اهمیت کنترل و قانون گذاری در طرح های مدیریتی؛ تاکید به جمع آوری اطلاعات پایه اجتماعی و زیست محیطی و پایش اثرات در دراز مدت؛ به حداکثر رساندن منافع اقتصادی اکوتوریسم به جامعه محلی و تجارت های محلی؛ رعایت حداقل تغییرات مورد قبول؛ تلاش در طراحی هماهنگ با شرایط محیطی و فرهنگی (اکبری، قرخلو. ۱۳۸۹: ۵۵). ۲-۲-۳-اهداف اکوتوریسم اعتلای هویت بالقوه ی طبیعی و فرهنگی سرزمین ها و کشف غنای زیبایی بصری و حفاظت از آن ها؛ درآمدزایی جایگزین برای مردم روستایی میزبان از راه اشتغال، از جمله به عنوان راهنما، کرایه ی مسکن و اسب، اداره ی رستوران، فروش تولیدات کشاورزی و دیگر مایحتاج، فروش صنایع دستی و هنری؛ تشویق به سرمایه گذاری در سرزمین کوهستانی دورافتاده، محرومیت زدایی و فقرزدایی از مردم و جوامع محلی و روستا ها؛ و ایجاد زیرساخت ها، توسعه ی ارتباطات و امکان دسترسی به اطلاعات برای مردم و جوامع محلی و روستاهای محروم (رضوانی، ۱۳۹۰: ۲۵). ۲-۲-۴- اهمیت اکوتوریسم با افزایش آگاهی های مردم از فواید و اثرات مثبت مستقیم طبیعت، اهمیت اکوتوریسم بیشتر می شود. اکوتوریسم به تنوع زیستی، ارزش اقتصادی می دهد. اکوتوریست هایی که همه ساله به مناطق جذاب طبیعی مسافرت می کنند میلیون ها دلار ارز به کشور میزبان وارد کرده و برای بسیاری از مردم محلی اشتغال ایجاد می کنند. چنانچه درآمدهای حاصل از اکوتوریسم به درستی مورد استفاده قرار گیرد زمینه لازم برای حفظ محیط زیست طبیعی و بسط مناطق تحت حفاظت فراهم خواهد آمد و تحقق هدف های توسعه پایدار، تسهیل خواهد یافت (جهانیان، زندی، ۱۳۹۱: ۲۸). طبق نظر گودین اکوتوریسم، تاثیرات اندکی را بر محیط زیست و منابع طبیعی وارد نموده و در حفظ و بقای گونه ها و زیستگاه های طبیعی سهیم می باشد. اکوتوریسم به دو روش مستقیم: حفظ و حراست از منابع طبیعی، و غیرمستقیم: ایجاد منبع درآمد برای جوامع بومی در امر حفاظت و بقای گونه ها و زیستگاه های مهم طبیعی گام برمی دارد. اکوتوریسم با بهره گرفتن از ابزار آموزشی و تبلیغاتی می تواند منابع طبیعی حفاظت شده را به عنوان یک منبع درآمدزا برای بومیان معرفی نماید. درنتیجه افراد محلی به مناطق مورثی حیات وحش و محیط زیست به عنوان یک منبع درآمد، با دیده ی احترام نگریسته و طبعا از این مناطق حفاظت می نمایند (اولادی قادیکلایی، ۱۳۸۸: ۶۳). ۲-۲-۵- فرصت ها و تهدیدات اکوتوریسم ۲-۲-۵-۱- فرصتهای اکوتوریسم از آنجا که اکوتوریسم موجب ایجاد اشتغال، بهبود شرایط و کمک به حفاظت از تنوع زیستی، افزایش درک وآگاهی بازدیدکنندگان، تعامل و تبادل فرهنگی، آموزش و رشد دانش محیطی و تولید درآمد می گردد از ابعاد گوناگون می تواند به عنوان فرصت تلقی شود (اکبری، قرخلو، ۱۳۸۹: ۶۷). شکل۲-۱- اکوتوریسم به مثابه یک فرصت (رنجبر، ۱۳۹۰: ۳۸). ۲-۲-۵-۲- تهدیدات اکوتوریسم توسعه نامناسب اکوتوریسم، تهدید جدی است و پیامدهای ناگواری به دنبال دارد. کاهش و تقلیل بازدیدکنندگان، ناپایداری صنعت گردشگری، آسیب های اجتماعی-فرهنگی، تخریب های زیست محیطی، انحرافات اقتصادی و افزایش دخالت عناصر بیرونی، ازجمله تهدیدات بالقوه اکوتوریسم به شمار می روند. مناطق تحت حفاظت از مقاصد اصلی اکوتوریست ها می باشد. در بسیاری از این مناطق، گردشگری فعالیت اساسی است که بدون دوراندیشی و جامع نگری صورت می گیرد. توسعه ناهماهنگ زیربناها و ورود تعداد بی شماری از گردشگران، هم شرایط زیست و زادآوری تنوع زیستی گیاهی و جانوری را تحت تاثیر قرار می دهد و هم زندگی جامعه محلی را دچار آسیب می کند (اکبری، قرخلو، ۱۳۸۸: ۶۹). شکل۲-۲- تهدیدات بالقوه ی اکوتوریسم (رنجبر، ۱۳۹۰: ۴۷). ۲-۳- اکوتوریسم در روستا نقش و جایگاه روستاها در فرایندهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مقیاس محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی، و پیامدهای توسعه نیافتگی مناطق روستا یی چون فقر گسترده، نا برابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت، وحاشیه نشینی شهری موجب توجه به توسعه روستایی و حتی تقدم آن بر توسعه شهر ی شده است( ازکیا و غفاری، ۱۳۸۸: ۱۹). ضرورت توجه به توسعه روستایی نسبت به توسعه شهری به این علت نیست که اکثریت جمعیت جهان سوم در مناطق روستا یی سکونت دارند، بلکه از آن روست که راه حل نهایی مسئله بیکاری شهری و تراکم جمعیت، بهبود محیط روستایی است. توسعه روستایی فرایندی چندبعدی است که موضوع آن بهبود و ارتقا ی کیفیت زندگی اقشار فقیر و آسیب پذیر روستایی است و با بهره گیری از سازوکارهایی چون برنامه ریزی، سازماندهی، تقویت خوداتکایی فردی و جمعی، و ایجاد دگرگونی مناسب در ساختارهای ذهنی و اجتماعی روستاییان تلاش میکند که قدرت، توان و اختیاربهره گیری آنان از قابلیتها و منابع در اختیار را تقویت کند تا از این طریق بتوانند وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب تغییر دهند. تحقق چنین توسعه ای نیازمند دگرگونی در ساختارهای نهادی، فنی، شخصیتی و ارزشی است که منجر به تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی و ویژگی های شخصیتی روستاییان میشود و پیامد آن باید پاسخگویی به نیازهای اساسی، ارتقای کیفیت زندگی، و تقویت اتکا به نفس و آزاد ی انتخاب و عاملیت روستاییان باشد (تودارو، ۱۳۶۸: ۴۵). از دهه ۱۹۸۰ به بعد، به دلیل بحرانهای شدید زیست محیطی، نظریه توسعه پا یدارمورد توجه مجامع جهانی قرار گرفته و تأکید شده است که الگوها و سیاست ها ی موجود توسعه، پاسخگوی نیازها، ویژگی ها و ضرور تها ی حیات انسان نیست ونگرش جهان درباره رشد و روند توسعه باید تحول یابد. از دیدگاه توسعه پایدار، اگرهدف از توسعه، گسترش امکانات و بهبود شرایط و کیفیت زندگی انسان هاست، این امر نه تنها درباره نسل کنونی بلکه برای نسلهای آینده نیز می بایست مد نظر قرارگیرد. معنای توسعه پایدار، تنها حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی نیست، بلکه برداشتی نو از توسعه و رشد اقتصادی است؛ رشدی که بدون تخریب منابع طبیعی و برهم زدن تعادل زیست محیطی، عدالت و امکانات زندگی را برای همه مردم، اعم از شهری، روستایی، و عشایری و نه فقط قشرهایی محدود از جامعه فراهم میآورد (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۸: ۲۲). اکوتوریسم به عنوان گونه ای از گردشگری دوران پست مدرنیسم که در پی شکل گیری مفاهیمی چون توسعه پایدار تولد یافته است، با ظرفیت هایی که دارد، می تواند فرصت توسعه روستایی را در همه ابعاد آن ایجاد کند و به عنوان راهکار ی اساسی در توسعه روستایی مطرح شود. از سویی دیگر، اکوتوریسم از امکان رشد شایان توجهی در ایران برخوردار است، زیرا ایران در میان پنج کشور نخست دارای تنوع اقلیمی کامل قرار دارد. این گونه گردشگری مانند گردشگری تفریحی منا فی ملاحظات اخلاقی و اجتماعی فرهنگی ایرانیان نیست، و نسبت به سا یر گونه ها نیازمند سرمایه گذار ی کمتری در بخش زیرساختهاست (کرمی، ۱۳۸۷: ۳). همچنین بررسی آثار هتزر بیانگر آن است که زمان گسترش واژه اکوتور یسم مقارن با اوج نارضایتی مردم از روند نادرست توسعه صنعت گردشگر ی، خصوصاً از نظر اکولوژیکی بوده است. هتزر با بهره گرفتن از واژه اکوتوریسم، روابط پیچیده گردشگران، محیط زیست و فرهنگهای مناطق گردشگری را تعریف میکند. او معتقداست جهت ایجاد اشکال متعهد گردشگری در قبال جوامع میزبان، توجه به ۴ رکن اصلی زیر اهمیت دارد: حداقل تأثیر منفی زیست محیطی؛ حداکثر توجه به فرهنگ مناطق میزبان و حداقل تأثیر بر آن؛ حداکثر منافع اقتصادی برای جامعه میزبان؛ حداکثر رضایت گردشگران (فنل، ۱۳۸۵: ۵۷). مشخصات چهارگانه اکوتوریسم از دیدگاه سازمان جهانی گردشگری به شرح زیر است: وابستگی به طبیعت؛ پایداری به لحاظ بومشناختی وارد آوردن کمترین آسیب به طبیعت مشارکت جوامع محلی و میزبان، وجود آموزش و ارائه ارزشهای منطقه مورد بازدید به عنوان عنصر اصلی (WTO,2002). مبنای اکوتوریسم توسعه اقتصادی محلی است. الگوی