ریچاردز[۶۳] و همکاران(۲۰۰۰)در بررسی تغییرات رفتاری ۹۸ نفر از مجرمین عمومی و مجرمان جنسی زندانی شده گزارش کردند که در گروه آزمایش علی رغم پیامدهای منفی کوتاه مدت در بلندمدت از میزان رفتارهای بیمارگون و نابهنجار کاسته شد.البته تاثیر افشا در مجرمین به مراتب بیشتر از سایر مجرمین بود.
گردن[۶۴] و همکاران(۲۰۰۷)نشان دادند که افشا میتواند به عنوان یکی از راهبردهای مقابله با ترس های شبانه در کودکان و نوجوانان عمل نماید.
۲-۱۵- مکانیسم های دفاعی
عقاید فروید در خصوص دفاعی بودن بخش عمده ای از نظریه ی او به شمار میآید . یکی از کارکردهای ایگو (بخش عقلانی شخصیت که فرد را در تعامل با جهان بیرونی یاری میکند) آن است که تکانه های نهاد ( بخش زیستی شخصیت) را با معیارها و ملاک های انطباقی من برتر ( وجدان )وفق دهد. برای میل به این مقصود، قسمتی از ایگو ، در سطح ناهشیاری عمل کرده و می کوشد تکانه های نهادرا به چیزی انطباقی تر و لذا مقبول تر از لحاظ من برتر تبدیل کند. راهبردهایی که به وسیله ی این بخش ناهشیار از من برتر به کار می رود مکانیسم های دفاعی ایگو نام دارد (ساپینگتون، ترجمه ی حسین شاهی براواتی ،۱۳۸۴).
مکانیسم های دفاعی فرآیندهای روانشناختی خودکاوی هستند که از افراد در برابر اضطراب ، ادراک خطرها یا عوامل تندیگی زا حمایت میکنند و واسطه بین واکنش در برابر تعارض های هیجانی با عوامل تندیگی زای درونی و بیرونی هستند (DSM-IV-TR، ۲۰۰۰، ترجمه ی نیک خو و آواویس یا نس،۱۳۸۴).
فروید اصطلاح مکانیسم های دفا عی را به آن دسته از تدابیر ناهشیار اطلاق میکند که آدمی برای حل و فصل هیجان های منفی به کار میبرد. این تدابیر هیجان مدار، موقعیت تنش زا را تغییر نمی دهند بلکه فقط شیوه ی دریافت یا اندیشیدن شخص را به آن عوض میکنند. به این ترتیب در همه ی مکانیسم های دفاعی عنصر خود فریبی در کار است (اتکینسون، ترجمه ی براهنی و همکاران ،۱۳۸۲).
تلاش مکانیسم های دفاعی برای زدودن اندیشههای ممنوع و یا لااقل کاهش آن ها از ساخت من ، به تثبیت ویژگی ها و عادت های شخصیتی خاص منجر می شود (فروید، ۱۹۳۶، ترجمه ی علی خواه ، ۱۳۸۲).
به نظر فروید ، دفاعی بودن حتی در سالم ترین اشخاص نیز اجتناب ناپذیر است. همچنین به عقیده ی او، درتمامی اوقات حالتی دفاعی داریم . خواست ها و امیال خودخواه نهاد همیشه باید از چشم کیفر دهنده ی من برتر مخفی بمانند، لذا تمامی رفتارها دفاعی هستند. دفاعی بودن را نمی توان حتی از راه فنون اختصاصی مثل روانکاوی از بین برد. در بهترین حالت ، میتوانیم یاد بگیریم دفاع هایی که واقعیت رابه شیوه های ظریف تری تحریف می کنندجایگزین دفاع هایی بکنیم به تحریف شدید واقعیت می پردازند. از آنجایی که نظریه پردازان خودشکوفایی و کمال اظهار می دارند که افراد برخوردار از کارکرد سالم الزامی برای دفاعی بودن ندارند، این مسئله یکی از واضح ترین نقاط اختلاف میان نظریه پردازان کمال و فرویدی ها به شمار می رود. اصطلاح دفاعی ظاهراً از مضامین و تلویحات منفی شدیدی برخوردار است. سخن گفتن از اینکه کسی دفاعی عمل میکند به معنای تحقیر و انتقاد از اوست. در نتیجه لازم است براین نکته تأکید کنیم که به نظر فروید، این مکانیسم ها دروغ های موجه کوچکی هستند که به شخص امکان زندگی کردن با خویش و جامعه اش را ارزانی می دارند. آ نها به فرد این امکان را میدهند که بدون افتادن در دام تفکر کاملا جادویی یا روان پریش ، با یک تهدید روانی کنار بیایند. دفاع های پخته تر به تکانه های زیستی بدوی این اجازه را میدهند که در مجاری و راه های سازنده و مفید قرار گیرند.به نظر فروید دفاع ها زندگی در جامعه رامیسر میسازند در حقیقت، منبع تمدن به شمار میآیند. عده ای از فرویدی ها پیشنهاد کردهاند که بهتر است این دفاع ها را مکانیسم های کنار آمدن یا مکانیسم های انطباق بنامیم
(ساپینگتون، ترجمه حسین شاهی برواتی، ۱۳۸۴).
