کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



Thalen (2008) سوسپانسیون سلولی سیاه سرفه را پس از برداشت تحت تاثیرmM 10 فرمالین در حرارت ۵۶ درجه سانتیگراد به مدت ۱۰ دقیقه غیر فعال سازی و توکسین زدایی نمود. واکسن های حاصل از این روش ایمنی زایی مناسبی را بدون اثرات توکسیسیتی از خود نشان دادند (۶۰).
Gupta و همکاران (۱۹۸۷) پنج بچ از کشت باکتری سیاه سرفه سویه های ۱۳۴ و ۵۰۹ را قبل از جداسازی باکتری تحت تاثیر گرما در۵۶ درجه سانتیگراد به مدت ۱۰ دقیقه، فرمالین ۱/۰ درصد در۳۷ درجه سانتیگراد به مدت ۲۴ ساعت، گلوتارآلدهید ۰۵/۰ درصد در ۲۵ -۲۰ درجه سانتیگراد به مدت۱۰ دقیقه و تیومرسال ۰۲/۰ درصد در ۳۷ درجه سانتیگراد به مدت ۲۴ ساعت غیرفعال سازی و سمیت زدایی نمودند. بلافاصله پس از غیر فعال سازی با روش های فوق سلول باکتری را در دمای ۴ درجه سانتیگراد توسط سانتریفوژ (min40rpm/5000) جداسازی نموده و در نرمال سالین حاوی ۰۲/۰ درصد تیومرسال حل نمودند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که توانمندی واکسن غیر فعال شده توسط تیومرسال تقریباً ۲-۵/۱ برابر بیشتر از واکسنی بود که با حرارت غیر فعال شده بود وتوانمندی واکسن های غیر فعال شده توسط فرمالین و مرتیولات نیز مشابه واکسنی بودند که با حرارت غیرفعال شده بودند. واکسن حاصل از غیر فعال سازی با فرمالین بیشترین افزایش وزن را در تست افزایش وزن موش نشان داد در حالیکه واکسن حاصل از غیرفعال سازی با تیومرسال در این تست مورد قبول واقع نشد. نتایج حاصل از تست افزایش وزن موش برای واکسن حاصل از غیر فعال سازی با گلوتارالدهید افزایش وزنی بالاتر از واکسن حاصل از غیر فعال سازی با گرما را نشان داد. Schuchart و Cicminera گزارش کردند که نگهداری واکسن در دمای ۸-۴ درجه سانتیگراد برای سال های متمادی در حضور تیومرسال اثر خیلی کمی بر کاهش ایمنی زایی واکسن دارد (۲۵).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۳-۲٫استفاده از گلوتارآلدهید برای سمیت زدایی سوسپانسیون سلولی سیاه سرفه
Lida وHoriuchi (1987) برای افزایش کیفیت واکسن سلولی سیاه سرفه، سلول های تغلیظ شده فازІ باکتری سیاه سرفه را تحت تأثیر غلظت های متفاوتی از گلوتارآلدهید قرار دادند. در شرایط آزمایشگاهی نتایج نشان داد که mM 10 گلوتارآلدهید در ۳۷ درجه سانتیگراد بمدت ۳۰ دقیقه قادر است فعالیت توکسیسیتی سیاه سرفه را به میزان زیادی کاهش دهد بدون اینکه توانمندی فرآورده کاهش قابل توجهی را نشان دهد. سپس واکسن های مذکور با بهره گرفتن از آزمایش توانمندی در موش و تستAbnormal toxicity در خوکچه هندی در زمینه توانمندی و عدم حضور سم مورد ارزیابی قرار گرفتند.
Gupta و همکاران (۱۹۸۸) از گلوتارآلدهید برای غیر فعال سازی باکتری سیاه سرفه به منظور تولید واکسن سلولی بی ضرر و توانمند استفاده کردند (۳۷).
۲-۳-۳٫ استفاده از حرارت برای سمیت زدایی سوسپانسیون سلولی سیاه سرفه
Munozو Hestekin (1966) با قرار دادن سوسپانسیون سلولی سیاه سرفه تحت درجه حرارت های ۶۰، ۶۵،۷۰، ۷۵ و ۸۰ درجه سانتیگراد به مدت ۵/۰ ساعت تأثیر غیرفعال سازی حرارتی را بر روی فعالیت توکسیستی و ایمنی زایی واکسن بررسی نمودند. این بررسی ها نشان داد با افزایش درجه حرارت، توکسیسیتی محصول کاهش می یابد تا در دمای ۷۵،۸۰ درجه سانتیگراد به کلی حذف می گردد ولی از سوی دیگر با افزایش درجه حرارت توانمندی یا ایمنی زایی واکسن به تدریج کاهش یافته بطوریکه در دمای ۸۰ درجه سانتیگراد ایمنی زایی واکسن در غلظت ۲۰ مول گرم به بیش از ۶ برابر کاهش می یابد (۴۰).
فصل سوم
مواد و روش ها
۳-۱٫ تجهیزات و وسایل
در این پروژه به منظور تولید واکسن سیاه سرفه از تجهیزات و وسایلی استفاده شد تا با بهره گرفتن از آنها بتوان باکتری سیاه سرفه را طی مراحل مختلف شامل تکثیر بذر، کشت فرمانتوری، جداسازی باکتری، غیرفعال سازی و سمیت زدایی به واکسن مناسب تبدیل نمود. در جدول ۳-۱ کلیه تجهیزات و وسایل مورد استفاده در پروژه با ذکر جزئیات ساخت آنها ارائه شده است.
جدول ۳-۱٫ لیست دستگاه ها و تجهیزات مورد استفاده