توسعه اقتصاد ی محلی وتوسعه اقتصادی سنتی با یکدیگر متفاوت اند. در توسعه اقتصادی سنتی، عمدتاً بر جذب و ایجاد مشاغل جدید در سطح جامعه تأکید میشود اجرای راهکارهای توسعه که ازسوی نیروهای خارجی هدایت میگردند، اما توجه توسعه اقتصادی محلی بر ایجاد مشاغل کوچک سبز مشاغلی که با طبیعت سازگاری دارند و اجتماعی متمرکز است. به علاوه، در این فرایند تلاش میشود با ایجاد شر ایط مناسب، مصرف کنندگان به تولیدکنندگان، کاربران به کارفرمایان، وکارگران به صاحبان فعالیتهای اقتصادی تبدیل شوند تا بدین ترتیب، هدایت توسعه به دور از هرگونه وابستگی به نیروها ی خارجی انجام پذیرد. در همین راستا، توجه به اصول استقلال اقتصادی پایداری بوم شناختی، کنترل جامعه نحوه برخورد با نیازهای شخصی و ارتقاء فرهنگ اجتماعی، از موارد مهم و ضروری به حساب میاید( فنل، ۱۳۸۵: ۲۸۶). ۲-۴- تعریف و مفهوم خانه های دوم بهبود رفاه اجتماعی و امکان تخصیص بخشی از درآمد برای امور غیر ضروری موجب رواج گردشگری روستایی وبه تبع آن خانه های دوم، شد (مطیعی لنگرودی، ۱۳۸۵: ۱۳). در مناطق ساحلی و یا کوهستانی، برخی از گروه های شهر نشین نسبتا مرفه اقدام به احداث مساکن ثانویه (خانه های دوم) نموده و در طول فصول مناسب و یا در تعطیلات آخرهفته از آن استفاده می کنند (حسینی ابری، ۴۶: ۱۳۸۰). گردشگری خانه های دوم، خانه های تعطیلات ویا خانه های ییلاقی، یکی از الگوهای گسترش گردشگری در نواحی روستایی است. که با توجه به وجود مرفولوژی و چشم اندازهای طبیعی، فرهنگی، هنری، تاریخی، معماری واجتماعی در روستا شکل می گیرد. این خانه ها درنواحی روستایی برای مقاصد تفریحی و فراغتی خریداری ویا ساخته می شود و به طور موقت در روزهای محدودی از سال و بیشتر در آخر هفته، فصل تابستان و تعطیلات استفاده می شوند. این نوع گردشگری شاید مهم ترین شکل گردشگری در نواحی روستایی کشور باشد که به طور سریع در بسیاری از مناطق به ویژه در نواحی روستایی اطراف کلان شهرهادر حال رشد است. در بسیاری نواحی کوهستانی و روستایی شرایط زیستی مناسبی را به وجود آورده است این پدیده وجود دارد وبه سرعت در حال گسترش است.موسسه ابداعات اجتماعی در آمریکا خانه های دوم را خانه های می داند که کمتر از ۹۰روز در سال تقویمی اشغال می شود (رضوانی، ۱۳۸۲: ۱۶). در این تعریف بطور روشن مصداق جغرافیایی خانه های دوم ذکر نمی شود کمااینکه درئو[۳] نیز اذعان دارد که سکونتگاه ثانوی گاه خانه ای است در یک شهر وگاه آپارتمانی در یک نقطه ساحلی ولی اکثر مواقع چنین سکونتگاه هایی در یک روستا قرار دارد و وجود آن گاه با مناسبات ناشی از مالکیت در ارتباط است و گاه نیست (درئو، ۴۱۰: ۱۳۷۴). پسیون[۴] معتقد است که شکل گیری خانه های دوم در نواحی روستایی معمولا به سه شیوه متفاوت صورت می گیرد: تبدیل مساکن دائمی در روستاها به خانه های دوم (عمدتا در اروپا) ، ساخت خانه های دوم در قطعه زمینهای تملک شده خصوصی (بیشتر در ایالات متحده) و ساخت خانه های دوم توسط شرکتهای توسعه است که در دوره ها و یا در مناطق که تقاضا زیاد بوده، این شیوه توانسته نیاز ها را پاسخ دهد (pecion,1985,p. 183). شیوه تازه تملک و تصرف از خانه های دوم در آمریکا روش مشارکتی است، بدین ترتیب که چند نفر خانه ای را به طور مشترک خریداری میکنند و هریک حق استفاده از آن را در تعداد روزهای معینی از سال دارند. شرکت هایی که این نوع از خانه های دوم را گسترش داده اند، با دریافت هزینه شارژ در آمد خوبی کسب می کنند. در هر صورت خانه های دوم را نه به عنوان بخشی از سیستم شهری در نظر گرفت. در این رابطه مرسر[۵] (۱۹۷۰) معتقد است که خانه های دوم را باید به عنوان گسترش اکولوژیکی بسیار تخصصی شهر و به مثابه بخشی از فضای زندگی شهری در نظر گرفت. در مقابل راجرز[۶] (۱۹۷۷) خانه های دوم را از عناصر اقتصادی شهر-منطقه در نظر می گیرد (رضوانی، ۶۲: ۱۳۸۲). اما تحت تاثیر عواملی چون امکان تخصیص قسمتی از درآمد افراد برای امور غیر ضروری، وجود فراغت و وقت کافی و سهولت تحرک و جابجایی به دلیل بهبود حمل ونقل عمومی و خصوصی (همان: ۶۱) افزایش اوقات فراغت همراه با دستمزد و بالا رفتن میزان آلودگی درشهرها (برنارشاریه، ۱۱۸: ۱۳۷۳). وشرایط جغرافیایی منحصر به فرد روستاها از عوامل موثر و انگیزاننده برای توسعه این خانه هاست (آمار و برنجکار، ۹: ۱۳۸۸). در فرهنگ جغرافیای انسانی در مورد خانه های دوم روستایی چنین آمده است: خانه هایی است که خانوارهای ساکن در نقاط دیگر خریداری ویا به مدت طولانی اجاره می کنند معمولا این گونه خانه ها در نواحی روستایی قرار دارندو برای مقاصد تفریحی استفاده می شوند وبه آنها خانه های آخر هفته و خانه های تعطیلات نیز می گویند (Johnston,1988,p. 423) . گذران تعطیلات و تصاحب یک خانه در روستا پدیدهای که تحت موضوع زیر شهرگرایی فصلی، حومه نشینی فصلی یا ییلاق نشینی مورد بررسی قرار گرفته است. که یکی از شکل های بروز شهرگرایی در نواحی روستایی می باشد. این پدیده اولین شکل گذران اوقات فراغت شهرنشینان در جامعه روستایی به شمار می رود. تملک حانه های دوم هم اکنون در میان جوامع شهری شهرت زیادی یافته است. بازدید های موفقیت آمیز از نواحی روستایی در تعطیلات موجب پیدایش علائق و دلبستگی در شهرنشینان به محیط روستا می شود و گروهی را بر آن می دارد تا اقدام نمایند تا بتوانند روزهای تعطیل آخر هفته را در آن به استراحت بپردازند. اقامت در یک سکونتگاه ثانوی به عنوان شکلی از گردشگری یا به مشتریان مرفه اختصاص دارد ویا به دهقانان سابقی که خانه پدری ویا شخصی خود را پس ازمهاجرت به شهر همچنان حفظ کرده اند سکونتگاه های ثانوی گاه با مناسبات ناشی از مالکیت در ارتباط است (مرادی، ۱۳۹۰: ۱۶۷). سکونتگاه های ثانوی یا خانه های دوم از آثار و پیامد های گردشگری در نظام کالبدی و بافت سکونتگاهی روستاهای توریستی است که زمینه جذب گردشگران را فراهم نموده و با دارا بودن شرایط مساعد جغرافیایی امکان ماندگاری بیشتر آنها را مهیا می نماید. خانه های دوم را مصداق هم پیوندی زیر ساخت های محیطی مستعد، شرایط اجتماعی مناسب و نظام خدماتی مساعداست که افراد را متقاعد می کند که در این شرایط به ماندن در روستا فکر کنند و با خرید زمین، ساخت خانه و داشتن یک برنامه تفریحی، چند صباحی را در سال در یک محیط عاری از آلودگیهای شهری بسر ببرند. از مهمترین ویژگی های خانه های دوم می توان به مدت زمان استفاده در انها در طول سال اشاره کرد. این خانه ها در ایام فراغت مورد استفاده قرار میگیرند و بیشتر جنبه تفرجگاهی دارند. بیشتر مورد استفاده آنها در نیمه اول سال بوده و در فصول پاییز و زمستان اغلب بدون استفاده اند (آمار و برنجکار، ۱۳۸۸: ۲۳). ۲-۵- مهمترین زمینه ها و عوامل کششی، انگیزشی و یا رانشی گسترش خانه های دوم در نواحی روستایی ۲-۵-۱- تفاوت آب و هوایی و جغرافیایی
