کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



مواد ذکر شده است، اما انقباض پلیمریزاسیون این مواد با بیس رزینی همچنان بزرگترین عیب آن ها محسوب می شود. استرس انقباضی مرتبط با شرینکیج، می تواند منجر به دبانده شدن کامپوزیت از سطح دندان شده و باعث حساسیت بعد از کار، ترک های مینایی، عود پوسیدگی، رنگ پذیری حاشیه ی ترمیم (مارجینال) و در نهایت شکست ترمیم شود.و۶)
اجزای تشکیل دهنده کامپوزیت ها:
رزین کامپوزیت ترکیبی از چهار جزء اصلی است: ماتریکس پلی مر آلی (فاز پیوسته)، ذرات فیلر معدنی (فاز پراکنده)، ماده ی کوپلینگ (عوامل اتصال دهنده یا لایه ی حد فاصل) و عوامل دیگری نظیر سیستم آغاز کننده - تسریع کننده، مهار کننده ها، تثبیت کننده های رنگ و رنگدانه ها.(۷)
ماتریکس پلی مر آلی:
در اغلب کامپوزیت های تجاری یک الیگومر دی آکریلات آروماتیک یا آروتان است. الیگومرها مایعات ویسکوزی هستند که برای استفاده ی بهتر بالینی با افزودن یک مونومر رقیق کننده ویسکوزیته شان را پایین می آورند.(۸)
پایان نامه
فیلر (filler):
ذرات معدنی پراکنده ممکن است چندین ماده ی مختلف باشند از جمله شیشه یا کوارتز (ذرات fine) یا سیلیکای کلوئیدال (ذرات microfine) یا نانوکلاسترهای زیرکونیا- سیلیکا و نانو پارتیکل های سیلیکا.(۸) اضافه کردن فیلرها به ماتریکس رزینی به طور قابل توجهی سبب بهبود خواص مواد می شوند ولی سیالیت آن کاهش می یابد.(۹) نوع، اندازه ذرات، میزان توزیع ضریب انکسار و سختی فیلر عواملی هستند که بر روی خواص کامپوزیت اثر می گذارند. کامپوزیت ها معمولا رادیولوسنت اند لذا در رادیوگرافی نمی توان حفرات ترمیم شده با این پلیمرها را از پوسیدگی ثانویه یا عاج دکلسیفیه تشخیص داد. بنابراین امروزه ترکیبات رادیواپک در فیلرها بکار می رود که منجر به ایجاد انواع نرم تر فیلر می گردد و این خود باعث می شود زبری سطحی کاهش پیدا کند و از سایش دندان های مقابل نیز جلوگیری کند.(۱۰)
میزان ذرات فیلر و اثر آن بر خواص کامپوزیت ها :
کامپوزیت ها یی که میزان فیلر در آن ها ۷۵% وزنی یا بالاتر باشد تحت عنوان کامپوزیت های با درصد فیلر بالا (heavy filled) نامیده می شوند. بر عکس کامپوزیت هایی که میزان فیلر آن ها ۶۶% وزنی یا کمتر باشد تحت عنوان کامپوزیت های با درصد فیلر پایین (lightly filled) نامیده می شوند.(۱۱) معمولا ذرات فیلر ۷۰-۳۰% حجمییا ۸۰-۵۰% وزنی کامپوزیت را تشکیل میدهند.(۱۲)همواره درصد حجمی ذرات فیلر در کامپوزیت از درصد وزنی آن ها کمتر است زیرا چگالی فیلر بالاتر از ماتریکس رزینی است.(۱۳)
از آنجایی که فیلرهای سیلیکا تقریبا صد برابر متراکم تر از مونومرهای آکریلیک هستند، بنابراین ۷۵% وزنی فیلر تقریبا برابر با ۵۰% حجمی است. خواص کامپوزیت ها متناسب با درصد حجمی ذرات فیلر است ولی اندازه گیری و فرموله کردن کامپوزیت ها بر مبنای درصد وزنی به مراتب ساده تر است. بنابراین در دندانپزشکی بیشتر از درصد وزنی استفاده میکنند.(۱۴) به منظور اضافه کردن حداکثر میزان فیلر به ماتریکس رزینی، تنوع اندازه ی ذرات فیلر ضرورت است. واضح است که اگر ذرات فیلر از نظر اندازه متنوع باشند، ذرات کوچکتر قادر به پر کردن فضاهای بین ذرات بزرگ تر خواهند بود و بدین ترتیب بالاترین میزان فیلر به دست می آید، ولی در نهایت حداکثر میزان فیلری که می توان به ماتریکس رزینی افزود تحت تاثیر سطح ذرات فیلر است. مثلا در مورد ذرات سیلیکای کلوئیدال که وسعت سطحی زیادی (حدود m2/gr 300-50 ) دارند، نمی توان درصد فیلر را خیلی بالاتر برد، چرا که استفاده از ذرات کوچک سبب بالا رفتن ویسکوزیتی و کاهش سیالیت در کامپوزیت می شود و همین مسئله کارایی عملی کامپوزیت را دچار اشکال می کند.(۱۰)اصطکاک بین سطح ذرات فیلر و مونومر عامل اصلی در کنترل سیالیت است، به این معنی که با افزایش سطح ذرات فیلر میزان سیالیت کاهش مییابد. اگر حجمی از ذرات درشت را با همان حجم از فیلرهای ریز مقایسه کنیم وسعت سطحی در مورد فیلرهای ریز به مراتب بیشتر است. به این معنا که اگر قطر ذرات فیلر یک دهم شود وسعت سطحی ۱۰ برابر میگردد.(۱۲) تقریبا تمام خواص فیزیکی، شیمیایی و مکانیکی کامپوزیت ها با افزایش میزان فیلر بهبود مییابد.(۱۵)
اندازه ی ذرات فیلر و اثر آن بر خواص کامپوزیت ها:
همانگونه که پیش تر بیان شد، اندازه ی ذرات فیلر بر میزان سیالیت کامپوزیت موثر است. به این ترتیب که هرچه اندازه ی فیلر کوچک تر باشد، سیالیت کامپوزیت کاهش مییابد. اندازه ی ذرات فیلر دارای اثر قابل ملاحظه ای در میزان زبری سطح پرکردگی در مرحله اولیه بعد از finishing و پراخت کامپوزیت می باشد. کامپوزیت هایی که اندازه ی ذرات فیلر در آن ها submicron است، قابلیت پرداخت بالایی را از خود نشان می دهند و superpolishable نامیده می شوند. اگر اندازه ی ذرات فیلر کامپوزیت ۸-۱ میکرون باشد، کامپوزیت superpolishable و اگر اندازه ذرات فیلر بالاتر از ۱۰ میکرون باشد، کامپوزیت nonpolishable تلقی می شود.(۱۰) از آنجا که ذرات فیلر نسبت به ماتریکس رزینی سخت تر هستند بنابراین بعد از Finishing ممکن است بعضی از ذرات فیلر از سطح کامپوزیت برجسته بمانند و بعضی از آن ها ممکن است از سطح کامپوزیت کنده شده و حفراتی بر جای بگذارند. این مناطق زبر می توانند سبب پراکنده شدن نور و تجمع رنگدانه ها و دبری های آلی شوند. بنابر این هر چه اندازه ی ذرات فیلر ریزتر باشد، زبری سطحی کامپوزیت کمتر خواهد بود.(۱۲) همچنین ثابت شده است که هر چه اندازه ی ذرات فیلر موجود در کامپوزیت کوچکتر باشد، کامپوزیت کمتر دچار سایش می شود زیرا هر چه اندازه ی ذرات فیلر ریزتر باشد فاصله ی بین ذرات فیلر کاهش یافته و بنابر این فیلرها بهتر می توانند سبب محافظت ماتریکس رزینی شوند.(۱۶)