 

ردیف دستگاه ها و وسایل مدل/ شرکت سازنده
۱ فرمانتور NOVO “oxy- troll- І”
۲ هود لامینار BEASAT CBV 188 (BSC126)
۳ انکوباتور Memmert
۴ انکوباتور شیکردار ISF-1-W
۵ سانتریفیوژ Beckman
۶ دستگاه اولترافیلتراسیون
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 06:40:00 ب.ظ ]




عنصری : چون روی تو خورشید نباشد روشن
فرخی: همرنگ رخت گل نبود در گلشن
عسجدی : مژگانت همی گذر کند از جوشن
فردوسی، برخلاف انتظار آنان ،بی درنگ چهارمی را می گوید :
فردوسی : «مانند سنان گیو در جنگ پشن»
این مصراع البته باید از کسی باشد که سرآینده شاهنامه خواهد بود (زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه ،۱۳۸۷ :۷۴ و۷۵ ).
فردوسی در نظم داستانها گاهی برحسب ضرورت مقتضای داستان که از موی باریکتر و از شمشیر برنده ترست ،درست مثل این است که باید به اجبار برلبه شمشیر تیز راهپیمایی یا در دریای بی کران شناوری کند ،دروادیی می افتد که سخن هر چه باشد در آن وادی مومین قدم است و راه تفته .
اما فردوسی با نیروی خداداده سخنوری و سخن آفرینی چنان از آن ورطه ها سالم و سر افراز از بیرون می آید که خواننده اهل فن متحیر می شود آن مایه قدرت و استادی را بر اعجاز هنر سخنوری انسانی حمل کند یا بر وحی و الهام آسمانی!
هرکس که از نعمت ذوق و استعداد طبیعی و انصاف و راستی اخلاق بهره مند باشد بی اختیار برروان پاک و روح تابناک چنان گوینده هنرمندی درود و آفرین می فرستد . مانیز باید بر آن روان پاک درود بفرستیم و قدر آن محبت خداداده را بدانیم و میراث گران او را از دستبرد حوادث حفظ کنیم .
عمده و بیشتر این درجه از هنرمندی فردوسی که اشاره کردیم در خصوص داستانهایی است که در عنصر اصلی داستان خشونت و قساوتی و حشتناک و نفرت زای باشد ،بطوری که خواننده و شنونده اش هر قدر خشن و قسی القلب باشد از این داستان متنفر می شوند.
نظیر داستان «رستم و سهراب»و داستان «رستم و اسفندیار»و امثال آن . اینجاست که طبع گوینده در تگنا و مضیقه سخن می افتد و چاره ای جز پیمودن این راه خطر ناک ندارد .
اما فردوسی کاملا مواظب و هوشیار است که که این ورطه های هولناک را چگونه باید طی کرد که خواندن داستان اثری نامطلوب در خواننده نگذارد و اضح تر بگویم یکی از خصایص فردوسی این است که در داستان گویی نمی خواهد خواننده و شنونده داستان متنفر و دلسرد و بد بین و نومید و بد دل از کار بیرون بیایند به طوری که دیگر رغبت خواندن و شنیدن آن منظومه را نداشته باشد .
و نیز او می خواهد که پهلوانان داستان های او همه مظهر خصال و آزادگی و جوانمردی و بزرگ منشی باشند. فردوسی با قدرت خلاقه ادبی و نیروی بلاغت و سخن آرایی دنده های زبر خشن و نیش های گزنده داستان را سوهان کاری می کند و می تراشد ،خار و خس اطراف و جوانب قصه را می پیراید و به تعبیر خودش «خومی کند».روی مناظر وحشت زای چندش آور حادثه پرده ی خطابه و بلاغت می کشد.
حوادث وحشت زای را با فلسفه عقلی و حکمت عملی اخلاقی چنان توجیه می کند که خواننده را قانع و خرسند می سازد ؛و بالجمله مقدمات و اطراف و جوانب داستان را طوری ترتیب می دهد و چنان در بیان اجزای داستان سخن آرایی و ریزه کاری می کند که نه فقط از خشونت وزشتی عمل ووحشت و ناگواری حادثه می کاهد و موجب دلتنگی و ملال خاطر خوانندگان نمی شود ،بلکه بردرجات میل و رغبت و شوق آنها چندان می افزاید که از خواندن و شنیدن ده بار و صد بار نیز خسته و ملول و دلتنگ نمی شوند.
همین طور که شاهنامه خوانی درباره سلاطین و امرا او سپهسالاران ورجال علم و ادب ،و حتی نقالی قهوه خانه ها و مجامع عمومی در مدت ده قرن یعنی حدود سی نسل ایرانی امتحان داده است ،هنوز هم امتحان می دهد که هر کجا آهنگ شاهنامه خوانی صحیح بلند می شود، خود به خود همه گوشها و دلها را به طرف خود جذب می کند ،و هر کس اندکی ذوق و هوشی داشته باشد ،بی اختیار بدان سوی می گراید .
جلال الدین همایی
(مجموعه سخنرانیهای نخستین جشن طوس ،ص۱۷ )
فردوسی طوسی … استاد بی همتای شعرفارسی ،بزرگترین حماسه سرای ایران و یکی از حماسه سرایان بزرگ جهان است . اثرجاویدان اوشاهنامه درشمار بهترین آثار حماسی عالم است . این اثر بزرگ ،که در حدود پنجاه هزار بیت دارد ،منظومه ای است که به بحر متقارب در شرح تاریخ ایران از قدیمی ترین عهود تا حمله غرب در قرن هفتم میلادی ،که شامل قسمت های اساطیری و داستانی و قست تاریخی است …
