برای درک تاثیر هزینه های مربوط به خرابی غیرمنتظره بر پیشنهاد خرید تعمیرات واحدهای تولیدی، بررسی هزینه/فایده واحد تولیدی مدنظر به ازای خروج در بازههای مختلف، در سه حالت زیر بررسی شده است: حالت ۱: بدون در نظر گرفتن خرابی غیرمنتظرهی واحدهای تولیدی. حالت ۲: ۴۰TCRT= (یعنی در هفتهای اول از سال مورد بررسی، ۴۰ هفته از آخرین خروج برای تعمیر و نگهداری واحد تولیدی گذشته است). حالت ۳: ۸۰TCRT= (یعنی در هفتهای اول از سال مورد بررسی، ۸۰ هفته از آخرین خروج برای تعمیر و نگهداری واحد تولیدی گذشته است). شکل (۴-۳) نشاندهنده منحنی سود بالقوهی واحد تولیدی مدنظر (واحد تولیدی ۱۰۰ مگاواتی) در سه حالت فوق، به ازای بازههای خروج مختلف میباشد. در شکل (۴-۳)، قابل مشاهده است که منحنی سود در حالت اول، برعکس روند قیمت انرژی میباشد. بنابراین، تولیدکنندگان ترجیح می دهند که واحدهای تولیدیشان در بازههایی که قیمت انرژی ارزان میباشد، خارج شوند. در حالتهای دوم و سوم، خرابی غیرمنتظرهی واحدها در نظر گرفته شده اند. شکل (۴-۳) نشان میدهد که سود در حالت دوم و سوم، کمتر از حالت اول میباشد، که این به دلیل اضافه شدن هزینه های نوسازی انتظاری تجهیزات میباشد. واحدهای تولیدی با توجه به بررسی هزینه/فایده و منحنی سودبالقوه، میتوانند پیشنهاد خرید تعمیرات را به ازای هر هفته محاسبه و به بهرهبردار مستقل سیستم ارائه نمایند. قابل ذکر است که در این نوشته، مقدار برابر ۴/۰ فرض شده است. شکل (۴-۴) نشاندهنده پیشنهاد خرید تعمیرات واحد مدنظر در دو حالت بدون در نظر گرفتن خرابی غیرمنتظره و با در نظر گرفتن ۴۰TCRT= میباشد. شکل (۴-۴) به خوبی نشاندهنده تاثیر در نظر گرفتن خرابی غیرمنتظرهی واحد تولیدی، در تصمیم گیری برای خروج آن میباشد. همانطور که در شکل (۴-۴) مشاهده می شود، اگر خرابی غیرمنتظرهی واحد تولیدی در نظر گرفته نشود، هفتهی ۳۴ام از دید واحد تولیدی مساعدترین زمان برای خروج بهحساب می آید، به دلیل اینکه قیمت انرژی به نسبت ارزان میباشد، و واحد تولیدی حاضر است برای بدست آوردن خروج در این هفته هزینهای را پرداخت نماید. اما اگر خرابی غیرمنتظرهی واحد تولیدی در نظر گرفته شود، خطر خروج واحد تولیدی در این هفته افزایش مییابد، بنابراین واحد تولیدی ترجیح میدهد که در هفتهی ۱۵ام که ضرر احتمالی ناشی از خروج غیرمنتظره کمتر میباشد، از مدار خارج شود. شکل ۴-۳: سود بالقوهی واحد تولیدی مدنظر شکل ۴-۴: پیشنهاد خرید تعمیرات واحد تولیدی مدنظر در دو حالت، با درنظر گرفتن خرابی غیرمنتظره و بدون در نظر گرفتن آن. ۴-۲-۲- هماهنگسازی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی اطلاعات مربوط به تمام واحدهای تولیدی سیستم ۲۴ شینهی IEEE-RTS و شرکت تولیدی مالک آنها در جدول (۴-۲) قابل مشاهده میباشد. فرض شده است که در سال مورد مطالعه، ۱۴ واحد از واحدهای تولیدی این سیستم قصد خروج برای تعمیر و نگهداری را دارند، که مشخصات این واحدهای تولیدی در جدول (۴-۳) نشان داده شده است. جدول ۴-۲: اطلاعات واحدهای تولیدی سیستم IEEE-RTS واحد تولیدی شماره شین ظرفیت شرکت تولیدی کاندید خروج ۱ ۱ ۲۰ میباشد ۲ ۱ ۲۰ ____ ۳ ۱ ۷۶ میباشد
نظریه خادمیت[۱۸] داویس و همکاران (۱۹۹۷) بیان می کنند که نظریه خادمیت برای محققین طراحی شده تا شرایطی را مورد آزمایش قرار دهند که به موجب آن مجریان بر خلاف نظریه عاملیت به عنوان خدّام در جهت منافع مخدومین خود بر انگیخته می شوند(کریج و همکاران[۱۹]، ۲۰۰۹). بر اساس نظریه عاملیت منافع مالک/عامل همواره در تضاد با یکدیگر قرار دارد بگونه ای که هر کدام به دنبال حداکثر کردن منافع، دارایی و ثروت شخصی خود هستند. اما نظریه های برگرفته از حوزه روانشناسی و جامعه شناسی انگیزه های اقتصادی عاملان را به کلی به چالش می کشد و اظهار می دارد که افراد دارای سطح گسترده و متنوعی از انگیزه ها و تمایلات می باشند که مطلوبیت شخصی شان می تواند از طریق دارایی های غیر اقتصادی به حداکثر برسد (هیرش و همکاران[۲۰]، ۱۹۸۷) . این تفکر جدید، نظریه خادمیت را به عنوان یک رویکرد بدیل معرفی می کند که بر اساس آن منافع مالک و عامل می تواند در یک ردیف قرار بگیرد. در این نظریه جدید در جامعه شناسی اقتصادی و بازاریابی دو نوع اصلی نقش هایی را معرفی می کند که یا بر رفتار مسئولانه (انجام چیزهای درست) و یا بر آنچه که از منظر تجاری دارای مزیت است (انجام درست چیزها)، توجه می نماید (هید و واتن[۲۱]، ۲۰۰۶). این نقش ها را اصطلاحاً نقش های “دوستانه[۲۲] ” و “کاسب کارانه[۲۳] ” درنظر می گیرند. در حالی که نقش دوم بر پیامدها و نتایج اقتصادی تمرکز دارد و جهت تصمیمات به سمت حداکثرسازی منافع است، نقش دوستانه اصطلاحاً از منطق اقتضایی که منجر به تصمیمات هنجار محور می شود، تبعیت می کند (ریتر و همکاران[۲۴]، ۲۰۰۹). این در واقع همان چیزی است که کرل[۲۵] از آن تحت عنوان مسئولیت اجتماعی نام می برد و بیان می کند که مدیران در سازمان چهار مسئولیت اقتصادی، حقوقی، اخلاقی و فداکاری دارند که مسئولیت اخلاقی و فداکاری حاصل از تصمیمات هنجار محور آنها است(هانگر و ویلن،۱۳۸۴). در ادبیات سازمان و مدیریت این تفاوت نقش را نقطه عطف تفاوت عاملیت ( برگن و همکاران[۲۶]، ۱۹۹۲؛ سنگ و سردشمخ[۲۷]، ۲۰۰۰) و خادمیت (هرناندز، b2007) می دانند. نقش خادمیت ریشه نظری در تسلط اهداف همگانی و اجتماعی بر منفعت شخصی دارد. هرناندز (b2007) اظهار می دارد که بازیگران سازمانی به دنبال هم تراز کردن تعهداتشان نسبت به ذی نفعان در داخل و خارج از سازمان هستند در حالی که تعهد گسترده تری نسبت به هنجارهای اخلاقی همگانی و مرتبط با جامعه ابراز می دارند. خادمیت بر باور به انسان به عنوان اشرف مخلوقات، بیان می کند که انسان ها می توانند و باید به عنوان سرآمد جهان طبیعی در نظر گرفته شوند. بر این اساس وِلکمن[۲۸]، خادمیت را این طور تعریف می کند که “خادمیت نقش اجتماعی افراد در پذیرش دیگران است که در طول زمان پایدار می ماند به طوری که به منظور خادم بودن بایستی مقدار قابل توجهی از فکر و خیال و تلاش های فرد به منظور حفظ و ارتقای شرایط بعضی چیزها یا برخی افراد اختصاص پیدا کند صرفنظر از اینکه خودخدمتی مدنظر باشد(جنسن[۲۹]، ۲۰۱۰). هرناندز(۲۰۱۲) خادمیت را بازتابنده احساس تکلیف یا وظیفه در مقابل دیگران معرفی می کند که بر مبنای یک قرارداد روان شناختی است؛ بدین صورت که یک