عمده ترین اثر ایجابی داوری، ایجاد صلاحیت برای داور میباشد. به علاوه در داوریهای بین المللی مسائل مربوط به محل، زمان، زبان و هزینه های داوری می تواند در موافقتنامه داوری درج شود. درخصوص آثار استقلال شرط داوری، در دعاوی، دو فرض قابل تصور است: اول در مواردی که داوری بر اساس شرط ضمن قرارداد یا معامله اصلی است (شرط داوری) خوانده دعوی ممکن است به این دلیل که قرارداد اصلی محقق نشده یا تشکیل نشده (به جهت ایراد در ایجاب یا قبول) یا فسخ شده (به علت یکی از خیارات قانونی) یا قرارداد از اساس باطل بوده (به عللی مانند فقدان قصد یا اهلیت یکی از طرفها یا غیرقانونی بودن و نیز مخالفت قرارداد با نظم عمومی) یا عدم نفوذ قرارداد (از قبیل معاملات فضولی یا عدم اختیار نماینده در ملتزم کردن اصیل به قرارداد مورد نظر) به صلاحیت مرجع داوری ایراد کند. چنانچه شرط داوری را تابع قرارداد اصلی بدانیم ادعای بیاعتباری قرارداد اصلی بر شرط داوری هم سرایت می کند و آن را از اعتبار ساقط مینماید، درنتیجه مرجع داوری قابل تشکیل نیست تا بتواند به این ادعاها رسیدگی کند. اما پرسش این است آیا مرجع داوری می تواند با وجود چنین ادعاهایی تشکیل شود و به ایراد نداشتن صلاحیت رسیدگی کند؟ به عبارت دیگر، آیا صلاحیت دارد که در خصوص صلاحیت خود تصمیم بگیرد، یا اینکه رسیدگی به ادعای بیاعتباری شرط داوری، در صلاحیت دادگاه است و دادگاه باید در این خصوص تصمیم بگیرد؟ این مبحث از مهمترین آثار ایجابی صلاحیت برای داور بوده که در فصول بعدی به آن خواهیم پرداخت. فرض دوم اینکه ممکن است یکی از طرفین با ادعای بیاعتباری شرط داوری مندرج در قرارداد، دعوای خود را از ابتدا در دادگاه مطرح و اقامه نماید که در اینصورت خوانده دعوی می تواند از دادگاه درخواست کند که با توجه به وجود شرط داور در قرارداد، دادگاه صلاحیت به رسیدگی ندارد لذا دعوی را باید به داوری (مرجع مربوطه) ارجاع نماید. در اینجا نیز ممکن است این سوال بر ذهن خطور کند که آیا دادگاه مکلف است بر اساس عدم صلاحیت خود، قرار عدم استماع صادر کند یا می تواند نسبت به موضوع مورد اختلاف وارد رسیدگی شود؟ به عبارت دیگر آیا ادعای بیاعتباری یا بطلان قرارداد اصلی، نسبت به شرط داوری تسری پیدا می کند و آن را بیاثر می کند یا خیر؟ و آیا دادگاه می تواند به موضوع رسیدگی کند، یا به جهت عدم صلاحیت قرار مربوط به اعتبار صلاحیت مرجع داوری صادر کند؟ و خود مرجع داوری باید به اختلافات طرفین از جمله درباره عدم تحقق قرارداد یا تشکیل نشدن آن و یا بیاعتباری یا عدم نفوذ آن رسیدگی کند؟ این دو سوال در واقع در مقابل یکدیگر هستند زیرا محور هر دو سوال این است که آیا شرط داوری ضمن قرارداد از قرارداد اصلی مستقل است یا خیر؟ اما در تحلیل دقیقتر میتوان میان این دو سوال تفکیک قائل شد و گفت، سوال نخست ناظر به رابطه مرجع داوری و دادگاه از حیث صلاحیت است، در حالی که سوال دوم، مربوط به تفسیر قرارداد اصلی یا شرط داوری است، که نتیجه آن ناظر بر امر صلاحیت است. به هر حال در هر دو حالت موضوع این است که آیا طرفین با توافق بر داوری، بطور ضمنی این قصد را هم داشته اند که مرجع داوری صلاحیت داشته باشد به ادعای تشکیل نشدن یا اعتبار نداشتن قرارداد نیز رسیدگی کند و تصمیم بگیرد؟ با توجه به اینکه اختیار داور همواره مبتنی بر تراضی و استثنای بر اصل است و نظر به اینکه در حقوق ایران و در داوریهای داخلی و نیز در ماده ۴۶۱ قانون دادرسی مدنی بیانگر آن است که رسیدگی به اختلاف راجع به اصل معامله یا قرارداد راجع به داوری بر عهده دادگاه است. و آنچه که از این ماده برمیآید آن است که در داوریهای داخلی، داوران صلاحیت رسیدگی به اختلاف درباره اعتبار یا بیاعتباری خود قرارداد را ندارند. به عبارت دیگر به نظر میرسد قانون آیین دادرسی مدنی استقلال شرط داوری را نپذیرفته است. چرا که این ماده در تفسیر دو ماده پیشین آمده و این موضوع باعث ایجاد اختلاف در رویه قضایی شده است. لذا، راه حل مشکل آن است که در شرط داوری عنوان شود که این شرط مستقل از قرارداد اصلی است. البته میبینیم این توصیه نیز در قواعد داوری مرکز داوری ایران بدان توجه شده همچنانکه در ماده ۹ (ث) میخوانیم: «ایراد به وجود یا اعتبار قرارداد اصلی رافع صلاحیت داور برای رسیدگی به چنین ایرادی نیست مشروط بر اینکه، داور اعتبار موافقتنامه داوری را احراز کند، حتی اگر قرارداد اصلی وجود نداشته و یا باطل باشد، داور می تواند درباره حقوق طرفین رسیدگی کرده و نسبت به ادعاها و ایرادهای آنها تصمیم بگیرد.» با این وصف، در داوریهای بین المللی، اصل استقلال شرط داوری پذیرفته شده و این نقص برطرف شده است فلذا چنین مشکلی وجود ندارد. در ماده ۱۶ قانون تجاری بین المللی ایران مصوب ۲۶ شهریور ماه سال ۱۳۷۶ مقرر شده: «… داور می تواند در مورد صلاحیت خود و همچنین درباره وجود و یا اعتبار موافقتنامه داوری تصمیم بگیرد. شرط داوری که به صورت جزیی از یک قرارداد باشد از نظر اجرای این قانون به عنوان موافقتنامهای مستقل تلقی می شود، تصمیم داور در خصوص بطلان و ملغیالاثر بودن قرارداد فی نفسه به منزله اعتبار نداشتن شرط داوری مندرج در قرارداد نخواهد بود.» در مقایسه قانون آنسیترال با قانون داوری ما ملاحظه می شود که قانون ایران به معارض نبودن تقاضا با قرارداد داوری اشارهای نکرده است. (صفایی، ۱۳۷۷، ۱۱) با فرض پذیرش مرجع داوری جهت رسیدگی در حل اختلاف، مواردی وجود دارد که ممکن است گاه در برخی موارد ایجاد صلاحیت مساوی و موازی در برخی مسایل برای این مرجع و دادگاه داشته باشد. در نظام اتاق بازرگانی بین المللی نیز مقرراتی به نام مرحله پیش داوری[۴۶] پیش بینی شده بود که طرفین میتوانستند با تراضی به آن مقررات رجوع کنند و به موجب آن، مرجع مربوط می تواند در امور فوری حتی بیش از شروع داوری، دستور موقت صادر کند. از دیگر اختیارات داور این است که اجازه دارد، اقداماتی را برای اجبار شهود به ادای شهادت در داوری نزد دادگاه یا به طور مستقیم نزد دیوان داوری انجام دهند. برای مثال بخش (۱) ۴۳ قانون داوری انگلستان به این امر اشاره دارد[۴۷] و مقرر شده: «یکی از طرفین می تواند از آیینهای قابل دسترس دادگاه درخصوص تضمین حضور شاهدان در محضر دادگاه که برای ادای شهادت شفاهی یا مدارک کتبی و یا هر نوع ادله دیگر در دادگاه حضور به هم رسانند، بهره گیرد.» رأی داور پس از طی تشریفات سادهای قابل اجرا است و با نتیجهای که از رای یک قاضی به دست می آید، برابری می کند؛ از طرف دیگر در قالب قانون مقر داوری، به تدریج در سیستمهای مختلف داوری، حق انتخاب قانون و قواعد تکمیلی یا اضافی برای اعمال بر داوری، جدا از قانون داوری محل داوری، برای طرفین وجود دارد، به گونه ای که اکنون این حق به طور کامل به رسمیت شناخته شده است. باید گفت که رسیدگی غیابی نیز در داوری امکان پذیر است و البته منوط به دو شرط میباشد؛ اولاً اینکه طرفین نباید قبلاً بر عدم رسیدگی غیابی توافق کرده باشند یا حمایت خاصی را در صورت غیبت یکی از طرفین لحاظ کرده باشند؛ ثانیاً، قواعد رسیدگی غیابی در جایی به عمل خواهد آمد که در نظر دیوان داوری، طرفی که غیبت کرده علت مکفی[۴۸] یا علت معتبر[۴۹] برای غیبتش نداشته باشد. (نیکبخت، ۱۳۸۸، ۲۰۰) شایان ذکر است که بسیاری از قوانین و قواعد داوری جدید به موضوع رسیدگی غیابی توجه نموده و از ادامه جریان داوری در صورت غیبت یک طرف حمایت می کنند. به عنوان نمونه بند ۴ ماده ۳۹ قانون داوری انگلیس بیان میدارد: «چنانچه یکی از طرفین بدون ارائه دلیل موجه مرتکب موارد ذیل گردد، دیوان می تواند جریان رسیدگی را در غیاب طرف مزبور ادامه دهد و یا در صورت عدم ارائه ادله یا لوایح کتبی، دیوان می تواند رای خود را بدون وجود ادله و لوایح مزبور صادر کند.»[۵۰] این در حالی است که برخی معتقدند، از آنجا که رسیدگی در داوری باید با رضایت و توافق طرفین باشد، رسیدگی غیابی مفهومی ندارد و شرکت طرفین در تمام مراحل رسیدگی ضروری است. (محمدزاده، ۱۳۸۱، ۶۸) از دیگر اختیارات ناشی از داوری، انتخاب قواعد رسیدگی، چگونگی برگزاری و رسیدگی داوری، جرح و پایان ماموریت داور، انتخاب و نصب داور و چگونگی تعیین قانون قابل اعمال است. (نیکبخت، ۱۳۸۸، ۴۰۹ ) با توجه به ماهیت داوری، استقلال و آزادی اراده طرفین و خصوصیت مستقل و غیرملی یا فراملی آن، جریان انتخاب یا گزینش و تعیین قانون قابل اعمال نیز باید این اراده را بازتاب دهد. بخش دوم: روشهای تشکیل قرارداد داوری موافقت نامه داوری یا قرارداد داوری محور اصلی داوری است. به موجب موافقت نامه داوری، داوران مجاز می شوند که به اختلافات رسیدگی و رأی صادر کنند. این موافقت نامه همچنین محدوده صلاحیت داوران و نحوه رسیدگی به اختلاف را مشخص می کند و بنابراین از جایگاه مهمی در مباحث داوری برخوردار است. فرایند داوری متضمن سه بخش یا سه مرحله متوالی موافقتنامه داوری، جریان رسیدگی داوری و اجرای رای داوری است. پس ابتدا باید موافقتنامه داوری منعقد شود و اگر اختلافی بین طرفین پیدا شد، رسیدگی داوری