عوامل اتصال دهنده (Coupling Agent) :
برقراری پیوند بین ذرات فیلر و ماتریکس رزینی به منظور تامین خواص رزینی مطلوب در کامپوزیت ها و حفظ این خواص ضروری است. وجود این پیوند موجب می شود استرس ها از ماتریکس رزینی نرم و شکل پذیر (Plastic)، به ذرات فیلر که سخت تر هستند انتقال یابد. اتصال بین دو فاز رزینی و فیلری در کامپوزیت ها توسط عامل اتصال دهنده امکان پذیر می شود. استفاده ی مناسب از عامل اتصال دهنده سبب بالا بردن خواص فیزیکی و مکانیکی گشته و نیز با ممانعت از نفوذ آب در حد فاصل فیلر و ماتریکس باعث ثبات هیدرولیتیک کامپوزیت می گردد.(۱۰ و ۱۷)
هر چند تیتانات و زیرکونیات می توانند به عنوان عوامل اتصال دهنده به کار بروند اما متداول ترین ماده ای که برای این منظور استفاده می شود یک سایلن (Silane) آلی است که قبل از مخلوط شدن الیگومر با مواد دندانی به جزء معدنی اضافه می شود. مولکول های سایلن دارای دو سر فعال هستند که یک سر آن قادر به اتصال با گروه های هیدروکسیل موجود در سطح ذرات سیلیکا می باشد و سر دیگر آن قادر است که از طریق اتصالات دوگانه مونومرهای ماتریکس رزینی با آن ها پلیمریزه گردد.بنابراین در نهایت یک باند شیمیایی بسیار محکم بین رزین و فیلرها ایجاد میشود. از آنجا که عوامل اتصال دهنده با ذرات سیلیکا به بهترین نحو وارد واکنش می شوند، بنابراین در اکثر کامپوزیت های دندانی از فیلرهای حاوی سیلیکا استفاده می کنند.(۱۰و۱۲)
عوامل دیگر شامل:
الف) سیستم آغاز کننده - فعال کننده :
کامپوزیت ها بر اساس فرمول سیستم آغاز کننده - فعال کننده ی موجود در آن ها به انواع خود به خود سخت شونده، سخت شونده با نور ماوراء بنفش، سخت شونده با نور مرئی و سخت شونده با روش دوگانه (Dual curing) تقسیم می شوند. در سیستم شیمیایی، آغازگر (Initiator) بنزوئیل پروکساید و عامل تسریع کننده (Acceleratore) یک ترکیب آمین سه تایی.(۱۰)در این سیستم، مواد به صورت دو خمیر عرضه می شوند که آغازگر در یکی و تسریع کننده در دیگری قرار دارد. زمانی که دو خمیر با هم مخلوط می شوند واکنش بین آمین و بنزوئیل پراکساید سبب تولید رادیکال های آزاد می گردد و بدین ترتیب واکنش پلیمریزاسیون آغاز می شود.(۱۵) در سیستم نوری، کامپوزیت بصورت یک خمیر عرضه می شود که داراییک مولکول آغازگر نوری (Photoinitaitor) و یک تسریع کننده آمینی است. آغازگر نوری که معمولا مورد استفاده قرار می گیرد کامفورکینون است. این ماده قادر به جذب امواج نوری با طول موج ۵۰۰-۴۰۰ نانومتر است که در محدوده ی رنگ آبی طیف نور مرئی قرار دارد. در انواع دوال کیور، شروع پلیمریزاسیون توسط نور و ادامه ی آن بصورت Autopolymerization می باشد.(۱۰)
ب) مهارکننده (Inhibitors) :
این مواد به منظور ممانعت از پلیمریزاسیون زودرس کامپوزیت ها و برای تامین shelf life کافی کامپوزیت ها ی دندانی بکار می روند. از جمله ی این مواد می توان به ۴- متوکسی فنل و۶،۴،۲ تری بوتیل فنل اشاره کرد. هیدروکینون از بازدارنده هایی است که بیشترین استفاده را دارد.(۱۸)
ج) رنگدانه ها (Pigments) :
ذرات آلی یا غیر آلی به اندازه ی یک دهم تا یک میکرون اند که بطور یکنواخت در ماده ی زمینه ای پخش می شوند تا رنگ دلخواه، شفافیت و یا کدورت را در محصول ایجاد کند.(۱۱)
د) تثبیت کننده های رنگ (UV Stabilizer):
کامپوزیت های خود به خود سخت شونده به دلیل دارا بودن مقادیر زیاد آمین های آروماتیک بسیار مستعد تغییر رنگ هستند. این کامپوزیت ها ممکن است دارای اجزایی باشند که از طریق جذب اشعه ی ماوراء بنفش سبب تثبیت رنگ این مواد می شوند.(۱۱)
طبقه بندی کامپوزیت ها:
معیارهای مختلفی برای طبقه بندی کامپوزیت ها در نظر گرفته شده است:
بر اساس ترکیب ماتریکس : (Bis BMAیا UDMA)
بر اساس روش پلیمریزاسیون :خود به خود سخت شونده - با اشعه ماوراء بنفش سخت شونده - با نور مرئی سخت شونده – سخت شونده دو گانه – سخت شونده مرحله به مرحله یا Stage Cure
بر اساس اندازه ی ذرات فیلر: بر اساس اندازه ی ذرات فیلر: مگا فیل (اندازه ذرات ۲-۵/۰ میلی متر)، ماکروفیل (۱۰۰-۱۰ میکرون)، میدی فیل (۱۰-۱ میکرون)، مینی فیل (۱-۱/۰ میکرون)، میکروفیل (۱/۰-۰۱/۰میکرون) و نانوفیل (۰۱/۰ - ۰۰۵/۰ میکرون). تلاش هایی برای بهبود صافی و قابلیت پرداخت سطح رزین های کامپوزیت منجر به ساخت کامپوزیت های میکروفیل شده است. اساس آنها استفاده از ذرات بی نهایت ریز سیلیکا است که اندازه شان ۰۲/۰ تا ۰۴/۰ بوده و از این رو رزین Microfine و Microfilled یا قابل پرداخت نام دارد. ویژگی های خوشایند رزین های میکروفیل سطح بی نهایت صافی است که هنگام پرداخت ایجاد می کنند که فقدان آن مشکل اصلی کامپوزیت های معمولی است.
بر اساس میزان پرکننده (درصد حجمی یا وزنی) : طبقه بندی کامپوزیت ها بر اساس فیلر نشان دهنده ی خواص کامپوزیت است چرا که تقریبا تمام خواص کامپوزیت ها به فیلر ها مربوط است و با بهره گرفتن از حد بالاتری از فیلر می توان تمام خواص را بهبود بخشید. تنها مشکل این است که هر چه میزان فیلر بیشتر باشد از فلوی ماده نیز کاسته می شود.(۱۹ و ۲۰)
بر اساس کاربرد کامپوزیت ها :
All-purpose : در بیماران با ریسک پوسیدگی کم و درتمامی انواع حفرات
