسی با مفصل‌بندی خود به انسجام معنایی دست یابند، فداییان اسلام بودند. فداییان اسلام نخستین گروهی بودند که نظریه و عمل سیاسی را با هم ادغام نموده و اجرای احکام اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی را هدف خود قرار داده و فریاد می زدند (نواب صفوی، ۱۳۵۷: ۵۵).
جمعیت فداییان اسلام به رهبری سید مجتبی نوابصفوی در سال ۱۳۲۴ بنیان گذاشته شد. ( امینی، ۱۳۸۱: ۷۰) با آشنا شدن نواب از اندیشه‌های کسروی به دلیل رواج اندیشه‌ای ضد دینی در جامعه فعالیت خود را در مقابله با آن آغاز نمود. اقدامات ضد دینی کسروی همچون: سوزاندن کتاب‌های اسلامی و ادعیه، (مجتهدی، ۱۳۲۷: ۲۲۳-۲۲۴). توهین به پیامبر و ائمه معصومین، اثبات برانگیختگی یا پیامبری انزجار نواب و گروهش را در پی‌داشت .(حسینیان ،۱۳۸۸ : ۲۱۶) به همین خاطر نواب در اولین اقدام مبارزاتی خود دست به ترور کسروی زد.(امیری ،۱۳۸۱ : ۳۱۵) فداییان اسلام پس از این واقعه با آیت‌الله کاشانی همراه شدند و با ترور هژیر و رزم آرا راه را برای به قدرت رسیدن جبهه ملی و ملی شدن صنعت نفت هموار کردند.
تأسیس جمعیت مبارزه با بی‌دینی و مقابله با مفاسد اجتماعی مانند: آزادی زنان، مشروب‌های الکلی، اعتیاد و قمار، بی‌فرهنگی، بی‌کاری، رشوه‌خواری، یکی دیگر ازاقدامات فداییان اسلام بود.آنها راه اصلاح این مفاصد را تنها در اصلاح کردن روحانیت، وزارتخانه‌ها و دربار می‌دانستند.(نواب صفوی،۱۳۵۷: ۵-۱۵)
همان طور که بیان گردید؛ اندیشه تشکیل حکومت قرآن و اجرای احکام اسلامی یکی از مهمترین مؤلفه‌های گفتمان فداییان اسلام بود. همین مسئله نقطه عطفی در ایجاد اختلافات و منازعات گفتمانی مصدق و فداییان اسلام بود. فداییان اسلام معتقد بودند که باید برای اجرای احکام اسلامی و حاکمیت دین تلاش کرد و همکاری با دولتی که به فکر اجرای احکام اسلامی نیست خلاف مصلحت و اعتقادات دینی است (امیری، همان :۳۱۶). چون مصدق تنها هدف خود را حل مسئله نفت می‌دانست و با کاشانی هم به دلیل آنکه وی نیز خواسته فداییان را پس از حل قضیه نفت دانسته و زمینه تحقق آن را نامساعد می‌دانست، به مخالفت پرداختند. بنابراین با توجه به مطالب فوق مطرح کردن تفکر اسلام سیاسی، وحدت مسلمین، اجرای احکام اسلامی، مبارزه با بی‌دینی، غصب حکومت توسط سلاطین از جمله دال‌های گفتمان فداییان اسلام را در دهه‌ های بیست و سی تشکیل می‌دادند.
فداییان اسلام به دلیل استقلال نسبی که از مرجعیت و حوزه داشتند باعث شده بود تا نتوانند روحانیت سنتی را به دخالت فعال در امور سیاسی بکشانند. بالاخره با کودتای ۲۸ مرداد و اقدام ناموفق آنها در ترور علا، بیشتر اعضای آن دستگیر و چند تن رهبران اصلی آن از جمله نواب اعدام شدند (عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ۱۳۷۹: ۱۶۰).
جمع‌بندی
آغاز دهه ۲۰ پایان تحولات اساسی در هرم قدرت بود که معادلات جدید سیاسی اجتماعی را رقم زد به عبارت دیگر گفتمان پهلوی اول با رویکرد نظامی در شرایطی جای خود را به گفتمان پهلویسم با رویکرد دمکرات منش داد که عرصه را برای ظهور و منازعه گفتمانی فراهم آورد. رضاشاه با تمرکزگرایی بیش از حد قدرت، عملاً نوعی حکومت استبدادی را بنیان نهاد که آزادی هیچ نوع فعالیت‌سیاسی به گروه‌های مخالف داده نشد. در این دوره با تأکید بیش از حد بر ناسیونالیسم باستانگرا و ملی‌گرایی وجه غیر‌دینی گرفته و حتی بالاتر از آن در مواقعی بطور مستقیم مذهب ستیزی در سرلوحه کار قرار گرفت. بدیهی است در چنین فضایی ظهور گفتمان‌های رقیب که با به منازعه طلبیدن گفتمان حاکم- که چالش قدرت ایجاد نمود- عملاً غیر ممکن گردیده بود. اما سوم شهریور ۱۳۲۰ شرایط دیگری را در اوضاع سیاسی اجتماعی ایران پدید آورد. اگر چه این شرایط خود خواسته و آگاهانه نبوده و کاملاً متأثر از اجبار بین‌المللی و داخلی بود. اما به هر حال چنین شرایطی ظهور گفتمان‌ها و حتی رقابت و منازعه با گفتمان رقیب را میسرنمود.
شرایط منجر به فضای مناسب گفتمانی در ایران دهه ۲۰ را میتوان به دو بخش داخلی و بین‌المللی تقسیم نمود. بطور خلاصه در جنبه بین المللی بروز جنگ جهانی دوم و در نتیجه حضور نیروهای متفقین (شوروی، انگلیس و امریکا) در ایران و بویژه رقابت شدید بین نیروهای خارجی مستقر در خاک کشور، بیش از پیش بر اقتدار حکومت مرکزی لطمه وارد کرد در زمینه عوامل داخلی نیز مسائلی از قبیل عدم تسلط شاه جوان بر امور مملکت، تقسیم شدن قدرت بین دربار، شاه و مجلس از یک سو و ستیز و کشمکش در ساختار اجتماعی کشور از سوی دیگر فضا را برای نیروهای گریز از مرکز ایجاد نمود و در ضعف قدرت مرکزی نیروهای اجتماعی و سیاسی مخالف و رقیب گفتمان حاکم در قالب گفتمان جدید امکان ظهور یافتند. از یکسو با ایجاد چالش قدرت گفتمان حاکم را به منازعه طلبیدند و از طرفی دیگر این گفتمان با زمینه اجتماعی و سیاسی متفاوت با یگدیگر در برهه هایی به رقابت جدی پرداختند.
یکی از گفتمان‌هایی که در بستر شرایط فوق زمینه ظهور یافت گفتمان موسوم به چپ بود. البته ریشه‌های گفتمان چپ با گرایش سوسیالیستی در ایران را می‌توان از بعد از مشروطه سال ۱۲۸۵ ردیابی نمود اما انسجام گفتمانی آن در دهه ۲۰ شکل گرفته و فعال گردید. این گفتمان دال‌های شناوری همچون مالکیت اشتراکی، مادی‌گرایی، مبارزه با تضاد طبقاتی را حول دال مرکزی برابری جمعی مفصل‌بندی نمود. از جمله زمینه‌های قابلیت دسترسی این گفتمان در جامعه وقت ایران را باید در فقر و بی‌عدالتی اجتماعی ناشی از ستیز و کشمکش طبقاتی و حکومت اقتدارگرا جستجو نمود. این گفتمان توانست با دال مرکزی برابری جمعی بی‌قراری گفتمان حاکم در زمینه ناعدالتی اجتماعی را پوشش دهد و به همین دلیل توانست از شرایط سیاسی و اجتماعی بهره برده و زمینه ظهور به سرعت ایجاد جذابیت اجتماعی نموده به درجه بالایی از سازماندهی و انسجام معنایی برسد. اگرچه به دلایلی هیچ وقت نتوانست به گفتمان هژمون تبدیل شود. اما در رقابت با گفتمان رقیب و منازعه با گفتمان مسلط همواره فعال بود. سوژه سیاسی این گفتمان حزب توده بود که در ابتدای دهه ۱۳۲۰ شکل گرفت و با فراز ونشیب در فراوانی در طی این دو دهه مواجه گردید.
گفتمان دیگری که در ابتدای نیمه دوم دهه ۲۰ در ایران ظهور یافت گفتمان ملی‌گرای لیبرال بود این گفتمان دو عنصر ملی‌گرایی و لیبرالیسم را همزمان در خود جای داده بود ریشه‌های هر دو عنصر را می‌توان از بعد از مشروطه در ایران یافت اما ترکیب این دو عنصر در قالب یک گفتمان و ایجاد تشکل سیاسی خاص صرفاً در دهه ۲۰ اتفاق افتاد در شرایطی این گفتمان ظهور یافت که از طرفی کشور از تسلط بیگانگان بر منابع ملی کشور به ویژه نفت رنج می برد، از سوی دیگر عدم نهادمندی فعالیت‌های سیاسی توان مقابله با حکومت مطلقه را نداشت. جبهه ملی به عنوان سوزه‌ی سیاسی گفتمان ملی‌گرای لیبرال در پی آن برآمد تا از این فضای سیاسی ایجاد شده در راستای اهداف خود به نحو مطلوب بهره گیرد. این گفتمان دال‌های شناور اصلاحات قانونی، آزادی، نظام سلطنتی مشروطه و مالکیت خصوص را حول دال مرکزی استقلال و بیگانه‌ستیزی مفصل‌بندی نمود. جبهه ملی در قالب این گفتمان توانست در شرایط بی‌قراری گفتمان حاکم نسبت به سیطره بیگانگان بر منافع ملی و عدم پایبندی به قانون اساسی و…در مقطعی از تاریخ ایران به هژمونی دست یابد اما به دلایلی ناهمخوان بودن رویه لیبرالیستی این گفتمان با روحیه مذهبی جامعه ایران هژمونی آن دیری نپایید و به همین خاطر به سرعت از هژمونی خارج و وارد حوزه گفتمان گونگی شد.
مذهب نیز از واقعیت‌های ریشه‌دار تاریخی جامعه ایران بوده است. اما شکل‌گیری گفتمان سیاسی دینی در ایران دارای پیشینه تاریخی طولانی نمی‌باشد. این گفتمان صرفاً در منازعه با گفتمان پهلویسم نبود بلکه همواره خود را در رقابت با گفتمان های چپ و ملی گرای لیبرال می‌دید. اگر چه به طور موقت و تاکتیکی، در برهه‌ایی از زمان به فعالیت‌های هماهنگ با جبهه ملی پرداخت ما به دلیل عدم سازگاری در مبانی و حتی تضاد دال‌ها این همکاری طولی نپایید. هم خوانی مبانی این گفتمان با ویژگی‌های جامعه ایران عامل اصلی تبدیل آن به گفتمان هژمون در دهه‌ های بعد گردید، که در فصول آینده بدان خواهیم پرداخت.