شروع و رای صادر خواهد گردید و چنانچه رای داوری با رضایت اجرا نشود، موجبات اجرای رای از طریق مقامات قضایی مطرح خواهد شد. (محبی، ۱۳۸۹، ۱۳۹) البته از یک طرف موافقتنامه به تنهایی برای انجام داوری کافی نیست و لازم است که داور منتخب آن را قبول کند. هنگامی که انتخاب داور به اطلاع او رسیده و آن را قبول می کند، قرارداد داوری کامل شده محسوب خواهد شد(Rubino-Sammartano, 1990, 115-117) و از طرف دیگر، قرارداد داور نسبت به موافقتنامه داوری، ماهیت تبعی[۵۱] دارد؛ به طوری که از حیث موضوع و طرفین، وابسته به موافقتنامه است و رسیدگی داور مستلزم این است که موافقتنامه داوری صحیحی وجود داشته باشد. (سیفی، ۱۳۸۳، ۱۲۹) توافق بر داوری، از حیث زمان تنظیم به دو دوره مستقل از یکدیگر تفکیک می شود؛ یکی دوره پیش از پیدایش اختلاف که به صورت شرط ارجاع اختلاف به داوری در قرارداد اصلی رایج است و حل اختلافاتی آتی را پوشش می دهد. دیگری به صورت قراردادی مستقل از قرارداد اصلی، که می تواند برای قبل از بروز و نیز برای بعد از پیدایش اختلاف تنظیم شود و در غالب موارد نوع اخیر، اختلافات موجود را در بر می گیرد. (امیر معزی، ۱۳۴۸، ۱۰۲) از هر دو مورد تحت عنوان قرارداد داوری به معنای اعم یاد شده است. شرط داوری، رایج تر از قرارداد داوری است چرا که این شرط قبل از بروز اختلاف و در متن قرارداد اصلی درج می گردد و طرفین بعد از بروز اختلاف بنا به حاکمیت اراده،ملزم به ارجاع امر به داوری هستند. در حالی که اگر بنا باشد موافقتنامه داوری بعد از اختلاف منعقد شود، ممکن است طرفی که خود را در موضع ضعیف تر می داند، از انعقاد آن خودداری کند. در تأیید این مطلب بیان شده، از ۲۳۷ پرونده ای که در سال ۱۹۸۷ به دیوان داوری اتاق بازرگانی بین المللی ارجاع شده فقط ۴ پرونده بر اساس قرارداد ارجاع به داوری (وجود موافقتنامه) و ۲۳۳ مورد دیگر بر مبنای شرط داوری مورد رسیدگی قرار گرفته است. (Bond, 1989, 67) بدیهی است در صورتی که طرفین قرارداد تجاری، در قرارداد خود شرط داوری پیش بینی نکرده باشند، در هر زمان بعدی می توانند در این خصوص توافق کنند؛ خواه اختلافاتی پیش آمده باشد یا نیامده باشد و خواه به دادگاه دولتی مراجعه شده یا نشده باشد. موافقتنامه داوری، قرارداد جداگانه ای است که موضوع آن، ارجاع اختلاف به داوری است؛ چه این شرط در قرارداد اصلی تجاری آمده باشد و یا جداگانه منعقد شده باشد. بند دو ماده دوم کنوانسیون نیویورک[۵۲] نیز، موافقتنامه داوری و شرط داوری را به رسمیت شناخته و در این بند آورده شده که « اصطلاح موافقتنامه کتبی، شامل شرط داوری در قرارداد یا توافقنامه داوری که به وسیله طرفین کتباً امضا شده یا شامل مبادله نامه یا تلگرام است، خواهد بود.»[۵۳] قانون آیین دادرسی مدنی سابق ما نیز به موجب حکم صریح مواد ۶۳۲ و ۶۳۳، ارجاع امر به داوری را به تراضی طرفین و به موجب قرارداد علیحده و یا به صورت توافق شرط ضمن معامله پذیرفته بود. در قانون آیین دادرسی کنونی در ماده ۴۵۵ نیز آمده است که: «متعاملین می توانند ضمن معامله ملزم شوند و یا به موجب قرارداد جداگانه تراضی نمایند که در صورت بروز اختلاف بین آنان، به داوری مراجعه کنند و نیز می توانند داور یا داوران خود را قبل یا بعد از بروز اختلاف تعیین نمایند.» در حقوق انگلیس نیز، از موافقتنامه داوری و شرط داوری صحبت شده، در بخش ۶ این قانون تحت عنوان تعریف توافقنامه داوری آمده است که: «۱- در این قسمت توافقنامه داوری، به معنی قراردادی است که اختلافات (چه قراردادی یا غیرقراردادی) حال یا آتی را به داوری ارجاع می دهد. ۲- ارجاع در قرارداد به سندی که متضمن شرط داوری است، موافقتنامه داوری را تشکیل می دهد؛ مشروط بر اینکه قرارداد مزبور کتبی بوده و ارجاع نیز به نحوی باشد که آن شرط را جزیی از قرارداد بنماید.»[۵۴] آنچه گفته شد در مورد دولت ها نیز صادق است. آن ها نیز با امضای توافقتنامه، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات[۵۵] یا تعهد ضمن یک معاهده دو یا چند جانبه، جهت ارجاع اختلافات به داوری، برای خود تکالیفی به وجود می آورند که در صورت عدم اتیان یا نقض آن، موجبات مسئولیت بین المللی برای آن ها خواهد بود. برخی از حقوقدانان شرط داوری در معاهدات را بر دو گونه تفسیر کرده اند. یا به صورت عام است که طرفین تمامی اختلافات ناشی از آن را به داوری ارجاع می دهند و یا شرط داوری خاص گنجانده می شود که اختلافات ناشی از اجرا و تفسیر معاهده را در بر می گیرد. (ایلخانی زاده، ۱۳۸۶، ۴۸) البته در بند (ج) ماده ۱ قانون داوری تجاری بین المللی ۱۳۷۶، در تفسیر موافقتنامه داوری نیز این تفکیک آمده و در مفهوم واضح تر موافقتنامه داوری گنجانده شده است: «موافقتنامه داوری توافقی است بین طرفین که به موجب آن تمام یا بعضی از اختلافاتی که در مورد یک یا چند رابطه حقوقی معین اعم از قراردادی یا غیرقراردادی به وجود آمده یا ممکن است پیش آید، به داوری ارجاع می شود. موافقتنامه داوری ممکن است به صورت شرط داوری در قرارداد و یا به صورت قرارداد جداگانه باشد.» گفتار اول: قرارداد داوری[۵۶] موافقت نامه داوری در معنای اعم کلمه یک قرارداد است که نشان دهنده ی تراضی و توافق طرفین به ارجاع اختلاف خود به داوری است. هر موافقت نامه داوری باید حداقل مشتمل بر توافق طرفین به ارجاع اختلاف به داوری باشد. اشاره به جزئیات بیشتر در مورد آئین داوری، تعداد داوران، محل داوری، زبان داوری، اجرای رأی داوری و امثال آن به نظرطرفین بستگی دارد و الزامی نیست، همین که طرفین توافق کنند که اختلاف از طریق ارجاع به داوری حل و فصل شود، فرایند داوری آغاز می شود(شیروی، ۱۳۹۱، ۷۵) موافقتنامه داوری، توافقی است بین طرفین که به موجب آن تمام یا بعضی از اختلافاتی که در مورد یک یا چند رابطه حقوقی معین؛ اعم از قراردادی یا غیرقراردادی به وجود آمده یا ممکن است پیش آید، به داوری ارجاع می شود. (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۸، ۳۵۱) این توافق را که حاصل اراده دو طرف و مبنای ارجاع اختلاف به داوری بوده می توان یک عقد تلقی کرد. این شکل از داوری، معمولاً هنگامی استفاده می شود که اختلافات میان طرفین به وجود آمده و در روابط قبلی آن ها برای حل اختلاف چاره اندیشی نشده است. ماده یک قانون داوری تجارت بین المللی ایران موافقتنامه داوری را بدین گونه تعریف کرده است: «… توافقی است بین طرفین که به موجب آن تمام یا بعضی از اختلافاتی که در مورد یک یا چند رابطه حقوقی معین اعم از قراردادی یا غیرقراردادی به وجود آمده یا ممکن است پیش آید به داوری ارجاع می شود…» این تعریف عیناً همان تعریف مطروحه توسط قانون نمونه آنسیترال است. نکته ای که در اینجا جلب توجه می کند آن است که به موجب گرایش های جدید داوری، موافقتنامه داوری می تواند ناظر به اختلاف ناشی از یک رابطه حقوقی غیرقراردادی باشد و این امر در قانون داوری تجاری بین المللی هم منعکس شده است. در کنوانسیون ۱۹۵۸ نیویورک نیز تعریفی از توافقنامه داوری نشده بلکه اشکال مختلف آن تعیین گردیده است. بند ۲ ماده ۲ کنوانسیون ۱۹۵۸ نیویورک، اعلام می نماید که موافقتنامه کتبی:« اعم است از شرط داوری که در ضمن قرارداد درج شده باشد یا توافقنامه داوری جداگانه ای که به امضای طرفین رسیده و یا ضمن مبادله نامه با تلگرام حاصل شده باشد.» قانون نمونه آنسیترال، توافقنامه داوری را در بند اول ماده ۷ چنین تعریف می کند:« موافقتنامه داوری قراردادی است بین طرفین که بر مبنای آن تمام یا بعضی اختلافات به وجود آمده در مورد یک رابطه حقوقی معین، اعم از قراردادی یا غیرقراردادی یا اختلافاتی را که ممکن است به سبب آن ارتباط حقوقی معین پیش آید، به داوری ارجاع داده شده باشد. موافقتنامه داوری ممکن است به صورت شرط داوری در یک قرارداد یا به صورت موافقتنامه جداگانه باشد.» در صورتی که توافق بر داوری به صورت شرط داوری باشد، غالباً طرفین قبل از بروز