کامپوزیت قابل متراکم شدن (Packable) : در حفرات کلاس یک، دو و شش توصیه شده است. این کامپوزیت ها دارای محتوای فیلر بالا و توزیع فیلر خاص می باشند. شکل فیلر این کامپوزیت ها متخلخل و بزرگتر می باشد که نتیجه ی این حالت قوام محکم تر آن در مقایسه با کامپوزیت های هیبرید است. همچنین ماتریکس رزینی آنها جهت افزایش محتوای فیلر دچار تغییرات شیمیایی شده است. مزیت عمده ی این نوع مواد، سهولت بیشتر در ایجاد نقاط تماس اینترپروگزیمال در ترمیم های کلاس دو است. از این نوع کامپوزیت ها میتوان بعنوان یک درمان جانبی به جای ترمیم های آمالگام بهره برد.
کامپوزیت های قابل سیلان (Flowable) : در ترمیم حفرات کوچک، حفرات کلاس پنج، مسدود کردن شیارها و فرورفتگی ها و نواحی تحت استرس کم، بعنوان بیس حذف کننده ی استرس زیر کامپوزیت هیبرید یاکامپوزیت قابل متراکم شدن به دلیل ضریب الاستیسیتی پایین آن و در دندانپزشکی کودکان توصیه شده است. این رزین ها در مقایسه با مواد معمول ترمیم های کامپوزیت مستقیم، حجم فیلر کمتری دارند و به همین دلیل ویسکوزیته ی آنها کمتر است، هر چند که انقباض و سایش این مواد بیش از حد معمول است.(۱۸و۲۱و ۲۲)
خواص کامپوزیت ها:
انقباض پلیمریزاسیون :
واکنش پلیمریزاسیون، انقباض خالصی در نتیجه ی کراس لینک ایجاد می کند. هر چه حجم فیلر یک رزین کامپوزیت بیشتر باشد انقباض کمتر خواهد بود. در نتیجه کامپوزیت های میکروفیل که کمترین درصد حجمی ذرات فیلر (۵۰-۳۲%) را دارند درصد انقباض خطی شان از بقیه بالاتر است (۳-۲%) و کامپوزیت های هیبرید انقباض خطی کمتری نشان می دهند (۴/۱-۶/۰%).(۲۳)
انقباض کامپوزیت ها در دو مرحله ی pre-gel و post-gel رخ می دهد. در مرحله یpre-gel کامپوزیت هنوز قادر به فلو هست و مقداری از استرس ناشی از انقباض را توسط دفرمیشن پلاستیک و جریان یافتن جبران می کند. اگرچه پس از نوردهی پلی مریزاسیون خیلی سریع پیشرفت می کند اما زمان اندکی برای آزاد شدن استرس ها باقی می گذارد. اما در مرحله ی ژل و پس از آن، سختی ماده که با ضریب الاستیک آن مشخص می شود رو به افزایش می گذارد. پس از ژل شدن، کامپوزیت دیگر قادر نیست با فلوی خود استرس های انقباضی را جبران کند. این استرس ها در تنگنای باند ماده ی ادهزیو به ساختار دندان قرار می گیرند، بنابراین در نتیجه یپلیمریزاسیونpost-gel، استرس های کلینیکی قابل توجهی به باند دندان - کامپوزیت و ساختمان دندانی اطراف وارد می شود..(۲۴)
استرس های باقیمانده می تواند عواقب زیر را در پی داشته باشد: دفرمیشن کاسپ ها و سندرم دندان ترک خورده، شکستن مارجین های مینایی حفره ی ترمیمی، لیکیج و تغییر رنگ لبه ای و پوسیدگی ثانویه و التهاب پالپی، آسیب به ساختار رزین کامپوزیت خصوصا در مرز بین فیلر و ماتریکس.و۶و۲۳و۲۵)
استرس های ناشی از انقباض پلیمریزاسیون را به چند طریق می توان کاهش داد:
۱) مواد باندینگ عاجی : این مواد یک لایه ی هیبرید بین ترمیم و دندان برای غلبه بر نیروهای انقباضی تشکیل می دهند.
۲) استفاده از یک رزین بینابینی و با ویسکوزیته ی کم و با مدیولوس پایین همانند ادهزیو های عاجی فیلد شده، کامپوزیت فلو یا RMGI بین ماده باندینگ و ماده ی ترمیمی تا به عنوان “بافر الاستیک” یا “فشار شکن” عمل کرده و استرس های انقباضی را کاهش داده و کیفیت لبه های ترمیم را بالا ببرد.(۲۶)
۳) پلیمریزاسیونsoft start به جای کیور کردن با نور با شدت بالا (۲۷)
۴) قرار دادن کامپوزیت به صورت لایه ای(۲۴و۲۷و۲۸و۲۹)
۵) استفاده از فایبر (۳۰)
خواص مکانیکی :
کامپوزیت رزین هاضریب الاستیک پایین و میزان دفرمیشن الاستیک نسبتا بالایی دارند. شکست های رزین کامپوزیت ناشی از الاستیک دفرمیشن شامل شکستن توده ای ماده ی ترمیمی، ایجاد ترک های ریز و مقاومت نسبتا پایین به فشارهای اکلوزالی می باشد.(۳۱)
سختیknoop کامپوزیت رزین ها (kg/mm280-22) کمتر از مینا (kg/mm2343) یا آمالگام دندانی (kg/mm2110) می باشد. سختی کامپوزیت های با ذرات fine به خاطر سختی و نسبت حجمی بیشتر ذرات فیلر بیشتر از انواع Microfine می باشد. این مقادیر نشان دهنده ی مقاومت متوسط اغلب کامپوزیت های با فیلر بالا در برابر استرس های فانکشنال است. اما تفاوت چندانی در مقاومت به سایش های فانکشنال در کامپوزیت های مختلف وجود ندارد.
مقاومت خمشی و مقاومت فشاری اغلب کامپوزیت ها مشابه است. ضریب خمشی و فشاری انواع فلو حدود ۵۰% کمتر از انواع هیبرید و Packable می باشد که نشان دهنده ی نسبت کمتر فیلر در انواع فلو و میکروفیل می باشد. استحکام باند کامپوزیت به مینای اچ شده و عاج پرایم شده بطور معمول بین ۲۰ تا ۳۰ مگاپاسکال است.(۸)
ویژگی های حرارتی :
ضریب انبساط حرارتی کامپوزیت با میزان رزین مونومر رابطه مستقیم دارد و سه برابر مینای دندانی است. در نتیجه کامپوزیت تمایل دارد بیشتر از دندان منبسط شود و وقتی در معرض تغییرات حرارتی قرار می گیرد بیش از مینا و عاج تغییر ابعاد می دهد. این اتفاق می تواند سبب تشکیل gap مارجینال شده و اثر انقباض پلیمریزاسیون بر تغییر شکل کاسپ ها را بالا ببرد، همچنین ممکن است سبب شکستن کامپوزیت و مینا شود. هر چه میزان فیلر کامپوزیت بیشتر باشد اختلاف ضریب انبساط حرارتی با دندان کمتر خواهد بود. هدایت حرارتی کامپوزیت مشابه دندان است و چون ذرات فیلر در اثر تماس با هم حرارت را منتقل می کند در کامپوزیت های با فیلر بیشتر دیده می شود.(۹)
جذب آب :
جذب آب به قسمت رزینی مربوط می شود و باعث متورم شدن بخش پلیمری کامپوزیت شده و انتشار و پخش هرگونه مونومر آزاد را افزایش می دهد. آب بهمراه سایر مولکول های کوچک بصورت بالقوه موجب نرمی کامپوزیت می گردد و ماتریکس آن را به مونومر و سایر مشتقات تجزیه می کند.(۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 07:57:00 ب.ظ ]