فردوسی در حفظ جانب امانت هنگام نقل مطالب ،به کاربردن نهایت مهارت در وصف مناظر طبیعی و میدانهای جنگ و قهرمانان منظومه خود و لشکر کشی ها و نظایر اینها ،و ذکر حکم و مواعظ دلپذیر در تصانیف داستانها و آغاز و انجام قصص ،کمال توانایی را نشان داده است.
این شاعر استاد در بیان افکار و نقل معانی سادگی زبان و فکر و صراحت وروشنی سخن و انسجام و استحکام و متانت کلام به درجه ای از قدرت است که کلامش همواره در میان استادان نمونه اعلای فصاحت و بلاغت شمرده شده و به منزله سخن سهل و متنع تلقی گردیده است .
(ذبیح الله صفا )
(گنج سخن ،ج۱،ص۸۱-۸۳ )
(غمنامه رستم و سهراب ،۱۳۷۰ :۲۹-۳۱ ).
شاهنامه نه فقط بزرگترین و پرمایه ترین دفتر شعری است که از عهد روزگار سامانیان و غزنویان بازمانده است ،بلکه در واقع مهمترین سند ارزش و عظمت زبان فارسی و روشن ترین گواه شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایرانی است . خزانه لغت و گنجینه فصاحت زبان فارسی است . داستانهای ملی و معاصر تاریخی قوم ایرانی در طی آن به بهترین وجهی نموده شده است . احساسات عمیق وطنی و تعالیم لطیف اخلاقی در آن همه جا جلوه یافته است . شیوه بیان شاهنامه ساده و روشن است . فردوسی در بیشتر موارد سخن را کوتاه می گوید و از پیرایه سازی و سخن پردازی اجتناب می کند…
سخن فردوسی استواری و جزالتی دارد که شعر او –خاصه در داستانهای رستم –مصداق آنچه لونگینوس نعط عالی خوانده است ،قرار می دهد .قدرتی که در آوردن تعبیرات گونه گون دارد،لطف و زیبایی بی مانندی به کلام او می بخشد که در سخن دیگران نیست.
در آفریدن معانی و در آوردن وصفها و تشبیه ها ی طبیعی از همه گویندگان دیگر گرومی برد. چنان مقتضیات هر یک از موارد « قصر» و «حذف» را به درست رعایت می کند که «ایجاز» او بحد اعجاز می رسد . ابیات سست ،معانی مضطرب،الفاظ متنافر ،اگر در شاهنامه هست بسیار نیست ،و البته در قبال وسعت و عظمت اثر جلوه ای ندارد . تکرارپاره ای ابیات با مصراعها نیز اگر از سهو و تصرف کاتبان نباشد ،ظاهرا به شیوه نثر پهلوی از صنعت ملا انگیز تکرار بهره داشته است روا نمی دیده است . با این همه تکرار مضمون ،و تضمین ابیات مکرر –بدین گونه که در شاهنامه هست –در سخن گویندگان دیگر نیز آمده است و بر آفریدگار رستم آن را عیب
نمی توان گرفت … در هر حال وی در توصیف مناظر و تجسم احوال، حتی در بیان حکمت و عبرت نیز ،از دقایق بلاغت هیچ فرو نگذاشته است . و کیست که مانند او عادی ترین احوال خور و خواب انسانی را به پایه کاری آسمانی و خدایی –چنانکه در سرگذشت رستم آمده است –رسانیده باشد ؟
عبدالحسین زرین کوب
(باکاروان حله ،ص۱۶-۱۸ )
شاهنامه فردوسی برخلاف آنچه ناآشنایان می پندارند ،فقط داستان جنگ ها و پیروزی ها ی رستم نیست ،بلکه سرگذشت ملتی است در طول قرون و نمودار فرهنگ و اندیشه و آرمان های آنان است برتر از همه کتابی است در خور حیثیت انسان. یعنی مردمی را نشان می دهد که در راه آزادگی و شرافت و فضیلت تلاش ومبارزه کرده، مردانگی ها نموده اند و اگر کامیاب شده یا شکست خورده اند ،حتی با مرگشان آرزوی دادگری و مروت و آزاد منشی را نیرو بخشیده اند…
شاهنامه فردوسی … همه در حمایت دادگری و خرد و مردمی و آزادگی و راستی و نیکو کاری و وطن پرستی را تعلیم می دهد . چه ارزشی بالاتر از اینکه شاهنامه برای انسان کمال مطلوبی
پایان نامه
می آفریند والا و بشری . مردمی که آرمان و امید و هدفی نداشته باشند زنده نمی توانند بود.پس آنکه بتواند برای بشریت آمال و مقاصدی شریف بپرورد –که ارزش آنها جاودانی باشد و خلل نپذیرد –نابغه ای است بزرگ .
شاهنامه در خلال داستانهای دل انگیز خود مبشر پیامی است چنین پر مغز و عمیق وحاصل همه تجربه ها و تفکرات میلیون ها نفوس ،در فراز و نشیب حیات از پس دیوار قرون به گوش ما می رسد که آنچه را به عنوان ثمره حیات دریافته و آزموده اند ،صمیمانه با ما در میان می نهد و همگان را به نیک اندیشی، آزاد مردی، دادپیشگی و دانایی رهنمون می شوند . آنجا نیز که اندیشه عمر زود گذر دلها را می لرزاند . فکر اغتنام فرصت به ما امید و دلگرمی می بخشد که :