فرد از روی میل شخصی، منافع فردی خود را به خاطر صیانت از رفاه بلندمدت دیگران نادیده می گیرد و تأثیر مثبتی بر دیگران می گذارد. بر این اساس دروندادهای رفتار خادمانه قبل از هرچیز، از عوامل ساختاری یعنی سیستم های کنترل رابطه محور و سیستم های پاداش در قالب انگیزه های درونی از کار در راستای هدفی ارزشمند شکل می گیرد. این عوامل ساختاری بر سازوکارهای شناختی و هیجانی که محرّک رفتارهای خادمانه هستند، تأثیر می گذارند. ساز و کارهای شناختی مبتنی بر آن است که فرد تصمیمات را به گونه ای اتخاذ نماید که اولاً توان در نظر گرفتن ذینفعان مختلف در تصمیم گیری وجود داشته باشد و ثانیاً منافع بلندمدت را مرکز توجه خود قرار دهند. همچنین سازوکارهای عاطفی نیز تعهد عاطفی فرد به دیگران را نشان می دهد که ناشی از احساس وابستگی به آنها و سازمان است و مالکیت روانشناختی او را شکل می دهد. به طور خلاصه، دروندادهای خادمیت را در قالب شکل ۲-۱ می توان نشان داد. شکل ۲-۱: دروندادهای رفتارهای خادمانه(هرناندز، ۲۰۱۲) در جایی دیگر این طور بیان می شود که خادم بر خلاف عامل کسی است که وقتی بین منافع خود و سازمان تعارض می بیند، بر اهمیت منافع سازمان از خود تعهد نشان می دهد (هیل و جونز[۳۰]، ۱۹۹۲). چنین فردی از سطح یک عامل ارتقاء می یابد و نسبت به رفاه همه ذی نفعان متعهد می شود (دونالدسون و پریستون، ۱۹۹۵). آنچه مسلم انگاشته می شود آن است که نقش خادمیت با توجه به حس نوع دوستانه و مسئولیت پذیری در مقابل افراد دیگر و در سطح گسترده تر آن جامعه در رفتار مدیران نمود پیدا می کند. بنابراین اصول و مفهوم مسئولیت اجتماعی در اینجا موضوعیت پیدا می کند. رفتارهای خادمانه عوامل ساختاری سیستم کنترل سیستم پاداش سازوکارهای شناختی سازوکارهای عاطفی مالکیت روانی مسئولیت اجتماعی و خادمیت گریفین و بارنی[۳۱] مسئولیت اجتماعی را چنین تعریف می کنند: “مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان بایستی در جهت حفظ، مراقبت و کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد” (مشبکی و خلیلی شجاعی ، ۱۳۸۹). فرنچ و ساورد[۳۲](به نقل از مشبکی و خلیلی شجاعی، ۱۳۸۹) نیز در کتاب “مدیریت تحول در سازمان” در خصوص مسئولیت اجتماعی می نویسند: “مسئولیت اجتماعی، وظیفه ای است برعهده موسسات خصوصی، به این معنا که تأثیر سوء برزندگی اجتماعی که در آن کار می کنند، نگذارند. میزان این وظیفه عموماً مشتمل است بر وظایفی چون: آلوده نکردن محیط زیست، تبعیض قائل نشدن در استخدام، نپرداختن به فعالیت های غیراخلاقی و مطلع کردن مصرف کننده از کیفیت محصولات همچنین وظیفه ای است مبتنی بر مشارکت مثبت در زندگی افراد جامعه” (مشبکی و خلیلی شجاعی ، ۱۳۸۹). از طرف دیگر رونالد ای برت و گریفین نیز معتقدند: “اخلاق، بر نحوه رفتار فرد در داخل سازمان توجه دارد ولی مسئولیت اجتماعی، بر نحوه برخورد سازمان با کارکنان، سهامداران، سرمایه گذاران و ارباب رجوع و اعتباردهندگان و به طور کلی ذینفعان، سرو کار دارد". مسئولیت اجتماعی دارای چهار بعد است: بعد اقتصادی: مهمترین بعد مسئولیت اجتماعی سازمانها بعد اقتصادی است که در آن فعالیت ها و اقدامات اقتصادی مدنظر قرار می گیرد. به عبارت دیگر، مسئولیت اولیه هر بنگاه اقصادی کسب سود است. وقتی سازمان سود لازم را به دست آورد و حیات خود را تضمین کرد، می تواند به مسئولیت های دیگرش بپردازد. در حقیقت اهداف اولیه سازمانی در این بعد مورد توجه قرار می گیرد. بعد قانونی: دومین بعد مسئولیت اجتماعی، بعد قانونی(حقوقی) است و سازمانها ملزم می شوند که در چارچوب قانون ومقررات عمومی عمل کنند. جامعه این قوانین را تعیین می کند و کلیه شهروندان و سازمانها، موظف هستند به این مقررات به عنوان یک ارزش اجتماعی احترام بگذارند. بعد قانونی مسئولیت اجتماعی را التزام “اجتماعی” نیز می گویند. بعد اخلاقی: سومین بعد مسئولیت اجتماعی سازمانها، بعد اخلاقی است. از سازمانها انتظار می رود که همچون سایر اعضای جامعه به ارزشها، هنجارها و اعتقادات و باورهای مردم احترام گذاشته و شئونات اخلاقی را در کارها و فعالیتهای خود مورد توجه قرار دهند. بعد اخلاقی مسئولیت اجتماعی را “پاسخگویی اجتماعی” نیز می گویند. بعد عمومی و ملی: چهارمین بعد مسئولیت اجتماعی بعد ملی است که شامل انتظارات، خواسته ها و سیاستهای مدیران عالی در سطح کلان است که انتظار می رود مدیران و کارگزاران سازمانها با نگرش همه جانبه و رعایت حفظ وحدت و مصالح عمومی کشور، تصمیمات و استراتژی های کلی را سرلوحه امور خود قرار داده و با دید بلندمدت تصمیم گیری کنند(هانگر و ویلن،۱۳۸۴). در بعد ملی مسئولیت اجتماعی تعهد در قبال مسئولیت واگذار شده است. از این رو این بعد دلالت بر نوعی رابطه رسمی دارد که در آن اختیارات از یک طرف به طرف دیگر محول شده است. در واقع می توان چنین نتیجه گرفت که مسئولیت اجتماعی به معنای بروز رفتارخادمانه در جهت حفظ، مراقبت و کمک به دیگرانی است که اجتماع زندگی ما را تشکیل می دهند به گونه ای که هم منافع فردی تأمین شود و هم منافع جامعه حفظ شود. معنویت، هوش معنوی[۳۳] و خادمیت مک گینگت[۳۴](۱۹۸۴) از معنویت به مثابه نیرویی انرژی زا، انگیزاننده، الهام بخش و روح بخش زندگی یاد می کند و آن را ناظر به هدفی متعالی و الهی، هدفی فراسوی فردیت خویش معرفی می کند. میرز[۳۵](۱۹۹۰) معنویت را جست و جویی مداوم برای یافتن معنا، هدف و فرجامی معین می داند و اشاره به شیوه ای می کند که در آن، شخص بافت تاریخی خویش را در می یابد و در آن زندگی می کند. هینلز[۳۶] (۱۹۹۵) نیز معنویت را تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران، نیروی برتر (خدا)، کند و کاو در جهت آن چه برای انسان شدن مورد نیاز است و جستجو برای رسیدن به انسانی کامل می داند. به رغم دشواری در تعریف معنویت، مضامین کلیدی خاصی را می توان از آن استنباط کرد. یکی از مضامین مشترک در مفهوم سازی معنویت اتصال آن به یک “کل برتر"[۳۷] است؛ چه اینکه این کل برتر به صورت طبیعی دیده شود و یا یک قدرت برتر پنهان باشد. معنویت در سازمان ممکن است به طور ویژه با اصول کتب آسمانی منطبق باشد اما همچنین می تواند بر اساس سایر آیین های معنوی غیر آسمانی نیز شکل بگیرد. همه این مزیت های معنوی متفاوت، از درون عقیده اصلی وجود قدرت برتر در زندگی بشری نشأت می گیرد. عنصر رایج دیگر مفهوم معنویت