اطلاعات کافی

 

Koneknik, 2006;(Yoo et al,2000)

 

 

 

۳۲

 

استمرار در استفاده

 

Koneknik, 2006;(Yoo et al,2000) & Arnett et al(2003)

 

 

 

۳۳

 

قدرت بیادآوری لوگو یا سمبل

 

Koneknik, 2006;(Yoo et al,2000)

 

 

 

۳-۶ روایی و پایایی پرسشنامه
در هر تحقیقی، مناسب بودن ابزار اندازه گیری، اهمیت فراوانی دارد. هر نوع ابزار سنجش باید از روایی و پایایی لازم برخوردار باشد تا محقق بتواند داده های متناسب با تحقق را گردآوری نماید و از طریق آن ها به آزمودن فرضیه ها بپردازد و تجزیه و تحلیل مناسبی انجام دهد. بررسی روایی و پایایی، ابزار اندازه گیری بسیار مهم است که در ذیل به شرح آن پرداخته می شود.
۳-۶-۱ روایی پرسشنامه
ابزار گردآوری داده ها،می بایست روایی لازم را داشته باشد. منظور از روایی این است که پرسشنامه مورد نظر تا چه میزان خصیصه یا مفهوم خاص مورد مطالعه را اندازه گیری می کند. بدون آگاهی از وضعیت اعتبار اندازه گیری،نمی توان به دقت داده های حاصل از تحقیق، اطمینان داشت. برای آزمون درستی و خوب بودن سنجه ها، انواع آزمون های روایی مورد استفاده قرار می گیرد که تحت روش های متعددی برای تعیین روایی پرسشنامه، ارائه شده است.
دانلود پایان نامه
روایی محتوایی، این اطمینان را ایجاد می کند که همه ابعاد و مولفه هایی که می توانند مفهوم مورد نظر ما را منعکس کنند و در آن سنجش وجود دارند، مدنظر قرار گرفته است. از آنجا که پرسشنامه پژوهش حاضر از مقاله بیس گرفته شده و از پرسشنامه کونکنیک و دیگر محققین استفاده شده،دارای اعتبار معرفی شده است.
۳-۶-۲ پایایی پرسشنامه
پایایی یا قابلیت اعتماد[۶۱]۱، به عنوان یکی از ویژگی های فنی ابزار سنجش، با این امر سر و کار دارد که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می دهد. روش های مختلفی برای محاسبه ضریب پایایی مورد استفاده قرار می گیرد که از آن جمله می توان به آلفای کرونباخ[۶۲]۲، روش تنصیف( دو نیمه کردن) و روش بازآزمایی اشاره نمود(سرمد و همکاران،۱۳۸۰،ص ۱۶۶). در این تحقیق برای تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است.
پایایی پرسش های مطرح شده برای اندازه گیری هر متغیر با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ به قرار زیر بوده است:
برای متغیر ارزش ویژه برند که متشکل از ۳سوال است،ضریب آلفای کرونباخ،برابر با ۶/۷۰ درصد است که در جدول زیر محاسبه آن نمایان است.
جدول۳-۲: جدول پایایی سوالات مربوط به ارزش ویژه برند