 

برابری جمعی مالکیت اشتراکی کمونیسم گفتمان چپ
آزادی مالکیت خصوصی لیبرالیسم گفتمان ملی‌گرا لیبرال

جدول شماره۱: مقایسه گفتمان چپ و ملی‌گرای لیبرال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:05:00 ب.ظ ]




و اگرچه شعر عربی را از قالب قصیده جدانکرده و به سوی شکل نمایشنامه دراماتیک نبرد با وجود این در زمینه سازی و قصد چینی نمایشنامه های شعری شوقی، اباطه و احمد زکی نقش داشت و ابوشادی از شاعر بزرگ (خلیل مطران) هنگامی که او در صالون با پدرش، محمد بک ابو شادی، وکیل و رهبر ملی را دیدار و ملاقات می کرد به تأثیرپذیری اش از خلیل مطران اعتراف می کند.»[۱۰۵]
«سه شاعر، شکری، مازنی، عقّاد برای نابود مکتب تقلید و گشایش راه برای گروه آپولو تلاش کردند پس بر راه و روش مطران رفتند و در دعوت زیاده روی و افراط نمودند و به نزاع با مکتب تقلید وارد شدند پس آپولو روی کار آمد. و آن چه را که مکتب دیوان از آن عاجز و ناتوان بود (نتوانست به آن دست یابد) که آن به وجود آوردن و تکوین گروهی هماهنگ و یک پارچه به رغم وجود اختلافات در مفاهیم شعرشان بود، محقق کردند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
کتاب دیوان که در سال ۱۹۲۱ چاپ شد و کتاب غربال که دو سال پس از آن منتشر شد و شعرهای شاعران مکتب دیوان و شاعران مهجر، شاعران آپولو در روش و برنامه او را کمک و یاری نمودند.»[۱۰۶]
«و از این جا راه و مسیر برای تشکیل گروه ادبی آغاز شد که آن را احمد زکی ابوشادی رهبری می کرد. و این مشارکت و همکاری کار چندان سختی نبود زیرا مطران و گروه دیوان و گروه مهجر، جو و فضا را برای مجد ادبی آنان و مسیر و شیوه نقدیشان گسترده بودند.»[۱۰۷] «علاوه بر این شرایط مصر نیز در آن زمان در تأسیس این گروه تأثیرگذار بود. هنگامی که محیط مصر در اویل قرن ۲۰ مملو از ادبیات و شعر بود و مردم به سروده های شاعران مشتاق و علاقمند بودند. و شرایط سیاسی، فکری، اجتماعی و اقتصادی مصر، آتش احساسات و عواطف شاعران را برانگیخت و آنان را به سوی شعر رومانتیک سوق داد. و این شرایط آنان را به آنچه که شاعران مکتب دیوان نرسیدند، به خاطر اینکه وحدتشان را بعد از کناره گیری شکری و گرایش مازنی به روزنامه نگاری از دست دادند، رسیدند.»[۱۰۸]
«در واقع مصر در دهه ی سوم که گروه آپولو تأسیس شد در یک مصیبت و فاجعه ای که پیش تر مانند آن سابقه نداشت. گرفتار بود و انگلیس سرزمین آنان را گرفته و بر آنان حکومت می کرد. و دل های مردم از خشم و قیام و شورش پر بود.
و جو برای جنبش و حرکت آحاد مردم در مصر به خاطر رهای از ظلم و ستم فراهم شد. پس در سال ۱۹۱۹ قیام ی رخ داد که اعتماد و آرزوی مردم به آینده مشرق زمین را به آنان بازگرداند و پیروزی این قیام به انتعاش و تجدید حیات طبقه متوسط که از فرهنگیان و تاجران تشکیل شدند منجر شد. با این وجود اختلافات داخلی بین سران ملی حکومت، آن (قیام) را به شکست آرزوها و دلتنگی و یأس و احساس شکست و ناکامی دچار کرد. و در نتیجه، قانون غیرفعال شد و انتخابات متوقف شد. درگیری و اختلاف میان احزاب بالا گرفت و روزنامه ها و مجلات بسته شدند و هنگامی که بعد از محمد محمود، اسماعیل صدقی جانشین او شد دشمنی با مردم ادامه داشت و این شرایط در مصر به قوت خود باقی ماند.
و محیط مصر از جهت دیگر، این شکست خورده ها و مأیوسان را در برداشت و احساسات و عواطف آتشی آنان را بر می انگیخت و در شعر شاعران، احساس به یأس و نومیدی و احساس به پوچی و شکست به چشم می خورد و این چنین شرایط آنان را به سوی جریان رومانتیک سوق داد.»[۱۰۹]
«هنگامی که همه ی این اسباب و شرایط با هم جمع شدند راه را برای تشکیل گروه آپولو فراهم نمودند و ابوشادی به منشی گری این گروه انتخاب شد و به عنوان شخصیتی ممتاز و بارز در شکل گیری این گروه تأثیرگذار بود و در اصلاح و نوسازی و تجدید آن تلاش نمود.
و اولین مجله در سپتامبر ۱۹۳۲ صادر شد و او رئیس تحریریه اش بود و شاعر (احمدزکی) احمد شوقی را رئیس گروه برگزید که اولین جلسه را در خانه کرمه بن هانی در جیزه روز دوشنبه مورخ ۱۰ اکتبر ۱۹۳۲ برگزار نمود.
و هنگامی که در ۱۴ اکتبر سال ۱۹۳۲ وفات یافت اعضای گروه جمع شدند و شاعر خلیل مطران را به عنوان رئیس گروه برگزیدند و از اعضای این گروه، احمد محرم، دکتر ابراهیم ناجی، دکتر علی حنانی، کامل کیلانی، محمد عمار، محمود صادق، احمد شایب، علی محمود صادق، احمد شایب، علی محمودطه، محمود ابوالوفا، حسن القایاتی، و حسن کامل صیرفی، احمدضنیف، سید ابراهیم بودند و سپس تعداد زیادی از شاعران و ادیبان و ناقد آن که در پیشاپیش آنان مصطفی عبداللطیف السحرتی، مختار الوکیل، صالح جودت و عبدالعزیز عتیق بودند و عضویت گروه در همه کشورهای عربی مخصوصاً برای شاعران و ادیبان و علاقمندان و مشتاقان ادبیات به طور عموم باز بود.»[۱۱۰]
اهداف جمعیت آپولو:
۱)- «قیام بر تقلید و دعوت به سوی اصالت و فطرت شعری و احساس و عاطفه ی صادق. (اولین روزنامه ی عربی که به شعر توجه نمود و برای احیاء تجدید در آن و دوری شعر از تقلید و تصنع و ابتذال و آزادی شاعران از قید و بندها پافشاری و اصرار نمود.»[۱۱۱]
۲)- «سربلندی و رفعت شعر عربی. از اهداف اصلی این گروه بالا بردن سطح شعر بود. و به همین منظور این گروه به فن یا سبک خاص یا به گروهی خاص از شاعران توجه و اهتمام نورزید بلکه کاری گروهی بود که مقلّد و تجدیدگرا را از مصر و تونس، عراق، سودان و مهجر، مانند: محمد احمد محجوب و توفیق البکری از سودان، ابوالقاسم الشابی از تونس و جواهری از عراق و ایلیا ابوماضی از مهجر را گردهم آورد.