اشاره به برخی چارچوب های اخلاقی یا ارزشی دارد که ارتباطات و اجتماع را مورد تأکید قرار می دهد (استوارت و شان[۳۸]، ۲۰۰۴). این ارزش های اخلاقی از یک قانون طلایی پیروی می کنند: “پسندیدن آنچه بر خود می پسندی بر دیگران". همچنین میلیمان و همکاران[۳۹] (۲۰۰۰) ارزش های پایدار با تأکید بر جامعه، خانواده و خدمت را با معنویت برابر می دانند. به طور کلی این دو عنصر معنویت یعنی اتصال به یک کل برتر و تأکید بر ارتباطات و اجتماع، زیربنای مفهوم نیروی کار معنوی قرار دارد. نیروی کار معنوی دارای سه بعد است: بعد اول اشاره به محصول معنوی[۴۰] دارد. حاصل و متاع معنویت در سازمان، اجتماعی سازی خدمت گیرندگان نسبت به هنجارها، ارزش ها و اصول حاکم بر آن سازمان است. بنابراین میثاق، پذیرش و اجتماعی شدن با باور ها یا نظام ارزشی خاص را می توان محصول معنویت دانست. به عبارتی دیگر ایجاد فضایی که کسب ایمان و خدمت به طور توأمان باهم ترکیب شود از طریق کارکنان معتقد و با ایمان یکی از ظرفیت هایی است که نهادهای معنوی را از سایر نهادها جدا می کند. همچنین نفوذ معنوی در فضایی دوستانه محصول دیگر معنویت در سازمان است. بعد دوم نیروی کار معنوی نظام بخشی[۴۱] است. نظام بخشی اشاره به چارچوب مشخص اصول، انتظارات و هنجارها دارد. در واقع انتظارات معنوی از طریق ابزارهای رسمی و غیررسمی نظام مند می شوند. دستورالعمل ها و قراردادهای فردی از ابزارهای رسمی هستند و طرح انتظارات معنوی از طریق همکاران، مراجعان و … از ابزارهای غیر رسمی به شمار می آیند. ایده ادغام انتظارات معنوی در کل زندگی فرد در نظام ارزشی سازمان نیز انشاء می شود. در واقع هویت حرفه ای و زندگی فردی افراد از هم جدایی ناپذیرند، از همه کارکنان انتظار می رود که خودشان را با استانداردهای رفتاری که با اصول سازمان هماهنگی دارد، تطبیق دهند. این بدان معناست که معنویت اعضای سازمانی باورهای کاری را از باورهای زندگی شخصی افراد جدا نمی کند. بعد سوم نیروی کار معنوی کنترل معنویت[۴۲] است. کنترل معنویت اعضای سازمانی از طریق واگرایی از ارزشگذاری رسمی و غیررسمی هنجارها، انتظارات و رفتارهای معنوی آشکار می شود. در واقع این بعد اشاره به روشی دارد که مدیر به کار می گیرد تا با انحرافات از انتظارات برخورد نماید. این مکانیزم شامل هم ابزارهای رسمی و هم غیررسمی می شود. از مکانیزم های رسمی می توان به خاتمه دادن به قرارداد کار و یا منتقل کردن اعضا به محل دیگر نام برد. مکانیزم غیر رسمی نیز به درجه کنترل هنجاری نیروی کار معنوی اشاره می کند(هیل و همکاران[۴۳]، ۲۰۰۰). همچنین در این میان ناهماهنگی معنوی[۴۴] می تواند زمانی اتفاق بیفتد که کارکنان شخصا عقیده ای به نظام ارزش های معنوی سازمان ندارند ولی با زبان، کردار یا وابستگی به سازمان معنویت سازمانی را ابراز می کنند. در واقع تناقض ناهماهنگی معنوی افراد در آن است که چگونگی عمل با چگونگی خواستن برای عمل کردنشان فرق می کند. این موضوع زمانی به وجود می آید که دلایل مذهبی و معنوی برای یک عمل با دلایل شخصی فرد و زاویه نگاه وی متفاوت است. محققان دریافته اند که کسانی که رفتارها، ارزش ها، و هنجارهای معنوی سازمان را پذیرفته اند احتمال اینکه ناهماهنگی معنوی را به عنوان یک پیامد تجربه نمایند، کمتر است. یکی از ابزارهای به کارگیری معنویت، هوش معنوی است. هوش معنوی نیز قادر است که هشیارى یا احساس پیوند با یک قدرت برتر یا یک وجود مقدس را تسهیل کند یا افزایش دهد. هوش معنوى مستلزم توانایى هایى است که از موضوعات معنوى براى تطابق و کنش اثربخش و تولید محصولات و پیامدهاى با ارزش استفاده مى کند. به طورکلى مى توان پیدایش سازه هوش معنوى را به عنوان کاربرد ظرفیت ها و منابع معنوى در زمینه ها و موقعیت هاى عملى در نظر گرفت. افراد زمانى هوش معنوى را به کار مى برند که بخواهند از ظرفیت ها و منابع معنوى براى تصمیم گیرى هاى مهم و اندیشه در موضوعات وجودی[۴۵] یا تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده کنند (سهرابی، ۱۳۸۷). هوش معنوی می تواند با روش های متنوعی برای تربیت توجه، تغییرشکل دادن هیجانات و ترویج و تربیت رفتارهای اخلاقی، رشد یابد. از نظر امونز[۴۶] (۲۰۰۰)هوش معنوى کاربرد انطباقى اطلاعات معنوى در جهت حل مسئله در زندگى روزانه و فرایند دستیابى به هدف مى باشد. وى به صورت ابتکارى پنج مولفه را براى هوش معنوى پیشنهاد کرده است: ظرفیت تعالى[۴۷]: فراگذشتن از دنیاى جسمانى و مادى و متعالى کردن آن. توانایى ورود به حالت هاى معنوى از هوشیارى توانایى آراستن فعالیت ها، حوادث و روابط زندگى روزانه با احساسی از تقدّس. توانایى استفاده از منابع معنوى در جهت حل مسائل زندگى. ظرفیت درگیرى در رفتار فضیلت مآبانه[۴۸] (بخشش[۴۹]، سپاسگزارى[۵۰]، فروتنى، احساس شفقت و …). از منظر نوبل[۵۱](۲۰۰۱) هوش معنوى یک استعداد ذاتى بشرى مى باشد. وى با توانایى هاى اصلى امونز (۲۰۰۰) براى هوش معنوى موافق است و دو مولفه دیگر نیز به آنها اضافه مى کند: تشخیص آگاهانه این موضوع که واقعیت فیزیکى درون یک واقعیت بزرگتر و چند بُعدى که ما هشیارانه و ناهشیارانه با آن بطور لحظه به لحظه تعامل داریم صورت بندى مى شود. پیگیرى آگاهانه سلامت روان شناختى، نه تنها براى خودمان بلکه هم چنین براى جامعه جهانى.از نظر سیسک و تورانس[۵۲] (۲۰۰۱) هوش معنوى مى تواند به عنوان یک خود آگاهى عمیق که در آن فرد بیش از پیش از ابعاد خویشتن آگاه مى شود (نه تنها فقط از بدن بلکه همچنین ذهن- بدن و روح) تعریف شود. از نظر وى هوش معنوى از ابعاد ذیل ساخته شده است: آگاهی درونى[۵۳]: هوش معنوى ما را قادر مى سازد تا یک آگاهی درونى را رشد بدهیم. در زبان فلسفه هندى، آگاهی درونى، آگاهى از جوهر و ماهیت هوشیارى است و فهم اینکه این جوهر درونى، ماهیت همه آفریدگان مى باشد. هوش معنوى دستیابى ما را به یک هوشیارى فزاینده که در آن یک آگاهى از حُسن تفاهم و یکى بودن با جهان هستى و همه مخلوقاتش وجود دارد، فراهم مى کند. شهود عمیق[۵۴]: ما را با ذهن جهانى یا ذهنى بزرگ و پاسخ مشکلات که نتیجه شهود عمیق مى باشد پیوند مى دهد. به واسطه کاربرد هوش معنوى ما مى توانیم یکپارچه بشویم، اگر که راضى شویم انتخاب هایمان را به سمت هوشیارى اصیل یا شهود عمیق برگردانیم. یکى شدن با طبیعت و جهان[۵۵]: هوش معنوى ما را قادر مى سازد تا با طبیعت یکى شویم و با فرایندهاى