دفاع ها جوهر خاصی از ساخت روانی را تشکیل نمی دهند و از این روی به صورتی قابل درک نیستند. دفاع یکی از کارکردهای من است و از این روی شناخت آن از طریق کنشی که اعمال میکند ممکن است.
برونر،۱۹۷۶ (به نقل از قربانی، ۱۳۸۲) در این راستا اظهار میدارد که دامنه ی کنش ها من میتواند به سبک دفاعی مورد استفاده قرار گیرد.
از این روی ، دلاسلوا ۱۹۹۶(به نقل از قربانی، ۱۳۸۲) معتقد است به جای تهیه ی فهرست از دفاع های مختلف به عنوان قسمت خاصی از سازمان روانی ، بهتر است کنش وری دفاعی دربافت تعارض درون روانی درک شود (قربانی، ۱۳۸۲).
دفاع ها بدون توجه به اضطرابی که آن ها رافرا میخواند قابل درک نیستند فروید با طرح نظریه دوم خود در خصوص اضطراب ، تمرکز کاوش و درمانگری را از تکانه های غریزی به کار”من” منتقل کرد.این من است که اضطراب را ادراک ، و سپس نیروهایی را برای دفاع در مقابل خطر قریب الوقوع ناشی از تجمع تکانه ها به جنبش در می آورد . چنین بازنگری نظریه ای توسط فروید بر نقش محیط (محیط عینی و پدیداری) نیز تأکید بیشتری میکند (دلاسلوا،۱۹۹۶، به نقل از قربانی،۱۳۸۲).
درخصوص دفاع ها سه نکته قابل توجه است: نخست افراد به ندرت بایک سازو کارمنفرد به دفاع از خود در برابر تنش و اضطراب می پردازند. دفاع ها اغلب به صورت ترکیبی به کار میروند هر فرد گستره ای از دفاع ها را برای مهار اضطراب به کار میبرد که حجم عمده ای از آن ها در فرایند تحول ، مشخصه ی شخصیت وی شده اند. افزون بر این ، همپوشی زیادی در شیوه ی عمل دفاع ها در مهار اضطراب وجود دارد . بنابرین ، درک رفتار دفاعی مهمتر از طبقه بندی و تمایز دفاع های مختلف است. از این روی در بیماران این رنجش ذهنی در قالب واژه هایی همچون ترس، کلافگی، ناراحتی، عصبی شدن، تنش، نگرانی، دردناک بودن و غیره نمود مییابد. این رنجش معمولا با احساسات بنیادی همچون خشم ، گناه و شرم، اندوه، عشق و صمیمیت و تمایلات جنسی گره خورده است. (قربانی،۱۳۸۲).
۲-۱۵-۱- شناسایی دفاع ها
مکانیسم های دفاعی سه جز دارند:
-
- یک رفتار قابل مشاهده(اغلب یک علامت).
-
- یک تکانه یا قصدی که برای بیمار قابل قبول نیست و عامل استرس زاست و تعارض هیجانی ایجاد میکند.
- فرآیندی که از طریق آن رفتار قابل مشاهده ی بیمار یا(علامت) به قصد، نیت و تمایل غیرقابل قبول متصل می شود. ارتباط بین تمایل وقصد، به رفتار آشکارو یا علامت فقط از طریق تعبیر و تفسیر استنباط شده از سوی درمانگر قابل دستیابی است و ممکن است بیمار آن را تأیید یا رد کند. (سادوک،سادوک ۲۰۰۷، ترجمه رضاعی،۱۳۸۷).
در هر مرحله از رشد لیبیدو، اجزای سائقی خاص، مکانیسم های دفاعی مشخص را در ایگو به وجود می آورند. برای مثال مرحله ی مقعد با واکنش وارونه ارتباط دارد که به صورت تکوین احساس شرم و نفرت در ارتباط با لذات و تکانه های مقعدی تظاهر میکند.