همه ی شاعران و ادیبان عرب به این گروه پیوستند بدون اینکه برای عضویت و پیوستن به گروه شروطی داشته باشند.
و این همان چیزی است که اکثرا ناقدان را به انتقاد از آنان برانگیخت و علاوه بر این (نبودن شروط برای عضویت) ابوشادی نیز به عنوان رهبر این گروه مکتب و مذهب معین و گرایش ثابتی نداشت و ابوشادی شاعران رزمی و دراماتیک و عاطفی و وصفی و تأملی را جمع کرد. و فعالیت ادبی او در حد شعر باقی نماند بلکه به نثر و علوم طبیعی و تجربی تجاوز یافت.
و بیشتر تلاشش را صرف تأسیس گروه های علمی و حفظ و نگهداری از آنان کرد.
پس پیشگام و رهبر این گروه در جاهای گوناگون نوشت که آپولو براساس جامعه استوار نیست و به سوی مذهب و مکتبی روشن و واضح دعوت نمی کرد بلکه خواستار رفعت و سربلندی شعر است. و تا حدی درست است که بگوئیم برای این گروه مذهب و مکتب شعری مشخص نیست زیرا آن مکتب دایره و حلقه معارف شعری بود.»[۱۱۲]
۳- «توجه و اهتمام به فعالیت های مختلف. اهتمام و توجه اعضای این گروه به شعر مرسل و ساده و شعر آزاد و منحصر و محدود شد. و توجه مجله هم به نشر قصاید و مقالات و بحث ها باقی نماند، بلکه وسعت یافت و همه ی فعالیت های ادبی و فکری را شامل شد. پس به ترجمه ی شعر اروپایی اهتمام ورزیدند و از نمونه ی این ترجمه ها ترجمه ی احمد زکی ابوشادی بر عدیات فیتزجرالد است. همچنین مجله به انتشار و نشر داستان های منظوم و بحث های فصل و طولانی فلسفی مانند قصیده ی (میلاد شاعر) از علی محمود طه، توجه کردند.»[۱۱۳] «و شاعران مکتب و مدرسه آپولو در نزاع های نقدی زیادی داخل شدند و در طرف دیگر این نزاع ها صاحبان ذوق زبانی قدیم و کسانی که به بازشدن دروازه های تجدید، ایمان نداشتند و منفعلاتی بودند که فرهنگ محدودی داشتند. مکتب آپولو به سوی تجدید بسیار پهناور گسترده شد. و آنان در اکثر اوقات از روش ها و شیوه های مرسوم و متداول در سرودن شعر دور شدند و این مسائل گاهی آنان را به سوی اشتباه و لغزش می برد و این دلیلی برای محافظه کاران از تجدید بود. با این وجود به این مسائل توجهی نکردند و به سرودن شعر ادامه دادند. و شعر وصفی و تأملات صوفیانه و فلسفی سرودند. و همچنین سروده های در عشق به طبیعت و توصیف زیبایی دارند و شعرشان از رموز الهام بخش و خیال های دور از ذهن خلّاق پر شد.»[۱۱۴]
ویژگی شعر مدرسه (مکتب) آپولو.
۱- تجربه ی شعری:
«از ویژگی های شعر در نزد مکتب آپولو تجربه ی شعری بود که لفظ آن تجربه به معنای کوشش نیست، بلکه آنچه که بر انسان از فکر یا احساس عارضه می شود، است. و شاعران شعرشان را برای مناسبت ها و موقعیت های تعریف تمجید نمی سرایند. بلکه شعر از اعماق درونی شاعر سرچشمه می گرفت و بهمین خاطر این مکتب با شعر مناسبات مبارزه کرد. و به سوی ترسیم و تمثیل شعر براساس عواطف و احساساست درونی و تأملات فکری و جنبش عواطف دعوت کرد. همچنان که به نیرو و آزادی فنی و ظهور شخصیت ادبی با دوری از تکلّف و تصنّع و افتعال و به بیانی صادق و درست دعوت نمود.»[۱۱۵]
۲- بیان تصویری: (بیان به شکل صورت و تصویر).
«شاعران به سوی نوع جدیدی از شعر روی آوردند که قبلاً شاعران پیش آن را تألیف نکردند و آن شعر تصویری و آن نوعی از شعر است که تصویرها و تابلوهای فنی را توصیف می کند و آنچه در آن از معانی و افکار است مجسم می سازد و از این نمونه شعرهایی که انتشار یافت قصیده ی (احلام الْطلام) است که می گوید:»[۱۱۶]
و لمّا حان تودیعی ولاحت علی النّور المُوسی بالظلامِ
تحفّ بنا الریاحینُ اللواتی تزّفُ[۱۱۷] من ابتسامٍ لإبتسام
و یحجبنا السکونُ بلاحجابٍ و یَفْضَحُنا الحنینُ علی إحتشام[۱۱۸]
«و هنگامی که خداحافظی و وداع فرا رسید و نزدیک شدن و بر نور مزیّن به تاریکی و ظلمت درخشید و آشکار شد.
و ما را ریاحین و گل هایی پوشاندن که در لبخند زدن (باز شدن شکوفه هایشان) عجله می کردند و شتابان بودند و سکون و آرامشی بدون حجاب و پرده ما را پوشانید و ما را در برگرفت و آه و ناله (فراق) غضب و خشم ما را رسوا کرد.
در واقع وقتی قطعه ای از شعر شاعر خوانده می شود گویا که آن شعر به صورت (تابلویی) در جلو چشمانت ترسیم و مجسم می شود. و شاعر صورت و تصویر شعری را پراز تعبیر و بیان با الفاظ و حجلات بیان می کند.»[۱۱۹]
آپولو، جمعیت أدبی یا مدرسه ی ادبی:
علیرغم عمر کوتاه «جمعیت آپولو» پژوهشگران و ناقدان در تأثیرگذاری این جمعیت ادبی در مسیر شعر معاصر نظر دارند ولی بسیاری از ناقدان آپولو را تنها یک جمعیت دانسته اند که دارای مجموعه ای از گرایشهای مختلف است نه مدرسه ای شعری.
ابتدا این دو واژه را توضیح می دهیم تا حق مطلب ادا شود. «مدرسه» همان مکتب ادبی است که به مکاتبی مانند کلاسیسم، سمبولیسم، رئالیسم، اطلاق می گردد، این مکاتب و مدارس را ضرورتهای حیات می آفریند سپس بنیانگذاران این مکاتب، اصول و اهداف آن را مشخص می کنند. در نتیجه پیروانی برای خود در مکانهای مختلف می یابند.
ولی «جمعیت» انجمن خاصی است که در موقعیت معینی در محیط ادب به وجود می آید وبه مکتب خاصی مقید نیست و اعضای آن نیز گاهی خود را به روش معینی مقید می سازند.
بنابراین اگر اعضای این انجمن، خود را به مکتب کلاسیک و رمانتیسم یا رمزگرایی و… مقید می کنند آن انجمن را دارای مدرسه گویند در غیر این صورت نام جمعیت به آن اطلاق می شود. حال با این توضیح که ادبا و نقّاد نیز آن را اینگونه دریافت کرده اند نظر ناقدان آپولو را بررسی می کنیم.