زندگى همساز شویم. هوش معنوى ما را ترغیب مى کند تا احساسى کامل از وحدت و رابطه را جستجو کنیم. حل مسئله[۵۶]: هوش معنوى ما را قادر مى سازد تا تصویر بزرگترى را ببینیم، اعمالمان را در رابطه با یک زمینه بزرگتر که منجر به معناى زندگى مى شود ترکیب کنیم. با هوش معنوى مى توانیم مشکلات معنا و ارزش را تشخیص بدهیم و حل کنیم. نتیجتاً اینکه از آنجا که هر عمل و رفتاری بر اساس انگیزه ها و مقاصد خاصی صورت می گیرد، به تبع آن رفتارخادمانه نیز خالی از انگیزه نخواهد بود. انگیزه خدمت در رفتار خادمانه اگر از سر نوع دوستی و پایبندی به هنجارهای اخلاقی باشد، در برگیرنده نیروهای انگیزاننده و محرک ها و منطق درونی است که فقط می توان آن را با مفهوم معنویت و هوش معنوی توجیه کرد به گونه ای که خدمتگزار این رفتار خود را به جهت ارضای نیاز های معنوی و درونی خود و به دور از هرگونه تفکر مادی گرایانه و انتظار پاداش های بیرونی انجام می دهد. در واقع اینجا جایی است که مفهوم رفتارخادمانه با مفهوم معنویت به هم تنیده می شوند. رفتار اخلاقی و خادمیت رفتار اخلاقی[۵۷] که ناظر به مباحث رفتاری و تربیتی است بخش مهمی از علم اخلاق را تشکیل میدهد که از آن به اخلاق عملی در مقابل اخلاق نظری تعبیر می شود. رفتار اخلاقی خود دربرگیرنده دو مفهوم رفتار و اخلاق است. رفتارها از یک منظر به دودسته بازتابی و غیربازتابی تقسیم میشوند. رفتارهای بازتابی رفتارهایی هستند که در آنها بین محرک و پاسخ، ادراک واسطه نشده و بنابراین دارای هیچ معنایی نیستند و به عبارتی قبل از بروز رفتار هیچ قصد رفتاری در خصوص آن وجود ندارد اما رفتارهای غیربازتابی رفتارهایی هستند که در آنها بین محرک و پاسخ، ذهن یا ادراک قرارگرفته و رفتارهای معنادار نیز خوانده می شوند به عبارتی فرد قبل از بروز رفتار ابتدا قصد بروز رفتار داشته و سپس آن را بروز میدهد. با توجه به توضیح ارائه شده، ازآنجا که رفتار اخلاقی برخاسته از اراده و اختیار فاعل آن بوده و قابلیت ارزشگذاری یا اتصاف به خوب و بد (حسن و قبح) رادارد، حتی اگر آن رفتار برای فاعل، ملکه و عادت نشده باشد، درزمره رفتارهای غیربازتابی یا کنشی قرار میگیرد(صادقی و سبحانینیا،۱۳۹۰). در خصوص تعریف رفتار اخلاقی اجماع کاملی میان محققان و اندیشمندان صورت نپذیرفته و اندیشمندان مختلف با توجه به نظریه اخلاقی که معتقد به آن بوده اند، اقدام به تعریف رفتار اخلاقی نموده اند، ناروان(۱۹۹۲) رفتار اخلاقی را اقدام و عمل فردی متناسب با ارزشهای شخصی و انسانی تعریف کردهاست. فردریچ(۱۹۹۳) و هانت(۱۹۹۰) با طرح رویکردی ساختگرایانه[۵۸]، رفتار اخلاقی را رفتاری میدانند که سازمان با توجه به اهداف و برنامه های خود تجویز می کند. در چنین رویکردی، برنامه ها و اهداف سازمانی ملاکی برای صحیح یا غلط(درست و اشتباه) بودن رفتار است. از منظر براس و همکاران(۱۹۹۸) تحلیل شبکه اجتماعی[۵۹] برای تعیین رفتار اخلاقی از غیر اخلاقی محوریت دارد. براساس این نظریه، افراد از طریق اتکا به روابطی که با دیگران دارند یا از نظر موقعیت خود در شبکه اجتماعی فرامیگیرند که دست به رفتارهای اخلاقی و غیر اخلاقی بزنند. از منظر اسلامی نیز، عملی اخلاقی تلقی می شود که هدف غایی آن نائل شدن به رضایت خداوند باشد(عاملی،۱۳۸۸). از منظر نتیجهگرایان، رفتاری اخلاقی است که منافع آن رفتار برای جامعه بیشتر از ضررهای آن باشد(کریستوفر و همکاران،۲۰۱۲). از منظر معتقدان به نظریه حقوق بشر بیان رفتاری که متضمن حفظ آزادی فردی باشد، رفتار اخلاقی است؛ حتی اگر منافع و رفاه بیشتری برای دیگران ایجاد نکند (رحمان سرشت، ۱۳۸۸). رفتاری اخلاقی است که خوب و صحیح باشد که در مقابل رفتار بد یا اشتباه معنا مییابد(سیمز،۱۹۹۲). رفتار اخلاقی به معنای اتخاذ تصمیم اخلاقی در عمل است(گوشال و همکاران،۲۰۱۰). رفتار اخلاقی انعکاس ارزش های فرد است. ارزش ها شامل دامنه ای از باورها و تمایلات می باشد و رفتار فرد را بر می انگیزانند. آن ارزش هایی که مستقیما به باورهای فرد درباره آنچه که درست و غلط است مرتبط است یا آن ارزش هایی که وظایف و تعهدات اخلاقی را تحمیل می کنند، ارزش های اخلاقی نامیده می شوند. با بررسی ارزش های فرد می توان آن ها را به ارزش های اخلاقی اصلی و ارزش های اخلاقی فرهنگی یا فردی تقسیم کرد. ارزش های اصلی مبنا و اساس تصمیمات اخلاقی هستند. این ارزش ها صرف نظر از زمان، فرهنگ و دین، ارزش های پایه ای می باشند. معمولا این ارزش ها توسط کلماتی مثل قابل اعتماد بودن، احترام، مسئولیت، عدالت و انصاف، آداب اجتماعی و شهروندی تعریف می شوند. ارزش های فرهنگی یا فردی باورهایی است درباره آنچه که درست یا غلط می باشد. این باورها از تجربه، ارزش های خانواده، باورهای دینی، سنت های فرهنگی و استانداردها و اقدامات حرفه ای نشأت می گیرد و با تغییر در زمان، فرهنگ، دین وافراد تغییر می کنند (کلارک، ۱۹۹۸). ماهیت رفتارخادمانه به نظر می رسد از ارزش های اخلاقی اصلی تشکیل شده باشد چرا که اصل تقدم دیگری بر خود تنها در صورتی قابلیت اجرا پیدا می کند که فرد بر پایه اصل اعتماد و احترام، در برابر مخدوم خود احساس مسئولیت نماید و در جهت رفع نیاز وی اقدام عملی مؤثر داشته باشد. اما چیزی که در شکل گیری چنین رفتاری به طور معناداری اثرگذار است، ارزش های اخلاقی فردی و فرهنگی خواهد بود چرا که این ارزش ها درستی رفتارخادمانه را به قضاوت می نشیند و پیرامون رفتارهای خادمانه مورد نیاز ارزیابی های خود را ارائه داده و منجر به انجام یا عدم انجام چنین رفتاری خواهد شد. بنابراین ارزش های اخلاقی اصلی و فردی در ارتباط با رفتارخادمانه نقش ویژه ای را ایفا می کند. رفتار شهروندی سازمانی و خادمیت از جمله مصادیقی که شاید بتوان به لحاظ ماهیت در زمره رفتار خادمانه در سازمان قلمداد کرد رفتار شهروندی سازمانی است. ارگان و ریان[۶۰](۱۹۹۵) از جمله محققینی می باشند که در مورد رفتار شهروندی سازمانی, تحقیق و مطالعه زیادی داشتهاند. آنها بیان میدارند که رفتار شهروندی سازمانی از نوع رفتارهای داوطلبانه است و به طور مستقیم و روشن به وسیله سیستمهای رسمی تعیین پاداش، تشخیص داده نمیشود ولی در عملکرد و کارکردهای وظیفهای سازمان تأثیر دارد. در مطالعات اولیه در تعریف رفتار شهروندی سازمانی, اصطلاح “خارج از نقش و وظیفه” کارمند آورده می شد(نیهوف و مورمان[۶۱]، ۱۹۹۳) گرچه در برخی مطالعات در تعریف