اختلاف به انتخاب داوران منتخب و تعیین تعداد آن ها نپرداخته اند و تنها آیین رسیدگی و قواعد مربوط به انتخاب و تعیین داورها را در موافقتنامه خود معین خواهند نمود؛ حال آنکه در موافقتنامه داوری، طرفین پیش از بروز اختلاف به تعیین و معرفی داورها اقدام نموده که البته چنانچه داورها در موافقتنامه نیز مشخص نشود (که به ندرت اتفاق می افتد)، بر مبنای قانون حاکم بر موافقتنامه داوری که قانون کشور خاصی است، تعداد اعضای هیأت داوری و تشکل آن ها مشخص خواهد شد. (رضوی طوسی، ۱۳۹۰، ۲۵) موافقتنامه، حاوی شرح تفصیلی و پیش بینی جزییات فراوان در مورد داوری، مثل ساختار هیأت داوری، نوع داوری، قانون داوری، زبان و… است که البته نمی توان این قاعده را به تمام حالات تعمیم داد. قابل ذکر است که در داوری سازمانی، موافقتنامه می تواند به طور خلاصه و رسماً با بهره گرفتن از الگوهای پیشنهادی به نام شرط استاندارد آن سازمان باشد. قرارداد داوری به صورت عقدی مستقل، در سیستم حقوقی ایران تابع شرایط عمومی قراردادها بوده و با داشتن شرایط اساسی صحت معامله (ماده ۱۹۱ قانون مدنی) و ماده ۱۰ قانونی مدنی، عقدی معتبر خواهد بود (صلح چی، ۱۳۸۹، ۲۵۱) و اشکال گوناگون دارد (امیر معزی، ۱۳۸۸، ۱۱۵) که عبارتند از: الف- در یک سند طرفین قرارداد، در سند واحد تمام نیازها و التزامات لازم برای تشکیل داوری و پیشرفت مراحل آن تا صدور رأی نهایی را می گنجانند. ب- مبادله نامه ها یک طرف نظر و خواسته خود را در یک نامه برای طرفین دیگر می فرستد (ایجاب) و طرف مقابل پذیرش شرایط پیشنهادی را در نامه ای جداگانه به طرف اول اعلام می دارد(قبول). ج- مبادله تلکس، تلگرام یا نمابر( فاکس) در مبادله تلکس یا تلگرام یا نمابر، طرفین به همان چیزی که با مبادله نامه ها می توانستند دسترسی پیدا کنند، دست می یابند. گاه ممکن است یکی از طرفین بدون هیچگونه موافقتنامه یا شرط داوری قبلی به اتاق داوری مراجعه و درخواست داوری بدهد که اگر طرف مقابل بپذیرد، طبعاً به معنای انعقاد موافقتنامه داوری و معتبر محسوب می شود. (محبی، ۱۳۸۹، ۸۷) انجام عمل داوری نیازمند رعایت قواعد و مقررات و نیز نحوه تنظیم موافقتنامه داوری است که به عنوان اساسی ترین مبحث داوری است و عدم توجه به شرایط تنظیمی موجب بی اعتباری و گاه آثار نامطلوب در داوری خواهد داشت و چه بسا ممکن است پیرو این موافقتنامه خسارات قابل توجهی بر طرفین وارد شود. اهمیت وجود یک موافقتنامه زمانی روشن است که به شکل صحیح منعقد شده باشد، این شرایط شامل موارد شخصی یعنی اهلیت طرفین دعوی در ارجاع به داوری، و یا موضوعی از قبیل معلوم بودن و قابلیت ارجاع به داوری است. در تقسیم بندی دیگر از نظر شکلی می توان گفت موافقتنامه داوری اصولاً کتبی است که ممکن است گاه به صورت شرط و یا قرارداد استاندارد داوری و یا شرایط عمومی و مقرراتی که از قبل تدوین شده باشد تنظیم گردد. قرارداد داوری معمولاً به موجب سندی به امضای طرفین اختلاف می رسد. لکن این موضوع مانع از آن نیست که اگر چنانچه مبادله نامه، تلکس، تلگرام یا نظایر آن ها بر وجود موافقتنامه داوری دلالت نماید، دادگاه وجود آن را احراز ننماید. با این وجود از ماده ۷ قانون داوری تجاری چنین بر می آید که علی الاصول یک اثر مادی باید بر وجود قرارداد داوری دلالت نماید. بنابراین دادگاه نمی تواند بدون هیچ گونه اثر مادی وجود قرارداد را احراز نماید. با این وصف حتی شهادت شهود نیز دلیلی بر وجود قرارداد شفاهی و احراز آن نیست.
تصویر (۶-۱۸ب) نمایی از سطح مقطع قالب انباشت شده را نشان میدهد که حالت خوشهای شدن و کاهش قطر حفرهها در انتهای نمونه آشکار میباشد. تعداد نانوسیمهای موجود در این بخش کم میباشد که بدلیل نحوه آماده سازی نمونه است، زیرا هنگام خم کردن نمونه جهت تهیه تصویر از سطح مقطع، نانوسیمهای درون شکاف، خورد شده و پخش میشوند. همچنین تعدادی نیز بعلت استفاده از محلول NaOH برای حل قالب (به منظور آشکار شدن نانوسیمها) در این الکترولیت حل میگردند. شکل (۶-۱۸) الف) تصویر سطحی قالب آلومینای آندیک، انباشتی با نانوسیمهای Ag تهیه شده با میکروسکوپ SEM شکل (۶-۱۸) ب) تصویر سطح مقطع قالب آلومینای آندیک نازکسازی شده بهراه نانوسیمهای Ag درون حفرهای ۶-۲-۲-۲-۴- الکتروانباشت نانوسیمهای Ag/Zn برای این کار از نمونه v8/68-86 استفاده کردیم، که ارتفاع حاصل از آندایز نرم µm10 بود. تفاوت ارتفاع با حالت انباشت Ag به دلیل انجام دو انباشت مجزا و نیاز به وجود فضای کافی برای ماده انباشتی دوم میباشد. نازکسازی در اینجا نیز تا v12 انجام پذیرفت. الکترولیت مورد استفاده برای انباشت نقره gr5/4H3BO3 و gr5/2 AgNO3 در ml100 محلول و الکترولیت مورد استفاده برای انباشت روی gr62/8 ZnSO4 و gr0/4 H3BO3 در ml100 آب مقطر بود. در هر دو انباشت ولتاژ بر روی v18 با پالسهای Hz200 بود. مطابق نمودار شکل (۶-۱۹)، انباشت اول به مدت حدود ۳ ثانیه انجام گرفت و انباشت دوم برای حدود چند صد ثانیه. از آنجا که روی ماده خوشنشینی نیست، با وجود انباشتی طولانی مدت، تنها مقدار کمی از آن در حفرهها انباشت شده و سپس تعدادی از حفرهها سرریز کرده و امکان پر شدن بقیهی حفرهها را میگیرند. شکل (۶-۱۹) نمودار الکتروانباشت شیمیایی Ag-Zn درون قالب آلومینای آندیک متخلخل. نمودار اول مربوط به انباشت نقره و دومی مربوط به انباشت روی میباشد. فاصلهی نمودار دو انباشت بخاطر زمان بین تعویض دو الکترولیت است. الگوی پراش پرتوی ایکس حاصل از این نمونه که در شکل (۶-۲۰) آمده است، وجود هر دو ماده را تایید می کند، گرچه نسبت Zn خیلی کمتر میباشد. شکل (۶-۲۰) الگوی پراش XRD حاصل از قالب آلومینای آندیک متخلخل انباشته با Zn و Ag به روش انباشت الکتروشیمیایی تناوبی. ستونهای عمودی آبی نمایندهی پیکهای غالب موجود در الگوی پراش نقره و ستونهای نقطهای قرمز مربوط به روی میباشد. تصویر میکروسکوپ SEM حاصل از اینکار نیز در شکل (۶-۲۱) آورده شده است، که در اینجا تفکیک دو نوع ماده انباشتی برای میکروسکوپ SEM امکان پذیر نبوده است. شکل (۶-۲۱) تصویر میکروسکوپی SEM از نانوسیمهای Ag-Zn بیرون ریخته از حفرههای قالب AAO ۶-۲-۳- الکتروانباشت به روش پالسی در این روش همانطور که در فصل قبل نیز توضیح داده شد، از یک زمان تاخیری، میان پالسها استفاده می شود. پالسها مانند الکتروانباشت تناوبی میتوانند متقارن یا نامتقارن باشند، که در اینجا نیز حالت نامتقارن نتیجه بهتری بدست میدهد. ۶-۲-۳-۱- آماده سازی نمونه جهت انباشت پالسی آماده سازی در این روش مانند روش تناوبی بوده و پس از آندایز، نازکسازی انجام میگیرد. در انباشتهای پالسی تنها به نمونههای ۱۳۰ و v104 اکتفا نمودیم. نازکسازی نیز در همه نمونهها تا v12 صورت گرفت. همچنین در بعضی موارد از گشادسازی حفرهها در حین نازکسازی نیز استفاده شده است. ۶-۲-۳-۲- روش کار اصول کلی این روش نیز مانند الکتروانباشت تناوبی میباشد. نمونه درون راکتور قرار گرفته و الکترولیت به داخل آن منتقل میگردد. باید دقت گردد تا مدار درست بسته شده و جای مثبت و منفی عوض نگردد. در این انباشت اهمیت کار در طراحی پالسهای مناسب، با دستگاه قابل برنامه ریزی میباشد و ممکن است با تغییر پالسها انباشت از حالتی مناسب به حالتی بدون انباشت تغییر یابد. طراحی پالسها توسط دستگاه قابل برنامه ریزی ac/dc EC1000S موجود در آزمایشگاه انجام میگیرد. نمودارهای ولتاژ و جریان لحظهای انباشت بر روی صفحه نمایشگر رایانه مشاهده میگردد. ما از این روش تنها برای تولید نانوسیمهای Zn استفاده کردیم، پس روش کار را برای این حالت بطور خاص ادامه خواهیم داد. ۶-۲-۳-۲-۱- الکتروانباشت پالسی نانوسیمهای Zn برای این کار از gr5/11ZnSO4 و gr0/4 H3BO3 در ml100 آب مقطر استفاده شد پالسهای انتخابی در ابتدا بصورت امواج مربعی مانند شکل (۶-۲۲ الف) انتخاب شد، اما هیچ انباشتی در قالب ما با شرایط v130 ولتاژ آندایزی، تا v12 نازکسازی و پالسهای ۱۴- روی v4 صورت