دکتر شوقی ضیف معتقد است که آپولو از همان ابتدای کار فاقد برنامه ی فنی بود و مانند جماعه الدیوان عمل نکرد. دیوان پرچم مکتبی ادبی را بر ضد شعرای بعث حمل کرد و مدتی طولانی نیز از آن دفاع نمودند و در زیر شعارآن دیوانهایی را با ذوق و وجهه ای مشخص منتشر کرد»[۱۲۰]
دکتر محمد مندور نیز در کتاب «محاضرات فی الشعر المصری بعد شوقی» ذکر می کند که جمعیت آپولو و مجلّه آن، مدرسه ای ادبی و اداری مکتبی واحد با ویژگی های مشخص نبود و ما نمی توانیم برای این مدرسه و رهبر آن ابوشادی مکتب معینی از مکاتب شعری را که اروپایی ها شناخته اند مانند رمانتیسم، رئالیسم، سمبولیسم و دیگر مکاتب را مشخص کنیم»[۱۲۱]
ولی در ادامه بحث خود واقعیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موجود در کشورهای عربی را مطرح کرده و عدم تقید به مکتبی معین را ناشی از طبیعت زندگی مصر می داند که در آن بر همه از تاریخ، مصر تشنه ی آزادی بود و به ناچار جوّ آن روزگاران با گرایش فردی سازگار بوده و از روح مکتب گرایی گریزان.
مندور در جایی دیگر می افزاید که دعوتهای نقدی به تنهایی نمی تواند مکاتب ادبی را بیافریند بلکه قبل از هر چیز، این حرکتها و ضرورتهای تأثیرگذار زندگی هستند که ایجاد کننده زمینه آن می باشند»[۱۲۲]
بنابراین دکتر مندور نظر خود را متعادل می سازد و با این مسئله واقع گرایانه تر برخورد می کند درست است که آپولو، فلسفه ی شعری معینی نداشت ولی ویژگیهای شعری که در آثار آن لمس می شود، صبغه ی رمانتیستی دارد که پایه های این رمانتیسم مصری شبیه رمانتیسم غربی است.
نبودن فلسفه ی شعری معین برای مدرسه ی آپولو، امری است که با منطق امور، هم جریان است.
در توان این مدرسه نبوده است که در این برهه از پیشرفت ادبی به مکتبی معین فرا بخواند. تاریخ شعر عربی نیز از تحولات سرنوشت سازی که اندیشه ها را تغییر دهد و روشها را دگرگون سازد تهی می باشد. همان گونه که معروف است، شعر حتی تا اوایل قرن حاضر به شکلی یکنواخت حرکت می کرده است و کوششهای نوگرایان تا به امروز کاملاً به هدف نرسیده و گرایش سنتی و تقلیدی، سیطره ی خود را هنوز بر شعر و ادب تحمیل می کند.
پیشوایان اولیه ی نوگرایی تنها توانسته اند که آبهای را کد را به کناری نهاده و چشمها را به روی مفاهیم نوین بگشایند و با روح تقلید که ابتکار و عصری گرایی را قربانی می کرده است مبارزه کنند. از این جهت هیچ یک از نوگرایان، قبل و یا بعد از مدرسه ی آپولو نتوانسته اند که مکتب ادبی معینی را مطرح کرده و به آن فرا بخوانند در حالی که رسالت اینان تغییر مفاهیم قدیمی بوده است که قداست پیدا کرده اند.
کار منطقی این نوگرایان این بوده است که ابتدا برای از میان بردن این قداست اقدام کنند و به آزادشدن و تمسک به حیات معاصر دعوت کنند؛ طبیعی است که این مهم در یک روز یا یک شب صورت نمی پذیرد زیرا قداست عمود شعر در طول قرون و همچنین بر ذوق توده های خواننده حاکم بوده است و تغییر ذوق مردم با کوشش فردی یا گروهی و دریک فاصله ی کوتاه مدت زمانی مسیر نمی شود.
از این رو، کوششهای همه ی نوگرایان در تغییر این اوضاع ادبی حاکم در طول نسلها به ثمر نشسته است.
آیا در توانایی جمعیت آپولو یا هر جمعیت ادبی دیگر بوده است که در میان این معرکه ی ادبی و در چنین موقعیتی بُحرانی که مصر در این برهه از زمان با آن مواجه بوده است، مکتب ادبی مشخصی را به وجود آورد؟
«شاید دلیل اینکه ناقدان آپولو را تنها یک جمعیت محسوب کرده اند این باشد که آپولو هر گونه گرایش ادبی را در خویش گنجانیده بود مانند احمد شوقی، محرم از شعرای کلاسیک و بسیاری از شعرای سبک کلاسیک که مجلّه ی آپولو میدانی برای قلم زدن آن بود.
در پاسخ باید بگویم که ابوشادی، مدرسه ی خود را بر پایه ی روح عالی تعاون بنیان نهاده بود. این استاد دریافته بود که خصومتهای حاد میان شعرا و ادبا و دورشدن آنها از موضوعات علمی و غرق شدن در درگیریهای شکلی و هواهای نفسانی، خدمتی در جهت اعتلای ادب نمی باشد.
در نتیجه ابوشادی خود را به مدرسه اشتراکی از ادب منتسب می کرد و کاملاً به تعاون ایمان داشت. ولی وجود گرایشهای مختلف را در آپولو بدین خاطر پذیرفته بود که وطن فقیر و عقب مانده اش، به تعاون و همکاری نیاز داشت و با مکتبهای فردگرا که به عبادت بت های ادبی می پرداختند، مبارزه می کرد.
ابوشادی همچنین گرایشها و آرا و نظریات مختلف را به هدف موازنه ی میان آنان پذیرفته بود تا از این رهگذر پیروان تجدید، تفاوتهای آشکار گرایش تقلیدی و آثار قدمای آن را با گرایش تجدیدی درک کنند. بنابراین ابو شادی در میان مکاتب مشترک ادبی به روح اصیل شعرا اهمیت می دادند به شکل بیانی آن.
علی رغم همه ی این مسائل، ما در آپولو خطوط کلی مکتب رمانتیسم را در شعر و آثار ادبی اعضای آن مشاهده می کنیم و هرگاه که نام جمعیت آپولو را ذکر می کنیم فوراً نامهای ابراهم ناجی- حسن کامل الصیرفی مصطفی السحرتی- صالح جودت- مختار الوکیل- محمود حسن اسماعیل- علی محمود طه به ذهن متبادر می شود که صبغه ی غالب در آثار اینان، صبغه ی رمانتیستی است و عدم وجود مکتب ادبی مشخص که به وسیله ی آن آپولو شناخته شود «مدرسه» بودن آن را نفی نمی کند»[۱۲۳]
مدرسه ای که هدفش منهدم ساختن قدیم و همگام شدن با زمان حاضر بود و در این مسیر از گرایشهای ادبی غرب نیز تأثیر پذیرفته بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:05:00 ب.ظ ]