رفتار شهروندی از این اصطلاح استفاده نشده است (کسلر[۶۲]، ۲۰۰۲ و کایدر[۶۳]، ۲۰۰۲). اما در جمعبندی انجام گرفته در خصوص مطالعات رفتار شهروندی, مؤلفههایی مانند، انجام فعالیتهای داوطلبانه برای سازمان و همکاران، کمک به همکاران، مشارکت پیشتازانه در مسئوولیتها، اجتناب از تعارض و درگیری، فداکاری، وجدان کاری، نوع دوستی و از این قبیل معانی در تعاریف آمده است (زارعی متین، ۱۳۸۹). بنابراین رفتار شهروندی سازمانی از نگرش مثبت فرد به سازمان، دیگران و شغل نشأت میگیرد و به صورت داوطلبانه، عاطفی و بدون انتظار ارزیابی رسمی و پاداش، در جهت کمک به همکاری و پذیرش مسوولیتها است و میتواند موجب بهبود اثربخشی سازمانی بشود. رفتار پیش قدمانه[۶۴] در سازمان (کرنت، ۲۰۰۰) کارکنان در سازمان یا رفتار منفعلانه دارند و یا نسبت به ایفای نقش خود در کار پویا هستند که در این صورت به دنبال خلق شرایط کاری مطلوب هستند. این افراد خودشان در جستجوی اطلاعات و فرصتهایی جهت بهبود چیزها می باشند و منتظر نمی مانند که دیگران به سوی آنها بیایند. به رغم تاکید به رفتارهای پویا و منفعلانه در کار، هنوز توافق جمعی بر مفهوم و سنجه اقدام پیش قدمانه در سازمان وجود ندارد. برخی تحقیقات تاکیدشان به شرایط و حالت های فردی این اقدامات است در حالی که برخی دیگر تاکیدشان به پیامد اقتضایی بودن اقدامات پیش قدمانه است.
زیبایی ظاهر اقدامات، مکاتبات، انتشارات، امکانات و فضای محل مراجعه باید تمیز و زیبا باشد. رفتار مناسب مشتریان بخش دولتی، خواهان دریافت خدمات با رفتاری مشفقانه هستند. قانونمندی مشتریان بخش دولتی، خواهان پایبندی کارکنان به قوانین و ضوابط اند و هرگونه تبعیض و نابرابر یا ناخوشایند می دانند. سادگی و سهولت مشتریان بخش دولتی، انجام کارها و همچنین انجم خواسته ها را به سادگی و نه در چارچوب گردش های پیچیده و پرپیچ و خم خواهانند. انعطاف پذیری مراجعان بخش دولتی خواهان نرمش در نحوه اجرای قوانین و مقررات اند. جدول ۲-۵- ابعاد مدیریت کیفیت جامع در بخش عمومی الف ابعاد مدیریت کیفیت جامع در بخش عمومی الف کیت اسمیت ۱۹۹۴ فروتنی مقصود از فروتنی، استقبال از مشتری، نگاه کردن به وی با روی گشاده، با لحن خوشایند صحبت کردن، مودب و یاری دهنده بودن و ختم ملاقات به نحو دوستانه موجز بودن واکنش سریع داشتن، توضیح دادن درباره تاخیرها، ارائه توضیحات و دسترالعمل های موجز، تصدیق درک و شناخت مشتری، تمرکز بر روی موضوعات کاری کامل بودن ارائه خدمات به طور کامل، حصول اطمینان از کامل بودن مدارک، ارائه دستورالعمل ها و پاسخ های کامل، درک خط مشی و روش های اجرایی، انجام کلیه کارها در مرحله اول وضوح به وضوح صحبت کردن و سؤال کردن، ارائه دستورالعمل های واضح و ارائه توضیحات قابل فهم، عدم استفاده از اصطلاحات فنی، صحبت به زبان مشتری در صورت امکان صحیح بودن حصول اطمینان از صحیح بودن مدارک، وارد کردن صحیح داده ها، ارائه پاسخ های صحیح، تجربه آموختن از خطاها، انجام صحیح کارها در مرحله نخست با توجه بودن در نظر گرفتن فرصت کافی برای گوش کردن به سخنان مشتری، با توجه به کامل گوش دادن در صورت عدم اطمینان از نیاز مشتری دریافت آن به کمک سؤال کردن از وی، در صورت قادر نبودن به ارائه کمک یافتن شخصی که قادر به انجام این کار باشد، تمایل به ارائه توضیحات، اطلاع کافی از محل ارائه خدمات جهت راهنمایی مشتری پاکیزه بودن ظاهر آراسته و تمیز داشتن، حفظ محیط کاری تمیز، مرتب، ایمن و مطبوع
در حال حاضر بسیاری از مسائل بزرگی که افراد و جوامع انسانی با آن روبرو هستند از جنبه جهت گیری ارزشی برخوردار هستند. ارزش ها در زندگی فردی واجتماعی آن چنان نقش مهمی را ایفا میکنند که به منزله عناصر فرهنگی و اجتماعی، سهم کلیدی در هویت بخشی فردی و جمعی عهده دار هستند. مصباح یزدی (۱۲۷:۱۳۷۶) یکی از راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی را ترویج ارزش های دینی در یک سطح گسترده و فراگیر می داند. هنگامی که از جامعهای سالم و سعادتمند سخن به میان میآید به اوج ضرورت ارزش ها پی برده میشود؛ زیرا علت بسیاری از آشفتگیهای جوامع اخیر به علت پایبند نبودن به ارزش های والای انسانی است. از لحاظ جامعه شناسی نیز ارزش ها به عنوان عنصری برجسته مورد توجه همگان میباشند . در این رابطه، مریجی(۹:۱۳۸۲)معتقد است که قوام جامعه درحقیقت به وجود ارزش های حاکم بر آن جامعه است. ذو علم (۱۳۸۰ )در این باره می گوید که ارزش ها را به عنوان عامل ثبات جامعه هستند که نقش عمدهای رادر تسهیل وتمهید ارتباطات اجتماعی اقشار و گروههای اجتماعی ایفا میکنند و زمینهساز تعامل اجتماعی میباشند، برای حفظ جامعه، همسو با قوانین و مقررات حاکم بر آن جامعه که توسط حکومتها اعمال میشود، ارزش ها نقش عمدهای را ایفا میکنند و میتوان گفت که وجود یک نظام ارزشی استوار و مقبول در جامعه سرمایهی بزرگی برای آن جامعه به شمار میرود، که به کمک آن نظم لازم جهت رشد و تعالی آن جامعه فراهم میشود و مانع از صرف هزینههای گزاف و استفاده از ابزارهای کنترل و استفاده از روشهای متکی به جبر و زور میشود ، نقش ارزش ها ، جدای از آثـار اخلاقی و معنوی، در تأمین امنیت ، استقرار، نظم ، اجرای قانون و عدالت و جلوگیری از دامنههای وسیع جرم و جنایت حائز اهمیت بسیار زیاد است. آذربایجانی و موسوی اصل(۱۶۸:۱۳۸۷) معتقدند که پرهیز از جرمها و انحرافات، بدون دینداری ممکن نیست ؛زیرا این جرمها با مسائل اخلاقی مرتبطاند و اخلاق بدون دین، پشتوانه و اعتباری ندارد. مفاهیم اخلاقی بدون پشتوانه ایمان به خدا و دینداری همانند بادام و گردویی است که پوست دارد ولی تو خالی است و بدون مغز است. با این بادام و گردو میتوان کودک یا آدم نادان را فریب داد؛ ولی انسانهای بالغ و عاقل هیچگاه فریب آن را نخواهند خورد. قرآن کریم اصول اخلاقی افراد بی ایمان را به درختی تشبیه میکند که ریشهاش از زمین کنده شده و هیچ ثبات و قراری ندارد. در مقابل افراد با ایمان و دین مدار همانند درخت پاکیزهای هستند که در زمین ریشه دوانده و شاخههایش سر به آسمان کشیده است چنین درختی همیشه و در تمام فصول در حال ثمردهی و میوه دادن است. باید تلاش نمود تا دین و ارزش های دینی و اخلاقی در تار و پود جامعه نفوذ یابد .