 

بیا تا جهان را به بد نسپریم
نباشد همان نیک و بد پایدار
  به کوشش همه دست نیکی بریم
همان به که نیکی بود یادگار

غلامحسین یوسفی
(مجموعه اولین و دومین هفته فردوسی ،ص۳-۵ )
فردوسی رهبر استادان سخنوری و پیشاهنگ شاعران با فضیلت و برجسته است . او مهارت استادانه ای به زبان دارد و شاعر ردیف اول پارسی است که از همه پیشینیان نامبردارخودبرتری یافته است.او گزاره کهن رابه درستی بازگوکرده است و نخستین سخنوری که فصاحت عالی نشان داده است …
عرفه العاشقین ،نسخه خطی
(به نقل فردوسی و ادبیات حماسی،ص۵۶ )
شاعران عصر غزنوی…مهم اند ،چراکه طبیعی وبین المللی اند،باهمه اینهافردوسی بزرگ وسترگ است،زیراطبیعی وملی است… ازدیدگاه اوچه بساجهان آنسوی نیل وگنگ وجودنداشته است وحتی از جهان ان سوی فرات وسیحون بخش کسی برایش وجودداشته است. آمیختگی میهن دوستی عمیق وراستین باشورشیفتگی به حقیقت کمیاب است…ویژگی فردوسی این است که میان آنها هماهنگی ایجادکرده است.
هادی حسن، دانشمندهندی
(به نقل فردوسی وادبیات حماسی،ص۵۷ )
(همان،۳۳-۳۴)
شناسایی همگانی زیبایی های هنری وآثارفرهنگ ملی مانند شاهنامه نه تنها زبان زنگ زده مارا بّرا و فرهنگ ما را نیرو مند تر می کند ،بلکه رشته های مهر و یگانگی را نیز در میان پارسی زبانان استوار تر خواهد کرد…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:40:00 ب.ظ ]