بخش ۵ موافقت نامه تریپس پیرامون حق ثبت اختراع اختصاص یافته است که شامل ۸ ماده از ماده ۲۷ تا ۳۴ می باشد . این موافقت نامه به تعریفی واضح و روشن از اختراع و حق اختراع نپرداخته است . مستفاد از ماده ۲ این موافقت نامه که مقرر داشته است : در خصوص قسمت های ۲‌ ، ۳ و ۴ آن ، اعضا موارد ۱ تا ۱۲ و ۱۹ کنوانسیون پاریس ۱۹۶۷ را رعایت خواهند کرد . این کنوانسیون نیز تعریفی از اختراع ارائه نداده و در این زمینه ناقص می باشد . همچنین در بند ۴ ماده ۱ که به حق اختراع پرداخته هم تعریفی بیان نکرده و تنها به مصادیق حق اختراع اشاره نموده است : منظور از ورقه اختراع ، انواع مختلف ورقه های اختراع صنعتی است که قوانین کشورهای اتحادیه آن را شناخته باشند . مانند ورقه ها اختراع وارداتی و ورقه های اختراع تکمیلی و ورقه های اختراع و گواهی تامه های الحاقی و غیره .
با توجه به عدم تعریف در این موافقت نامه بنظر می رسد علت عدم بیان ، پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی و گسترده شدن دایره شمول حوزه اختراع باشد ؛ و این موضوع بیانگر انعطاف قانون در ارائه تعریف اختراع باشد . « به منظور دستیابی به تعریف می توان از دو ویژگی یا عنصر استفاده کرد که در مجموع خصوصیت این دو ، حق اختراع را بازگو می کند . یکی عنصر مالکیت است و دیگری عنصری است که موضوع مالکیت می گردد. از آنجایی که موضوع مالکیت این نوع حق ناملموس و غیر مادی است ، لهذا می توان حق مالکیت فکری را به مالکیت بر این موضوع غیر مادی تعریف کرد . … بهترین مصداق این اسلوب تعاریفی است که سازمان جهانی مالکیت فکری ، آنکتاد[۲۴۶] و سازمان همکاری اقتصادی و توسعه[۲۴۷] ارائه نموده اند ، می باشد . روی هم رفته حق اختراع به این صورت تعریف شده است : « حق اختراع حق لازم الا جرایی است که بر اساس آن ، دارنده اش قانوناً می تواند دیگران را برای مدت محدودی از استفاده ، ساخت و یا انتقال آن منع نماید . این اختیار را یک نهاد دولتی به عنوان حق شخصی که بتواند شرایط معینی را احراز نماید ، اعطا می کند ».[۲۴۸]
پایان نامه
مبحث دوم : شرایط اختراع
گفتار نخست : درقوانین ایران
برای اینکه اختراع را بتوان در مراکز و سازمانهای صنعتی به ثبت رساند و آن را به جامعه ارائه داد ، قانونگذار شرایطی را پیش بینی نموده که این شرایط را می توان به دو دسته شرایط ماهوی و شکلی تقسیم بندی نمود :
الف ) شرایط ماهوی
برای شرایط ماهوی سه ویژگی را بر شمرده اند که عبارتنداز : جدید بودن[۲۴۹] ، ابتکاری بودن[۲۵۰] و کاربرد صنعتی داشتن[۲۵۱] .
الف – ۱ ) جدید بودن (تازگی داشتن) :
« منظور ازجدید بودن اختراع این است که اطلاعات مربوط به موضوع اختراع قبل از تاریخ تقاضای ثبت برای جامعه و یا حداقل بخشی از آن اعلان و افشاء نشده باشد ».[۲۵۲] « با اعلان و افشای اطلاعات مربوط به اختراع به نحوی که یک فرد متخصص، بالقوه توان اعمال واجرای آن اختراع را داشته باشد وصف تازگی اختراع زائل می شود و غیر قابل حمایت خواهدبود ».[۲۵۳] با این وصف دو وجه برای اختراع پیش بینی می شود : اول اینکه عدم فاش قبل از ثبت اختراع نباید صورت پذیرد دوم اینکه نباید به واسطه حق اختراع جامعه را از آنچه بدان در دسترس داشته باشد ، محروم نمود و آن را منحصر به شخص واحد نمود . « در حقوق ایران ، چنانچه از مواد ۲۶ و ۲۷ و ۳۷ بر می آید ، مقصود از جدید بودن ، افشاء نشدن اختراع قبل از تاریخ تقاضای ثبت آن است و الا اگر منظور قانونگذار را به صورت دیگری تفسیرکنیم ، اولاً : قید ابتکاری و جدید بودن در ماده ۲۷ همان قانون و درست یک ماده بعد از آن که قانونگذار قید جدید بودن اختراع را شرط دانسته ، امری زائد محسوب خواهد شد و ثانیاً : ابتکاری بودن اختراع صرف نظر از ذکر آن در ماده ۲۷ مذکوره از امور ذاتی و اصلی مفهوم اختراع است و موضوعی که فاقد ابتکار و تازگی باشد اختراع نامیده نمی شود ».[۲۵۴] در ماده ۲۷ که به بیان شرایط ثبت اختراع پرداخته است در بند ۲ آن به جدید بودن پرداخته و بیان می کند : « کشف هر وسیله جدید یا اعمال وسایل موجود به طریق جدید برای تحصیل یک نتیجه یا محصول صنعتی یا فلاحتی ». در تبصره ماده ۳۷ نیز تاکید بر این دارد که اختراع باید جدید باشد . در این تبصره مقرر شده است : « هر اختراع یا هرتکمیل اختراع موجودی که قبل از تاریخ تقاضای ثبت خواه در ایران و خواه در خارجه در نوشتجات یا نشریات که در دسترس عموم است شرح و یا نقشه آن منتشر شده و یا به مورد عمل یا استفاده گذارده شده باشد اختراع جدید محسوب می گردد ».
ماده ۲ قانون ثبت اختراعات ، طرحهای صنعتی و علایم تجاری هم اختراعی راقابل ثبت می داند که حاوی ابتکار جدید باشد . بر اساس همین ماده « ابتکار جدید عبارت است از آنچه که در فن یا صنعت قبلی[۲۵۵] وجود نداشته و برای دارنده مهارت عادی در فن مذکور معلوم و آشکار نباشد ».
قانون حمایت از حقوق پدید آورندگان نرم افزارهای رایانه ای در ماده ۲ اشعار می دارد : «در صورت وجود شرایط قانون ثبت علائم و اختراعات ، نرم افزار به عنوان اختراع شناخته می شود ». علت حمایت قانون از نرم افزارها ابتکاری بودن و کاربرد های صنعتی است که از آنها نام برده می شود .
« علت اینکه قانونگذار شرط جدید بودن را در اختراعات مطرح نموده این است که اولاً : از انحصاری کردن معلومات و موضوعاتی که در دسترس عموم قرار دارند جلوگیری گردد . زیرا انحصاری کردن این موضوعات سبب می شود که مردم از دست یابی به آنها محروم شوند . ثانیا : مخترعین تلاش و فعالیت های خود را صرف ابداعات و نوآوری هایی نمایند که قبلاً در دسترس عموم نبوده و واقعاً جدید تلقی گردد . ثالثاً : با تعیین شرط جدید بودن برای فعالیت اختراعی ، سرمایه های انسانی و مادی به جهتی سوق داده می شود که واقعاً جدید بوده و بتواند در جهت توسعه اقتصادی کشورها نقش داشته باشد».[۲۵۶]
الف -۱) جدید بودن و تازگی داشتن