اگر ارزش های دینـی و اخلاقـی بر فرهنگ جامعه حاکم باشد و مردم با ایـن ارزش ها زندگـی کننـد سعـادت آن جامعه تضمین خواهد شد. بر اساس مباحث عنوان شده، بذل توجه و تلاشهایی جهت شناخت ارزش ها، آموزش، تقویت و نهادینه کردن آن ها نقش بسیار موثری در جهت تبلورکمالات و فضائل انسانی دارد ولازم به ذکر است که حصول به این اهداف، بسیج همگانی، تلاش های مدبرانه، هدفمند و هماهنگ تمام نهادها، بالاخص نهاد آموزش و پرورش و سایر نهادهای تربیتی را می طلبد. سیدی(۱۳۷۸ :۲۱۴-۲۲۸)معتقد است که اهمیت و نقش ارزش ها در چند زمینه متجلی می شود که عبارتند از: نقش ارزش ها در زمینه تربیت نقش ارزش ها در زمینه مشاوره و راهنمایی نقش ارزش ها در زمینه بهداشت روانی که در موارد زیر کاربرد دارد: الف. روان درمانی ب. پیشگیری به طور کلی برای ایجاد این تحولات فرهنگی و ارزشی، ایجاد تحولات عمیق در نفوس و درون انسانها لازم به نظر میرسد و برای ایجاد این تحولات، جز شیوههای فرهنگی، اعتقادی و تربیتی و آموزشی راهی دیگر وجود ندارد. لذا بستر سازی و فراهم کردن زمینه لازم و مساعدِ همزمان با آن ،به کارگیری روشهای سنجیده و تحقیق جـهت آموزش ارزش ها از جمله ی راهکارهاییست کـه که در راستای این هدف ضروری به نظر میرسد. بر طبق مسائل عنوان شده میتوان چنین بیان کردکه بذل توجه به یافتن روشهای مناسب جهت آموزش ارزش ها به منظور درونی کردن آن ها، بایستی در ردیف اهم موضوعات و مسائل تربیتی قرار گیرد. تحقیق حاضر با توجه به جایگاه عظیم ارزش ها، به خصوص در امر تعلیم و تربیت، بر این فرض استوار خواهد شد که با بهره گرفتن از تبیین ارزش ها و ارائه راهکارها و روش های تدریس مناسب در جهت آموزش ارزش ها گامی شایسته در جهت پرورش نسلی جوان مزین به ارزش های نهادینه شده دینی و اخلاقی بردارد؛ زیرا بسیار دیده شده که افراد زیادی ارزش ها را به صورت کاملا شعارگونه پذیرفته وبه صورت لفظی و کلامی و با شیوهای بسیار متعصبانه ازآنها سخن به میان میآورند ؛اما متاسفانه در حوزه اجرا بسیار ضعیف عمل مینمایند؛ زیرا به هیچ وجه پایبند به آن چه میگویند نیستند. به طور مثال تا کنون با افراد زیادی برخورد کردهایم که ساعتها با الفاظی بسیار جذاب و شیوا درباره ی “حق الناس” صحبت به میان میآورند، اما ازآنجایی که این ارزش در تار و پود وجود آن ها ریشه ندوانده است، شاهد رفتاری مغایر با گفتار آن ها خواهیم بود که حاکی از عدم اعتقاد قلبی و عمیق آن ها نسبت به این ارزش میباشد. اینجاست که تناقض میان حرف و عمل به روشنی نمایان میشود. ۱-۵٫سوال های تحقیق: ۱٫نکات مرتبط با آموزش دهنده یا مربی در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟ نکات مرتبط با آموزش گیرنده یا متربی درآموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟ نکات مرتبط با محتواهای درسی درآموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟ نکات مرتبط با روش ها و فنون تدریس درآموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟ نکات مرتبط با ارزشیابی درآموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟ ۱-۶٫ تعاریف مفاهیم مطرح شده در سوالهای تحقیق: ۱-۶-۱٫ تعاریف مفهومی: آموزش دهنده: آنکه تعلیم وآموزش میدهد (دهخدا،۱۳۷۱ : ۹۲). آموزش گیرنده:کسی که نزد دیگری علم ادب یا هنر آموزد (دهخدا ،۱۳۷۱-۹۹). آموزش: کوششی که معلم برای انتقـال معلوماتی خـاص به شاگردان خود به کار می برد، بـه عبارتی آموزش به معنای انتقال معلومات و مهارتها به دیگران است به طوری که این معلومات و مهارتها به کار آیند و موجب تحول ودگرگونی در رفتار گردند (علوی، ۱۳۸۶ :۳۹). آموزش در لغت به معنای عمل آموختن، یاد دادن ، تعلیم، تربیت و پرورش می باشد (دهخدا،۱۳۷۱ :۹۲) . ارزشیابی: اگر معلمی بعد از اندازهگیری وبدست آوردن اطلاعات،کیفیت نتایج یا اطلاعات به به دست آمده را مورد توجه قرار دهد و به تحلیل آن بپردازد گفته میشود که او عمل ارزشیابی را انجام داده است. (شعبانی،۱۳۸۵،ص۳۳۴) آموزش ارزش ها:آموزش ارزش ها در بر گیرنده ایجادِمیزان حساسیت به ارزش ها، توانایی انتخاب ارزش های صحیح و درونی کردن و تشخیص آن ها در زندگی فردی و به عبارتی زندگی کردن مطابق با آنهاست؛ بنابراین آموزش ارزش ها موضوعی نیست که محدودیت زمانی داشته باشد بلکه تلاشی مستمر در تمام طول زندگی است (ونکاتایاه[۴]، ۲۰۰۷ : ۳۷). ارزشیابی: اگر معلمی بعد از اندازهگیری و بدست آوردن اطلاعات،کیفیت نتـایج یا اطلاعات بدست آمده را مورد توجه قرار دهد و به تحلیل آن بپردازد گفته میشودکه او عمل ارزشیابی راانجام داده است (شعبانی،۳۳۴:۱۳۸۴). ارزش: کلمه “ارزش” در زبان فارسی، اسم مصدر ارزیدن و دارای معانی متعددی است. در فرهنگ معین آمده است که ارزش یعنی:۱٫بهاء، ارز، قیمت، ارج ۲٫قدر، برا زندگی، شایستگی، زیبندگی، قابلیت، استحقاق (مرادی،۲۴:۱۳۷۸). ارزش های دینی: این ارزش ها باورهای خاصی هستند که آنقدر منحصر به فردند که که اگر فرد واقعا به آن ها اعتقاد نداشته باشد نمی تواند آن ها را قبول کند. هر دین و مکتب خاص به عنوان عوامـل و عناصر ضـروریاش، آداب اصـول و قواعد مـراسم و تشریفات خاص خـود را دارد که اقتدار آن دین به این مسائل بر میگردد (ونکاتایاه، ۲۰۰۷ :۷). ارزش های اخلاقی: اشاره به آن ارزش هایی دارد که مربوط به منش و شخصیت فرد هستند و با آنچه که برابر با حق و فضیلت است مطابقت دارند. اخلاقی شدن به توانا شدن در درک قواعد حق و ناحق و عمل به آن به طریق حق بر می گردد(همان: ۶) . روش: روش در لغت به معنای طرز، طریقه، قاعده، قانون، راه، هنجار، شیوه و اسلوب آمده است. (رستمی نسب ،۲۶۰:۱۳۸۸). روش شناسی: روش شناسی عبارت است از: ۱٫مطالعه منطقی و منظم و تشکیل اصول و روشها ۲٫روشهایی که عملا در یک تحقیق به کار می روند.