نگرفت. سپس به جای پالسهای مربعی، پالسهای سینوسی طراحی گشت، که نمای شماتیک آن را نیز در شکل (۶-۲۲ ب) میبینید. با بهره گرفتن از این پالس، انباشت بطور مناسب انجام گرفت و سطح نمونه سیاهتر از حالت بهینه در الکتروانباشت تناوبی نانوسیمهای روی گردید. در زیر نمونه حاصل از این دو انباشت در شکل (۶-۲۳) آورده شده است. مشاهده می شود که تفاوت رنگ قابل ملاحظه میباشد. (الف) (ب) شکل (۶-۲۲) الف) پالس مربعی استفاده شده جهت الکتروانباشت به روش پالسی ب) پالس سینوسی استفاده شده جهت الکتروانباشت به روش پالسی (الف) (ب) شکل (۶-۲۳) قالب آلومینای آندیک متخلخل پر شده با روی به روش الف) الکتروانباشت شیمیایی پالسی ب) الکتروانباشت شیمیایی تناوبی نمودار ولتاژ و جریان لحظهای این انباشت در شکل (۶-۲۴) رسم شده است. در بعضی موارد هنگامیکه روند نازکسازی در ولتاژ حدود v50 بود، الکترولیت را خارج و فسفریک با دمای c300 جایگزین آن کرده و حدود ۲۰ دقیقه به گشاد کردن حفرهها در این دما پرداختیم. در این حالت نیز رنگ نمونه حاکی از انباشت مناسب در حفره بود. الگوی پراش یک نمونه انباشت شده از این روش را در شکل (۶-۲۵) میبینید، که وجود روی در نمونه را تایید می کند. (الف) (ب) شکل (۶-۲۴) الف) نمودار پالسهای ولتاژ طراحی شده جهت انباشت روی ب) نمودار جریان و ولتاژ لحظهای در الکتروانباشت شیمیایی پالسی در انباشت روی. نمودار مشکی رنگ جریان و نمودار آبی رنگ بار و شیب آن مقدار نشست را نمایش میدهد. شکل (۶-۲۵) الگوی پراش XRD حاصل از قالب آلومینای آندیک متخلخل انباشته با Zn به روش انباشت الکتروشیمیایی پالسی. ستونهای عمودی نمایندهی پیکهای غالب در یک الگوی مشخصهی پراش Zn هستند. همچنین تصاویر SEM تهیه شده از یک نمونه حاصل از این روش در زیر آورده شده است. شکل (۶-۲۶) تصاویر SEM حاصل از یک نمونه الکتروانباشت پالسی درون قالب آلومینای آندیک متخلخل بعد از آماده سازی نمونه جهت تصویر برداری آزمایش با قالب حاصل از حل کردن آلومینای متخلخل v130 و آندایز مجدد در v104 تکرار گردید. دو نمونه با ضخامت µm3 و µm7 تحت ولتاژ پالسی انباشت شدند، اما تغییر رنگی در آنها مشاهده نگردید. احتمال میرود که این روش برای Zn در عمق حفرهای بالا (حدود µm40-30 در آندایز سخت v130) جواب دارد. با انجام انباشت و ادامه آن تا زمانهای طولانی (حدود s1200-800)، سطح نمونه تقریباً خاکستری گردیده و Zn بر سطح جمع می شود، اما با بررسی مقاومت آن ملاحظه شد که سطح رسانا نیست، در نتیجه حفرهها همگی پر میگردند، اما با هم پر نشده و به سطح نمیرسند. ۶-۳- آماده سازی نمونهها جهت تهیه تصویر SEM برای تصویربرداری با میکروسکوپ SEM باید نمونهها آماده سازی شوند. برای اینکار ابتدا تعیین میکنیم که میخواهیم از چه بخشی از نمونه تصویر داشته باشیم. بعنوان مثال اگر میخواهیم از ته حفرهها تصویری تهیه کنیم، باید لایهی Al حل گردد، و یا اگر تصویری ازسطح مقطع نمونه میخواهیم، باید نمونه یا خم شده تا آلومینا ترک بردارد و یا ابتدا نمونه را از سطح رویی به لامل چسبانده، آلومینیوم آن را حل کرده و سپس لامل را با دست دو نیم میکنیم تا سطح مقطع نمایان گردد. ما برای تهیه تصاویر، بعضی نمونهها را خم کرده، بعضی را روی لامل چسبانده و بعد از حل Al آن، نصفش کردیم. سپس برای چند دقیقه (حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ) آنها را در NaOH M25/0 قرار دادیم تا کمی از آلومینا خورده شده و سیمها نمایانتر شوند. سپس نمونهها را طوریکه قسمت مورد نظر جهت بررسی رو به بالا و موازی سطح باشد، بر روی شیشه چسباندیم. وقتی تمام نمونهها بطور منظم بر روی شیشه چسبانده شد، یک لایه طلا بر کل آن نشانده می شود تا مناسب تصویرگری توسط این دستگاه گردند. این لایه طلا باعث میردد تا موقع روبش سطح توسط میکروسکوپ، بارها بر نوک نمونه جمع نشده و تصویر با نور زیاد و ناواضح تشکیل نگردد. ۶-۴- آماده سازی نمونهها جهت تهیه تصویر XRD برای تصویرگری با دستگاه XRD ابتدا خود نمونهها بدون آماده سازی استفاده شدند، که بعلت پیکهای قالب آلومینیوم که کسر زیادی از نمونه را تشکیل میدهد، تشخیص سایر پیکها ساده نبوده و در نتیجه نمونهها را بعد از انباشت، بر روی لامل یا شیشه چسبانده و بعد از حل آلومینیوم در محلول CuCl2 نمونهها برای تصویرگری با XRD برده شدند. یک نمونه آماده شده جهت تصویرگری در شکل (۶-۲۶) آورده شده است. برای جلوگیری از بوجود آمدن پیکهای اضافی در الگوی پراش، نمونه باید کاملاً تمیز باشد و از چسب بسیار کمی جهت چسباندن آن بر روی شیشه استفاده گردد تا دستگاه نویز کمتری را شناسایی کند. شکل (۶-۲۷) یک نمونه Sn بصورت کامل و یک نیم قطعه از قالب انباشت شده که بر روی لامل چسبانده شده و Al آنها حل گردیده و آمادهی تهیه الگوی XRD هستند. ۶-۵- اکسید کردن نمونهها به منظور تبدیل نانوسیم فلزات به نانوسیم نیمرسانا و همچنین به منظور امکانسنجی کابردهای مقاومتی و اندازه گیری مقاومت، ما بعضی نمونهها را اکسید میکنیم.
نکته مهمی که در فرایند رواندرمانیپویشی کوتاه مدت مورد توجه قرار میگیرد، تعیین تمرکز درمانی است. تمرکز درمان میتواند روی یک نشانه معنادار، یک تعارض درون روانی خاص، یک جریان آسیبشناسی رشد یابنده، یک باور ناسازگارانه درباره خود، یک تم تعبیرپذیر برجسته، یک تعارض بینفردی تکرار شونده و یا یک الگوی عملکرد ناسازگارانه باشد که باید با توافق با بیمار، و بر حسب ملاکهای دیگر از قبیل تعداد جلسات و سایر محدودیتها صورت گیرد. تمرکز درمانی معمولاً به دو گونه است. تمرکز نشانهای و پویایی. تمرکز نشانهای عبارت است از مشکل روانشناختی یا کارکردی که بیمار را به جلسات کشانده و تمرکز پویایی به ساختار روانپویایی بیمار اشاره دارد. ارتباط این دو مورد اگرچه چندان واضح نیست، اما هدف رواندرمانیپویشی کوتاه مدت، برقراری ارتباط بین تمرکز نشانهای و پویایی از طریق تعبیر روابط بیمار با دیگران و درمانگر است (وینستون[۱۵۴] و همکاران، ۱۹۹۴). درمان شامل مراحل و وظایف زیر است: مرحله آغاز در این مرحله که از ۲ تا ۴ جلسه میتواند ادامه داشته باشد این اهداف دنبال میشود: انتخاب مناسب بیمارانی که میتوانند از رواندرمانیپویشی کوتاه مدت بهره بگیرند. تعیین تمرکز درمان. شکل دادن یک اتحاد درمانی کارآمد. مرحله میانی اول در این مرحله که حداکثر ۴ جلسه را به خود اختصاص میدهد، با بهره گرفتن از تکنیکهای اصلی رواندرمانیپویشی کوتاه مدت یعنی شفافسازی، مواجههسازی و تعبیر، درمانگر و بیمار با ایجاد یک فضای انتقالی به دنبال محقق ساختن اهدافی هستند که باهم توافق کردهاند. همچنین در این مرحله اهداف زیر دنبال میشوند: باقی ماندن در تمرکز درمانی توافق شده. تعبیر نشانهها و برقراری ارتباط بین آن ها و تعارضهای پویای ناخودآگاهتر با بهرهگیری از تعبیر انتقال و انتقال متقابل. مرحله میانی دوم در این مرحله نیز که حداکثر ۴ جلسه را به خود اختصاص میدهد، اهداف زیر دنبال میشوند: در صورت لزوم به منظور تسریع یا تشدید انتقال از تکنیکهای غیر روانپویایی مانند آرامسازی یا حل مسئله، استفاده میشود. پیش بینی پایان درمان. مرحله پایان این مرحله اگرچه به شکل اختصاصی ۲ تا ۴ جلسه آخر درمان را به خود اختصاص میدهد، اما در عمل حتی از جلسه اول درمان میتواند مورد بحث قرار گیرد. مرحله پایان درمان مرحلهای است که اهدافی که قرار بود بیمار به آن ها برسد محقق شدهباشد. نشانههای آمادگی برای پایان درمان در رواندرمانیپویشی کوتاه مدت عبارتند از افزایش توانایی برای غلبه بر استرسهای پیشرونده، همکاری و مشارکت، داشتن رابطه با ابژههای دوستانهتر، یک پارچه شدن احساسات متناقض، ادراک درستتر دیگران و روابط، افزایش همدلی و تفکیک میان نیازهای مختلف و ارضای آن ها. به همین ترتیب ملاکهای پایان درمان عبارتند از درونیشدن فضای درمان و توانایی نگهداری آن به شکل ایمن در خود، شناختهشدن همانندسازی فرافکنانه ناخودآگاه و بازگرداندن بخشهای