۱۸۷

 

۰۰۱/۰**

 

 

 

* در سطح ۰۵/۰ معنادار است. ** در سطح ۰۱/۰ معنادار است.
نتایج آزمونt تک گروهی در جدول (۹-۴) نشان می­دهد که میانگین توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی ۳۰/۳ با انحراف معیار ۴۸/۰ است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است زیرا (۰۱/۰ p<)؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می­توان گفت که میزان توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط (۳) است. همچنین میانگین و انحراف معیار هر یک از مؤلفه‌های توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی ، به شرح زیر است:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱) میانگین مؤلفه موارد آموزش ۳۷/۳ با انحراف معیار ۷۲/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان در مؤلفه موارد آموزش، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
۲) میانگین مؤلفه کار تیمی ۳۵/۳ با انحراف معیار ۷۳/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان کار تیمی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
۳) میانگین مؤلفه مهارت سازمانی ۲۹/۳ با انحراف معیار ۷۰/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان مهارت سازمانی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
۴) میانگین مؤلفه توسعه مسیر شغلی ۲۲/۳ با انحراف معیار ۷۰/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان توسعه مسیر شغلی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
۵) میانگین مؤلفه توسعه روابط بین فردی ۲۳/۳ با انحراف معیار ۸۵/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان توسعه روابط بین فردی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
۶) میانگین مؤلفه ارتباطات ۳۳/۳ با انحراف معیار ۷۴/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان ارتباطات اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
بنابراین به طور کلی می‌توان نتیجه گرفت که میزان توسعه حرفه­ای(و مؤلفه‌های) اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، بالاتر از حد متوسط است که بیشترین در مؤلفه موارد آموزش و کمترین در مؤلفه توسعه مسیر شغلی است.
سؤال۴) کدام یک از مولفه های مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمانی، پیش بینی کننده بهتری برای کار تیمی در دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضای هیأت علمی می باشد؟
جدول( ۱۰-۴) نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام تاثیر مؤلفه‌های مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان بر کار تیمی در دانشگاه علوم پزشکی همدان از دیدگاه اعضاء هیأت علمی:

 

 

مدل

 

ضریب همبستگی ®

 

ضریب تعیینR2

 

ضریب تعیین اصلاح شدهR2

 

دوربین واتسون

 

F

 

سطح معناداری

 

 

 

مسؤولیت­پذیری قانونی

 

۶۹۳/۰

 

۴۸۰/۰

 

۴۷۷/۰

 

 

 

۶۶/۱۷۱

 

۰۰۱/۰

 

 

 

مسؤولیت­پذیری اجتماعی

 

۷۲۰/۰

 

۵۱۸/۰

 

۵۱۲/۰

 

۸۵/۱

 

۲۸/۹۹

 

۰۰۱/۰

 

 

 

مسؤولیت­پذیری اخلاقی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:39:00 ب.ظ ]