بند ( ه ) ماده ۴ به نکته ای اشاره نموده و آن عبارت است از اینکه فن یا صنعت قبلی عبارت از هر چیزی که در نقطه ای از جهان … مستفاد از این بند آنچه مشخص می شود این که باید تازگی را در معیار محدوده مکانی مشخص شود . بطور کلی برای اینکه معین شود اختراع در چه محدوده مکانی قرار گرفته است ، سه محدوده را برای آن منظور نموده اند .
الف ۱ ) تازگی محلی ( سرزمینی )
« منظور از تازگی محلی این است که استفاده قبلی از اختراع و دسترسی به اطلاعات و جزئیات مربوط به آن صرفاٌ در کشور مورد در خواست ثبت ، سبب نفی تازگی اختراع می شود . در این نوع از تازگی با هدف تشویق و حمایت از صنایع داخلی ، تازگی به قلمرو داخلی محدود شده است ؛ یعنی اختراع تنها کافی است که در سطح داخلی کشورها تازگی داشته باشد و افشای اطلاعات مربوط به آن و یا استفاده از آن در خارج از مرزهای داخلی هیچگونه خللی به وصف تازگی و اختراع وارد نمی کند ».[۲۵۷]
الف ۲ ) تازگی مطلق
« منظور از تازگی مطلق آن است که موضوع اختراع نباید در هیچ نقطه ای از جهان مورد استفاده قرار گرفته و یا به هر نحوی افشا شده باشد . در حال حاضر تمایل قانونگداران به پذیرش اصل تازگی مطلق و کنار گذاشتن تازگی سرزمینی یا محلی است . بنابر این نظریه ، اختراع بایستی در سطح جهان تازگی داشته باشد و افشای آن به هر وسیله و یا استفاده از آن به هر نحوی در هر نقطه ای از جهان موجب زایل شدن وصف تازگی اختراع خواهد شد . امری که با توجه به افزایش روز افزون وسایل ارتباطی و انعکاس سریع اطلاعات مربوط به هر نوع اختراعی شیوه ای مناسب بوده و در نتیجه تا حدودی مانع سوء استفاده فرصت طلبان در سایر نقا ط جهان خواهد شد ».[۲۵۸]
در قوانین ایران هم در قانون ثبت علائم واختراعات۱۳۱۰ و هم قانون جدید ۱۳۸۶ به این مهم تاکید داشته اند و اصل تازگی مطلق را مورد پذیرش قرار داده اند . در تبصره ماده ۳۷ قانون ثبت علائم مقرر شده است : هر اختراع یا هر تکمیل اختراع موجودی که قبل از تاریخ تقاضای ثبت خواه در ایران وخواه در خارجه در نوشتجات یا نشرباتی که در دسترس عموم است شرح و یا نقشه آن منتشر شده و یا به مورد عمل یا استفاده گذارده شده باشد اختراع جدید محسوب می شود .
الف ۳ ) تازگی نسبی
تعدادی ازکشورها از این نظام پیروی کرده اند که از جمله آنها هند، ژاپن وکانادا می باشد . « در تازگی نسبی ، در خصوص انتشار موضوع اختراع و استفاده از آن قائل به تفکیک شده اند و تنها در ارزیابی انتشار و افشای اسناد بررسی در سطح جهانی مورد توجه قرار می گیرد ؛ به عبارتی دیگر در این زمینه تازگی مطلق مبنا قرار گرفته لیکن در خصوص استفاده از اختراع قائل به نظام تازگی محلی بوده و معتقدند که استفاده از اختراع تنها زمانی زائل کننده وصف تازگی اختراع خواهد بود که در قلمرو داخلی کشور اتفاق افتاده باشد و استفاده قبلی آن در سایر کشورها موجب زوال وصف تازگی اختراع نمی شود . بدین ترتیب تازگی نسبی بدین معنا خواهد بود که استفاده قبلی اختراع درکشور مورد درخواست ثبت آن و وجود انتشاراتی در همان زمینه در هر نقطه ای از جهان موجب بی اعتباری وصف تازگی اختراع می شود .
زوال تازگی
طبیعتا ٌ همیشه نمی توان یک اختراع را تازه به حساب آورد و در قوانین زمانی برای آن پیش بینی شده است . در دو مورد تازگی اختراع پایان یافته تلقی می شود :
الف) هنگامی که اطلاعات مربوط به اختراع در دسترس عموم قرار گرفته به نحوی که هر شخص می تواند با بکارگیری اطلاعات حاصله ، مجدداً به خلق آن شی بپردازد . نحوه افشاء و انتشار و چگونگی حصول آن توسط اشخاص مهم نیست بلکه مهم این است که اطلاعات فوق در دسترس عموم قرار گرفته است و شرط تازگی را از اختراع زائل نماید .
« البته صرف اطلاع عموم از وجود اختراع به معنای نفی تازه بودن آن نیست بلکه باید شخص یا اشخاص مطلع با آگاهی از نحوه عملکرد اختراع ، آن را با توجه به نوع کاربرد آن در صنعت مورد استفاده قرار دهند ».[۲۵۹]
ب ) استفاده از اختراع قبل از تاریخ تقاضا یا در مواردی حق تقدم قبل از تاریخ حق تقدم است : از دیگر مواردی است که می توان برای زوال تازگی از اختراع ، بر شمرد . « استفاده از اختراع قبل از تاریخ تقاضا یا در مواردی حق تقدم قبل از تاریخ حق تقدم است. بنابراین اگر قبل از تاریخ تقاضای ثبت اختراع یا در موارد مقتضی قبل از تاریخ حق تقدم ، اختراع ادعایی مورد عمل و یا استفاده قرار گرفته باشد ، شرط تازگی اختراع از بین رفته و در نتیجه اختراع ویژگی و شرایط خود را برای ثبت از دست خواهد داد ».[۲۶۰]
زوال وصف تازگی در تبصره ماده ۳۷ قانون ثبت علائم و اختراعات مقرر شده است . در این ماده تصریح شده است : « هر اختراع یا هر تکمیل اختراع موجودی که قبل از تقاضای ثبت خواه در ایران و خواه در خارجه در نوشتجات یا نشریاتی که در دسترس عموم است شرح و یا نقشه آن منتشر شده و با به مورد عمل یا استفاده گذارده شده باشد اختراع جدید محسوب نمی گردد ».
بنابراین در مرحله اول خود مخترع است که باید اطلاعات اختراع خود را به صورت محرمانه حفظ نموده و آن را از دسترس دیگران خارج نماید. بی شک افراد بی شماری در جوامع مختلف به دنبال مطامع منفعت طلبانه خویش بوده و برای رسیدن به اهداف شوم اقتصادی خود ، از هیچ کاری ابا نخواهند نمود اما در مرحله دوم دولتها نیز با وضع قوانین مستحکم تر وپیشگیرانه در این راه همراه خوبی برای مخترعین خواهند بود.
بر اساس بند ( ه ) ماده ۴ قانون ثبت اختراعات ، طرح های صنعتی و علائم تجاری ، هر چیزی که در نقطه ای از جهان از طریق انتشار کتبی یا شفاهی یا از طریق استفاده عملی و یا هر طریق دیگر قبل از تقاضا و یا در موارد حق تقدم ناشی از اظهار نامه ثبت اختراع ، افشاء شده باشد را نمی توان به عنوان اختراع تلقی نمود. قابل ذکر است افشای اطلاعات بنابر قوانین ایران نباید در هیچ نقطه ای از جهان صورت پذیرفته باشد . ضمن اینکه باید توجه داشت که ایران دارای شرط تازگی مطلق می باشد .
استثنائات وارد بر زوال تازگی