 

 

Reliability Statistics

 

 

 

Cronbach’s Alpha

 

N of Items

 

 

 

 

 

.۷۰۶

 

۳

 

 

 

 

 

 

Case Processing Summary

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:56:00 ب.ظ ]




درصد استریفیکاسیون نمونه ها
شکل ۳-۷، نمودار ستونی درصد استری شدن نمونه‌های پروتئینی که به ستون قرمز کوچک BLG پنتیله، زرد
BLG هگزیله، صورتی BLG بوتیله، سبز BLG پروپیله، آبی BLG اتیله و قرمز BLG متیله را نشان می‌دهد.
۳-۴- نتایج آزمون ضدباکتریایی
به دلیل این‌که استری کردن با متانل و اتانول، درصد بیشتری از پروتئین را استری می‌کرد؛ ابتدا با این دو الکل به همراه ایزوپروپانل، آزمون ضدباکتریایی بر روی گونه‌های گرم مثبت باسیلوس سابتیلیس،استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین و گونه‌های گرم منفی ایشیریشیا کلی، سالمونلا تیفی و کلبسیلا انجام پذیرفت که نتایج آن را در شکل‌های ۳-۸ تا ۳-۱۵ آورده شده‌اند.
الف
ب
شکل ۳-۸، تصاویر محیط کشت آزمون ضدباکتریایی الف) ایشیریشیا کلی و ب) باسیلوس سابتیلیس،
که در آن BE=BLG اتیله، BP=BLG پروپیله و BM=BLG متیله می‌باشد. در این آزمون از BLG
خالص (BN) نیز استفاده شده است.
الف
ب
شکل ۳-۹، تصاویر محیط کشت آزمون ضدباکتریایی الف) کلبسیلا و ب) سالمونلا تیفی،
که در آن BE=BLG اتیله، BP=BLG پروپیله و BM=BLG متیله می‌باشد. در این آزمون از BLG
خالص (BN) نیز استفاده شده است.
شکل ۳-۱۰، تصاویر محیط کشت آزمون ضدباکتریایی استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین،
که در آن BE=BLG اتیله، BP=BLG پروپیله و BM=BLG متیله می‌باشد. در این آزمون از BLG
خالص (BN) نیز استفاده شده است.
شکل ۳-۱۱، آزمون ضدباکتریایی اثر BLGپروپیله بر MRSA با کدورت ۵/۰ مک‌فارلند.
همانطور که در تصاویر موجود در شکل‌های ۳-۸، ۳-۹ و ۳-۱۰ مشاهده می‌کنید، هیچ کدام از این سه پروتئین استری شده به غیر از BLG پروپیله دارای اثر مهاری بر روی باکتری‌ها نبودند که این پروتئین هم فقط دارای اثر مهاری بر روی MRSA بود.به همین دلیل جهت مشاهده بهتر هاله ایجاد شده توسط BLG پروپیله در اثر کردن بر روی MRSA، از این باکتری کدورت ۵/۰ مک فارلند تهیه شد تا این اثر بهتر دیده شود که تصویر آن را در شکل ۳-۱۱ مشاهده می‌فرمایید.
به دلیل اینکه ایزوپروپانل الکل سه کربنه است و MRSA هم یک باکتری گرم مثبت، بر آن شدیم تا اثر ضدباکتریایی الکل‌های بیشتری و باکتری‌های گرم متبت بیشتری را مورد مطالعه قرار دهیم.
الف
ب
شکل ۳-۱۲، تصاویر محیط کشت آزمون ضدباکتریایی استافیلوکوکوس اپیدرمایدیس، الف) BE=BLG اتیله، BM=BLG متیله، BP=BLG پروپیله و BN=BLG خالص. ب) BB=BLG بوتیله، BPn=BLG پنتیله و BH=BLG هگزیله.
الف
ب
ج
شکل ۳-۱۳، آزمون ضدباکتریایی الف) ایشیریشیا کلی (BB=BLG بوتیله، BPn=BLG پنتیله و BH=BLG هگزیله)، ب) کلبسیلا (BB=BLG بوتیله، BPn=BLG پنتیله و BH=BLG هگزیله) و ج) MRSA( BB=BLG بوتیله، BPn=BLG پنتیله، BH=BLG هگزیله و B1-P=BLG n-پروپیله)
الف
ب
شکل ۳-۱۴، تصاویر محیط کشت آزمون ضدباکتریایی باسیلوس سرئوس، الف) BE=BLG اتیله، BM=BLG متیله، BP=BLG پروپیله و BN=BLG خالص. ب) BB=BLG بوتیله، BPn=BLG پنتیله و BH=BLG هگزیله.
شکل ۳-۱۵، تصاویر محیط کشت آزمون ضدباکتریایی MRSA با BLGخالص پروپیله شده.
فصل چهارم
بحث
۴-۱- خالص‌سازی BLG
روش‌های بسیاری برای جداسازی BLG توصیه شده‌اند اما اغلب آن‌ ها عملی نیستند و تنها برای مصارف آزمایشگاهی قابل استفاده‌اند و هنوز ما نیازمند روشی هستیم که بتوان از آن برای حجم‌های بسیار زیاد استفاده کرد تا هزینه تولید این پروتئین کاهش یابد(Konrad et al. 2000). اولین بار در سال ۱۹۳۴، پالمر جداسازی BLG را از شیر، و بلوری کردن آن را گزارش کرد. از آن زمان تا کنون پیشرفت‌های بسیاری در روش‌های خالص سازی صورت گرفته است و تنها زمان‌بر بودن این روش‌ها است که همچنان باقی است.(Fox KK et al. 1967)
پایان نامه - مقاله - پروژه
روشی که برای خالص‌سازی BLG در نظر گرفته شد (Armstrong et al. 1967)، روشی است که از لحاظ امکانات بسیار ساده ولی بسیار دقیق و با بازده بالا می‌باشد که با توجه به اهداف این طرح تمامی نیازهای ما را پوشش می‌داد. از آن جایی که ما هدفمان دست‌ورزی یک پروتئین کامل بود، میزان خلوصی که این روش برای ما فراهم می‌آورد بسیار کافی بود و سرعت به دست آوردن این پروتئین هم با توجه به این روش بسیار بالا بود. کار با نمک مورد استفاده در این روش بسیار راحت بوده و در صورت دیدن اثر ضدباکتریایی توسط این پروتئین، به راحتی و در کمترین زمان می‌توان مقدار مورد نیاز جهت استری کردن را فراهم نمود.
۴-۲- استری کردن BLG
استری کردن یک روش مهم برای دست‌ورزی پروتئین‌ها است. اساس واکنش به این ترتیب است که استری کردن با الکل‌های مختلف باعث مسدود شدن گروه‌های کربوکسیل می‌شود و بنابراین با خالص مثبت و شاخصه بازی پروتئین را افزایش می‌دهد (Halpin and Richardson 1985).
معمولا به دلیل سهولت تاکنون، بیشتر با الکل‌های کوچکی مانند متانل و اتانل، استری کردن BLG انجام شده بود، اما ما این کار را با الکل‌های بزرگتری نیز انجام دادیم تا اثرات آن‌ ها را هم بررسی کنیم. در کارهای گذشته تلاش برای استری کردن BLG با بهره گرفتن از ایزوپروپانل با شکست مواجه شده بود (Sitohy M, Chobert et al. ۲۰۰۱) که علت آن افزودن مقدار کمی کاتالیزور اسیدی بوده. البته لازم به ذکر است که هر چه الکل بزرگتر می‌شود از درصد استری شدن آن کاسته می‌شود ولی بررسی همان درصد کم استری شده نیز اهمیت بسیار زیادی داشت.
۴-۳- سنجش میزان استری شدن
چندین روش‌ برای سنجش میزان استری شدن توسعه یافته‌اند که از دقت‌های مختلفی برخوردارند(Halpin and Richardson 1985) ولی روش رنگ سنجی به کار رفته در این طرح این امکان را به ما می‌دهد که درصد استری شدن نمونه‌ها را با هم مقایسه کنیم و این امکان را برای ما فراهم می‌کند که نتایج را به صورت درصد بیان کرده و نمونه‌ها را با غلظت‌های مختلف با هم مقایسه کنیم. نتایج حاکی از استری شدن به نسبت مطلوب نمونه‌ها بوده و با افزایش زنجیره هخمانطور که انتظار میرفت، میزان استری شدن کاهش یافته است.
۴-۴- آزمون ضدباکتریایی
پیش از این برخی خواص ضدباکتریایی پپتیدهای BLG بررسی شده بود (Pellegrini, Dettling et al. ۲۰۰۱) و همچنین خواص ضدویروسی نمونه استری شده این پروتئین در برابر ویروس آنفولانزای A زیرگونه [۱۸۸]H3N2 (Sitohy Mahmoud, Besse et al. ۲۰۱۰) و هرپس سیمپلکس[۱۸۹] ویروس نوع ۱ (Sitohy Mahmoud, Billaudel et al. ۲۰۰۷) مطالعه گردیده بود. همچنین خواص ضد ویروسی چندین پروتئین شیر نیز بررسی شده بود (Waarts, Aneke et al. ۲۰۰۵).ولی تا کنون اثر ضدباکتریایی BLG دست‌ورزی شده و به صورت کامل بررسی نشده بود، به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا اثر این پروتئین را به صورت کامل و استری شده تحت آزمون قرار دهیم که مراحل زیر را پیمودیم.
آزمون ضدباکتریایی توسط پروتئین‌های استری شده برای باکتری‌های مختلفی انجام شد. در ابتدا به این دلیل که تصور می‌شد پروتئین استری شده می‌تواند دارای اثرات مختلفی بر گونه‌های گرم مثبت و گرم منفی باشد، در مرحله اول باکتری‌های گرم مثبت باسیلوس سابتیلیس(شکل ۳-۸) و MRSA و باکتری‌های گرم منفی ایشیریشیا کلی، سالمونلا تیفی و کلبسیلا(شکل۳-۸ و شکل۳-۹) توسط BLG استری شده با متانل و اتانول و ایزوپروپانل تحت این آزمایش قرار گرفتند. طبق نتایج نشان داده شده ملاحظه می‌شود که تنها BLG پروپیله دارای اثر ضدباکتریایی بر روی MRSA (شکل۳-۱۰) بود.
دیدن این نتیجه باعث شد تا در ابتدا تصور کنیم که با افزایش تعداد کربن‌های الکل و افزایش آب گریزی آن بر اثر ضدباکتریایی پروتئین استری شده آن افزوده می‌شود. بنابراین بر آن شدیم تا BLG را با الکل‌های بزرگتری استری کنیم و همچنین روی دیگر گونه‌های استافیلوکوکوس اورئوس اثر آن را بررسی کنیم. برای انجام این مهم BLG را با بوتانل، پنتانل و هگزانل هم استری کردیم و اثر آن‌ ها را بر روی MRSA، ایشیریشیا کلی، کلبسیلا، باسیلوس سرئوس، باسیلوس سابتیلیس(شکل ۳-۱۳) و استافیلوکوکوس اپیدرمایدیس(شکل ۳-۱۲) بررسی کردیم و همچنین اثر BLG متیله، اتیله و ایزوپروپیله را بر باکتری‌های جدید باسیلوس سرئوس(۳-۱۴) و استافیلوکوکوس اپیدرمایدیس نیز مشاهده کردیم.
نتایج حاصل از این آزمون‌ها نشان داد که BLG بوتیله، پنتیله و هگزیله دارای اثر ضدباکتریایی بر هیچ کدام از باکتری‌ها نبوده و BLG متیله