Hydrocotyle (78گونه) Sanicula ( 30گونه) Bupleurum (100گونه) Carum (30گونه) Ferula (60گونه) Pimpinella (200گونه) Peucedanum (200گونه) Heracleum (80گونه) Daucus (30گونه) (حیدری، ۱۳۹۰). ۱-۵-۱- ویژگی گیاهشناسی آنغوزه(Ferula assa-foetida) گیاه آنغوزه(آنغوزه هراتی, خوراکما, کورن کما و آنگرو)با نام علمی Ferula assa-foetida و از خانوده Apiaceae)Ambelliferae) (چتریان)، گیاهی است، کرکدار و مونوکارپ، علفی، پایا که ۶–۸ و گاهی ۱۰ سال عمر می کند. ساقه ضخیم، استوانهای و راست با تعداد زیادی کانال مترشحه در پارانشیم پوست به ارتفاع ۱ تا ۲ متر که در انتها به مجموعهای از گلهای هرمافرودیت زرد و سفید مجتمع با گل آذین چتر مرکب ختم میشود. میوه، دو فندقه قهوهای تیره یا خرمایی، بیضوی نسبتاً مسطح دارای دو بال، متوسط وزن هزار دانه ۱۰ گرم میباشد. برگهای آن، روزت با اندازه ۱۵×۱۵ سانتیمتر، متناوب و گاهی مرکب، بدون دمبرگ با شیارها و تقسیمات عمیق بهرنگ سبز مایل به خاکستری و غبار آلود در قاعده ساقه میباشد. بسته به میزان بار ندگی و سایر شرایط محیطی هر چند سال یک بار به گل می رود آذرنیوند، ۱۳۸۴). رشد گیاه به صورت روزت بوده و از سن پنج سالگی به بعد با ایجاد ساقه گل دهنده به مرحله زایشی میرود. ریشه اصلی گیاه قطور و مخروطی بوده که در سال اول به قطر ۱ تا ۵/۱ سانتیمتر رسیده و پس از ۴ تا ۵ سال به ۴ تا ۶ سانتیمتر میرسد. یقه گیاه توسط یک لایه الیاف مانندی در برگرفته شده که جوانه انتهایی را در زمان خواب در زیر خاک حفظ می کند. محصول آنغوزه از بخش اصلی ریشه جمع آوری میشود. آنغوزه گیاهی خودگشن است اما تا حدودی گردهافشانی توسط حشرات در آن مشاهده شده است. ۱-۵-۲-پراکنش جغرافیایی: این گیاه بومى شرق ایران و غرب افغانستان و داراى انواع تلخ و شیرین است. آنغوزه تلخ در استانهاى کرمان و فارس و آنغوزه شیرین در استانهاى یزد و خراسان مىروید. در ایران آنغوزه در ناحیه فلات مرکزی ایران و مناطق کویری تا سلسله جبال زاگرس و دامنههای جنوبی البرز در استانهای کرمان، فارس، خراسان، یزد، سمنان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، اصفهان، لرستان، بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد میباشد(سلطانیپور و همکاران، ۱۳۸۵). ۱-۵-۳-شرایط رویشی و نیازهای اکولوژیکی گیاه: ۱-۵-۳-۱-شرایط رویشی رویشگاههای آنغوزه در محدوده ارتفاعی ۷۰۰ تا ۲۸۰۰ متری پراکنده است. اگرچه این گیاه در تمام شیبها استقرار دارد لیکن در شیبهای شمالی از پراکنش بیشتری برخوردار است. بارندگی سالیانه ۵/۹۰ تا ۲۱۸ میلیمتر، تغییرات درجه حرارت ۵/۱۲- درجه و ۴۷ درجه سانتیگراد، استقرار در تشکیلات آهکی و مارنی و بافت خاک سبک عموماً سنگریزهای و تشکیل یافته از واریزههای بادبزنی با عمق خاک بسیار کم و عمدتاً بیرون زدگیهای صخرهای،pH قلیایی در حدود ۸ تا ۵/۸ از دیگر ویژگیهای رویشگاههای این گیاه در مناطق مطالعه شده محسوب میگردد(آذرنیوند، ۱۳۸۴). آنغوزه عموماً با گیاهانی همچون درمنه، گیاهان بالشتکی مثل گون و گرامینههایی مثل اگروپایرون و پوآ همراه میباشد. همچنین رویشگاههای این گیاه در جنگلهای تخریب شده بنه و بادامشک و انجیرکوهی میباشد. گونههای گیاهان دارویی دیگری نیز همچون گونههای آویشن، کلپوره، زیره سیاه، کاکوتی، مخلصه و … نیز همراه با این گیاه قابل مشاهده میباشد. ۱-۵-۳-۲-اکولوژی: این گیاه در نواحی بایر، زمینهای ماسهای خشک و حاوی ترکیبات آهکی، در مناطق گرم در ارتفاع ۲۴۰۰ متر بالاتر از سطح دریا و در مناطقی با پستی و بلندی زیاد در شیبهای ۱۵ درصد با میزان بارندگی در حدود ۳۵۰ – ۷۰ میلیمتر میروید. خاک رویشگاههای آنغوزه معمولاً دارای عمق کم، این گیاه اواسط اسفندماه سبز میشود و متحمل به درجه حرارتهای پایین و شوری خاک میباشد. مرحله رشد گیاه از اوایل بهار تا اواسط تیرماه ادامه دارد. سپس دوره خواب بوته های نابالغ آغاز و تا بهار سال بعد به طول خواهد انجامید. حیات گیاه توسط اندامهای زیرزمینی(ریشه و جوانه انتهایی) حفظ میشود. سال بعد دوباره از جوانهای که روی ریشه و در زیر خاک قرار گرفته است برگهای جدیدی تشکیل میشود و گیاه ادامه حیات میدهد. تکثیر و بهرهبرداری تنها راه تجدید حیات طبیعی گیاه آنغوزه از طریق بذر است. هر ساقه گل دهنده انبوهی از بذر را در دستجات چتر مانندی تولید می کند. استاندارد قوه نامیه بذر بیش از ۸۰ درصد است و تا ۳ سال قوه نامیه خود را حفظ میکند. استاندارد خلوص آن نیز حدود ۸۰ درصد میباشد همچنین در سالهای اخیر به منظور تکثیر گیاه آنغوزه، مطالعات کشت بافت از طریق جنین زایی سوماتیکی و باززایی از طریق کالوس نیز انجام گرفته است(فخیره و همکاران، ۱۳۸۸). ۱-۵-۴-ترکیبات شیمیایی صمغ آنغوزه: آنغوزه داراى ۲۰-۴ درصد روغن فرار، ۶۰-۴۰ درصد رزین و ۲۵ درصد صمغ، ۳ تا ۷ درصد اسانس، ۱-۲۸ درصد اسیدفرولیک و به مقدار بسیار جزئی از وانیلین تشکیل شده است، روغن فرار داراى رنگ زرد با بوى تند شبیه بوى سیر است. قسمت عمده مواد موجود در روغن فرار را ترکیبات سولفیدى که اکثراً به فرم دى سولفید است تشکیل مى دهند(آذرنیوند، ۱۳۸۴). اسانس آنغوزه مایعی صاف، بی رنگ و یا به رنگ زرد روشن و یا قهوهای با بوی سیر است. شامل دو نوع ترپن، پینن و یک سزکوئی ترین با بوی لاواند و ترکیبات گوگردی است که ۶۵ درصد آن را تشکیل میدهند. ۱-۶- موارد مصرفی و خواص دارویی گیاه آنغوزه: از اسانس آنغوزه به طور عمده به عنوان چاشنی در صنایع غذایی به ویژه تهیه انواع سس استفاده میشود. صمغ آنغوزه در سابق ادویه مرسوم رومیها بوده و امروزه در هند به طور وسیع به عنوان ادویه در تهیه غذاها، انواع ماهی، سبزیجات و انواع سس مصرف میشود. بخشهای سبز گیاه نیز بعنوان سبزی خورده میشود. از صمغ گیاه علاوه بر مصارف دارویی در صنایع عطرسازی و تهیه ضماد استفاده میشود. ۱-۶-۱- آنغوزه در طب نوین آنغوزه داراى اثر ضداسپاسم و بادشکن است و در رفع بیمارى هاى تنفسى و دستگاه گوارش با منشاء عصبى استفاده مىشود. خلط آور، تاثیر ضدتشنج، ضدکرم، اشتهاآور، رفع تنبلی روده، رفع درد کلیه، تقویت حافظه، ضد روماتیسم، رفع ضرر اغذیه چرب، ضدگرفتگی عضلات و تاثیر بر فشار خون از اثرات دیگر آنغوزه میباشد(میرداوودی اخوان و باباخانلو، ۱۳۸۰). محققان در دانشگاه کائوژینگ تایوان عوامل شیمیایی ضدویروسی قدرتمندی در گیاه آنغوزه ایرانی کشف کردهاند که میتواند در از بین بردن ویروس جدید آنفلوآنزا موثر واقع شود(Ferrari et al., 1993). دانشمندان در دانشگاه پزشکی کائوژیونگ در تایوان دریافتهاند ریشههای گیاهی آنغوزه که در سال ۱۹۱۸ برای مقابله با اپیدمی آنفلوآنزای اسپانیایی مورد استفاده قرار میگرفته است میتواند آنتی ویروسی طبیعی تولید کند که قادر به از بین بردن ویروس H1N1 اپیدمی آنفلوآنزای خوکی است. ۱-۶-۲- آنغوزه در طب سنتی آنغوزه از نظرحکمای طب سنتی دارای طبیعت گرم و خشک است. در ایران قدیم از آن در درمان انگلهای دستگاه گوارشی انسان و دام و مبارزه با آفات خاکزی استفاده میشده است. در طب گذشته از آنغوزه به عنوان ضد التهاب و در درمان التهاب گلو و رفع گرفتگى صدا استفاده مىشده و همچنین براى آن