الف) مهلت ارفاقی : مهلت ارفاقی مربوط به مواردی است که اقلامی که حاوی طرح هستند قبل از تسلیم تقاضا نامه فروخته شوند ، در نمایشگاه تجاری به نمایش گذارده شوند ، یا در یک کاتالوگ ، بروشور یا آگهی تبلیغاتی منتشر شوند . طی این دوره ، می توانید محصول خود را در بازار بفروشید بدون اینکه جدید بودن آن از بین برود و کماکان تقاضای ثبت آنرا تسلیم کنید.
در قانون۱۳۱۰ در باره مهلت ارفاقی مقرره ای وجود ندارد اما در قانون ثبت اختراعات ، طرحهای صنعتی وعلائم تجاری در بند (ه) ماده ۴ مقرر می دارد : « در صورتی که افشاء اختراع ظرف مدت ۶ ماه قبل از تاریخ تقاضا یا در موارد مقتضی قبل از تاریخ حق تقدم اختراع صورت گرفته باشد ، مانع ثبت نخواهد بود ». بنابر این بنظر می رسد مهلت ارفاقی استثنائی است برزوال تازگی اختراع. ماده ۲۶ آیین‌نامه اجرایی قانون ثبت اختراعات، طرح‌های صنعتی و علائم تجاری استفاده از مهلت ارفاقی مقرر در بند هـ ماده ۴ قانون از جمله ناظر بر موارد زیر است :
۱ - افشاء به دلیل یا در نتیجه سوء استفاده اشخاص ثالث یا ذی‌حق قبلی متقاضی انجام شده باشد؛
۲ - افشاء در نتیجه شرکت در یک نمایشگاه رسمی باشد که در این فرض متقاضی باید گواهی شرکت در این نمایشگاه را که به تأیید مسئولان ذی‌ربط رسیده همراه با درج این مطلب که اختراع فقط در نمایشگاه مذکور به نمایش گذاشته شده است، ظرف ۳۰ روز از تاریخ تسلیم اظهارنامه به مرجع ثبت تسلیم نماید.
تبصره : منظور از نمایشگاه رسمی نمایشگاهی‌است که توسط دولت یا ادارات ذی‌صلاح داخلی تشکیل می‌شود و یا توسط دولت یا اشخاص ذی‌صلاح در یک کشور عضو کنوانسیون پاریس و در سطح بین‌المللی برگزار می‌گردد. در فرض اخیر گواهی مسؤولان ذی‌ربط نمایشگاه رسمی باید به تأیید نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران رسیده باشد.
« افشای اختراع متقاضی یا ذیحق قبلی او ظرف مدت شش ماه قبل از تاریخ تقاضا در موارد مقتضی قبل از تاریخ حق تقدم موجب زوال تازگی اختراع نمی گردد . به عبارت دیگر ، اطلاق مقرره هر نوع افشایی را توسط مخترع یا ذیحق قبلی در بر می گیرد . بنابر این حتی اگر افشای اختراع توسط خود مخترع یا ذیحق قبلی در نتیجه بی تجربگی و غیره هم باشد در حیطه استثنائات زوال تازگی قرار خواهد گرفت ».[۲۶۱]
قانون ثبت اختراعات ، طرح های صنعتی و علائم تجاری از این ویزگی استفاده نموده که اجرای آن ، ساز و کارهای مناسب خود را می طلبد ، بر اساس آن مخترع می تواند حق تقدم خود را شش ماه قبل از ثبت اختراع نیز محفوظ دارد .
در جهان دو سیستم اول ثبت[۲۶۲] و اول اختراع[۲۶۳] وجود دارد ، در سیستم اول ثبت که بر گرفته از حقوق اروپایی است ، حق مخترع از زمان ثبت اختراع محفوظ است ، درحالی که در سیستم اول اختراع قبل از ثبت نیز یک مهلت ارفاقی سه تا دوازده ماهه را برای مخترع در نظر گرفته می شود . قانون فعلی با وجود قانون مصوب ۱۳۱۰ از این سیستم پیروی می کند.
ب ) ارائه اختراع در نمایشگاههای بین المللی : از دیگر استثنائات مترتب بر زوال تازگی ، ارائه اختراع در نمایشگاههای بین المللی است . این موضوع در قانون ثبت علائم و اختراعات و قانون ثبت اختراعات ۱۳۸۶ بصورت وضوح مطرح نگردیده است ، اما از آنجا که ایران از اعضای کنوانسیون پاریس محسوب می شود این کنوانسیون درماده ۱۱ مقرراتی را در این زمینه وضع نموده است . « کشورهای اتحادیه طبق مقررات و قوانین داخلی خود از اختراعات ، نمونه های اشیاء مصرفی ، طرحها و مدل های صنعتی و همچنین علائم صنعتی با تجارت که قابل صدور گواهینامه ثبت هستند و برای محصول در نمایشگاه های بین المللی رسمی یا نمایشگاه هایی که در سرزمین یکی از آن کشورها تشکیل شده و از رسمیت آن شناخته شده عرضه می شود موافقت به حمایت موقت آن خواهند کرد ».[۲۶۴] بر این اساس شرایط زیر می تواند این استثنا را بر زوال تازگی بوجود آورد :
۱- کشورها از مقررات و قوانین داخلی خود از اختراعات بهره ببرند .
۲- اختراعاتی قابل ارائه باشند که قابلیت ثبت را داشته باشند .
۳- در نمایشگاه های بین المللی به نمایش گذارده شوند .
۴- حمایت از آنها موقت خواهد بود . بر اساس بند ۲ ماده فوق حمایت موقت مهلت های مقرره در ماده ۴ را اضافه نخواهد کرد .
چنانچه بعداٌ حق تقدم مورد ادعا قرار گیرد اداره صالح ثبت هر کشور می تواند ابتدای مهلت را از تاریخ ورود محصول به نمایشگاه احتساب کند .
« از آنجا که ماده ۹ قانون مدنی صراحت بر این دارد که مفاد معاهدات بین المللی که ایران به آن الحاق شده است در حکم قانون داخلی را دارا می باشد ، برای رفع هر گونه شبه ، ضروری به نظر می رسد که اطلاق قسمت اخیر بند (ه) ماده ۴ قانون ۱۳۸۶ ، اختراعات نمایش داده شده در نمایشگاه های بین المللی را شامل گردیده و بنابر این می توان نتیجه گرفت که قانونگذار از روش دوم مذکور در فوق ، برای حمایت از اختراعات نمایش داده شده در نمایشگاه های بین المللی ، استفاده کرده اند که اقدامی مناسب به نظر می رسد ».[۲۶۵]
ب ) ابتکاری بودن اختراع
اختراع باید علاوه بر نو بودن ارتقاء قابل توجهی را در حیطه خود موجب شود ؛ بطوری که استنتاج آن توسط فردی با دانش متوسط در آن زمینه امری بدیهی محسوب نشود . به عبارت دیگر راه حل فنی را که اختراع برای حل مشکل پیشنهاد می کند باید نسبت به سایر راه حل های احتمالی موجود ، مزیت قابل توجهی داشته باشد . در واقع اختراع باید بتواند در حیطه خود مشکلی را از مشکلات موجود که هنوز راه حلی ندارند ، حل نماید تا دارای گام ابتکاری باشد . « هر چند وصف ابتکاری بودن به عنوان شرط لازم به جهت حمایت از اختراعات ذکر گردیده است ، اما از آنجا که هیچ گونه محدودیت کمی در خصوص میزان خلاقیت و ابتکاری بودن یک اختراع تعیین نگردیده است ، لذا یک اختراع ممکن است بسیار ساده باشد ، لیکن بدیهی و معمولی تلقی نشود ».[۲۶۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]