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:56:00 ب.ظ ]




مشخصات مصالح (مقاومت مواد، مدول الاستیسیته و …)
مشخصات هندسی مصالح (تغییرات در ابعاد مقاطع)
کیفیت اجرا (استفاده از کارگران ماهر، کنترل و نظارت دقیق بر محاسبات و نحوه ی اجرا و …)
کیفیت نگهداری سازه (قرار گرفتن سازه تحت بارهای ثقلیِ اضافی، ضربه های جدی به تیرها و ستون‌های سازه به دلایل متفاوت و …)
مدل رفتاری سازه (رفتار سازه نسبت به مودهای ارتعاش)
اثر اجزاء غیر سازه ای (پایین‌تر بودن نقطه عملکرد مطلوب اجزاء غیر سازه‌ای نسبت به اجزاء سازه‌ای)
۴-۵-۲- منابع عدم قطعیت در تقاضا سازه
از جمله منابع عدم قطعیت در نیاز سازه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد، که چگونگی ایجاد عدم قطعیت آن‌ ها در داخل پرانتزهای هر مورد اشاره گردیده است:
عدم قطعیت در بارها (نوع، بزرگی و …)
میراییِ سازه (عدم قطعیت‌های محاسباتی)
سختی سازه (ساده سازی روابط ریاضی در تحلیل ماتریسی سازه، وارد شدن قضاوت‌های مهندسی در قالب پارامترهای تنظیمی در تحلیل و …)
پریود موثر مود‌های ارتعاشی سازه (محاسبه با توجه به قضاوت مهندسی)
تمرکز جرم گسترده سازه (در نظر گرفتن یک گره کنترلی و بررسی تغییر شکل‌های آن به عنوان رفتار کلِ سازه)
مدل رفتاری سازه (تبدیل ماهیت بار جانبی، تبدیل سیستم چند درجه آزادی واقعی به سیستم یک درجه آزادی معادل و …)
مراحل تحلیل سازه (عدم قطعیت در پارامترهای مورد استفاده در آیین نامه‌ها)
نوع تحلیل سازه (تبدیل ماهیت بار جانبی برای تحلیل)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
امتداد قرار‌گیری سازه نسبت به گسل مسبب زلزله (ماهیت اتفاقی و رفت و برگشتی نیروهای زلزله، ناشناخته بودن بسیاری از گسل‌های لرزه‌ای و …)
۴-۶- قابلیت اطمینان و لزوم بررسی آن
قابلیت اطمینان، احتمال موفقیت یا احتمال اینکه سازه بدون وقوع خرابی به وظایف تعیین شده با محدودیت‌های تعیین شده در طراحی (مانند محدوده زمانی و مکانی عمل سیستم) عمل کند می‌باشد. تئوری قابلیت اطمینان اولین بار توسط متخصصین دریانوردی و شرکت بیمه در قرن ۱۹ به منظور محاسبه میزان سوددهی بیشتر توسعه پیدا کرد. هدف آن‌ ها پیش‌بینی احتمال مرگ جامعه یا فرد بود. از بسیاری از جهات خرابی یک سازه مانند هواپیماها، ماشین‌ها، کشتی‌ها، پل‌ها و… همانند زندگی یا مرگ جانداران بیولوژیکی می‌باشد. اگر چه تعاریف و طبقه ‌بندی‌های زیادی در مورد خرابی سازه‌ها وجود دارد، یک مشخصه بارز این است که گسیختگی سازه‌ها می‌تواند ناشی از کاهش خواص و عمر مؤلفه‌های آن باشد.
پاسخ سازه‌های مهندسی بستگی به فاکتورهای مبهم متعددی همچون، بارها، شرایط فردی، سختی و خواص مصالح دارد. پاسخ یک سازه مانند تنش‌های موضعی بحرانی، فرکانس‌های تشدید و… تا زمانی که رفتار آن تحت نیازهای وارده به سازه، میزان قابل قبولی از اطمینان را داشته باشد، رضایت بخش در نظر گرفته می‌شود. به هر کدام از این نیازها شرایط حدی یا محدودیت گفته می‌شود.
مفهوم قابلیت اطمینان سازه‌ها به موازات محاسبه و پیش‌بینی احتمال عدم تجاوز از شرایط حدی در هر مرحله از عمر سازه، بررسی می‌شود. احتمال رخداد یک پیشامد (مانند تجاوز شرایط حدی)، تعیین مقدار عددی شانس رویداد آن پیشامد می‌باشد. هنگامی که مقدار عددی احتمال بدست آمد، گام بعدی انتخاب طرحی است که قابلیت اطمینان سازه‌ها را بهبود بخشد و خطر ناشی از خرابی را به حداقل برساند. طراحی سازه‌ها همواره با عدم قطعیت‌هایی همراه می‌باشد، احتمال خرابی سازه‌ای که با بهره گرفتن از روش‌های معین طرح شده است بسیار بیشتر از سازه‌ای می باشد که در شرایط مشابه و به کمک روش‌های احتمالاتی با احتساب عدم قطعیت‌ها طراحی گردیده است. زیرا همان‌طور که قبلاً اشاره گردید پارامترهای سازه‌ای دارای مقادیر ثابت و معین نمی‌باشند، این در حالی است که این عدم قطعیت‌ها را نمی‌توان توسط روش‌های معین در نظر گرفت. در روش‌های ارزیابی قابلیت اطمینان به منظور تخمین احتمال خرابی مورد استفاده قرار می‌گیرند. اطلاعات مدل‌هایی که بر روی آن‌ ها تحلیل قابلیت اطمینان صورت می‌پذیرد به طور کلی کامل نمی‌باشند؛ لذا قابلیت اطمینان باید به عنوان یک مقدار اسمی اندازه‌گیری شده در نظر گرفته شود، نه به عنوان یک مقدار مطلق و معین[۳۱].
به هر حال اگر برای قابلیت اطمینان تقریب زده شده یک سازه، از یک سری اطلاعات مشابه و یا مدل‌های ریاضی مشابه استفاده شده باشد، آنگاه مقایسه سودمندی می‌تواند بر روی سطوح قابلیت اطمینان سازه‌ها صورت پذیرد. اگر نوعی از روش‌های احتمالاتی به منظور طراحی سازه‌ها مورد استفاده قرار گیرد که تاکنون استفاده نگردیده است، طراح باید بسیار دقت نموده و مدل‌‌های ارائه نموده را تا جایی که امکان دارد با دقت زیاد بررسی نماید. قابلیت اطمینان تقریب زده شده برای یک سازه، می‌تواند به عنوان اندازه‌گیری ایمنی آن در فرایند تصمیم‌گیری طراحی آن مورد استفاده قرار گیرد و سطحی از قابلیت اطمینان می‌تواند به عنوان یک قید در مسئله طراحی بهینه سازه مورد استفاده قرار گیرد[۳۱].
۴-۶-۱- خرابی و احتمال خرابی
طراحی سازه ارتباط تنگاتنگی با مفهوم خرابی دارد. به عبارت دیگر هدف از طراحی آن است که خرابی در سازه اتفاق نیفتد. در این جا لازم است در خصوص واژه خرابی و مفهوم آن به صورت مختصر بحث گردد. معمولاً برداشت ذهنی ما از واژه خرابی، به ویژه در مورد سازه‌ها ایجاد تخریب یا شکست و یا فرو ریختگی جزیی یا کلی ساختمان می‌باشد. لیکن در موضوع قابلیت اطمینان این واژه دارای مفهوم و کاربرد وسیع‌تری می‌باشد. به عنوان مثال یک چراغ روشنایی جهت تأمین مقدار معینی انرژی نورانی طراحی می‌گردد. طراحی بر اساس جریان و اختلاف پتانسیل خاصی انجام می‌شود. در مقابل جریان و اختلاف پتانسیل معین (که مقدار آن دارای نوساناتی بوده و لذا متغیر تصادفی تلقی می‌گردند) میزان مقاومت اجزاء و عملکرد کل چراغ وجود دارد. در صورت بروز اشکالی در چراغ مذکور به نحوی که هدف طراحی، یعنی ایجاد مقدار معین انرژی روشنایی، تأمین نگردد (به لحاظ عملکرد چراغ)، می‌توان گفت که خرابی در آن به وقوع پیوسته است حتی اگر ساختمان و بدنه آن بدون اشکال باشد. در بسیاری از موارد، آنچه هدف طراحی و ساخت می‌باشد از اجزاء مختلف تشکیل شده (مانند ساختمان ها، کشتی ها، هواپیماها و …) و در هر یک از اجزاء نیز هدف‌های گوناگونی ممکن است مورد نظر طراحی باشد. به طور مثال اجزاء یک سازه، مثلاً تیرها نه تنها در مقابل بارهای وارده باید مقاومت کنند، بلکه باید میزان خیز و ارتعاش آن‌ ها نیز در حد قابل قبول باشد. بدیهی است در صورتی که هر یک از اهداف طراحی تأمین نشود، سازه از آن نظر خراب تلقی می‌گردد، ضمن آنکه ممکن است سایر اهداف طراحی برآورده شود.
از طرفی وقوع خرابی در یک جزء می‌تواند منجر به خرابی کل ساختمان شده و یا در حد خرابی یک عضو و تنها از نظر یکی از اهداف طراحی باقی بماند، به عبارت دیگر خرابی می‌تواند کلی یا جزئی باشد. این مطلب نشان می‌دهد که وقوع خرابی از درجه اهمیت یکسانی برخوردار نمی‌باشند که این موضوع باید در ضوابط طراحی مد نظر قرار گیرد و از طرف دیگر خرابی ممکن است دائمی یا موقتی باشد. در هر حال هدف طراحی عدم وقوع خرابی می‌باشد و هدف از واژه خرابی، عدم تأمین کیفیت کاری مورد انتظار از سازه به طور کلی هر آنچه بر مبنای طرحی خاص و مشخص ساخته شده باشد، است. به عبارت دیگر هدف طراحی آن است که خرابی ایجاد نگردد به صورت ساده خرابی را می‌توان عدم توانایی در ارائه ویژگی مورد انتظار معنی کرد؛ لذا خرابی، تابع دیدگاهی است که طراح به هنگام طراحی مد نظر قرار می‌دهد. خرابی می‌تواند برای یک منبع آب بتنی افزایش عرض ترک از حد مورد انتظار و یا فرو ریختگی آن باشد، در حالی که برای سازه‌ای دیگر افزایش میزان تغییر شکل و یا ارتعاش بیش از حد معیار، می‌تواند خرابی تلقی گردد. در هر حال وقوع هر یک از حالت‌های خرابی از دیدگاه تحلیل قطعی به دلیل اینکه عوامل موثر در طراحی، فاقد مقادیر مشخص و معین می‌باشند امکان پذیر نبوده و مسئله باید از روش‌های آماری به صورت احتمالی حل شود.
۴-۶-۲- تابع شرایط حدی و شاخص قابلیت اطمینان
تابع شرایط حدی (Limit State Function) مرز بین سلامتی و خرابی را در سازه مشخص نموده و بسته به نوع مسائل قابلیت اطمینان و سازه مورد بررسی می‌تواند متفاوت باشد. به طور کلی می‌توان این توابع را به صورت زیر تقسیم‌بندی نمود:
تابع شرایط حدی نهایی (Ultimate Limit State): شرایط حدی نهایی معادل با حداکثر ظرفیت بار قابل تحمل که می توان اعمال نمود است، به عنوان مثال می توان به:
تشکیل مفصل پلاستیک
فرا‌روی از ظرفیت لنگر
منهدم شدن بتن تحت فشار
خرابی برشی جان تیرهای فلزی
کمانش (بال، جان و کمانش کلی)
از بین رفتن پایداری سازه
گسیختگی جوش
خستگی (برای سازه‌هایی که تحت بار رفت و برگشتی قرار دارند)
به عنوان شرایط حدی نهایی اشاره نمود[۲۳]:
تابع شرایط حدی خدمت‌پذیری (Serviceability Limit State): این شرایط در ارتباط با استفاده معمولی از سازه می‌باشد، به عنوان مثال می‌توان از:
فزونی تغییر شکل
فزونی ارتعاش
تغییر شکل‌های دائمی
به عنوان شرایط حدی خدمت نام برد[۲۳].
تابع شرایط حدی شرطی (Conditional Limit State): شرایط حدی شرطی معادل با ظرفیت باربری است، اگر یک بخش از کل سازه گسیخته شود. خرابی محلی می‌تواند توسط یک تصادف و یا یک آتش‌سوزی ایجاد گردد. به عنوان مثال می توان:
تشکیل مکانیزم در سازه
تجاوز تنش از مقاومت مجاز مصالح یک عضو
ناپایداری یک عضو (کمانش)
را به عنوان شرایط حدی شرطی بیان نمود[۲۳].
در صورتی که اثرات خارجی و محیطی در یک سازه طرح شده را با S و مقاومت در مقابل آن را با R نمایش داده شود که R می‌تواند تنش تسلیم مصالح، با کمانش ستون‌ها و یا مقاومت برشی باشد، تابع شرایط حدی به صورت رابطه (۴-۱) تعریف می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