خاصیت بادشکن قائل بودهاند. داراى اثر ضداسپاسم و بادشکن است و در رفع بیمارىهاى تنفسى و دستگاه گوارش با منشاء عصبى استفاده مىشود. خلط آور، تاثیر ضدتشنج، ضدکرم، اشتهاآور، رفع تنبلی روده، رفع درد کلیه، تقویت حافظه، ضدروماتیسم، رفع ضرر اغذیه چرب، ضدگرفتگی عضلات و تاثیر بر فشار خون از اثرات دیگر آنغوزه میباشد. به گفته محققان این گیاه تاریخچهای دراز مدت در طب سنتی ایران و چین داشته و در ردهای از گیاهان قرار دارد که از بیش از ۲۳۰ خصوصیت درمانی طبیعی برخوردار است. دانشمندان از خواص ریشه این گیاه به منظور مقابله با اپیدمی آنفلوآنزای اسپانیایی در ۱۹۱۸ آگاه بودند و بر همین اساس تصمیم گرفتند تاثیرات آنتی ویروسی این گیاه را مورد بررسی قرار دهند. جوشانده برگ ها و ساقه های خشک شده آنغوزه در برزیل به عنوان محرک جنسی در مردان استفاده میشود. عصاره برگها و ساقههای خشک آنغوزه به طورکلی به عنوان داروی نیروبخش کاربرد خوراکی دارد(میرداوودی اخوان و باباخانلو، ۱۳۸۰). در کشور چین جوشانده این گیاه به عنوان داروی ضدکرم مصرف خوراکی دارد. مصریها صمغ آنغوزه را به عنوان داروی ضدآبستنی قبل یا بعد از مقاربت جنسی به صورت مهبلی استفاده میکنند. مردم هندوستان صمغ آنغوزه را که با کلم و سنگ نمک مخلوط و به وسیله (Brassica alba) گل سفید سرکه رقیق شده است، به عنوان داروی سقط جنین استفاده میکنند، در هندوستان از جوشانده صمغ آنغوزه به عنوان داروی ضدنفخ، ضد انقباض و تشنج، داروی خلط آور در برنشیت مزمن و از مخلوط آنغوزه با فلفل قرمز کوبیده به عنوان داروی مبارزه با بیماری وبا استفاده میشود. همچنین هندیها صمغ رزینی آنغوزه را که با نمک و شیره پوست درخت Moringa pterygosperma مخلوط شده است، به صورت موضعی برای دل درد و جوشانده صمغ خشک شده را به عنوان ادویه قاعدهآور استفاده میکنند . در مالزی صمغ آنغوزه توسط بانوان در درمان عدم قاعدگی در مراکش به عنوان داروی ضد صرع و در نپال از عصاره آبی صمغ این گیاه به عنوان داروی ضدکرم به صورت خوراکی استفاده میشود .در عربستان صعودی صمغ خشک شده برای سیاه سرفه، تنگی نفس و برونشیت استفاده میشود و در آمریکا به عنوان داروی ازدیاد قاعدگی، خلطآور، ضدکرم و محرک مغز و اعصاب کاربرد خوراکی دارد. ادعا شده است که آنغوزه یک داروی ضدتشنج توانمند میباشد(عبادی، ۱۳۸۶). در ضمن عصاره این گیاه خاصیت ضد میکروبی دارد و آنتی اکسیدان است. خوردن آن با عسل برای رفع صرع، فلج، خواب رفتگی اعضاء و تشنج مرطوب امتلائی مفید است. مقدار مصرف یا دوز آن برای اشخاص بالغ قوی ۱۰-۵ گرم، برای اشخاص متوسط ۵ گرم و برای اشخاص ضعیف ۲-۱ گرم میباشد(علیجانپور و همکاران، ۱۳۸۲). ۱-۷- دوره رویش: مرحله رشد گیاه از اوائل بهار تا اواسط تیرماه ادامه دارد. سپس دورۀ خواب بوتههای نابالغ آغاز و تا بهار سال بعد به طول خواهد انجامید. حیات گیاه توسط اندامهای زیرزمینی(ریشه و جوانه انتهایی) حفظ میشود. سال بعد دوباره از جوانهای که روی ریشه و در زیر خاک قرار گرفته است برگهای جدیدی تشکیل میگردد و گیاه ادامه حیات میدهد(آسیابی، ۱۳۸۸). این گیاه در چند سال اول فقط تولید برگ نموده و مواد غذائی را در ریشه خود ذخیره می کند و در آخرین سال عمر خود با بهره گرفتن از مواد ذخیره شده در ریشه علاوه بر تولید برگ، ساقه گل دهنده نیز تولید می کند. دوره رویش این گیاه از اواسط اسفندماه شروع شده و در نیمه خردادماه رشد آن کامل میگردد. در این زمان گیاه تولید گل و بذر می کند(نجفی، ۱۳۷۵). شروع جوانه زدن بذر و یا رشد رویشی پایههای قدیمی از اواخر اسفندماه میباشد. در پایههایی که سالهای قبل از بلوغ را طی مینمایند تنها برگ و ساقه به وجود آمده و در اواخر تابستان گیاه به خواب میرود. در پایههایی که سالهای آخر عمر خود را میگذرانند، گلدهی اوایل اردیبهشت، بذردهی اواخر خرداد، رسیدن بذر نیمه دوم تیرماه و سپس ریشه پوسیده و گیاه از بین میرود(مقیمی، ۱۳۸۴). ۱-۸-تکثیر: تنها راه تجدید حیات طبیعی گیاه آنغوزه از طریق تولید و پراکنش بذر است. هر ساقه گل دهنده گیاه آنغوزه انبوهی از بذر را در دستجات چتر مانندی تولید می کند. بذرهای سبک آنغوزه از طریق وزش باد، در سطح رویشگاه پراکنده میگردند و سپس سبز میگردند. طول بذر آنغوزه ۹ تا۱۲ میلیمتر و عرض آن ۵ تا ۵/۷ میلیمتر ، وزن هزار دانه ۵/۱۲ گرم ، و وزن هکتولیتر آن ۴/۱۹۶ گرم بر سانتی متر مکعب میباشد ، استاندارد قوه نامیه بیش از ۹۰ درصد و تا ۳ سال بذر قوه نامیه خود را حفظ میکند و استاندارد خلوص آن حدود ۸۰ درصد میباشد(آسیابی، ۱۳۸۸). ۱-۹- شیوههای بهرهبرداری: برداشت این محصول به صورت بومی و سنتی در استانهای سمنان، خراسان، سیستان و بلوچستان، کرمان، یزد، فارس و اصفهان متداول است(آزادبخت، ۱۳۷۸). شیرابه این گیاه از نظراقتصادی بسیار اهمیت دارد. زندگی گیاه با بهرهبرداری از شیرابه آن به اتمام میرسد در نتیجه بهرهبرداری به شیوه قطع ساقه در این گیاه منتفی است. جمع آورى در مناطق گرمسیرى از اوایل اردیبهشت و در مناطق دیگر از اواسط خرداد ماه آغاز میشود. در هر حال طول دوره بهرهبردارى به ۱۰۰ روز مىرسد. عملیات برداشت آنغوزه به سه مرحله تقسیم میشود. مرحله گرفت یا نشانه گذاری مرحله پرورش یا سایه اندازی مرحله داشت. به منظور برداشت در اوایل بهار بوتههای آنغوزه شناسایی شده و با گذاشتن قطعه سنگی محل آن نشان گذاری میشود. در مرحله پرورش، خاک قسمت یقه گیاه را کنار زده پس از حذف الیاف به کمک خاک نرم چاله را پر و به جهت کاهش اثر باران و نور خورشید سنگ علامت گذاری مینمایند. پس از ۴۰ روز یعنی اواخر اردیبهشت ساقه از ناحیه سطح زمین قطع، که با این عمل شیره خارج و پس از سفت شدن جمع آوری میشود. برشها عمدتاً به ضخامت ۲ تا ۳ میلیمتر و عرضی بوده و قبل از انجام برش شیره تجمع یافته بر روی ریشه بهکمک قاشقک مخصوص جمع آوری میگردد. عمده محصول جمع آوری شده معمولاً از برش پنجم به بعد آغاز و بسته به شرایط آب و هوایی و قدرت ریشه ۱۰ تا ۱۶ بار برش زنی انجام میپذیرد. عمل بهره برداری آنغوزه بهطور متوسط ۳ ماه تداوم دارد و متوسط تولید هر بوته ۴۰ گرم و برداشت هر کارگر در یک دوره ۷۰ کیلوگرم معادل برداشت ۲۸۰۰ بوته برآورد میگردد. محصول جمع آوری شده پس از اختلاط مجدد با شیره جمع شده از همین گیاه با لفافهای پلاستیک در جعبههای چوبی و پوشیده ازچتایی بسته بندی میگردد(مشتاق و همکاران، ۱۳۸۹).