فرافکنیشده به ایگو، توانایی همراهی و همکاری با دیگران، برقراری ارتباط صمیمانه و جنسی با دیگران و ظرفیت نگهداری و سوگواری برای رابطه درمانی پایانیافته همراه با تحمل چالشها و فقدانهای آتی. همچنین در این مرحله اهداف زیر دنبال میشوند: تحکیم دستاوردهای درمان. جستجو و کار روی فقدانهای قبلی و فقدانی که بیمار پس از پایان درمان تحمل میکند. خداحافظی کردن با رابطهای که اگرچه کوتاهمدت بوده، اما در عمیقترین حالت ممکن بوده است. بحث درباره موانع نگهداشتن دستاوردهای درمان یا اضافهکردن این دستاوردها. درونی کردن فرایند درمان. کنکاش درباره شرایطی که بیمار در مواجهه با آن ها ممکن است پسروی نموده و محتاج بازگشت به درمان شود و تسهیل فرایند بازگشت مجدد به درمان (استادتر،۲۰۰۹). جمعبندی همانطور که مشاهده شد ادبیات تحقیق حاکی از این است که بحران هویت میانسالی تاثیرات منفی زیادی بر جنبههای مختلف وضعیت روانشناختی میانسالان میگذارد. البته این تاثیرات بر سلامت روانشناختی فرد محدود نمیشود، بلکه مشکلات ناشی از بحران هویت میانسالی، خانواده فرد را نیز درگیر میکند و ساختار خانواده را مورد تهدید قرار میدهد. در مقیاسی وسیعتر، بحران هویت میانسالی بر رضایت شغلی، خودپنداره فرد و تعاملاتش با اطرافیان خصوصاً نسل جوانتر تاثیرات منفی زیادی را اعمال میکند، لذا پرداختن به مقوله بحران هویت میانسالی از جنبه پیشگیری و درمان از اهمیت بسزایی برخوردار است. با توجه به آسیبهای روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی گستردهای که فرد مبتلا به بحران هویت میانسالی متحمل میشود، محققان حوزه رشد سعی بر آن داشتهاند که به معرفی و ایجاد روشهایی بپردازند که باعث شود میانسالان درگیر بحران هویت میانسالی نشوند و متعاقبا سلامت روانشناختی بهتری را کسب کند. در این میان به متغیرهایی توجه شده است که باعث بهبود سلامت روانشناختی این افراد میگردند. تحقیقات این حوزه نشان داده است که از عواملی که در بهبود وضعیت روانشناختی میانسالان از اهمیت بالایی برخوردار است، رضایت از زندگی آن ها میباشد. متغیر رضایت از زندگی با تاثیری که بر نحوه نگرش فرد نسبت به دستاوردهایش در زندگی میگذارد، سازگاری وی با مشکلات دوران میانسالی را بهبود بخشیده، و زمینه ساز پیشگیری از بحران هویت میانسالی میگردد. همچنین رضایت از زندگی با تاثیری که بر روی دید فرد نسبت به زندگی و روابط او میگذارد، بر ایجاد منابع حمایتی جهت سازگاری با مشکلات ناشی از افزایش سن اثر گذاشته و سلامت روانشناختی او را ارتقا میدهد. ادبیات تحقیق حاکی از این است که بهبود در رضایت از زندگی، جنبههای زیادی از کیفیت زندگی افراد را بهبود میبخشد و با سلامت روانشناختی، رابطه مستقیم و معنادار دارد. از میان روشهای درمانی مختلفی که برای بهبود وضعیت روانشناختی میانسالان ارائه شده است، درمان رواندرمانی پویشی کوتاه مدت نتایج مفیدی را کسب کرده است. نتایج تحقیقات مختلف حاکی از این است که درمانهای روانتحلیلی، از نتایج درمانی پایدارتری نسبت به دیگر روشهای درمانی برخوردارند. به عقیده بنیان گذاران رواندرمانی پویشی کوتاه مدت و همچنین محققانی که مفاهیم مرتبط با این نظریه درمانی را مورد آزمون قرار داده اند، این درمان به افراد مبتلا به علائم آسیبشناسی روانی، چرایی بوجود آمدن علائمشان را نشان میدهد و با ایجاد تغییرات ساختاری در شخصیت آن ها، درمان را عملی میسازد و سلامت روان را برای فرد به ارمغان میآورد.ادبیات پژوهش حاکی از این است که خصوصیات روش رواندرمانی پویشی کوتاه مدت به گونهای است که میتواند نحوه سازگاری افراد با مشکلاتی که فشار روانی زیادی به فرد وارد میآورند را بهبود بخشد و در کیفیت روابط صمیمی و اعتماد بین فردی افراد تداخلات مثبتی را ایجاد کند. بنابراین قابل پبشبینی است که درمان رواندرمانی پویشی کوتاه مدت باعث افزایش رضایت از زندگی و کاهش علائم بحران هویت میانسالی افراد گردد. فصل سوم: روش پژوهش طرح پژوهش مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی میباشد. در پژوهش حاضر از روش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل برای بررسی اثربخشی رواندرمانی پویشی کوتاه مدت به شیوه گروهی بر کاهش علائم بحران هویت میانسالی و افزایش رضایت از زندگی میانسالان استفاده شد. در طرحهای شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل متغیر وابسته قبل و بعد از ارائه متغیر مستقل اندازهگیری میشود و مراحل زیر را شامل میشود: اجرای پیش آزمون قرار دادن آزمودنیها در معرض متغیر مستقل اجرای پسآزمون و مقایسه نتایج حاصل با بهره گرفتن از آزمون آماری مناسب بنابراین دیاگرام آن به صورت زیر ترسیم می شود: ۲T X ۱T ۱G
در مجمع ذیلصِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ[۲۱۴] فرموده: اصل آن (نعمت) مبالغه و زیادت است[۲۱۵]. علامه طباطبایی در ذیل همین آیه، نعمت را توفیق در دین واطاعت خداوند میداند[۲۱۶]؛ و زمخشری مینویسد: انعام در اینجا نعمت اسلام است؛ولفظ انعام به دلیل شمول بر تمامی نعمتها بهکار رفته است، زیرا کسیکه نعمت اسلام به او داده شده باشد همه نعمتها شامل او شده است[۲۱۷]. پس میتوان بیان کرد « مَا أَنْعَمَ » در این فراز از خطبه، نعمت اسلام است که شامل تمام نعم است[۲۱۸]. این فرمایش حضرت اشاره به این دارد که انسان باید به تمام نعمتهای الهی توجه داشته باشد و نکته جالب اینکه، حضرت با بیان جمله «الحمدلله علی ما انعم» ابتدا توجه به منعِم داشته اند و سپس نظر به انعام او[۲۱۹]. شایان ذکر است، عبارت « عَلَى مَا أَنْعَمَ» در جمله «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ »، استدلالی است براین اختصاص که همه ستایشها برای خداوند است. اِنعام که وصف فعلی خداوند است، مورد ستایش ستایشگر قرار گرفته است. واینگونه ستودن در قرآن کریم آمده است[۲۲۰]. الحمدلله رب العالمین. نعمتهای الهی در قرآن کریم به دوگونه مطرح شده است: نعمتهای ظاهری ونعمتهای باطنی. وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَه[۲۲۱] ۴٫۱٫۱٫۳٫ تعریف لغوى و اصطلاحى شکر: راغب در تعریف شکر آورده است: به یاد آوردن و تصوّر نعمت و اظهار آن نعمت است.و درمقابل شکر، کفر یعنى فراموشى نعمت و پوشیده داشتن آن است.[۲۲۲] دانشمندان علم کلام در تعریف شکرگفتهاند: «شکرالمنعم الذی هو عباره عن تعظیمه باللسان على الجمیل الاختیاری على معرفه المنعم[۲۲۳].شکرمنعم عبارت از بزرگداشت آن برزبان است در برابرنیکویی اختیاری وبرای شناخت نعمتدهنده» ؛ چه آن کار توسط زبان انجام گیرد یا توسط قلب یا عمل با اعضا و جوارح.[۲۲۴] علامه طباطبایی در تعریف شکر میفرماید: « کلمه” شکر” به معناى آن است که نعمت را طورى آشکار به کار ببرى که بفهمانى این نعمت از منعم آن است[۲۲۵]. » «شکر عبارت است از اینکه نعمت ولى نعمت را در جایش مصرف کنى، و شکر عبادت بهاین است که از روى محبت انجام شود، و تنها براى خود خدا صورت بگیرد، نه منافع شخصى، و یا دفع ضرر شخصى، بلکه خدا را عبادت کنى، بدان جهت که خدا است، یعنى بذات خود جامع تمامى صفات جمال و جلال است، و او چون جمیل بالذات است، ذاتا محبوب است، یعنى خودش دوست داشتنى است، نه اینکه چون ثواب میدهد، و یا عقاب را بر میدارد»[۲۲۶]. « وشکر مطلق عبارت است از اینکه بنده بهیاد هیچ نعمتى نیفتد مگر آنکه خدا را هم با آن یاد آورد، و با هیچ چیزى تماس نگیرد که نعمتى از نعمتها باشد، مگر آنکه خداى تعالى را در آن اطاعت کند.[۲۲۷]» علامه طبرسی نیز معتقد است، شکر در اصل به معنى اعتراف به نعمت است که با نوعى از تعظیم مقرون باشد[۲۲۸]. آیت الله جوادی آملی مینویسد: « «شکر» آن است که انسان به نعمت منعم اعتراف کند؛ اعترافی که به عنوان تجلیل و تعظیم منعم باشد، در مقابل کفران که در آن، به عوض قدرشناسی از منعم، از نعمتها چشمپوشی میشود و مستور و منسی قرار میگیرد.