پیشنهاد من این است که به جای آنکه این پاسخ این پرسش را مستقیماً در موسیقی جستجو کنیم، بیشتر به سراغ ریشه شناسی و کلمه برویم.
ممکن است گاهی حتی یک نوازنده یا آهنگساز به فراخور حال خویش، نامی را برای اثرش انتخاب کند که از اسطوره ها الهام گرفته باشد و ربط مستقیمی با اثرش نداشته باشد اما با این حال، از اسامی ،
پایان نامه - مقاله - پروژه
می توان به برخی چیزها دست یافت و طبقه بندی هایی را انجام داد. تعدادی از اسامی گوشه ها و ردیف ها مربوط به مکان هستند، برخی به نام اشخاص مرتبطند و بعضی هم بازگوکننده حالات می باشند. دسته بندی های بیشتری را هم در این خصوص می توان ارائه داد که اتفاقاً آقای بلان که استد پایان نامه دوره دکترای بنده بود در این زمینه کار کرده و طبقه بندی هایی را ارائه داده است.
دسته بندی اسامی گوشه های ردیف دستگاهی موسیقی ایران را می توان به انواع زیر تقسیم بندی کرد:
حالات :
مانند :مویه، کرشمه
آیین ها:
مانند: نوروز، رجز
اسامی اشخاص:
مانند: شهناز
عمل خاص
مکان:
مانند: اصفهان یا ماوراء النهر
اسامی فونکسیونل:
مانند: درآمد، اوج، فرود، چهار مضراب
برخی از اسامی نیز معنای چندان مشخصی برای ما ندارد و نمی توان آن را در دسته بندی خاصی جای داد.( مثل: جامه دران) البته دسته بندی های دیگری هم وجود دارند و دسته هایی که در بالا نام برده شد تنها بخشی از این دسته بندی هستند.در واقع از لحاظ واژه شناسی و تقسیم بندی این واژه ها که هر کدام به چه دسته ای تعلق دارند می توان حرفی برای گفتن داشت و پژوهش هایی را انجام داد تا به پاسخ سوال این تحقیق رسید.
حسن کسایی در خصوص برخی گوشه ها و ردیف ها و اینکه اسامی آنها از کجا آمده نظراتی را ارائه کرده که البته نظرات شخصی وی می باشد و شاید نتوان از لحاظ علمی به آنها استناد کرد اما به هر حال بیانگر این موضوع است که می توان اسامی و واژه ها را مورد کنکاش قرار داد و دسته بندی کرد.
در آخر ذکر مجدد این نکته ضروری است که پایان نامه حاضر، می بایست برای اثباتش، نگاهش به واژه شناسی و تکیه اش بر واژه ها، تحول تاریخی کلمات و یا تقسیم بندی حالات باشد.
گفتگو با دکتر کزازی؛ اسطوره در خنیای کهن ایرانی
اسطوره در خنیای کهن ایران (موسیقی بومی و مقامی) بازتابی دارد اما جستجوی آن در موسیقی دستگاهی ایران نکته ای تازه می باشد. خنیای بومی یا موسیقی مقامی است که پیشینه کهن دارد و از این روی خواه ناخواه با اسطوره آمیخته است یک نمونه شناخته شده و برجسته ی آن سوگ سیاووش است که خنیایی ویژه خود داشته است که این را در “تاریخ بخارای نرشخی” سوگ سروده هایی که توده مردم می خوانده اند می یابیم و بخش هایی از آن را آورده است اما گرچه موسیقی دستگاهی امروز ایران با موسیقی بومی و مقامی ارتباط داشته است و به نوعی تجریدی شده ی موسیقی نواحی می باشد اما بررسی نقش اسطوره در این موسیقی همیشه هم ساز و هماهنگ با موسیقی نواحی نیست کار یا اگر هم باشد مستلزم تیم، گروه و مجموعه ای است که بتوان بخش های مختلف این تحقیق را بررسی کرد و انجام داد.
اما حال آنکه چگونه می خواهیم کارکرد و بازتاب اسطوره را در خنیای شایمانی (موسیقی کلاسیک) یا دستگاهی ایران بجوییم نکته ای است که چندان روشن نیست چون پیشینه ی این خنیا آنچنان بر ما آشکار نیست گرچه سازماندهی ردیف، انجام پذیرفته است اما این بازتاب اسطوره اگر بدین گونه باشد که ما آن را در ترانه ها و سروده ها همراه با موسیقی خوانده شده است بجوییم شدنی است.
شعری که ساختار اسطوره ای داشته است همراه با موسیقی اجرا شود می توان آن را مورد مطالعه ی بیشتری قرار داد (اجرای بیت هایی از شاهنامه و آواز ، پرده خوانی، نقالی) این شدنی است اما آنچه که به خنیا (نوازندگی) بازمی گردد پیراسته از سروده، ترانه و شعر کار ساده ای نیست و تا حد زیادی نشدنی است. البته در این روشن سازی دو راه وجود دارد ؛ راه زبان شناسی و راه خنیا.زبان شناسی قالب هر نامی معنی خاصی را دنبال می کند برخی از نامها ترجمه کهنی را دربرمی گیرد و برخی دیگر نام ها نو ترند که در حقیقت جنبه نام شناسی و نام شکافی ، پیوند عمیقی با خنیا ندارد.
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که خنیاگری خنیایی را ساخته و نامی را بر روی آن نهاده است و حال آیا این نام با آن خنیا هماهنگ است؟ هر نامی را می توان بر روی یک قطعه موسیقایی نهاد. کسی آهنگی را می سازد و نام آن را می گذارد مرگ سهراب اما آیا این نام با رخداد تاریخی مرگ سهراب هماهنگ است؟ از مثال های دیگر در دنیای امروز می توان قطعه سیمرغ(متبسم،حمید،۱۳۹۰) را نام برد.آیا این خنیاها با نام های خویش و اتفاق های اسطوره ای –تاریخی هماهنگ است؟ و آیا نام است که ویژگی تاریخی می دهد یا خنیاست؟ و این دو را چگونه می توان در پیوند بود؟
جواب این پرسش را باید اینگونه داد ؛ بوضوح که نه! مگر اینکه این نامگذاری، کهن باشد که پاره ای از اینها در متن های ادبی پارسی آمده . در کتاب هایی چون دیوان منوچهری اسم آهنگ ها و لحن های قدیم آمده است.و حال اینکه این نام ها از مجای تاریخ در این کتاب ها آمده است روشن نیست اما بی گمان پاره ای از این نامها کهن می باشد چون مویه زال یا مرگ سیاووش.
در حقیقت بهترین راه برای بررسی این موضوع این است که نام اسطوره ای با آن خنیا آیا پیوند اندام وار ساختاری دارد و آیا اسم های کهن در ردیف دستگاهی ایران پیوندی با آن خنیا دارد؟ که این نیز مستلزم آن است که آن خنیای کهن در دست باشد که پیشینه آثار شنیداری خنیای ما به دوران قاجار بازمی گردد که این زمان، زمان مناسبی برای شناخت خنیاهای اسطوره ای و تاریخی نیست و حتی طبق مطالعاتی که صورت گرفته است در دوران قاجار از صافی های فواصل غرب گذشته است و در هر جای فلات ایران که فواصل موسیقی نواحی ایران در آنجا بکرتر مانده است مورد بررسی قرار دهیم با فواصل امروزه ردیف ، مطابقت ندارد. به عنوان مثال، فواصلی که در ساز تنبور می باشد با فواصل موسیقی ایران همخوانی ندارد.
البته پیدا کردن نقش اسطوره در موسیقی ایران کار ژرف و بزرگی است که هیچ پیشینه ای ندارد حال اگر شما بتوانید آن را روشن کنید کار چشمگیری انجام داده اید.
اسطوره در جهان امروز
از زمینه ها و اتفاقات بزرگی که در عصر معاصر رخ داده است که بخشی از تلاش های جناب کزازی در این زمینه صورت گرفته است به این مورد می توان به اشاره کرد که عنوان آن “اسطوره در جهان امروز” می باشد.