فعل مرتکب: عمل مجرمانه موردنظر باید به نحو مباشرت صورت پذیرد.
وسیله ارتکاب جرم: در ماده یاد شده ذکری از وسیله نشده، بنابراین هر نوع وسیلهای برای ارتکاب جرم به کار رود، کافی برای شمول ماده نسبت به فرد خواهد بود.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
از حاملگی زن باید بیش از ۲۶ هفته گذشته باشد و در این صورت نیز فرقی بین این که جنین زنده بوده، یا خیر نخواهد بود.
وجود جنین مرده یا زنده
عدم توجه به شخصیت مرتکب جرم
رابطه سببیت بین فعل مرتکب و ختم حاملگی
رکن معنوی:
با توجه به این که قانونگذار به وجود جنین اشاره دارد، لذا در صورتی شخص مشمول ماده مذکور است که:
اولاً: با ارتکاب عمل ارادی و به قصد پایان دادن به حاملگی اقدام کند.
ثانیاً: علم و اطلاع به حاملگی زن داشته باشد. لذا اگر زن در واقع حامله نباشد و یا شخص علم به این داشته باشد که زن حامله نیست، عمل ارتکاب مشمول این ماده نخواهد بود.
سقط جنین غیرمجاز از نوع جنایی درجه سه
براساس ماده ۴ (mpc) اگر زن حامله عامداً به حاملگی خود که بیش از ۲۶ ماه از حاملگی وی گذشته باشد، پایان دهد اعم از این که جنین زنده باشد، یا خیر و یا از وسائل، داروها و خشونت بر
روی خود با هدف پایان دادن به آن استفاده کند، جرم جنایی درجه سه مرتکب شده است.
بنابراین چنین به نظر میرسد که در قسمت اول زن حامله توسط دیگری به پایان دادن دوران حاملگی خود مبادرت میکند و در قسمت دوم شخصاً مباشر عمل موردنظر ماده است، بنابراین:
۱- زن حامله توسط دیگری به دوران حاملگی خود خاتمه میدهد، که در این صورت مرتکب براساس ماده یک (mpc) جرم جنایی درجه دو و زن براساس ماده ۴ جرم جنایی درجه ۳ را مرتکب شده است.
۲- زن حامله شخصاً با به کار بردن وسایل یا دارو و یا خشونت بر روی خود به دوران حاملگی خود در حالی که بیش از ۲۶ هفته از دوران بارداریش گذشته خاتمه میدهد.[۹۵]
سقط جنین محال(غیرممکن)
براساس ماده (mpc) در صورتی که شخصی با هدف سقط جنین بر روی زن اعمالی انجام دهد، در صورتی که زن در واقع حامله نیست، به دلیل رفتار ممنوع شروع به ارتکاب سقط جنین غیرمجاز نموده است.
سقط جنین مجاز
براساس ماده ۲ قانون (mpc) بدون توجه به این که جنین در چه دورهای از رشد جنینی است و به طور مطلق در موارد زیر ختم دوران حاملگی را مجاز اعلام کرده است:
پزشکان دارای پروانه عقیده داشته باشند که ادامه حاملگی موجب صدمه شدید به سلامتی جسمی یا روانی زن حامله خواهد شد.
بچه با نقص شدید جسمانی یا روانی متولد خواهد شد.
حاملگی نتیجه تجاوز به عنف یا زنا به محارم بوده است.
حاملگی نتیجه سایر موارد آمیزش باشد، که از نظر قانونی جنایی شمرده میشود. (از نظر این قانون کلیه آمیزشهای غیرقانونی با دختر کمتر از ۱۶ سال جنائی تلقی میشود.)
براساس ماده ۳(mpc) انجام عمل در بیمارستان باید صورت پذیرد و آن هم بعد از وصول گواهی از دو پزشک که یکی از آنها ممکن است همان پزشکی باشد که عمل سقط جنین را انجام میدهد. در صورتی که سقط جنین به لحاظ آمیزشی باشد که از نظر قانونی جنایی است، یا آمیزش غیرقانونی با دختر زیر ۱۶ سال باشد، باید مراتب به دادستان و پلیس گزارش شود.
عدم رعایت هر یک از این شروط باعث ارتکاب به جرم سقط جنین غیرمجاز خواهد شد. البته باید توجه داشت اکثر ایالات متحده آمریکا با توجه به قضیهای که ذیلاً به آن اشاره خواهد شد، ممنوعیت قطع دوران حاملگی در سه ماهه اول حاملگی را تجاوز به حریم خصوصی افراد میدانند، که در این رابطه فرقی میان مجرد و متأهل وجود ندارد. برای ختم دوران حاملگی در سه ماهه اول احراز شرایط مقرر در ماده ۲ یعنی صدمه شدید روانی یا جسمانی به مادر حامله در صورت عدم ختم دوران حاملگی یا متولد شدن بچه با نقص شدید جسمانی یا روانی و یا حاملگی ناشی از زنای به عنف یا زنای با محارم و آمیزش جنایی و آمیزش با دختر زیر ۱۶ سال لازم نخواهد بود.[۹۶]
قضیه Mary Doe, Jan Roe در سال ۱۹۷۳ باعث شد که قوانین مربوط در ۳۲ ایالت با قانون اساسی مغایر شناخته شوند و در ۱۵ ایالت دیگر نیز انجام اصلاحاتی در قوانین مربوط به سقط جنین ضروری تشخیص داده شود. در هر دو پرونده خانمها Mary Doe, Jan Roe به هنگام بارداری تقاضای سقط جنین کردند، ولی مانند هزاران زن دیگر درخواست آنان مورد موافقت قرار نگرفت. این دو زن برای مقابله با قوانین سقط جنین به دادگاه مراجعه کردند. در این جا این سئوال مطرح شد که چه موقع جنین از حقوق قانونی برخوردار خواهد شد و ایالت موظف است از وجود وی حمایت بکند؟ پس از یک بحث طولانی و پیچیده دادگاه نظر خود را اینگونه اعلام کرد:
سقط جنین در دوره سه ماهه اول اگر چه بدون خطر نیست، اما امروزه نسبتاً ایمن میباشد؛ بنابراین هرگونه نگرانی ایالت برای حفاظت از زنان در مقابل روش های ذاتاً خطرناک از بین رفته است. در طول این مدت تصمیمگیری در مورد سقط جنین و انجام آن باید به نظریه پزشکی پزشک معالج زن باردار که در دادگاه حاضر گردد، موکول شود. پس از سه ماهه اول هر یک از ایالتها میتوانند روشهایی را که منطقاً به سلامت مادر لطمه وارد میکنند، مورد کنترل قرار دهند. تنها در طول ۱۰ هفته آخر بارداری که جنین به اندازه کافی رشد کرده است و از نظر منطقی این شانس را پیدا کرده است که مستقلاً به حیات خود ادامه دهد، نگرانی قانونی و لازم ایالت درباره زندگی بالقوه جنین به حقوق فردی مادر برتری پیدا میکند. هنگامی که جنین مستقل شده باشد، یعنی در طول ماه هفتم بارداری هر یک از ایالتها میتوانند عمل سقط جنین را ممنوع کند. مگر در مواردی که انجام آن برای حفظ سلامت مادر ضروری تشخیص داده شود. بنابراین با قضیه پیش آمده مقررات راجع به سقط جنین به علت برتری حقوق و آزادی مادر تغییراتی پیدا کرد و در اکثر ایالات سقط جنین تا سه ماهه اول مجاز شناخته شد.
در حال حاضر مسئله سقط جنین در ایالات مختلف آمریکا بسیار بحثبرانگیز است و قوانین مربوط به آن از ایالاتی به ایالات دیگر متفاوت است؛ اما به طور کلی عمل سقط جنین با توجه به نکات زیر انجام میپذیرد:
فقط پزشک دارای پروانه میتواند قانوناً اقدام به عمل سقط جنین کند. هر شخص دیگری که به این گونه اعمال اقدام کند،‌ به جرم طبابت بدون پروانه محکوم خواهد شد.
پزشکان دارای پروانه(که سقط جنین انجام میدهند) به خاطر افزایش احتمالات زیر سقط جنین را به روزهای اولیه بارداری محدود میکنند:
الف: احتمال دعوی مدنی به خاطر سوء طبابت.
ب: اتهام کیفری، در صورتی که جنین زنده متولد شود و سپس از بین برده شود.
ج: اقدامات تنبیهی توسط هیئت اعطاکننده پروانه پزشکی(مانند لغو پروانه)
د: از دست دادن امتیازات بیمارستانی به خاطر نقض مقررات بیمارستان و ایجاد دعوی مدنی علیه بیمارستان.
هـ : افزایش حق بیمه سوء طبابت به خاطر افزایش مسئولیت[۹۷]
۲ :سقط جنین در حقوق انگلستان:
براساس مواد ۵۸ و ۵۹ قانون جرائم علیه اشخاص مصوب ۱۸۶۱
الف) مصرف هرگونه دارو و یا استفاده از هرگونه وسیلهای با هدف تحصیل سقط جنین از زنی و تهیه و ارائه هرگونه دارو و وسائل با هدف تحصیل سقط جنین از زنی جرم است. سه دسته از اشخاص ممکن است براساس این قانون گناهکار شناخته شوند:
خود زن حامله،
هر شخصی که مساعدت کند،
تهیه و ارائه دارو یا وسیله، هر شخصی که دارو یا وسیلهای را با علم بر این که برای تحصیل سقط جنین از زنی به طور غیرقانونی به کار خواهد رفت، تهیه و یا عرضه کند، اعم از این که زن عملاً حامله باشد یا نباشد.
اگر زن در نتیجه عملی که برای سقط جنین غیرقانونی بوسیله شخص دیگری انجام شده بمیرد، چنین فردی ممکن است به ارتکاب جرم از درجه جنحه محکوم شود.
براساس قانون حمایت از زندگی طفل مصوب ۱۹۲۹هر شخصی با قصد از بین بردن حیات جنین که قادر به زنده متولد شدن است، قبل از آن که وجود مستقل از مادر پیدا کند، با هر نوع عمل ارادی موجب مرگ جنین شود، مرتکب جرم بچه کشی شده است؛ مشروط بر این که عمل مذکور با حسن نیت و برای حفظ حیات مادر انجام نشده باشد.[۹۸]
به نظر میرسد که نظر قانونگذار انگلستان بیشتر معطوف به حمایت از حاملگی طبیعی مادر میباشد. بنابراین میتوان با توجه به قوانین سقط جنین غیرقانونی را به شرح ذیل تقسیمبندی کرد:
سقط جنین به وسیله مادر
هرگاه زن حامله قاصداً با خوردن دارو یا به کار بردن هرگونه وسیلهای برای تحصیل سقط جنین اقدام کند، براساس ماده ۵۸ قانون جرائم علیه اشخاص مصوب ۱۹۶۱ مرتکب جرم شده است، به نظر
میرسد که از نظر قانونگذار انگلستان منتهی به سقط شدن عمل شرط تحقق جرم نباشد.
از نظر این ماده قانونی مواد و وسیله به کار رفته احصاء نشده و شامل هرگونه وسیله میشود. لیکن کلیه این اعمال باید با قصد سقط جنین انجام پذیرد.
سقط جنین توسط دیگری:
مباشرت:
براساس قانون حمایت از حیات طفل مصوب ۱۹۲۹هرگاه شخصی به حیات جنینی که قادر به زنده متولد شدن است، قبل از این که حیات مستقل از مادر پیدا کند، به قصد از بین بردن حیات او هر نوع عمل ارادی بر روی زن حامله انجام دهد، در صورت سقط جنین عمل او براساس قانون مذکور جرم شناخته میشود.
لیکن اگر ثابت شود عمل انجام شده برای حفظ حیات مادر ضروری بوده و با این هدف انجام پذیرفته، عمل جرم تلقی نخواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:39:00 ب.ظ ]