نام متغیرها

 

ضریب رگرسیون(β)

 

عدد معنی دار (sig)

 

نتیجه فرضیه

 

 

 

آموزش استعداد

 

۳۴۳/.

 

۰۰۰/۰*

 

رد می شود

 

 

 

نتایج جدول شماره(۱۳-۴) نشان می­دهد که : آموزش کارکنان مستعد بر جانشین­پروری نیروی انسانی اثر مثبت و مستقیم(معنی دار) دارد. چرا که میزان p-value (sig) متغیر انتخاب استعداد(۰۰۰/۰sig=) کمتر از ۰۵/۰ است بنابراین فرض پژوهشگر(H1)تایید و فرض صفر(H0)رد می­ شود.بنابراین می­توان گفت که؛ آموزش کارکنان مستعد بر جانشین­پروری نیروی انسانی اثر مثبت و مستقیم(معنی دار) دارد. همچنین با توجه به ضریب رگرسیون(β) متغیر مشارکت استعداد مشخص می­ شود می­توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت می­باشد و که آموزش کارکنان مستعد بر جانشین­پروری نیروی انسانی به عنوان متغیر وابسته۳۴۳/۰ تاثیر دارد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
فرضیه ۴: حفظ و نگهداشت کارکنان مستعد بر جانشین پروری نیروی انسانی اثر مثبت و مستقیم(معنی دار) دارد.
حفظ و نگهداشت کارکنان مستعد بر جانشین­پروری اثر معنی دار ندارد.
حفظ و نگهداشت کارکنان مستعد بر جانشین­پروری اثر معنی دار دارد.
برای آزمون فرضیه، از آزمون آماری رگرسیون خطی ساده استفاده شد. برای این منظور تاثیر زیر شاخص مدیریت استعداد یعنی آموزش استعداد به عنوان متغیرهای مستقل بر جانشین­پروری نیروی انسانی به عنوان متغیر وابسته از طریق رگرسیون خطی ساده محاسبه گردید که نتایج این محاسبات از طریق خروجی نرم افزار spssدر جدول(۱۴-۴)ملاحظه می­ شود.
جدول شماره۱۴-۴: نتایج رگرسیون خطی حفظ و نگهداشت استعداد و جانشین پروری

 

 

نام متغیرها

 

ضریب رگرسیون(β)

 

عدد معنی دار (sig)

 

نتیجه فرضیه

 

 

 

حفظ و نگهداشت استعداد

 

۵۶۱/.

 

۰۰۰/۰*

 

رد می شود

 

 

 

نتایج جدول شماره( ۱۴-۴) نشان می­دهد که : حفظ و نگهداشت کارکنان مستعد بر جانشین­پروری نیروی انسانی اثر مثبت و مستقیم(معنی دار) دارد. چرا که میزان p-value (sig) متغیر انتخاب استعداد(۰۰۰/۰sig=) کمتر از ۰۵/۰ است بنابراین فرض پژوهشگر(H1)تایید و فرض صفر(H0)رد می­ شود.بنابراین می­توان گفت که؛ حفظ و نگهداشت کارکنان مستعد بر جانشین­پروری نیروی انسانی اثر مثبت و مستقیم(معنی دار) دارد. همچنین با توجه به ضریب رگرسیون(β) متغیر مشارکت استعداد مشخص می­ شود که می­توان گفت نوع رابطه دو متغیر مثبت و هم جهت می­باشد و آموزش کارکنان مستعد بر جانشین­پروری نیروی انسانی به عنوان متغیر وابسته۵۶۱/۰ تاثیر دارد.
۴٫۳٫۴٫ رابطه متغیرها با اطلاعات جمعیت شناختی
۴٫۳٫۴٫۱٫ جنسیت
جدول شماره۱۵-۴:نتایج رابطه بین متغیرهای تحقیق و جنسیت(آزمون t)

 

 

نام متغیرها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]