ما در جهان امروز بیشتر از هر دورانی با اسطوره درآمیخته ایم و اینکه روزگار، روزگار اسطوره نیست. نمونه ای را که می توان در این مورد مثال زد در نوآیین ترین هنری که زاده ی روزگار کنونی و جهان نو است (سینما) اسطوره بیشترین نقش را دارد . فیلم هایی که منطق اسطوره شناسی دارند بهترین فیلم ها شمرده می شوند و بینندگان فراوانی دارند نمونه هایی چون “ارباب حلقه ها” و ” خداوند چمبرها” “هری پاتر"که این فیلم ها برگرفته از داستانهای اسطوره های کهن می باشد و بازنویسی افسانه های بومی است.و در برخی از این فیلم ها گرچه رویکرد اسطوره ای – تاریخی وجود ندارد اما از دید مردم باستانی و اسطوره گرایانه است (جادو، نیروهایی فراسویی و امور ماورایی) و حتی دستاوردهای هنر امروز را چون سفالینه ها، پیکر تراشی و … مورد مطالعه قرار دهیم سخت پیوندی دارد با نگارینه های دوران کهن یا تندیس های دوران کهن و این رمز و رازی که در هنر نو است خود نشانه ای است از اینکه ما در جهان درونی خود ، در ژرفای نهان ناخودآگاهی خویش سخت اسطوره ای هستیم حتی بیش از انسان روزگار اسطوره.
هنر و اسطوره از نگاهی بسیار فراخ به کودکان توأمان می مانند یعنی از یک گونه اند. آن چه این دو را از هم جدا می کند آن لایه های ناخودآگاهی است که به خودآگاهی نزدیکند شاید بتوان گفت که بی درنگ در پی خودآگاهی جای دارد.
از نگاه کزازی، خاستگاه هنر ناخودآگاهی است که سوی مندی فردی دارد.این ناخودآگاهی به تنهایی نمی توان پدید آور هنر باشد بلکه فقط خاستگاه آن است اما این باید از پالوانه (روزنه) ی خود آگاهی که سوی مندی جمعی دارد بگذرد تا یک آفریده ی هنری بگردد. اگر تراویده های خام ناخودآگاهی
باشد هنر نیست رویاست و معنا ندارد.؛یکسره رمزی است.و حال ، هنر نو به رویا می ماند یعنی هنرمند نو گرا که بیش از دیگر هنرمندان با جهان درون اسطوره گرای خورده و درپیوند است آن پالوانه خودآگاهی را کم و بیش فرو می گذارد. به این تراویده های خام ناخودآگاهی راق می دهد و توان، که بیرون بریزد برای همین است که معنای روشنی ندارد. هنر هر چه که باشد زبان است و باید بیانی داشته باشد و دیگران باید بتوانند با هنرمند پیوند بگیرند و تراویده های خام ناخوداگاهی که به جهان خوداگاهی کشیده نمی شود مخاطب خویش را گمراه می کند. که کمابیش این مورد هم در عصر امروز دیده می شود. و شناخت موسیقی دستگاهی ایران نیز که از ناخوداگاه هنرمندان زمان خویش به خوداگاه رسیده و خلق شده ، کار ساده ای نیست چون کاویدن ذهن و ناخوداگاه آن هنرمند، امروز انجام پذیر نخواهد بود.
گفتگو بافریدون جنیدی؛موسیقی یا نوای خوش
ردیف به معنای امروزی را که با توجه به تحقیقات موسی معروفی در خصوص گوشه های ردیف، مربوط به کامل ترین ردیفی که به دست ما رسیده است می شود می توان از دو وجه مورد بررسی تاریخی قرارداد:
اول ظاهر خود کلمه؛ در واقع با شکافتن و ریشه یابی واژه ها بتوانیم به تاریخ پشت آن برسیم.
دوم اینکه از طریق ملودی ها بتوانیم این کار را انجام دهیم که البته مورد دوم احتیاج به دقت و تحقیق فراوان دارد و به راحتی بدست نمی آید به خصوص که اولین قطعاتی که ما امروزه در دست داریم مربوط به ۷۰ تا ۱۰۰ سال گذشته است در صورتی که ما تاریخی به قدمت ۱۰ هزار سال داریم و از موسیقی درآن دوران هیچ چیزی به دست ما نرسیده است.
البته برخی نام ها خودشان گویای تاریخ هستند مانند مرد شبدیز در آثار باربد که صدای سم اسب شبدیز در موسیقی و اشعار او شنیده می شود و بی گمان این نخستین سمفونی است که از آن یاد شده البته ممکن است پیشتر هم بوده باشد اما به این زیبایی از آن یاد نشده است. از شبدیز هم الان فقط یک نام باقی مانده اما همین نام به هر حال بازگو کننده بخشی از تاریخ و موسیقی کهن ایران است.
به نظر من موسیقی هر قدر ساده تر باشد بیشتر به دوران کهن نزدیک است مثلاً فواصل نت ها، ارتعاشات و حرکت های بالا و پایین و یا قبضه در سازها، معمولاً در موسیقی کهن مشاهده نمی شود. البته این نظر شخصی بنده است و هیچ نظریه ای مبنی بر تایید این مورد وجود ندارد اما با توجه به شنیده ها و آنچه بدست آمده است موسیقی های دوران کهن همگی ساده بودند و در واقع فقط خود نت بودند. حتی اگر به کهن ترین دسته ارکستر جهان که تا امروز بدستمان رسیده نگاهی بیندازیم می بینیم که اول با چنگ، اولین نت ها (دو) را داشته اند و سپس با نی آن را تقویت کرده اند که در واقع دو و سل هستند و دانگ های مختلف از بم تا زیر با این شیوه اجرا شده و موسیقی که امروزه در جهان پسندیده می شود از همین جا شروع شده است.
به هر حال درست که نظریه ای در این خصوص وجود ندارد اما آنچه مسلم است این است که نت های اولیه باید ساده باشند و موسیقی هر قدر ساده تر باشد و نوازندگان در نواختن آن نخواهند قبضه به کار ببرند نشانه ی کهن بودن آن است.
در این بین اگر بخواهیم به آفرینش مسیقی اشاره کنیم باید بگویم که موسیقی از ۸۰۰۰ سال پیش آغاز شده است و بنده در کتاب جدیدم به نام “داستان ایران” که طی ماه های آتی به بازار خواهد آمد، به این موضوع نیز پرداخته ام.
در اینجا با توجه به اینکه هنوز کتابم منتشر نشده تنها به ذکر گوشه هایی از این کتاب که در باب موسیقی و پیدایش آن است اشاره میکنم. من در کتاب “داستان ایران” یک جدول زمانبندی ارائه کرده ام که بر اساس تجزیه کربن ۱۴ و از دید علمی کاملاً معتبر است. هنگامی که رویدادهای این جدول زمانی را با داستان های شاهنامه پیوند می خورد، زمان مربوط به بسیاری از رویدادها و وقایع مشخص می شود. طی همین جدول زمانی مشخص می شود که اولین “نوای خوش” یا همان موسیقی مربوط به ۸۰۰۰ سال پیش است.
با مروری بر دوره های تاریخی ایران در دوران ابتدایی به موضوعاتی بر میخوریم که بسیار جالب و قابل تأمل هستند. این موضوعات مربوط به شکل گیری کلمات و زبان هستند که با شکافتن بیشتر آنها می توانیم در موسیقی هم که کلام بر آن سوار شده به همین موضوع استناد کنیم.
مثلاً بعضی کلمات مثل هوا که در واقع، نفس و هوا در خود لفظ کلمه “هوا” قابل درک است، شرشر که صدای آب است یا جرجر وقتی که این آب تبدیل به باران می شود، اینها صداهایی هستند ه از دل طبیعت گرفته شده اند و در کلام ها به کار می روند و در واقع کلام بر مبنای آنها ساخته شده است. موسیقی یقیناً قبل از کلام وجود داشته مثلاً شاید بتوان گفت اگر کف زدن و تولید هر صدایی را که بصورت نوا و موزون باشد در نظر بگیریم باید تاریخ موسیقی را بسیار قبل تر از کلامبدانیم.
شاهنامه فرودسی با “نای” شروع شده که در گذشته برای درآوردن صدا و ترساندن حیوانات در شکار و … استفاده میشده و مربوط به ۳۵ هزار سال پیش است که البته صدای “نای” روی نت های شناخته شده امروزی نیست.حتی در پارچه بافی هم صدای موزونی تولید میشه که ساز “تار” از آن گرفته شده است.
مادام دیه لافو از چهره های شناخته شده دنیا در کشور فرانسه است که در شرح سفر خود به ایران می نویسد که در حال گذر از شهر ساوه با پیرمرد پنبه زنی رورو شده بودند که از آنان بدلیل داشتن چارپا تقاضای کمک برای رفتن به شهری در مسیر آنان را می نماید و مادام دیه لافو و همراهانش از وی میخواهند به شرطی با آنان همراه شود که این ساز خود را برای آنان بزند یعنی فکر می کردند صدای دستگاه پنبه زنی ، یک موسیقی و ابزار مرد پنبه زن از ابزار موسیقی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]