هنوز با همه آلوده دامنی اهلی

 

 

 

قیامت و سؤالی و گفت و گوئی هست
بیا که در سر ما نیز آرزوئی هست
میان ما و سگت فرق جز به موئی هست
ز خاک اگر چه کمم آخر آبروئی هست
به هر کناره ی میدان شکسته گوئی هست
به قدر خود همه را از تو رنگ و بوئی هست
خوشیم تا قدری باده در سبوئی هست
ز ابر رحمت آن یار شسنتو شوئی هست

 

 

 

وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن / بحر مجتث مثمن اصلم
موضوع کلی:تحمل سختی های راه عشق برای رسیدن به هدف
مقاله - پروژه
غزل مُرَدّف با ردیف فعلی
خون ریختن، مجاز از کشتن/بیت اشاره به مجازات وپاداش روز قیامت داردکه نیکوکاران وستمگران به مجازات و پاداش خود می رسند./بی گنه، قیامت و سوال تناسب دارد/
۲-سر مجاز جزاز کل به معنی انسان است./ پا و سر تناسب/ صد نماد کثرت وفراوانی /
۳-جگرخوردن، کنایه از تحمل سختی ها ومشکلات/
۴-بیت اشاره به سنت قدیم در شرابخواری دارد که شرابخواران ته مانده ی شراب خود را بر خاک می ریختند./ازخاک کمتر بودن، کنایه از تواضع وفروتنی است./
۵-چوگان،استعاره از زلف/ ماه چارده، استعاره از صورت/ میدان، استعاره از صورت/ژچوگان ، میدان وگوی تناسب دارد./
۶-چو خار تشبیه/مفهوم بیت ، عنایت ولطف معشوق به دیگران./
۷-دردی کش ، شرابخوار درد به معنی ته مانده ی شراب/
۸-آلوده دامن، کنایه ازگناه کار/ ابر رحمت، تبیه بلیغ اضافی./
غزل ۳۴۲

 

 

کدام زخم که بر من ز دلستانی نیست
به خوشدلی نه که خاموشم از تو چون صورت
مراست جانی و خواهم به پات افشاندن
چو قتل خویش کنم التماس روی متاب
تو عمری، از تو کسی گر وفا گمان دارد
ز گلرخان سر کویت بهشت جاویدست
جز ای اهل محبت جفا بود اهلی

 

 

 

کدام خاک کش از خون ما نشانی نیست
هزار غم ز تو دارم مرا زبانی هست
چو باورت نشود به زامتحانی نیست
همین سخن بتو داریم داستانی نیست
به عمر دوست که باری مرا گمانی نیست
ولیک جای چو من پیر و ناتوانی نیست
خموش باش که این نکته را بیانی نیست

 

 

 

وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن / بحر مجتث مثمن اصلم
موضوع کلی:بی توجهی معشوق نسبت به عاشق
غزل مُرَدّف با ردیف فعلی
۱-دلستان، کنایه از معشوق/ کش، مخفف که او را وش، نقش مفعولی دارد./مصراع دوم استفهام انکاری است، یعنی همه ی خاک ها از خون ما نشان دارند./

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:39:00 ب.ظ ]