[۲۲۹]» درجای دیگر آوردهاند: «شکر نعمت» در مقابل «کفران نعمت» است. شکر نعمت این است که انسان، سراسر جهان، اعم از آفاق و انفس و عالم و آدم، را نعمت خدا بداند و آگاه باشد که در کنار سفره نعمت خدا نشسته است و باید این نعمتها را بجا مصرف کند. کسی که اهل سیر و سلوک و تهذیب روح است باید شاکر باشد.[۲۳۰]» از امام صادق درمعنای شکر آمده است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: شُکْرُ النِّعْمَهِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ تَمَامُ الشُّکْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ- الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.[۲۳۱]«شکرنعمت اجتناب از محارم و شکرتام و کامل، گفتن جمله الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ است.» البته باید این مطلب را در نظر گرفت که شکر کردن، تنها در محدوده زبان و در حدّ گفتن «الحمدلله» نیست. شکر، هم حیطه زبان و هم محدوده قلب و هم محور عمل را شامل میشود. عبد سپاسگزار کسی است که همه نعمتها را در همه مراحل، از آنِ خدا بداند و همه آنها را در راه خدا صرف کند[۲۳۲]. ۵٫۱٫۱٫۳٫ الهام در لغت واصطلاح واژه «الهام» مصدر «الهم» میباشد که اهل لغت آن را «الهام إلقاء الشیء فی الرّوع… » گفتهاند که بهمعنای القاء چیزى است در قلب و آن مخصوص است بهاینکه از جانب خدا و از عالم ملکوت باشد[۲۳۳]؛ و این فرمایش رسول اکرم که میفرمایند: « إِنَّ الرُّوحَ الْأَمِینَ نَفَثَ فِی رُوعِی[۲۳۴] یعنی فرشته وحی به فکرم میانداخت، چیزی را به من القاء مینمود.» به همین مطلب اشاره دارد. همچنین بیان شده: الهام آن است که خداوندمتعال بر دل بندگانش مىاندازد که کاری را انجام دهدیا آن را ترک کند. که نوعی از وحی میباشد که خداوند به هرکس از بندگانش بخواهداختصاص میدهد[۲۳۵]. در معنای اصطلاحی الهام، تعاریفی بیان شده است که در اینجا به تعدادی اشاره می شود: چیزی را به فکر کسی انداختن والقاء کردن؛ تقریبا همان معنی وحی را میدهد[۲۳۶]. همچنین گفته شده: قسمی از وحی است که آن نیز همچون ایحاء، اعلام مطلبی در خفاست. و همه آنها به معنی القاء در دل استفاده می شود بدین جهت که نوعی از اعلام در خفا میباشند[۲۳۷]. نیز آنرا تفهیم بهخصوصى از جانب خدا یا فرشته مأمور خدا دانسته اند[۲۳۸]. در تفسیر المیزان در تعریف «الهام» چنین آمده است: «القاء مطلبی در دل آدمى است، و این خود افاضهاى است الهى، و صور علمیهاى ازنوع تصورى و یا تصدیقى است که خداى متعال به دل هر کس که بخواهد مىاندازد[۲۳۹].» تعریف دیگری از الهام آنرا اختصاصی مؤمنان دانسته میگوید: الهام حالت ویا حسی است که به ایمانداران دست میدهد واو را به موضوع حساس ناخودآگاه متوجه میسازد؛ منتهی به هر نسبت روحیه ایمان متوجه به مبدأ و مرکز هستی بیشتر و قویتر باشد بهتر این حالت را درک واز آن بهره مییابد. این حالت ویا احساس همواره رهنمون حقیقت واز خطا واشتباه برکنار است زیرا منشأ آن قلب پاک و بیآلایش است و از پاکی دل وروح وروان سرچشمه میگیرد و با وهم و خیال آمیخته نگشته و حقیقت خالص را نشان میدهد[۲۴۰]. این حالت ویا حس درمرتبه عالیاش به معنای وحی و ویژه پیغمبران بر حسب درجات آنان است[۲۴۱]. آیت الله دستغیب نیز ضمن آوردن نمونههایی، الهامات تکوینی را مخصوص موجودات اعم از نباتات و حیوانات و الهامات خاص را برای انسانهای مؤمن دانسته اند[۲۴۲]. الهام ممکن است از سنخ ادراکات باشد؛ یعنی خدا یک چیزی را به انسان میفهماند، و یا ممکن است از سنخ میل و گرایش باشد؛ یعنی میل به چیزی را در انسان الهام میکند[۲۴۳]. لازم به ذکر است، در مورد الهام تعبیر دیگری هم در روایات ما به کار رفته است و آن تعبیر «تحدیث» است. یکی از القاب حضرت زهرا محدَّثه (با فتح دال) است. و محدَّث به کسی گویند که ملائکه با او حرف بزنند و برایش حدیث گویند[۲۴۴]. در اینجا منظور از الهام آن معرفت و شعور درونی است که خداوند به انسان عنایت فرموده است[۲۴۵]. ۶٫۱٫۱٫۳٫ تفاوت الهام و وحی فرق الهام و وحی خیلی روشن نیست؛ هر دو ادراکی است که از روی اکتساب نباشد و معمولاً هم دفعتاً پیدا میشود. ولی الهام در عرف متشرعه به خصوص شیعیان یک اصطلاح خاصی پیدا کرده است و آن اینکه الهام ادراک خاصی است که خدا به اولیای خودش مرحمت میکند. الهام نوعی ادراک از سنخ وحی، اما ضعیفتر از وحی است. در بعضی روایات آمده است که فرق بین وحی و الهام این است که در وحی ملک حامل وحی دیده میشود، اما در الهام ملک دیده نمیشود و فقط اثر آن در قلب احساس میشود[۲۴۶]. به طور خلاصه و مختصر الهام در لغت، القاء مطلبی است در نفس، و وحی در لغت یعنی اشاره سریع. وحی اعم از الهام است، زیرا وحی نسبت به جمیع موجودات میآید حتی حیواناتی مثل زنبور عسل و… در آیه شریفه هم آمده است: وَ أَوْحى رَبُّکَ إِلَى النَّحْل[۲۴۷]… امّا الهام این طور نیست بلکه دایرهاش ضیقتر یعنی محدودتر است[۲۴۸]. در مورد منظور حضرتاز الهام دو احتمال میتوان مطرح کرد: یکی اینکه منظور از این الهام همان الهام عامی باشد که خدا نسبت به همه انسانها و یا حتی غیر انسانها هم فرموده است و چون حضرت یکی از آنها هستند و این نعمت به ایشان هم داده شده است خدا را شکر میکنند. اما شاید احتمال قویتر این باشد که حضرت، خدا را شکر میکنند به این جهت که خدا الهامات خاصی به این خانواده عنایت فرموده است و اینجا تعبیر شکر مناسبتر از حمد است؛ چون در شکر این جهت لحاظ شده است که ستایش میکنم کسی را که به طور خاص نعمتی به من داده است؛ البته معنای اول هم غلط نیست؛ اما به نظر میرسد که این معنای دوم مناسبتر باشد و این یک نوع براعت استهلال است؛ یعنی چون بناست در این خطبه به مطالبی اشاره کنند که خدای متعال به ایشان الهام فرموده است، اول اشاره میکنند که خدا به ما بعضی چیزها را الهام فرموده است و من پیشاپیش به خاطر این نعمت اختصاصی خدا را شکر میکنم. از جمله این الهامات آن الهاماتی است که مصحف حضرت فاطمهرا تشکیل داده است[۲۴۹]. همچنانکه ائمه اطهاردر بسیاری از روایات میفرمایند: « أَنِّی نَظَرْتُ فِی مُصْحَفِ فَاطِمَهَ در مصحف حضرت فاطمه نظر کردم.[۲۵۰]» ۷٫۱٫۱٫۳٫ ثنای الهی «وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ» ثنا: از ریشه (ث ن ی) اخذ شده، قسمتی از ستایش است که با تکرار صادر گردد[۲۵۱]، در لغت یاد کردن به نیکویی و کلام زیبا[۲۵۲] است. برخی میگویند ثنا آنچه که در ستایش مردم، وقت بهوقت تکرار میگردد[۲۵۳]. همچنین در معنای ثنا گفتهاند: آنچه که انسان با آن ستایش یا نکوهش می شود، که برخی آنرا مخصوص به مدح میدانند[۲۵۴]. ثنى در اصل بهمعنى عطف است واینکه به معنای درود آمده، چون که در مدح، صفات نیک به یکدیگر عطف میشوند[۲۵۵]. کلمات شکرگذاری سه تاست که عبارتند از: حمد، شکرو ثناء، که حضرت فاطمه به هرسه کلمه شکرگذاری را ادا فرمودهاند. هریک را درجملهای بیان کرده اند: حمد بر انعام، شکر برالهام و ثناء بر تقدیم چیزهایی، سپس متعاقب آن به لف ونشر مرتب ذکر فرمودند که به ترتیب هرکدام توضیح یکی از جمله های اولی باشد[۲۵۶]. واما در توضیح این فراز باید گفت: ثناء ستایش مطلق است؛ بنابراین اعم است از نعمتهایی که خداوند به خود انسان عطا کرده و نعمتهایی که به سایر خلایق عنایت فرموده است. و چون نعمتها از جهت شمول و عمومی بودن و نیز پی در پی بودن، ملاحظه می شود لذامناسب است که ستایش بصورت ثناء که تکرار ستایش است آورده شود[۲۵۷]. حضرت اشاره میکنند که خداوند نعمتهایی را قبل از خلقت بشر یعنی قبل از آنکه بشر موجودیت یابد آماده و با موجودیت انسان به او اعطاء کرده است، که اگر آنها نبود اصلاً کسی به وجود نمیآمد. یعنی اگر همه خلقتی که قبل از او شده نبود، او هم وجود پیدا نمیکرد[۲۵۸]. همه آثار خداوند متعال ناشی از اختیار اوست و چیزی جبری از خدا صادر نمیشود. پس واژه حمد، واژهای مناسب برای ستایش خداوند است. خداوند هم در قرآن، کلام خود را با حمد شروع فرموده است[۲۵۹]. ۸٫۱٫۱٫۳٫ تفاوت «حمد»، «شکر»، «ثناء»